eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.2هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
294 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ غلامعلي بدرلو
🔰داستان محمّد بن ابى بكر 🔻مداينى از أصحاب خود روايت كند كه از إقامت محمّد بن أبى‌‌بكر در مصر، هنوز
🔰مالك از نزد على (علیه السّلام) به مقام خود رفت تا آماده رفتن به مصر شود. جاسوسان معاويه نزد او رفتند و او را از امارت مالك بر مصر خبر دادند. اين خبر بر معاويه گران آمد، زيرا در مصر طمع كرده بود و مى‏دانست كه اگر مالك بر مصر فرمان راند كار او دشوارتر از زمانى است كه محمّد بن أبى‌بكر در آنجا باشد. ⚔معاويه نزد يكى از كارگزاران خراج كه مورد اعتمادش بود كس فرستاد و او را گفت كه اشتر امارت مصر يافته، اگر ما را از انديشه او فارغ گردانى، از تو‌ تا زنده‏ام و زنده‏اى خراج نخواهم، اكنون به هر طريق كه توانى حيله‏اى بينديش. ⭕️ مالك از نزد على (علیه السّلام) بيرون آمد تا به قلزم رسيد. در آنجا كسانى كه مى‏خواستند از مصر به حجاز آيند به كشتى مى‏نشستند. مالك چندى در قلزم درنگ كرد... ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 93 @Arshiv_Gholam
🔰خبر قتل مالك أشتر (رحمه اللّه) و امارت مصر 🔻مصريان به على (علیه السّلام) نوشتند كه يكى را به امارت بلاد ايشان فرستد. على (علیه السّلام) مالك أشتر را به مصر فرستاد. ⚜مداينى گويد: چون أشتر به قلزم رسيد، آن كارگزار خراج كه معاويه با او توطئه كرده بود به نزدش آمد و گفت اينجا منزلى است كه هم در آن طعام هست و هم علف و من هم مردى از كارگزاران خراج هستم. 💠أشتر در آنجا فرود آمد و آن مرد براى ستورانش علف برد و براى او و همراهانش طعام. وقتى كه طعام خوردند شربتى ساخته از عسل آورد كه آن را زهرآگين كرده بود. أشتر از آن شربت بخورد و جان داد. ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 94 @Arshiv_Gholam
🔰مغيره ضبّى گويد‌ معاويه براى كشتن مالك أشتر چنين توطئه كرد كه يكى از موالى آل عمر را به نزد او فرستاد. اين مرد پيوسته از فضايل على (علیه السّلام) و بنى هاشم سخن مى‏گفت، تا اعتماد مالك را به خود جلب كرد و مالك با او دوست و همدم شد. 💠 روزى مالك باروبنه خود از پيش فرستاد يا خود بر آن پيشى گرفته بود. در اين حال آب خواست، آن مرد كه از موالى آل عمر بود گفت‌قدرى شربت سويق مى‏خواهى؟ آنگاه جامى از آن شربت به او داد. شربت زهرآلود بود، أشتر بخورد و وفات كرد. ❌و گويد: وقتى كه معاويه آن مرد را در نهان براى كشتن مالك فرستاد، به مردم شام گفت أشتر را نفرين كنيد و آن‌ها نفرين كردند. چون خبر وفات او رسيد، گفت: «ديديد كه چگونه خداوند دعايتان را مستجاب كرد». ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 94 و 95 @Arshiv_Gholam
🔰صعصعة بن صوحان گويد، چون خبر وفات مالك به على (علیه السّلام) رسيد گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، بار خدايا مى‏دانم كه مالك اكنون در نزد توست. مرگ او يكى از مصائب روزگار بود. خدا مالك را رحمت كناد كه به عهد خويش وفا كرد و از اين جهان برفت و پروردگارش را ديدار كرد. البته بر خود مقرّر كرده‏ايم كه پس از مصيبتى كه از مرگ رسول اللّه (صلّی اللّه علیه و آله) بر ما وارد آمد بر هر مصيبتى ديگر صبر كنيم، زيرا مرگ او بزرگترين مصيبت‌ها بود. 💠 مغيرة ضبى گويد كه پيوسته پشت على محكم بود تا أشتر وفات كرد و سرورى و رفعت منزلت أشتر در كوفه بيش از أحنف بود. 🔻از مشايخ نخع روايت شده كه گفته‏اند. چون خبر مرگ مالك أشتر به على (علیه السّلام) رسيد، در نزد او بوديم. بسى بر او افسوس خورد و مى‏گفت: خداوند چه نيكي‌ها كه به مالك داده بود! مالك، چه مالكى! اگر كوه مى‏بود، كوهى عظيم بود، اگر سنگ مى‏بود، سنگى سخت بود. آرى، به خدا سوگند اى مالك، مرگ تو بسيارى را لرزانيد و بسيارى را خوشدل كرد. گريندگان بايد بر چونان كسى بگريند. آيا مردى چون مالك هرگز توان يافت؟ 🔹علقمة بن قيس نخعى گويد: پيوسته على (علیه السّلام) افسوس مى‏خورد و دريغ مى‏گفت تا آنجا كه پنداشتيم كه اين مصيبت به او رسيده نه به ما. تا چند روز نشان اين غم بر چهره‏اش آشكار بود. ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 95 @Arshiv_Gholam
🔰ابن أبى سيف مداينى به روايت از أصحابش مرا گفت كه محمّد بن أبى‌بكر چون شنيد كه على (علیه السّلام) مالك أشتر را به مصر مى‏فرستد بر او گران آمد و على (علیه السّلام) پس از مرگ مالك أشتر به محمّد بن أبى‌بكر نوشت: 🔻سلام بر تو، خبر يافتم كه ملول شده‏اى از اينكه مالك أشتر را به قلمرو تو فرستاده بودم. اين كار من بدان سبب نبود كه بگويم كه تو در امر جهاد كندى مى‏كنى يا آنكه مى‏خواسته‏ام كه تو در كارها كوششى بيشتر نمايى، اگر آنچه در قبضه فرمانروايى داشتى از تو گرفتم تو را به جايى فرستادم كه حكومت بر آن تو را آسان‌تر است و تو آن را خوش‌تر خواهى داشت. 🔻جز اين نيست كه مردى را كه به امارت مصر فرستاده بودم، مردى بود از نيك‌خواهان ما، سخت‌كوش در برابر دشمن ما. أمّا روزگارش به پايان رسيد و مرگ خود بديد. ما از او خشنوديم، خدا از او خشنود باد و ثوابش مضاعف كناد و به جايى نيكو بازگرداناد. 🔹پس تو به سوى دشمن بيرون شو و آماده پيكار باش و مردم را به حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت راهنماى. خدا را فراوان ياد دار و از او فراوان يارى بخواه و بترس از او تا مهمّات تو را كفايت كند و تو را در كارى كه به عهده تو نهاده‏ام‏ يارى رساند. خداوند ما را و تو را يارى كند تا به آنچه جز به رحمت او نتوان رسيد، برسيم. و السّلام. ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 96 و 97 @Arshiv_Gholam
🔰عبد اللّه بن حواله ازدى گويد مردم شام چون از صفّين بازگشتند منتظر رأى آن دو حكم بودند. (يعنى أبوموسى أشعرى و عمرو بن العاص). 🔺چون بازآمدند و حكم خود بدادند و از يكديگر جدا شدند، شاميان با معاويه به خلافت بيعت كردند و بر قوّت و توان معاويه افزوده شد. و ميان مردم عراق در مورد على (علیه السّلام) اختلاف افتاد. 💠 همه همّ معاويه مصر بود. معاويه به سبب نزديكى مصر به شام، از مردم مصر بيمناك بود. از سوى ديگر مصريان با طرفداران عثمان سخت مخالف بودند. معاويه فهميده بود كه در آنجا فرقه‏اى هستند كه كشتن عثمان را نكوهش مى‏كنند. و با على سر خلاف دارند. همه اميد معاويه آن بود كه اگر جنگ بر سر مصر ميان او و على (علیه السّلام) درگير شود، اينان به ياريش برخيزند. دلبستگى معاويه به مصر به سبب فراوانى خراج آنجا بود. ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 97 @Arshiv_Gholam
عمرو بن عاص در برابر محمد بن أبی بکر.pdf
50.9K
🔰عمرو بن عاص در مصاف با محمّد بن أبى‌بكر ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 100 تا 103 @Arshiv_Gholam
شهادت محمّد بن أبی بکر.pdf
1.2M
🔰شهادت محمّد بن أبى‌بكر و اتّفاقات پس از آن... ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 103 تا 109 @Arshiv_Gholam
🔻عبد الرّحمن بن جندب از پدر خود جندب روايت كند كه عمرو بن الحمق و حجر بن عدىّ و حبّة العرنى و حارث اعور و عبد اللّه بن سبأ بر أميرالمؤمنين (عليه السّلام) داخل شدند و اين بعد از فتح مصر بود. على را غمگين و حزين يافتند. 🔹گفتندش ما را بگوى كه درباره أبوبكر و عمر چه مى‏گويى. على (علیه السّلام) گفت: آيا براى طرح چنين مسائلى فراغت يافته‏ايد؟ مصر از دست رفت و شيعيان من در آنجا كشتار شدند. برايتان رساله‏اى در اين باب خواهم نوشت و شما را از آنچه پرسيده‏ايد پاسخ خواهم داد. و از شما خواستارم كه هر چه از حقّ من تباه كرده‏ايد جبران كنيد و آن نوشته را براى شيعيان من بخوانيد و همواره ياران حقيقت باشيد. ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۰۹ @Arshiv_Gholam
🔰مردم بصره پس از شكست در جنگ جمل به اطاعت على (علیه السّلام) در آمدند و بيعت كردند، جز بنى ناجيه كه بر ضدّ على به لشكرگاه رفتند. 🔻على (علیه السّلام) يكى از أصحاب خود را با سواران بر سرشان فرستاد. آن مرد بيامد و پرسيد: چرا مى‏خواهيد بجنگيد، در حالى كه جز شما همه بيعت كرده‏اند و به اطاعت آمده‏اند؟ 🔹در اين حال بنى ناجيه سه گروه شدند: 1⃣ گروهى گفتند كه ما مسيحى بوديم و اسلام آورديم و با مردم ديگر در اين فتنه شركت جستيم، اكنون مانند ديگران بيعت مى‏كنيم. گفت: از آنان دست بدارند. 2⃣ گروه ديگرى گفتند كه ما مسيحى هستيم و اسلام نياورده بوديم اين قوم به جنگ آمدند ما نيز همراه آنان شديم، زيرا ما را مجبور كردند و ما خود نمى‏خواستيم. چون شكست خوردند، ما هم همان كرديم كه آن‌ها كردند. حال به شما جزيه مى‏دهيم همچنان كه زين پيش به آنان جزيه مى‏داديم. فرمان داد كه از آنان نيز دست بدارند. 3⃣ گروه سوّم گفتند كه ما مسيحى بوديم، اسلام آورديم ولى از اسلام خوشمان نيامد بار ديگر به مسيحيت بازگشتيم، اكنون چون ديگر مسيحيان به شما جزيه مى‏دهيم. آن فرمانده گفت: نه، بايد توبه كنيد و به اسلام بازگرديد. ولى آنان نپذيرفتند. پس مردانشان را كشت و زن و فرزندشان اسير كرد و نزد على (علیه السّلام) آورد. ⭕️ ادامه دارد... ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۲۰ @Arshiv_Gholam
🔰عبداللّه بن قعين الأزدى مى‏گويد خرّيت بن راشد با على (علیه السّلام) در جنگ صفّين شركت كرده بود. روزى نزد على (علیه السّلام) آمد با سى تن از يارانش كه او را در ميان گرفته بودند. 🔻خرّيت در برابر على (علیه السّلام) ايستاد و گفت: به خدا سوگند امر تو را اطاعت نمى‏كنم و پشت سرت نماز نمى‏خوانم و فردا از نزد تو خواهم رفت. (اين امر بعد از واقعه صفّين و رأى آن دو حكم بود.) 🔹على (علیه السّلام) گفت: مادرت برايت زارى كند، اگر چنين كنى پيمان خود گسسته‏اى و پروردگارت را معصيت كرده‏اى و جز به خود زيان نرسانده‏اى. حال بگو چرا چنين مى‏كنى؟ 🔸خرّيت گفت: به سبب آن حكميّت و اينكه تو در نصرت حق ناتوانى نشان داده‏اى و به قومى كه بر خود ستم كرده‏اند ميل نموده‏اى. پس از تو بر گشته‏ام و با آن‌ها نيز دشمنم و از هر دو طرف كناره مى‏جويم. 🛎على (علیه السّلام) گفت: واى بر تو، نزد من بيا تا با تو بحث كنم و در سنن مناظره كنم، دريچه‏هاى حق را به رويت بگشايم كه به آن‌ها داناتر از توام، شايد آنچه اكنون منكر آن هستى بشناسى و آنچه ديدگان بصيرتت نمى‏بيند و درباره آن‌ها هيچ نمى‏دانى، نيك بنگرى و بدانى. ✅ خريّت گفت: فردا به نزد تو بازمى‏گردم. 💠 على (علیه السّلام) گفت: فردا بيا، ولى مباد كه شيطان عقلت را بدزدد و تو را حيران سازد و مباد كه انديشه بد در تو راه يابد و نادانانى كه حقيقت را نمى‏دانند تو را سبك رأى گردانند. به خدا سوگند اگر از من راهنمايى خواهى و خواهى كه اندرزت دهم و از من‏ بپذيرى آنچه مى‏گويم، راه راست به تو خواهم نمود. 🔅خرّيت از نزد على (علیه السّلام) به خانه برگشت. ⭕️ ادامه دارد... ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۲۰ و ۱۲۱ @Arshiv_Gholam
نامه مولا به یاران خود بعد از شهادت محمّد بن أبی بکر.pdf
1.42M
🔰نامه‌ی أمیرالمؤمنین (علیه السّلام) به یاران خود، بعد از شهادت محمّد بن أبى‌بكر... ⭕️ ادامه دارد... ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۰۹ تا ۱۱۶ @Arshiv_Gholam