🍀🌺🍀🌸🍀🌼🍀🌺🍀🌸🍀
🌸🍀🌼
🍀🌺
🌸
#ادامه_خطبه_5_نهج_البلاغه
🌴ترجمه و شرح خطبه 5 نهج البلاغه؛ بخش اول: پرهیز از فتنه
🕊در چهارمين نکته به يکى ديگر از ابعاد اين مسأله مى پردازد و آن اين که کسى که مى خواهد براى کار مهمّى مانند تشکيل حکومت الهى قيام کند، بايد در شرايط آماده اى اقدام نمايد و يا بتواند شرايط را خودش آماده سازد وگرنه قيامهاى بى مورد و حساب نشده، ثمره اى جز ناکامى و شکست نخواهد داشت. امام(عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايد: «کسى که ميوه را پيش از رسيدن بچيند همانند کسى است که بذر را در زمين نامناسب (همچون کوير و شوره زار) بپاشد (که سرمايه و نيروى خود را تلف کرده و نتيجه اى عايد او نمى گردد)» (وَ مُجْتَنِى الَّثمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ ايناعِها(8) کَالزّارِعِ بِغَيْرِ اَرْضِهِ).
جمعى از شارحان نهج البلاغه احتمال داده اند که ضمير در «بِغَيْرِ اَرْضِهِ» به زارع برگردد و مفهومش اين است «مانند کسى است که در زمين ديگرى بذر بپاشد که ثمره اش عايد ديگران مى شود»; ولى با توجّه اين که امام(عليه السلام) آن را با چيدن ميوه نارس يکسان دانسته است، ضعف اين تفسير روشن مى شود.
اين سخن در واقع يکى ديگر از اصول جاويدان و درسهاى اساسى براى تشکيل حکومتهاى الهى است; به اين معنا که طالبان حق و عاشقان عدالت هرگز نبايد گرفتار احساسات زودگذر شوند و با مطالعات محدود به کارى دست زنند که شرايط آن مهيّا نيست، بلکه بايد با صبر و حوصله به فراهم ساختن شرايط و ترتيب مقدّمات و تهيّه قوا و نيروهاى لازم دست زنند هر چند اين کار زمانى را طلب کند، همان طور که باغبان آگاه هرگز به سراغ ميوه هاى نارس نمى رود، هرچند نياز فراوان به ميوه براى تغذيه خود و يا فروش داشته باشد و نيز کشاورز آگاه، در زمين نامساعد بذر نمى افشاند بلکه قبلا با صبر و حوصله، زمين را شخم زده و شوره زار را آماده مى کند، سپس به بذر افشانى مشغول مى شود.
✅*نکته:چرا على(عليه السلام) بعد از پيامبر قيام نکرد؟
بسيارى سؤال مى کنند با اين که «على»(عليه السلام) براى خلافت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از همه شايسته تر بود و افزون بر اين پيامبر بارها بر جانشينى و خلافت او تأکيد فرمود، چرا آن حضرت براى گرفتن اين حقّ مسلّم خويش که در واقع حقّ امّت اسلامى بود بپانخاست و قدرت نمايى نکرد; بلکه سکوت فرمود و ميدان به دست ديگران افتاد؟پاسخ اين سؤال به وضوح در عبارت کوتاه و پر معناى اين خطبه آمده است; و در واقع چند دليل براى عدم قيام خود ذکر فرموده است:نخست اين که کسانى که به او پيشنهاد قيام کرده اند مانند «ابوسفيان» به يقين حسن نيّت نداشته اند و يا ـ مانند عبّاس ـ تحت تأثير کسانى بود که حسن نيّت نداشتند; و لذا امام آنان را در اين خطبه، فتنه جو و برترى طلب خوانده است.ديگر اين که حضرت به خوبى مى ديد که در مسير خود تقريباً تنهاست و جز يارانى اندک کسى را ندارد; به همين دليل در بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه نيز امام با صراحت مى گويد: «تنها ياوران من اهل بيت من بودند و من نخواستم آنها را به خطر بيفکنم»!(9)از همه اينها گذشته، حکومت و زمامدارى مردم براى امام يک هدف نبود; چرا که او آن را آبى متعفّن و لقمه اى گلوگير مى داند; بلکه وسيله اى براى احقاق حق و اجراى عدالت و يا دفع باطل مى دانست.(10) ولى هنگامى که مى بيند اين قيام به اين هدف منتهى نمى شود، بلکه ايجاد خلاف ميان صفوف مسلمين مى کند و ممکن است منافقان که منتظر بودند از آب گِل آلود ماهى بگيرند، برخيزند و اساس اسلام را به خطر بيندازند، چاره اى جز سکوت نمى بيند.«ابن ابى الحديد» مى گويد: روايت شده است که روزى «فاطمه»(عليها السلام) امام را به قيام ترغيب کرد و در همان حال صداى مؤذّن برخاست (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) امام رو به همسر گراميش فاطمه کرد، فرمود: «اَيَسُرُّکِ زَوالُ هذَا النِّداءِ مِنَ الاَرْضِ; آيا دوست دارى اين صدا از روى زمين برچيده شود»؟ عرض کرد: نه. فرمود: پس مطلب همان است که من مى گويم (بايد سکوت و تحمّل کرد).(11)از همه اينها گذشته هر کار ـ مخصوصاً قيامهاى مهم اجتماعى سياسى ـ نياز به فراهم شدن شرايط دارد و بايد زمينه هاى آن فراهم گردد و در غير اين صورت نتيجه اى جز ناکامى و شکست و اتلاف نيروها نخواهد داشت و مانند آن است که ميوه نارسيده را از درخت بچينند يا بذر در شوره زار بريزند. امام که از اين واقعيّتها با خبر بود، وظيفه الهى خود را در اين ديد که سکوت را بر قيام ترجيح دهد.
***📚1. شرح ابن ميثم، ج 1، ص 276.
2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 326.
***
#ادامه_دارد #قسمت_پنجم
🍀🌺🍀🌸🍀🌼
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍