eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم تنگه برات برا صحن و سرات هوای بهشته هویا کربلات با موج پرچمت با سلی زائرات بیام و بذارم سرم رو زیر پات حضرت شاه بهترین راه یار دلخواه ابی عبدالله دلم میخواد صدام کنی منم بگم جان من و جدایی از شما نداره امکان حسین حسین **** میگردن دور تو تموم عاشقا کنار تو جمعن غریب و آشنا ایشالله وعدمون شبای اربعین طریق بهشته نجف تا کربلا راحت جان روح و ریحان عالم فانی تویی جاویدان تو دنیا دیگه مثل تو نمیشه تکرار گره بزن دستمو تو دست علمدار امام حسین مارو برا خودت نگهدار حسین حسین جدید در مسیر بهشت
حضرت زینب س یا این دل شکسته ی ما را صبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام دیگر بتاب از افق مکه ماه من این جاده های شب زده را غرق نور کن امشب بیا تو روضه بخوانی برای ما امشب بساط گریه مار ا تو جور کن یا چند صفحه مقتل کرببلا بخوان یا خاطرات عمه خود را مرور کن هم از وفای ساقی لب تشنگان بگو هم یادی از مصیبت سرخ تنور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام امشب خیلی حواست باشه،گریه کن،خیلی مشهوره توی روضه ی عموجانش قمر بنی هاشم علیه السلام میاد، اما من اعتقاد خودم و میگم،توی روضه ی عمه جانش زینب خیلی احتمال بیشتر داره،چرا؟ دلیل می گیم.می گیم:وقتی از آقا سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید:یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه میکنم،روضه ی عموتون عباس بود؟فرمود:نه،اگه عموم هم بود خون گریه میکرد،روضه ی جد غریبتون بود؟فرمود:اگه جد غریبم بود خون گریه می کرد.کدوم روضه؟ روضه ی علی اکبر؟نه.اگه علی اکبر و قاسم همه برادر های قمربنی هاشم هم بودند،همه با من خون گریه می کردند،آقا کدوم روضه است؟فرمود: من برا اون روضه ای خون گریه میکنم، که عمه جان من زینب و سه روز و سه شب ،پشت دروازه های ساعات نگه داشتن،ای وای ای وای.. رقاص های شهر شام رو خبر کردند،امان امان... با کوله بار غربت و اندوه خود بیا از کوچه های سینه زنیمان عبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن * نفس آخر است به سینه ی من قدر یک رشته کوه غم دارم سایه بان سرم کجا هستی؟ برسرم سایه ی تو کم دارم آروم آروم بسوزی امشب تا برسی به روضه های طوفانی دیر شد زودتر بیا که فقط از من خرد نیمه جان مانده تشبیه میکنه بی بی آخرین روزهای زهرایم پوستی روی استخوان مانده پوستی مانده است اما نه نقشی از حلقه های زنجیراست نَفَسم بی تو با نَفَسهایم استخوانی شکسته درگیر است همه تقصیر زخمهای تو شد زخم چشمم اگر نمک دارد آه...آه وقتی امشب با زینب آه میکشی،تمام آه کشیدنت رو ثواب تسبیح می نویسند. آه آینه ای که می دیدیش یاد هر سنگ یک ترک دارد حسین بار دگر برادرانه بیا با لب چاک خود صدایم کن شام را گشته ام نبود امشب بین این خانه بوریایم کن روضه خوانی خواهرت با توست نوبت توست وقت تلقین است اما حسین جان روضه ها را بخوان بلند چون که گوشهایم هنوز سنگین است. وقتی عبدالله سئوال کرد خانم،نشنیده بودم،دست به دیوار بگیری راه بری،دلیلش چیه؟فرمود عبدالله دست از دلم بردار،بعد خانم توضیح داد.عبدالله اینقدر تو مسیر کربلا تا شام،با تازیانه به سرم زدند،اگه می بنی چشمام دیگه،کم میبینه،اگه میبینی گوش هام سنگین شده، اینقدر سیلی زدند. روضه خوانم بخوان که در پیشت،شاهد قتلگاه می اید باز هم از کنار پیکر تو،شیهه ی ذوالجناح می آید حالا خود زینب شروع میکنه به روضه خوندن لخته خونی که روی یالش بود گفت با من چه بر سرم امد کاری از من بر نمی آمد مات بودم که مادرم آمد غیرتیا،جوونها،آفرین به غیرت شما،شما خودتون میگردید،عزاخونه ی ابی عبدالله رو پیدا میکنید،اگه همه ی ایران هم با زینب قهر باشه،بی بی شماهارو انتخاب کرده،تماشاچی نه!برا اینکه بیایی پا به پای زینب ناله بزنی،دیگه ناله های زنب خاموش داره میشه،حالا دیگه نوبت تواست. تو نبودی و در نبودن تو حرمت بین صد حرامی بود بعد تیغ کشیده ی کوفی نوبت نیزه های شامی بود. * تشنگی، سنگ،داس و سر نیزه سخت میشد،نفس نفس زدنت سنگ هاشان تمام شد وقتی شد شروع پای کوبی بدنت هرکه نزدیک تر به تو میشد ضربه اش را عمیق تر می زد نقطه ضعف تو داغ اکبر بود اولی ضربه بر کمر می زد قاتلت سر رسید وقتی که سینه ی نیزه خورده ات حس داشت قاتلت رفت با سرت اما حنجر تو هنوز خس خس داشت حسین....بگو آروم میشی، زینبم وقتی سینه اش سنگین می شد،می گفت حسین.حسین.... این همه داغ دیده زینب،این همه روضه تحمل کرده،ما طاقت یه لحضه شنیدنش رو هم نداریم،نباید هم داشته باشیم. اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن خودم دیدم زبالای بلندی که محبوب خدا را سر بریدن * داره از قاتل برادرش میگه عرقش پاک کرده بود اما رد خون تو بر جبینش بود حالا نوبت خنده های خونین شد که سری بین خورجینش بود * روضه خوانم دیدی روضه خونها کنار هم باشن،میگه تو روضه بخون من دیگه نفس ندارم،روضه هارو زینب خوند حالا، گفت: روضه خوانم بخوان که با نفست،بوی پیراهن تو پیچیده میشوم من به دستی که،بوریا تن تو پیچیده کسی جرأت نداره،نزدیک زینب بشه،زیر آفتاب شیئی رو ،روی سینه قرار داده،مثل جونش از خودش جدا نمیکنه، همچین که دست بیجونش افتاد،جلو اومد عبدالله،دیدن پیراهن خون آلود حسین رو ،روی سینه گرفته..حسین سلام الله علیها
زمان: حجم: 239.1K
کربلا کربلا دردیمه آشنا سنده کی جانلارا جان عالم فدا عالمین دردینین درمانی سنده دی شیعه نین سرور و سلطانی سنده دی یا کربلا یا کربلا توپراقین شفادی هر درده دوادی سنده بیر شاه یاتیب حقه رهنمادی کفن سیز پیکری سربسر یارادی عالمین عزت صفاسی سنده دیر شکسته دیللرین نواسی سنده دیر یا کربلا یا کربلا بیر نولار عشقیلن پا پیاده گلم کربلایوللارین صاف و ساده گلم نی کیمی نالیه نینواده گلم قسمت اولسا اگر سینمی داغلارام پا پیاده گلیب یوللاری آغلارام یا کربلا یا کربلا کربلا مکتبین، ارتیریر غیرتی سنده دی عالمین عزتی شوکتی ایل به ایل امته اورگدیر وحدتی نیلرم نی کیمی، نوایه گلمسم اربعین پیاده ، عزایه گلمسم یا کربلا ۲ اغلارام اصغره قاسم و اکبره سو یانیندا سوسوز ال پیغمبره غارتین محنتی اودوورار دیللره قان ائدر قلبیمی فراتین یوللاری دوشدی سر لشگرین توپراقا قوللاری یا کربلا یا کربلا با نوای کربلایی منوچهر حسن زاده
⚜کرامت بسیار زیبا از حضرت اباالفضل(ع) قابل استفاده واعظین و مادحین عزیز در مجالس روضه👇👇👇 ♻️ﻳﺎ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ‌ﺩﻫﯽ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﺎ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ‌ﺍﻡ ﻣﯽ‌ﻣﻴﺮﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺤﺘﺮﻡ، ﺁﻗﺎﯼ ﺣﺎﺝ ﺍﺻﻐﺮ ﺳﻠﻄﺎﻧﯽ ﺷﺎﻋﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﻃﻬﺎﺭﺕ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ 17 / 7 / 75 ﺍﺯ ﮐﺮﺝ ﻣﺮﻗﻮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﺳﺎﻝ 1354 ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺮﺝ ﺑﺎ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎﯼ ﻣﻌﻠﯽ ﺭﻓﺘﻴﻢ. ﺳﻪ ﺷﺐ ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﺮﺩﻧﺪ. ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﺮﻭﻳﻢ، ﭼﻮﻥ ﻃﺒﻊ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻏﻮﻏﺎﻳﯽ ﺑﻪ ﭘﺎ ﮐﺮﺩ. ﺭﺋﻴﺲ ﺧﺪﺍﻡ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ، ﮐﻪ ﺣﺎﺝ ﺳﻴﺪ ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎ ﺧﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺷﻮﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﮔﻨﺒﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﯽ ﻳﮏ ﺑﺎﺭ ﻋﻮﺽ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﻧﺪﻫﻴﻢ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭘﺮﭼﻢ 8 ﻣﺘﺮ ﻃﻮﻝ ﺩﺍﺭﺩ. ﺷﻤﺎ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﺑﺪﻫﻴﻢ. ﻣﻦ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩﻡ، ﺁﻧﺠﺎ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺎﭼﺎﻗﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺮ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺮﻭﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻳﻦ ﺗﺼﻤﻴﻢ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺤﻮﯼ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺭﻓﺘﻢ. ﺿﻤﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﻋﺎ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ، ﺁﻗﺎﯼ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺭﺋﻴﺲ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﻣﺎ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﺻﺪﺍﻡ (ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﺋﻴﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺣﺴﻦ ﺍﻟﺒﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﻡ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯽ‌ﺷﺪ) ﺑﻪ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ. ﻣﺎ ﻫﻢ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺟﺰ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻮﻗﻊ، ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺷﺐ ﺑﻮﺩ، ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺧﻴﻠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ. ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪ ﺍﯼ 8 - 7 ﺳﺎﻟﻪ، ﺯﺭﺩ ﻭ ﻧﺰﺍﺭ ﻭ ﻟﺎﻏﺮ، ﺑﺎ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺳﺒﺰ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﯽ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺍﻣﻴﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﺍﺭﺍﻟﺸﻔﺎ ﺍﺳﺖ. ﺩﮐﺘﺮﻫﺎ ﺑﭽﻪ ﯼ ﻣﺮﺍ ﺻﺮﻳﺤﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﻨﯽ، ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﻴﻦ ﺗﻮ ﻭ ﺩﮐﺘﺮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ؟! ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺟﺪﯼ ﻣﯽ‌ﮔﻮﻳﻢ: ﻳﺎ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ‌ﺩﻫﯽ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﺎ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ‌ﺍﻡ ﺑﻤﻴﺮﻡ. ﮐﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﯼ ﺳﻮﺯ ﻭ ﮔﺪﺍﺯ ﻭﯼ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻳﻢ. ﻧﻮﺣﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺭﻓﺘﻴﻢ. ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻋﺼﺮ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺮﻭﻳﻢ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﭼﻢ، ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ. ﺯﻳﺮﺍ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻧﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺯﻭﺍﺭ ﻣﯽ‌ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﺮﭼﻢ، ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ﻭ ﻗﺎﭼﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﺪﻡ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺩﻳﺪﻡ ﺻﺤﻦ ﻭ ﺣﺮﻡ ﺧﻠﻮﺕ ﺍﺳﺖ. ﺯﻳﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻓﺘﻢ. ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻳﺪﻡ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﻭ... ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﻭﺻﻒ ﻧﻴﺴﺖ. ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﻩ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺩﻳﺸﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﺭﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺒﺎﻳﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺩﻳﻪ ﺍﺳﺖ، ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﺷﻔﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺷﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﻳﺸﺒﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﺩﻳﺸﺐ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺳﺒﺰ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻴﺰ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﺍﺭﻏﻮﺍﻧﯽ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺮ ﺗﻦ ﺩﺍﺭﺩ. ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﯼ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻃﺮﻳﻘﻪ ﯼ ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺳﺆﺍﻝ ﮐﻨﺪ. ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩم، ﻧﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﻪ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺭﺩﻡ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﯼ ﺳﺮﻡ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﻳﮏ ﻭﻗﺖ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺭﻳﭽﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﯼ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺷﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭ، ﺧﻮﺏ ﻣﯽ‌ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻫﻢ ﺑﮕﻮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﻴﺮﺩ، ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻧﺰﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ. ﻭ ﻣﻦ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻢ. ﭘﺎﺭﭼﻪ ﯼ ﺳﺒﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻧﻴﺰ ﺭﻓﺖ. ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻳﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻳﺪ ﺿﺠﻪ ﺍﯼ ﺯﺩ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﺎﻟﺄﺧﺮﻩ ﻣﻮﻟﺎﻳﻢ ﻋﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﻡ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻨﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻡ. ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ، ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﻳﻪ ﮐﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺳﭙﺲ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻳﻢ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭﻡ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﻴﭽﯽ ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻟﺂﻥ ﻳﮏ ﻣﺘﺮ ﻭ ﺧﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺮ ﺷﮑﺎﮐﺶ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺎﺩ. 📚چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام
4_5895679324928870923.mp3
زمان: حجم: 2.36M
داستان کرامت حضرت عباس علمدار کربلا فوق العاده زیبا سوزناک التماس دعای فرج سیدحسین_مومنی
هیئت سفیران زینب ( س)Namahang Aghaye Alam 1404 Sotode [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.88M
🎤•|حسین ستوده|• ای خورشید روزای سرد دوری از تو هلاکم کرد ای فانوس شبهای من آقای من آقای من حسین با اسم تو دردا میشه فراموشم حسین بَه چه اسمی که پیچیده توی گوشم من روضه گرد روضه نشینم یک ساله تو فکر اربعینم آقای عالم میشناسی من رو آره گدای ام البنینم جانم حسین جان **** هرجوری بود من اومدم میدونم که میای آقا زیر سنگ لحد تنهام جون زهرا بیا آقا حسین دلم تنگِ شبای کربلا میشه حسین یعنی قبرم کجای کربلا میشه دوست دارم آخه کوی حسینو شاید ببینم روی حسینو تربت بریزید میون قبرم قبرم بگیره بوی حسینو جانم حسین جان
هیئت سفیران زینب (س)Namahang Doset Daram 1404 Noshevar [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.63M
🎤•|سیدمحمد رضا نوشه ور|• کی میبریم کرب و بلا کی دورت بگردم عشقم میکشه پیاپی دورت بگردم دور حرم دویده ام این شد عامیانش دورت بگردم ای دورت بگردم دلم میخواد بگم دوسِت دارم شهنشاه کرم دوسِت دارم دیگه از این قسم بالاتر نیست به ناموسم قسم دوسِت دارم زاد الله نعم دفع الله نغم قسم به خون سید عربِ والعجم آتیشم اگه بباره روی سرم من از روضه ی محرمت نمیگذرم **** ما همه سینه چاک عشق این آستانیم به دور خیمه ی عزایت ما پاسبانیم میرم قربون صدقت باز با آذری ها باشوا دولانیم آی باشوا دولانیم میگم زیر لحد دوسِت دارم نمیدونی چقدر دوسِت دارم حسین جانم من از یوم الازل الی یوم الابد دوسِت دارم قربون غمت غم محرمت کم نشه از روی سرم سایه ی پرچمت اینه آرزوم وقت شهادتم مثل غلامت محکم بغل بگیرمت
نوحه اربعین سبک سنتی قدیم تک ضرب یا سه ضرب و هفت ضرب بند اول شد اربعینِ شاه شهیدان رسیده زینب با قلب سوزان در کربلا غوغا شده آه و واویلا بزم عزا بر پا شده آه و واویلا مظلوم حسین جان۴ بند دوم قافله ی غم از ره رسیده عمه سادات قامت خمیده آمد به دیدار حسین از شام ویران دارد گزارش از سفر با چشم گریان مظلوم حسین جان۲ بند سوم گفتا حسین جان من زینب استم بر سوز داغت در غم نشستم من از سفر بر گشته ام سالار زینب با قامتی بشکسته ام سالار زینب مظلوم حسین جان ۲ بند چهارم من سرفرازم گر چه اسیرم از ماتم تو آخر بمیرم من قافله سالار دشت کربلایم من خطبه خوان نهضت خون خدایم مظلوم حسین جان۲ بند پنجم الگوی زنها من در حجابم شفیعه ی در یوم الحسابم تا پای جان کردم حمایت از امامم حفظ قیام و نهضتش باشد مرامم مظلوم حسین جان۲ بند ششم کرب و بلا شد در غزه تکرار ای اهل عالم بیدار بیدار کودک کشی در غزه شد از ظلم صهیون نفرین و لعن ما بود بر دشمن دون مظلوم حسین جان۲ بند هفتم کن قسمت من قبله ی کویت پای پیاده آیم بسویت طی میکنم راه تو را با یاد زینب آقا سلامت میدهم هر روز و هر شب مظلوم حسین جان۲
📝شاعر: افسانه حیدری سبک: ای شمع حرمخانه قوربانین اولوم عباس ای جانِ دل زهرا ، ای سید و ثارالله شش گوشه ضریحت را خواهم ابی عبدالله ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ در کرب و بلا مظلوم ،بی یار و معین باشد لب تشنه و جان بر کف، چشمش به حرم باشد ای جانِ دل زهرا ، ای سید و ثارالله شش گوشه ضریحت را خواهم ابی عبدالله ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ در صحنه یِ عاشورا ، رزمِگهِ خون برپاست مولای غریبِ ما ،میدان نبرد تنهاست ای جانِ دل زهرا ، ای سید و ثارالله شش گوشه ضریحت را خواهم ابی عبدالله ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ هفتاد و دو یار خود در صحنه ز دستش رفت داغ شهدا دیده است و بوده برایش سخت ای جانِ دل زهرا ، ای سید و ثارالله شش گوشه ضریحت را خواهم ابی عبدالله ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ ناموس خدا گریان،جسم شهدا پرخون طاقت ندارد مولا ، شاه شهدا دل خون ای جانِ دل زهرا ، ای سید و ثارالله شش گوشه ضریحت را خواهم ابی عبدالله ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ داده علی اکبر را هم سقای جوانش را هم طفل رضیعِ خود هم قاسم و عونش را ای جانِ دل زهرا ، ای سید و ثارالله شش گوشه ضریحت را خواهم ابی عبدالله ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ اما دل دریایَش ،آرام و ندارد موج با خون حسین شیعه ، پر میگشاید تا اوج ای جانِ دل زهرا ، ای سید و ثارالله شش گوشه ضریحت را خواهم ابی عبدالله