بهمناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
غروب بود که "حَیَّ عَلی" رسید به ما
خوش آمدیدِ خدا از سَما رسید به ما
چه خوب شد رفقا! دور دور ما شده است!
دعا کنید، که اذن دعا رسید به ما
دوباره گوشهی این خانه جایمان دادند
دراین شلوغی میخانه، جا رسید به ما
غریبه دور و بر ما زیاد بود اما
طراوتِ نفسی آشنا رسید به ما
دوباره شوق گرفتیم بندهاش باشیم
گرفته بود دل ما، صفا رسید به ما
کجاست دست گدایان، کریم آمده است
کریم آمد و دست عطا رسید به ما
به جای ثروت دنیا "نجف" به ما دادند
خوشا به طالع ما، خاکِ پا رسید به ما
حساب سی شبهی ما فقط به دست "علیست"
فقط به عشق "علی"، اِهدِنا رسید به ما
"علی" مراقب ما بود و هست و خواهد بود
همیشه و همه جا این "بها" رسید به ما
برای سفرهی افطار هم حواسش بود
کمی هم از رُطبِ "مرتضی" رسید به ما
شروع ماه مبارک صدا زدیم "حسین"
شروع ماه خدا "کربلا" رسید به ما
عیار روزهی ما گریه بر "حسین" باشد
هزار خیر در این گریهها رسید به ما
::
به روزهی رمضان "روضهی عطش" دادند
غمِ لبان عزیزِ خدا رسید به ما
همان لبی که حرامی لگد به رویش زد
درآن میان، خبر از نیزهها رسید به ما
سپاه شام صدا زد که: پیرهن اینجاست!
سپاه کوفه صدا زد: عبا رسید به ما!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#وداع_با_ماه_رمضان
چندشب مانده فقط برگ امان نیست مرا
توشه ای از برکات رمضان نیست مرا..
یک زمان گریه کنی خوب برایت بودم
خاک بر سر شده ام! اشک روان نیست مرا
توبه هایم عقب افتاد و جوانیم گذاشت
پیری از راه رسیدست، توان نیست مرا
سرم آنقدر به دنیا و ظواهر گرم است
چیزی از باطن اسرار عیان نیست مرا
آشتی کردن من باهمه بود الا او
سود این دوستی ام غیر زیان نیست مرا
شب قدر از کف من رفت و برای بخشش
غیر روز عرفه هیچ زمان نیست مرا...
تا زمانیکه حسین است رفیق دل من
میل همراه شدن با دگران نیست مرا
دور هم بودن ما را بنویسید بهشت
نفسی جز نفس سینه زنان نیست مرا
آه جز کرببلا هیچ نمیخواهم من
آه جز کرببلا قبله جان نیست مرا
خواهری رفت سوی مقتل و میگفت حسین
جای تو همسفری غیر سنان نیست مرا
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
کم کم مسافران سحر را خبر کنید
باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خودرا میان صحن رضا دربه در کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید
داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم
آماده زیارت مخصوصه میشویم
باید تمام همت خورا به کار بست
حالا که بار عام شده کوله بار بست
یا جبر عشق در بروی اختیار بست
دل را به حلقه های ضریح نگار بست
در طوس برگزار شده اعتکاف ما
صد حج واجب است ثواب طواف ما
شکرخدا که از فقراییم تا ابد
از حاجیان کوی رضاییم تا ابد
پیش رضا کنار خداییم تاابد
ماراهیان کرببلاییم تا ابد
در صحن کهنه بود که تایید ما رسید
آقا نگاه کردو روادید ما رسید
ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن
دل را بیا به جاده مشهد روانه کن
یک گوشه ای ز صحن "رضا" آشیانه کن
پیش کریم نوکری عاشقانه کن
آنجا برات کرببلا زود میرسد
هی خون دل نخور بخدا زود میرسد
آقا خودش غریب و به فکر غریب هاست
مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست
هرشب دلش شکسته شیب الخضیب هاست
آزرده از مزاحمت نانجیب هاست
یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا
عالم فدای شیرزن دشت کربلا
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
________________________
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
فکر کن تشنگی به دنیا نیست...
خیمهی ما کنار دریا نیست
فکر کن در مدینهایم اصلاً...
خبر از آفتاب صحرا نیست
فکر کن شیر میخوری راحت...
مادرت شرمسار بابا نیست
فکر کن مشکها پر از آب است
غصهای در وجود سقا نیست
فکر کن حرمله نیامده است...
تیرها با کمانش اینجا نیست
فکر کن تختِ تخت خوابیدی
همهاش واقعی ست رؤیا نیست
آه دیگر بس است فکر و خیال
پسرم جا برای حاشا نیست
به خدا مادر تو صد دفعه...
رفت دنبال آب، اما نیست!
بین آغوش من بمان امن است
جای دیگر به غیر بلوا نیست
تو حواست فقط به بابات است
چارهات خواب نیست لالا نیست
پسرم حرمله کمان دارد
تیرهایش یکی و دوتا نیست
تیر مردانه میزنند به تو
ذرهای رحم بین اینها نیست
تیر آمد...درست سمت سرت
سر روی پیکر تو حالا نیست
بین میدان و خیمه مانده حسین
راه دیگر برای آقا نیست
ختم تو پشت خیمه برپا شد!
عفو کن مجلس تو غوغا نیست
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
هرکسی رفت بهدنبال تو راهش وا شد
هرکسی بوسه به پای تو نزد رسوا شد
آب محتاج لب توست؛ نه تو محتاجش!
لب خشکیدهی تو داغ دل دریا شد
پسر چهارم زهرایی و ابن الزهرا
بودنت مایهی امید بنی الزهرا شد...
جا رویِ چشمِ ترِ مهدیِ زهرا دارد
آن عریضه که به دستان شما امضا شد
بخدا مثل تو در بین برادرها نیست
بخدا داشتنت حسرت خواهر ها شد
اهل حاجت همهی سال به کس رو نزدند
صبر کردند همه تا #شب_تاسوعا شد
تا قیامت جلوی هیچ کسی خم نشود
قد هرکس جلوی پرچم سبزت تا شد
من ندادم به سکینه قسمت! میترسم
یک نفر داد قسم در حرمت غوغا شد
تو از اول حسنی بودی و دیدند همه
چقدر تیر براین پیکر زخمت جا شد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
خدا بخیر کند باز ازدحام شده
زمان روضهی جانسوز شهر شام شده
✍ #سیدپوریا_هاشمی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد
نگاه زار به این حالش آسمان دارد
به یک قدم نرسیده دوباره میافتد
مشخص است تنی زار و ناتوان دارد
به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد
چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد
نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت
نفسبریده کجا قدرت بیان دارد؟
کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد
چه آمده به سرش قامتی کمان دارد
تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را
چقدر لختهی خون داخل دهان دارد
اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت
نخواست تا که ببینند نیمهجان دارد
هزارشکر سرش روی دامن پسر است
در این دقایق جانسوز روضهخوان دارد
هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت
هزار شکر که در حجره سایبان دارد
نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد
نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
حیا در چشمهایش بود، غیرت داشت، همت داشت
چنان آسیه و هاجر، چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید، روی خاک میخوابید
تماماً خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
تجارتخانههای مکه از اموال او پُر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
بجای مرغ بریان، دانهی خرما غذایش بود
به رعیتها شباهت داشت آن بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راهِ حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفتِ دین همیشه ارجحیت داشت
به رغم آنهمه تبلیغ که ضِد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعبِ ابیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
چه ایمانی، چه اخلاصی که بین بسترِ مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت
**
کفن برتن نکرد و با لباس پارهای پَر زد
عجب این لحظهی آخر به اربابم شباهت داشت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#ورود_به_ماه_محرم
#دلتنگ_محرم
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
✍ #محتشم_کاشانی
باز هم شیر حلال مادران تأثیر کرد
بچهها دارند از بازار پرچم میخرند
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
اهلِ عالَم دارد از رَه، ماهِ ماتم میرسد
هیئتیها! یاعلی! دارد محرم میرسد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
ای دلم! طاقت بیاور! آتش غم میرسد
بر مشامم بوی اسپند محرم میرسد
✍ #سیدمیلاد_حسنی
حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
یک سلامِ گرم از این بی سرو سامان شده،
به همان آقا که در کوه و کمر حیران شده
عید قربانت مبارک ای به قربان سرت
کوفیان با کشتن من عیدشان قربان شده!
نه غذایم میدهند اینها؛ نه آبم میدهند
غم مخور! گفتم بدانی که چه با مهمان شده
گیسوانم دستپیچ بچههای کوچه شد
پیکرم بین گذر بازیچهی طفلان شده
کار من بر عکس شد با سَر، زمین افتادهام..
بعدِ آن هم پایم از آویز آویزان شده
صحبت از سر میکنند و حرف خنجر میزنند
مسلم تو شمر را دیده اگر گریان شده
چوبْدست ابن مرجانه لبم را پاره کرد
حرف چوب و لب که آمد در دلم طوفان شده
از لباسی که به تن دارم خجالت میکشم
سوختم با روضهی آن پیکر عریان شده!
#سیدپوریا_هاشمی
#شب_اول_محرم
📝
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده
قافله وارد دروازهی ساعات شده
سنگ در دست رسیدند و خوش آمد گفتند
بین هر کوچهای از آل علی بد گفتند
وسط اینهمه خنده، شرر آهم هست
دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست
سورهی ناس بخوانید که شر کم بشود
چشمها خیره نماند، سرشان خم بشود
مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم
سرت از نیزه میافتاد، بغل میکردم
طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود
بی ادبتر ز همه دوروبرم حرمله بود
نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین
دوست داری که بگوییم کجاییم حسین؟!
وسط اینهمه روضه، فقط این غم کم بود
آخرین منزل ما مجلس نامحرم بود
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#پایان_ماه_محرم #زیارت_اربعین
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
گر زندگیام خلاصه یک دم باشد،
بگذار دمم گرم همین غم باشد
این گریه اگر مرهم هر زخم شماست
عشق است دلم اسیر ماتم باشد
در مجلس تو سیاه لشکر هستیم
اینجا جای رسول اکرم باشد
با روضهی تو بهشت از یادش رفت
این خاک زمین، بهشتِ آدم باشد
ما در همهی سال عزادار توأیم
سی روز برای ماتمت کم باشد
از شهر نگیر این سیاهیها را
زیبایی شهرها به پرچم باشد
کی گریه برای تو کند بعد از ما؟!
سخت است نباشیم و محرم باشد
خوب و بد مارا به خدا بخشیدی
این پیشکشی ز یار درهم باشد
باز این چه مصیبت فراق است امشب
شورش به دل تمام عالم باشد
از حُرّ و حبیب تا کسی همچون من
صد شکر که کشتیات معظم باشد
ای کاش که این گریهی ناقابل ما
مرضی رضای مادرت هم باشد
تکلیف من اربعینِ تو چیست بگو
وضعیت من عجیب مبهم باشد
زینب دم دروازهی شام است امشب
اسباب شکنجهاش فراهم باشد
✍ #سیدپوریا_هاشمی