eitaa logo
-عروةُ‌الوثقی!
1.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
38 فایل
بسم‌الله !- چقدرزیباست‌زمزمه‌آرام‌آب، کهـ‌درگوشم‌مۍخواند: چقدرخوش‌است‌اقبالم. آرۍ،من‌همان‌جوانه‌روییده‌شده درکنارآبشارم. -تبلیغ؛‌[‌ @HosnaE006 ] -بیسیم‌ِکانال📻 https://harfeto.timefriend.net/17178852949420 'عروة الوثقی"محکم؛استوار
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت پانزدهم: بچه شرور ما با چشم های سرخ و یاد کرده اش بهم خیره شد ...... کریس وارد دبیرستان که شد تحت تاثیر یکی از گروههای کنگ اونجا قرار گرفت - عضوشون شده بود .... نمی دونم مواد هم مصرف میکردن یا نه .... اما چند بار توی جیب هاش سیگار پیدا کرده بودم ... با لالا هم همون جا آشنا شد .... خیلی بهم نزدیک بودن... نیمه شب به بعد برمی گشت .... حتی چند بار مست بود .... باورم نمی شد. مگه چند سالش بود که از اون سی شروع کرده بود؟... می گفت اونها من رو درک میکنن بین ما پیمان برادری بسته شده .... ماها به تیم هستیم .... به خانواده ایم.... من اونجا از ادم .... سرش پر شده بود از این کلمات ... مگه ما چی بودیم؟ ... زندان بانش بودیم؟ - ما خانواده اش بودیم .... پدر و مادرش ...... بغض سنگینی راه گلوش رد بست .... و چشم هاش بیشتر از گذشته میلرزید .... انگار منتظر کوچک ترین اشاره برای بارش دوباره بودن . رابطه اش با پدرش چطور بود؟ .... نگاه پر از دردش از پنجره به بیرون دوخته شد. .... و سکوت ناخوش آیندی فضا رو پر کرد .... ثانیه ها به سختی می گذشت. نگاهش با حالت معناداری برگشت روی من..... اینکه شوهرم نتونست بهتون اعتماد کنه و حقیقت رو بگه .... باعث شده بهش مشکوک بشید؟ ... شما بچه دارید کارآگاه؟ ... سرم رو به علامت رد تکان دادم ...... اگه بچه داشتید حسن ما رو درک می کردید .... و میدونستید هیچ پدر و مادری نمی تونن به بچه خودشون اسیب بزنن ... نمی دونستم توی اون شرایط چی بهش بگم .... بهش بگم من خانواده هایی رو دیدم که پدر یا مادر ..... قاتل فرزند خودشون بودن؟ .... با .... توی اون لحظات کاری جز سکوت کردن به ذهنم نرسید استیو مرد خوبیه واقعا به مرد خانواده است .... از وقتی کریس به دنیا اومد با همه وجود برای ما و آینده بچه مون تلاش میکرد و نمی تونست تحمل کنه که پسرش دست به چنین کارهایی می زنه. از هر راهی جلو اومدیم . اما فایده نداشت ... حتی پیش مشاور رفتیم استیو عاشق کریس بود ... عاشق پسرش بود .... مخصوصا بعد از آشنایی با آقای ساندرز ... کریس دیگه اون بچه شرور قبل نبود ... عوض شده بود . درسش .... رفتار و اخلاقش... دوست هاش - همه چیزش .... این به سال و نیم .... بهترین سالهای تمام عمرمون بود ..... یک سال و نیمی که چقدر زود به پایان رسیده بود ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت شانزدهم: صحنه سازی بزرگ اوبران پایین پله ها ایستاده بود و داشت با تلفن حرف میزد از خانواده مقتول خدا حافظی کردم و از در خارج شدم اون هم با فاصله پشت سرم . حدس بزن چی شده؟ - هیچ دانش آموزی به نام لالا توی مدرسه نیست .... یا بهتره بگم هیچ دختری که چنین رژ بفتش پر رنگی بزنه . اول با خودم گفتم شاید بزرگ تر از مقتول بوده .... با به دانش آموز سابق ... اما مثل اینکه ازش هیچ پرونده ای توی مدرسه نیست .... نه پرونده ای . نه هیچ اثری ..... در ماشین نیمه باز توی دستم خشک شد..... خانم تادنو گفت پسرش توی گنگ با اون دختر آشنا شده .... پس احتمالا کنگ دبیرستانی » نبوده ..... کنگی بوده که فقط با دبیرستان ارتباط داشته و برگشتم سمت خونه مقتول و زنگ رو به صدا در آوردم ... پدرش در رو باز کرد .... بدون لحظه ای مکث شما ... لالا رو با چشمهای خودتون دیده بودید؟ ..... به شدت جا خورد ... مشخص بود هنوز همسرش فرصت نکرده بود تا در مورد حرف زدنش با من... چیزی به شوهرش بگه ...... می دونم سعی در کتمان ارتباط اونها داشتید اما در حال حاضر صحبت با این دختر برای ما واقعا مهمه ... امیدوار بودم بتونیم از طریق مدرسه پیداش کنیم ... ولی اینطور که میگن دانش آموز اونجا نیست. شوک و غم از دست دادن پسرش .... و سوالهای پشت سر هم من .... شرایط دردناکی بود برای اینکه بتونه روی خودش و رفتارش تسلط داشته باشه .. به سختی میتونست آشفتگی درونش رو کنترل کنه .... اما چشم های سرخش فریاد می زد ... فکر میکنید لالا توی قتل پسرم دست داشته؟. چه درد عمیقی توی وجودش بود .... حسی رو که هرگز توی چهره پدرم ندیده بودم .... حسی که برای چند لحظه - رفتار بی پروای من رو مهار کرد ..... هنوز چیزی مشخص نیست آقای تادئو .... این وظیفه ماست که تمام اطرافیان مقتول و روابطش رو بررسی کنیم. هنوز از ارتباط این دختر با قتل چیزی نمی دونیم ...... سکوت خاصی فضا رو پر کرد .... و در این بین همسرش هم به ما ملحق شد. .... غرورش مانع می شد تا بتونه با بعضی که توی گلوش داره حرف بزنه ..... من از دور دیده بودمش. اما مارتا از نزدیک اون رو دیده ..... چند باری کریس رو تعقیب کردم تا ببینم با چه افرادی میچرخه و چه کار میکنن .... محل تجمع شون بیشتر سمت پارکینگ و انباری پشتی دبیرستان بود .... گاهی اوقات هم بیرون از مدرسه .... آخر پارک ..... که به ساختمون قدیمیه خیلی ساله دست نخورده و کسی اونجا رفت و آمد نداره . پارکینگ و انباری مدرسه؟ .... قطعا واسطه ها و خرده مواد فروشهای مدرسه بودن .... پس چرا توی جستجوی مدرسه هیچ خبری ازشون نبود .... نه از کنگ ... نه از لالا .... نه اثری از خراب کاری هاشون... نه حتی ته مونده به نخ سیگار - کجا رفته بودن؟ .... کنگ خود مدرسه و اون گنگ... آقای نادنو داشت دوباره با دروغ چیزی رو مخفی می کرد؟ .... با دبیرستان مرکز به صحنه سازی بزرگ بود؟ ... ه گنگهای دبیرستانی گنگهایی هستند که فقط شامل دانش آموزان همان مدرسه می شوند و به راحتی عضو دیگری نمی پذیرند. این گنگها میتوانند با سایر باندها و گنگها در ارتباط باشند اما عموما به صورت مستقل عمل میکنند و عضو یا زیر مجموعه باندهای قاچاق یا گروه های سازمان یافته محسوب نمی شوند اگر چه عموما با خود سلاح سرد دارند و حمل سلاح گرم و سبک نیز بین آنها دیده می شود. بازه سنی اعضا عموما بین ۱۴ تا زیر ۱۸ سال است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به طُ از دور سلام 🙂🖤
شب جمعه دعای خیر برای رفقاتون یادتون نره 😇🤍
امـام‌صـادق علیه‌السلام: محبوب‌ترین بنده نزد خدای عزوجل کسی است که راستگو و مراقب نمازش باشد..! •📚 أمالی‌صدوق• 📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ؛ خبرنگار آمریکایی این تک بیت را معنا بخشید : آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم ، احساس سوختن به تماشا نمیشود .
قسمت هفدهم جادوگر خانم تادئو مشغول چهره نگاری صورت لالا بود ... که اوبران از پشت شیشه بهم اشاره کرد ... با فاصله از اتاق ایستادیم .... آقای تادئو درست میگفت... اثری از گنگ توی مدرسه نبود اما توی اون ساختمون چرا .... همه جا رو به دقت تمییز کرده بودن .... اما نه اونقدر تمییز که مشخص نشه قبلا پاتوق شون بوده ... و به چیز جالب دیگه .... نه تنها از این کنگ اون اطراف خبری نیست .... بلکه توی کل منطقه هیچ اثری از گنگ ها با مواد فروشهای رهگذر نیست. با شنیدن این جمله نا خودآگاه چشمم برق زد... مگه میشه اطراف به دبیرستان نشه هیچ اثری از مواد فروشها و گنگها پیدا کرد؟ پس دانش آموزها مواد و کارت شناسایی جعلی شون رو از کجا میارن؟ ... نگاه و چهره اوبران هم به اندازه من متعجب بود ... دبیرستانی که بچه هاش به هیچ کار پر خطری دست نمی زنن؟ ..... چطور همه جا اینقدر تمییزه؟ ... از مدرسه و خیابونهای اطرافش گرفته ... تا اتاق و خونه کریس تادئو ..... حتی توی لپ تابش هم اثری از هیچ چیز نبود ... نه تصویر و فیلم خاصی نه هیچ رد و نشان دیگه ای .... جز پروژه های دبیرستانی و به سری کتاب های الکترونیکی ..... اونقدر همه چیز عجیب بود که انگار با پرونده موجودات فضایی سر و کار داشتیم ... به نظرت از کجا باید شروع کنیم؟ ... صدای اویران رشته افکارم رو پاره کرد. فعلا سابقه مدیر دبیرستان رو چک کن ... مطمئنم اگه همه چیز به اون خدم نشه .... بازم جواب خیلی از سوال هامون پیش اونه ... میخوام همه چیز رو در موردش بدونم ... حتی بی اهمیت ترین نکته ها رو .... بگو سابقه گروههای اون منطقه و دبیرستان رو هم چک کنن منم دنبال محل کنگ ها می گردم ..... محاله هیچ ارتباطی بین دانش آموزها و مواد فروش ها نباشه . اگر واحد مواد مخدر هیچ خبری ازشون نداره .... شک نکن خودشون پخش کننده مواد اون منطقه آن ..... جمله ام تموم نشده .... کوین از دایره مواد پشت سرم بود ..... میدونی توماس ... گاهی از خودم می پرسم چرا توی پرونده های مشترک به این عوضی کمک می کنی؟ ... ولی بعدش که خوب فکر میکنم به این نتیجه میرسیم که برعکس تو ... من به پلیس خوبم... با حالت خاصی زل زدم بهش... حالتی که مخصوص خودش بود ...... باز اینجا یکی اسم جادوگر رو برد ... سر و کله ات پیدا شد... شبیه ضرب المثل فارسی - موی کسی را آتش زدن با عجب نجیب زاده ای بود حيف .... اگه واقعا جادو بلد بودم به فکری برای این اخلاق کند تو میکردم .... خوب که نمیشی ...... حداقل شاید درصد عوضی بودنت کمتر می شد. ... فایلی رو که دستش بود انداخت روی میز .... و رفت سمت تخته اطلاعات جنایی - گوشه تخته به علامت سوال کشید ... با به مربع دورش .... اومدی واحد ما نقاشی تمرین کنی؟ ... به خودتون تخته و ماژیک ندادن؟ ...
قسمت هجدهم حلقه گمشده اوبران دیگه به زحمت میتونست جلوی خنده اش رو بگیرد. این اوضاع هر بار من و کوین به هم می رسیدیم تکرار میشد ..... از حدود دو سال و نیم پیش که مدیر جدید دبیرستان این منطقه .... با درخواست از پلیس - و استفاده از رابط هاش توی رده های بالاتر .... درخواست شدید برای پاکسازی گروههای خلاف و مواد فروش منطقه رو داشت .... به تغییر عجیب شکل گرفت که با وجود تلاش زیاد نتونستیم منشاش رو پیدا کنیم .... درگیری بین گنگ ها و حذف نیروهای همدیگه برای افزایش قدرت و گسترش منطقه هاشون .... همیشه به چیز طبیعی بوده ... اما نکته قابل توجه اینجاست. ظرف به مدت کوتاه .... الگوی رفتار گروههای مواد فروش اون منطقه عوض شد ..... خرده فروشها رو شناسایی کردیم ... همه خطوط به به نقطه ختم میشن .... و اون نقطه هیچ خبری ازش نیست .... این علامت سوال .... مال اون چهره ناشناخته است ...... واقعا جالب بود .... یعنی حل پرونده قتل کریس نادتو میتونست حلقه گمشده رو پیدا کنه؟ ممکنه همه اینها کار ،پرویاس مدیر دبیرستان باشه؟ - ما هم بهش مشکوک شده بودیم واسه همین بررسیش کردیم .... چیز خاصی نبود ... نتونستیم هیچ ارتباطی بین شون پیدا کنیم .... علی الخصوص که رابط های پر قدرتی داره ... بدون مدرک خیلی محکم نمیشه جرمی رو بهش چسبوند همیشه از پرونده هایی که با دایره مواد یکی میشد بدم می اومد .... اگه پیچیده می شد ممکن بود پای خیلی چیزها و افراد وسط کشیده بشه .... و در نهایت با به تظاهر به تسویه گروهی .... یکی رو به عنوان قاتل بندازن جلو تا از اعضای اصلی حمایت کنن .... در آخر ممکنه اونی که به جرم قتل زندان میره ... اونی نباشه که ماشه رو کشیده با دستور کشیدن ماشه رو صادر کرده . پخش کننده دبیرستان کیه؟ ..... نمی دونیم ... هر کی هست خیلی حرفه ای تمام خطوط پشت سرش رو پاک میکنه ... هنوز هیچ اثری از خودش نشون نداده .... چرا پرسیدی؟ .... به چیز مشکوک یا سر نخی برخوردی؟ ... کم کم داشت ذهنم نسبت به شرایط شفاف تر میشد .... حس میکردم دارم به نقاط خلا نزدیک میشم .... نقاطی که نمی گذاشت سوالات ذهنم رو ساماندهی کنم .... تا تصویر ابتدایی از شرایط به دست بیارم .... اما هنوز خیلی چیزها واضح نبود ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
🔺اطلاعیه قرارگاه پدافند هوایی کشور 🔹به استحضار ملت شریف ایران می‌رساند، باوجود هشدارهای قبلی مسئولین جمهوری اسلامی به رژیم جنایتکار و غیرقانونی صهیونیستی مبنی بر پرهیز از هرگونه اقدام ماجراجویانه، این رژیم جعلی بامداد امروز در اقدامی تنش‌زا، نقاطی از مراکز نظامی در استان‌های تهران، خوزستان و ایلام را مورد هجوم قرار داده که ضمن رهگیری و مقابله موفق توسط سامانه یکپارچه پدافند هوایی کشور با این اقدام تجاوزکارانه، آسیب‌های محدودی به برخی از نقاط وارد شده که ابعاد این حادثه در دست بررسی است. در این راستا ضمن دعوت از مردم به حفظ همبستگی و آرامش درخواست می‌شود اخبار مربوط به این حوادث را از طریق رسانه ملی دنبال نمایند و به شایعات رسانه‌های دشمن توجه ننمایند.
بله ما زبان دنیا رو بلدیم👌
شیعه‌ی حقیقی مولی الموحدین علیه‌السلام سمت فعلی نمیره که پیروان ادیان دیگه یا مذاهب دیگه، از شیعه زده بشن ! یعنی کاری نمیکنه که بگن شیعه فلان شیعه بهمان شیعه اَخ .. کاری میکنه که جذب داشته باشه برای مسیر مولاش ! نه که بگی برائتیم و افتخار کنی که وحدت شکنی میکنی، این افتخار نیست این مایه‌ی شرمساریه که یک شیعه اخلاق تند و نچسبی داشته باشه . باید جذب کنیم ؛ اگه واقعا به فکر مولا هستی اخلاقت رو اسلامی کن .. بذار دنیا بوی مولا رو از شیعه‌ش بگیره بیاد سمتش، بذارید با حقیقت شیعه و شیعه‌ی علی بودن آشنا بشن . نه اینکه چون نفست میگه، چون از رفیقم عقب نمونم چون فلانی بالامنبر نظرشو گفت، من بگم پس منم آره ! نه مسلم، اگه باور داری حق با امیرالمؤمنین علیه‌السلام و خاندان ایشون هستش سعی کن منفعت داشته باشی دونفر رو با حسن خُلقت بکشونی این جبهه . [ چون دین اسلام و علی الخصوص شیعه بودن شیرین ترین راه دنیا و اخری‌ست ؛ این من و شماییم که با پیروی از بعضی خطوط غلط، یک جاهایی بدجلوه دادیمش ]
تو به ما جرعت طوفان دادی 🌱
قسمت نوزدهم قتل تمییز از بین اعضای کنگهایی که شناسایی کردید... کسی وارد حیطه فروش شده؟ - یا ارتقای درجه گرفته باشه؟ ... هر چند بعید میدونستم جوابش مثبت باشه ... اما بازم ارزش سوال کردن رو داشت ... کنگ ها مثل چراغ قرمز چشمک زن هستن .... خالکوبی ها ... رفتارها ... چهره ها و حالت هاشون خیلی مشخصه .... برای انجام کاری به این تمییزی گزینه های مناسبی نبودن ..... اونها به افراد تمییز نیاز داشتن .... کسانی که شک و کنجکاوی دیگران رو تحریک نکنن ..... آدم هایی که کاملا عادی باشن .... به پوشش فوق العاده ..... یعنی تغییر رفتار اساسی کریس .... نتیجه چنین حرکتی بود؟ .... وارد چنین گروههایی شده بود؟ ... با دلیل دیگه ای داشت؟ به تصویر چسبیده روی تابلو خیره شدم ..... خواهش میکنم کریس - بگو تو عضو اونها نبودی .... بگو به خاطر چنین چیزی کشته نشدی . آخرین چیزی که در اون لحظه میخواستم این بود که به چشم های پر از درد اون پدر و مادر .... این خبر رو هم اضافه کنم که .... پسر شما به مواد فروش حرفه ای بوده .... اونم توی سن ۱۶ سالگی .... و قطع ارتباطش با اون دختر و زندگی گذشته اش ... فقط به این خاطره - چند لحظه به تصویر کامپیوتری لالا نگاه کرد ..... نه .... مطمئنم قبلا ندیدمش .... اصلا چهره اش واسم آشنا نیست .... احتمالا فقط گنگ باشه .... اگه به مقتول مشکوک هستی .... فکر میکنم بهتره اول احتمالات دیگه رو بررسی کنی ... نه اینکه بگم امکانش نیست ... اما خودت خوب میدونی هر جایی که مشکلی پیش بیاد اولین انگشت اتهام سمت اونهاست .... مگه اینکه چیز خاصی پیدا کرده باشی ... با همه وجود توی اون لحظات دلم میخواست طور دیگه ای فکر کنم ... با همه وجود .... خودم هم نمی فهمیدم ... چرا اینقدر کریس برام موضوعیت پیدا کرده ..... هنوز واسه نتیجه گیری خیلی زوده ... قتل تمییزیه ... مشخصه به خاطر دزدی نبوده ..... مقتول عضو سابق به گنگه که همه باور دارن از زندگی گذشته اش جدا شده .... آلت قتاله پیدا نشده و موبایل مقتول هم گم شده چیزی که واضحه این قتل رندوم نیست ... قاتل به حرفه ای بوده که اون بچه رو به قتل رسونده و موبایلش رو برداشته ... و بدون اینکه هیچ ردی از خودش باقی بذاره صحنه رو ترک کرده .....
قسمت بیست لیست مظنونین فقط همین موارد باعث برداشت اولیه ات از علت قتل شده؟..... بدون اینکه سرم رو تکان بدم..... نگاهم رو چرخوندم سمتش... یادت رفته توی آکادمی کی بالاترین امتیازها رو داشت؟ ..... بچه ها اطلاعات گوشی مقتول رو در آوردن ... شماره تلفن تماسهای گرفته شده .... پیام ها ... تا اینجا که سابقه افراد رو چک کردیم .... هیچ کدوم شون سابقه دار نیستن ... هیچ کدوم مشکلی ندارن .... به جز ۳ شماره - هر سه این شماره ها اعتبارین .... و هیچ کدوم با کارت بانکی خریداری نشدن ..... مهمتر از همه هر سه ناشون خاموشن .... یعنی دیگه نه تنها نمی تونیم بفهمیم این شماره ها مال کیه .... که حتی نمی تونیم ردیابی شون کنیم .... تو باشی به چیز دیگه ای فکر می کنی؟ ..... اویران تمام مدت ساکت بود ... چیزی که به ندرت اتفاق می افتاد .... با رفتن کوین به من نزدیک تر شد چرا در مورد ساندرز چیزی بهش نگفتی؟ .... نگو اون چیزی که داره توی سر من می چرخه .. به ذهنت خطور نکرده ..... برگشتم و فایلی رو که کوین آورده بود از روی میز برداشتم .... هنوز واسه گفتنش زود بود .... اول ترجیح میدم کامل در مورد دنیل ساندرز تحقیق کنم ... حساب بانکی ... اطلاعات خانوادگی ... روابطش .... و همه چیز .... حرف گفته رو نمیشه پس گرفت. باید اول مطمئن بشم غیر از تدریس ریاضی .... کار دیگه ای هم توی اون دبیرستان میکنه ... علی رغم اینکه سعی میکردم همه چیز رو توی ذهنم دسته بندی کنم و فقط بر پایه به حدس .... اسم اون رو به لیست مظنونین اضافه نکنم ... اما طبق گفته اطرافیان .... کریس بعد از همراه شدن با دنیل ساندرز تغییر کرده بود .... و اگر این تغییر به نفع خلافکار تر شدن کریس بود. یعنی دنیل ساندرز دبیر ریاضی اون دبیرستان .... یکی از مغزهای اون باند بود ... حتی شاید مغز اصلی - به هر حال .... هر سه نفر اونها جزء حلقه های اصلی پرونده بودن .... جان پرویاس مدیر دبیرستان .... دنیل ساندرز، دبیر ریاضی .... و الکس بولتر معاون دبیرستان .... کسی که اسم ساندرز رو توی لیستی که به ما داد، ننوشته بود ... و این میتونست به معنای همدستی اون دو نفر در فروش مواد ... یا حتی قتل باشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بر مزار شهید ؛ ادای احترام شهید سید هاشم صفی الدین به مزار شهید حاج قاسم سلیمانی .
اگر شیعیان ما که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق میداشتند و عهد و پیمان را محترم میشمردند ، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی‌افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل میشدند . - الوافی ، جلد۲۶ ، ص۲۸۶ .
#پروفایل #فلسطین
جوانان کشور ما باید آنچنان که شایسته فهم اسلام است اسلام را ، بفهمند و بشناسند. چنین کسی . . اعمال و رفتارش مطابق اسلام خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت نامه شهید محسن حججی: خودتان را برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه‌الشریف و جنگ باکفار بخصوص«اسرائیل» آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است!