eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
381 عکس
350 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم دارد به رویِ چشم خود اَبروی حسن را جانم ، چقدر می‌دهد او بویِ حسن را اینقدر عقیله بر سری شانه نمی‌زد بر شانه‌ی خود ریخته گیسویِ حسن را ای کاش گره وا شود از بندِ نقابش ای کاش نشانی بدهد رویِ حسن را ارث از پدرش برده اگر سفره گشوده او آمده تا گرم کُند کوی حسن را بند آمده این راه شبیهِ پدرش باز... آورده پِیِ خویش هیاهویِ حسن را هر روز عسل می‌چکد از کنجِ لبانش دارد همه شیرینیِ کندوی حسن را ای اَرزقِ شامی چه بلایی سرت آورد؟ دیدی به تنت ضربه‌ی بازویِ حسن را باید قدمی چرخ زَنَد پیش عمویش تا بشنود این معرکه هوهوی حسن را  سوگند که خون نَه به رگش غیرت زهراست ابن‌الحسن است این نوه‌ی حضرت زهراست مانند حسن هرکه پدر داشته باشد مانند علمدار جگر داشته باشد خوب است گُشایند کمی بندِ نقابش تا اینکه عشیره دو قمر داشته باشد اصلا به زِره فکر نکرده است محال است قاسم به زِره نیز نظر داشته باشد با دست تُهی رفت و رجز خواند و به هم ریخت ای وای اگر تیغِ دوسَر داشته باشد با این هنرِ رزم عمو زیرِ لبی گفت : بایدعَلَم ؛ این ، شیر پسر داشته باشد دل می‌بَرَد از خیمه و دل می‌دَرَد از خصم فرزندِ علی چند هنر داشته باشد باید که کَرَم خانه بسازند برایش باید که چنین خانه ، دو در داشته باشد حق بود بسازند ضریحش ، حسنی بود اما حرمی کاش پدر  داشته باشد.... - - تصمیم حسین است : هر آنچه حسنش گفت در نامه‌اش از روضه‌ی کوچه ، حسنش گفت... انگار خودت حلقه‌ی ماتم شده‌ای تو دورت چه شلوغ است چرا کم شده‌ای تو یکریز پُر از روضه‌یِ بازی پسر من مانندِ علی مثل مُحَرَم شده‌ای تو رفتی نگفتی به منِ سوخته بابا رفتی و نگفتی که چرا خم شده‌ای تو بستم به سرت شالِ خودم را که نریزی ای کاش نبینند مُعَمم شده‌ای تو من هیچ تو فکرِ جگر نجمه نکردی اینقدر پُر از زخم مجسم شده‌ای تو باید که تو را بِکَنَم از خاک عزیزم در خون و شن و تیر چه محکم شده‌ای تو صد سنگ چه کردند که این خنده عوض شد صد نعل چه کردند که دَرهَم شده‌ای تو خون میزند از پیرهن از هر طرفت وای بدجور پُر از چشمه‌ی زمزم شده‌ای تو امیدِ من این است که نجمه نشناسد ای جان ، چه سرت آمده مُبهم شده‌ای تو - - گفتند یتیمی سرِ گیسوت کشیدند تا من برسم نیزه به پهلوت کشیدند (حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم غزل اول جلسه ای شب ششم محرم در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی جز گریه بر حسین نداریم عادتی ما وارثان گریهء آدم شدیم پس داریم تا ابد به خلائق شرافتی این افتخار ماست که در زیر آسمان فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی در نامهء عمل چه هراسی است روز حشر که غیر آه و گریه نباشد عبادتی این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست اشکی ببار تا که نماند جراحتی جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیده‌ایم در این بساط شامل خیر و محبّتی این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی قاسم اگر به معرکه آمد اراده بود تا که حسن به جلوه نماید قیامتی قاسم به معرکه رُخِ بابا سفید کرد اَزرق دو نیمه شد چه خروشی چه هیبتی پایش نمیرسید اگر بر رکاب اسب شد قد کشیده مثل عمو بعدِ ساعتی با نعل ها زبس به رُخش بوسه ها نشست دیگر چه چهره ای چه جمالی چه صورتی بالا سرش صدای شکستن زیاد بود شد کربلا مدینه که دارد حکایتی..‌ مجتبی صمدی شهاب
عموجانم بده به حق عترت و قرآن بر من عمو اجازه ی میدان خواهم شود در ره تو قربان سرباز تو قاسم بی بدل است یتیم حسن مرد عمل است ای گل فاطمه عموی من مرگ از بهر من همچون عسل است ای گل فاطمه عمو حسین۴ دشمن بدان قاسم یتیم مجتبی هستم من از تبار مرتضی هستم فدایی خون خدا هستم این را بداند هر دشمن من پیراهن من شد جوشن من جانفدای دینم گرچه شود پامال سم اسبان تن من ای گل فاطمه عمو حسین۴ عموجانم ز تیغ کین از فرس افتادم عموی من برس به فریادم لب تشنه جان به راه تو دادم جانم به راه دین شود فدا جان می دهم من زیر دست و پا یکسان گشته بدن من به خاک قاسمت گشته کشته ی جفا ای گل فاطمه عمو حسین۴ قاسم من داغت شرر به جانم افکنده عمو ز تو گردیده شرمنده تو می روی عمو بود زنده تو در گلشن دین جوانه ای بین بنی هاشم یگانه ای جان می دهی در آغوش عمو سوی جنت قاسم روانه ای ای گل فاطمه عمو حسین۴
من قاسم از تبار،علی مرتضایم فدایی حسین و،یتیم مجتبایم عمو عمو عموجان۲ آمده ام عموجان،جان را کنم فدایت هرگز عزیز زهرا،نمی کنم رهایت عمو عمو عموجان۲ من نوه ی بتولم،نجل گل رسولم از بهر جان نثاری،عمو نما قبولم عمو عمو عموجان۲ غربت تو عموجان،شرر زده به جانم بده تو اذن میدان،عموی مهربانم عمو عمو عموجان۲ بر حال قاسم خود،بنگر عمو غمینم دگر نمی توانم،غربت تو ببینم عمو عمو عموجان۲ اگر چه نوجوانم،عمو بده جوابم بهر دفاع از حق،بنما تو انتخابم عمو عمو عموجان۲ سرباز نوجوانم،الکن بود زبانم عمو به سوی میدان،امروز نما روانم عمو عمو عموجان۲ عمو به همره تو،آمده بهر یاری با خون خود نهال،دین کنم آبیاری عمو عمو عموجان۲ عباس داده یادم،در جنگ بی نظیرم آماده ام عموجان،در راه تو بمیرم عمو عمو عموجان۲ ممنونم ای عموجان،داده ای اذن میدان چون شیر می خروشم،تا در رهت دهم جان عمو عمو عموجان۲ ای دشمنان بدانید،حسین بود امیرم در بیشه ی ولایت،جوان ولی چو شیرم عمو عمو عموجان۲ هستم به آل عصمت،همچون عمویم حساس بوده معلم من،جنگ آوری چو عباس عمو عمو عموجان۲ درس وفا نمودم،کسب از علی اکبر خواهم شوم فدای،شیرخوار علی اصغر عمو عمو عموجان۲ این بوده آرزویم،گردیده آبرویم زیر سم ستوران،فدایی عمویم عمو عمو عموجان۲ عمو برس به دادم،رفته دگر توانم به زیر سم اسبان،شکسته استخوانم عمو عمو عموجان۲ عمو به کام عطشان،دادم به راه تو جان گردیده پیکر من،پامال سم اسبان عمو عمو عموجان۲
در روی زمین ماه(هر انجمنم قاسم)۲ نور دل زهرا و(نجل حسنم قاسم)۲ من یتیم امام مجتبایم فدایی حسین در کربلایم واویلا واویلا آه و واویلا۲ جانبازی راه دین(خیر العمل است بر من)۲ جان دادن در راهت(شهد عسل است بر من)۲ از لطف و رحمت پروردگارم فدایی دینند ایل و تبارم واویلا واویلا آه و واویلا۲ گرچه به عموی خود(من روحم و ریحانم)۲ با دادن جان خود(من حامی قرآنم)۲ ای عموجان بده اذن میدانم رسیده یا حسین وقت جولانم واویلا واویلا آه و واویلا۲ گر کودکم اما من(چون حیدر کرارم)۲ حیران شود این لشکر(با جنگم و ایثارم)۲ من که برای تو همچون اکبرم فدایی شش ماهه ات اصغرم واویلا واویلا آه و واویلا۲ یا حضرت ثار الله(بر من تو نما احسان)۲ اذنم بده یا مولی(تا که بروم میدان)۲ از تبار حسن نجل بتولم عموجان حق حیدر کن قبولم واویلا واویلا آه و واویلا۲
من یتیم مجتبایم شیر دشت کربلایم پرورده ی دست حسین در نزد حق پر بهایم بهر حسین ابن علی خونم بود رمز بقا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا عهد و پیمانم با عمو بسته شد از روز ازل مرگ از برای من بود عمو احلی من العسل بر جوانان تا به محشر رهنمایم و مقتدا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا ممنونم از این که دادی بر قاسمت اذن میدان در راه تو عموجانم در خون خود گردم غلتان با پیکر خونین روم به سوی حی کبریا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا ای دشمن دور از خدا بر عمویم هستم حساس درس وفاداری گرفته ام من از عمو عباس آمده ام تا که شود در راه دین جانم فدا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا شکر خدا گردم عمو شهید کربلای تو دم آخر عموجانم می سوزم از برای تو روسپیدم نزد زهرا با پیکر در خون شنا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا جان قاسم تو شده به فدای تشنه لبان از کینه ی دشمن تنم گردیده پامال اسبان هنگام جان دادن من به بالینم عمو بیا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا
من یتیم مجتبایم شیر دشت کربلایم پرورده ی دست حسین در نزد حق پر بهایم بهر حسین ابن علی خونم بود رمز بقا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا عهد و پیمانم با عمو بسته شد از روز ازل مرگ از برای من بود عمو احلی من العسل بر جوانان تا به محشر رهنمایم و مقتدا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا ممنونم از این که دادی بر قاسمت اذن میدان در راه تو عموجانم در خون خود گردم غلتان با پیکر خونین روم به سوی حی کبریا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا ای دشمن دور از خدا بر عمویم هستم حساس درس وفاداری گرفته ام من از عمو عباس آمده ام تا که شود در راه دین جانم فدا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا شکر خدا گردم عمو شهید کربلای تو دم آخر عموجانم می سوزم از برای تو روسپیدم نزد زهرا با پیکر در خون شنا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا جان قاسم تو شده به فدای تشنه لبان از کینه ی دشمن تنم گردیده پامال اسبان هنگام جان دادن من به بالینم عمو بیا عمو بیا عمو بیا قاسم شده جانش فدا .
ای عموی مهربانم بده بر من اذن میدان تا که در راه ولایت شوم همراه شهیدان از کرامات و عنایت،آمدم در کربلایت بود آرزوی قاسم،جان من گردد فدایت ای عموجان ای عمو۴ بر تو و بر آل پیغمبر عموجان هستم حساس در وفاداری و ایثار گشته ام چون عمو عباس من یتیم حسن هستم،شمع هر انجمن هستم می روم میدان ولیکن،چون علی بی جوشن هستم ای عموجان ای عمو۴ در زمین کربلا شد ظلم و کین دشمن افزون از غریبی ات عموجان قاسم تو گشته دلخون ای عموی مهربانم،در ره تو پر توانم باشد این لحظه ی حساس،نزد خالق امتحانم ای عموجان ای عمو۴ دشمنان دین بدانند من یتیم مجتبایم دست پرورد عمویم شیر دشت کربلایم چون عمو آزاده هستم،عاشق و دلداده هستم در ره دینم فدایی،بر زمین افتاده هستم ای عموجان ای عمو۴ در ره عترت و قرآن جان من گردیده قربان از ستمکاری دشمن شد تنم پامال اسبان تویی تو پیر و مرادم،یا عمو برس به دادم با تن غرقه به خونم،سر به خاک غم نهادم ای عموجان ای عمو۴ .