شیخ غلامعلي بدرلو
🔰داستان محمّد بن ابى بكر 🔻مداينى از أصحاب خود روايت كند كه از إقامت محمّد بن أبىبكر در مصر، هنوز
🔰مالك از نزد على (علیه السّلام) به مقام خود رفت تا آماده رفتن به مصر شود. جاسوسان معاويه نزد او رفتند و او را از امارت مالك بر مصر خبر دادند. اين خبر بر معاويه گران آمد، زيرا در مصر طمع كرده بود و مىدانست كه اگر مالك بر مصر فرمان راند كار او دشوارتر از زمانى است كه محمّد بن أبىبكر در آنجا باشد.
⚔معاويه نزد يكى از كارگزاران خراج كه مورد اعتمادش بود كس فرستاد و او را گفت كه اشتر امارت مصر يافته، اگر ما را از انديشه او فارغ گردانى، از تو تا زندهام و زندهاى خراج نخواهم، اكنون به هر طريق كه توانى حيلهاى بينديش.
⭕️ مالك از نزد على (علیه السّلام) بيرون آمد تا به قلزم رسيد. در آنجا كسانى كه مىخواستند از مصر به حجاز آيند به كشتى مىنشستند. مالك چندى در قلزم درنگ كرد...
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 93
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰خبر قتل مالك أشتر (رحمه اللّه) و امارت مصر
🔻مصريان به على (علیه السّلام) نوشتند كه يكى را به امارت بلاد ايشان فرستد. على (علیه السّلام) مالك أشتر را به مصر فرستاد.
⚜مداينى گويد:
چون أشتر به قلزم رسيد، آن كارگزار خراج كه معاويه با او توطئه كرده بود به نزدش آمد و گفت اينجا منزلى است كه هم در آن طعام هست و هم علف و من هم مردى از كارگزاران خراج هستم.
💠أشتر در آنجا فرود آمد و آن مرد براى ستورانش علف برد و براى او و همراهانش طعام. وقتى كه طعام خوردند شربتى ساخته از عسل آورد كه آن را زهرآگين كرده بود. أشتر از آن شربت بخورد و جان داد.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 94
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰مغيره ضبّى گويد معاويه براى كشتن مالك أشتر چنين توطئه كرد كه يكى از موالى آل عمر را به نزد او فرستاد. اين مرد پيوسته از فضايل على (علیه السّلام) و بنى هاشم سخن مىگفت، تا اعتماد مالك را به خود جلب كرد و مالك با او دوست و همدم شد.
💠 روزى مالك باروبنه خود از پيش فرستاد يا خود بر آن پيشى گرفته بود. در اين حال آب خواست، آن مرد كه از موالى آل عمر بود گفتقدرى شربت سويق مىخواهى؟ آنگاه جامى از آن شربت به او داد. شربت زهرآلود بود، أشتر بخورد و وفات كرد.
❌و گويد:
وقتى كه معاويه آن مرد را در نهان براى كشتن مالك فرستاد، به مردم شام گفت أشتر را نفرين كنيد و آنها نفرين كردند. چون خبر وفات او رسيد، گفت:
«ديديد كه چگونه خداوند دعايتان را مستجاب كرد».
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 94 و 95
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰صعصعة بن صوحان گويد، چون خبر وفات مالك به على (علیه السّلام) رسيد گفت:
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، بار خدايا مىدانم كه مالك اكنون در نزد توست. مرگ او يكى از مصائب روزگار بود. خدا مالك را رحمت كناد كه به عهد خويش وفا كرد و از اين جهان برفت و پروردگارش را ديدار كرد. البته بر خود مقرّر كردهايم كه پس از مصيبتى كه از مرگ رسول اللّه (صلّی اللّه علیه و آله) بر ما وارد آمد بر هر مصيبتى ديگر صبر كنيم، زيرا مرگ او بزرگترين مصيبتها بود.
💠 مغيرة ضبى گويد كه پيوسته پشت على محكم بود تا أشتر وفات كرد و سرورى و رفعت منزلت أشتر در كوفه بيش از أحنف بود.
🔻از مشايخ نخع روايت شده كه گفتهاند. چون خبر مرگ مالك أشتر به على (علیه السّلام) رسيد، در نزد او بوديم. بسى بر او افسوس خورد و مىگفت:
خداوند چه نيكيها كه به مالك داده بود! مالك، چه مالكى! اگر كوه مىبود، كوهى عظيم بود، اگر سنگ مىبود، سنگى سخت بود. آرى، به خدا سوگند اى مالك، مرگ تو بسيارى را لرزانيد و بسيارى را خوشدل كرد. گريندگان بايد بر چونان كسى بگريند. آيا مردى چون مالك هرگز توان يافت؟
🔹علقمة بن قيس نخعى گويد:
پيوسته على (علیه السّلام) افسوس مىخورد و دريغ مىگفت تا آنجا كه پنداشتيم كه اين مصيبت به او رسيده نه به ما. تا چند روز نشان اين غم بر چهرهاش آشكار بود.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 95
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰ابن أبى سيف مداينى به روايت از أصحابش مرا گفت كه محمّد بن أبىبكر چون شنيد كه على (علیه السّلام) مالك أشتر را به مصر مىفرستد بر او گران آمد و على (علیه السّلام) پس از مرگ مالك أشتر به محمّد بن أبىبكر نوشت:
🔻سلام بر تو، خبر يافتم كه ملول شدهاى از اينكه مالك أشتر را به قلمرو تو فرستاده بودم. اين كار من بدان سبب نبود كه بگويم كه تو در امر جهاد كندى مىكنى يا آنكه مىخواستهام كه تو در كارها كوششى بيشتر نمايى، اگر آنچه در قبضه فرمانروايى داشتى از تو گرفتم تو را به جايى فرستادم كه حكومت بر آن تو را آسانتر است و تو آن را خوشتر خواهى داشت.
🔻جز اين نيست كه مردى را كه به امارت مصر فرستاده بودم، مردى بود از نيكخواهان ما، سختكوش در برابر دشمن ما. أمّا روزگارش به پايان رسيد و مرگ خود بديد. ما از او خشنوديم، خدا از او خشنود باد و ثوابش مضاعف كناد و به جايى نيكو بازگرداناد.
🔹پس تو به سوى دشمن بيرون شو و آماده پيكار باش و مردم را به حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت راهنماى. خدا را فراوان ياد دار و از او فراوان يارى بخواه و بترس از او تا مهمّات تو را كفايت كند و تو را در كارى كه به عهده تو نهادهام يارى رساند. خداوند ما را و تو را يارى كند تا به آنچه جز به رحمت او نتوان رسيد، برسيم.
و السّلام.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 96 و 97
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰عبد اللّه بن حواله ازدى گويد مردم شام چون از صفّين بازگشتند منتظر رأى آن دو حكم بودند. (يعنى أبوموسى أشعرى و عمرو بن العاص).
🔺چون بازآمدند و حكم خود بدادند و از يكديگر جدا شدند، شاميان با معاويه به خلافت بيعت كردند و بر قوّت و توان معاويه افزوده شد. و ميان مردم عراق در مورد على (علیه السّلام) اختلاف افتاد.
💠 همه همّ معاويه مصر بود. معاويه به سبب نزديكى مصر به شام، از مردم مصر بيمناك بود. از سوى ديگر مصريان با طرفداران عثمان سخت مخالف بودند. معاويه فهميده بود كه در آنجا فرقهاى هستند كه كشتن عثمان را نكوهش مىكنند. و با على سر خلاف دارند. همه اميد معاويه آن بود كه اگر جنگ بر سر مصر ميان او و على (علیه السّلام) درگير شود، اينان به ياريش برخيزند. دلبستگى معاويه به مصر به سبب فراوانى خراج آنجا بود.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 97
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
عمرو بن عاص در برابر محمد بن أبی بکر.pdf
50.9K
🔰عمرو بن عاص در مصاف با محمّد بن أبىبكر
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 100 تا 103
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
شهادت محمّد بن أبی بکر.pdf
1.2M
🔰شهادت محمّد بن أبىبكر و اتّفاقات پس از آن...
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص 103 تا 109
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔻عبد الرّحمن بن جندب از پدر خود جندب روايت كند كه عمرو بن الحمق و حجر بن عدىّ و حبّة العرنى و حارث اعور و عبد اللّه بن سبأ بر أميرالمؤمنين (عليه السّلام) داخل شدند و اين بعد از فتح مصر بود. على را غمگين و حزين يافتند.
🔹گفتندش ما را بگوى كه درباره أبوبكر و عمر چه مىگويى. على (علیه السّلام) گفت: آيا براى طرح چنين مسائلى فراغت يافتهايد؟ مصر از دست رفت و شيعيان من در آنجا كشتار شدند. برايتان رسالهاى در اين باب خواهم نوشت و شما را از آنچه پرسيدهايد پاسخ خواهم داد. و از شما خواستارم كه هر چه از حقّ من تباه كردهايد جبران كنيد و آن نوشته را براى شيعيان من بخوانيد و همواره ياران حقيقت باشيد.
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۰۹
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰مردم بصره پس از شكست در جنگ جمل به اطاعت على (علیه السّلام) در آمدند و بيعت كردند، جز بنى ناجيه كه بر ضدّ على به لشكرگاه رفتند.
🔻على (علیه السّلام) يكى از أصحاب خود را با سواران بر سرشان فرستاد. آن مرد بيامد و پرسيد:
چرا مىخواهيد بجنگيد، در حالى كه جز شما همه بيعت كردهاند و به اطاعت آمدهاند؟
🔹در اين حال بنى ناجيه سه گروه شدند:
1⃣ گروهى گفتند كه ما مسيحى بوديم و اسلام آورديم و با مردم ديگر در اين فتنه شركت جستيم، اكنون مانند ديگران بيعت مىكنيم. گفت: از آنان دست بدارند.
2⃣ گروه ديگرى گفتند كه ما مسيحى هستيم و اسلام نياورده بوديم اين قوم به جنگ آمدند ما نيز همراه آنان شديم، زيرا ما را مجبور كردند و ما خود نمىخواستيم. چون شكست خوردند، ما هم همان كرديم كه آنها كردند. حال به شما جزيه مىدهيم همچنان كه زين پيش به آنان جزيه مىداديم. فرمان داد كه از آنان نيز دست بدارند.
3⃣ گروه سوّم گفتند كه ما مسيحى بوديم، اسلام آورديم ولى از اسلام خوشمان نيامد بار ديگر به مسيحيت بازگشتيم، اكنون چون ديگر مسيحيان به شما جزيه مىدهيم. آن فرمانده گفت: نه، بايد توبه كنيد و به اسلام بازگرديد. ولى آنان نپذيرفتند. پس مردانشان را كشت و زن و فرزندشان اسير كرد و نزد على (علیه السّلام) آورد.
⭕️ ادامه دارد...
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۲۰
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
🔰عبداللّه بن قعين الأزدى مىگويد خرّيت بن راشد با على (علیه السّلام) در جنگ صفّين شركت كرده بود. روزى نزد على (علیه السّلام) آمد با سى تن از يارانش كه او را در ميان گرفته بودند.
🔻خرّيت در برابر على (علیه السّلام) ايستاد و گفت:
به خدا سوگند امر تو را اطاعت نمىكنم و پشت سرت نماز نمىخوانم و فردا از نزد تو خواهم رفت. (اين امر بعد از واقعه صفّين و رأى آن دو حكم بود.)
🔹على (علیه السّلام) گفت:
مادرت برايت زارى كند، اگر چنين كنى پيمان خود گسستهاى و پروردگارت را معصيت كردهاى و جز به خود زيان نرساندهاى. حال بگو چرا چنين مىكنى؟
🔸خرّيت گفت:
به سبب آن حكميّت و اينكه تو در نصرت حق ناتوانى نشان دادهاى و به قومى كه بر خود ستم كردهاند ميل نمودهاى. پس از تو بر گشتهام و با آنها نيز دشمنم و از هر دو طرف كناره مىجويم.
🛎على (علیه السّلام) گفت:
واى بر تو، نزد من بيا تا با تو بحث كنم و در سنن مناظره كنم، دريچههاى حق را به رويت بگشايم كه به آنها داناتر از توام، شايد آنچه اكنون منكر آن هستى بشناسى و آنچه ديدگان بصيرتت نمىبيند و درباره آنها هيچ نمىدانى، نيك بنگرى و بدانى.
✅ خريّت گفت:
فردا به نزد تو بازمىگردم.
💠 على (علیه السّلام) گفت:
فردا بيا، ولى مباد كه شيطان عقلت را بدزدد و تو را حيران سازد و مباد كه انديشه بد در تو راه يابد و نادانانى كه حقيقت را نمىدانند تو را سبك رأى گردانند. به خدا سوگند اگر از من راهنمايى خواهى و خواهى كه اندرزت دهم و از من بپذيرى آنچه مىگويم، راه راست به تو خواهم نمود.
🔅خرّيت از نزد على (علیه السّلام) به خانه برگشت.
⭕️ ادامه دارد...
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۲۰ و ۱۲۱
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam
نامه مولا به یاران خود بعد از شهادت محمّد بن أبی بکر.pdf
1.42M
🔰نامهی أمیرالمؤمنین (علیه السّلام) به یاران خود، بعد از شهادت محمّد بن أبىبكر...
⭕️ ادامه دارد...
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي
📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۰۹ تا ۱۱۶
#کتاب
#الغارات
#ابراهیم_بن_هلال_ثقفی
@Arshiv_Gholam