eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlin4_6030525436709045713.mp3
زمان: حجم: 5.9M
🔳 بمناسبت رحلت امام خمینی (ره) 🌴خمینی اومد و دنیا عوض شد 🌴و روشن شد مثل روزای بعثت 🎤 👌بسیار زیبا
|⇦•ابر غم‌ پرور... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ابر غم پرور بانی سرمای من است شب برفی فراقت شب یلدای من است اشک در چِشم، به تنهایی خود خندیدم بغض پی برد که این حالت حاشای من است مشق دوری تو تکلیف شب و روزم شد درس هجران تو، سر خط الفبای من است یوسف از مصر دم پیری یعقوب رسید پس شکسته شدن از داغ تو مبنای من است آنقدر آه کشیدم دل عشاقت سوخت پای شمع تو‌ پری ریخت اگر پای من است همه ی شهر مرا پس زد و تو پس نزدی سفره ی سبز تو، هر بار پذیرای من است دیگران را مَنشان پشت در خانه ی خود به همه گفته ام این گوشه فقط جای من است *نکنه بخاطر گناهی که ازم سر میزنه یه خبطی، یه خطایی، یه غلطی، یه اشتباهی منو از در خونه ات ردم کنی بیرونم‌کنی انقدر بهتر از من هستن که بیاری جای من بنشونی.ولی انقدر مهربونی، پدری میکنی ، تو فقط بابای رقیه نیستی امشب برا همه ی ما داری بابایی می کنی، امشب برا همه ی ما پدری می کنی آقاجان ..خوب گریه کنید یهو میبینی صحرای محشر میشه،اصلا معلوم نیست اونجا ما رو بخرن نخرن وضعیتمون چی میشه، اونجا وقتی گریه میکنی داد میزنی که یکی به داد من برسه یهو میبینی میگه این چقدر صداش برام آشناست من اینو تو روضه های حسینم صدای ناله اشو میشنیدم از همون موقع داد میزد میگفت: یکی به دادم برسه..* آقاجان! دیگران را منشان پشت در خانه ی خود به همه گفته ام این گوشه فقط جای من است قانعم یک بغلِ ساده برایم کافیست از تو ای دوست همین، کل تقاضای من است آقا جان! هر زمان لنگ شدم فاطمه را هم انداخت ای مادر رفع مشکل هنر حضرت زهرای من است *مگه میشه کسی گره ای به کارش باشه بگه یازهرا گره اش باز نشه..همچین که از ناقه زمین خورد تا رو زمین افتاد گفت: یا زهرا..میدونی چرا؟ آخه وقتی افتاد هم پهلوش آسیب دید، هم دستش شکست همچین که زمین افتاد فرض من اینه، من میگم رو ناقه خواب بود آدمی که خواب باشه از بلندی زمین بخوره دیگه حواسش نیست دستاشو سپرش کنه..همچین که از بالا ناقه رو زمین خورد صورتش رو خاک افتاد یهو صداش بلند شد مادر..* آقاجان! با خودت یک شب جمعه ببرم شهر حسین کربلا آرزوی این دل شیدای من است *چقدر خوبه آدم در خونه ی کسی رو میزنه کار مهمی داره تا درو میزنه ببینه دخترش درو باز میکنه، اگه رودربایستی با اون شخص داشته باشی دخترش درو باز کنه میگی حالا به دخترش میگم به باباش بگه، روم نمیشه به خودش بگم، خانم جان! رقیه جان! من روم نمیشه به بابات بگم، انقدر به بابات رو زدم روشو زمین انداختم روسیاهش کردم. خراب کردم. دیگه روم نمیشه بهش بگم برام یه کربلا بنویس..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•جان آن دخترک... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ جان آن دخترک گم شده در دشت بیا آن سه ساله که حریمش همه دنیای من است گفت ای سر که پدرجان منی دستت کو شوق لمس تو فقط حسرت موهای من است *حواست هست چند شبه موهامو شونه نکردی، اصلا حواست هست دخترت با کیا همسفر شده..اصلا حواست به دخترت هست ببین زجر از اینطرف منو همراهی میکنه، شمر از اون طرف منو همراهی می کنه، یکم از قافله عقب میفتم حرمله منو میزنه، به من نگاه کن بابا ببین من راه میرم یاد کی میفتی بابا، بابا ببین مثل مادرت فاطمه شدم...* من هم شبیه بابام در این مسیر هستم قبلا عزیز بودم حالا اسیر هستم من هم شبیه عمه پاهای خسته دارم چشمان باز دارم، دستان بسته دارم من هم شبیه داداش، برگردنم طناب است چیزی که درد دارد گرمای آفتاب است من هم شبیه هر کس که توی کاروان است حالم بد است اما چشمم به عمه جان است «عمه جانم عمه جانم عمه جان مهربانم عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم عمه جانم ...» *عمه به ما نگاه میکرد میدونی چی میگفت..؟عمه جانم عمه جانم نگرانم نگرانم* چندین نفر شنیدم به من یتیم گفتن چندین نفر به بابام ذبح عظیم گفتن *بابا! چی میگن اینا؟ذبح عظیم یعنی چی بابا؟؟..* معناش چیست بابا این واژه های غمگین این حرفهای بی ربط این حرفهای سنگین *ببخشید بابا ببخشید اصلا قرار نبود من گلایه کنم بعد اینهمه شب حالا اومدی پیش دخترت..* من اشتباه گفتم اصلا گلایه ای نیست به به چه آفتابی هر چند سایه ای نیست من هم شبیه زهرا مادربزرگ خوبم قدّم فقط خمیده باور کنید خوبم من هم شبیه بابا در راه شام رفتم اصلاً کتک نخوردم با احترام رفتم *بابا یه وقت فک نکنی منو بازار بردن ها یه وقت خیال نکنی به خواهرم کنیز گفتن ها..* حالم خوش است اما بابای من کجایی خوابم نمیبرد تا تو از سفر بیایی *بابا !بذار حالا که کار به اینجا رسیده بگم چی شد چه خبرایی بود..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خواب بودم یه خورده بد بیدار شدم یکی داشت نعره میزد بیدار شدم رو سرم دست میکشیدی پا بشم بعد تو هی با لگد بیدار شدم بعد رفتن تو مهربون من خواهرت میشد بلا گردون من میشینم با دندونام قصه میگم یکی بود یکی نبود دندون من دستای مردای شامی سنگینه بعد سیلی چش من تار میبینه تاری چشام فدا سرت فقط تو رو خوب نمیبینم بدیش اینه کاش می شد تو رو شریک راز کنم خیلی حرفا رو برا تو، باز کنم کاشکی درد دست و گردنم میذاشت برا باباییم یه خورده ناز کنم بازوی شکسته بازو نمیشه دردی مثل درد پهلو نمیشه دوست دارم ناز بکنم برات ولی ناز دختر بدون مو نمیشه غم رفیق چشمای ترم میشد سفرت داشت دیگه باورم میشد خواهرت اگه نبود موهای من از اینکه مونده کمترم میشد بین موهام سوره فجرو نگاه سه دخترتم اَجرو نگاه دنبال موهام روی سرم نگرد لابلای پنجه ی زجرو نگاه همیشه پدر عزیز دختره به خدا که همه چیز دختره من کبودیام سر تازیونه ست بگو هی نگن مریضه دخترت بابا! دشمنای تو امونم نمیدن زیر آفتاب سایه بونم نمیدن به کنیزا اینجا نون خشک میدن باباجون به من همونم نمیدن رسیده آخر کارم بابایی پره پاییزه بهارم بابایی هر چقدر دلت میخواد آیه بخون من که خیزرون ندارم بابایی *حالا سرتو بغل گرفت نمتونه بلند کنه سرو، آروم آروم آوردجلو گفت...* زخمای سرت منو پیر می کنه آیه های عمو تفسیر میکنه دست نبردم تو موهات درد نکشی تو موهای سوخته دست گیر میکنه دور گردنم غُل انداخته بودش همونی که چهار قُل انداخته بودش چقدر زود میخوای از پیشم بری تازه حرفامون گل انداخته بودش بی تو من بایدم آشفته باشم این اسیری رو پذیرفته باشم این دفعه خواستی بری منم ببر بدون من نمیری گفته باشم حرمله میزد.. دستمو میکشید و تو قافله میزد خسته نمی شد و سر حوصله میزد منو سکینه رو تو چند مرحله میزد از بس که زده لبی نمونده دندونی برام نمونده بابا وقتی اومدی که تار میبینم سویی به چشام نمونده بابا قدم خمیده سه ساله ای شبیه من کسی ندیده بس که گرسنمه بابا رنگم پریده ببین که دونه دونه ی موهام سفیده داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید میشه سرم شکسته عمو که رفته حرمت حرم شکسته افتادم از رو ناقه و پرم شکسته پهلوی من شبیه مادرم شکسته ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•نکنه روبرومی... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟ نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟ صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟ منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم هم برای تو بابا هم برای عمه تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟ رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد دروازه که وا شد... اومدن مردمِ شامو... پاره کردن لباسامو... قلبم ترک خورد... دروازه که وا شد... پر شدم از کبودی ها... پشت هم یهودی ها... عمه ام کتک خورد... با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش... مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop 🎞 سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•دست عمه رو رها کرد... و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دست عمه رو رها کرد پا برهنه زد به جنجال از تو جمعیت به سختی خودشو رسوند به گودال صد دفعه آدم تو روضه ش میمیره زنده میشه اینجا جاییه که ارباب از حسن شرمنده میشه هی میگفت نزن یتیمه هی میگفت امانتی بود کشتنش تو بغل شاه به چه جای راحتی بود *صحنه رو تصور کن روضه رو متوجه بشی اومد وسط یه جنجالی که چندین نفر دور ابی عبدالله رو گرفتن،هر کسی داره یه نیزه ای میزنه به حسین، همچین که این بچه اومد این مردای جنگی رو کنار زد خودشو انداخت رو بدن بی جون ابی عبدالله ، حرمله یه شمشیری بالا برد میخواد به ابی عبدالله بزنه یهو اومد تو ذهنش، یبار بابام تو کوچه شرمنده ی مادر شد دیگه الان وقتشه باید یه کاری بکنم آبرو بابامو بخرم، همچین که اومد شمشیرو بزنه به ابی عبدالله دستشو آورد جلو شمشیر به دست عبدالله خورد دستش به پوست آویزان شد، عین مقتله، ناله زد وااماه ، وای مادر، یادمه بابام میگفت تو کوچه ها هم انقده با غلاف به بازوش زدن، اما کار به اینجا خلاص نشد ابی عبدالله بغلش گرفت داره نوازشش می کنه، نامرد یه تیری برداشت تو کمان گذاشت حلق عبدالله رو نشونه گرفت چنان تیری به حلقوم عبدالله زد یه مرتبه ابی عبدالله دید مثل علی اصغرش چجوری رو دست گرفته بود دید عبدالله تو بغلش یه آهی کشید از دنیا رفت. دیگه عبدالله که رفت کار تموم شد همه ریختن سر ابی عبدالله، یکی داره نیزه می زنه، آه زینبم از بالای تل داره نگاه میکنه.." وامحمدا واعلیا وااماه ،صلی علیک ملیک سما هذا حسین مرمل بالدما و مقطع الاعضا و بناتک سبایا ای حسین....." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•در ختهای امیدیم... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ درختهای امیدیم از دیار حسن پر از شکوفه ی عشقیم در بهار حسن به سلسبیل و به زمزم که احتیاجی نیست رسیده است لب ما به جویبار حسن به دخل کاسبیم برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه ی نان را حسن به ما بخشید *این آقا به سگ غذا میداد به منو تو روزی نده؟ راوی میگه رد می شدم دیدم امام‌ حسن نشسته، آقاست امامه یه فرد عادی نیست، دید آقا نشسته یه سگی هم کنار آقا، آقا یه لقمه دهن سگ میذاره یه لقمه هم خودش می خوره، اومد جلو آقا این کارا چیه؟ میخواید ردش کنم بره اگه شما رو اذیت می کنه؟ یه نگاهی به اون فرد انداخت امام‌حسن فرمود: من خجالت می کشم جانداری کنار من باشه من جلوش غذا بخورم ،مگه چیزی از من کم میشه !یه لقمه هم به این سگ بدم ؟ قربونت برم همه عالمو روزی میدی آب و غذا میدی اما داداشتو کربلا هم تشنه هم‌ گرسنه کشتنش.امام سجاد فرمود: پدرم هم گرسنه بود هم تشنه.* همین دو لقمه ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم بودن او قابل محاسبه نیست کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن کدام شاه نشسته ست با جذامیها بلند میشوم از جا به افتخار حسن آقای مهربون عالم! شنیده ام که به سگ هم غذا تعارف کرد هنوز ماتم از این لطف بی شمار حسن *امشب دستمو پر کن، برام بنویس، زشته اربعین من نرم کربلا همه نوکرای داداشت برن کربلا...بانی اربعین اصلا امام حسنه، بانی همه موکبها ی تو مسیر امام حسنه* بنازمش که چنان شیر از جمل برگشت چه کرد در دلِ آن فتنه ذولفقار حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن *سنگ تموم باید بذاری برا امام حسن، بذار قیامت سرمونو بالا بگیریم برا مادرش، دو شب تو محرم برا امام حسن از همه وجودمون خرج کردیم..ما نمیشنویم و الا مادرش الان میگه بهتر برا حسنم بخون و گریه کن حسنم خیلی غریبه..کشتی می گرفتن بی بی وارد شد، دید حسن و حسین دارن بازی می کنن کشتی میگیرن، دید پیغمبر و امیرالمومنین دوتایی ایستادن دارن حسنو تشویق می کنن، تعجب کرد بی بی، مادره همه بچه ها رو یکنواخت و یکسان دوست دارن ، این نیست که شما بگی اونو بیشتر دوست داره اونو کمتر،نه، اونم مادری مثل فاطمه، باور کنید همه ی شماها رو یکجور دوست داره، این نیست که بگی اون بهتر گریه کرد اونو بیشتر،نه، حتی اونیم که گریه نمیکنه دست سرش می کشه همینی که اومدی برا حسینم ...هیچکی تو مدینه ما رو‌کمک نکرد دمتون گرم که امشب اومدید ما رو کمک کنید ریختند در خونه امون هیچکی نیومد کمک کنه، برا بچه هاش روضه خونده ،اینقدر پشت در منو زدن هیچکی نیومد کمک کنه بازم دمتون گرم امشب اومدید برا پسرم گریه کنید....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•میروم‌ مشهد خیابانها ... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه ااسلام اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *فاطمه جان، مگه نمیشنوی همه عالم و آدم دارن میگن جانم حسین،من دیدم کسی حسنمرو تشویق نمیکنه به علی گفتم بیا ما دو تا حسن رو تشویق کنیم، همه ملائکه بگن حسین،منو علی میگیم حسن* میروم مشهد خیابانها شلوغ میریم در قم شبستانها شلوغ کربلا هم کل ایوانها شلوغ هیچکس مثل تو بی زوّار نیست *یا امام حسن الان مدینه هیچکی نیست هیچ‌چراغ هم بالای قبرش روشن نیست.* در اربعین حسینی حسن جلودار است قدم زدم‌ همه ی جاده را کنار حسن عمود یکصدوهجده بهشت مشایه ست خدا رسانده خودش را سر قرار حسن حسین با همه ی دلرباییش حسنی ست ببین دل از همه بردن شده است کار حسن خیال بافی من صحن سازی حسن است شبیه مشهد ما می شود مزار حسن *ان شالله یه روز اعلام می کنن برا امام حسن کارگر می خوان، آقا قول میدیم بهترین ضریحو برات بسازیم بهترین گنبد و‌گلدسته و....* میان معبری از نور ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشمِ تار حسن حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد سیاه شد پس از آن تمامِ روزگار حسن *عین روایته نوشته وقتی اومد جلو خواست اون برگه رو از مادر ما بگیره مادر امتناع میکرد بهش نمی داد دو دستشو بالا آورد..* ایستادم به روی پنجه ی پا اما دستش از روی سرم رد شد و... *شاخ شمشاد حسن اومد تو میدون، رجزی خوند فریاد می زد نام‌ پدرشو با عشق می گفت..من بچه ی حسنم.عشق بازی می کرد تو‌ میدون..شاید زیر لبش می گفت اومدم انتقام بگیرم، شما مردم تو‌ مدینه آبروی بابامو بردید. یه کاری کردید بابام پیر شد. همه ی محاسنش سفید شد. تا اخر عمرشم برا کسی نگفت. ولی ما تو چهره ی بابام‌نگاه می کردیم میفهمیدیم بابام چه دردی داره..* شاخ شمشاد حسن از دور تا معلوم شد قامتش زخمی تیر چشمهای شوم شد قدّ او کوتاه اما نیزه کوتاهی نکرد که بلند از این مصیبت ناله ی معصوم شد *ابی عبدالله بغلش کرد اینقدر گریه کردن دوتایی باهم که از فرط گریه غش کردند. قاسمشو بغل گرفت انگار حسنش رو بغل گرفته انقدر بوسه زد به قاسمش، انقدر گریه کرد روایت میگه عمامه رو ابی عبدالله از سر برداشت دو تکه کرد آخه هر چی تو خیمه ها رو‌ گشتن صدا زد عباسم ببین زره ای برا قد و قواره ی قاسم پیدا میشه؟گفت اقاجان زره ای اندازه ی قاسم نیست، آقا عمامه رو برداشت دو تکه کرد اولیشو گردن قاسم انداخت کفن بهش پوشوند.با یه تکه از این عمامه صورت قاسم رو بست یه وقت چشمش نزنن...* علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن داری وای بر من نامه اش وقتی به دست نعل مرکبها رسید پیکرش از پشت و رو هم مهر شد هم موم شد در میان هلهله کوفه حنا بندان گرفت بندبندش وا شد و رنگ حنا معلوم شد رنج قدّی که به زیر سم مرکبها کشید باعث رنجیدن هر چارده معصوم شد بین حرفش لشکر دشمن دویده بود که ناله ی من را عمو دریاب نامفهوم شد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل حضرت قاسم علیه السلام اجرا شده نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اگه یه چیزی تو دهنت بره یه خاری، تو دهنت باشه دیگه راحت نمیتونی حرف بزنی، اون نامردا حمله کردن.وقتی قاسم زمین خورد ابی عبدالله مثل باز شکاری خودشو رسوند اومد کنار قاسمش، شروع کرد با این نامردا جنگ کنه، یکی از این لشکریان، کنار بدن قاسم، انگار افتاده بوده، اینا اومدن بدن اینو از زیر دست و پا نجات بدن،همچین که با اسبا اومدن گرد و خاکا بلند شد دیگه بدن قاسم پیدا نبود اینقدر این اسبا رو این بدن تازوندن، ابی عبدالله زنده نبود وقتی اسبا اومدن، وقتی اون نامرد صدا زد "من ینتدب للحسین"، ابی عبدالله زنده نبود ولی قاسم هنوز نفس می کشید هنوز داشت حرف می زد اسبا اومدن اینقدر رو این بدن تازوندن که وقتی ابی عبدالله اومد کنار قاسمش، دید این بدن چن برابر شده* ای وای تو این غوغا موندی کجا قاسم زیر سم اسبا موندی کجا قاسم مقتل تو پر از عِطر حسن شده اندازه ی عمو قدت بلند شده من بمیرم گلم برا غربت تو چقدر سنگ خورده به صورت تو گلِ حسن گلِ حسن چیزی بگو‌جون عمو حرفی بزن گل حسن گل حسن غم تو آتیش میزنه به جون من زخمات پر از خونه، زخمات هنوز بازه با داغ تو میشه، داغ حسن تازه یتیم مجتبی غریبیمو ببین جلو چشام پاتو نکش روی زمین از نعل اسبا مثل اکبرم شدی شبیه تابوت برادرم شدی من به فدای تن تو یکی شده تنِ تو با پیرهن تو من به فدای تن تو آتیش به جونم میزنه رفتن تو *خود ابی عبدالله تشییع کرد بدن قاسمو بغل گرفت. آروم آروم داره زیر لب ،صدا میزنه همچین که این بدنو تو آغوش گرفت سینه به سینه چسبانید زیر لب آروم آروم‌داره میخونه به عزت و شرف لااله الا الله..ولی دل ابی عبدالله کنار بدن قاسم، رفت مدینه خاطرات براابی عبدالله زنده شد همچین که نگاه به بدن قاسم انداخت دید همه جای بدن زخمه،کبوده، بدنو داخل خیمه گذاشت شاید اونجا شروع کرد روضه خوندن، می دونید چه روضه ای خوند کنار بدن قاسم..* بد زدنت، جلو چشای حسنت ناحلت الجسم شدی و چقدر می لرزه بدنت درد می کشی همش آه سرد می کشی تو هر چی درد داری و از قنفذ نامرد می کشی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• اشکِ من همین... وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مشکِ اشکِ من همیشه کارِ زمزم می‌کند هر نمش دارد گناهان مرا کم می‌کند بی‌گمان محکم در آغوش خودت می‌گیری‌اش ریسمانِ پرچمت را هر که محکم می‌کند کتری‌ات یک جور پیرِ روضه‌خوانِ هیئت است اشک را در استکانِ چشم ما دَم می‌کند نذری ارباب‌ها از دخل رعیت می‌رسد این چه غوغایی‌ست که ماهِ محرم می‌کند! سائلِ پشتِ درت بارِ خودش را بسته است با همین فقری که دارد کارِ حاتم می‌کند از رسول ترک‌ها حُرّ ساختن کارِ شماست آدمت بودن مرا یک روز آدم می‌کند دستِ عباسِ تو می‌افتد حسابِ محشرش آن میانداری که صف‌ها را منظم می‌کند *زن بدکاره ای از مجلس گناه بر میگشت دید زیر یه دیگِ مجلس ابی عبدالله خاموشه از زیر اون یکی آتیش برداشت روشن کرد رفت. خوابید شب تو‌ عالم خواب دید قیامت شده بی بی صداش زد .با تعجب گفت من؟ بی بی فرمود:بله، تو یه روزی زیر دیگ حسین من رو رو‌شن کردی. چی میخوای ؟ هرچی میخوای بگو بهت بدم..یهو از خواب پرید اصلاً مسیرش عوض شد، آدم شد،زیر و رو شد.. مارو‌هم امشب بخر آقاجان...* هرکه دارد اشک می‌ریزد برای داغِ تو در حقیقت گریه بر داغِ حسن هم می‌کند هر زمانی از ته دل گفتم جانم حسین مطمئنم حضرت زهرا نگاهم می‌کند گوشه‌گیرم گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی من را بده نوکرت کُنجِ حرم خود را مسجم می‌کند این گدا دلشوره دارد جا بماند اربعین داغِ دوری از حرم پشتِ مرا خَم می‌کند ای که جمع و جور کردی زندگیم را حسین پیکرت را نیزه و شمشیر دَرهم می‌کند جسمِ تو مثل سرابی روی خاک افتاده است نعلِ مرکب‌ها تنت را سخت مبهم می‌کند با همین انگشتری که شاهِ ما بخشیده است ساربان را بی‌نیاز از کل عالم می‌کند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•گوشه ی خیمه.. وتوسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گوشه‌ی خیمه شور و حالی داشت دیده اش اشک لایزالی داشت دائماً از خودش سؤالی داشت: دیشب او مژده‌ی وصالی داشت پس چرا راه رفتنم سد شد؟ التماس پریدنم رد شد؟ من که از عاشقان او هستم دست پرورده‌ی عمو هستم حال که غرقِ آرزو هستم تشنه‌ی جنگ با عدو هستم کاش می شد مرا خطاب کند روی جانبازی‌ام حساب کند کُنج بستر که جای ماندن نیست می‌زنم پر که جای ماندن نیست خیمه دیگر که جای ماندن نیست بعد اکبر که جای ماندن نیست گر بمانم ز غصه میمیرم آخر اذن جهاد میگیرم دست خطی اگر که رو بشود از برادر که گفت و گو بشود ذکر مادر که پیش او بشود زیر و رو سینه‌ی عمو بشود آه، انگار پَر در آوردم من هم از عشق سر درآوردم وقت، وقتِ فدا شدن شده است نوبت جنگِ تن به تن شده است وقت رزم یلِ حسن شده است دشمن انگشت بر دهن شده است جای جوشن به تن کفن دارم ارث بسیار از حسن دارم *"ثُمَّ خَرَجَ مِنْ بَعْدَ القاسِمُ بنُ الحَسَنِ وهُوَ غُلامٌ صَغيرٌ لَم يَبلُغِ الحُلمَ" انقدر کوچیک بود هم قد و قواره‌ش هم سنش "فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام" یه نگاهی ابی عبدالله بهش کرد"اعتَنَقَهُ، وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما، ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ" ابی عبدالله بغلش کرد انقدر گریه کرد "فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ عليه السلام أن يَأذَنَ لَهُ" بهش اجازه نداد گفت:« نه قاسمم نمیشه، تو امانت برادرم حسنی داداشت خیلی سفارش تو رو به من کرده"فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ" افتاد به دست و پای ابی عبدالله انقدر دست و پای ابی عبدالله رو بوسید "وَ هُوَ يَقُولُ: رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ وَ نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا" عموجون قربونت برم، دورت بگردم نمی‌خوای به من اجازه بدی برم . "حتی أَذِنَ لَه" تا این کار و کرد ابی عبدالله بلندش کرد بهش اجازه داد "فخرج ودموعُه تسيل على خَدَّيه، و هو يقول" انقدر قاسم گریه کرد، با چشمان گریان وارد میدان شد... * *ابی عبدالله هرچی گشت این خیمه به اون خیمه یه زره‌ای قد و قواره‌ی قاسم پیدا بشه نشد،چی کار کنم خدایا؟! زره نداریم برای قد و قواره‌ش. نوشتن ابی عبدالله عمامه رو از سر برداشت دوتیکه کرد یه تیکه‌ش و برا قاسم کفن کرد...همه چیش و ابی عبدالله بخشید به این و اون، همه چیش و حراج کرد.یه تیکه‌اش رو به سر و صورت قاسم بست چون مثل ماه می‌درخشه. گفت عمو جان! چشمت میزنند اینجوری بری میدان بد میشه، چشم میخوری...* گفته بابا به من که قاسم جان گرچه من نیستم ولی تو بمان پیش پای عمو برو میدان جان خود کن برای او قربان سینه‌ات را سپر برایش کن هرچه را داشتی فدایش کن گفت اگر نیزه خورد پهلویت زیر سم‌ها شکست ابرویت یا اگر خون گرفت گیسویت جان که دیگر نداشت زانویت زیر لب روضه‌ی مدینه بخوان روضه‌ای از شکسته سینه بخوان آه عمو وقت خواهش آمده است تیغ و نیزه به بارش آمده است لحظه‌های نوازش آمده است قامتم را ببین کش آمده است مست "احلی من العسل" هستم تشنهی جرعه‌ای بغل هستم ناله‌اش در هوارها گم شد بین گرد و غبارها گم شد وسط نیزه دارها گم شد زیر سمّ سوارها گم شد مقتلش روضه‌ی مگو شده است قدش اندازه‌ی عمو شده است نیزه‌ها بر تنش مقیم شدند سبب روضه‌ای عظیم شدند همه از سفره‌اش سهیم شدند قاتلِ زاده‌ی کریم شدند پیکرش دشت را مُعطر کرد کربلا را بقیع دیگر کرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *به سمتش حمله ور شدن اومد جلو ضربه‌ای به سر قاسم زد، با صورت زمین خورد. صداش بلند شد عمو جون! یک نیزه‌ای اون شبیت بن سعد نانجیب برداشت به پشتش زد، این نیزه رو که فرو کرد از سینه‌ی قاسم بیرون زد، ناله‌ی قاسم بلند شد...همه‌ی اهل کوفه حمله‌ور شدند. میخواستن عمرو نجات بدن، کسی که ضربه به سر قاسم زده بود ابی عبدالله داشت باهاش میجنگید، اینا خیل‌شون، همه‌شون حمله‌ور شدند. می‌خوان عمرو نجات بدن. این اسبا وقتی حمله‌ور شدن عمرو زیر دست و پاها به هلاکت رسید. دیگه وقتی گردو خاکا بالا رفت چیزی مشخص نبود «وَ القاسِمُ إیضاً» قاسمم زیر سم مرکبا قرار گرفت...استخونای قاسم زیر سمِّ مرکبها خورد شد...* *مدینه هم همینجور شد، مدینه هم وقتی اون نامرد اومد پشت در، انقدر با این پا به این در زد؛ در شکست. مادرِ ما پشتِ دره....* *قاسم و بغل گرفت به سینه چسبانید. روایت میگه همینجور که این قاسم رو توو بغل گرفته بود. داشت حرکت میکرد، سینه به سینه قاسم و چسبوند همینجور که راه میره، پاهای قاسم رو زمین می‌کشید...* ای یادگار مجتبی افتادی بینِ دست و پا زدن تو رو چه بی‌هوا با بغض و کینه، مثل مدینه پهلوت شده شبیه، پهلوی مادرِ من بازوت شده شبیه، بازوی مادرِ من *آخه رو بازو رو دید جای نعله، گفت یه جوری مادرِ ما رو توو کوچه زد هنوز جای این شلاق دورِ بازوی مادرِ ما مونده...* اینجا چهل نفر زدن یه بی‌پناه و زدن یه پا به ماه و، زدن یه بی‌گناه و اینجا یه عده نانجیب، شدن هماهنگ زدن به پیکرت سنگ، به رویِ ماهِ تو چنگ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop