﷽
#نوحه_سینه_زنی
#امام_باقر(ع)
خون گریه کن مدینه
دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینه
سرِ امام باقر
💔مسموم وا اماما
😭مظلوم وا اماما
برا ملاقات خدا
دلِ کبوتر میزنه
از آتیش زهرِ جفا
تو حجره پرپر میزنه
خسته از این شهر، شده مسافر
آشفته احوال ، آزرده خاطر
دلِ هوایی ، شد کربلایی
غریب و تنها ، امام باقر
😭خون گریه کن مدینه
دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینه
سرِ امام باقر
💔مسموم وا اماما
😭مظلوم وا اماما
تو حالِ جون دادن بازم
دلُ به دریا میزنه
باروضۀ کرببلا
آتیش به دلها میزنه
یه بغض سنگین، تویِ گلوشه
یاد لبایِ خشک عموشِ
این دم آخر به یاد اصغر
مگه میتونه ، آبی بنوشه
انگار داره می بینه گهواره و ربابُ
اشک از چشاش چکیده،هرجا که دیده آبُ
😭خون گریه کن مدینه
دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینه
سرِ امام باقر
💔مسموم وا اماما
😭مظلوم وا اماما
از آسمونا اومده
حالا به دنبالش حسین
میون این حجره شده
شبیهِ گودالِ حسین
دیشب که خوابِ حسینُ دیده
میدونه دیگه ، وقتش رسیده
چشماش پرآبه یاد سرآبِ رقیه بود وسر بریده
حسین خودش تمومِ جا مونده هاشُ برده
هرکی که مونده مثل رقیه جون سپرده
حسین
😭حسین 3 ،وای 3
شهید تشنه لب ، وای وای وای
روضۀ روز و شب، وای وای وای
حسین حسین حسین ، وای
صلی الله علی الحسین
حسین
🎧#مداح حاج پیرزاده
زمینه امام باقر(ع).mp3
2.01M
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
#زمینه
بند1️⃣
ماه ذالحجه بقیع غرق نوره
زائرا هستن ولی سوت و کوره
چاره چیه کنارت آقا
گریه ی زائراس بیصدا
نزدیکه ، وعده های شما
روزی که ، منتقم بخدا
میسازه ، مرقدت رو آقا
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
بند2️⃣
روزیِ ما دستته ای آقا جون
عرفه یا اربعین کربلا مون
میبری ما رو میدونم
اونجا بیادت میمونم
حالا که ، قبلِ ماه عزاست
هرساله ، رزق ما با شماست
غیر از تو ، خیر مارو کیخواست؟
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
بند3️⃣
یادگار کربلا داره میره
روضهدار کربلا داره میره
تو کودکی چیا که دیده
نیزه ها و سر بریده
هر لحظه ، غصه و حقارت
تو دیدی ، روز و شب جسارت
واویلا ، بردنت اسارت
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
شاعر و نغمه پرداز : #امیر_طاهری
#کارگاه_خوشدل
.
(من امام باقرم)
باقرم رنج فراوان دیده ام
کربلا سوگ عزیزان دیده ام
داغ عباس علمدار حسین
من مصیبت ها ز عدوان دیده ام
داغ اکبر داغ اصغر دیده ام
داغ قاسم از جوانان دیده ام
کودکی بودم میان قافله
من بسی محنت زدوران دیده ام
من خودم دیدم سرخورشید به نی
اربن اربای شهیدان دیده ام
خورده ام شلاق و عمه شد اسپر
با دو چشمم شام ویران دیده ام
در خرابه با رقیه همنشین
گریه ها از درد هجران دیده ام
مجلس بزم یزید بی حیا
تشت زرخورشیدرخشان دیده ام
عمه ام را همچو کوهی استوار
خطبه خوان دربین عدوان دیده ام
بعد از آن اشک ندامت بی امان
در میان قوم نادان دیده ام
( بیقرارم ) در میان قافله
باقرم رنج فراوان دیده ام
بیقرار اصفهانی
زمینه؛ باقرالعلوم.mp3
1.43M
#امام_باقر علیهالسلام
#زمینه
🔹باقرالعلوم🔹
میون شبای تیره، تو ماه تمومی
ای آقا تو فخر شیعه، باقرالعلومی
از شور جهاد تو این باغ سرزنده شده
این مکتب به برکت تو پاینده شده
آب حیاته، چراغ راهه
حرف تو واسه ما
جوشش علمت، جذبۀ چشمت
غوغا کرد، تا ابد تو دلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو دل تو داغ عصرِ عاشورا نشسته
عمه زینبو میدیدی با دستای بسته
اولین خاطرۀ تلخت داغ شهداست
علت بارون نگاهت آه اسراست
خیمه و غارت، داغ اسارت
روضۀ هر شبه
یه عمره آقا، دلیل اشکات
غصۀ غربت زینبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ستاره صبحی آقا توی شام غمها
تو کودکی هم خروشی داری مثل مولا
شمشیر کلام تو هردم غوغا میکنه
وقتی که یزیدو تو مسجد رسوا میکنه
عزت زهرا هیبت مولا
تو نگات جاریه
تیغ کلامت بر سر دشمن
تا قیامت آقا کاریه
شاعر: #سیدعلیرضا_شفیعی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
نوحه؛ عطر جاودان.mp3
1.51M
#امام_باقر علیهالسلام
#نوحه
🔹عطر جاودان🔹
پای دَرسَت شیعه جان گرفت
جانها عطری جاودان گرفت
ای که نامت آسمانی اَست
رفتی، قلبِ آسمان گرفت
ای ماهِ آسمان دلها
جا داری در میان دلها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داغت بر دل داغی آشناست
هرجا هردم بیرقت بهپاست
ما با یادت گریه میکنیم
ای که یادت یادِ کربلاست
خورشید نیزهها را دیدی
آری تو کربلا را دیدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدم عمری تربت تو را
دارم دردِ غربت تو را
باز ای مولا از چه رو شکست
جهلِ دشمن حرمت تو را؟
دلتنگ مرقد تو ماییم
روزی تا صحن تو میآییم
شاعر: #علی_مؤیدی
4_5904221185951926429.mp3
1.72M
# نوحه واحد وسنگین حضرت مسلم (ع)
ببین تو ناله های محزونم
ببین که زار و دل پریشونم
نیا به کوفه ای آقا جونم (مولای خوبم)
ببین شده سفیرت آواره
آواره ی کوچه و بازاره
مسلم تو بیکس و بی یاره(مولای خوبم)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
دیدی که شد شکسته دندانم
دیدی که بر قناره مهمانم
ببین که بیقرار طفلانم (نیابه کوفه)
تا که حسین نام تو رُ بردم
آتیش و سنگ و ناسزا خوردم
ازغصه ی زینبِ تو مُردم ( نیابه کوفه)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
بی کَسَم و تو کوچه می گردم
بدون تو آقا پُرِ درد
هستیِ خود را وقف تو کردم (دلم شکسته)
داری میای ولی پشیمونم
از حالا من روضتو میخونم
با گریه هام شبیه بارونم (دلم شکسته)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#طفل_بودم_ماجرای_کربلا_را..
#امام_باقر_شهادت
🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
طفل بودم مـاجرای کربلا را دیده ام
صحنه های تلخ آن دشت بلارادیده ام
طفل بودم تشنگی دیگر اَمانم را برید
ناله های العطش از بچه ها را دیده ام
طفل بودم گرچه اماسینه ام پردرد بود
آتشی که میزدندبرسینه هارا دیده ام
ماجرای کشتن اصغرمرابیچاره کرد
شیـون زنهابه صدآه ونوا را دیده ام
صحنه ای بیش ازهمه قلب مراآزرده کرد
رأس خونین حسین برنیزه هارادیده ام
دور تا دیدند چشمان عمو جان مرا
می زدند باتازیانه عمه هارا دیده ام
تاعمو افتاد یک یک بچه ها افتاده اند
من بچشمم تلخیِ آن لحظه هارادیده ام
خیمه هاآتش گرفت ومیدویدیم روی خار
بچه هارا زجر می زد بی هوارادیده ام
تارقیه دامنش آتش گرفت من سوختم
ناله های یاعمو ، یا ابتا را دیده ام
عمه جانم زیرلب بابغض هی میگفت حسین
دردل شب گریه های بیصدارادیده ام
ای اَمان ازشام،داغ سینه هامان تازه شد
خیزران زد برلب خون خدا را دیده ام
یک شبی هم درخرابه جان من برلب رسید
آن وداع سینه سوزِ عمه ها را دیده ام
دست بابابسته بود،عمامه اش آتش گرفت
باچه اوضاعی خدا،روح دعارا دیده ام
سینهٔ«مداح»هم ازآه من آتش گرفت
تـاکـه گفتـم مـاجرای کـربلا را دیده ام
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
#نوحه واحد یا سنگین امام باقر (ع)
دلمون پر زده از تو سینه
رفته شهر غریب مدینه
حرمت دیگه زائر نداره
الهی دشمنت خیر نبینه
بی یار وبی یاوری
بی حرم و زائری
تو لاله ی پرپری
یا سیدی یا باقر (۳)
شده شهر مدینه پر از غم
از فراق تو شد غرق ماتم
مدینه گشته کرببلایی
بانی روضه های مُحرم
تو شاهد غمهایی
تو بیکس و تنهایی
هم دم ثار اللهی
یا سیدی یا باقر
همه ی کربلا رو تو دیدی
آتیش خیمه ها رو تو دیدی
سیلی و کعب نی ٬ تازیانه
زینب و گریه ها رو تو دیدی
ای شاهد کربلا
ای روضه خوان غمها
چشم و چراغ زهرا
یا سیدی یا باقر
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
4_6030447865304712121.mp3
5.05M
#واحد_زمینه_شور_روضه
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#ای_وای_من_باقر_آل_عبایم
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول واحد
ای وای
من باقر آل عبایم
جامانده دشت بلایم
من یادگارروضه های
جدم حسین درکربلایم
🔘
ای وای
میسوزم از این زهرکینه
میکشم آه از عمق سینه
گاهی به یاد کربلامو
گه میرود قلبم مدینه
🔘
ای وای
اتش گرفته کل جانم
کُل تنم تا استخوانم
سوزم دم آخر به یاد
آن مادر قامت کمانم
🔘
ای وای
افتاده ام در بین بستر
به یاد غصه های مادر
روضه ی پهلوی شکسته
خون نشسته بر روی در
یافاطمه یا فاطمه جان
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
زمینه شور
✅بنددوم گریزبه کربلا
ای وای
این لحظه های آخرینم
با غصه و غمها عجینم
میسوزم و به یاد جسم
بی کفن روی زمینم
🔘
ای وای
غوغا درآن دشت بلا بود
شعله به قلب خیمه هابود
جدغریبِ بی تن من
رأسش به روی نیزه هابود
🔘
ای وای
یادم نرفته بین گودال
جد غریبم زد پروبال
پیش نگاه عمه زینب
جسمش پراز خون شد وپامال
🔘
ای وای
با ناله و با اشک وگریه
به همرهِ بی بی رقیه
سیلی و تازیانه خوردیم
از زجر و از آل اُمیه
🔘
حسین من حسین مظلوم
🔘➖➖➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم اسارت (روضه ای)
ای وای
یادم نمیروداسارت
سیلی ودزدی ها وغارت
از کوفه تاشام بلا شد
به ما وعمه ها جسارت
🔘
ای وای
یادم نرفته ازدحامو
سنگ عدو از روی بامو
خنده به اشک عمه هاو
آن خاطرات تلخ شام و
🔘
ای وای
بر نی سربریده دیدم
آهی زعمق دل کشیدم
در مجلس یزید ملعون
از زندگانی دل بریدم
🔘
ای وای
یادم نرفته اضطرابو
مصیبیت و درد وعذابو
بر خورد خیزران و لب رو
گریه ی عمه و ربابو
حسین من حسین مظلوم
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
روضه امام محمد باقر علیه السلام-هجوم ....mp3
6.66M
حاج محمود کریمی
#بیات_اصفهان
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
غروب کرببلا را به چشم خود دیدم
.
به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم
ذبیح دشت منا را به چشم خود دیدم
.
میان آن همه نیزه به دست در گودال
سنان بی سر و پا را به چشم خود دیدم
.
به زور نیزه ؛ زره را ز تن در آوردند
مرملٌ بدماء را به چشم خود دیدم
.
ز قتلگاه همه دست پر که می رفتند
به دوش خولی ، عبا را به چشم خود دیدم
.
زمان حمله ی آن ده سوار تازه نفس
غبار روی هوا را به چشم خود دیدم
.
میان پنجه ی هر نعل تازه و میخش
لباس خون خدا را به چشم خود دیدم
.
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
تن به خاک رها را به چشم خود دیدم
.
میان طایفه ها رأس ها که قسمت شد
سر همه ی شهدا را به چشم خود دیدم
.
عمو که خورد زمین ، روی حرمله وا شد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
.
به پشت خیمه به دنبال قبر اصغر بود
شکار رأس جدا را به چشم خود دیدم
.
فرار دختری آتش گرفته در صحرا
میان هلهله ها را به چشم خود دیدم
.
گذشته از همه این ها به شهر بد نامان
زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم
.
میان مجلس نامحرمان و بزم شراب
ورود آل عبا را به چشم خود دیدم
.
ته پیاله ی خود را کنار سر می ریخت
قمار و تشت طلا را به چشم خود دیدم
.
ضریح صورت جدم دوباره ریخت به هم
شتاب چوب جفا را به چشم خود دیدم
.
عزیز کرده ی زهرا ، کنیز مردم نیست
اشاره ی دو سه تا را به چشم خود دیدم
.
.
.
قاسم نعمتی