#نوحه_امام_رضا_علیه_السلام
با نفس گرم مداح اهلبیت (ع)
#استاد_حیدرزاده
#واحد
این رضا کیست که عالَم
همه خشنود از اوست (2)
این رضا کیست که بر
دردِ دلِ خلق دواست (2)
ای ضعیفی که تو را
پُشت و پناهی نبود (2)
شو پناهنده به شاهی
که مُعینَ الضعفاست (2)
#اوج
ساکن کوی رضا باش
که این ابرِ کرم (2)
سایه ی رحمتِ او
بر سرِ سلطان و گداست (2)
شاعر: #دکتر_قاسم_رسا
#شعر_دوم
ای امامی که به جسمِ
همه جان می بخشی
به گدایان درت ،
مُلک جهان می بخشی
بس که ابر کَرمت ،
بارشِ رحمت دارد
هر چه خواهند ز تو
بهتر از آن می بخشی
قطره ای گر که کند
روی به این بحر کرم
تو به او دامنی از
دُرِ گِران می بخشی
گر کریمان به گدایان
همه گُل می بخشند
تو به خارِ درِ خود
باغ جنان می بخشی
چشم بر دَرگه مِهر و
کَرمت دوخته ایم
ای که بر آهوی صحرا
تو امان می بخشی
نِگهم چون که فِتد
بر درِ این باغ بهشت
به منِ سوخته جان
اشکِ روان می بخشی
(اباالحسن یا رضا ) تکرار
گر چه من نیستم آن
گونه که تو خواسته ای
هر چه از تو طلبم
باز همان می بخشی
بس که ابر کَرمت ،
بارشِ رحمت دارد
هر چه خواهند ز تو
بهتر از آن می بخشی
#ذکر_سوم
بر مشامم می رسد ،
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل ،
قبر شهید کربلا
من غم و مِهر حسین ،
با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم ،
دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم ،
یک قطره از عطر حسینی
سبقت از مُشک و گلاب و ،
نافه و عنبر گرفتم
شاعر:
#مرحوم_حاج_مرشد_چلویی
قسمت اول :
#خداحافظ_ماه_خدا
#استاد_حیدرزاده
کم کم غروب ماه خدا
ديده مي شود ..
(شبای آخر ماه رمضونه ، اومدی از آقا امضا بگیری ، که آقا اگه امضای شما باشه ، خدا قبول میکنه .. )
کم کم غروب ماه خدا
ديده مي شود
صد حيف ازين بساط
که برچيده مي شود
در اين بهارِ رحمت و
غفران و مغفرت
خوشبخت آن کسي ست
که بخشيده مي شود ...
( تموم شد .. اصلا باورت میشه شبای آخرماه رمضونه ؟ چه زود گذشت ..
ماه رمضان : تازه ما با سحرهای تو انس گرفته بودیم ، تازه با شبهای زیبای تو انس گرفته بودیم .. )
#شعر_دوم
رمضان مى رود و
مى بَرد از کف دل ما
آن که یک ماه
صفا يافت از او محفل ما
رمضان رفت و
دريغا که به امضا نرسد
طاعتِ ناقصِ ما ،
روزه ی ناقابل ما
رمضان ، عقده گشا بود
گنه کاران را ..
( چقدر اشک ریختی تو ماه رمضان ، دیگه چند شبه دیگه میگی خدا کجا برم ؟ )
رمضان ، عقده گشا بود
گنه کاران را
واى اگر او رود و
حل نشود مشکل ما ...
( امشب اومدیم تو خونه ی آقامون ، بگیم آقا : روزه دار واقعی شمائید آقا ... بنده ی خوب خدا ، شمائید آقا ...
آقا جان ، اگه شما ، یه دعا برای ما کنید ، دعای شما مستجابه .. آقا جان ، امشب اومدم که دست خالی برنگردم ، برنگردم ، برنگردم ...
اگه متوسل شدی ، دیگه خودت حرفاتو با آقا بزن .. می بینم اشک از چشمت جاری شده ، صدا ناله ات بلنده ... )
#جمکران
( احتمالا سال 1398 )
#نوحه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#استاد_حیدرزاده
گرد و غبار غم
زده خیمه به سینه ام
من زائرِ قبور خراب مدینه ام
آنجا که گریه ها
همه خاموش و بی صداست
هرکس بمیرد از
غمِ آن سرزمین رواست !
آنجا که بغضِ سینه
گلو گیر می شود !
حتی جوان ز غربتِ آن
پیر می شود
خاکش همیشه سرخ و
هوایش غباری است !
از گریه های فاطمه
آئینه کاری است ...
اهل مدینه
بابِ عداوت گشوده اند
بر اهل بیت ،
ظلمِ فراوان نموده اند ...
#شاعر_قاسم_نعمتی
#شعر_دوم :
یک جهان گُل
در درونِ پیرهن دارد بقیع
دردِ دلها از برای
مرد و زن دارد بقیع
#شاعر_ژولیده_نیشابوری
شب که تاریک است و
در بر روی مردم بسته اند
زائری چون مهدیِ
صاحب زمان دارد بقیع
#شاعر_محمد_جواد_غفورزاده
متخلص به : شفق
10/3/1399
#حرم_حضرت_فاطمه_معصومه
( سلام الله علیها )
#نوحه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#زمینه
شب ماتم سید الساجدین است
دل اهل عالم ز داغش غمین است
شده چشم ارض و سما روضه خوانش
پریشان ز داغش دلِ مومنین است
زینت عابدین
می رود از جهان
پرتلاطم شده
قلب صاحب زمان
( آه و واویلتا ) تکرار
#بند_دوم
زهجران او اشک ما گشته جاری
شده سهم ما آه و دل بیقراری
بمیرم برایش که قبرش ندارد
نه شمع و چراغی ، نه سنگِ مزاری
#ملودی_دوم
سینه ی اهل دل
غرق ماتم شده
چشم ما از غمت
مثل زمزم شده
( آه و واویلتا ) تکرار
#بند_سوم
امامی که دیده غم کربلا را
خودش دیده خورشید برنیزه ها را
گرفته به دستان خود بوریا را
کفن کرده او جسم خون خدا را
#ملودی_دوم
ذکر لب های او
با دلی بی شکیب
السلام علیک
یا حسین غریب
( آه و واویلتا ) تکرار
یازهرا ، یازهرا ...
وا اُما ، وا اُما ...
#شعر_دوم
اهل مدینه مادرم جوون بود
سن جوونی ، قامتش کمون بود
یازهرا ، یازهرا ...
یافاطمه یا زهرا ...
حسین حسین ...
زهرا گذشت و خاطره هایش
هنوزهست
آثار غم به صحن و سرایش
هنوز هست ..
#هیئت_ثارالله_قم
10شهریورماه 1399
2. حال و احوال 7.3.96 حرم.mp3
زمان:
حجم:
9.65M
#مناجات_با_خداوند
#استاد_حیدرزاده
#شعر_اول :
حال و احوال گرفتار
تماشا دارد
گریه یِ عبدِ گنهکار
تماشا دارد ..
آمدم گریه کنم
تا که نگاهم بکنی
چون ستاره به شب تار
تماشا دارد ..
هر چه شد بینِ من و تو
ز همه پوشاندی
آبروداریِ ستّار
تماشا دارد ..
بارها ، زیرِ همه
قول وقرارم زده ام
دست گیریِ تو هر بار
تماشا دارد ..
مهربانی به گنهکار
بُود عادتِ تو
کرمِ سفره ی غفّار
تماشا دارد ..
ماه ، ماه رمضان و
سفره به نامِ علی است
لحظه ی جلوه ،
رخِ یار ، تماشا دارد
عاشقِ نیمه شبِ
صحن و سرای نجفم
حرمِ حیدر کرّار
تماشا دارد ..
#شاعر_قاسم_نعمتی
#شعر_دوم :
ماه نجات روسیاهه
کار دلم اندوه وآهه
توبه امون برا گناهه(۲)
یا رب تو ستّار العیوبی
از تو ندیدم غیرخوبی
بخشش نما بازم گناهم
آخر تو غفّار الذنوبی
یاربّنا ، الهی العفو ...
چیره به قلبم شد سیاهی
رفتم سوی دنیایِ واهی
حالا شدم سمت تو راهی(۲)
وقت پشیمانی رسیده
می باره باز اشکای دیده
در زیر این بار گناهان
یارب ببین پشتم خمیده
یاربّنا ، الهی العفو ...
#شاعر_علی_مهدوی_نسب
#بازگشت_به_شعر_اول :
کاش امسال شود
سال ظهور مهدی
پرچم خیمه ی دلدار
تماشا دارد ..
#شاعر_قاسم_نعمتی
#حرم_مطهر_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
1. کاش جانم.mp3
زمان:
حجم:
3.21M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
کاش جانم بود قابل
تا فدایت می شدم
کاش دستم می گرفتی
خاکِ پایت می شدم
کاش بودم گَردِ ره
تا می نشستم در بَرَت
کاش بودم خاک ،
تا خاک سرایت می شدم
کاش مُلکِ عالم
از من بود و می کردم رها
ناز می کردم به شاهان و
گدایت می شدم
کاش جسمم دفن می شد
در زمینِ کربلا
خاک زوآرِ حریمِ
با صفایت می شدم
کاش خاکم را
قضا می ریخت گِردِ قتلگاه
تا به وقتِ سجده
مُهرِ کربلایت می شدم
#شاعر_استاد_سازگار
#شعر_دوم
ای که به عشقت اسیر
خِیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت
با غمِ دل خُرَّمند
هر که غمت را خرید
عِشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت
بی خبر از عالَمند
یوسفِ مصرِ بقا
در همه عالَم تویی
در طلبت مرد و زن
آمده با دِرهمند
تاجِ سرِ بوالبشر
خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد
فخرِ بنی آدمند
#شاعر_فواد_کرمانی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه یِ عشقِ حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبرِ شهید کربلا ...
1. کاش جانم.mp3
زمان:
حجم:
3.21M
#نوحه_امام_حسین( علیه السلام )
#سید_رضا_نریمانی🎤
کاش جانم بود قابل
تا فدایت می شدم
کاش دستم می گرفتی
خاکِ پایت می شدم
کاش بودم گَردِ ره
تا می نشستم در بَرَت
کاش بودم خاک ،
تا خاک سرایت می شدم
کاش مُلکِ عالم
از من بود و می کردم رها
ناز می کردم به شاهان و
گدایت می شدم
کاش جسمم دفن می شد
در زمینِ کربلا
خاک زوآرِ حریمِ
با صفایت می شدم
کاش خاکم را
قضا می ریخت گِردِ قتلگاه
تا به وقتِ سجده
مُهرِ کربلایت می شدم
#شاعر_استاد_سازگار
#شعر_دوم
ای که به عشقت اسیر
خِیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت
با غمِ دل خُرَّمند
هر که غمت را خرید
عِشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت
بی خبر از عالَمند
یوسفِ مصرِ بقا
در همه عالَم تویی
در طلبت مرد و زن
آمده با دِرهمند
تاجِ سرِ بوالبشر
خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد
فخرِ بنی آدمند
#شاعر_فواد_کرمانی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه یِ عشقِ حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبرِ شهید کربلا ...
.
1. کاش جانم.mp3
زمان:
حجم:
3.21M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
کاش جانم بود قابل
تا فدایت می شدم
کاش دستم می گرفتی
خاکِ پایت می شدم
کاش بودم گَردِ ره
تا می نشستم در بَرَت
کاش بودم خاک ،
تا خاک سرایت می شدم
کاش مُلکِ عالم
از من بود و می کردم رها
ناز می کردم به شاهان و
گدایت می شدم
کاش جسمم دفن می شد
در زمینِ کربلا
خاک زوآرِ حریمِ
با صفایت می شدم
کاش خاکم را
قضا می ریخت گِردِ قتلگاه
تا به وقتِ سجده
مُهرِ کربلایت می شدم
#شاعر_استاد_سازگار
#شعر_دوم
ای که به عشقت اسیر
خِیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت
با غمِ دل خُرَّمند
هر که غمت را خرید
عِشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت
بی خبر از عالَمند
یوسفِ مصرِ بقا
در همه عالَم تویی
در طلبت مرد و زن
آمده با دِرهمند
تاجِ سرِ بوالبشر
خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد
فخرِ بنی آدمند
#شاعر_فواد_کرمانی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه یِ عشقِ حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبرِ شهید کربلا ...
1397
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_به_سمت_گودال
🏴#سبک_شور_زمینه
🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به سمت زهرا از
حجره دویدم من
#عدو جلوتر بود
دیر رسیدم من
فاطمه افتاد و
ناله کشیدم من
لگد به پهلوش خورد
دیر رسیدم من
صدایی از بینِ
شعله شنیدم من
سینه ی زهرا سوخت
دیر رسیدم من
دود فراگیر بود
خوب ندیدم من
محسنِ من سقط شد
دیر رسیدم من
رو بدنِ زهرا
عبا کشیدم من
فاطمه از حال رفت
دیر رسیدم من
صدای سیلی از
کوچه شنیدم من
چشم ، پر از خون شد
دیر رسیدم من ...
#شعر_دوم
به سمت گودال از
خیمه دویدم من ؛
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
نعره کشیدم من
سرِ تورو بردند
دیر رسیدم من
#شعر_سوم
خستگی از بدنت می ریزه
داره نیزه به تنت می ریزه
مگه چی گفتی عدو سنگت زد
داره خون از دهنت می ریزه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️