eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
115 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر دستـم به ناحق رفته در زلـف تو، معـذورم برای دست های تنــــگ، ایمـــانی نمی ماند!
دستی‌به‌سینه‌ی منِ شوریده‌سر گذار بنگرچه آتشی زتو برپاست در دلم
عشق یعنی در میان غصه‌های زندگی یک نفر باشد که آرامت کند
دستِ سردت را رها کردم، تو عاشق نیستی تکیه کردن روی دیواری که میلرزد، خطاست
تک تک ثانیه هایـی که تو را کم دارم ساعتم درد، دلم درد، جهانم درد است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از بازىِ تقدير برايت چه بگويم؟ لب وا بكنم، زحمت صد جلد كتاب است
گیسوانم موج موج و شانه‌هایت سنگ سنگ موج را آغوشِ سنگ.. آرام می‌سازد؛ بمان
لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم تو مرحمت کن و با بوسه‌ای تمامم کن
چه می شود که به دیدار شانه ات برسد؟ سری که می رود از غصه روی زانویم
به زعمِ من همه‌یِ عاشقان بهشتی‌اند نمی‌شود که بسوزد کسی به هر دو جهان!
اگرچه شد غزل شعرم، ولی اقرار باید کرد شبیهِ شعرِ نیمایی: "تو را من چشم در راهم"
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت باید بسنده کرد به رویای دیدنت
از میانِ شب هجران نتوان کرد عبور مگر از ماہ چراغی به وفا آویزی
خواب دیدم روزگارم مثلِ مـوهایت شـده ازهمان روزی که رفتی خواب هایم درهم است
مثل یک رادیوی از همه جا بی خبرم پُرم از حرف و به یک گوشه خراب افتاده
گاهگاهی میکنی یک گوشه ی چشمی به من این همه ولخرجی ات را از کجا آورده ای
تو می‌روی و دل ز دست می‌رود مرو که با تو هر چه هست می‌رود @
لب هاي تو ناياب تر از آب حيات است تو سوزن پنهان شده در خرمن كاهي
مرا به محکمه‌ی عقل می‌بری ، اما هنوز دردلِ ما حکمِ عشق معتبر است
کشتی نوح دلت قدر دلم جا دارد در امان بودن من مِهر تو را می خواهد
نسیم، عطرِ تو را صبح با خودش آورد و گفت: روزیِ عُشّاق با خداوند است @nabestaan
نیست جز پاکیِ دامن، گُنَه‌ام، چون مَهِ مصر کو عزیزی که برون آورَد از بند، مرا؟
اگر چه بت پرستیدن شده منسوخ در عالم تو بت باشی هنوز این دین هزاران مشتری دارد
خسته ام مثل کبوتر که شده جلد ولی وقت برگشت ببیند که دگر بامی نیست
ادّعای دلبری ، هر کس که دارد باطل است دلبری کردن فقط ، در انحصار چشم توست
طومار عاشقانه فرستادمش ولی... پاسخ دوخط نوشت که؛ خواندیم، یا علی! ‌‌‌‌‌‌‌‌
چه دردی بدتر از اینکه بخواهی و نخواهد او تو تا پیری کنی یادش ولی اصلا نداند او
تو چنان اسکندر بی رحم از مقدونیـه آمدي و تخت جمشیدم پریشان کرده‌اي
ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش! ‌‌
قند یا زهر،چه فرقی‌ست؟ فقط لب وا کن تلخ و شیرین ز دهانِ تو شنیدن دارد