#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ حجت الاسلام سیدمحمدجواد سبحانی •✾•
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علیک یا بقیه الله یا صاحب الزمان
بیا مسافر غریب صحرا
زیباترین یوسف زهرا
گریه کن این روز و شبها بیا
بیا ای همه ی کار و کسِ ما
یه نیم نگاه تو بسِ ما
خوش آمدی به مجلس ما بیا
ما رو برای گریه، کنار خود سوا کن
گریه کن حسین و از کربلا دعا کن
در به درم یک عمره برای یک نشونت
تو روضه ها میگردم پی نشونِ خونه ات
«آقای من کجایی آقای من کجایی»
ببین صدقه سرت آقاجون
چه سفره ای پهن برامون
صدات میاد تو روضه هامون آقا
باید خودت بخونی روضه قحط آب و
شرم دل عموت و داغ دل رباب و
« آقای من کجایی آقای من کجایی »
*میگن وقتی تو خونه فاطمه صداش میزدن به امیرالمومنین عرض کرد آقا جان! تو خانه کسی منو فاطمه صدا نزنه..گویا نگران بود بچه ها یاد مادرشون فاطمه بیفتن اشک در چشم و بغض در گلو..*
دیگه مرا خطاب به فاطمه نکنید
*آقا ابی عبدالله عازم کربلا شد ام البنین به بچه ها سفارش کرد.. عباسم با حسین میری بی حسین برنمیگردی *
تا کربلا فدا ندهم جان نمیدهم
بی چشم تیر خورده من احیا نمیشوم
از بس حدیث عشق تو لبریز شد حسین
من بیش از این حریف پسرهام نمیشوم
دیگر مرا خطاب به ام البنین نکن
بعد از حسین مادر سقا نمیشوم
مثل رباب کنج بقیع خیمه میزنم
سایه نشین گنبد خضرا نمیشوم
*هر چی خواستن خبر شهادت چهار پسرش تو کربلا رو بهش بگن زبان حالش این بود از حسینم برام بگید..وقتی آرام آرام بهش گفتن اشاره کرد .."إنَّ أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین"همه پسرانم و هر آنچه در زیر آسمان است فدای حسین..*
*عرضه بدارید بی بی جان شنیدی مصائب حسین و مصائب قمر بنی هاشم و اینگونه سوختی ..در بقیع چهار صورت قبر میساخت روضه میخواند عزاداری میکرد دوست و دشمن حتی مروان ملعون هم به گریه در آمدن.شنیدی بانو اینگونه سوختی*
اما خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر
خنده ی حرمله هاروتو ندیدی مادر
خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر
داخل تشت طلا را تو ندیدی مادر
کوهی از غم به سر شانه زینب دیدن
دخترت را ملأ عام معذب دیدن
*مادر که فدا کردی بچه ها تو برا ابی عبدالله خوب شد نبودی مجلس یزید با چوب خیزران به لب و دندان حسین جسارت کرد..*
یا مزن چوب جفا بر این لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
.
روضه خانگی - حضرت ام البنین(س) - 486.mp3
8.81M
.
بانو! در ناگهان ترین دقایق، تو انتخاب شدی تا مهربانی فاطمه علیهاالسلام را تداوم بخشی، تا حسنین علیه السلام در آینه نجابت چشمان تو مادر را به تماشا بنشینند.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیهابه نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
بشیر گفت ام البنین سرت سلامت باشه، عونت رو کشتن، فرمود فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، این ایستادگی مادرای شهدا همه نگاهشون به این مادر شهیده، یه طوری مثل کوه ایستاده، بشیر هر کدوم از پسراشو که گفت، گفت گفتم فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، بشیر گفت اگه اینطوری بگم ام البنین دیگه این کوهی نیست که اینطور مقابل من ایستاده، گفت ام البنین سرت سلامت، شنیدم عباست هم علقمه کشتن، بازم فرمود:فدای سر حسینم، شرح داد، گفت: ام البنین بی بی جانم! شنیدم علقمه با عمود آهن به فرق پسرت زدن، یه مرتبه این مادر گفت: بشیر هر چی گفتی باورم شد، چون خودم این بچهها رو تربیت کرده بودم تو راه حسینم شهید بشن، اما این یه دونه حرفتو باورم نمیشه، مگه کسی جرائت داشت بیاد مقابل عباس من بایسته، بخواد با عمود آهن به فرقش بزنه، صدا زد ام البنین من اشتباه گفتم، باید اول اینطور میگفتم، حق با شماست، آخه اول دستای پسرتو از بدن جدا کردن، کیفیت شهادت عباس هم گفت به ام البنین.. بازم این مادر شهید مثل کوه ایستاده، فرمود: بشیر! هنوز از حسینم نگفتی، تا اینجا میگن فرزند خردسال قمر بنی هاشم تو آغوش ام البنین بود، بچه رو در آغوش گرفته بود، تا بشیر گفت: قُتِلَ الحسینُ بِکربلاء، ذُبِحَ العَطشانُ، میگن یه مرتبه دستای ام البنین سست شد، بچه روی زمین افتاد، خودش روی خاکا نشست..
.
4_5940366273505398130.mp3
8.99M
اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی
به چشم آل پیمبر عزیز زهرایی
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه بموالا.... مَعالِمَ دینِنا و اصلحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دُنیانا
ام البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم، بشوم پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در برِ حسین
هستند مثل مادرشان مضطرِ حسین
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گُهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسرهای فاطمه
هستند هر چهار پسر، قنبر حسین
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
*اصلا اینا برا کربلا به دنیا اومدن، مگه صفین یادتون نیست؟ یبار عباس زد به قلب لشکر همه رو تار و مار کرد، امیرالمؤمنین دستور داد عباس برگرده، همه خوشحال شدن ناز شصتشو دیدن، گفتن: یا علی بذار یبار دیگه پسرت بره وسط میدان، فرمود نه بسه، چرا؟ فرمود: هذا ذُخرُ الحسَین، این ذخیره ی کربلای حسینه..*
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
جریان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشم اند، نه قوم بنی کِلاب
اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتخاب
او هست یک تنه، همه ی لشکر حسین
عهدی ست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
.
روضه خانگی - حضرت ام البنین(س) - 1745.mp3
8.95M
.
علي محمد دخيّل؛ نويسنده عرب زبان معاصر مي نويسد:
بزرگواري اين زن (ام البنين) هنگامي روشن مي شود كه بدانيم وقتي خبر شهادت فرزندانش را به او مي دهند به آن توجه نمي كند، بلكه از سلامتي حضرت امام حسين عليه السلام مي پرسد؛ گويي حسين عليه السلام فرزند او است نه آنان.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅بند اول
الا یا اهل العالم/بگریید با دلی پر غم
به دشت کربلا کشتند/عزیز بهتر از جانم
الا یا اهل العالم/ببینیدم به قد خم
نبودم کربلا تا که/زنم بوسه به ریحانم
منم ام بنینم،که حالا بی بنینم
بیا عباسم ببین،که نقش بر زمینم
ای وای،چه تیری به چشمان تو خورد
که از،غم تو حسینم زمین خورد
ای وای،که دست تو از کین قلم کرد
بعده،تو سیلی به آن مه جبین خورد
ای وای،ابالفضل ابالفضل ابالفضل
✅بند دوم
الا یا اهل العالم/بنالید با دلی پر غم
خبر دارم چه آمد بر/سر نور دو عین من
الا یا اهل العالم/ببینیدم به قد خم
که کشتند با لب عطشان/عزیز من حسین من
سرش آخر جدا شد،ز کین بر نیزه ها شد
تنش پامال اسبان،برای دین فدا شد
ای وای،گلم را لبِ تشنه کشتند
آنجا،نبودم ببوسم لبش را
ای وای،شنیدم پرش را شکستند
گودال،نبودم بسوزم واویلا
ای وای،حسینم حسینم حسینم
.
زمینه_وفات_ام_البنین_سلام_الله_علیها.mp3
6.66M
🕯🥀🍂
🥀
◈الا یـا اهـل العـالم
بـگریید بـا دلـے پـر غم
.
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅بند اول
میچکه اشکای تو
میلرزه دستای تو
مثه زینب توام قامت کمونی
دل پُر غصه داری
خیلی آشفته حالی
دم آخر داری روضه میخونی
مادر چهار تا گل پسر
نداری دیگه تو پسر
کشتن عباستو آخِی
نداری تو دیگه قمر
دیگه چشمات نداره سو
شدی آخه بی نور عین
ذکر این لحظه هات شده
بشه مادر فدات حسین
واویلا ام بی بنین
✅بند دوم
پاشو پشت و پناهم
تو بری بی پناهم
چرا ای پهلوون از پا نشستی
پاشو قلب سپاهم
تو بری بی سپاهم
چرا روی من اون چشماتو بستی
چرا دستات شده قلم
پاشو ای ساقیِ حرم
ای علمدار من بازم
برای من بکش علم
پاشو واسم بگیر امون
نرو عباس من بمون
تو بری روی صورته
دخترم میذارن نشون
پاشو ای میر لشکرم
.
#مرثیه
#شب_جمعه
#امام_حسین
#حضرت_زهرا
شبهای جمعه مادری پهلو شکسته
آید سر قبر پسر با قلب خسته
بر تربت خونبار او محزون نشسته
گوید که ای لب تشنه در خون نشسته
▪️مظلوم حسین جان
امشب به دشت کربلا زهرا رسیده
با سینه ای سوزان با قد خمیده
اشک مصیبت می کند جاری ز دیده
گوید که ای لب تشنه در خون تپیده
▪️مظلوم حسین جان
نزدیک دریا بودی و آبت ندادند
آبی به آن طفلان بی تابت ندادند
یک قطره بر آن طفل بی خوابت ندادند
بر ساقی و بر خیل اصحابت ندادند
▪️مظلوم حسین جان
بر خیز و مادر تا کنم یک دم نگاهت
شویم به اشک خاک و خون از روی ماهت
خاموش سازم شعله های خیمه هایت
گردم پناه کودکان بی پناهت
▪️مظلوم حسین جان
مادر بگو در روز عاشورا چه کردی
با کام تشنه بر لب دریا چه کردی
در خاک و خون تنها در این صحرا چه کردی
با فاطمه با زینب کبری چه کردی
▪️مظلوم حسین جان
.
یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
شبهای جمعه(۱)
نوحه به سبک همه جا کربلا
کربلا پر شد از ناله و زمزمه
وا حسینا به لب میرسد فاطمه
یا حسین یا حسین
میزند روی سر میرود قتلگاه
میکند بر تن پاره پاره نگاه
یا حسین یا حسین
میشوید قبر او با گلاب دوعین
میزند بوسه بر خاک قبر حسین
یا حسین یا حسین
گریه ها میکند بر گل پرپرش
که چه شد با تن و چه شده با سرش
یا حسین يا حسین
نه تنی مانده در زیر سم ستور
نه سری مانده از ماجرای تنور
یا حسین یا حسین
شب جمعه شدو میرود علقمه
بی بی ام البنین همره فاطمه
یا حسین یا حسین
#شب_جمعه
السلام علیک یا ابا عبدالله
شبهای جمعه (۳)
نوحه سنتی
یا بُنَیَ یا بُنَیَ
آمده زهرا بُنَیَ
برخیز و از مادر خود کن استقبال
قرار ماست شبهای جمعه در گودال
حسین من حسین من حسین من
ای زینت عرش خدا
ای پاره تن ای سر جدا
جای تو ریگ و رمل بیابان نبود
جای تودر زیر سمِّ اسبان نبود
حسین من ...
ای قربان زخم تنت
مادر چه شد پیراهنت
بمیرم من که عریان شد پیکر تو
رفته به غارت عمامه ی سر تو
حسین من...
#شب_جمعه
السلام علیک یا ابا عبدالله
شبهای جمعه(۲)
زمینه
شور (۲)
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
مگه یادم میره اون غوغای گودالُ
مگه یادم میره اون جنجالُ
پاره پاره پیکری پامالُ
واویلا
مگه یادم میره از رو مرکب افتادی
میزدی نفس نفس جون دادی
یه نفر تو دست چند صیادی
واویلا
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
مگه یادم میره اون غروب غمبارُ
نعلای تازه ی ده سوارُ
سر تو به دست نیزه دارُ
واویلا
مگه یادم میره خیمه های سوزانُ
پیکری به خاک و خون غلطانُ
زخمای اون بدن عریانُ
واویلا
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
مگه یادم میره اون دستای سقا رو
زیر و رو گشتن اون دریا رو
جای شمشیرها و نیزه ها رو
واویلا
مگه یادم میره اربا اربا اکبر شد
دشت و صحرا پر پیغمبر شد
با عبا تشییع اون پیکر شد
واویلا
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
#شب_جمعه
یا اباعبدالله الحسین
شبهای جمعه (۴)
نوحه
یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّهِ یا الله
زهرا رسد به دشت غاضریه یا الله
نوحه سرا آید
در کربلا آید
بر سر زند با یاد آن لب تشنه ی بی سر
پای حرم نوحه کند بر نوجوان اکبر
با ناله ی زهرا
محشر شود بر پا
گوید کنار علقمه ای شاخه ی یاسم
یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّهِ عباسم
دستت چه شد مادر
ای غرق خون پیکر
واویلا واویلا
#شب_جمعه
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
بر آن شهیدِ غریبِ به خاک و خون غلطان
رواست چشم جهان تا ابد شود گریان
چرا که گریه کند روز و شب امام زمان
(روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
بماند از حرکت ذوالجناح و از جولان)
نه قلب اهل حرم تاب آن مصیبت داشت
نه چشم های عطش خیز خواب راحت داشت
نه آن امام دگر یاوری به غربت داشت
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت)
هجوم نیزه و شمشیرها فزون گردید
صدای هلهله از شش جهت برون گردید
زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید
(هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید)
ز خاتم همه پیغمبران نگین افتاد
شکوه قامت آن محشر آفرین افتاد
ز جمع آل کسا نور پنجمین افتاد
(بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_ع
📖 تقویم شیعه💎
☀️ امروز پنجشنبه:
شمسی: پنجشنبه - ۲۲ آذر ۱۴۰۳
میلادی: Thursday - 12 December 2024
قمری: الخميس، 10 جماد ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺10 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️19 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
🌺20 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️22 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
دیگه از گریه هام معلومه حالم بده
کسی میبینتم میگه این عاشق شده
توی تنهاییام با تو حرفامو زدم
هیچکس مثل تو نبود رفتم دورامو زدم
آشفته ام کربلا
گفتن خونه ات گفتم کربلا
دست و پامو که گم میکنم
رو خاکت میفتم کربلا
پژمردم کربلا
خیلی غصه خوردم کربلا
هر کی حرفاشو یه جایی زد
من حرفامو بردم کربلا
جان بغلم کرده آقام الآن
رسیدم به رویاهام الآن
من عاشق چی میخواهم الآن
داره دنیای من میگیره از من تو رو
کی الآن جای من میبوسه شیش گوشه رو
بدیامو چقدر میبخشی خاک میکنی
داری با دست خود اشکامو پاک میکنی
گریونم کربلا
من بی تو محزونم کربلا
اینجا حس غربت میکنم
بر میگردم خونه ام کربلا
میمیرم کربلا
بعدش پر میگیرم کربلا
مردم میمیرن میرن بهشت
من میمیرم میرم کربلا
سفر اولم یادته یا نه
ورودی حرم یادته یا نه
خسته ام تنهام
اینجوری تا نکن با هام
من میمیرم امسال اگه نیام آقا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️#عزای_حضرت_ام_البنین_س
☑️#سبک_آشفته_ام_کربلا
☑️#زمینه_شور_زمزمه
تا قیامت محاله این غم یادم بره
از چاهار تا پسر مونده چند تا خاطره
یکی یکی شدن قطعه قطعه سر جدا
همه هستیِ من پرپر شد توو کربلا
ای وای از کربلا
ای وای از آتیش و خیمه ها
گلهای تشنه ی فاطمه
پرپر شدن زیر دست و پا
ای وای از این محن
ای وای از جسم حسین من
روی رمل گرم کربلا
افتاده بی غسل و بی کفن
آه و واویلتا
واویلا آه و واویلتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ای صبا گو به آن بی دستِ در علقمه
سر بلندم نمودی در پیش فاطمه
بفدای دو چشمت گردم ای نازنین
ای عزیزم حلالت شیر ام البنین
ای وای از این خبر
در خاک و خون شدی غوطه ور
از بالای مرکب رو زمین
افتادی بی دست و بی سپر
سرنگون شد علم
مشک و دستت جدا شد ز هم
فرق تو شد دو تا از عمود
چشم تو خورده تیر ستم
✍شاعر:میثم مومنی نژاد