رفقا! سابقه نشون داده
براۍ تمنای شهادت نباید بہ
سابقه خودت نگاه ڪنی!
فقط مواظب باش شیطون نگہ بهت
تو لیاقت نداری..!
#استادپناهیان
#سینه_زنی آذری ویژه ایام شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه
او آغیر کلمه لری درک ایلدی هند اوغلی
اولدی حیرتزده زینبده اولان جرأتدن
ایستدی مجلسین احوالینه تغییر ویره
حضرت باقره دوتدی یوزونی رأفتدن
دیدی کیمسن ندور آدون نه گوزل اوغلانسان
چوخ شجاعتله سنی درک ایدورم دقتدن
واردی میلون دوتاسان کُشتی منیم اوغلوملا
جایزه ویرم اگر کام آلاسان سبقتدن
دیدی باقردی آدیم جدیم او طشتونده کی باش
جلوه گر دور یوزی انوار الوهیتدن
اسرا سلسله سینده دایانوب باشدا آتام
سلسله ثقلی یوروب گردنینی شدتدن
کُشتی دوتماق بیزه تحقیر لیاقتدی یزید
فکر قیلما سوزوی رد ایدورم وحشتدن
ایکی شمشیر گتورسونله سوله الساعه
بیرین اوغلون بیرینی من گوتوروم قسمتدن
فرصت جنگی سنون اوغلوا ویرم اول
واردی ارثیم اسدالله دا اولان سیرتدن
گورمیوبسن شهدا جنگینی خوشدور الان
بیرنمونه گوره سن بیزده اولان صولتدن
سنون اوغلون منی ئولدورسه بو دعواده اگر
قانیمی یوخدی آلان سن کیمی بدفطرتدن
یامن ئولدورسم اگر اوغلوی مردانه یزید
عوضین چیخمیاسان طایفه ی عصمتدن
اوغلوون خاطرینه عمه می اینجیتمیه سن
طشتیده قانلی باشی سالمیاسان حرمتدن
هندون اوغلی دیدیگی سوزلری آلدی دالیا
هاشمی لر دیدی مشهوردیلر صولتدن
حضرت باقره زینب دیدی قربانون اولوم
گل قباقه بیر ئوپوم تر بورین صورتدن
اوجالاندی باشیمیز قوی دولانوم من باشوا
بدنظر چوخدی دگر گوز سنه ضدیتدن
آی بالام سید سجادون ایشیقلی چراغی
دشمنیم قوزیا بیلمور باشینی خجلتدن
شاعر:مرحوم انور اردبیلی
.
رویاشم قشنگه ،ببینم گنبد داری
صحنای قشنگی ، شبیه مشهد داری
روی قبر خاکیت،یه دونه مرقد داری
زائر بی حد داری ..
بی قرارم ..
تویی قرار قلب زارم
من به جز تو ..
آخه مگه کسی رو دارم
آرزومه ..
سر رو ضریح تو بزارم
من با یاد روضه هات
گریه میکنم برات
امشب میزنم صدات ...
یا مولا امام باقر (ع)
بازم روضه داری، داره چشمات میباره
یاد کربلا و، یاد داغ گهواره
چشمات خونِ واسه، گلوی پاره پاره
دخترای آواره ..
با جسارت ..
گوشواره ها میرن به غارت
آه از این غم ..
رقیه میره به اسارت
بعد بابا ..
یه شب نداره خواب راحت
وای از اون همه بلا
دست زجر بی حیا
سیلی های بی هوا ..
یا مولا امام باقر (ع)
سفیر حسینم اما، اسیر دیار غمها
طعنه میزنن به مسلم، آدمای بی سروپا
میگن مرد گریه نمیکنه
میگن مرد ناله نمیزنه
أهای مردم خدا میدونه
چه آتیشی تو دله منه
گریه میکنم برا حرم
گریه میکنم برا حسین
کاشکی به أقام یکی میگفت
سمت کوفیا نیا حسین
حسین میا به کوفه کوفی وفا ندارد
کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد
یه چیزایی از استادهامون یادمه که تو
زندگیم خیلی تاثیر مثبت داشته و الان
نه اسم استاد نه چهرهشون یادم نیست!
عجیبه این دنیا،
میخوام بگم مثلاً اینجا تو همین کانال
یه چیز خوبی به دردت میخوره
خیلی ساده میفرستی واسه
یکی و شاید دنیاش
عوض شد.
و تو،
تو همهی حالِ خوبش شریکی ..
#باقیات_الصالحات
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام
کمیت قافیه لنگ و زبان شاعر لال
چرا که وصف امام است در قصیده محال
صدای پای مسیحا حیات میبخشد
به عشق او فوران کرده ذوق رو به زوال
چه خوب جهل ندارد مَحلی از اعراب
چه خوب از اینکه میآید جواب هر چه سوال
به حکمتِ کلمات امام خورده گره
کلام و فلسفه و منطق و اصول و رجال
وَلَو ولیّ خدا را به احتجاج کِشی
ابوحنیفه که باشی نمیرسی به کمال
ز" قال باقرعلیهالـسلام" فهمیدم
دمش به حوزۀ علمیه میدهد پَر و بال
رواست گر بنویسد جناب شیخ صدوق
برای رحمتِ بیمنتش دوباره "خَصال"
خلاصۀ غزلِ من به قولِ "شیخ اجل"
بس است عشق گران مایۀ محمد و آل
دَمِ حرم متحول شود دل سنگم
چه شد مدینۀ من، ای مُحَوَّلُ الاَحوال!؟
به دوش خود بکِشم حسرت بقیعش را
چه میشود که خدا روزیام کند امسال
ببار چشم که تنها به داد ما برسد
میان قبر همین چند قطره اشکِ زَلال
به حشر گریه کنانش چه آبرومـنـدند
فروختند ز داغش جمال را به جَلال
به آیه آیۀ قرآن قسم نمیآید
به طفلِ بیسپرِ پنج ساله، قَد هِلال
غروبِ عصر دهم با دو چشمِ خود میدید
تمام روضۀ مکشوفه را...برایِ مثال:
کنار اهل حرم دید، دستِ پُر برگشت
حرامزادۀ ذی الجوشن از ته گودال
#شاعر علیرضا خاکساری
تفسیر شعر بود که سر رویِ نیزه رفت
زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد
*عَمّار دُهْنی اومد پیشِ آقا امام باقر علیه السلام، گفت: آقا! یه جوری روضه ی کربلا رو برام مجسم کن، که گمان کنم من تویِ کربلا بودم...*
آقا! شنیده ایم که تهمت شنیده ای
در مجلسِ شراب چه غم ها ندیده ای
آقا! بگو به ما که چه شد مجلسِ شراب
از خنده های حرمله و گریه ی رباب
بس کن رباب حالِ تو بهتر نمی شود
این گریه ها برایِ تو اصغر نمی شود
آقا شنیده ایم در انظار رفته اید
با عمه هایتان سَرِ بازار رفته اید
*تا اسمِ امام باقر میاد، تویِ ذهنت یه اسمِ دیگه ای رو هم میاری...بگم؟...*
از کودکانِ ناله کنان، روضه ای بخوان
از عمه ی سه سالهِ تان روضه ای بخوان
آه ای پدر سکوت نکن، نیست دشمنی
چوب از یزید خورده ای و قهر با منی؟بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودالِ قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل عمه، مرا زدند
فریادِ اَلفَرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سَر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه، خمیدم به کودکی
با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخ مو زقافله ی ما کنیز خواست
این را به گوشِ خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
#شاعر قاسم نعمتی
اومد خونه ی آقا امام باقر علیه السلام، آقا فرمود: اهلِ کجایی؟ گفت: آقا اهلِ کوفه ام. از کجایِ کوفه اومدی؟ گفت: از قبیله ی بنی اسد، تا اسمِ بنی اسد رو آقا شنید، دیدن رنگِ صورتِ آقا برگشت... اما چون مهمان داشت فوری آقا حرف رو عوض کرد، فرمود: خدا رحمت کنه حبیب بن مظاهر رو...
بعد از اینکه مهمان رفت، اصحاب خاص اومدن دورِ آقا، گفتن: آقا! چی شد تا گفت: از قبیله ی بنی اسدم رنگ چهره ی شما عوض شد؟ فرمود: آخه تا اسمِ بنی اسد اومد یادِ حرمله افتادم، نمی دونید حرمله کربلا با دلِ ما چه کرد...
یا امام باقر! شما فقط شنیدی اسمِ قبیله ی حرمله رو بهم ریختی، اما من یه آقازاده میشناسم، تو کوچه می رفت اون دوتا ملعون رو میدید، مسجد می رفت او دوتا رو می دید، قنفذ رو می دید، مغیره رو میدید، هی زیر لب می گفت: ای وای مادرم!
اما یا امام حسن! شما هم همیشگی این ملعون ها رو نمی دیدید، بعضاً چشمتون می افتاد، مرد کجا، زن کجا؟ اینکه بخوای چهل روز با یه عده بی حیا، نمک به حروم، حروم زاده، همسفر بشی، دلا بسوزه برا خواهرِ شما زینبِ کبری...*
رسید وقتِ سفر سر به زیر شد زینب
حسین! چشمِ تو روشن، اسیر شد زینب
سینه_زنی و توسل ویژه شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه
بگو که برام گریه کنن، گریه کنا
تا ده سال توی منا ..
گریه کنن برای من
با روضههای کربلا ..
گریهکنن آخه یه عمرِ یاد غمش دل و سوزونده
گریهکنن برا شهیدی که بدنش رو خاکا مونده
شهیدی که شد، چشمای آسمون، غرق اشک عزاش
عمریه روضه خوندم براش
قُتِلَ الحُسَین
بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا
مظلومٌ عطشانٌ بکربلا ..
حالا که نمونده رمقی توی پاهام
از اثر زهر هشام
یادم میاد مصیبت
اسیری کوفه و شام
آبله بود، به روی پاها، لاله میریخت به روی خاکا
روضه میشد دوباره به پا، هر کی میگفت کجایی بابا
میرسید به گوش، از روی نیزهها، آیه آیه صداش
عمریه روضه خوندم براش
قُتِلَ الحُسَین
بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا
مظلومٌ عطشانٌ بکربلا ..
#شاعر محمد رضا رضایی
*یه عده با سنگ میزدنش .. یهو دیدن دشمن داره کوچه باز میکنه صدا میزدن برید کنار شیخ قبیله داره میاد .. دیدن یه عده پیرمرد زورشون نمیرسید از دور بزنن، برا ثوابشم شده قربة الی الله .. عزیز فاطمه رو صورت روخاکا افتاده این محاسنُ رو خاک میکشه این نانجیب پیرمردا باعصا حسینُ میزدن .....
هدایت شده از 🚩مکتب حاج قاسم🚩
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | ویژه #شب_جمعه
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
🌹 یا حسین یا حسین ؛
🌹 من کجا لیاقت اقامه عزای تو؟
🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
هدایت شده از 🚩مکتب حاج قاسم🚩
enc_16874500265213467745966.mp3
2.77M
چه مبارک سحریه سحرای کربلا
داره یه لذت دیگه سفرای کربلا
غبطه میخورن ملائک به همه سینه زنا
جا دارن رو سر عالم نوکرای کربلا
🎙 #سید_رضا_نریمانی
✳️ #جدید
#️⃣ #فراق_و_دلتنگی_کربلا
#️⃣ #شب_جمعه_کربلا
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم
هدایت شده از 🚩مکتب حاج قاسم🚩
046918b5-5526-44c5-8671-6e52ee0a97dd.mp3
14.87M
غمت در نهان خانه ی دل نشیند
بنازی که لیلی به محمل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
🔸 سید مجید بنی فاطمه
#شب_جمعه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💐نذر سلامتی و آمدنش صلوات.
کسی که هر شب جمعه، #سوره_واقعه را تلاوت کند:
● خداوند او را دوست می دارد.
● محبوب همه مردمانش می گرداند.
● و هرگز در دنیا گرفتار بدبختی، فقر، درماندگی و هیچ آفتی از آفات دنیا نخواهد شد.
● و از همراهان امیرالمومنین مولا علی (علیه السلام) خواهد بود.
📚ثواب اعمال، ج۱، ص۱۱۷
📚بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۰۷
.
تو باقر العلوم هستیُ
تموم عالم به فرمانت
به زیر دین شما شیعه
الهی جانم به قربانت
از علمُ حلمُ صبرِ تو آقا
نفس کشیده دین پیغمبر
تو وارثِ صلابت حیدر
آقای من آقای من ..
به نور دانش تو روشن شد
صراط شیعه به زیبایی
تو وارث به حق زهرایی
آقای من آقای من ..
شفاعت محشر آقا
فقط به یک نگاهِ شما
تموم خواهش نوکرا
زیارتِ کرب و بلا
غریب اِی آقایِ من ..
تو از همون کودکی آقا
کشیدی بار غم و تنها
میونِ اشک و گریه میدیدی
که روی نیزه ها میرفت سرها
آتیش گرفته بود حرم اما
تو بینِ خیمه بودی سرگردون
دویدی پا برهنه تو میدون
آقای من آقای من ..
الهی من بمیرم آقا که
دیدی که قاتل رسید گودال
حسین تشنه رفته بود از حال
آقای من آقای من ..
برا غمای کربلا
تو روضه داره هر شبی
تا لحظه های آخرم
به یاد عمه زینبی
غریب اِی آقایِ من ..
میونه کوچه یهودی ها
چقدر خجالت کشیدی تو
به زیر تازیونه ها آقا
فقط جسارت شنیدی تو
تموم کربلا برات روضه ست
ولی برات نمیشه شام هیچ جا
خرابه و غصۀ زنها
آقای من آقای من ..
نداره این درد تو درمون
جلوی چشم تو زدن سیلی
که صورت رقیه شد نیلی
آقای من آقای من ..
کنار جسم مضطرت
امام صادق آشناست
شهادتین امشبت
سلام به شاه کربلاست
غریب اِی آقایِ من ..
تو بودی هرجا نبود هیچ کس
گرفتی دست منو آقا
نذاشتی تنها بمونم من
میون سیل غم و دردا
تویی تو تنها امید من
تو این شبای پر گرفتاری
برای من همیشه تو یاری
حسین من حسین من ..
دوباره آرومه با یادت
قرار قلب مضطرم هستی
خودِ تو این عهد و بام بستی
حسین من حسین ..
فقط رو لبهام این نواست
به قلبِ من حسین ناخداست
دوا و درمونم فقط
زیارت کرب و بلاست
دوست دارم آقای من ..
.
در مزارت نفسِ ثانیهها میگیرد
باد، دَم میدهد و مرثیه پا میگیرد
زائرت پنجرهفولاد ندارد به بغل
ولی از آجرِ دیوار، شفا میگیرد
.
گریونه گریونه یادگارِ کربلا
میخونه میخونه روضه هایِ سر جدا
تویِ دستاش ملکوتِ
زیرِ پاهاش همه عالم
یه چشش اشک یه چشش خون
روی دوشش غم و ماتم
غم خیمه ها داره، واویلا
غم کربلا داره، واویلا
می باره می باره گریه های بی امون
شد مثل شد مثل عمۀ قامت کمون
جلوۀ ذات خدایی
دم آخر شده تب دار
کودکی هاش تو مصیبت
اسیر کوچه و بازار
غم و غصه ها داره، واویلا
غم کربلا داره، واویلا
من مُردم من مُردم مجلسِ بزم یزید
اون روز بود اون روز بود من شدم از غم شهید
پا به پای بچه ها من
گریه کردم تو خرابه
تشت زر بود چوب دشمن
غمایی که بی حسابه
غم نیزه ها داره واویلا
غم کربلا داره واویلا
دلِ صد پارهی ما را نگاهی جمع میسازد
که از یک رشته بتوان بخیه زد چندین جراحت را
#مسلمیه
فمن تَبعنى فانه منّى»/ابراهیم-۱۴
رفت محضر امام باقر؛
مانند زنان اَشك مى ريخت!
میگفت از خانواده بنى اُميه هستم
و حال آنکه خدا آنها را در قرآن
#شجره_ملعونه ناميده است.
امام فرموده بود:
تو از آنها نيستى،
تو اُمَوی هستى
اما از ما اَهل بيتی!❤️
#شجره_طیبه
بوی عاشورا وزيده در مدينه
باز هم صاحب عزا گشته سکينه
باقر از اين غم سرا رفت
يا کتاب کربلا رفت
وا اماما .. وا اماما ..
بوده اين محمل نشين چهار ساله
در مصيبت با رقيه هم پياله
زآتش زهر جفا سر تا به پا سوخت
يا کتاب خاطرات کربلا سوخت
خاطرات کوفه تا شام
روي خارو زير هر بام
وا اماما .. وا اماما ..
در خرابه با دل باقر چه ها شد
چون ز هم بازي و هم دردش جدا شد
او پدر را از جفا مسموم ديده
داغ قتل زينب و کلثوم ديده
گرچه لحن کودکانه گفتگو کرد
شام را با خطبۀ خود زير و رو کرد
وا اماما .. وا اماما ..
بر عزيز جان زهرا زهر دادند
زين ذهر آلوده بر اسبش نهادند
پرپر از زين شد گل ياس
ناله ميزد ياد عباس
وا ماما .. وا اماما
من باقرِ بن زین العبادم
دستِ خدایم کز پا فتادم
یادم نرفته لب هایِ عطشان
بر خاکِ صحرا سلطانِ خوبان
از گوشۀ مقتل زنی میگفت: حسین جان ..
واویلا، حسین یا جدا ...
دیدم که خورشیدِ خدا شد پُر ستاره
دیدم لب خشک و گلویِ پاره پاره
از گوشۀ مقتل زنی میگفت: حسین جان ..
من خاطراتم پُر از غریبی
ارثیۀ ما غربت نصیبی
آتش گرفته قلبم زِ کینه
می سوزد آهم در کنج سینه
پَر می کشم دل خسته از شهر مدینه
هر روز و شب با این دلِ سرشارِ دردم
بر روضه های عمه خود گریه کردم
واویلا، حسین یا جدا ...
*ایام مسلمیه و شهادتِ حضرتِ مسلم اجازه بدید دو خط روضه بخونم .. گفت یه نامه بنویسید بگید آقام نیاد .. زن و بچه ش نیان .. یکی بره بگه حسین! اینا رو بام خونه هاشون سنگ جمع کردند .. زینبتُ نیار ..*
ظهر عطش در صحرای غوغا
من آب خوردم از دست سقا
یادم نرفته موی پریشان
حال فرار و قلبِ هراسان
من شیرِ شمشیرخورده را دیدم به میدان
من یادگار آخرِ کربُبَلایم
من شاهدِ شورِ شهیدانِ خدایم
واویلا، حسین یا جدا ...
من باقرِ بن زین العبادم
دستِ خدایم کز پا فتادم
یادم نرفته لب هایِ عطشان
بر خاکِ صحرا سلطانِ خوبان
از گوشۀ مقتل زنی میگفت: حسین جان ..
واویلا، حسین یا جدا
سیرهی حیات امام باقر(ع) یعنی
برای مبارزه با طاغوت زمانه باید؛
#کار_فرهنگی را سرلوحه قرارداد!
#امام_باقر(ع)
هاشمیٌ بین هاشمیَین،
عـلـویٌ بین عـلـویَین و
فـاطمیٌ بین فـاطمیَین
هاشـمی و عـلوی و فاطمی بود!
از نسـل پدرشـان #حـسینی بود
و از نسـل مادرشان هم #حسنی
#امام_باقر(ع)