هر که تهدید به رفتن بکند، می گویم
شیر از این بیشه سفر کرده، تو که جای خودت
#سید_سعید_صاحب_علم
نرگسش چشم و لبش غنچه و خندان لب و مست
نازم آن دست که این دستهی گل بست به هم
#وصالشیرازی
به تاب گیسوان تا کمر افتاده ات سوگند
که دست عقل از تفسیر این تصویر کوتاه است
#قاسم_صرافان
جهان با خنده هایت صورت زیباتری دارد
بخند این خنده های «ماه»، کلی مشتری دارد
#مهردادنصرتی
خاطرات تلخ را از یاد بردن ساده نیست
میخ کج را از دل دیوار کندن مشکل است
#سعید_صاحبعلم
صد کوچه به دنبال تو راه آمدهام کاش
در کوچهی بعدی برسم با تو به بنبست
#حسن_میرزانیا
گفتم از گریه مگر باز شود عقدهٔ دل
آن هم از طالع برگشته گره شد به گلوی
- فروغی بسطامی
ميان این همه فرياد بىكسى تنها
سكوت واژه غمگين روزهاى من است
- سیدتقی سیدی
غم نیز ز بیتابیِ ما روی نهان کرد
صائب به چه تسکینِ دلِ زار توان کرد
- صائب تبریزی