🌴حکمت ۷۸
💠 لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ: أَ كَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاء مِنَ اللَّهِ وَقَدَر؟ بَعْدَ كَلاَم طَوِيل هَذَا مُخْتَارُهُ: وَيْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لاَزِماً، وَقَدَراً حَاتِماً! لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِيدُ. إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً، وَنَهَاهُمْ تَحْذِيراً، وَكَلَّفَ يَسِيراً، وَلَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً، وَأَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً; وَلَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً، وَلَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً، وَلَمْ يُرْسِلِ الاَْنْبِيَاءَ لَعِباً، وَلَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَلاَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً: «ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا، فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النّارِ».
اين بخشى از يك كلام طولانى امام(عليه السلام) است كه به سؤال كننده شامى هنگامى كه پرسيد: آيا رفتن ما به شام به قضا و قدر الهى بود؟ بيان فرمود: واى بر تو شايد گمان كردى منظورم قضاى لازم و قدر حتمى است (و مردم در كارهايشان مجبورند و اختيارى از خود ندارند.) اگر چنين بود، ثواب و عقاب الهى به يقين باطل مى شد و وعده و وعيد ساقط مى گشت. خداوند سبحان، بندگانش را امر كرده، و آنها را اختيار بخشيده، و نهى كرده و برحذر داشته، تكاليف آسانى بر دوش آنان نهاده و هرگز تكليف سنگينى (به كسى) نكرده. در برابرِ (اطاعت اندك) پاداش كثيرى قرار داده، و هرگز كسى از روى اجبار، او را معصيت نكرده، و از روى اكراه اطاعت ننموده است، خدا پيامبران را بيهوده نفرستاده و كتب آسمانى را براى بندگانش عبث نازل نكرده، و آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست باطل و بى هدف نيافريده است. اين گمان كافران است. واى بر كافران از آتش دوزخ!
#قسمت_اول. #ادامه_دارد
🌴#حکمت شماره ۷۸
شرح و تفسیر در کانال 👇
#عاشقان امیرالمؤمنین#نهج_البلاغه 🌸🌼🌺🍀
🌺☘️🌸☘️🌼☘️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🌴حکمت ۷۸ #ادامه
💠 شرح و تفسير
دلايل بطلان مكتب جبر
اين كلام پربار همان گونه كه در ذكر اسناد آن آمد، از سخنان مهم و معروفى است كه از امير مؤمنان على(عليه السلام) در زمينه قضا و قدر (و جبر و اختيار) نقل شده و يكى از بهترين طرق حل اين مسئله است. مرحوم سيّد رضى بخشى از آن را گزينش كرده و صدر حديث را نياورده است. ما براى روشن شدن محتواى حديث به طور كامل صدر آن را از كتاب كافى مى آوريم و آن چنين است: امير مؤمنان على(عليه السلام) پس از بازگشت از جنگ صفين در كوفه بود كه پيرمردى آمد در برابر آن حضرت دو زانو نشست و عرض كرد: اى امير مؤمنان به ما خبر ده كه آيا رفتن ما به سوى اهل شام به قضا و قدر الهى بود؟ امير مؤمنان(عليه السلام)فرمود: آرى اى پيرمرد. شما هيچ تپه اى را بالا نرفتيد و هيچ دره اى را فرود نيامديد مگر اين كه به قضا و قدر الهى بود. پيرمرد گفت: اگر چنين باشد پس ما در برابر اين همه زحمت اجر و پاداشى نخواهيم داشت. امام(عليه السلام)فرمود: خاموش باش اى پيرمرد! به خدا سوگند خداوند پاداش بزرگى براى شما در مسير اين راه قرار داد و همچنين در توقف هايى كه داشتيد و نيز در بازگشتتان. شما در هيچ يك از اين حالات مكره و مجبور نبوديد. پيرمرد سؤال كرد: چگونه ما مكره و مجبور نبوديم در حالى كه رفت و آمد ما تمام به قضا و قدر الهى بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: (بقيه همان گونه است كه در نهج البلاغه آمده است). مرحوم سيّد رضى از اين حديث شريف به اين چند جمله قناعت كرده مى گويد: «اين بخشى از كلام امام(عليه السلام)است كه به سؤال كننده شامى هنگامى كه پرسيد: آيا رفتن ما به شام به قضا و قدر الهى بود بعد از سخنى طولانى بيان فرمود كه گزيده اش اين است»; (وَمِنْ كَلاَم لَهُ(عليه السلام): لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ: أَكَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاء مِنَ اللَّهِ وَقَدَر؟ بَعْدَ كَلاَم طَوِيل هَذَا مُخْتَارُهُ). امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن چنين مى فرمايد: «واى بر تو شايد گمان كردى منظورم قضاى لازم و قدر حتمى است (و مردم در كارهايشان مجبورند و اختيارى از خود ندارند)»; (وَيْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لاَزِماً، وَقَدَراً حَاتِماً! ). سپس افزود: «اگر چنين بود، ثواب و عقاب الهى به يقين باطل مى شد و وعده و وعيد ساقط مى گشت»; (لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِيدُ). يعنى چگونه ممكن است خداوند كسى را به كار خوب مجبور كند و بعد به او پاداش دهد يا مجبور به گناه سازد بعد او را مجازات نمايد؟ اين كارى ظالمانه و غير عادلانه است و چگونه ممكن است به كسى كه از خود اختيار ندارد وعده بدهند كه اگر فلان كار نيك را انجام دهى پاداشى چنين و چنان به تو خواهيم داد و يا تهديد كنند كه اگر فلان كار بد را انجام دادى چنين و چنان كيفر داده خواهى شد؟ به يقين اين وعد و وعيد لغو و بيهوده است. آيا به كسى كه بر اثر بيمارى رعشه، دست او پيوسته بى اختيار مى لرزد مى توان گفت: اگر دستت را ثابت نگه دارى فلان پاداش را به تو مى دهيم و اگر لرزش را ادامه دهى مجازاتت مى كنيم؟ اگر كسى چنين بگويد همه مردم او را نادان و بى خبر مى خوانند. در حديث كافى اين جمله هاى امام(عليه السلام) كه در حقيقت تالى فاسد قول به جبر است به صورت مشروح ترى آمده است، مى فرمايد: «لَوْ كَانَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ وَالاَْمْرُ وَالنَّهْيُ وَالزَّجْرُ مِنَ اللَّهِ وَسَقَطَ مَعْنَى الْوَعْدِ وَالْوَعِيدِ فَلَمْ تَكُنْ لاَئِمَةٌ لِلْمُذْنِبِ وَلاَ مَحْمَدَةٌ لِلْمُحْسِنِ وَلَكَانَ الْمُذْنِبُ أَوْلَى بِالاِْحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ وَلَكَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلَى بِالْعُقُوبَةِ مِنَ الْمُذْنِبِ تِلْكَ مَقَالَةُ إِخْوَانِ عَبَدَةِ الاَْوْثَانِ وَخُصَمَاءِ الرَّحْمَنِ وَحِزْبِ الشَّيْطَانِ وَقَدَرِيَّةِ هَذِهِ الاُْمَّةِ وَمَجُوسِهَا; اگر اين گونه باشد كه تو پنداشتى ـ يعنى مردم در كارهايشان مجبور باشند ـ ثواب و عقاب و امر و نهى از سوى خداوند باطل مى شود و وعد و وعيد ساقط مى گردد، نه هيچ گنهكارى درخور سرزنش و نه هيچ نيكوكارى شايسته ستايش است، بلكه گنهكار سزاوارتر به نيكى از نيكوكار است (زيرا نيكوكار ثمره نيكوكارى خود را هم علاوه بر پاداش مى برد) و نيز نيكوكار شايسته تر به كيفر از گنهكار است (زيرا گنهكار از گناه خود نيز زجر مى بيند) اين گفتار برادران بت پرستان و دشمنان رحمان و حزب شيطان و قَدَريه اين امت و مجوس آن است». منظور از «قدريه» قائلين به جبر است و تعبير از آنها به «مجوس اين امت» به سبب آن است كه مجوس حتى در مبدأ آفرينش جهان قائل به جبر بودند و معتقد بودند خداى خير و نيكى ها (يزدان) فقط مى تواند امور خير ايجاد كند و خداى شر و بدى ها (اهريمن) فقط شر مى آفريند.
#قسمت_دوم #ادامه_دارد
@Asheghan_Amiralmomenin
🌴حکمت ۷۸. #ادامه
🌀 واى بر كافران از آتش دوزخ»; (وَلاَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً: «ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا، فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النّارِ»). يعنى آفرينش آسمان و زمين به حكم رواياتى كه سخن از تسخير آنها براى انسان ها مى گويند براى اين انسان است تا مسير حق را در پيش گيرد و راه تكامل را بپيمايد. اگر گفتار طرفداران جبر صحيح باشد آفرينش آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست باطل و بيهوده خواهد بود، چون انسان براى پيمودن راه تكامل اختيارى ندارد و مى دانيم تكامل جبرى تكامل نيست. اينكه امام ـ مطابق نسخه كافى ـ فرموده است: اين نظر، عقيده بت پرستان و دشمنان رحمان و قائلان به قدَر و مجوس اين امت است اشاره به اين است كه مجوس قائل به ثنويت و دوگانه پرستى بودند: يزدان را خداى خير مى دانستند كه صدور شر از او غير ممكن است و اهريمن را خداى شر كه صدور خير از او غير ممكن. حوادث و موجودات جهان را نيز به خير و شر تقسيم مى كردند; خيرات را به يزدان و شرور را به اهريمن نسبت مى دادند و به اين ترتيب در مبدأ جهان هستى نيز قائل به جبر بودند و به طريق اولى، انسان ها را در افعالشان مجبور مى پنداشتند. آن كس كه باطن او مخلوق يزدان است جز خير انجام نمى دهد و آن كس كه باطن روحش مخلوق اهريمن است همواره تمايل به شر دارد. آنچه امام(عليه السلام) فرموده: جبر عقيده مشركان نيز هست گويا اشاره به آيه شريفه 35 از سوره «نحل» است: «(وَ قالَ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْء نَحْنُ وَلا آباؤُنا وَلا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْء كَذلِكَ فَعَلَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ); مشركان گفتند: اگر خدا مى خواست نه ما و نه پدران ما غير او را پرسش نمى كرديم و چيزى را بدون اراده او حرام نمى ساختيم (آرى) كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز همين گونه عمل مى كردند ولى آيا پيامبران وظيفه اى جز ابلاغ آشكار دارند». در روايت كافى آمده است: هنگامى كه امام(عليه السلام) اين جواب شافى و كافى را به آن پيرمرد شامى در مورد مسئله جبر و اختيار بيان فرمود، او شادمان شد و (بالبداهه) اشعارى سرود كه دو بيتش چنين است: أَنْتَ الاِْمَامُ الَّذِي نَرْجُو بِطَاعَتِهِ * يَوْمَ النَّجَاةِ مِنَ الرَّحْمَنِ غُفْرَاناً أَوْضَحْتَ مِنْ أَمْرِنَا مَا كَانَ مُلْتَبِساً * جَزَاكَ رَبُّكَ بِالاِْحْسَانِ إِحْسَانا تو امامى هستى كه به وسيله اطاعت تو آمرزش خداوند رحمان را در روز نجات آرزو داريم. آنچه از امر دين ما پيچيده و مشتبه بود بر ما واضح ساختى. پروردگارت در برابر اين احسان كه به ما كردى به تو احسان كند. نكته ها 1.جبر و اختيار اين مسئله از قديمى ترين مسائلى است كه در ميان دانشمندان و حتى غير دانشمندان و فلاسفه مورد بحث بوده است. اين بحث قديمى و طولانى دلايل متعددى داشته از جمله فرار گروهى از مردم از زير بار مسئوليت ها در برابر انجام كارهاى خلاف و ديگر، عدم توانايى بر توجيه و فهم مسئله اختيار و نيز تربيت ناپذيرى بعضى از افراد منحرف و مانند آن. در حالى كه انكار مسئله اختيار مفاسد بى شمارى را به بار مى آورد و چراغ سبزى به همه جانيان و مجرمان مى دهد و مربيان اخلاق را مأيوس مى سازد و مسائل تربيتى را مواجه با مشكلات جدى مى كند. بهترين دليل براى اثبات مسئله اختيار يكى وجدان فردى و اجتماعى است و ديگر تالى فاسدهايى كه امام در گفتار حكمت آميز خود دقيقاً به آن اشاره فرموده است. وجدان به ما مى گويد: شخصى كه دستش بر اثر بيمارى رعشه دائماً در حال لرزش است با كسى كه با اختيار خود دست هايش را بلند مى كند و مثلا الله اكبر نماز مى گويد و ركوع و سجود به جا مى آورد كاملاً متفاوت است; در اولى هيچ اختيارى از خود نمى بيند ولى در دومى كاملاً خود را مختار مى انگارد. وجدان عمومى نيز به يقين طرفدار همين امر است; هيچ كس سارقان و قاتلان و محتكران و مفسدان اقتصادى و غير اقتصادى را با جبر تبرئه نمى كند، بلكه آنها را به دست عدالت و مجازات مى سپارد. نيز همه نيكوكاران، خيّرين و افراد ممتاز در اكتشافات علمى و امثال آن را تشويق مى كنند و به افتخارشان جلسات بزرگداشت مى گيرند و جوايز و مدال هاى گرانبهايى به آنها تقديم مى دارند، در حالى كه اگر انسان ها در كار خود مجبور بودند، نه آن مجازات ها عادلانه بود و نه اين تشويق ها منطقى به نظر مى رسيد. اما تالى فاسدها همان است كه در حديث پربار بالا آمده كه فشرده آن در نهج البلاغه و مبسوطش در كافى و بحارالانوار است و آن اين كه مسئله بعثت انبيا و نزول كتاب هاى آسمانى و معاد و سؤال برزخ و قيامت و بهشت و دوزخ بنابر عقيده جبر همگى زير سؤال مى رود.
#قسمت_سوم. #ادامه_دارد
@Asheghan_Amiralmomenin
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
#دهه_کرامت
#مثنوی
اي محيط شرم و درياي وقار
موج پاکي ، اوج عزّ و افتخار
اي به شهر علم و تقوي آفتاب
آفتاب حسن و خورشيد حجاب
اي نهال سبز بستان رسول
يک ثمر گل از گلستان بتول
دختر صديقه ي اطهر تويي
يادگار موسي جعفر تويي
از همه گلهاي عالم بهتري
چشمه ي جاري ز حوض کوثري
اي صفا بخش دل و جان همه
نام تو چون نام مادر ، فاطمه
همچنان اجداد خود مظلومه اي
پاي تا سر عصمتي ، معصومه اي
سجده بر خاک تو پاکي مي کند
گل به پيشت سينه چاکي مي کند
اي وجود پاک اي نيکو سرشت
با تو شهر قم بود باغ بهشت
کشور ما از دو گل دارد بهار
هم بهار و هم وقار و اعتبار
هر دو گل از باغ گلهاي رسول
هر دو گل از نسل زهراي بتول
آن يکي در شهر قم شهر صفاست
اين يکي در مشهد و نامش رضاست
#محمد_مبشری
#صلوات
🌹🌿🌹🌿🌻🍃🌻🍃🌱🌷🎋🌼☘🌸🌱🌾🌸🌿🌺🍃🌷☘💐
#عاشق_خدا_باش
اگر خدا کفیل رزق است ... غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است ... حرص چرا؟
اگر دنیا فریبنده است ... اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است ... تظاهر به ایمان چرا؟
اگر جهنم حق است ... این همه ناحق چرا؟
اگر حساب حق است ... جمع مال حرام چرا؟
اگر قبر حق است ... ساختمان های مجلل چرا؟
اگر قیامت حق است ... خیانت به مردم چرا؟
اگر دشمن انسان شیطان است ... پیروی از او چرا؟
ت🔆نهای و چشم ما دریا به پایت ریخته
دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته
فیض روح الله درصحن وسرایت ریخته
همچو باران استجابت از دعایت ریخته
جوشد از خاک درت اشک مناجات همه
بیشترباشدبه کویت عرض حاجات همه
#سلام_امام_رضا_ع_جانم 😍
✨اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ❣️
Shab03Moharram1395[09].mp3
3.38M
#حاج_میثم_مطیعی
🎼 پدر ها به شوق تو ای مولا
دوباره به میدان آمد بستند
ببین دختران شهیدان را
که چشم انتظار پدر هستند...
#ویژه_دختران_شهید_مدافعحرم💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مناجات شب جمعه😭😭
دلت شکست التماس دعای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ حرم آرامشی داره(شب جمعه)کربلا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسين ع ✋😭😭
4_5875491883421008345.mp3
3.81M
هوای حسین ع ❤️
هوای حرم
هوای شب جمعه زد به سرم 😭
#پیشنهاد دانلود