eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
378 عکس
332 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای تپش های قلبم حسین همیشه تمنّای قلبم حسین تو شیرینی روزگار منی مسیح دل بی قرار منی خدا در دلم بود گفتم حسین فراتر ز هر اسم اعظم حسین به یاد تو دست از هوس می کشم به شوق تو تنها نفس می کشم همه می روند و غمت ماندنی ست حسینیه ی ماتمت ماندنی ست در این روضه ها عشق باران شدیم از این اشک ها ما مسلمان شدیم بزرگی کن و عشق یادم بده بیا زاد راه معادم بده سرم خم نشد جز تو بر هیچ کس دلم زیر دین حسین است و بس تویی اصل این زندگانی حسین گذشته به پایت جوانی حسین از این شهر پر های و هو خسته ام به احسان چشم تو دل بسته ام 🔸شاعر:
‍ اهل عالم باز هم دارد محرم میرسد در نگاه عاشقان اشکی دمادم میرسد موجِ خونت گشته جاری ، چشم ها گردیده تر خیمه ات را غم گرفته ، یا حسینا ، یا پدر دامنِ اهل حرم آتش گرفت و سرد شد گفتگوی بچه ها نقلِ روایت ، درد شد از عمو عباس و مشکی پاره میگوید کمی از رشادت های اکبر ، زخم پیکرها دمی کودک شش ساله پرپر شد ز تیر حرمله نیزه ها ، شمشیرها رنج غریبی قافله حجله ی داماد با خونِ عزیزش بسته شد مظهرِ آزادگی مظلوم و تنها گشته شد دختری ماتم زده بی گوشواره میرود خواهری صحرا به صحرا غمگنانه میدود اهل عالم شال ها را سر بسر مِشکی کنید آب را بستند فکرِ خشکی وُ مَشکی کنید 🔸شاعر :
✅ اشعار مناجات محرمی امام زمان (عج) ___________________________ دلِ شکسته‌ی ما را به مَرهمی دریاب مرا که خسته شدم این مُحَرمی دریاب به سر به زیریِ ما ، شَرمِ ما ، تَرَحُم کُن نه مَرحمیم برایت نه مَحرَمی دریاب کمِ تو از سرِ ما که زیاد هم باشد تو را به جانِ عزیزت مرا کمی دریاب شبیهِ حالِ شماییم حالِ ما را که نشسته‌ایم به گیسویِ دَرهمی دریاب مرا که روزیِ خود را از این و آن جویَم مرا که میروم آقا به هر غَمی  دریاب حیاتِ ما همه از گریه است پایِ حسین دو چشمِ خُشکِ مرا هم به زمزمی دریاب هزار شُکر فقط با حسین کار داریم هزار شُکر که داریم عالمی دریاب 🔸شاعر:
✅ اشعار مناجات محرمی امام زمان (عج) ___________________________ اشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد نامه‌یِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد هرکه در این روضه می‌آید  برای معرفت پایش آخر بر صراطِ مستقیمی میرسَد هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی میرسَد پرده‌ها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت ما نمی‌میریم چون لطفِ عظیمی میرسَد بوی تربت میرسَد از آن محاسن از حرم هر کجایی بویِ سیبت با نسیمی میرسَد رحمتت در این مجالس خوب و بد را جمع کرد حتم دارم بر سرم دستِ رحیمی میرسَد این دو شب این گریه‌ها بوی یتیمی میدهد این دو شب با مادری مردِ کریمی میرسَد 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار ____________________ درد داریم از ازل،دنبالِ تسکینیم ما شب به شب در کوچه می گردیم،مسکینیم ما مثل پروانه در آتش هم مطیع کامِلیم شمع می داند که خیلی اهل تمکینیم ما سوختن را لابه‌لای گریه معنا کرده ایم در میان آب می سوزیم ما..،اینیم ما عالم ذَر پیرُهَن مشکی تن ما کرده اند قرن ها قومی عزاداریم،غمگینیم ما خاک ما را با گِل فرهاد توام کرده اند بی قراران دو قطره اشکِ شیرینیم ما ظاهراً تعبیر خواب هر شبِ ما کربلاست... پس نیازی نیست،یک پا اِبن سیرینیم ما فرشِ روضه‌خانه ها را روز جارو می زنیم با کتیبه نیمه شب سرگرم تزئینیم ما دستگرمی است این شب‌گریه های هفتگی... تا محرم ماه‌ها مشغول تمرینیم ما روضه خوان لب وا کند،ما گریه را سر می دهیم آنقَدَر شب‌های عاشورا دهن بینیم ما! سال ها در عمق آن گودال گیر افتاده ایم سال ها گریه کن آن جسم خونینیم ما بیشتر از شمر،خولی را خدا لعنت کند... باخبر از ماجرای راس و خُرجینیم ما داغدار روضه ی بزم شراب و خیزران داغدار روضه ی آن تشت زرّینیم ما 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار ________________ دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع) در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکش ِ جنگ همواره کارِ قاسم(ع)، آوردنِ اجل بود هر کس که در جدالِ با چشم هایش افتاد مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود تاریخ غبطه خورده، «إن تَنکُروني» اش را اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود ¤ یک عمر مثلِ قاسم(ع)؛ در نزد «حاج قاسم»- -طعم خوش ِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود! 🔸شاعر : ــــــــــــــــــ
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این دل آلوده‌ام دلبر نمی‌خواهد مگر؟! حضرت صاحب زمان نوکر نمی‌خواهد مگر؟! بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی‌خواهد مگر؟! غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ چاره‌ای این دردِ زجرآور نمی‌خواهد مگر؟! راه گم کردم بیا یابن‌الحسن دستم بگیر ظلمتِ این سینه پیغمبر نمی‌خواهد مگر؟! چند وقتی می‌شود از زندگی سیرم دگر نوکرت چیزی ز تو دیگر نمی‌خواهد، مگر_ _روزیِ یک‌بار روضه در شبِ جمعه حرم من یقین دارم‌‌‌... دعا باور نمی‌خواهد مگر؟! " إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ..." یعنی دل آلوده‌ام... ...شعله‌ای در زیر خاکستر نمی‌خواهد مگر؟! خواستم گریه کنم فرمود: "...فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ ..." گریه بر ارباب، چشمِ تر نمی‌خواهد مگر؟! مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا گفت: این پیکر، کفن آخر نمی‌خواهد مگر؟! دست بردار از سرش ای ساربانِ بی وفا یک سؤال... ارباب انگشتر نمی‌خواهد مگر؟! گوشوار دخترش بردید؟! باشد... بس کنید دخترِ سبط‌النبی معجر نمی‌خواهد مگر؟!
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای مسیح خانه طه حسین یابن حیدر یابن زهرا یا حسین دست من کوتاه مانده از ضریح تو بگیر این‌دستهایم را حسین خیر دنیا با تو‌ مستی کردن است تو‌ نباشی مرگ بر دنیا حسین! در تمام‌ روزهای زندگیم‌ از همه خسته شدم الا حسین از مدینه میروم تا کربلا یا حسن گفتم رسیدم تا حسین غرق بودم‌ در لجن زار گناه هیچکس کاری نکرد اما حسین.. روی من آغوش خود را باز کرد! ای کس و کار من تنها حسین.. من از الان باز دل تنگ توام.. باز دعوت کن مرا اینجا حسین.. یک غریب و سی هزار اهل زنا.. نیزه ها کند است! واویلا حسین.. ــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحيم هر که را مهر تو ای دوست عطایش نکنند عاشق وشیفتۀ کرببلایش نکنند پای میزان قیامت چه تهی دست بود آنکه را گوهر مهرتو عطایش نکنند به حریم تو که شد کعبۀ مقصود قسم دل بی عشق تورا قبله نمایش نکنند به حرمخانۀ عشق تو کجا ره یابد هرکه را درره تو آبله پایش نکنند کی غنی می شود ایدوست دل مسکینم بردر خانۀ تو گرکه گدایش نکنند هرکه امروز نبندد کمرخدمت تو به جزا با نظر لطف صدایش نکنند دل اگرنیست گرفتار کمند غم تو روز محشر زغم وغصه رهایش نکنند همۀ عمرطلب کرد «وفائی» زخدا که زدرگاه تو یک لحظه جدایش نکنند ــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحيم مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا کعبه و سعی و صفا و مروهء من کربلاست هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا روز محشر چونکه سر از خاک بیرون آورم می کند چشمم به هرسو جستجوی کربلا «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه بشنوم در گوشهء مقتل صدای فاطمه دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه دوست دارم مرقد شش گوشه، گیرم در بغل اشک ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من کجا از دلبرم یک لحظه دل برداشتم!؟ پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک بهر گریه در غم آن جسم بی سر داشتم پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین مهر او را در دل از دامان مادر داشتم شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک بر گلوی تشنهء شش ماهه اصغر داشتم پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم پاره های دل بر آن صدپاره پیکر داشتم مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضا حسین با همین پروندهء سنگین و این بار گناه می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه ریختم اشک و زدم بر سینه، گفتم یا حسين من که از روز ولادت کربلایی بوده ام دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» خاک را در قتلگه گِل کردم از اشک دو عین ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین اشك من بر یوسف زهراست، دین و دِین من گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو ذکر بر لب، تیر بر دل، اشک بر صورت روان داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد قصّهء "ذبح عظیم" و آیهء "قالوا بلى" آیهء قرآن نیفتاد از لب خشک حسین از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا «تشنهء آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا» ** «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند از من و تو سمت باب القبله نوکر ساختند پرچمی بر عرش کوبیدند اینجا روضه است دسته ی سینه زنی پشت پیمبر ساختند شیشه شیشه گریه ی مارا ملائک برده اند قطره قطره ریختند و حوض کوثر ساختند چشم هرکس خیس باشد جای پای فاطمه ست چشم مارا با حسینیه برابر ساختند میشود بابا حسین و میشود مادر رباب سینه زنها را به این صورت برادر ساختند هرکسی بهتر برایش سوخت مزدش را گرفت سوخت فطرس از همان خاکسترش پر ساختند باوضو باید دراین ده روز از هرجا گذشت هرمحله بچه ها صحنی مطهر ساختند شاهراه آسمان در کوچه های کربلاست تا خدا از مرقد شش گوشه یک در ساختند کربلا تاریک شد پیکر ته گودال ماند آفتاب نیزه را با یک سر آخر ساختند سیدپوریا هاشمی
بسم الله الرحمن الرحيم امام_حسین_ع_مناجات قبل از زیارت عاشورا ▶️ قرار دل بی قرارم حسین هوای همیشه بهارم حسین "من از کودکی عاشقت بوده ام" هنوزم تو را دوست دارم حسین من و روضه ات زندگی می کنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین تویی عشق شیرین عمرم و من بجز عشق کاری ندارم حسین تویی آسمانی ترین واژه ام تویی عزت و اعتبارم حسین در این برزخ ناامیدی فقط به لطف تو امیدوارم حسین دلم را درآشوب دنیای درد به چشمان تو می سپارم حسین لباس پرآوازه ی نوکری بود پرچم افتخارم حسین چه بالا چه پایین بدون غمت چه لطفی ست در روزگارم حسین ⏹