eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
331 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علی ساکن کربلا بانی ماه غم یابن خیر النساء (۲) شد دوباره سیاه رنگ پیراهنم با نگاهت شدم مُحْرِم روضه ها می‌شوم دور تو حاجی در طواف کعبه ی من شده خیمه های عزا آمدم رو سیاه خسته از اشتباه تا دوباره مرا مادرت زد صدا السلام علی ساکن کربلا بانی ماه غم یابن خیر النساء (۲) آمدم رو سیاه خسته از اشتباه تا دوباره مرا مادرت زد صدا پای کار توأم داغدار توأم بد به حال کسی که شد از تو جدا السلام علی ساکن کربلا بانی ماه غم یابن خیر النساء (۲) گوشه ی پرچمت باز بستم دخیل تا ابد اسم تو ذکر مشکل گشا ذره ای تربتت مرهم درد هاست گوشه ی هیئتت هست دارالشفاء السلام علی ساکن کربلا بانی ماه غم یابن خیر النساء (۲) ذره ای تربتت مرهم درد هاست گوشه ی هیئتت هست دارالشفاء شد شب جمعه و فاطمه تشنه لب با امام زمان می‌رود کربلا السلام علی ساکن کربلا بانی ماه غم یابن خیر النساء (۲) شد شب جمعه و فاطمه تشنه لب با امام زمان می‌رود کربلا اشک می‌ریزد و گوشه ی قتلگاه یادش آمد که تو می‌زدی دست و پا وای از آن لحظه که پیش چشمش نشست شمر با خنده بر سینه ات بی هوا السلام علی ساکن کربلا بانی ماه غم یابن خیر النساء (۲)
. حضرت رقیه (س) دختر زهرا همیشه جان نثار فاطمه است یادگار فاطمه است پای زخمی دارد اما پای کار فاطمه است یادگار فاطمه است ✍ .
. شرح حیا، پیدای ناپیداست زینب تصویر حُجب مادرش زهراست زینب نطقش بُرنده، زینت مولاست زینب ذاتاً فناءِ فی الحسین ماست زینب در اوج عزت، تکیه بر اسم حسن کرد او ایستاد و پنج تن را، پنج تن کرد اهل مناجات شب و اهل بُکاءَ است تصدیق حکم اَلبلاءُ لِلولاءَ است او بعد سقای حرم، صاحب لواءَ است در مکتبش امر حسین امر مُطاعَ است در پای نذرش منطق قرآنی آورد جای یکی در حج، دو تا قربانی آورد فرمود؛ برگشتن از این نذرم محال است در کربلا، دل کندن از هستی کمال است چشمم به این لحظه در این پنجاه سال است امید من بهر وصالت این دو بال است دیگر قبولم کن، چقدر اما و شاید ... نگذار اسم مادرم زهرا بیاید آن گریه های بی صدا یادم نرفته میخ در و آن کوچه را یادم نرفته آنکه لگد زد بی هوا یادم نرفته اصلاً عزیزم؛ باز تا یادم نرفته ... آنچه حسن گفت و شنیدی، خواهرت دید تو روی نیلی را ندیدی، خواهرت دید ای شرط ضمن عقد من! حالت گرفته است پر می کشی اما دو تا بالت گرفته است مثل علی، دستم پر شالت گرفته است تا زنده ام من، راه گودالت گرفته است تو ناز مطلق هستی و عالم نیاز است کم ناز کن! در خیمه ها مَحرم نیاز است می ایستم بر حنجرت، خنجر نبینم سر می دهم، بالای نیزه سر نبینم رباب را سرگشته ی اصغر نبینم پیشم بمان دست کسی معجر نبینم قدری تحمل کن، به فکر درد من باش حالا که اکبر نیست اینجا، مرد من باش ✍ .
. مرد میدان را دو چشم تر نمی ریزد بهم اذن میدانم بده، مادر نمی ریزد بهم دستخط مجتبی را روی چشمانت بکش خیمه با اذن حسن دیگر نمی ریزد بهم فکر جوشن را نکن، شخصاً حریف ازرقم هیبتم را اینهمه لشکر نمی ریزد بهم پیش زینب من به دست و پایت افتادم حسین پیکرم مثل علی اکبر نمی ریزد بهم مثل زهرا استخوان سینه ی من هم شکست میخِ پشت در از این بهتر نمی ریزد بهم با همین عمّامه، زخم ابروی من را ببند اینچنین دیگر دل خواهر نمی ریزد بهم لااقل با تیغ و نیزه سیزده قسمت شدم روی دامان توام که سر نمی ریزد بهم تشنه زیر نعل مرکب یاد تو بودم عمو همچو گودال تو این معبر نمی ریزد بهم گرچه لج کرد آن حرامی کاکلم را تاب داد حنجرم را کُندی خنجر نمی ریزد بهم غصه ی ناموس دارم که دگر چیزی مرا مثل غارت کردن معجر نمی ریزد بهم ✍ .
. شاعر: وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن .......................................... جز تو ای کشتۀ بی‌سر که سرا‌پا همه جانی کیست کز دادن جانی بخرد جان جهانی ما تو را کشته نخوانیم که در صورت و معنی زنده اندر تن عشّاق چو ماهیّت جانی عجبی نیست که عرش دل ما جای تو باشد دوست را جز دل عاشق به جهان نیست مکانی ما تو را در دِل و بیگانه تو را یافته در گِل هر کسی را به تو از رتبۀ خویش است گمانی خلق در کوی تو جویند نشان از تو ولیکن بی‌نشان تا نشوند از تو نجویند نشانی.. وه که گر چشم حقیقت بگشاییم به رویت همه‌جا وَز همه‌سو در دل و در دیده عیانی.. جایی از نور تو خالی نَبُوَد در همه عالم چون تو در قالب امکان مَثَل روح روانی پیش عشّاق تو چون ذکر خدا ذکر تو باشد بِه که از ذکر تو غافل ننشینند زمانی عاشقان را نَبُوَد ایمنی از قهر الهی مگر از لطف تو آرند به کف، خطّ امانی سخن آن بِه که نگوییم در اوصاف کمالت زآن‌که ما را نَبُوَد در خور مدح تو لسانی.. .
. مرثیه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام از زخم ها اصلا خیالی در سرم نیست اما تو و تنهایی ات در باورم نیست در کوچه ی تنهایی ام با دست بسته با قلب خونین غیر ذکر حیدرم نیست این آخرین لحظه فقط یاد تو هستم تا ساعتی دیگر سری در پیکرم نیست دارم برایت اشک می ریزم که اینجا از آن همه، امروز یک تن یاورم نیست شکر خدا در کوفه ی نامرد، تنهام از خانواده هیچ کس دور و برم نیست شکر خدا وقتی که دندانم شکسته شاهد به دندان شکسته خواهرم نیست شکر خدا امروز چشم ساربانی تا آخرین لحظه پی انگشترم نیست اینجا اگر چه زخم ها خوردم ولیکن دست سیاهی در کمین دخترم نیست ✍ .
. مثل خورشید که بر نور تو ایمان دارد عالم از مهر حسین است اگر جان دارد نام بسیار شنیدیم در عالم اما این فقط نام حسین است که باران دارد هر چه درد است در این شهر به غم آلوده فقط از ناحیه ی عشق تو درمان دارد شب جمعه حرمت عرش خداوند شود پدرت در حرمت آن همه مهمان دارد زیر این بیرق سرخ است که هر بازنده با کمی اشک غمت فرصت جبران دارد آبرو دار ترین خلق خداوند شده هر که در روضه ی تو حال پریشان دارد صد سفر گرد جهان کرده ام اما ای عشق دل چه خوش خاطره هایی که ز مهران دارد چه کسی مثل تو ای ذبح خداوند عظیم بین گودال غمش رحمت و احسان دارد ✍ .
. کربلا آخر دنیاست پیاده نشویم قتله گاه تو در اینجاست پیاده نشویم بگو عباس کمی بیش تأمل بکند تشنگی منتظر ماست پیاده نشویم در دل لشکر کوفه، پسر شیر خدا کینه ی حضرت باباست پیاده نشویم چشم تا چشم فقط خوار مغیلان دارد این چه خاکی و چه صحراست پیاده نشویم کودکت در بغل مادر خود می لرزد در دل قافله غوغاست پیاده نشویم حرمله، شمر و سنان، خولی و اخنس ای وای لشکر کوفه مهیاست پیاده نشویم بین لشکر سخن از غارت و از سوختن است تازه این اول غمهاست پیاده نشویم .
. به کربلا ای همیشه شبیه مادر من کوه ایمان،عقیله خواهر من جاری کوثر است چشمانت عصمتی دیگر است چشمانت قلب تو تا همیشه با من هست نظرت مثل صبح روشن هست ای که چشمت دوباره بارانی ست کربلا ایستگاه پایانی ست خسته ی راه آمدی خواهر دیگر اینجاست منزل آخر لشکر چشم ها کنار روید خواهرم خواهشأ پیاده شوید خاطرت جمع محرمان هستند سایه ات را نگاه بان هستند آب هم در دلت تکان نخورد پرده ی محملت تکان نخورد یک بیابان اسیر پیش شماست باد هم سربه زیر پیش شماست اینکه دارد رکاب می گیرد... از نگاهت ثواب می گیرد... آسمان بلند احساس است روشنی دل تو عباس است چادرت را غبار ننشیند سایه ات را کسی نمی بیند استوار همیشگی زینب ذولفقار همیشگی زینب ای پناه کبوتران حرم ملجأ آه دختران حرم خاک این دشت را مزین کن کربلا را حریم ایمن کن مریم خانواده ی زهرا انتخاب قیام عاشورا عشق بی تو چه بی بها بشود کربلا با تو کربلا بشود با جدایی بساز از این لحظه کربلا را بساز از این لحظه فکر روز دهم کن از حالا فکر گودال و عصر عاشورا تو مرا بی سپاه میبینی خیمه را بی پناه میبینی سنگ هایی که پرتوان هستند نیزه هایی که خون چکان هستند عشق خود را غریب میبینی آه شیب الخضیب میبینی باورت می شود حسینت را نیزه ها میبرند از اینجا از جسارت تو خسته خواهی شد بعد من دست بسته خواهی شد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ ✨ ⇦نــَـزدیـــــک انتخــــٰـابــــٰـات بـــــود و _شـــــورُ و شـُــــوقےبہ پــــٰـا شـُــــده بـــــود، ⇦رٰاه أفتـــٰــاد سَمـــــت مُـــــصلّٰے، ⇦رَفـــــت بـــٰــالا؎ِتـــــریبـــــون و ◇خــُـــطبہ هــــٰـا؎نَمــٰـــاز جُمعہ رو شُـــــروع کــَـــرد: _آ؎ مــَـــردُم↡↡ ⇇صَحـــــنہ انتخــــٰـابـــــٰات ، ⇇صَحـــــنہ کــَـــربــَـــلٰاست... ◈کَسےکہ تـــــو انتخـٰــــابــــٰـات شــــِـرکت نمیـــــکُنہ، _مِثـــــل ایـــــنہ کِہ دٰاره یــَـــزیـــــد و یـــٰــار؎ مےکُنہ.⇉ ◈کـــــسے کِہ تـــــو انتخـٰــــابــــٰـات شِـــــرکَت میـــــکُنہ، _وَلے رأ؎ سِفیـــــد میـــــده، انـــــگٰار تـــــوکَربـــــلٰاســـــت⇉ □ وَلے⇩⇩⇩ ⇦ تیـــــرو بہ هَـــــدف خــــٰـاصے نِمیزنـــــہ، ◈کَسے کِہ بہ غِیـــــرصـــٰــالـِــــح رأ؎ میـــــده، انـــــگٰار عَلیہ «امــــٰـام حُسیـــــنﷺ𔘓 » شَمشیـــــر میـــــزَنہ⇉ ⇇کَسےکہ مےگـــــرده و أصـــــلَح رو انتخـــٰــاب میـــــکُنہ مِثـــــل ایـــــنِہ کِہ أز ◇﴿ امـــٰــام حُسیـــــن ﷺ𑁍⇉﴾ _دفــــٰـاع میـــــکُنہ...!!! |◇◇آیـــَّــت‌الله‌مِشـــــکینے◇◇| 🌟؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ🌟
زندگی یعنی نفس یعنی هوا یعنی حسین زندگی در اصل یعنی کربلا یعنی حسین زندگی یعنی رفاقت با خدا یعنی حسین زندگی عشق است آری عشق ما یعنی حسین اولین حرفی که وارد شد به دفتر حرف اوست آنچه خواهد ماند با مردم در آخر حرف اوست بر زبان عالم از ذر تا به محشر حرف اوست ابتدا یعنی حسین و انتها یعنی حسین یوسف من نیست از کنعان ، عزیز کربلاست عشق من هم سرزمین اشک خیز کربلاست لابلای هر مناجاتم گریز کربلاست شرط مقبولیتم پیش خدا یعنی حسین هرکجا نفس ضعیف افتاد دنبال هوا با حسین بن علی کردیم تجدید قوا در لغت باید بگویم معنی درد و دوا درد ، دوری از حسین است و دوا یعنی حسین کیست آن که بر همه عالم امیری میکند سربلند است آن که پیشش سر به زیری میکند کیست در بن بست آخر دستگیری میکند دست گیر مردم بی دست و پا یعنی حسین پیش هر کس رفتم از کربوبلایش دم زدم یا حسین گفتم به درد مادرم مرهم زدم هر کجا که بوسه بر دستان بابایم زدم با شعف گفتم به خود این پینه ها یعنی حسین گبر اگر دنبال کار او بیافتد عابد است گر مسلمانی هواخواهش نباشد ملحد است اکبر و اصغر ندارد ، ذات ، اینجا واحد است روی سینه باشی یا پایین پا یعنی حسین شان نوکر کلفتش بالاتر از صد پادشاه شاه عالم بود و گیر افتاد بین قتلگاه شد پناه هر دو‌عالم زینبش بی سر پناه شاه بی انگشتر کربوبلا یعنی حسین