.
#امام_زمان
#مناجات_روز_عرفه
#حضرت_مسلم بن_عقیل_ع
#يوسف_رحيمي✍
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره
دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره
اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم
با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم
تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو
نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو
ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من
كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب
با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب
كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب
يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب
كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني
بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني
مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا
بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا"
كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا
حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا
اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو
نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو
رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت
خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت
#روز_عرفه
#عرفه
.
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#مناجات_روز_عرفه
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پارهگریبان حسینیم همه
وسط روز رسیدیم و همه میبینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخهی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جانِ حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنهی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاریست که گریان حسینیم همه
آتش سینهی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشمهایش سرِ تشنهشدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
ماتْ از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوکِ نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
4_5832581556656408461.mp3
15.36M
قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده
میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده
عمه سادات داره میاد خدا کنه برگرده
قبله حاجات داره میاد خدا کنه برگرده
خدا کنه که رقیه اش نباشه
خدا کنه کسی تشنش نباشه
خدا کنه که برگرده رباب
کاشکی باشه مشکا پُر آب
حسین وای
صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگرده
بوی غل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگرده
حرمله با تیر داره میاد خدا کنه برگرده
خولی با شمشیر داره میاد خدا کنه برگرده
خدا کنه با خودش زن نیاره
خدا کنه چند تا پیرهن بیاره
خدا کنه چند تا معجر بیارن
خدا کنه چادر بیشتر بیارن
حسین وای
سنان بدمست داره میاد خدا کنه برگردن
با نیزه تو دست داره میاد خدا کنه برگردن
از همه بدتر داره میاد خدا کنه برگردن
شمر با خنجر داره میاد خدا کنه برگردن
خدا کنه آخرش جنگ نباشه
خدا کنه رو زمین سنگ نباشه
خدا کنه آسمون یاری کنه
خدا کنه که عمو کاری کن
👆
.
#نوحه #زمزمه #شور
#شب_اول_محرم
#سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
نسیمی جانفزا میآید
تا سحر ناله دارم امشب
نیا کوفه سالار زینب
واویلا واویلا واویلا
میان کوفه سرگردانم
به روی قناره مهمانم
کوفه گشته منای مسلم
من ذبیح عید قربانم
ندیدم من بجز نامردی
روی حرفم حساب واکردی
دعا کردم به حق زینب
به شهر مادرت برگردی
بگویم با لبانی پاره
خواهرت میشود آواره
حرمله نقش دارد بهر
رباب و اصغر و گهواره
دارم از دلهره میمیرم
شاهد نیزه و شمشیرم
خواهرت خیلی حرمت دارد
کرده بازار کوفه پیرم
#قاسم_نعمتی✍
.
مسلمم یار حسینم شاه دین پور عقیل
بین یاران حسینی قهرمانی بیبدیل
من ز نسل آل پیغمبر عزیز حیدرم
جان فدای عترتم، من جرعه نوش کوثرم
بر حسین فاطمه با اذن او هستم سفیر
تا برم هدیه ز بهر کوفیان خیر کثیر
کوفیان نامه نوشته که همه آمادهایم
رهرو راه حسین آن رهبر آزاده ایم
آمدم بیعت بگیرم بهر مولایم حسین
آن که باشد بر همه خلق جهان نور دو عین
جای بیعت با حسین این کوفیان بی حیا
بر سفیرش حمله بنمودند از راه جفا
روز اول شمع بودم کوفیان پروانهام
لیک اکنون بهر آنان بدتر از بیگانه ام
بین کوفه من غریب و یکه و تنها شدم
بی کس و یار و معینم همدم شب ها شدم
کس نگفت این یکه و تنها بود مهمان ما
ظلم و جور و کینه بر آل نبی نَبوَد روا
کوفیان بی حیا از کینه بر من تاختند
نانجیبان جای استقبال سنگ انداختند
یا حسین فاطمه از تو همه بگسسته اند
جای یاری از ستم دست مرا هم بسته اند
جای بیعت یا حسین زخم زبانم می زنند
زین مصیبت ها شرر بر جسم و جانم می زنند
خود گواهی جز ولایت در دل من راه نیست
در درون سینه ام جز عشق ثارالله نیست
یا حسین جان شامل خود رحمت یزدان کنم
جان خود در راه تو مولای من قربان کنم
گرکه گفتم تو بیا کوفه حسین شرمنده ام
از تو و عشقت حسین دم می زنم تا زنده ام
ای غریب عالم هستی حسین کوفه میا
گشته اند آماده بهر کشتن تو از جفا
بین این نامرد مردم یا حسین جان بر لبم
لحظه های آخر عمرم به فکر زینبم
سوزم و گریم به یاد غربت تو یا حسین
کوفیان از چه شکسته حرمت تو یا حسین
این (رضا) عبد و غلامت را بده مولا پناه
از کرم کن بر غلام حلقه در گوشت نگاه
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
# مرثیه جانسوز حضرت مسلم (ع)
درشهر کوفه رسم این مردم عجیب است
مهمانشان مسلم چقدر اینجا غریب است
این مردمِ نامرد ، در خانه نشستند
روی سفیر تو در و کاشانه بستند
این شهر ، شهرکوفه ، شهر بی وفایی است
خاصیت و اخلاق آنها بی حیایی است
اینجا کسی با او سرِ یاری ندارد
آواره گشته چون که غمخواری ندارد
هر خانه ای که در زده بسته به رویش
اندوه و غُصه عُقده گشته در گلویش
در زیر لب حرفی ز سوز و درد دارد
آقا نیا ، کوفه مَرامی سرد دارد
آقا نیا ، چشم انتظار تو کسی نیست
جُز تیر و نیزه ، بیقرار تو کسی نیست
اینها ز کینه سینه را لبریز کردند
خنجر برای حنجر تو تیز کردند
آقا نیا دائم گل پرپر ببینی
داغ ابوالفضل و علی اکبر ببینی
مولا بیا و مُسلمت را کن نظاره
در کوچه ها گشته تن من پاره پاره
آقا دگر بر من نمانده راه چاره
شد قتلگاه مسلمت دارالاماره
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
سر دارالعماره زار و بی جانم، حلالم کن
نوشتم که بیا اما پشیمانم، حلالم کن
نکردم لحظهای گریه برای غربتم اصلاً
برای غربتت اینگونه گریانم، حلالم کن
فقط یک پیرزن در کوفه از مسلم حمایت کرد
اسیر خدعههای ابن مرجانم، حلالم کن
سر فرزند یک بدکاره عهد خود رها کردند
من از این قوم کوفی روی گردانم، حلالم کن
هر آن کس حرف حق گوید، دهانش سنگ خواهد خورد
به فکر زینبین و سنگ بارانم، حلالم کن
علی اکبر، علی اصغر، نبینی داغ اولادت
فدای بچههایت جان طفلانم، حلالم کن
همینکه بی هوا چشمم به چوب خیزران افتاد
میان ظرف آب افتاد دندانم، حلالم کن
به قطره قطره خونی که میان مشت من پُر شد
نوشتم بر زمین، با دست لرزانم حلالم کن
اگر این آب، خونی شد فدای کام عطشانت
مُواساتم شد اینگونه که عطشانم، حلالم کن
شهیدانت همه بر روی پایت جان دهند اما
غریبانه اسیر درد هجرانم، حلالم کن
اراذل با منِ مسلم چهها کردند در کوفه
به یاد خواهرت خیلی پریشانم، حلالم کن
تنم را بر زمین در پشت مرکب میکشند اما
برای پیکرت پاره گریبانم، حلالم کن
زبانم لال اینها تشنهی تاراج تو هستند
بخوان این نکته را از جسم عریانم، حلالم کن
✍ #محمدجواد_شیرازی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_اول_محرم
#غزل
بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه
میفرستم چه سلامی به اباعبدلله
دست بر سینه شدم رو به بیابانم من
تو کجای سفری حیف نمیدانم من
این لب پاره فقط ذکر تو گفته ست زیاد
من گرفتار توام !کور شود ابن زیاد!
کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست
غیر بغض علی از چهره شان پیدا نیست
کوفیان روی مسافر همه در میبندند
رسم دارند که خنجر به کمر میبندند
غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم
ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم
کاش که جای تو با مسلم تو بد بشوند
اسبها جای تو از روی تنم رد بشوند
کاش تا گودی گودال به زورم ببرند
سر من را ببرند و به تنورم ببرند
کاش پیراهن من غارت دشمن باشد
خیزران جای لبت روی لب من باشد
دور تا دور من زار غریبه مانده
از محبین تو یک ام حبیبه مانده
نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلا
زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلا
کاش در کوفه حمیده بشود قربانی
تا کند از حرمت زود بلاگردانی..
#سید_پوریا_هاشمی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
میگفت: خدایا که بگوید به حسین...
این شهر هزارکوچه، یک مرد نداشت؟
✍ #محمدعلی_جوشایی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#روز_عرفه
#شب_اول_محرم
#چارپاره
دلم شور می زد که از دور دیدم
دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند
سوارانی از کوفه و غصه هایش
که پیغمبر روضه یک شهیدند
رسیدند و از ماجرای تو گفتند
از اینکه نرفتند از کوفه بیرون
مگر اینکه دیدند دروازه ی شهر
شده میزبان سری غرق در خون
شنیدم که گفتند باز اهل کوفه
نمک خورده اند و نمکدان شکستند
به جز کاسه کهنه عهد و پیمان
تو را سر شکستند و دندان شکستند
شنیدم که تا پای جان ایستادی
ولیکن به تو عرصه را تنگ کردند
تو را دوره کردند و مهمانشان را
پذیرایی آتش و سنگ کردند
شنیدم که از روی دارالعماره
تو را پرت کرده پرت را کشیدند
تن بی سرت را به یک اسب بستند
و در کوچه ها پیکرت را کشیدند
شنیدم که لب تشنه جان دادی آخر
تو را آب دادند و آبی نخوردی
اگرچه لبت پاره از سنگ ها شد
ولی خیزران شرابی نخوردی
سرت زینت سر در شهر گردید
ولی سهم نی ها و طشت طلا نه
تنت قسمت میخ قصاب ها شد
ولی پایمال سم اسب ها نه
#محمد_علی_بیابانی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_اول_محرم
#غزل
کوفه نیا؛ از آمدن صرف نظر کن
از این سفر آقای من صرف نظر کن
از دست خود انگشترت را دربیاور
از خیرِ کهنه پیرهن صرف نظر کن
دربارۂ سرنیزه های زهرآلود
با خواهرت حرفی نزن،صرف نظر کن...
از کربلا از نینوا از قاضریه
از هر کجا غیر از وطن صرف نظر کن
این تن بمیرد دخترانت را نیاور
دارند دستان بزن...صرف نظر کن-
-از نامۂ بی غیرتِ خنجر فروشان
از مردم پیمان شکن صرف نظر کن
از پیکرت چیزی نمی ماند! بیا از-
آوردنِ حتی کفن صرف نظر کن
دیدم خریده حرمله(لع) تیر سه شعبه
جان رباب(س)از آمدن صرف نظر کن!
#مرضیه_عاطفی