مقتدایان امام حسین علیه السلام کسانى هستند
که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مىکنند
و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است
که هنر خوب مردن را در جان بىتاب انسانهاى عاشق، تزریق میکند
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
عاشورا، مجمعِ عمومی حماسه سازان هستی است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
عاشورا قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان
عاشورا تکلیف است و عاشورایی شدن عمل به تکلیف
عاشورا مجمع عمومی حماسهسازان هستی است
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب دهم
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باختهای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست؟
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد
در بلا هم شده، هم پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم غم عظمای حسین است حسن
#سیدپوریا_هاشمی
🎴#نوحه_امام_حسین_ع
🎴#سبک_سنتی
🌴یا حسین یا حسین عزیز زهرا حسین
🌴یا حسین یا حسین غریب وتنها حسین
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
یا حسین یا حسین عزیز زهرا حسین
یا حسین یا حسین غریب وتنها حسین
مستجاب است دعا گوشه ی شش گوشه ی تو
حرمت عرش معلی ست اباعبدالله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کرده ی زهراست اباعبدالله
بارها گفت اگر من ز حسینم دیدم
جلوه اش اکبر لیلاست اباعبدالله
🌴یا حسین یا حسین عزیز زهرا حسین
🌴یا حسین یا حسین غریب وتنها حسین
چشم ما روز قیامت به پر قنداق است
پسرت مالک فرداست اباعبدالله
روزی گریه ما دست رباب افتاده
روضه خوان دل صحراست اباعبدالله
باب بین الحرمین از حرم عباس است
همه جا سفره سقاست اباعبدالله
🌴یا حسین یا حسین عزیز زهرا حسین
🌴یا حسین یا حسین غریب وتنها حسین
ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه زن زینب کبری است اباعبدالله
مادرت گوشه گودال تماشا میکرد
بر سر جسم تو دعواست اباعبدالله
مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
🌴یا حسین یا حسین عزیز زهرا حسین
🌴یا حسین یا حسین غریب وتنها حسین
🎴#نوحه_امام_حسین_ع
🎴#سبک_شور
🖤امان ای دل ای دل ای دل حسین
🖤بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
ز خوناب جگر ساغر گرفتم
گلاب خون ز چشم تر گرفتم
سراغ لالۀ خونین خود را
ز تیر و نیزه و خنجر گرفتم
سلام از عمق جان گفتم به جانان
جواب از پیکر بی سر گرفتم
به هر زخم تنش کردم نظاره
نشان از بوسۀ مادر گرفتم
🖤امان ای دل ای دل ای دل حسین
🖤بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
بیابان باغ و مقتل آشیانه
حسینم واحسین آیم ترانه
خودم دیدم بر اندام گلم ریخت
ز چشم فاطمه اشک شبانه
خودم دیدم که قاتل پنجه انداخت
بر آن موئی که زهرا کرده شانه
خودم دیدم که در مقتل کشیدند
به سیلی، ناز طفل نازدانه
🖤امان ای دل ای دل ای دل حسین
🖤بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان آب نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صد چاکت نکردند
🖤امان ای دل ای دل ای دل حسین
🖤بسوز ای دل ای دل
230.9K
#نوحه_شب_نهم_محرم
#نوحه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
سقا و امیر کاروانم
عباس برادر جوانم۲
ساقی حرم به خون نشستی
تو پشت مرا زغم شکستی
ای لاله سرخ بوستانم
عباس برادر جوانم۲
تا فرق تو از ستم دو تا شد
دستان تو از بدن جدا شد
طاقت زکفم دگر رها شد
بعد تو دگر چسان بمانم
عباس برادر جوانم۲
بعد تو دگر رمق ندارم
رفتی و خزان شده بهارم
در پیش تو کاش جان سپارم
هستی من ای قرار جانم
عباس برادر جوانم۲
تا پیکر پاره تو دیدم
از داغ غم تو من خمیدم
افتاده ای از چه ای امیدم
بعد تو دگر چسان بمانم
عباس برادر جوانم۲
.
4_1023486175446302725.mp3
10.5M
دایانب اوتوز مین لشکرین برابرینده
قارداشلار ئولوب بالالار ئولوب
یاقوم
هل من ناصر ینصرنی
آیا بخاطر جدیم رسول الله منه کمک الین وار یایوخ
فرمایش ایتدی زینبینه شاه کربلا
باجی گیت خیمه ربابه اله کشف ماجرا
درد فراقی گوز یاشینا سن بهانه ویر
آل غچه تری گتیروب باغبانه ویر
تحفه ام الیمده بزم نگاره گدیم باجی
بازارعشقی عشقیله تاگرم ایدیم باجی
لیلایه گوش ربابی دل افسرده قالماسین
اکبر گئدیبدی بو یولی اصغرده قالماسین
امر امامه حامل اولوب زینب حزین
گلدی رباب خیمه سینه زارودل غمین
صبرایت دیور یانان دیلیمی داغلاما علی
بالا شرمندیم یوخومدی صودوم آغلاما علی
گلدی بیانه زهره ثانی ایدیب خطاب
ایستیر حسینیم اصغری آی باوفارباب
ایله وداع بو غنچه پرعطرونورسی
اوپسون دوداقلارینی صورا زینب عمه سی
عرض ایلدی ئولونجه خانم کنیزم سنه
بیرآز زمان بوخیمده مهلت ویرون منه
یوخ اصغری یوباتماقما آیری بیرغرض
فکریم بودور لباسینی من ایلیم عوض
آلدی اجازه دلده کی مهرین بولوندوروب
شش ماهه اوغلونا اوخانم آغ گیندیریب
تسلیم ایدیبدی زینبه دنیانی داغلادی
یاندی اورک؛دالیجا دوروب باخدی آغلادی
زینب حریم عصمتی تئز قیلدی باخبر
سس دوشدی خیمیه جمع اولوب هاشمیه لر
الدن اله ویریلدی هامی اوپدی لبلرین
بیرخرداقیز سرشکیله ایسلاتدی معجرین
عرض ایلدی بویورگوروم آی مهربان بابا
شش ماهه اصغری آپاریرسان مگرهارا
سینیم آزاولساداپی آپاردیم مرامیوه
معلوم اولان گتیرمیجکسن خیامیوه
لطف ایلیوز اونی من آلیم بیر قوجاقیمه
لای لای دییم دویونجا لب عطشان قوناقیمه
393.9K
#نوحه_شب_نهم_محرم
#نوحه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حاج_عباس_واعظی
سالار لشکر
یارم برادر
برخیز از جا ای مددکارم برادر۲
برخیز از جا ای علمدار سپاهم
بی کس چنین در ورطه ی دشمن نخواهم
لختی نظر بنما بر احوال تباهم
بگذشته از اوج فلک افغان و آهم
میر سپاهم
پشت و پناهم
خفتی به خون از دست شد کارم برادر
برخیز و از جا ای مددکارم برادر
برخیز از جا ای امیر لشکر من
ای یادگار باب نیکو منظر من
ای قوت بازو و یار و یاور من
ای غمگسار عترت غم پرور من
میر و علمدار
سقا و سالار
برخیز و بنگر با علم یارم برادر
برخیز از جا ای علمدارم برادر۲
برخیز از جا بین حسین یاور ندارد
مانده تن تنها دگر لشگر ندارد
عون و حبیب و قاسم و اکبر ندارد
از نوجوانان یک نفر دیگر ندارد
در این بیابان
از کید عدوان
اکنون غریب و بی کس و یارم برادر
برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲
برخیز از جا یاری اهل حرم کن
یاری به اولاد رسول ذوالکرم کن
غمخواری از این بی کسان محترم کن
از زینب بی اقربا رفع الم کن
قامت برافراز
بنما سرافراز
در این بیابان بی کس و یارم برادر
برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲
تا مشکتو تو آب زدی
موجای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی
بغضی نشست توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد ناله های امن یجیبم
بلند شو بنگر که شمشیر ها رو کشیدن
آخه می دونن بدون تو من غریبم
ابا الفضل اباالفضل
دشمن با داغ اکبرم
آتیش زده بر جیگرم
حالا شکسته با غمت
مثل سر تو کمرم
روی قلبم دیگه این زخم غم میمونه
کمرم دیگه مثل مادر خم میمونه
می دونی چه فکری می سوزونه دلم رو
تو این فکرم خواهرم بی محرم میمونه
پاشو ببین توی حرم
عزاخونه به پاشده
تا آرزوی کوفیا با کشتنت روا شده
بدون تو توی هر خیمه پا می ذارن
رد پاهاشونو تو آتش جا می ذارن
دیگه زینب دستاشو روی سر می گیره
پیش چشماش داغمو رو دلها می ذارن
ابا الفضل ابا الفضل
⚫️عبرتهای عاشورا
اثر توّابین در تاریخ، یک هزارم اثر شهدای کربلا نبود/کار را در لحظه باید انجام داد
◾️▪️امام خامنه ای عزیز :
شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند.
اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست!
بهخاطر اینکه در وقت خود نیامدند.
کار را در لحظهی خود انجام ندادند.
دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند.
۷۵/۳/۲۰
https://eitaa.com/Arbabhosyn
ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده
گل وفای من شنو صدای من گل وفای من شنو صدای من
زمین و آسمان ببین میلرزد به ناله های من شدم غریب و قاتلت میخندد به گریه های من
رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده
بی تو من بی سپرم بی تو بی بال و پرم بی تو من بی سپرم بی تو بی بال و پرم
با دیدن پیکر تو خم شد کمرم با دیدن پیکر تو خم شد کمرم
دانلود مداحی مشکت صد پاره شده محمود کریمی
یل دلاورم امیر لشگرم یل دلاورم امیر لشگرم
میان ناله های تو می آید صدای مادرم صدای وامصیبتای زینب می آید از حرم
با دیدن پیکر تو خم شد کمرم
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
جان جانان منی اما گریان منی جان جانان منی اما گریان منی
از بس نگران منو طفلان منی از بس نگران منو طفلان منی
چه شد پناه من یل سپاه من چه شد پناه من یل سپاه من
کجایی آن دمی که آید قاتل به قتلگاه من کجایی آن دمی که آید قاتل به قتلگاه من
کجایی آن دمی که آید آتش به خیمه گاه من
رفتی و برادر تو بیچاره شده
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین
#زنجیرزنی
سبک: نغمه ی شب و روزم کربلا رو عشقه
🌹بند اول🌹
شیر دشت سوزان کربلا ابوالفضل
ساقی لب عطشان با وفا ابوالفضل
پهلوون سپاه حسین زهرا
حیدره صف شکن با دلی چو دریا
دلبر حسینه،لشکر حسینه،محشر حسینه
"یا ابوالفضل3"
🌹بند دوم🌹
ای فدای لبهای خشک و آب ندیده ت
چشم غرق در خون و دستهای بریده ت
واژگون گشته ای بر زمین ز مرکب
از غمت قد کمان شد حسین و زینب
ساقی و سپه دار،دلبر وفادار،جانم ای علمدار
"یا ابوالفضل3"
🌹بند سوم🌹
تا ابد دخیل تو میشه هر گرفتار
بس گره گشا هستی از برای هر کار
ارمنی پیش تو حل نموده مشکل
دست ما را بگیر مولا ابوفاضل
من شدم گدایت،کن مرا حمایت،جان من فدایت
"یا ابوالفضل3"
🌹بند چهارم🌹
دست من به دامانت ای یل وفادار
جان من به قربانت ساقی و علمدار
من گدای توأم ای امیر دلها
یک نظر کن به من ای شه دل آرا
حاجتم روا کن،درد من دوا کن،با منم وفا کن
"یا ابوالفضل3"
#ابوالفضل_ع #زنجیرزنی
شهید مطهری:
حسینبن علی(علیه السلام) یک روح بزرگ بود و یک روح مقدس بود، اساسا روح که بزرگ شد تن به زحمت میافتد، آن تنی که در زیر سم اسبها لگدمال شد جریمة یک روح بزرگ بود، جریمة یک حماسه، جریمة حقپرستی، آن اتفاق، جریمه روح شهید بود.
📚حماسه حسینی، ج 1
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
جُرج جُرداق (دانشمند و ادیب مسیحی): وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین و مأمور به خونریزی میکرد، آنها میگفتند «چه مبلغی میدهی؟» اما یاران حسین میگفتند «ما با تو هستیم اگر هفتاد بار کشته شویم باز میخواهیم در رکابت بجنگیم
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
256348_972.mp3
6.62M
ای که دلخوشیِ روزگارِ منی
دورم از تو ولی تو کنارِ منی
عمریِ با دلم خیلی راه اومدی
حتی یک دفعه هم منو پس نزدی
کاری کردی ،
دیگه هیشکی به چشمایِ خستۀ من نمیآد
کاری کردی ،
دلِ من میخواد هرجوریِ به چِشِ تو بیاد
کاری کردی ،
با تمومِ بدی دلم از تو خودت رو می خواد
دستام خالیِ ، دستامُ بگیر آقا
محتاجِ توام ، یا نعم الامیر آقا ..
________
گر کسی ندونه ، من که خوب میدونم
به خدا به شما ، خیلی مدیونم ..
با تو حسِ دلم ، حسِ زندگیِ
راهِ کربُبَلا ، راهِ بندگیِ ..
کاری کن تا ،
که دلایِ ما از همه غیرِ تو خالی بشه
کاری کن تا ،
آقا سینه زنت تو مسیرِ تو راهی بشه
کاری کن تا ،
دلِ مهدیِ فاطمه از ما راضی بشه
آقایِ منی من هم یه فقیر آقا
محتاجِ توام ، یا نعم الامیر آقا ..
دستام خالیِ ، دستامُ بگیر آقا
محتاجِ توام ، یا نعم الامیر آقا ..
#شب_دهم_محرم
{ شب وصل است و تبِ دلبری جانان است }
{ ساغر وصل لبالب به لب مستان است }
{ در نظر بازیشان اهل نظر حیران است }
{ گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است }
{ چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ « یارب این بوی خوش از روضة جان می آید ؟ }
{ یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید ؟ » }
{ « یارب این نور صفات از چه مکان می آید ؟ » }
{ « عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید ! » }
{ یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است ؟ }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ « چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید ؟ }
{ « چه صفیر است که دل بال زنان می آید ؟ » }
{ چه پیامی است ؟ چرا موج گمان می آید ؟ }
{ چه شکار است ؟ چرا بانگ کمان می آید ؟ }
{ چه فضائی است ؟ چرا تیر قضا پران است ؟ }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ گوش تا گوش ، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست }
{ شاه بنشسته ، بر او حلقة یاران الست }
{ « پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست » }
{ چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست }
{ خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود }
{ « مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود » }
{ « عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود » }
{ « خم می بود که خون در دل و پا در گل بود » }
{ ساغر سرخ شهادت به کف مستان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ این حسین است که عالم همه دیوانة اوست }
{ او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست }
{ شرف میکده از مستی پیمانة اوست }
{ هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست }
{ حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ قل هوالله بزاید زلبش ، رمز احد }
{ لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد }
{ این تمنا ز احد در دل او رفته زحد: }
{ می وصلی بچشان – تا در زندان ابد }
{ بشکنم – از خم وحدت که چنین جوشان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند : }
{ « چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند » }
{ « فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند » }
{ که نماندست ره عشق مگر گامی چند }
{ در بلائیم ولی عشق بلا گردان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ امشب است آنکه « ملایک در میخانه زدند }
{ گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند » }
{ « با من راه نشین باده مستانه زدند » }
{ « قرعه فال به نام من دیوانه زدند » }
{ یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ هان که گوی فلک صدق به چوگان من است }
{ ساحت کون و مکان عرصه میدان من است }
{ دیدة فتح ابد عاشق جولان من است }
{ هر چه در عالم امر است به فرمان من است }
{ پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ « هان و هان ناقة حقیم » مجوئید حیَل }
{ «تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل » }
{ « پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل ؟ » }
{ « کار حق کن فیکون است نه موقوف علل » }
{ بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم }
{ « قطع این مرحله با مرغ سلیمان » بکنم }
{ حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم }
{ « آنچه استاد ازل گفت بکن » ، آن بکنم }
{ عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع }
#####
ادامه👇
{ گفت عباس که : من از سر جان برخیزم }
{ از « سر جان و جهان دست فشان برخیزم » }
{ « از سر خواجگی کون و مکان برخیزم » }
{ من « ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم » }
{ این چه روح است و کرامت که در این یاران است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب }
{ « داشت اندیشه فردای یتیمان ، زینب » }
{ گفتی از یادِ پریشانی طفلان ، زینب }
{ داشت آن شب همه گیسوی پریشان ، زینب » }
{ این چه خوابی است که در خوابگه شیران است ؟ }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ ظهر فردا ، قد رعنای حسین است کمان }
{ باز جوید شه بی یار ز عباس نشان }
{ ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان }
{ « که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان » }
{ قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند : }
{ صبر از این بیش ندارم ، چکنم تا کی و چند ؟ }
{ جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند }
{ بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند }
{ دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ « او سلیمان زمان است که خاتم با اوست » }
{ « سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست » }
{ نفس « همت پاکان دو عالم با اوست » }
{ زخم شمشیر و سنان چیست ؟ « که مرهم با اوست » }
{ پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است ؟ }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان }
{ در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان }
{ پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان }
{ « که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان ؟ » }
{ جگر رود فرات از تف او سوزان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
*
{ که دربانی میخانه فراوان کرده است }
{ نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است }
{ اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است }
{ چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است }
{ در دل حادثه مجموعِ پریشانان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
#####
{ یارب این شام سیه را به جلالی دریاب }
{ بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب }
{ «تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب» }
{ جشن دامادی جان را به جمالی دریاب }
{ که عروسِ شرف از شوق حنابندان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }