همه را بدرقه کردی و به میدان بردی
میروی، هیچ کسی نیست به دور و بر تو
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست خودم نوکر تو
لحظهای فکر کنی پیر شدم، مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرب و بلا میبرمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی چه میآید سر من
من برایت نگرانم چه میآید سر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمیارزد سر این کهنه شده، پیکر تو
وای از معجر من، معجر من، معجر من
وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو
سعیام این است ببینم بدنت را، أمّا
چه کنم شمر نشسته جلوی خواهر تو
«علی اکبر لطیفیان»
#شعر
#روضه
#حضرت_زینب
#امام_حسین
@Arshiv_Gholam
فراق گشته مقدّر گمان نمیکردم
رسید لحظهی آخر گمان نمیکردم
به دست و پا و سرت بوسهها زدم أمّا
به پاره پارهی حنجر گمان نمیکردم
گمان به نیزه و شمشیر و سنگ میبردم
ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم
قبول، بی تو سفر میکنم به شام أمّا
کنار شمر، برادر گمان نمیکردم
تو را به رسم عربهای جاهلی کشتن
به آن طریق که دیگر گمان نمیکردم
سر بریده به هر مادری نشان دادند
ولی به مادر أصغر گمان نمیکردم
یزید و مجلس و نامحرمان همه به کنار
میان طشت طلا، سر، گمان نمیکردم
#شعر
#روضه
#امام_حسین
#حضرت_زینب
@Arshiv_Gholam
زینب ِ آقای خراسان تویی
تاج سرِ مردم ایران تویی
گُل به سر و روی تو از بام؛ ریخت
بر جگرم شعله غمِ شام؛ ریخت
زینبِ قم، تاجِ سرِ قافله
تو نشدی همسفرِ حرمله
زینبِ قم، پیش دو چشم ِ ترت
دست نخورده به مویِ دلبرت
زینبِ قم، دختِ علی پیر شد
گوشهی گودال؛ زمینگیر شد
زینبِ قم، رأسِ جدا دیدهای؟!
نیزه به حلقومِ رضا دیدهای؟!
زینبِ قم، دستِ تو دیده طناب؟!
راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟!
زینبِ قم، پیش تو چیزی نشد
محضرتان حرفِ کنیزی نشد
زینبِ قم، جانم اگر بر لب است
دردِ من از بیکسیِ زینب است
عمّهی سادات گرفتار شد
ناقه نشین، واردِ بازار شد
عمّهی سادات به چشمِ ترش
دید، گِره خورده مویِ دلبرش
عمّهی سادات زمین گیر شد
تا که بریدند گلو، پیر شد
عمّهی سادات غرورش شکست
نیزه به حلقوم حسینش نشست
عمّهی سادات به دستش طناب
دیدهاش افتاد به بزمِ شراب
عمّهی سادات چه چیزی شنید
عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید
«قاسم نعمتى»
#شعر
#روضه
#مدح_و_روضه
#حضرت_معصومه
#حضرت_زینب
@Arshiv_Gholam
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥غریب صداش بزن🎥
🔰 کربلایی حسن حسینخانی
دل خسته پر زده خداروشکر
میرسی تو سرزده خداروشکر
یه سال و نیمه که من منتظرم
شب دیدار اومده خداروشکر
جون من برادرم حسین من
همه عشق و باورم حسین من
إنّا للّه میخونم برا خودم
بیا بالای سرم حسین من
حق داری گردن من یه عالمه
هر چی روضه بخونم بازم کمه
تو که از هر کسی بهتر میدونی
روز مرگ من ده محرمّه
میدونم آخر احساسی داداش
میدونم که خیلی حسّاسی داداش
خیلی پیر شدم تو این یک سال و نیم
بگو زینبت رو میشناسی داداش
هم پرم شکسته باور میکنی؟
هم سرم شکسته باور میکنی؟
زیره بار غصّه و غم به خدا
کمرم شکسته باور میکنی؟
رنگ من پریده مثله مادرت
قد من خمیده مثله مادرت
به موی سپید فاطمه قسم
نفسم بریده مثله مادرت
غم و درد و محنت رو یادمه
همه زخمای تنت رو یادمه
تو خیال کردی فراموش میکنم
نیزهی در دهنت رو یادمه
دلمو به تو سپردم یادته؟
داشتم از غصّه میمردم یادته؟
جلوی چشم یه عدّه اجنبی
از سنان کشیده خوردم یادته؟
علمت همیشه روی دوشمه
روضههات دلیل هر خروشمه
میبرید سرت رو قهقهه میزد
به خدا هنوز صداش تو گوشمه
میخوای از اهل حرم برات بگم؟
میخوای از بال و پرم برات بگم؟
نفسم بند اومده، نمیتونم
بسه یا اینکه بازم برات بگم؟
بیا تا به گریههام امون بدم
بیا تا که بازومو نشون بدم
بیا تا که دیگه جای پیرهنت
خودتو بغل کنم و جون بدم
«علیرضا خاکساری»
#فیلم
#شعر
#روضه
#مناجات_و_روضه
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#حسن_حسینخانی
@Arshiv_Gholam
بس احترام دیدیم آن هم چه احترامی
در حال انتقامند آن هم چه انتقامی
بغض گلو گرفته فریاد داد و بیداد
یک قافله سکوت و غوغای بی کلامی
اطرافمان به شادی سرگرم رفت و آمد
دلشادمان نکردند، حتّی به یک سلامی
از کوچهها و بازار در بین چشم انظار
ما را عبور دادند این مردم حرامی
دلخسته از اسارت مجروح از جسارت
من اینچنینم و تو زخمی سنگ بامی
من کشتهی نگاه یک مشت لا أبالی
تو کشتهی مرام یک مشت بی مرامی
پا تا سرم کبودی؛ دور و برم یهودی
در بین ازدحامم آن هم چه ازدحامی
کنج تنور و نیزه روی درخت و در طشت
یا سنگ خورده یا چوب بر آن لب گرامی
با اینکه من صبورم خورده ترک غرورم
لعنت به مرد شامی، لعنت به مرد شامی
لعنت به مرد شامی، لعنت به مرد شامی
لعنت به مرد شامی، لعنت به مرد شامی
«محمد حسن بیات لو»
#شعر
#روضه
#اسارت
#حضرت_زینب
https://eitaa.com/Arshiv_Gholam
🪔کریم از خوشهچین خرمن نگیرد
الهی حق تو را از من نگیرد
اگر چه این سفر باشد خدایی
ولی آید از آن بوی جدایی🪔
#شعر
#روضه
#روضه_روز
#امام_حسین
#حضرت_زینب
https://eitaa.com/Arshiv_Gholam
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار این بود...
#حضرت_زینب
#فیلم
#سینه_زنی
#مهدی_رسولی
🔰کانال آرشیو غلام (شیخ غلامعلی بدرلو)
🌐 نشانی کانال
https://eitaa.com/Arshiv_Gholam
310.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺گر می روی دعا کن...
#حضرت_زینب
#فیلم
#سینه_زنی
#هادی_خادم_حسینی
🔰کانال آرشیو غلام (شیخ غلامعلی بدرلو)
🌐 نشانی کانال
https://eitaa.com/Arshiv_Gholam
28.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹نام مارا بنویسید غلام زینب....
#حضرت_زینب
#فیلم
#سینه_زنی
#هادی_خادم_حسینی
🔰کانال آرشیو غلام (شیخ غلامعلی بدرلو)
🌐 نشانی کانال
https://eitaa.com/Arshiv_Gholam
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀کفن که دست مرا بست دست تو باز است...
🏴 روضههای #حسین_بختیاری
#فیلم
#روضه
#حضرت_زینب
🌐 https://eitaa.com/Arshiv_Gholam
سر باز کرده از جگرم زخم روزگار
رفتی به سوی فاطمه بابای بیقرار!
مادر که رفت، خانه شد آوار بر سرم
آن خانهی خراب، پس از تو شده مزار
هم با عمامهی سر تو گریه میکنم
هم با لباس مادر و آن میخ نیشدار
این پیرمرد بین خرابه چه میکند؟
یک شب ترا ندیده و مُرده از انتظار
گرچه حسن، حسین، ابالفضل پیشماند
دارم در این خرابه دگر حال احتضار
گفتی ز قاتلت که اسیر است بگذریم
بعداً اسیر او بشوم میکنی چکار؟
جایت به سائلان، صدقه دادهام ولی
دارم ز کوفیان نگرانی بیشمار
امروز که ز کوچه گذشتم دلم شکست
خوردم به خانههای یهودی بیاختیار
وقتی که از حوالی بازار رد شدم
ترسیدم از نگاه قماشی شرابخوار
من صورتم کمی بخراشد چه میکنی؟
سخت است بی حسینِ تو برگردم این دیار
باید بترسم از غم سرهای روی نی
باید به روی ناقهی عریان شوم سوار
میترسم از حسین که سر در بیاورد
پیش رقیه با لب خونین و پر غبا
#شعر
#روضه
#امام_علی
#حضرت_زینب
🌐 https://eitaa.com/Arshiv_Gholam
سائلت بر دری از درب تو بهتر نزده
پشت در مانده ولیکن در دیگر نزده
خوبی مرغ زبان بسته و پربسته تو
به همین است که جای دگری پرنزده
روی در خون سرانگشت مرا میبینی؟!
خانهات را کسی اندازه من در نزده
حقّش این است به دامان تو دستش نرسد
آنکه بوسه به کف گیوه قنبر نزده
گر به زهرا برسد نامه ما نیست غمی
هر کسی بچّهی بد را زده مادر نزده
آنچنان سوختهام از سر شب تا حالا
غیر پروانه به من هیچکسی سر نزده
محملت منبر پیغمبریات بود؛ نبود؟
بر روی ناقه کسی مثل تو منبر نزده
تیر تو گریهی تو نیزهی تو آهت بود
غیر تو هیچ کس اینگونه به لشگر نزده
تو که هستی و چه دیدی و چه کردی که هنوز
بوسهای که زدی آن روز پیمبر نزده
میزد و هیچ نگفتند نزن شمر، کسی
خواهری را جلوی چشم برادر نزده
به روی قبر شهیدان حرم بنویسید
کشته این دو حرم رو به دو تا زر نزده
«علی اکبر لطیفیان»
#شعر
#مناجات_و_روضه
#مدح_و_روضه
#حضرت_زینب
🌐https://eitaa.com/Arshiv_Gholam