eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. چشمان شیعه، چشمه‌ای است برای حسین(ع) و اهل‌بیت‌اش... این شریعه را با گُناه نخُشکانیم! .
السلام علیک یا مولاتی با فاطمه الزهرا به دل دوباره هوای حسین را دارم هوایِ کربُبَلایِ حسین را دارم چه غم که پشتِ سرم در تمام سختی ها تمام عمر ، دعایِ حسین را دارم نگاهِ رحمت و لطفش خداپرستم کرد حسین خواست خدای حسین را دارم حرارتِ دل نوکر، عطایِ فاطمه است به سینه، داغ عزای حسین را دارم گدایِ رحمت و لطف قدیم الاحسانم هزار شکر عطایِ حسین را دارم رضای غیر نخواهم که ترک روضه کنم میان روضه ، رضایِ حسین را دارم چه حاجت است به تسنیمُ سلسبیلُ بهشت منی که مزه ی چایِ حسین را دارم خدا کند وسط روضه پر کشم سویش عجیب شوقِ لقای حسین را دارم چقدر در شب هشتم میان سینه، غمِ گرفتگیِ صدای حسین را دارم .. *همه دیدن ابی عبدالله چنان ناله میزد .. چنان فزع میکرد .. هی میگفت ولدی ..* به دل مصیبت آن پیکری که چیده شده میانِ سطح عبای حسین را دارم شاعر: واردِ مدینه شد، آرزویِ دیدارِ پیغمبرُ داره، نمیدونه پیغمبر از دنیا رفته" منافقین مدینه مسخره ش کردن، عربِ ناراحت شد یکی گفت این قبرِ پیغمبرِ .. کم کم داشت میرفت، سلمان دیدش صدا زد بیا .. آوردش دم خانۀ ابی عبدالله گفت اینجا برو به مقصدت میرسی .. وارد خانۀابی عبدالله شدن ابی عبدالله فرمود دوست داری پیغمبرُ ببینی؟! عرضه داشت بله آقا. صدا زد علی جان بیا .. جوانِ خوش سیما وارد حجره شد، فرمود یه مقدار راه برو بابا .. گفت ای عرب اگه میخوای جمالِ پیغمبرُ ببینی أشبه الناس خَلقاً، خُلقاً و منطقاً برسول.. یعنی حرف میزد همه اونایی که پیغمبرُ دیده بودن میگفتن این خودِ پیغمبرِ .. راه رفتُ و عربِ نگاهش کرد یه وقت ابی عبدالله سوال کرد آی مردِ عرب، حاضری یه خار تو پایِ این بچه بره؟!.. زد زیرِ گریه .. گفت ان شالله خدا اون خارُ تو چشمِ من کنه ولی به بدنِ این بچه آسیب نرسه .. میوۀ عمرِ پدر شعله نزن بر جگرم پا نکش روی زمین، درد نکش ای پسرم مثل قرآنِ بهم ریخته، درهم شده ای آه ای خیر کثیرم چقدر کم شده ای به برم بودی و این قافله پیغمبر داشت پدرت حالِ خوشی داشت، علی اکبر داشت خواستم بارِ دگر تا که بگویی چیزی لخته ی خون به روی دامن من می ریزی؟! *یه وقت دیدن ابی عبدالله انگشت انداخت در دهانِ علی اکبر .. خونُ درآورد بچه یه نفس کشید کار تموم شد .. همه گفتن حسین جان داده ..* تنم افتاده کنارت، مددی می گویم ولدی یا ولدی یا ولدی می گویم ارباً اربا شدنت، داد جزایم را حیف خُرد کردند سر پیری عصایم را حیف سوختم تا که غریبی مرا حس بکنی نیست انصاف ببینم که تو خس خس بکنی چه شد اینگونه بهم ریختنت؟! حرف بزن یوسفم، پس چه شده پیرهنت؟! حرف بزن نگذار این همه غم در دلم آکنده شود أشهدُ أنّ عَلی گو پدرت زنده شود هرچه کردم به خدا جمع نشد، جمع نشد بدنت بین عبا جمع نشد، جمع نشد مثل یک دشتِ پر از لاله و گلگون شده ای بس که نیزه به تنت خورده، دگرگون شده ای سینه ات، سوخته انگار به چشمم آمد ماجرایِ نوک مسمار به چشمم آمد عمه ات آمده از خیمه برایش برخیز دست بر معجر خود برده، به پایش برخیز بر دلم آتش این داغ مدام است مدام بعد تو صحبت لبخند حرام است حرام "ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی" رفتی و خون به دل مضطر لیلا کردی شاعر : *داشت با بچه ش حرف میزد، دید یه صدای آشنایی صدا میزنه حسینم داداشم .. نگاه کرد دید عمۀ ساداتِ .. زیرِ بغلای ابی عبدالله رو گرفتن .. جوان های بنی هاشم آمدن بدنُ گذاشتن میانِ عبا .. به خدا بدنُ جمع کردن .. وقتی زد به قلبِ لشکر، یه مرتبه دورَش کردن .. اول کاری که کردن عمودی به سرش زدن .. سر شکافته شد مثلِ علی .. اسب یه حیوانِ تربیت شده س، دست انداخت گردنِ اسب که بر گرده .. اما خون جلو چشمِ این اسبُ گرفت اشتباهی جای اینکه بیاد به سمتِ خیمه ها برد وسط لشکر، ارباً اربا* با چه وقاری مانندِ حیدر رو به میدان علی اکبر ای همه هستم محاسن بر دستم حرزِ یازهرا بر بازویِ تو بستم یا علی اکبر، جانم علی اکبر .. تا ناله کردی خود را رساندم بهتر بگویم خود را کشاندم بگو کجایی تو بخشِ صحرایی پیشِ نگاهِ من تو ارباً اربایی یا علی اکبر، جانم علی اکبر .. نیزه کشیدم از پهلوی تو افتاده بودم بی جان رویِ تو ای نامرتب جانم شده بر لب از تو جدایم کرد گریه کنان زینب یا علی اکبر، جانم علی اکبر ..
. هزار زخم از پیامبر(ص) در را سَرِ علی‌ اکبر در تلافی کردند.. .
و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم به نفس سید مهدی حسینی •✾ علی علی ، ولدی ... الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر خونِ حیدر تو رگ هاتِ بابا نفسم تو نفس هاتِ بابا برو خیر از جونیت ببینی تویی ذکرِ مناجاتِ بابا الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر علی علی ، ولدی ... خَلقاً پیمبر، خُلقاً پیمبر منطقاً پیمبر، علی اکبر زهرا خصائل، نبوی شمایل علوی فضائل، علی اکبر شده حُسنِ حسن در تو جاری تو کریمی و از این تباری کربلا شد مزین به خونِت شده با جسمت آیینه کاری الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر خونِ حیدر تو رگ هاتِ بابا نفسم تو نفس هاتِ بابا برو خیر از جونیت ببینی تویی ذکرِ مناجاتِ بابا علی علی ، ولدی ... گیسو کمندم به تو سر بلندم پاشو تا نَمُردم ، دلبندم دشمن کمین زد ، تو را تا زمین زد دیگه من ز دنیا دل کندم پیشِ چشم ترِ عمه زینب پاشو ای دلبرِ عمه زینب پاشو کاری کن ای کوهِ غیرت برایِ معجر عمه زینب .. الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر علی علی ، ولدی ...
قَتَلَ‌اللهُ قوماً قَتَلوك... خداوند آن قوم را بكشد كه تو را آنگونه كُشتند...
و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم به نفس حاج سید مهدی میرداماد •✾ ماه ملک منظرم علی ، ای پسر بالا بلندم مه پاره لیلا تویی ، ای دلبر گیسو کمندم آهسته تر ببینمت جوونیِ رفته زِ دستم داری میریُ بعد تو خزون میشه تموم هستم بزار ببینم بازم چشاتُ غروب تو میکشه باباتُ اذون بگو بشنوم صداتُ یا علی پیغمبر لشکرم میکشه داغت منو اکبرم وای .. ولدی ولدی ولدی علی .. *لعن الله قوما قتلوك يا ولدي!.. فقد استرحت من هم الدنيا وغمها ..* پاشو بببین خورشیدِ من لشگر داره به من میخنده بمیره بابا لخته خون حلقِ تو رو داره میبنده پهلویِ تو زخمی شده داغت شده شبیه زهرا میام پیشت رو زانوهام پیر کرد منو داغ تو بابا بردن تو چاره ایی نداره گفتم اباالفضل عبا بیاره برداره این جسم پاره پاره .. *امام سجاد از این جا به بعد ضه رو نقل میکنه .. میگه دیدم تو خیمه ها ولوله شد .. پردۀ خیمه رو بالا زدم دیدم جلو بابام داره میاد ، عمه م زیر بغل هاشُ گرفته .. چه خبره ، چیشده؟.. دیدم پشت سرش جوونایِ بنی هاشم دور یه عبا رو گرفتن یه بدن پاره پاره رو دارن میارن .. ای حسین ..*
اَْلسَّلام عَلیکَ وَ عَلیٰ أَبْنآئِکَ الْمُستَشهَدین سلام بر فرزندان تو، آن‌ها که شهید شدند...
سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم به نفس حاج محمد رضا طاهری قبلۀ ما علیُ قبله نما نیز علیست حرم ما نجفُ کعبۀ ما نیز علیست ها علی و بشرو کیف و بشر یعنی که قُل هوَ العشق علی ، نقطۀ "با" نیز علیست از علی بندگی آموختم اما گفتم آنقدر قرب گرفته ست خدا نیز علیست بعد معراجِ پیمبر به ابوذر میگفت هست در خانۀ تو در همه جا نیز علیست نَفَسِ فاطمه و نفسِ نفیسِ احمد همه دم معنیِ "نفسی بفدا" نیز علیست صاحب خندق و خیبر احد و بدر و حنین فاتحِ معرکۀ کربُبَلا نیز علیست او که میتاخت امیرانِ عرب میگفتند تا که او هست امیرالامرا نیز علیست میزند بر جگر خصم و همه میفهمن وارثِ تیغ علی در دو سرا نیز علیست از اذانش دل زهرا به تپش میفتد در حرم زمزمۀ فاطمه و نیز علیست یا علیُ یا علیُ یا علیُ .. ↫
با تا شُعار (س) بود
سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم به نفس حاج سید مهدی میرداماد • . برو به سمت میدون جوون قد بلندم سربند یا علی رو به پیشونیت میبندم ساحل تشنه دریا مونده پشت سرت دلم جومونده رفتی حسرت بابا مونده .. رفتی بی تو دلم گرفته بی تو دل حرم گرفته چشمام بارش غم گرفته علی علی علی اکبرم.. رو زانوهام خودم رو رویِ زمین کشیدم تا عاقبت کنارِ پیکرِ تو رسیدم خونِت به مو حنا کشیده نیزه پیکر تو دریده عطرت تو کربلا پیچیده بابا رفتن تو پیرم کرد داغت از زندگی سیرم کرد پیش همه زمین گیرم کرد *باور کنید علی اکبر کارو تموم کرده بود .. ابی عبدالله دید بچه جواب نمیده ، دید جوونش دیگه جواب نمیده ، داشت جون میداد .. همه گفتن حسین کارش تمومه .. میدونید کی نجات داد امامُ؟.. میدونی کی حسینُ دوباره برگردوند؟.. زینب دید حالا موقشه باید بیام وسط میدون .. حسین غیرتیِ .. حسین ببینه ناموسش وسط نامحرما اومده .. آی حسین * بابا ، بابا علیِ اکبر ... ↫
حسینی باش، نه هیئتی .. زیرا اگر‌ گرم هیئت بشوید، حسین‌تان را آن‌گونه که خود ‌دوست ‌داريد و باب ميلتان ‌است ‌می‌سازید و هرکس که ‌با میل شما ‌مخالف باشد ‌می‌گویید با حسین(ع) ‌مخالف ‌است ولی اگر حسینی باشید هیئت و رفتارتان را بر مبنایِ حسین (ع) ‌می‌سازید، هیئتی ‌شدن کاری ندارد، کافی است ‌‌ریش بگذارید و با پیراهن ‌مشكی ‌از این هیئت به آن هیئت ‌بروید حسینی شدن است که دشوار است؛ -آیت‌الله‌بهجت- کانال ذاکرین آل الله
متن اشعار و نوحه های شب نهم محرم توسل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام 👇👇👇👇👇
امام صادق علیه السلام عموى ما عبّاس، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید. 📚عمدة الطّالب، ص ۳۵۶ .https://eitaa.com/Arbabhosyn
✅ نوحه سنتی حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام ضياء ديدگان ام‌البنين ميوه قلب خاتم‌المرسلين با دو دست جدا می‌دهد اين ندا من جگر گوشه مرتضايم حافظ پرچم كربلايم —------------— محشر كبری شده در علقمه پهلوشکسته آمده فاطمه سليل مصطفی می‌دهد اين ندا من جگرگوشه مرتضايم حافظ پرچم كربلايم 👈 توضیح: این نوحه، یکی از معروف‌ترین غم‌سروده‌های سنتی برای ماه منیر بنی‌هاشم، حضرت اباالفضل‌العباس علیه‌السلام است.
حضرت ابالفضل العباس علیه السلام بند1⃣ خوش قد و بالا ابالفضل حضرت سقّا ابالفضل المثنیِ علی و یل بی همتا ابالفضل .... توی میدون تا میخونه رجز انَا بنُ الحیدر مثه یک شیر حمله میکنه میره به قلب لشگر از نگاه و برقِ هیبتِ چشاش دشمن میترسه وقتی شمشیر میزنه نمیمونه روی تنی سر ...... قمر قمر ، ای علی قدرت قمر قمر ،ای حسن صولت قمر قمر ،یل دریا دل قمر قمر ،یا ابوفاضل ابوفاضل یا عباس بند2⃣ قمر العشیره عباس یل بی نظیره عباس نداره حریفی آقا تا علم میگیره عباس ...... انگاری که توی کربلا شده تکراره خیبر شد فراری از جلوی تیغه اون عدوی کافر هر کی دیدش اونقدر ترسیده بود قالب تهی کرد همه گفتند نکنه زنده شده دوباره حیدر .... قمر قمر ساقی العطشان قمر قمر رزمته طوفان قمر قمر گوهره نایاب قمر قمر وزیره ارباب ابوفاضل یاعباس
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل هربار که گفتیم الهی به اباالفضل ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل آقای همه ارمنیان جان سن قربان ای مقصد حاجات گران جان سن قربان ما را بنویسید بدهکارتر از این دیوانه و ویرانه و سربارتر از این ما را بنویسید گرفتارتر از این می‌گفت فقط  مادرِ من جاندی ابالفضل می‌گفت به من آذری ایماندی ابالفضل این کیست علی ابن علی معنی نامش این کیست که خواندند همه ختم کلامش این کیست که جبریل گرفته است لگامش ای جان همه خوش قد و بالایی‌ات آقا بر روی سرم سایه‌ی آقایی‌ات آقا خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب ای سایه‌ی تو روی سرِ محملِ زینب بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش بگذار که فریاد زنم از جگر خویش شرمنده شدی  آب اگر نیست نباشد وای از حرمم  نامِ تو کافیست نباشد برخیز که سوزِ عطش و ضجه‌ی آب است برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را با ضربه‌ی سنگین علم ریختنت را آنقدر زمین ریخته‌ای کم شدی عباس شرمنده شدی آب شدی غَم  شدی عباس ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس ای وای به تیری خَم اَبروی  تو پیچید از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید این تیر چه بد خورد  که مژگان تو را بُرد آن تیغ  چِها کرد  که دستان تو را بُرد این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم هِی داد کشم  دست خودم نیست عزیزم ✍حسن لطفی
ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم سقای طفلانم داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم سقای طفلانم برخیز و بر در خیمه گه یک جرعه آبی به به چه خوش خوابی ترسم بمیرند از عطش طفلان نالانم سقای طفلانم من بی‌برادر چون کنم با این سپاه دون در دامن هامون بینم تو را در ابر خون، ای ماه تابانم سقای طفلانم خواهم برم در خیمه‌گه، ای گل تن پاک‌ات پیکر صدچاکت ممکن نباشد «یا اخا» محزون و نالانم سقای طفلانم برخیز و ای جان برادر کن علمداری بنما مرا یاری بی‌تو غریب و بی‌معین در این بیابانم سقای طفلانم بی‌تو یقین دارم که فردا زینب نالان بر ناقه عریان گردد سوار از راه کینه با یتیمانم سقای طفلانم شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب چون معجر زینب بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم سقای طفلانم