eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
تو بسترم اما، دلم پريشونه حال منو غير از، خدا كي ميدونه يه چشم من اشكو، يه چشم من خونه از وقتي رفتي تو ، تاريكه اين خونه بعد تو ديگه ،من نمي خواستم ،زنده بمونم زهرا مثل تو خانم، عجل وفاتي، همش ميخونم زهرا روز عروسيمون، بهم يه قول دادي كنار من باشي، تو گريه و شادي ولي تو رفتي و ، موندم تك و تنها قسمتم اين بود، عليِ بي زهرا زخم زبونو، خندهء دشمن، دلم رو پر از غم كرد بغض حسن با، گريهء زينب، پشت عليتو خم كرد مگه يادم ميره، بچه ها ترسيدن به زخم ما مردم، نمك ميپاشيدن انقد زدن تاكه، تو ياس پر پر شي ميخ درم نگذاشت، دوباره مادرشي همه مي ديدن، ميون كوچه، شال منو تو دستات زمين ميخوردم، زمين ميخوردي، علي فداي زخمات حرارت ميخ و ، تيزي اين مسمار تو رو اذيت كرد، بين در و ديوار خودم ديدم قاتل، لگد به اون در زد بين در و ديوار، تو رو با خنجر زد جلوي چشام، غلاف شمشير، ميخورد به روي بازوت رحمي نكردن به محسن تو ديدم شكسته پهلوت زندگيمو ديدي، چجوري شد غارت بهم بگو زهرا، چي شده گوشوارت تو كوچه راتو بست، حرف فدك ميزد حسن بهم گفته، تو رو كتك ميزد ميگفت كه ديدم، از ضرب سيلي، مادر زمين خورد بابا همش ميخنديد، وقتي كه مادر، افتاد به روي خاكا سبك: شعر:
تک یا شور شهادت امیرالمومنین سبک‌ : منم باید برم...... آقای عالمین بار سفر رُو بسته ای عازم به سوی اون یار پهلو شکسته ای دیگه تو یا علی میری کنار فاطمه راحت شدی آقا ای تو قرار فاطمه علی علی علی مظلوم علی علی علی زینب عزا گرفت تا فرق تو شده دو تا وقت سفر شده چون حاجتت شده روا بهونه می گیره آخه زینب شده یتیم نشسته رو دلش داغ و مصیبتی عظیم علی علی علی مظلوم علی علی علی می میره یا علی برات زِ غُصه دخترت می میره زینبت برای خونِ بسترت ببین حسن نشست از داغ تو به ماتمت انگار که جون داده حسینِ تو برا غمت فدای غُربتت ببین می خنده قاتلت فدای تو علی فدای غُربت دلت علی علی علی مظلوم علی علی علی .
عاقلان دانند ما را لطفی از مولا بس است تا قیامت یک نظر از سوی تو مارا بس است برترین عقلانیت، دیوانگی در کوی توست یک سخن در گوشِ جان از کل این دنیا بس است عاشقان را عقل، از عشق تو فرمان می‎برد نکته‎ای از معرفت در عمق جان ما بس است گر دعای تو نباشد صید دشمن می‎شویم آری از خیل دعاگویان گل زهرا بس است روز و شب تو فکر مایی ما به فکرت نیستیم خود همین یک لطف تو در حق ما آقا بس است دست در دست تو بگذاریم گر در هر غدیر  تا به سال بعد شد عمری اگر بر ما بس است نقطه‎ی عطف همه دلها، دل پاک شماست در میان این همه، یک دل شود احیا بس است دشمن ما هست ناراضی چه بهتر تا ابد  قلب صاف تو شود راضی ز فعل ما بس است از تو این آرامش و این امنیت بر ما رسید  خوش به دنیا نیستیم آسایش عقبا بس است هر کسی بار سفر بندد به سویی می‎رود  با تو اما اربعینی کربلا جانا بس است حرف آخر را تو اول بار یادم داده‎ای  از تمام ماه و سال ایام عاشورا بس است می‎رود با قافله سالار زینب تا کجا؟ تا ته گودال خونم نذر آن آقا بس است : 💔 درد این است که ما مدعی هجرانیم درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی
. فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد علیه السلام: خدایا آنچه‌را که مرا به آن پوشاندی تداوم بخش و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دست‌ های دوستانم، مرا این طرف و آن طرف می کند رحم کن خدایا به من‌محبت فرما در آن‌ حال که روی تخت غسّال‌خانه به‌ صورت درازا افتاده‌ ام و همسایه ها مرا به این سو و آن سو برمی‌گردانند خدایا به‌ من مهرورزی کن ، در وقت حمل شدنم، که بستگانم گوشه‌ های جنازه‌ ام را به دوش برداشته‌ اند و تنها در قبرم وارد پیشگاه تو شده‌ ام به من نیکی و بخشش کن در این خانه جدید بر غربتم رحمت آور تا آنکه به غیر تو انس نگیرم ای آقای من، اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شده‌ ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ علی رفت و صفا رفت ز خانه دوباره غم تشییع شبانه... 😭
. برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد.» «آیت الله نصرالله شاه آبادی» .
به سبک : طفل یتیمی ز حسین گم شده.... فاطمه گریان تو شد یا علی یا علی یا علی شام غریبان تو شد یا علی یا علی یا علی نمیرسد صوت خوشِ یا رَبَت یا ربت یا ربت ناله زند در غم تو زینبت زینبت زینبت از غم تو گشته فلک خونجگر خونجگر خونجگر زنده شده خاطره ی پشت در پشت در پشت در دل به مصیبتت شده مبتلا مبتلا مبتلا روضه بخوانم ز غم کربلا کربلا کربلا .
تمام عالم هستی غمین است شب قتل امیرالمومنین است دل اهل ولا را غم گرفته ز داغ مرتضی ماتم گرفته درخت غم زده امشب شکوفه زنند بر سینه وسراهل کوفه تمام شهر کوفه در عزا شد به هرجا بنگری ماتم سرا شد تمام شهر کوفه در خروش است چرا پس مسجد کوفه خموش است به بیت مرتضی غوغاست امشب به لبها آه و واویلا امشب کنار بسترش غمدیده زینب بریزد اشک غم از دیده زینب شررزد زهر کین بر جسم و جانش اثر کرده به مغز استخوانش یتیمانی که گردیده نمک گیر تمامی آمده با کاسه شیر ولی زخم سر او برده تابش طبیب او دگر کرده جوابش سرشک دیده زینب روان است که بابارهسپرسوی جنان است دگر فارغ ز هر درد ومحن بود سرش بر روی دامان حسن بود کنارش زینب و عباس بنشست که ناگه دیدگانش را علی بست حسین بر سر زنان سوزد از این غم کنار او حسن گرید دمادم حسین و مجتبی هردو سیه پوش نموده جسم پاکش را کفن پوش در آن دم روح با احساس آمد به دلداریشان عباس آمد به دست خاندانش آن یگانه چنان زهرا شده دفنش شبانه غریبانه شده تشییع حیدر حسین بودوحسن سبط پیمبر دگر از رنج و غم حیدر رها شد تمام دردهای اودوا شد دگر راحت زغمها گشته امشب علی مهمان زهرا گشته امشب کنار همسر پهلو شکسته رسیده مرتضی فرق شکسته بسوز ای دل که شد شام غریبان برفته از جهان یار یتیمان زلطف حق محب مرتضایم گدای درگه پاکش(رضایم) چوسائل بردرش بنشسته ام من امیدم را بر این در بسته ام من بوددر هر دو عالم او امیرم شود در روز محشر دستگیرم
ماه ، ماه آشتی تو همیشه با حسین هوامو داشتی ماه ، ماه آشتی تو یه لحظه هم منو تنها نزاشتی ماه ماه آشتی ماه ، رمضونه مَزه شَم به گریه ی دَمِ اذونه ماه ، رمضونه تشنگی سخته امام حسین میدونه من ، پشیمونم تو بزار تو بغلِ خودت بمونم من ، پشیمونم اشک تو پیش تو فقط میده اَمونم تو ، همه خیری کربلا نجف بده این شب قدری تو ، همه نوری من دیگه بگم دوست دارم چه جوری الهی العفو خسته ی دردم اگه میزاری من میخوام دورت بگردم خسته ی دردم من که جُز از غم تو گریه نکردم رحمت دائم یه نگاهی کن به این نوکر نادِم خیلی این روزا شدم کربلا لازم کربلا لازم زندگی با تو زیباست کربلا خونه ماست وقتی تقدیر سالم شب قدری مهیاست یا سابغ النِّعم ، یا دافع النِّقم دور کن ازم غم ، منو ببر حرم افطار ها به کام دلم زهر می‌شود ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد
از على بانگ اذان امشب به گوش ما نیامد مسجد کوفه پُر از جمعیت و مولا نیامد نخل هاى کوفه مى گریند و مى گویند با هم آنکه بود از اشک چشمش ‍ آبیار ما نیامد پیر نابیناى مسکینى چنین مى گفت امشب اى خدا یار من مسکین نابینا نیامد کودکی با کودکی می گفت من بی شام خفتم آنکه بر ما شام می آورد آمد یا نیامد دامن مادر گرفته گوشه ى ویرانه طفلى گوید اى مادر بگو امشب چرا بابا نیامد با صدای پای او لب های مامی گشته خندان چشم ما گریان شد و از او صدای پا نیامد چاه گوید من از آن مولا هزاران راز دارم رازدارِ در میان جامعه تنها نیامد نام مولا گشته میثم شمع جمع درد مندان گرچه شب بگذشت و آن ماه جهان آرا نیامد رفته امشب جانب عُقبا که زهرا را ببیند زین سبب آن شهریار کشور جان ها نیامد استاد غلامرضا سازگار
تو را با کینه و آزار کشتند تو را تکرار در تکرار کشتند نه دیروز و نه امروز است، عمریست تو را مردم هزاران بار کشتند تو را در مسجد کوفه نه، بابا تو را بین در و دیوار کشتند تو را با تیزی شمشیرشان نه تو را با تیزی مسمار کشتند تو را در کوفه در مسجد ولیکن مرا در کوفه در انظار کشتند مرا دروازه ی ساعات بابا مرا در شام در بازار کشتند 🔸شاعر: ________________________
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش دلا بسوز که مولا تمام شد کارش سریع‌تر بدنش را به خاک بسپارید که در بهشت، علی وعده کرده با یارش زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال که بیقراردلی می‌رسد به دلدارش برای دیدن دست کبود فاطمه‌اش به عرش رفته یدالله دست حق یارش خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه خدا کند برود ابر از شب تارش دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش خلاصه باز علی جان دهد اگر آید دوباره فاطمهٔ زخمی‌اش به دیدارش علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت چه کوفه‌ای که تمامی نداشت آزارش چه کوفه‌ای که دوباره کشاند زینب را نه بین مجلس تفسیر بین انظارش رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک که رفت دختر غیرت میان بازارش گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را امان ز مردم نامرد بی کس و کارش 🔸شاعر:محمد_علی_بیابانی
دوباره سفره ی اشک است و فیض ماه خودم دوباره نیمه شبی و بساط آه خودم رسیدم اول کاری که معترف بشوم نشان به کس ندهم نامه ی سیاه خودم کسی به جز تو خبردار نیست از حالم میان محکمه آرم که را گواه خودم ؟ قشون اشک فرستاده ام به درگاهت ذلیل عفو توام با همه سپاه خودم به من تو راه نشان دادی و نفهمیدم فقط دویدم و رفتم به کوره راه خودم چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا چه چوب ها که نخوردم من از نگاه خودم حیا نکردم و دنبال معصیت رفتم شدم من عبد فراری و دل بخواه خودم چه صبر داری و خسته نمی شوی از من خودم که خسته ام از این همه گناه خودم تمام ترس من این است مرگ من برسد که پی نبرده ام آن دم به اشتباه خودم به دست های خودم ساختم قفس ها را ببین که حبس شدم در میان چاه خودم " بجز حسین مرا ملجا و پناهی نیست " بگو به من که : بیا بنده در پناه خودم میان قبر بگویم حسین و گریه کنم دلم خوش است به این اشک گاه گاه خودم رسول _زاده
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است گریه ... فراق ... گریه ... فراق ... این چه رسمی است؟! دیگر بس است این همه گریان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟! تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول می روم امّا دعای تو... ...در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دل مردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است فردوسی
دوبیتی روضه بعد از شهادتِ مولا ندارد این سرا بی تو صفایی اَمان از غصّه و آه از جدایی قرارِ زینب و تو آن غروبی که تا گودال با مادر می‌آیی .
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. / محتوای شعر مداحی آقای سجاد محمدی: تو اگر خدا نیستی من نمیدونم کعبه پس چرا فقط برای تو خورده شکاف؟! تصور کن علی نماز رو که می‌بنده. خود فاطمه هم ذوق می‌کنه میخنده، به خدا ما هزار ساله پی اینم که ثابت بکنیم علی خداس یا بنده‼️ لعنت الله به جهل و مروجان جاهلیت و نادانی! ────── پی نوشت: آقایان حوزه‌، بنیاد دعبل ، خانه مداحان و مسئولین هیئات لطفاً اقدام؛ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
بسم‌ الله الرحمن الرحیم از آسمان کوفه علی پر کشید رفت از دستهای عالم و آدم برید رفت آن کس که چشمهای نخفته ز غصه داشت آرام و خسته زیر لحد آرمید و رفت برروی خاک کوچه یتیمی به گریه گفت دنیا یتیم شد که پدر هم پرید رفت دلتنگ بود و جای گریبان صبر خویش با دست تیغ فرق سرش را درید رفت گاهی عدو شود سبب خیر، ضربه ای آن استخوان بین گلو را کشید رفت ** ای کاش بر خرابه سری می زد آن غیور آن کس که ناز چشم یتیمان خرید رفت
بسم الله النّور... بدم، مرا بـه پیمبر ببخش یا الله به اشک دیدۀ حیدر ببخش یا الله تمام دار و ندارم محبت زهراست مرا به سورۀ کوثر ببخش یا الله به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن مرا به این دو برادر ببخش یا الله بـه درگه تو گناه مکرر آوردم مرا به عفو مکرر ببخش یا الله ببر به کرب‌وبـلا زائر حسینـم کن به آن ضریح مطهر ببخش یـا الله به دست‌های علمدار کربلا سوگند به حرمت علی‌اکبر ببخش یـا الله به بانگ العطش نازدانه‌های حسین به خون حنجر اصغر ببخش یا الله به سیدالشهـدا و به خـون حنجر او که شد بریده ز خنجر ببخش یا الله به لحظه‌ای که سر نیزه گشت با زینب سر حسین، برابر، ببخش یا الله به خون میثم تمّار، جرم «میثم» را به روی او تـو نیاور؛ ببـخش یا الله استاد غلامرضا سازگار (میثم)
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سومین تا نگاهت بشود سهم گدایت شب قدر میشوم زائر ایوانِ طلایت شب قدر در خیالاتِ خودم آمده ام سمتِ حرم تا بخوانم دو سه خط گریه برایت شبِ قدر چشم را بستم و دادم «به تو از دور سلام» آمدم در نجف و صحن و سَرایت شبِ قدر بینوا آمده ام تا به نوایی برسم دردمندم! برسد کاش دوایت شب قدر غرقِ عصیانم و گفتی که بگو: یازهرا(س) فرق دارد به خدا ذکرِ شفایت شبِ قدر عاشقت هست خدا؛ پس بعلیٍ(ع) العفو... رو زدم بر کرمت، شاه ولایت! شب قدر نام تو هست امان نامۂ از دوزخ؛ پس- شبِ قدرم به فدایت! به فدایت شبِ قدر چشم در چشم تو گفتم صد و ده بار «ألغوث» تا که بخشیده شوم بعدِ دعایت شب قدر غمت افتاده به دل! رفتی و با گریه شده- مسجد کوفه چه دلتنگِ صدایت شبِ قدر بیتُ الاحزان شده این خانه! ببین جمع شدند... بچّه هایت همگی دورِ عبایت شب قدر!
چهارپاره بیست و سوم رمضان – حضرت امیر دوسه روز است خانه دلگیر است دوسه روز است مثل بارانیم دو سه روز است همدم اشکیم دو سه روز است روضه می خوانیم دو سه روز است کوفه نشنیده نغمه های خوش اذانت را وقت افطار بر سر سفره یاد کردیم لقمه نانت را دو سه روز است مثل فاطمیّه دور هم گریه می کنیم ولی روضه ها رنگ دیگری دارد ختم آن است ذکر وای علی دو سه روز است نان و خرما را حسنت می برد برای یتیم می دهد سهم کودکان را بعد می کند بغض مثل کوچه کریم دو سه روز است قلب زینب را داده آزار حرف بی پایه شده اوضاع مدینه ای انگار بازهم طعنه های همسایه دو سه روز است چاه و نخلستان شده دلتنگ ربّــنای علی شده رویای مسجد و محراب گریه و سجده و دعای علی دو سه روز است کوفه فهمیده می رسید از کجا غذای فقیر از کجا می رسید خرمایی تا شود باز روزه های فقیر دو سه روز است اشک می ریزد گاه و بیگاه ازغمت حسنم بیش از پیش لرزه می افتد با دعای کمیل بر بدنم دو سه روز است چشم عبّــاسم سرخ مثل زمان جنگ شده کوچه پس کوچه های کوفه پر از خشت و خاشاک و قلوه سنگ شده دو سه روز است دختر حیدر خوابهای عجیب می بیند گاه گودال و خنجر و حنجر گاه شیب الخضیب می بیند دو سه روز است کربلائیّم چشم بر چشم یار می دوزم مانده در بغچه یک کفن باقی وَ به یاد نگار می سوزم دو سه روز است سخت می خواهم بزنم بوسه بر گلوی حسین وای از دود و خون و خاکستر پنجه ی گرگها و موی حسین دو سه روز است درس قرآنم سوره ی کهف نی نشین شده است سینه ام مثل دامن و خیمه یا در ِ خانه آتشین شده است دو سه روز است مثل بابایم می کنم گریه یاد لب تشنه وای از لحظه ای که می بینم بر روی حلق دلبرم دشنه دو سه روز است بیشتر دارم انتظار وصال دلدارم با دعای فرج پس از روضه به امید وصال می بارم
🏴سبک زمینه یا شور مولا امیرالمومنین علی علیه السلام شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان 🏴بند اول عنایت خدا،شامل جمع ما میشه اگه بگیم،امشبو یا علی خدا تو روز حشر،محشورمون کنه از کرمش مارو،ایشالله با علی رافع غم مولا علی شاه کرم مولا علی ذکر منه تو این شبا دم همه دم مولا علی به مومنینی تو امیر بیا و دستمو بگیر علی علی مولا علی 🏴بند دوم حروم میشه آتیش،برای اونکسی که داشته باشه توو،دلش ولای تو خدا عذابشو،برمیداره اگه کل جهان بشن،شیعه برای تو بالا نشین مولا علی حبل المتین مولا علی ما به ولایت شما داریم یقین مولا علی مولا تویی و من فقیر بیا و دستمو بگیر علی علی مولا علی 🏴بند سوم تو رفتی و دیگه،نمیرسه به گوش از توی کوفه اون،نوای یا ربت غرق غمه دله،حسین و مجتبات میریزن اشک برات،کلثوم و زینبت فراق تو سخته برا اولاد با احساسه تو ببین که گریه میکنه آروم برات عباسه تو تو رفتی برگردی یه روز توو خیمه های نیمه سوز رفتی که برگردی یه شب بدی تسلا به زینب علی علی بابا علی