💠#خطبه-یک۱-نهج-البلاغه#بخش-یک ❇️عجز الانسان عن معرفة الله
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ. ✅ترجمه و تفسیرخطبه۱
(💎امام عليه السّلام در اين سخنرانى از آفرينش آسمان🌫 و زمين🌏🌏 و آفرينش انسان ياد مى كند)
1.عجز انسان از شناخت ذات خدا
سپاس خداوندى را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمت هاى او ناتوان، و تلاشگران از اداى حق او درمانده اند. خدايى كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نمى كنند و دست غوّاصان درياى علوم به او نخواهد رسيد. پروردگارى كه براى صفات او حدّ و مرزى وجود ندارد، و تعريف كاملى نمى توان يافت و براى خدا وقتى معيّن، و سر آمدى مشخّص نمى توان تعيين كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسيله كوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍁🌻🌱🌷🥀🍂🕊
🌴#ترجمه_و_شرح_نامه_17_نهج_البلاغه: #بخش اول: برتری همه جانبه امام بر معاویه📜
🌟و من كتاب له (علیه السلام) إلى معاوية جواباً عن كتاب منه إليه:
وَ أَمَّا طَلَبُكَ إِلَيَّ الشَّامَ، فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ لِأُعْطِيَكَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُكَ أَمْسِ؛ وَ أَمَّا قَوْلُكَ إِنَّ الْحَرْبَ قَدْ أَكَلَتِ الْعَرَبَ إِلَّا حُشَاشَاتِ أَنْفُسٍ بَقِيَتْ، أَلَا وَ مَنْ أَكَلَهُ الْحَقُّ فَإِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ أَكَلَهُ الْبَاطِلُ فَإِلَى النَّارِ؛ وَ أَمَّا اسْتِوَاؤُنَا فِي الْحَرْبِ وَ الرِّجَالِ، فَلَسْتَ بِأَمْضَى عَلَى الشَّكِّ مِنِّي عَلَى الْيَقِينِ وَ لَيْسَ أَهْلُ الشَّامِ بِأَحْرَصَ عَلَى الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَى الْآخِرَةِ؛ وَ أَمَّا قَوْلُكَ إِنَّا بَنُو عَبْدِ مَنَافٍ، فَكَذَلِكَ نَحْنُ وَ لَكِنْ لَيْسَ أُمَيَّةُ كَهَاشِمٍ وَ لَا حَرْبٌ كَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ لَا أَبُو سُفْيَانَ كَأَبِي طَالِبٍ وَ لَا الْمُهَاجِرُ كَالطَّلِيقِ وَ لَا الصَّرِيحُ كَاللَّصِيقِ وَ لَا الْمُحِقُّ كَالْمُبْطِلِ وَ لَا الْمُؤْمِنُ كَالْمُدْغِلِ، وَ لَبِئْسَ الْخَلْفُ خَلْفٌ يَتْبَعُ سَلَفاً هَوَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ.
📕ترجمه:(نامه اى در جواب نامه معاويه در صحراى صفين ماه صفر سال 37 هجرى).
✅1. افشاى چهره بنى اميّه و فضائل اهل بيت عليهم السّلام:
🔸معاويه اينكه خواستى شام را به تو واگذارم، همانا من چيزى را كه ديروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشيد.(1) و امّا در مورد سخن تو كه «جنگ، عرب را جز اندكى، به كام خويش فرو برده است» آگاه باش، آن كس كه بر حق بود، جايگاهش بهشت، و آن كه بر راه باطل بود در آتش است.
امّا اينكه ادّعاى تساوى در جنگ و نفرات جهادگر را كرده اى، بدان، كه رشد تو در شك به درجه كمال من در يقين نرسيده است، و اهل شام بر دنيا حريص تر از اهل عراق به آخرت نيستند.
💎2. فضائل عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:
و اينكه ادّعا كردى ما همه فرزندان «عبد مناف» هستيم، آرى چنين است، امّا جدّ شما «اميّه» چونان جدّ ما «هاشم»، و «حرب» همانند «عبد المطلّب»، و «ابو سفيان» مانند «ابو طالب» نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسيران آزاد شده نيست،(2) و حلال زاده همانند حرام زاده نمى باشد، و آن كه بر حق است با آن كه بر باطل است را نمى توان مقايسه كرد، و مؤمن چون مفسد نخواهد بود، و چه زشتند آنان كه پدران گذشته خود را در ورود به آتش پيروى كنند.
_____________________________________________
📙(1). در ادامه نبرد صفّين كه شاميان خسته و متزلزل شدند و اثار شكست در آنها آشكار شد، معاويه با عمرو عاص مشورت كرد و گفت حال كه همه چيز دارد از دست ما مى رود، پس نامه اى به على بنويسيم و از او بخواهيم كه حكومت شام را به ما واگذارد و خود امام جامعه اسلامى باشد. عمرو عاص گفت على نمى پذيرد امّا نوشتن نامه و طرح اين تقاضا مانعى ندارد. پس از رسيدن اين تقاضا نامه به دست امام عليه السّلام، نامه 17 را در پاسخ معاويه نوشت: (كتاب وقعه صفّين ص 468).
(2). در سال هشتم كه مكّه فتح گرديد، رسول خدا همه آنانكه با او جنگيدند را آزاد كرد و فرمود برويد همه شما را آزاد كردم از آن پس خاندان ابو سفيان را «أبناء الطّلقاء» ناميدند.
#ادامه_دارد ............. # #قسمت_یکم_نامه_17_نهج_البلاغه_ 📜
🌸🍂🌺🍁🌼🍂
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍁🌻🌱🌷🥀🍂🕊
🌴#ترجمه_و_شرح_نامه_17_نهج_البلاغه: #بخش اول: برتری همه جانبه امام بر معاویه📜
.📖شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
📜از نامه هاى امام(عليه السلام) است که در پاسخ به نامه معاويه نگاشته.(1)
📜نامه در یک نگاه:
🔶به گفته نصر بن مزاحم در کتاب صفین، روزى امام(علیه السلام) فرمود: فردا صبح شخصاً پا به میدان مى گذارم و با این گروه مى جنگم. این سخن در میان لشکر شام منتشر شد و آنها در وحشت عمیقى فرو رفتند.
🍃در این هنگام معاویه نامه اى براى امیر مؤمنان على(علیه السلام) نوشت که خلاصه مضمونش چنین است: «من گمان مى کنم اگر مى دانستى کار جنگ به اینجا مى رسد اقدام بر جنگ نمى کردى و از گذشته پشیمان مى شدى من از تو درخواست کرده ام که حکومت شام را به من واگذارى به این شرط که مستقل باشم نه با تو بیعت کنم و نه از تو اطاعت. این را نپذیرفتى و الآن من شام را در اختیار دارم و باز همان خواسته را از تو مى کنم. ما همه از فرزندان عبد مناف هستیم، همواره عزیز و آزاد بوده ایم.
✳️هنگامى که این نامه به امام(علیه السلام) رسید فرمود: راستى وضع معاویه و نامه اش هر دو عجیب است; سپس کاتب خود عبیدالله بن ابى رافع را فرا خواند و دستور داد نامه مورد بحث را براى معاویه بنویسند و به سخنان نارواى او پاسخ گویند.
البتّه مرحوم سیّد رضى آن گونه که دأب و عادت اوست، بخشى از نامه را که در آغاز آن بوده است ذکر نکرده ولى قسمت مهم و عمده نامه را آورده است.
❇️بدهکارانى در چهره طلبکار:
📜همان گونه که قبلا گفتيم، اين نامه پاسخى است به نامه اى که معاويه خدمت آن حضرت نوشته و سخنانى طلب کارانه را در آن آورده است. معاويه قاعدتاً دستور مى داد اين گونه نامه ها را بر فراز منابر يا در برابر لشکر بخوانند تا خود را از گناه بزرگى که مرتکب شده تبرئه نمايد و نيز قاعدتا اين نامه به دست ياران امام(عليه السلام) نيز افتاده است و امکان داشته افراد ظاهربين تحت تأثير آن واقع شوند، بنابراين چاره اى نبوده جز اينکه امام(عليه السلام) انگشت مبارک بر فقرات مختلف اين نامه بگذارد و جواب قاطع به آن بدهد.
به همين دليل مى بينيم که امام(عليه السلام) به چهار نکته اساسى در برابر چهار ادعاى معاويه اشاره نموده و اين چنين پاسخ مى دهد.
✅نخست مى فرمايد: «و اما اينکه از من خواسته اى شام را به تو واگذارم (و در برابر آن نه بيعت کنى و نه اطاعت، بلکه فعال ما يشاء باشى بدان) من چيزى را که ديروز از تو منع کردم امروز به تو نخواهم بخشيد»; (وَأَمَّا طَلَبُکَ إِلَيَّ الشَّامَ فَإِنِّي لَمْ أَکُنْ لاُِعْطِيَکَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُکَ أَمْسِ).
⭕️زيرا آن منع به سبب حکم الهى بوده که امارت هيچ بخشى از حکومت اسلامى را نبايد به ظالمان و مفسدان داد و اين حکم همچنان به قوت خود باقى است; اين مسأله امرى سياسى و گذرا نبوده که با تغيير شرايط سياسى عوض شود.
#ادامه_دارد ............. #قسمت_دوم_نامه_17_نهج_البلاغه_ 📜
🌸🍂🌺🍁🌼🍂
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍁🌻🌱🌷🥀🍂🕊
🌴#ترجمه_و_شرح_نامه_17_نهج_البلاغه: #بخش اول: برتری همه جانبه امام بر معاویه📜
.📖شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
❇️#ادامه_بدهکارانى در چهره طلبکار:
🔷(وَأَمَّا طَلَبُکَ إِلَيَّ الشَّامَ فَإِنِّي لَمْ أَکُنْ لاُِعْطِيَکَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُکَ أَمْسِ).
🍃زيرا آن منع به سبب حکم الهى بوده که امارت هيچ بخشى از حکومت اسلامى را نبايد به ظالمان و مفسدان داد و اين حکم همچنان به قوت خود باقى است; اين مسأله امرى سياسى و گذرا نبوده که با تغيير شرايط سياسى عوض شود.
✅اين سخن در واقع پاسخى است به کسانى که مى گويند آيا بهتر نبود امام(عليه السلام) به طور موقّت شام را به معاويه واگذار مى کرد و بعد از استقرار حکومت خود از او پس مى گرفت.
آنها که چنين مى گويند، به اين نکته توجّه ندارند که اگر امام(عليه السلام) حکومت شام (و طبق بعضى از نقل ها حکومت مصر، چون آن را نيز تقاضا داشت) به معاويه واگذار مى کرد و پايه هاى حکومتش تقويت مى شد، تکان دادن او از جايش امکان نداشت در حالى که ما مى بينيم امام(عليه السلام) با لشکريانش در صفين او را تا آستانه شکست قطعى و دفع شر او از کشور اسلام پيش برد و اگر ناآگاهى و خباثت بعضى از کسانى که ظاهراً در لشکر امام(عليه السلام) بودند نبود، کار يکسره مى شد.
🔶سپس به پاسخ دومين بخش از نامه او پرداخته مى فرمايد: «و اما اينکه گفته اى جنگ (صفين) همه عرب را جز اندکى در کام خود فرو برده، آگاه باش آن کس که بر حق بوده (و در راه خدا شهيد شده) جايگاهش بهشت است و آن کس که به راه باطل کشته شده در آتش است»; (وَأَمَّا قَوْلُکَ: إِنَّ الْحَرْبَ قَدْ أَکَلَتِ الْعَرَبَ(2) إِلاَّ حُشَاشَاتِ(3) أَنْفُس بَقِيَتْ، أَلاَ وَمَنْ أَکَلَهُ الْحَقُّ فَإِلَى الْجَنَّةِ، وَمَنْ أَکَلَهُ الْبَاطِلُ فَإِلَى النَّارِ).
🍃سپس به پاسخ سومين بخش از نامه او که گفته بود من با تو از نظر جنگ و لشکر يکسان هستيم (هر دو براى يک هدف مى جنگيم و يک چيز مى طلبيم) پرداخته و مى فرمايد: «و اما اينکه ادعا کرده اى ما در جنگ و نفرات (از تمام جهات) يکسان هستيم، چنين نيست، زيرا تو در شک (به مبانى اسلام) از من در يقين و ايمان (به آنها) فراتر نيستى و اهل شام بر دنيا از اهل عراق به آخرت حريص تر نخواهند بود»; (وَأَمَّا اسْتِوَاؤُنَا فِي الْحَرْبِ وَالرِّجَالِ فَلَسْتَ بِأَمْضَى(4) عَلَى الشَّکِّ مِنِّي عَلَى الْيَقِينِ، وَلَيْسَ أَهْلُ الشَّامِ بِأَحْرَصَ عَلَى الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَى الاْخِرَةِ).
اشاره به اينکه دو تفاوت در ميان ياران من و طرفداران توست: اينها همراه امام عادلى مى جنگند که به وظيفه خود يقين دارد و آنها را در راه روشنى سير مى دهد در حالى که تو هدف روشنى ندارى جز اينکه به مال و مقامى برسى.
✅ديگر اينکه همراهان تو گروهى دنياپرستند که با وعده هاى مادى، سران آنها را به ميدان کشيده اى و قدم به ميدانى گذارده اند که شايد غنايمى نصيبشان شود در حالى که فرماندهان لشکر من نه وعده جايزه اى به آنها داده شده و نه حتى فکر آن را مى کنند.
🍃به تعبير ديگر تو هرگز يقين به استحقاق خلافت بر مردم ندارى در حالى که من يقين دارم و طرفداران تو براى دنيا مى جنگند در حالى که پيروان من هدفشان خداست و براى اقامه حکومت الهى نبرد مى کنند; به اين دو دليل ما در کار خود کوشاتر و مصمم تريم در حالى که تو و پيروانت چنين نيستيد. در نتيجه هرگز يکسان نخواهيم بود و پيروزى نهايى از آن ماست و همان گونه که امام(عليه السلام) پيش بينى کرده بود، سربازانش به مرز پيروزى رسيدند; افسوس که گروهى ناآگاه به همراهى جمعى از منافقان نتيجه نهايى را عقيم گذاشتند.
📚پی نوشت:2 . طبق بعضى از روايات در جنگ صفين چهل و پنج هزار نفر از لشکر شام و بيست و پنج هزار نفر از لشکر عراق کشته شدند.
3 . «حُشاشات» جمع «حشاشة» به معناى نفس آخر و واپسين دم است.
#ادامه_دارد ............. #قسمت_سوم_نامه_17_نهج_البلاغه_ 📜
🌸🍂🌺🍁🌼🍂
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍁🌻🌱🌷🥀🍂🕊
🌴#ترجمه_و_شرح_نامه_17_نهج_البلاغه: #بخش اول: برتری همه جانبه امام بر معاویه📜
.📖شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
❇️#ادامه_بدهکارانى در چهره طلبکار:
🔷(وَأَمَّا طَلَبُکَ إِلَيَّ الشَّامَ فَإِنِّي لَمْ أَکُنْ لاُِعْطِيَکَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُکَ أَمْسِ).
🍃زيرا آن منع به سبب حکم الهى بوده که امارت هيچ بخشى از حکومت اسلامى را نبايد به ظالمان و مفسدان داد و اين حکم همچنان به قوت خود باقى است; اين مسأله امرى سياسى و گذرا نبوده که با تغيير شرايط سياسى عوض شود.
✅اين سخن در واقع پاسخى است به کسانى که مى گويند آيا بهتر نبود امام(عليه السلام) به طور موقّت شام را به معاويه واگذار مى کرد و بعد از استقرار حکومت خود از او پس مى گرفت.
آنها که چنين مى گويند، به اين نکته توجّه ندارند که اگر امام(عليه السلام) حکومت شام (و طبق بعضى از نقل ها حکومت مصر، چون آن را نيز تقاضا داشت) به معاويه واگذار مى کرد و پايه هاى حکومتش تقويت مى شد، تکان دادن او از جايش امکان نداشت در حالى که ما مى بينيم امام(عليه السلام) با لشکريانش در صفين او را تا آستانه شکست قطعى و دفع شر او از کشور اسلام پيش برد و اگر ناآگاهى و خباثت بعضى از کسانى که ظاهراً در لشکر امام(عليه السلام) بودند نبود، کار يکسره مى شد.
🔶سپس به پاسخ دومين بخش از نامه او پرداخته مى فرمايد: «و اما اينکه گفته اى جنگ (صفين) همه عرب را جز اندکى در کام خود فرو برده، آگاه باش آن کس که بر حق بوده (و در راه خدا شهيد شده) جايگاهش بهشت است و آن کس که به راه باطل کشته شده در آتش است»; (وَأَمَّا قَوْلُکَ: إِنَّ الْحَرْبَ قَدْ أَکَلَتِ الْعَرَبَ(2) إِلاَّ حُشَاشَاتِ(3) أَنْفُس بَقِيَتْ، أَلاَ وَمَنْ أَکَلَهُ الْحَقُّ فَإِلَى الْجَنَّةِ، وَمَنْ أَکَلَهُ الْبَاطِلُ فَإِلَى النَّارِ).
🍃سپس به پاسخ سومين بخش از نامه او که گفته بود من با تو از نظر جنگ و لشکر يکسان هستيم (هر دو براى يک هدف مى جنگيم و يک چيز مى طلبيم) پرداخته و مى فرمايد: «و اما اينکه ادعا کرده اى ما در جنگ و نفرات (از تمام جهات) يکسان هستيم، چنين نيست، زيرا تو در شک (به مبانى اسلام) از من در يقين و ايمان (به آنها) فراتر نيستى و اهل شام بر دنيا از اهل عراق به آخرت حريص تر نخواهند بود»; (وَأَمَّا اسْتِوَاؤُنَا فِي الْحَرْبِ وَالرِّجَالِ فَلَسْتَ بِأَمْضَى(4) عَلَى الشَّکِّ مِنِّي عَلَى الْيَقِينِ، وَلَيْسَ أَهْلُ الشَّامِ بِأَحْرَصَ عَلَى الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَى الاْخِرَةِ).
اشاره به اينکه دو تفاوت در ميان ياران من و طرفداران توست: اينها همراه امام عادلى مى جنگند که به وظيفه خود يقين دارد و آنها را در راه روشنى سير مى دهد در حالى که تو هدف روشنى ندارى جز اينکه به مال و مقامى برسى.
✅ديگر اينکه همراهان تو گروهى دنياپرستند که با وعده هاى مادى، سران آنها را به ميدان کشيده اى و قدم به ميدانى گذارده اند که شايد غنايمى نصيبشان شود در حالى که فرماندهان لشکر من نه وعده جايزه اى به آنها داده شده و نه حتى فکر آن را مى کنند.
🍃به تعبير ديگر تو هرگز يقين به استحقاق خلافت بر مردم ندارى در حالى که من يقين دارم و طرفداران تو براى دنيا مى جنگند در حالى که پيروان من هدفشان خداست و براى اقامه حکومت الهى نبرد مى کنند; به اين دو دليل ما در کار خود کوشاتر و مصمم تريم در حالى که تو و پيروانت چنين نيستيد. در نتيجه هرگز يکسان نخواهيم بود و پيروزى نهايى از آن ماست و همان گونه که امام(عليه السلام) پيش بينى کرده بود، سربازانش به مرز پيروزى رسيدند; افسوس که گروهى ناآگاه به همراهى جمعى از منافقان نتيجه نهايى را عقيم گذاشتند.
📚پی نوشت:2 . طبق بعضى از روايات در جنگ صفين چهل و پنج هزار نفر از لشکر شام و بيست و پنج هزار نفر از لشکر عراق کشته شدند.
3 . «حُشاشات» جمع «حشاشة» به معناى نفس آخر و واپسين دم است.
#ادامه_دارد ............. #قسمت_سوم_نامه_17_نهج_البلاغه_ 📜
🌸🍂🌺🍁🌼🍂
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍁🌻🌱🌷🥀🍂🕊
🌴#ترجمه_و_شرح_نامه_17_نهج_البلاغه: #بخش اول: برتری همه جانبه امام بر معاویه📜
.📖شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:❇️#ادامه_بدهکارانى در چهره طلبکار:
🕊امام(عليه السلام) به چهارمين ادعاى معاويه پرداخته و به آن پاسخ مى گويد و مى فرمايد: «اما اينکه گفته اى ما همه فرزندان عبد مناف هستيم (بنابراين همه در شرافت و استحقاق حکومت و پيشوايى مردم يکسانيم) من هم قبول دارم (که همه از نسل عبد مناف هستيم»; (وَأَمَّا قَوْلُکَ: إِنَّا بَنُو عَبْدِ مَنَاف، فَکَذَلِکَ نَحْنُ).آن گاه امام(عليه السلام) به تفاوت هايى که ميان او و معاويه وجود داشته پرداخته و آن را در پنج قسمت بيان مى دارد.
نخست اشاره به شرافت نسبى مى کند و مى فرمايد: «ولى اميّه هرگز همانند هاشم و حرب همچون عبدالمطلب و ابوسفيان چون ابوطالب نبودند»; (وَلَکِنْ لَيْسَ أُمَيَّةُ کَهَاشِم، وَلاَ حَرْبٌ کَعَبْدِالْمُطَّلِبِ، وَلاَ أَبُوسُفْيَانَ کَأَبِي طَالِب).
اشاره به اينکه جد اعلاى تو اميّه و جدّ ادناى تو حرب و پدرت ابوسفيان بود که همگى در ميان عرب به شرارت و پستى معروف بودند در حالى که جدّ اعلاى من، هاشم و جدّ ادناى من عبدالمطلب و پدرم ابوطالب است که همه از سادات عرب و سخاوتمندان و پاکان و نيکان بودند; چگونه مى توان آنها را با يکديگر يکسان دانست.
آن گاه به تفاوت دوم و سوم اشاره کرده مى فرمايد: «و نيز هرگز مهاجران چون اسيران آزاد شده نيستند و نه فرزندان صحيح النسب همانند منسوبان مشکوک»; (وَلاَ الْمُهَاجِرُ کَالطَّلِيقِ(5)، وَلاَ الصَّرِيحُ(6) کَاللَّصِيقِ(7)).
اشاره به اينکه من از نخستين مهاجران از مکّه به مدينه ام که همواره در خدمت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بودم ولى تو و پدرت ابوسفيان همچنان در شرک و کفر در مکّه مانديد تا روزى که مکّه به وسيله لشکر اسلام فتح شد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) حکم آزادى تو و ساير اسيران را با گفتن: «إذْهَبُوا أنْتُمُ الطُّلَقاءُ» صادر فرمود.
از سوى ديگر نسب ما روشن است; ولى درباره نسب تو بسيار گفتگوست; گروهى تو را فرزند ابوسفيان نمى دانند، بلکه فرزند نامشروع مسافر بن ابى عمرو که از بردگان ابوسفيان بود مى شناسند البتّه اين سخن منافات با آنچه امام(عليه السلام) درباره پدر معاويه يعنى ابوسفيان فرموده است ندارد، زيرا آن جمله بر حسب ظاهر بيان شده و اين جمله اشاره به اين است که اگر در نسب تو دقت شود جاى گفتگو وجود دارد.
گرچه ابن ابى الحديد اين تفسير را براى جمله اخير با اعتقاد خود هماهنگ ندانسته و به سراغ تفسير ديگرى مى رود و مى گويد: منظور از صريح، کسى است که با اعتقاد راسخ اسلام را پذيرفته و لصيق، آن کسى است که از ترس شمشير و يا به انگيزه علاقه به دنيا، اسلام را پذيرا شده است.(8)
گرچه اين تفسير خلاف ظاهر عبارت است ولى به فرض اينکه چنين باشد باز در اين ميان اعتراف به تفاوت آشکارى ميان امام(عليه السلام) و معاويه خواهد بود.
💠آن گاه امام(عليه السلام) به ذکر تفاوت ها در صفات و افعال دينى و انسانى پرداخته مى فرمايد: «آن کسى که طرفدار حق است هرگز چون کسى نيست که طرفدار باطل است و نه انسان با ايمان همچون فرد مفسد»; (وَلاَ الْمُحِقُّ کَالْمُبْطِلِ، وَلاَ الْمُؤْمِنُ کَالْمُدْغِلِ(9)).
اشاره به اينکه نه تنها نسب ما بنى هاشم با نسب بنى اميّه قابل قياس نيست، صفات و اعمال ما نيز قابل مقايسه نيست ما همواره در راه حق گام برداشتيم و دودمان بنى اميّه بر طريق باطل; ما خالصانه به اسلام و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) ايمان آورديم ولى شما منافقانه اظهار ايمان کرديد (و مدارک آن در تاريخ اسلام ثبت است).
🌺امام(عليه السلام) در پايان اين فقره مى فرمايد: «چه بد هستند نسلى که از نسل پيشين خود پيروى مى کنند که در آتش دوزخ سرنگون شده اند»; (وَلَبِئْسَ الْخَلْفُ خَلْفٌ يَتْبَعُ سَلَفاً هَوَى(10) فِي نَارِ جَهَنَّمَ).
قابل توجّه اينکه امام(عليه السلام) معاويه را تنها به انحراف اسلاف و جد و پدرش نکوهش نمى کند، بلکه تکيه سخن امام(عليه السلام) بر اين است که اين فرزند همان راه پدران را که اهل دوزخند دنبال مى کند.
📚پی نوشت:4 . «امضى» به معناى نافذتر و مؤثرتر در اقدام و عمل از «مضىّ» به معناى عبور و گذرکردن گرفته شده است.
5 . «طليق» به معناى اسير آزاد شده است از ريشه «طلاق» به معناى رهايى گرفته شده است.
6 . «صريح» به کسى گفته مى شود که نسب او خالص و روشن باشد.
7 . «لصيق» نقطه مقابل صريح است و به معناى کسى است که نسب او روشن نيست و او را به شخص يا قبيله اى نسبت مى دهند.8 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 118.
9 . «مُدغل» به معناى مفسد و فتنه انگيز است از ريشه «دغل» به معناى فتنه و فساد گرفته شده.
10 . «هوى» از ريشه «هُوي» به ضم ها و تشديد يا در اصل به معناى سقوط کردن از بلندى است و چون نتيجه آن هلاکت است، گاهى به هلاکت نيز اطلاق مى شود.
*🌾🌱🍁🌷🍃🥀🍂🕊
🌷🍁🌾
🥀🍂
🌱
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_16_نهج_البلاغه؛ #بخش دوم: گناه و تقوا
✨ألَا وَ إِنَّ الْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي النَّارِ، أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ [لَرُبَّمَا] فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ.
قال السيد الشريف و أقول إن في هذا الكلام الأدنى من مواقع الإحسان ما لا تبلغه مواقع الاستحسان و إن حظ العجب منه أكثر من حظ العجب به و فيه مع الحال التي وصفنا زوائد من الفصاحة لا يقوم بها لسان و لا يطلع فجّها إنسان و لا يعرف ما أقول إلا من ضرب في هذه الصناعة بحق و جرى فيها على عرق «وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ».
📕ترجمه:آگاه باشيد همانا گناهان چون مركب هاى بد رفتارند كه سواران خود (گناهكاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ مى اندازند. اما تقوا، چونان مركب هاى فرمانبردارى هستند كه سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان مى كنند.
حقّ و باطل هميشه در پيكارند، و براى هر كدام طرفدارانى است، اگر باطل پيروز شود، جاى شگفتى نيست، از دير باز چنين بوده، و اگر طرفداران حق اندكند، چه بسا روزى فراوان گردند و پيروز شوند، امّا كمتر اتّفاق مى افتد كه چيز رفته باز گردد.
✳️مى گويم: «كلمات امام عليه السّلام پيرامون حق و باطل، از سخنان نيكويى است كه كلام كسى از سخن سرايان به آن نخواهد رسيد، و بيش از آن چه كه ما در شگفت شويم، شگفتى، برابر آن فرو مانده است، در اين كلمات امام عليه السّلام ريزه كاريهايى از فصاحت است كه نه زبان قدرت شرح آن را دارد، و نه انسانى مى تواند از درّه هاى عميق آن بگذرد، اين اعتراف مرا كسانى كه در فصاحت پيشگامند و با سابقه، درك مى كنند.»
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 553-547
📖گناهان همچون اسبهاى سرکشند!
🔶در ادامه بحث گذشته که پيرامون وضع بحرانى بعد از بيعت امام که به منزله انقلاب جديدى در عالم اسلام بود سخن مى گفت و هشدار مى داد، در اين فراز به نکته بسيار مهمّى ضمن بيان يک تشبيه زيبا اشاره مى کند که اگر مردم آن را به کار بندند مى توانند از آلودگيها و انحرافات مصون بمانند و در بيراهه ها سرگردان نشوند و به سر منزل مقصود برسند و آن اين که گناه را در آغاز امر بايد کنترل کرد و از حوزه آن دور شد، چرا که وقتى انسان در آن گرفتار شود گناهان و خطاهاى ديگر، زنجيروار او را به سوى خود مى کشند و زمام اختيار را از کف او بيرون مى برند و در درّه هاى هولناک بدبختى فرو مى افکنند.
💠مى فرمايد: «آگاه باشيد! گناهان و خطاها اسبهاى سرکشى هستند که اهلش را بر آنها سوار مى کنند و لجامهاى آنها برگرفته مى شود و سرانجام آنان را در دوزخ سرنگون مى کنند!» (اَلا وَ اِنَّ الْخَطايا خَيْلٌ شُمُسٌ(1) حُمِلَ عَلَيْها اَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ).
چه تشبيه زيبايى، سوار شدن بر اسبهاى چموش ذاتاً خطرناک است و اگر فاقد لجام و افسار باشد بسيار خطرناکتر و هرگاه اين کار در سرزمينى داراى پرتگاه هاى هولناکى باشد، باز هم خطر بيشتر است.
📚پی نوشت:1. «شُمُس» از ماده «شُموس و شِماس» (بر وزن فُتوح و کتاب) به معناى دگرگونى و ناپايدارى است و خورشيد را از آن جهت «شمس» گويند که دائماً در برابر ما در حرکت است و «شُمس» که در عبارت بالا آمده جمع «شموس» به معناى مرکب يا انسان کج خُلق و سرکش و به اصطلاح چموش است.
#ادامه_دارد .... #بخش_دوم_خطبه_16_نهج_البلاغه_قسمت_اول📃
🌸❄️🌺❄️🌼❄️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
🌾🌱🍁🌷🍃🥀🍂🕊
🌷🍁🌾
🥀🍂
🌱
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_16_نهج_البلاغه؛ #بخش دوم: گناه و تقوا
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
📖گناهان همچون اسبهاى سرکشند!
❇️گناه در واقع چنين است، ارتکاب يک گناه انسان را بى اختيار به گناه ديگر و آن نيز به گناه ديگر مى کشاند، فى المثل کسى مرتکب خيانتى مى شود و آن را کتمان مى کند; مورد بازخواست قرار مى گيرد; دروغهاى متعدّدى براى پوشاندن خيانت خود مى گويد و سوگندهاى غلاظ و شداد دروغين، مى خورد و يا افراد ديگرى را متّهم مى سازد و هنگامى که مى بيند رسوا مى شود، ممکن است دست به خون کسانى که اطّلاعاتى از آن دارند، آلوده کند تا اسرار او فاش نشود و همچنين گناهان ديگر يکى پس از ديگرى به سراغ او مى آيد چرا که همچون مرکب چموش لجام گسيخته است.
✳️سپس مى افزايد: «آگاه باشيد! تقوا و پرهيزکارى و اعمال صالح مانند مرکب راهوار و رام و سريع السّير مى باشد که اهلش را بر آن سوار مى کنند و زمام آن را به دستشان مى سپارند (و در جاده اصلى با اطمينان خاطر و آرامش و سلامت به پيش مى روند) و آنها را به سر منزل مقصود و سعادت بهشت جاويدان، مى رساند» (اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطايا ذُلُلٌ(2)، حُمِلَ عَلَيْها اَهْلُها، وَ اُعْطُوا اَزِمَّتَها، فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ).
آرى اعمال صالح زنجيروار يکديگر را تعقيب مى کنند. يک کار نيک، سبب کار نيک ديگر و آن هم به نوبه خود سبب اعمال صالح ديگر مى شود، مثلا، هنگامى که کسى فرزند خود را خوب تربيت کند او هم منشأ خيرات و برکات مى شود و در دوستان و اطرافيان خود اثر مى گذارد آنها هم وسيله انجام کارهاى خير ديگرى مى شوند و به همين ترتيب جامعه رو به صلاح و سعادت پيش مى رود.
🔶قابل توجّه اين که امام(عليه السلام) در مورد گناهان «خَيْل شُمس; اسب هاى سرکش» را به کار برده است و در مورد تقوا «مَطايا ذُلُل; مرکب هاى رام» را ذکر فرموده و اين نکته دقيقى دارد; چرا که «خيل» در اصل از ماده «خيال» است و به افراد مغرور و متکبّر که گرفتار خيالاتند «مُخْتال» گفته مى شود و اسب را از آن جهت «خيل» گفته اند که غالباً سبب غرور و مباهات سوارکارش مى شود.
سپس امام(عليه السلام) هشدار ديگرى در مورد آزمايشهاى الهى که در حکومت او و در تمام طول زندگى در پيش دارند مى دهد; و بحث گذشته را پيرامون امتحان و مرکبهاى تقوا و گناه، به وسيله آن تکميل مى کند، مى فرمايد: «هميشه حق و باطلى وجود دارد و براى هر کدام اهل و طرفدارانى است» (حَقّ وَ باطِل، وِ لِکُلٍّ اَهْل).
✅آرى صحنه زندگى بشر از روز نخستين آفرينش ميدان جولان اين دو گروه بوده است و داستان مبارزه آنها با يکديگر چنان طولانى است که تمام طول تاريخ را فرا مى گيرد و سخن در اين رابطه بسيار است; ولى امام(عليه السلام) از ميان همه آنها انگشت روى يک نکته گذارده، مى افزايد: «اگر باطل حکومت کند جاى تعجّب نيست، از دير زمانى چنين بوده است!» (فَلَئِنْ اَمِرَ الْباطِلُ لَقَديماً فَعَل).
«و اگر حق و پيروانش کم باشند (نگران نباشيد) چه بسا افزوده گردند و بر لشکر باطل پيروز شوند!» (وَلَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّما وَ لَعَلَّ).
📚داستان «حق و باطل» و مبارزه اين دو با يکديگر در طول تاريخ انسانى و ابزار اين مبارزه و نتايج آن، داستان بسيار دامنه دارى است که در شرح خطبه هاى ديگر که تناسب بيشترى با اين موضوع دارد به خواست خدا خواهد آمد. آنچه در اين جا لازم است بر آن تکيه شود و نظر مولا اميرمؤمنان على(عليه السلام) در اين عبارت نيز متوجّه آن است، اين است که نه کثرت طرفداران باطل بايد انسان را به وحشت بيندازد و نه کمى طرفداران حق او را مأيوس کند; چرا که غالباً در طول تاريخ حاميان باطل فزونى داشته اند و بسيار شده که گروه اندک طرفداران حق بر انبوه حاميان باطل پيروز شده اند; همان گونه که قرآن از زبان پيروان «طالوت»، فرمانده لشکر بنى اسرائيل، مى گويد: «کَمْ مِنْ فِئَة قَليلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثيرَةً بِاِذْنِ اللهِ; چه بسيار گروه هاى کوچکى که به فرمان خدا بر گروه هاى عظيمى پيروز شدند»!(3)
#ادامه_دارد .... #بخش_دوم_خطبه_16_نهج_البلاغه_قسمت_دوم📃
🌸❄️🌺❄️🌼❄️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
🌾🌱🍁🌷🍃🥀🍂🕊
🌷🍁🌾
🥀🍂
🌱
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_16_نهج_البلاغه؛ #بخش دوم: گناه و تقوا
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
📖گناهان همچون اسبهاى سرکشند!
✳️قالب ديگرى در آيه ديگر به روشنى بيان شده است، مى فرمايد: «قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبيثُ وَ الطَّيِبُ وَ لَوْ اَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبيثِ; بگو (هيچ گاه) ناپاک و پاک مساوى نيستند، هر چند فزونى ناپاکها تو را به شگفتى اندازد»!(4)
🔸همين معنا در خطبه هاى ديگر نهج البلاغه با صراحت تمام نيز آمده است; چنان که در خطبه 201 مى خوانيم: «اَيُّهَا النّاسُ لا تَسْتَوْحِشُوا في طَريقِ الْهُدى لِقِلَّةِ اَهْلِهِ; اى مردم در طريق هدايت (و حق و حقيقت) از کمى نفرات هرگز وحشت نکنيد»!
ولى بايد توجّه داشت که اين فزونى نفرات نه دليل حقّانيّت است و نه پيروزى و نجات; بلکه در منطق قرآن و احاديث اسلامى و منطق صاحبنظران، مدار بر کيفيّت است نه کميّت و به همين دليل حکومتهاى باطل که از ميان مى روند همه آثارشان محو مى شود و جز نام ننگينى از آنها باقى نمى ماند; ولى برکات و آثارى که از حکومتهاى حق و انبيا و اولياء الله باقى مانده تا پايان جهان برقرار است.
در هر حال صحنه مبارزه حق و باطل و فزونى لشکر باطل در واقع يک آزمون الهى است که افراد حق طلب و حق جو در اين ميان شناخته شوند. آنها که همرنگ جماعتهاى باطل نمى شوند و نان را به نرخ روز نمى خورند و روح تقوا و پرهيزگارى آنها را به سوى حق مى برد ـ هرچند حق در اقليّت باشد ـ و اين داستان مفصّلى دارد که بازهم به آن خواهيم رسيد.
دوّمين نکته اى که امام(عليه السلام) در اين جا بر آن تأکيد مى فرمايد آن است که در جمله کوتاه آخر اين فراز آمده، مى گويد: «(فرصتها را از دست ندهيد چه اين که) کمتر مى شود چيزى پشت کند و بار ديگر باز گردد!» (وَلَقَلَّما اَدْبَرَ شَىْء فَاَقْبَل).
البتّه اعتقاد همه مسلمانان اعمّ از شيعيان و غير آنها بر اين است که سرانجام با ظهور مهدى(عج) لشکر حق پيروز مى گردد و باطل براى هميشه منزوى مى شود و حکومت عدل الهى سراسر جهان را فرا خواهد گرفت.
🔹مطابق بعضى از روايات در ذيل همين خطبه جمله اى از امام صادق(عليه السلام) از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده است که فرمود: «وَ بِنا فُتِحَ لا بِکُمْ وَ مِنّا نُحْتَمُ لا بِکُمْ; برنامه حکومت حق با ما آغاز شد (اشاره به عصر پيامبر است) و با ما پايان مى گيرد نه با شما (اشاره به ظهور حضرت مهدى(عج) است)!».
📕«ابن ابى الحديد» پس از ذکر اين جمله با صراحت مى گويد: غالب محدّثان معتقدند که حضرت مهدى(عج) که در اين حديث به او اشاره شده در آخر الزّمان ظهور مى کند و از فرزندان فاطمه مى باشد و ياران ما (معتزله) آن را انکار نمى کنند.(5)
به هر حال جمله بالا اشاره به اين است که فرصتها را از دست ندهيد و اکنون که همه چيز براى اجراى عدالت و حکومت حق در جامعه اسلامى فراهم شده در دام وسوسه هاى «شياطين جن و انس» گرفتار نشويد! و از توطئه هاى خودکامگانى که منافع نامشروعشان به خطر افتاده بر حذر باشيد! چرا که اگر اين فرصتها از دست برود بازگشتش به آسانى ممکن نيست! و تاريخ زندگى امام(عليه السلام) هم نشان مى دهد که چنين شد که مردم عصر او از اين هشدار پند کافى نگرفتند; فرصتها را از دست دادند; آن روز که لشکر شام در آستانه شکست کامل قرار داشت فريب نيرنگ «عمر و عاص» را خوردند که سرانجام به حکومت «بنى اميّه» و «بنى مروان»، حکومت سياه و تاريکى که در تاريخ کم نظير بود، منتهى شد و «حجّاج ها» دمار از روزگار آنها برآوردند.
* * *
📚پی نوشت:
1. «شُمُس» از ماده «شُموس و شِماس» (بر وزن فُتوح و کتاب) به معناى دگرگونى و ناپايدارى است و خورشيد را از آن جهت «شمس» گويند که دائماً در برابر ما در حرکت است و «شُمس» که در عبارت بالا آمده جمع «شموس» به معناى مرکب يا انسان کج خُلق و سرکش و به اصطلاح چموش است.
2. «ذُلُل» جمع «ذَلُول» به معناى رام مى باشد.
3. سوره بقره، آيه 249.
4. سوره مائده، آيه 100.
5. شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص 281.
#بخش_دوم_خطبه_16_نهج_البلاغه_قسمت_سوم پایان📃
🌸❄️🌺❄️🌼❄️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
🌟فرق انتظار و تربّص چیست؟ 💠⚜️ «منتظر» به کسی میگویند که برای تحقق فعلی مثبت یا منفی در آینده صبوری
🌟فرق انتظار و تربّص چیست؟
#بخش دوم
💎🍃 خداوند در آیه 164 سوره اعراف میفرماید:
✨📖✨ وإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا ۖ قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164 - اعراف)
⚡️و (به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعی (گنهکار) را اندرز میدهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: «این اندرزها، برای اعتذار (و رفع مسئولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها (بپذیرند و از گناه باز ایستند و) تقوا پیشه کنند!»
⭕️ بر اساس اشاره صریح حضرت حقتعالی در کلام وحی، حتی اگر احساس کردیم کسی در گمراهی محض است باید او را از نافرمانی خداوند منع کنیم هر چند اگر این منع، سودی هم برای او نداشته باشد چرا که این منعکردن، نوعی خیرخواهی در ما بر آن شخص گمراه ایجاد خواهد کرد و تنفرمان از او رفع خواهد شد و در صورت نزول بلا بر او موجبات سرور ما را فراهم نخواهد آورد.
⬅️ آنچه اعجاز است اینکه در آیه بعد حضرت حق میفرماید:
✨📖✨ فلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (165 - اعراف)
⚡️و چون هر چه به آنها تذکر داده شد در آن غفلت ورزیدند، ما هم آن جماعت را که از کار بد منع مینمودند نجات بخشیدیم و آنان را که ظلم و ستمکاری کردند به کیفر فسقشان به عذابی سخت گرفتار کردیم.
📌 یعنی کسانی که نهیازمنکر نکردند و فقط به فکر خود بودند حتی اگر ایمان هم داشتند، ما آنها را نابود کردیم. پس نهیازمنکر از امربهمعروف هم مهمتر است چون اگر منکر در جامعهای رایج شود نابودی آن جامعه قطعی است.
🌘 اگر در جامعهای منکر و اختلاس زیاد شود جامعه با فقر و فلاکت و فساد روبهرو خواهد شد. پس باید نهیازمنکر در آن جامعه زیادتر شود. شاید اگر در آن جامعه امربهمعروف برای نماز زیاد نشود چنان آسیبی به آن جامعه نمیرسد که از این منکر (اختلاس) به آن جامعه خواهد رسید. پس نهیازمنکر در جامعهای که امربهمعروف در آن وجود ندارد بر خدا امری است که ترکِ آن مستوجبِ عذاب قطعی الهی است.
💠 نبی مکرم اسلام (ص) میفرمایند:
💫✨ انسان گنهکار سه ضرر بر کسی که گناه او را شاهد است میرساند، یا او را به ملامت وادار میکند و خودش نیز روزی مرتکب آن گناه خواهد شد، یا غیبت او کرده و معصیت میکند، و یا بر گناه گنهکار راضی شده و شریک در معصیت او میشود.
#پایان
#معرفت_اخلاقی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست؟
#بخش اول
💢 «ظلمت» به تاریکی گفته میشود که مطلق نیست بلکه برای امری که مورد نیاز ماست، نور در ظلمت کافی نیست. واژه «ظلمت» در قرآن نیامده است.
✅مثال: در یک اتاق شلوغ که یک لامپ صد وات از سقف آن آویزان است، نور برای دیدنِ یکدیگر و گفتگوکردن کافی است ولی برای نخکردنِ یک سوزن کافی نیست. پس برای نخکردنِ یک سوزن در آن اتاق در ظلمت قرار داریم و باید برای انجام این کار از آن اتاق به اتاقی پرنورتر برویم یا نور همان اتاق را زیادتر کنیم.
⛔️ به عبارت دیگر ظلمت نسبی است، یعنی برای امری ظلمت ممکن است، اما برای امر دیگری ظلمت نیست.
💢مثال: شبی برق منزلتان میرود، چراغ زنبوری را روشن میکنید، خوردن شام در زیر این نور کافی است، اما برای خواندنِ کتاب این نور کافی نیست. پس شما اگر در اتاق هستید نسبت به غذاخوردن در ظلمت نیستید بلکه برای خواندنِ کتاب در ظلمت هستید.
✍️ واژهی «ظلمات» جمع ظلمت و به معنای «تاریکی مطلق» است که هیچ نوری در آن برای دیدن وجود ندارد.
✨ ظلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ (63 - انعام)
✨ يخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ (6 - زمر)
✨ فنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ (87 - انبیاء)
✨ ولَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ (59 - انعام)
⭕️ چنانچه در آیات فوق از کلمه ظلمات به روشنی این امر و تاریکیِ مطلق قابلِ فهم است که اشاره به عمق دریاها، درونِ شکم مادر، درونِ شکم ماهی و درونِ زمین دارد که هیچ نوری در آن نبوده و تاریکی مطلق است.
🔻🔺 پس «ظلمت» نور ناکافی و ناقص برای امری است ولی «ظلمات» که جمع آن است، تاریکی مطلق و عدمِ نور است.
✨ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ (1 - انعام)
⚡️حمد و سپاس، مخصوص خداوندى است که آسمانها و زمین را آفرید و ظلمتها و نور را پدید آورد.
⬅️ اگر عنایت داشته باشید با توجه به آیه فوق حضرت حقتعالی برای هر چه در آسمان و زمین است واژه «خَلَق» را بیان فرموده اما برای «نور و ظلمت» واژه «جَعَل» را بکار برده است.
⁉️ فرق بین «خَلَق و جَعَل» چیست؟
✍️در «جَعَل» هم، خلقت وجود دارد؛ ولی «خَلَق» آن است که چیزی در جایی ایجاد میشود، ولی واژه «جَعَل» چیزی است که آن، در جایی خلق شده و در محلّی دیگر قرار میگیرد.
📌مثال: کارگر یک کارخانه خودروسازی یک پیچ و مهره را که در جای دیگر (کارخانهی ماشینسازی) خلق شده است در جای خود (روی خودرو) جَعل کرده و سیفون ماشین را با آن خَلق میکند.
🌓 پس «نور و ظلمت» هر دو در ابتدای آفرینش خلق شدهاند. خداوند آن مخلوق را در جای خود جَعل و قرار میدهد.
⬅️ در آیه 40 سوره نور میفرماید:
✨📖✨ ومَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ (40 - نور)
⚡️و هر که را خدا نور (علم و معرفت و ایمان) نبخشید هرگز (جان) روشنی نخواهد یافت.
🔥 از واژه «جَعَل» کاملاً مشخص است که خداوند نوری نزد خود خلق کرده است و از آن نور به مؤمنان میبخشد و اینطور نیست که در هر مؤمنی نوری برای او خلق کند. این نور بارزترین مصداقش «علم الهی» است.
💠نبی مکرم اسلام (ص) میفرمایند:
💫✨ العِلمُ نورٌ وضياءٌ يَقذِفُهُ اللهُ في قُلوبِ أولِيائِهِ
🗞دانش پرتوی است که خدا در دل دوستانش میاندازد.
❇️ پس بدون علم، انسان نوری ندارد تا ظلمات پیش روی خود را ببیند و در ظلمات قطعاً نابودی است چون انسان نمیتواند در ظلمات از خود مواظبت کند. چنانچه یک خودرو اگر در تاریکی شب چراغهای خود را از دست بدهد و در ظلمات قرار گیرد هر اندازه هم این خودرو را مقاوم درست کرده باشند باز هم در برابر حوادث ناشی از نبودنِ نور نمیتواند مقاومت کند. پس هیچ چیز نورِ علم را نداشته و علم جایگزینی ندارد. به همین دلیل در قرآن بر علم تأکید بسیاری شده است.
💢 انسانها از لحاظ علم دو گروه هستند:
1️⃣ برخی علمشان به اندازهای است که فقط خودشان را میتوانند از ظلمت و تاریکی نجات دهند. این گروه نباید برای دیگران معلم شوند چون چراغی ندارند که پیش پای دیگران که پشت سرشان میآیند بیندازند و فقط نورشان به اندازهی دید خودشان است.
2️⃣ اما برخی را خداوند چنان علم و نوری بخشیده که میتوانند با آن در میان مردم راه بروند و چراغ هدایت مردم شوند.
✨ وجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ (122 - انعام)
✅ و به او روشنی (علم و دیانت) دادیم تا به آن روشنی میان مردم رود.
🔶 امروزه در جوامع اسلامی اکثر گمراهیها در دین، بخاطر آن است که کسانی که خود در ظلمت هستند برای انسانها راهنمای دین شدهاند یعنی خودشان جلوی پای خود را نمیتوانند ببینند که در چاه سقوط نکنند ولی آمدهاند تا راهِ دین را به مردم نشان دهند.
#ادامه_دارد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ 🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست؟ #بخش اول 💢 «ظلمت» به تاریکی گفته میشود که مطلق نیس
#ادامه 🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست
#بخش دوم
🔺🔻 بر اساس کلام وحی نور در دنیا سه قسم است:
🔺الف) نوری که انسان با آتشی که درست میکند، حاصل میشود که طبق کلام وحی این نور با ارادهی خدا خاموش میشود.
✨ مثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ (17 - بقره)
🔰مثَل ایشان مانند کسی است که آتشی بیفروزد و همین که روشن کند پیرامون او را، خدا روشنی آنان را ببرد و رها کند ایشان را در تاریکی که هیچ نبینند.
💠 کسی که علم را بجای اینکه برای خودش و برای تعلیم آن به مردم در راه رضای خدا به کار ببرد، آن را برای کسبِ درآمد و شهرت یاد بگیرد. چنین عالِمی از علم نوری خواهد داشت ولی آن نور خاموش خواهد شد زیرا او قدرت دفاع از علم و پاسخ به سؤالات خود را ندارد. این فرد باید کلیشهای سخن بگوید و اگر خدا علم را از حافظهی او ببرد، دیگر چیزی برای گفتن ندارد. چنین علمایی معمولاً کمطاقت هستند و اجازه سؤال به دیگران نمیدهند چون از رسوایی خود ترس دارند و اگر در برابر سؤالی، جوابی نداشته باشند، نخست حاشیه میروند و سپس عصبی میشوند.
🔺ب) گروهی در کسب نورِ علم سراغ اساتید و روشهای عرفانی منحرف میروند و چون هدفشان از علم، رسیدن به معرفت خدا و انتقال بیمنتِ علم به معرفتجویان راستین نیست، لذا این افراد هم، از نورِ علم برخوردار نیستند.
✨ أوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ (19 - بقره)
⚡️یا مَثَل آنان چون کسانی است که در بیابان، بارانی تند که در آن تاریکی و رعد و برق است بر آنان ببارد و آنان انگشتانشان را از ترسِ مرگ در گوش نهند مبادا از شدت صدای صاعقه بمیرند و خدا بر کافران احاطه دارد.
🌘 این رهروانِ علم مانند کسانی که در بیابان گم شدهاند، نور شدیدی به آنها میخورد، ولی جز خیرهکردن چشم و کرکردن گوش و گیجی و ترس، چیزی عایدشان نمیشود.
💥 در این مکاتب عرفانی مانند ترکِ حیوانی، یوگا و... نورهای خیرهکنندهای به آنها میرسانند که لحظهای است و در آن نور، چیزی دیده نمیشود، چون شدید و کوتاهمدت است و طالب معرفت، گیج و سردرگم شده و از آغوش شیطان سر درمیآورد.
🔺ج) علمی که نور به معنای الهی است؛ در اثر تقوی و ایمان و عملِ صالح، خداوند آن را به انسان میبخشد.
✨ واتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ ۗ (282 - بقره)
💢و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور میکند.
⚪️ این نورِ علم قابلیت هدایت سایر مؤمنین را دارد و آن نوری است که نه تنها هرگز به دست بشر خاموششدنی نیست، بلکه خداوند روز به روز نورِ علم را در آن مؤمن شدت و تقویت خواهد فرمود.
✨ يرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (32 - توبه)
⭕️کافران میخواهند که نور خدا را با دهانشان (به نَفَس تیره و گفتار جاهلانه خود) خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حدّ اعلای کمال برساند، هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند.
🔴 پس علم نور است و مؤمن باید دقت کند این نور را از چه منبعی کسب میکند.
⁉️ از امام باقر (ع) پرسیدند:
🔶مراد از «طعام» در آیه 24 سوره عبس «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلي طَعامِهِ» چیست؟ ایشان فرمودند: مراد از طعام در این سوره «علم» است که مورد نیاز هر مؤمنی است و باید دقت کنید که علم را از دست و از عقل چه کسی میخورید.
🔷 عربی نزد امام صادق (ع) آمد و از این حدیث نبوی سؤال کرد که فرموده بودند:
🌟 النَّظَرُ إلى وَجهِ العالِمِ عِبادَةٌ
💫«نگاه به چهرهی عالِم عبادت است.»
🔷عرب سؤال کرد: مراد چگونه عالِمی است؟ امام فرمودند: «عالِمی که با دیدنِ چهرهی او یاد آخرتِ خود بیفتید.»
❇️ پس یک نتیجه نهایی میتوان گرفت که انسان از آغاز خلقت در دنیای تاریکی که سراسر ظلمت است پا به این دنیا میگذارد که انتهای این دنیا بهشت یا جهنم ابدی است و به دو راه ختم میشود. انسان برای دیدنِ مسیر باید چراغ و نوری داشته باشد که بعد از مرگ به بهشت پر از نعمت برود و از آتش جهنم دور بماند و با این چراغ پُر نور است که میتواند مسیر بهشت یا جهنم را ببیند و خطایی در رفتن ننماید.
#ادامه_دارد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
#ادامه 🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست #بخش دوم 🔺🔻 بر اساس کلام وحی نور در دنیا سه قسم است: 🔺الف)
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست؟
#بخش سوم
🔖د) در حدیث بصری#امام صادق (ع) میفرمایند:
✨ ليسَ العِلمُ بِكَثرَةِ التَّعَلُّمِ، إنَّما هُوَ نورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريدُ اللهُ أن يَهدِيَه
📖علم با خواندنِ زیاد حاصل نمیشود بلکه علم نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد قرار میدهد تا او را هدایت کند.
❇️ پس علمی که مسبب هدایت است صرفاً با رفتن به مکتب و خواندنِ کتاب حاصل نمیشود. در تشبیه علم به نور در کلام امام صادق (ع) کاملاً میشود فهمید که در درون انسان علم الهی وجود دارد.
✨ أوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ (107 - اسراء)
🌘 ولی با ظلمتهایی که بر اثر معصیت در ما حاصل میشود این تاریکیها باعث دیدهنشدن این معلومات با چشم ما میشوند ولی با ایمان و عمل صالح میتوانیم انوار زیادی کسب کنیم.
💎نبی مکرم اسلام (ص) میفرمایند:
💫✨ خداوند کسانی را که در دل شب، سجده درگاهش کنند، نوری به آنها میبخشد.
⏪پس یک مهندس نابغه که شب را تا صبح میخوابد از این نور محروم میشود ولی یک فرد بیسواد که شب را در سجده گذرانیده است، این نور را کسب میکند. این دو نفر با هم کنار باغی میروند؛ آن فرد مهندس چون نور ندارد ممکن است از گردویِ باغی که بیرون باغ افتاده است بخورد ولی این فرد بیسواد بخاطر این نور میتواند ببیند که این کار مرضیِ خدا نیست؛ پس این کار را نخواهد کرد و همین تقوایِ الهی باعث رشد نور در او خواهد شد چنانچه در فرد مهندس هم، همین معصیتِ الهی ظلمتی بر ظلمت او خواهد افزود.
🔺📗 اگر تدبری از قرآن میخوانیم و نمیفهمیم نشانِ این است که آن اندازه نور الهی در ما نیست که بتوانیم این تدبر را ببینیم چون ظلمت نفسمان رخصت نمیدهد. برای همین حاملانِ قرآن و فهمکردهگان این کتاب ثقیل کسانی هستند که با نماز شب و انفاق، کسبِ نور میکنند تا بتوانند عمق قرآن را ببینند. پس در یک کلام «فهم قرآن با نور الهی دیدنی است و با اندیشه و عقل نیست.»
🔥 چه بسیار کسانی که بدونِ ایمان و عمل صالح سمت کتاب خدا رفتهاند و سعی در فهم آن کردهاند و با وجود نبوغ علمی و عقلی زیاد فقط گمراه شدهاند. گاهی مؤمن نور کسب میکند ولی نور را با معصیت به ظلمت تبدیل میکند و از دست میدهد.
🔺فرض کنیم دو نفر مؤمن در محلّی همزمان مورد سؤال یک سائل قرار می گیرند، مؤمن اول چون اهل نماز شب و انفاق نیست و نور الهی در او کم است، لذا حقیقت مورد مطلوبِ خداوند را این نور هرگز در قلب او نشان نخواهند داد و ممکن است بدونِ توجه به سائل، او را ردّ کند ولی مؤمن دوم چون نورش زیادتر است قطعاً رفتارش با مؤمن اول در برخورد با سائل متفاوتتر و بهتر و خداپسندانهتر خواهد بود.
✳️ برای درکِ قرآن و توحید باید انوار بیشتری کسب کنیم و این انوار را نباید با معصیت و هوایِ نفس از دست بدهیم. دیدن حتی یک لایهی سطحی از بطن کلام وحی با نماز و روزهگرفتن تنها، ممکن نیست چون این اعمال صالح، نور چندانی برای مطالعهی این کتاب به ما نخواهند داد.
🌕 نوری که نماز و روزه تنها به انسان میدهد تا این اندازه بیشتر نمیتواند باشد که انسان ببیند چیزی دزدی است و آن را برندارد. با نماز و روزهگرفتن تنها نمیشود پایِ درس معرفت و توحید رفت و توحید را دید چون شناختِ توحید، فقط با نور الهی ممکن است نه صرفاً با علم و مطالعه.
⭕️ اگر برای فهم کلام وحی، شرط میزانِ عقل کافی بود و نور الهی لازم نبود، افراد نخبه جامعه که ضریب هوشی بسیار بالایی دارند باید بالاترین میزان توحید را فهم میکردند و افراد کمحافظه با ضریب هوشی پایین باید کمترین توحید را به دلیل نارسایی عقلی داشتند در حالی که میبینیم واقعیت چیز دیگری است و کسانی که ضریب هوش بسیار بالا و نخبهای دارند، بیشتر مادی زندگی کرده و از شناخت توحید عاجز و دور بودهاند.
🔶 چه بسا فهمی که یک بیسواد از قرآن با نور الهی حاصل از ایمان و عمل صالح بکند، یک عالِم حوزه رفته آن را به علت نداشتنِ ایمان و عمل صالح کافی علیرغم تحصیل، حاصل نکند.
💢 دریافت هدایت الهی به میزان عقل بستگی ندارد بلکه به میزان نور بستگی دارد زیرا بالاترین عقل در تاریکی عملکردش صفر است. در یک اتاق تاریک انسان با شکستن یک ظرف هم به خودش آسیب میزند هم به دیگران. پس گمراهان هم به خود آسیب میزنند و هم دیگران که همراه آنان هستند.
#ادامه_دارد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ 🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست؟ #بخش سوم 🔖د) در حدیث بصری#امام صادق (ع) میفرمایند
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست؟
#بخش چهارم
🌕 پس اگر دقت کنیم نور هیچ جایگزینی ندارد. اگر یک خودرو را با بالاترین آپشن در نظر بگیریم در شب، بدونِ نور و چراغ نمیتواند حرکت کند پس «نور» با هیچ چیز جایگزینی ندارد.
⛔️ «عقل» نیز جایگزینی برای نور نیست چرا که اگر عقل جایگزینِ نور بود یک انسان با ضریب هوشی بالا باید بتواند در تاریکی سمت هدفی برود و چیزی بردارد؛ در حالی که عملاً چنین چیزی ممکن نیست. پس کسانی که شرط رسیدن به خدا را فقط عقل میدانند و نور را جدا فرض میکنند؛ در گمراهی محض هستند چرا که اگر ملاکِ رسیدن به خدا عقل بود باید نوابغ با ضریب هوشی بالا بیشترین مراتب وصل و درک توحید را داشتند که در عمل چنین نیست. از سوی دیگر اگر ملاکِ رسیدن به خدا، ضریب هوشی بود به انسانهایی با ضریب هوشی کم، ستم میشد. پس ملاکِ رسیدن به خدا نوری است که کلام حق اشاره دارد با قراردادن شما در آن نور شما را هدایت میکنم.
✨ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ (82 - انعام)
🔺کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمی (چون شرک) نیامیختند، ایمنی (از عذاب) برای آنان است و آنان راه یافتگانند.
✅واژهی «ظلم» از ظلمت به معنی تاریکی مشتق شده است.🌑
📌کارفرمایی به کارگر خود دستمزد کم میدهد پس به او ظلم میکند یعنی چون کارفرما در تاریکی قرار دارد و نمیداند اگر دستمزد کارگر را ندهد، سودی از این اَکلِ مال (خوردن حق وی) به او نخواهد رسید، پس به او ظلم میکند.
✨ ومَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا (124 - نساء)
⚡️و هر که از زن و مرد کاری شایسته کند با ایمان به خدا، چنین کسانی به بهشت درآیند و به قدر نقیری (پرده هسته خرمایی) به آنان ستم نکنند.
⁉️ چرا خداوند بر بندگان ظلم نمیکند؟
✨ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (35 - نور)
💎خداوند نور آسمانها و زمین است.
💎خداوند نور محض است و کسی که همه چیز بر او پیداست، ظلم بر او معنایی ندارد.
💫«ایمان» لباس ظلم (تاریکی) میپوشد. در شرایط سخت زندگی، انسان مؤمن از کمک به همنوع دچار ترس میشود و گمان میکند اگر به نیازمندی کمک کند خودش دچار نیازمندی و فقر خواهد شد. در شرایط سخت انسان بنده را شریک خدا در رفع مشکلاتش میداند و به ایمان خود لباس ظلمت میپوشاند.
💢اگر ملاک رسیدن به خدا نور 💫است پس جایگاه عقل کجاست؟
⬅️ عقل در ابتدای امر است. انسان در قدرت خدا و آفرینش تعقل میکند و ایمان میآورد و پس از ایمان، عمل صالح میکند و این چرخه باعث شدت نور در او میشود. هر اندازه نور بالا رود و بیشتر شود نیاز به عقل کمتر میشود. شما در یک اتاق نورانی وقتی میخواهید سراغ یخچال برای برداشتن یک لیوان آب بروید از عقل استفاده نمیکنید چون نور است و میبینید و اصلاً نیازی به عقل ندارید.
⚪️💫اگر شدت نور بر اثر ایمان و عمل صالح و انقطاع از نفس زیادتر شود، این نور در رؤیای صادقه یا خواب تبشیری خود را بروز میدهد و وقتی زیادتر شد مکاشفه پیش میآید، چنانچه مرحوم رجبعلی خیاط از شدت این نور بود که برزخ خود و دیگران را میدید. چنانچه شدت ظلمت هم باعث پریشانی خاطر و کابوس و رؤیاهای دردناک میشود. پس نور و ظلمت هر دو قابل انتقال به عالم رؤیا است.
❇️بسیاری از ما با اعمال نیک با نیّت خالصانه کسب نور 💫میکنیم 🔺ولی با معصیت این انوار را از دست میدهیم. کسبِ نور سخت و تدریجی است اما کسبِ ظلمت آسان و کلی است. بسیاری نور حاصل از عبادت شبانه را، یک کلمه غیبت از دست انسان میرباید. برای همین دوری از معصیت در کسب نور بسیار مهم است.
⭕️کسی میتواند به عنوان مرجع ما در دین باشد که کاملاً در این نور الهی قرار گرفته است و از ظلمت به دور است. برای همین مجتهد اصیل نباید گناه کبیره داشته و اصرار بر گناه صغیره کند چون ظلمت در او حاصل میکند و نمیبیند و ما را در تاریکی گمراه میکند.
🔺پس عقل هرگز نمیتواند جایگرین 💫نور شود حتی انسان باهوش هم در ظلمات اگر برای آوردنِ آبی از یخچال برود قطعاً از حس لامسه بهره خواهد برد نه عقل. ولی نور میتواند جایگزینی برای عقل باشد شما در نور هرگز برای آوردنِ آب از یخچال از اندیشه و عقل خود استفاده نمیکنید.
💫🌟خدا نور خود را به کسی میدهد که فقط برای رسیدن به او و کسب رضایت او تلاش میکند و هدفش از علمآموزی، کسبِ معیشت یا شهرت نیست. استاد ما کسی میتواند باشد که خودش در نور باشد و چنین کسی ما را بیشتر از آنکه به پای منبرنشستن تشویق کند به عملکردن برای کسب نور از سوی خودمان تشویق خواهد کرد.
#ادامه_دارد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ 🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست؟ #بخش_ششم ⚡️شدت و ضعف اعمال ما متأثر از نوری است ک
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴🔵 #فرق ظلمت و ظلمات در چیست؟
#بخش هفتم
💢اگر هدایت با نور است، پس جایگاه عقل و تحقیق در دین کجاست؟
📗 در قرآن به عقل اشاره شده است و پرسش و تحقیق به عنوان جایگاه عقل در شروع بحث شناخت و معرفت توحید است. عقل در قرآن بیشتر در امور دیداری است، یعنی خداوند میپرسد آیا در آفرینش آسمانها و زمین نگاه کرده و اندیشه نمیکنید؟ به عبارت بهتر عقل فقط ماشین توحید را استارت میزند و کنار میرود، ادامه حرکت در مسیر، با نور الهی است.
🌔 جایگاه سؤال و تحقیق هم اینجا نمود پیدا میکند که آنچه با نور الهی یک ولیِّ خدا میبیند با قرآن و حدیث تطبیق میدهد تا مطمئن شود انوار الهی است تا بر صحت نوربودنِ علم خود رفع تردید کرده و یقین حاصل کند.
🔰 در تمام علوم بخاطر اینکه دیداری هستند با اتکاء به عقل میتوان به علم رسید.
⭕️مثال: در علم پزشکی با دیدن رنگ زرد در کسی میتوان به وجود بیماری یرقان در او پی برد یا در ریاضی میتوان جمع 2 + 2 را نشان داد.
⛔️ اما علوم دینی و قرآنی، تنها علومی هستند که با چشم ظاهری قابل رؤیت و اثبات نیستند، پس باید نوری الهی باشد که در قلب بیفتد، تا انسان آن حقیقت را ببیند.
⭕️مثال: وقتی خداوند میفرماید: اگر در راه من انفاق کنید جای آن را پُر میکنم، این امر با عقل و ماشین حساب بشری قابل توجیه نیست چون هر چیزی از اموال برداریم کم میشود، پس برای باورکردن این امرِ دینی، باید نوری در قلب داشت که باور کرد و بخشید. علوم دینی هرگز با اتکای به عقل ظاهری در موارد زیادی قابل توجیه نیستند.
✨✨ وهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا (47 - فرقان)
💎و او خدایی است که شب را برای شما لباس گردانید (تا همه در جامهی سیاه شب مستور شوید) و خواب را مایه سکون و آرامش شما قرار داد و روز روشن را برای جنبش و کار مقرر داشت.
🌘 در ظلمت انسان را خواب میگیرد و در نور به انسان حسّ تلاش دست میدهد.
🔶فرض کنید شبی که برق میرود و در خانه ظلمت میشود، انسان خود بخود میخواهد برود و بخوابد.
💠 پس کسانی که در ظلمت هستند در خواب و غفلت به سر میبرند و کسانی که در نور قرار دارند در تلاش و کوشش هستند. بسیاری هستند که در ظلمت قرار دارند و نمیدانند برای چه آفریده شدهاند و چه باید بکنند. اینها هر چند در ظاهر هر روز کار میکنند و در تلاش هستند و مال کسب میکنند، ولی از مال خود بهرهای نمیبرند. مؤمن چون در نور است، از لحظه لحظهی زندگی خود برای عبادت و بندگی و خدمت به خلق و سرعت در کارهای خیر استفاده میکند و در تلاش برای آخرت خویش است و عمر خود را کمتر در خواب سپری میکند.
✨✨قمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (2 - مزمل)
🌛شب را جز اندکی (که ویژه استراحت است، برای عبادت) برخیز.
✨✨ أوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ۚ (122 - انعام)
⁉️و آیا کسی که مرده (جهل و ضلالت) بود ما او را زنده کردیم و به او روشنی (علم و دیانت) دادیم تا به آن روشنی میان مردم (سرافراز) رود مثل او مانند کسی است که در تاریکیها (ی جهل) فرو رفته و از آن به در نتواند گشت؟
💎 حضرت حق به صراحت میفرماید: انسان برای رفتن در جامعه و میان مردم، به نوری از جانب خدا نیاز دارد. این آیه به صراحت میگوید: اکثر مردم در ظلمت هستند و نوری ندارند که با تبعیّت از آنها گمان کنی در حال حرکت به راه راست هستی.
💠نبی مکرم اسلام (ص) در حدیثی به ابوذر فرمودند: ای ابوذر! بدان همه مردم در دینشان عاقل و در کار آخرتشان احمق هستند.
✨✨ وإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ (116 - انعام)
⚡️و اگر از اکثر مردم روی زمین پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد که اینان جز از پیِ گمان (و هوی و هوس) نمیروند و جز اندیشه باطل و دروغ چیزی در دست ندارند.
✳️در جامعه اسلامی نور و ظلمت در هم پیچیده است، چه اعمال خرافهای که در ظلمت مسلمین به عنوان فضیلت مورد تقدّس و عمل است و چه اعمال حسنهای که اصلاً در جامعه دیده نمیشوند. پس بدون کسبِ نور، رفتن به سوی خدا در جامعه و در میان مردم امری محال است و این نور حاصل نمیشود مگر با عمل!!!!
#پایان🔷🔶
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
08.mp3
1.61M
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴🔵 #فتنه_کرونایی8
#بخش پایانی🔶🔷
🔴 بهم ریختگی جبهه کفر به ما این مژده رو میده که زمینه سازی های خوبی برای ظهور ایجاد شده...
⭕️ تا بحال هیچ وقت ما ترور بیولوژیک رو در طول تاریخ تجربه نکرده بودیم... این ترور در نهایت باعث قوی تر شدن ما خواهد شد...✌🏼
🎙استاد طائب
#کرونا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴 اولین منکر غیبت #امام_زمان کیست؟!
#بخش اول
❇️ غیبت حجت الهی، از مصادیق غیب پروردگار است. غیبت حجت الهی از امت خود مسألهای نیست که صرفاً در مورد حضرت مهدی(ع) پیش آمده باشد و سابقه آن به انبیا و حجج الهی پیشین بر میگردد، غیبت انبیا و اولیای الهی یکی از سنتهای رایج در میان ایشان بوده است.
✍️از روایات بر میآید که بیشتر انبیای الهی، برای مدتی از امت خویش مخفی بوده اند.
💠💠امام حسن عسکری(ع)،در روایتی «غیبت» را از علایم و ویژگیهای پیامبران میداند:
؛ فرزند من همان قائم بعد از من است و همان كسى است كه داراى علائم پیغمبران یعنى طول عمر و غیبت طولانى خواهد بود.»[1]
✍️در این نوشتار برآنیم که دیدگاه شیخ صدوق را در مقایسه داستان سجده نکردن شیطان بر حضرت آدم(ع) و مسئله غیبت حضرت مهدی(ع) و منکران ایشان بیان کنیم.
🔶 #ایمان_به_غیب
💎خدای عزوجل در آیه ٣ سوره بقره در وصف "متقین" می فرماید: «الَّذِینَ یُۆْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُون». بنابر این آیه مبارکه متقین کسانی اند كه به غیب ایمان مىآورند، و نماز را بر پا مىدارند، و از آنچه روزی داده شده اند انفاق می کنند. تفاسیر وجوه مختلفی را به عنوان مصداق غیب در آیه مطرح کرده اند، مثلا در تفسیر مجمع البیان ۵ قول مطرح شده است[2]:
1- واجبات و محرمات و مباحات یعنى احكام.
2- قیامت و بهشت و جهنم.
3- آنچه از ناحیه خداست.
4- هر چه از علم و اطلاع مردم عادى بیرون است.
5- قرآن.
💢ولی روایات اهل بیت (ع) که در تفاسیر شیعی معتبر ذیل آیه آمده است ایمان به حضرت قائم (ع) و غیبت او را در تفسیر ایمان به غیب مطرح کرده و حجت غائب خدا را مصداق غیب می دانند. (چنان چه طبرسی در مجمع البیان نظر امامیه را ذیل قول ۴ آورده است)
✍️شیخ صدوق در برخی روایاتی را که در این باره وجود دارد آورده است:
➕و یحیى بن أبی القاسم می گوید: از امام صادق(ع) از معناى آیه شریفه «الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُۆْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» پرسش كردم فرمودند: مقصود از متّقین، شیعه علىّ (ع)است، و مراد از غیب، حجّت غائب است و شاهد آن نیز این قول خداى تعالى است: «مىگویند چرا بر او آیهاى از جانب پروردگارش نازل نمىشود؟ بگو كه غیب از آن خداست و در انتظار باشید كه من نیز با شما از منتظرانم». پس خداى تعالى خبر داده است كه «الآیة» همان «الغیب» است و غیب هم همان حجّت است.[3]
♦️چه از دیدهاش پنهان بود انكار كرد و آن را باور نداشت و به همان كه آشكار دید احتجاج كرد و آن تن خاكى آدم بود و منكر شد كه در پس آن چه چیز واقع شده است».[4]
📚پی نوشت:
[1]بحارالانوار،ج51، ص224،ح11
[2]مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،ج1، ص 61
[3]صدوق،کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 17
4]صدوق،کمال الدین وتمام النعمه، ج1،ص١٣
#عید_نوروز🌸🍃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴🔵 نشانه های ظهور
🔰 اقسام نشانه های ظهور
#بخش۱)
✔️ یکی از مسائل مهم مهدویت، علائم و نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج) است. به همین مناسبت گفتگوی مشروحی با حجتالاسلام سید حسن زمانی استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و پژوهشگر مسائل مهدویت، انجام دادیم که ماحصل آن از نظر میگذرد.
ادیان الهی نشانههای ظهور منجی را برای مردم بیان کردهاند
➕وعده آمدن موعود و نجات دهنده جهانی و برپایی دولت کریمه بر محوریت عدالت، وعدهای است که در ادیان الهی، مطرح و برای آن نشانههایی بیان شده است.
🌼از طرف دیگر، انسانها همواره مشتاق دانستن آینده و سرنوشت خود و دنیای اطراف بوده و هستند.
💥💥💥
✔️ آیندهنگر آسمانی و زمینی
⭕️آیندهنگران را میتوان به آسمانی و زمین تقسیم کرد. آیندهبینانِ آسمانی از طرف پروردگار آفرینش برگزیده شدهاند و حجّتهای او بر آدمیان هستند. کلام آنان، ریشه در وحی آسمانی دارد و از افق بالا به هستی مینگرند.
🔺خبر دادن از گذشته، حال یا آینده، برایشان تفاوتی نمیکند و اخبار آنان از آینده، به میزان گفتارشان درباره گذشته و حال حقیقت دارد.
🔸ولی آینده نگران زمینی - با دید محدودی که دارند- سوداگرانی هستند که با سوء استفاده از ساده اندیشان، بازار خود را رونق میدهند.
💐در دین اسلام نیز بخش زیادی از روایات پیشوایان دین در بحث مهدویت، مربوط به علامتهای قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
💥💥💥
✔️اقسام نشانههای ظهور
📚در کتابهای مختلف، تقسیمهایی برای نشانههای قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – مطرح شده است؛
🌼نشانههای متصل و منفصل
نشانههای عادی و غیر عادی
نشانههای آسمانی و زمینی
نشانههای عام و خاص
نشانههای حتمی و غیر حتمی
#امام_زمان_عج_الله🌼
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ 🔴🔵 نشانه های ظهور 🔰 اقسام نشانه های ظهور #بخش۱) ✔️ یکی از مسائل مهم مهدویت، علائ
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔴🔵 نشانه های ظهور
⭕️ نشانه های ظهور
✔️ اقسام نشانه های ظهور
#بخش۲)
👇👇👇
✅ نشانههای متصل و منفصل
➕نشانههای متصل، علامتهایی است که نزدیک #قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – واقع میشوند؛ به صورتی که فاصله زمانی میان آنها و قیام حضرت، مشخص است. مانند قتل نفس زکیه که پانزده شب با قیام فاصله دارد.
علائم منفصل، نشانههایی است که فاصله زمانی آنها با قیام امام مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – مشخص نیست؛ اما تحقق آنها باعث اطمینان قلبی مؤمنان و ایجاد روحیه امید در میان آنان میشود؛ مانند اختلاف بنیعباس.
💥💥💥
✅نشانههای عادی و غیرعادی
💐نشانههای عادی، نشانههایی هستند که واقع شدن آنها، مانند پیدایش سایر پدیدهها روال عادی و طبیعی دارد؛ مانند خروج سفیانی و قتل نفس زکیه.
اما نشانههای غیر عادی، نشانههایی هستند که واقع شدن آنها از راه عادی و طبیعی ممکن نیست؛ مانند ندای آسمانی
💥💥💥
✔️نشانههای آسمانی و زمینی
🌼برخی نشانهها در آسمان پدید میآیند؛ مانند خورشید و ماه گرفتگی در ماه رمضان یا ندای آسمانی.
🌹و محل وقوع برخی علامتها، زمین است؛ مانند خسف بیداء و قتل نفس زکیه.
💥💥💥
✅نشانههای عام و خاص
⭕️نشانههای عام به بیان موضوع عمومی قبل از ظهور میپردازد؛ مانند افزایش فساد، ناامنی، بیماریها و واقع شدن زلزلههای ویران گر.
🌻در مقابل، برخی از نشانها مواردی خاص را مطرح میکنند که قبل از ظهور یا قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – رخ خواهد داد. مانند خروج سفیانی
#امام_زمان_عج_الله🌼
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔰 اعمال مستحبی را # به امام زمان ارواحنافداه هدیه کنیم.
🔵#بخش 1️⃣از 2️⃣
⭕️ یکی از وظایف شیعه در زمان غیبت حضرت امام عصر عجلاللهفرجه، به یاد ایشان بودن و یکی از روشهای حضرات معصومین علیهمالسّلام و علما بزرگ و اولیاء الهی این بوده است که برخی افراد را مأمور می کردهاند تا برای اولیای خود و حضرات معصومین علیهمالسّلام اعمال مستحبّی انجام دهند و
💢 شاید بتوان گفت یکی از کارهای خوبی که شایسته است منتظران حضرتش انجام دهند این است که تمام اعمال مستحبی خود را به نیابت از ایشان انجام دهند و یا به ایشان هدیه نمایند تا از عنایات خاص حضرت بهرهمند گردند و توفیقات روزافزونی شامل حالشان گردد.
در کتبی که وظایف شیعه در زمان غیبت نوشته شده، بر این نکته تأکید شده است که اگر کسی چنین توفیقی را کسب کند، چه آثاری برای او خواهد داشت.
✍️از جمله آنها میتوان
موارد زیر را برشمرد:
💠 ۱. موجب پالایش اعمال انسان می گردد.
❇️ ۲. آرایش افعال انجام شده به نور انتساب
به حضرت، شامل اعمال انسان می شود.
#ادامه دارد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🔰 اعمال مستحبی را به امام زمانارواحنافداه هدیه کنیم.
#بخش 2️⃣ از 2️⃣)
🌸 ۳. توفیق ادامه کارهای نیک، نصیب انسان میگردد.
🌼 ۴. توفیق افزایش کارهای نیک.
🌺 ۵. توفیق نگهداری اعمال نیک.
🌸 ۶. نجات از لغزش ها با عنایت
آقا امام زمان ارواحنافداه
🔶 ۷. توفیق نجات از گناهان کبیره و صغیره.
💫 ۸. بهرهوری از عنایات ویژه حضرت.
🔺 ۹. دوری شیطان از حریم منتسبان به
حضرت مهدی عجلاللهفرجه.
✨ ۱۰. مصونیت از القائات نفسانی غرور، عجب، ریا و... .
✳️ ۱۱. خرسندی حضرات معصومین علیهمالسّلام.
❇️ ۱۲. ایجاد آرامش روانی به خاطر
یاد حضرت ولی عصر عجلاللهفرجه.
🔷 ۱۳. انجام وظیفه به عنوان یک شیعه،
به ویژه سربازی آقا در زمان غیبت.
💥 پس چه خوب است از خداوند متعال توفیق این کار را بخواهیم و همیشه به یاد آن حضرت باشیم و اعمال خود را به نیات آن امام همام انجام دهیم. انشاءالله
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
#روایت_قدس🇵🇸
💢نسبت #بیت المقدس و #امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف
#بخش اول
🔰پیروزی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف بر سفیانی و هم پیمانان وی
⭕️در هنگام که غضب خداوند و خشم مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و سپاهیانش بر سفیانی و هم پیمانان وی فرو میبارد، نشانه ها و معجزات الهی به دست مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف آشکار میشود. سختی و تیره روزی به سفیانی و حامیانش روی میآورد و به بدترین شکل شکست میخورند.
🔺سرانجام، سفیانی به دست یکی از سپاهیان امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دستگیر می شود و طبق نقل روایات، در کنار دریاچه طبریه یا در ناحیه ورودی قدس به هلاکت می رسد.
🕌 مسجدالأقصی، واقع در شهر مذهبی بیت المقدس مسجدی است که از دیرباز تاکنون مورد توجه مسلمانان و دیگر ملت ها است.
✳️ بیت المقدس🇵🇸 از جمله شهرهای مهم جهان است و به پرستشگاه انبیا معروف و نام های دیگر ش اورشلیم و ایلیا است.
❇️قدس 🇵🇸شهری است که بر سر کوهی نهاده و آب ندارد؛ مگر از باران و برستات ها چشمه های آبست، امّا به شهر نیست و گرد شهر بارویی حصین است، از سنگ و گچ، دروازه ها آهنین، نزدیک شهر هیچ درختی نیست و...»(۱)
❇️«مقدسی» 🇵🇸جغرافی دان معروف قرن چهارم هجری در وصف این شهر می نویسد: «در میان شهرهای فلسطین بزرگ تر از آن نیست. بسیاری از قصبه ها از آن کوچک ترند چون اصطخر، قاین، فرما. نه سرد بسیار و نه گرم است...» و جغرافی دان مشهور دیگری نیز در کتاب مهم خود «ممالک و مسائل»، از این شهر وصف زیبایی نموده است.
❇️«بیت المقدس،🇵🇸 شهری بلند و خوش است بر سر کوهها و هر که خواهد آنجا رود به هر جانب که باشد، بیت المقدس از موضع او بلندتر است...».(٢) در احادیث و روایات اسلامی نیز بر فضیلت این شهر تأکید شده است.
💠 امام علی علیه السّلام فرمودند: «یک نماز در بیت المقدس معادل هزار نماز است.»(٣) و از میمونه مولالنبی بازگو کرده اند که گفت: یا رسول الله، ما را درباره بیت المقدس فتوا دهید، فرمودند: «ارض محشر و منشر، آنجاست، بروید و نماز را در آن بگذارید و برای این نماز در آن، مثل هزار نماز در غیر آن است»، گفتم: اگر استطاعت آن را نداشته باشم، چه کنم؟ فرمودند: «روغن زیتی برای آن هدیه بنما که در چراغ آن بیفروزند، هر کس این کار را بکند، مثل آن است که به آنجا آمده است.»(۴)
🔖احادیث دیگری نیز در مورد این شهر در کتب حدیثی شیعه و اهل تسنن آمده که می توان به کتب حدیثی همچون «سفین البحار»، «من لایحضره الفقیه»، «صحیح بخاری» و «سنن سنائی» و... مراجعه کرد.
✍️ و در طول تاریخ دولتهای قدرتمند برای تصرف و فتح این شهر تلاشهای زیادی نمودهاند، دولتهای قدیم چون بابلی ها، کلدانیها و... دولت روم، کشورهای اروپایی، انگلیس، فرانسه و اکنون رژیم صهیونیستی از این جملهاند.
💥نسبت بیت المقدس و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف
✳️ بیت المقدس،🇵🇸 معاصر ظهور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف از چند جهت مورد توجّه قرار میگیرد.
🔶یکی از آن جهتها، وقوع نبردی بزرگ در آن، میان سرسخت ترین دشمن امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف و آن حضرت است. از دشمنان آشکار در نهضت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف فردی به نام «سفیانی» است.
🔺وی جنایات خود را سه ماه پیش از ظهور از شام آغاز می کند و شش ماه بعد از ظهور در نبردی حوالی بیت المقدس پرونده خونبار و سیاه وی برای همیشه بسته میشود. او دشمن سرسخت و رویاروی آن حضرت است، هر چند که امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف در حقیقت با نیروهای کافری که از سفیانی پشتیبانی میکنند روبروست.
✍️روایات تصریح کرده اند که خروج سفیانی از وعدههای حتمی خداوند است. سفیانی پس از جنایات متعدد و خونباری که از شام تا عراق و حجاز انجام می دهد، با تجربه اوّلین شکست خود به سبب فرورفتن بخشی از سپاهیانش در بیابانی حوالی مکه ـ بیداء ـ پس از ظهور، به مدینه و سپس عراق روانه میشود.
✍️روایات، در مورد جنگ های سفیانی با حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و یارانش، تنها به ذکر نبرد فتح قدس و آزادی فلسطین پرداختهاند که جنگ پایانی وی خواهد بود. نتیجه این جنگ شکست او و همه هم پیمانانش است.
📚پی نوشت: ۱. همو، ص ۲۶۹ و ۲۷۰، به نقل از ناصر خسرو قبادیانی، سفرنامه.
۲. اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، ممالک و مسالک، ترجمه: محمدبن اسعد بن عبدا...، به کوشش افشار، ایرج، انتشارات ادبی و تاریخی ۱۳۷۳ ص ۶۹ و ۷۰.
۳. کمره ای، حاج میرزا خلیل، بیت المقدس و تحول قبله، به نقل از شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه.
۴. کمره ای، حاج میرزا خلیل، به نقل از: سنن، ابن ماجد، ص ۴۲۹، سنن، بیهقی، ص ۴۴۱.
#ادامه دارد...
#عاشقان_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#قرارگاه_بسوی_ظهور
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ #روایت_قدس🇵🇸 💢نسبت #بیت المقدس و #امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف #بخش اول
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
#روایت_قدس🇵🇸
💢نسبت #بیت المقدس و #امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف
#بخش دوم
⚪️فتح قدس به وسیله امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف🏳️
✍️از روایات مربوط به این نبرد چنین برمیآید که سفیانی، با مشکلات زیادی روبرو میشود. حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در آغاز نبرد درنگ میکند و مدتی در حومه دمشق میماند تا بزرگان و مؤمنان اهل شام، آنهایی که هنوز به آن حضرت نپیوستهاند، به او ملحق شوند.
💢 سپس حضرت از سفیانی میخواهد که جهت گفت وگو شخصاً با آن بزرگوار ملاقات کند. آنگاه یکدیگر را ملاقات می کنند. وی تحت تأثیر شخصیت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف قرار می گیرد و با آن حضرت بیعت می کند و تصمیم می گیرد دست از جنگ بردارد و منطقه را تسلیم امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف نماید. امّا نزدیکان و پشتیبانان سفیانی وی را پس از آن سرزنش و نکوهش می کنند و او را از تصمیمش منصرف میسازند!
💠 حضرت علی علیه السّلام در روایتی دراین باره فرمود: «وقتی سفیانی لشکری به سوی مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف می فرستد در بیابان بیداء به هلاکت میرسند و این خبر به اهل شام میرسد. آنها به خلیفه خود میگویند، مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کرده است با او بیعت کن و به اطاعت وی در آی و گرنه تو را میکشیم. او عده ای را جهت بیعت نزد آن حضرت میفرستد و مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف از سوی دیگر حرکت میکند تا در بیت المقدس فرود آید».(۱)
✍️این روایتی است که اوج حرکت مردمی دوستداران حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و مخالفان سفیانی را نشان میدهد در همین نسخه آمده است: «حضرت مهدی میگوید پسر عموی مرا نزد من آورید تا با وی سخن گویم پس او نزد حضرت عجّل الله تعالی فرجه الشریف آمده و به او گفت وگو میکند. پس از این گفت وگو، وی زمام امر را به امام علیه السّلام تسلیم و با او بیعت میکند! امّا چون نزد یاران خود باز میگردد قبیله کلب ـ خاندان وی ـ او را نادم و پشیمان میکنند. به همین جهت او برمیگردد و تقاضای فسخ پیمان میکند، امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز بیعت وی را فسخ میکند. آنگاه سفیانی لشکریان خود را برای جنگ با امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف بسیج میکند ولی امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف او را شکست میدهد و خداوند رومیان را نیز به دست آن حضرت عجّل الله تعالی فرجه الشریف منهدم می سازد».(٢)
⭕️به هر حال، سفیانی موفق نمیشود از این جوّ مردمی طرفی بربندد و از آن فرصتی که امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف به وی میدهد استفاده کند و مسلمانان سرزمین شام هم موفق به ساقط کردن حکومت سفیانی و ارتش او نمیشوند. از این رو وی و هم پیمانانش نیروهای خود را برای جنگی بزرگ آماده میکنند؛ جنگی که محورهای آن به گفته روایات از عکّا تا صور و از آنجا تا انطاکیه در ساحل دریا و از دمشق تا طبریه و تا داخل قدس گسترش مییابد.
💥ظاهراً در همین مقطع زمانی است که حضرت مسیح علیه السّلام از آسمان فرود آمده، به یاری امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف میپردازد. در شماری از روایت ها آمده است که محلّ فرود آمدن عیسی علیه السّلام در قدس خواهد بود همچنین آن حضرت پشت سر امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف نماز می گزارد و با تصریح به وزارت آن حضرت برتری جایگاه حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه الشریف را بر خویش به نمایش می گذارند، همچنین هر سال به حج خانه خدا مشرف می شود و مسلمانان به همراهی وی به نبرد با یهود، روم و دجال میپردازند.(٣)
📚 ۱. نسخه خطّی ابن حماد، ص ۹۶.
۲. همان، ص ۹۷.
۳. عصر ظهور، ص ۳۴۲
#ادامه_دارد...
#عاشقان_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#قرارگاه_بسوی_ظهور
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ #روایت_قدس🇵🇸 💢نسبت #بیت المقدس و #امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف #بخش دوم ⚪️
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
#روایت_قدس🇵🇸
💢نسبت #بیت المقدس و #امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف
#بخش سوم
🔰پیروزی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف بر سفیانی و هم پیمانان وی
⚪️ فتح قدس به وسیله امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف - ۲
💎 حضور ایشان (حضرت مسیح علیه السّلام) به نحوی است که حداکثر یاری رسانی به حضرت ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به دنبال دارد. در نماز چنان که با فعالیت ها و اقدامات تبلیغی زمینه گرایش خیل عظیم مسیحیان مؤمن و غیرمغرض را به ایشان فراهم میآورد:
⭕️در این هنگام غضب خداوند و خشم مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و سپاهیانش بر سفیانی و هم پیمانان وی فرو میبارد، نشانه ها و معجزات الهی به دست مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف آشکار میشود.
💢 سختی و تیره روزی به سفیانی و حامیان یهودی و رومی اش روی میآورد و به بدترین شکل شکست میخورند. سرانجام، سفیانی به دست یکی از سپاهیان امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دستگیر میشود و طبق نقل روایات، در کنار دریاچه طبریه یا در ناحیه ورودی قدس به هلاکت میرسد.
✍️در ادامه وقایع ظهور با وساطت حضرت مسیح علیه السّلام میان سپاه امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف و غربیان پیمان صلحی ۱۰ ساله منعقد میشود که اندکی پس از آن، غربیان صلحنامه نقض میکنند و زمینه بروز فتح المبین دوم اسلام و تکرار خاطره صلح حدیبیّه را فراهم میآورند با این تفاوت که در اوّلی، اسلام بر شبه جزیره عربستان حاکم شد و در دومی بر تمام زمین.
📚تفصیل این اقدامات را می توان در کتاب های «عصر ظهور»
امام مهدی (عج) و مسجدالاقصی، مجله موعود، آبان ۱۳۷۸، شماره ۹۳
#ادامه دارد...
#عاشقان_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#قرارگاه_بسوی_ظهور
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍