#خاطره🌸
رفیقشهید:
روزشهادتبابڪ♥️بود.
فرماندمونشهیدنظری،دوستمونسیدروفرستادهبودعقب
بابڪ♥️بہمنگفت:
"ممدرفتیعقباونوبرامونبیار."
گفتم:
"بابڪ♥️منعقبنمیرمهمینجاهستم."
اونروزدوباررفتمپیشش
همینوازمخواست.
براشناهارآوردم
کمبودمسئولموننمیزاشتبہکسیبدیم.
یواشکییکیاضافہبرداشتمبهشدادم.
نگاهکرد.
گفتم:
"منچیزیبهتمیدمسریعبگیرازمن."
خندهایکردورفتداخلماشینگذاشت.
۶,۷تاسیببهشدادم
کہقسمتشنشدبخوره
رفتنمنهماناوخوردن
خمپارهجایمنهمانا…
یڪصلواتهدیہشمابہشهیدنور؎🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطــره🎞
رفیقشہید:
بابک رابطه با نامحرم رو بسیار بسیار رعایت میکرد همیشه حواسش بود که خدایی نکرده دراین بابت گناه نکنه،
شهید یک خداشناس به تمام معنا بود من باهاش
داخل آموزشات آشنا شدم چیزی که منو به سمتش کشوند خدادوست بودنش بود اینکه و خیلی مرد بود و چیزی داشت که خیلیا نداشتن مردونگیش واقعی بود.
همیشه وقتی دورهم بودیم و حرف از شهادت میشد خیلی میگفت دعام کنید شهید شم همیشه تو حرفاش حرف از شهادت بود.
دور اول که برای اعزام آموزش میدیدیم قسمت نشد بره و یادمه یه بار اینقدر گریه کرد برای اینکه که نتونست اعزام بشه. همش میگفت من لیاقت نداشتم برم چرا نشد... خیلی ناراحت بود.
همیشه هوای دوستاشو توجمع داشت که یوقت کسی باهاش شوخی بد نکنه، تو مشکلات خیلی مردونه کنارت وایمیستاد و اولین کسی بود که برای کمک آستین بالا میزد.
#شہیدبابکنوری♥️
رفیقشهید :
رفتہبودیمراهیاننور
موقعایکہرسیدیمخوزستان،
بابڪهرگزباکفشراهنمیرفت
پیادهتویہاونگرما🌤
میگفت :وجببہوجباینخاڪ
روشهیدانقدمزدن ..
زندگےکردندراهرفتند ... =))
خونشهیدانموندراینسرزمینریختہشده
وماحقنداریمبدونوضووباکفشدراین
سرزمینگامبرداریم ."🙂🖐🏼
هرگزبابڪدراینسرزمینبدونوضوراه
نرفتوباکفشراهنرفت ... ✨🕊
‹♥️🖇› #خاطره
‹♥️🖇› #ڪلنا_فداڪ_یامهدے
「♥️➜
رفیقشهید :
رفتہبودیمراهیاننور
موقعایکہرسیدیمخوزستان،
بابڪهرگزباکفشراهنمیرفت
پیادهتویہاونگرما🌤
میگفت :وجببہوجباینخاڪ
روشهیدانقدمزدن ..
زندگےکردندراهرفتند ... =))
خونشهیدانموندراینسرزمینریختہشده
وماحقنداریمبدونوضووباکفشدراین
سرزمینگامبرداریم ."🙂🖐🏼
هرگزبابڪدراینسرزمینبدونوضوراه
نرفتوباکفشراهنرفت ... ✨🕊
‹♥️🖇› #خاطره
‹♥️🖇› #ڪلنا_فداڪ_یامهدے
「♥️➜
#خاطره
شب عملیات وقتی همه مشغول بستن کوله هایمان بودیم و داشتیم آماده عملیات می شدیم، رضا برگشت و به من گفت: حاجی یک دفعه دلم برای دخترم خیلی تنگ شد. این قدر این جمله را با سوز گفت که دلم سوخت و اشک در چشمانم جمع شد ولی خودم را کنترل کرده و دلداری اش دادم. به او گفتم: من هم دو تا دختر دارم، من هم دلتنگم، ولی خون ما کجا و خون فرزندان حسین کجا؟ ما مدافعان خدای صبریم، ما مدافعان حرم زینب کبری (س) هستیم…. و دیگر هیچ نگفت و فردای آن شب با قلبی آرام و روحی بلند پرواز کرد…«تقی زاده همرزم شهید»
#سالروز_شهادت
#شهید_مدافع_حرم
#شهدای_دیار_سربداران
#شهید_رضا_دامرودی
#کنگره_ملی_بزرگداشت_2000_شهید_دیار_سربداران
#خاطره 🌸
یک روز قبل از اینکه بره سوریه رفتیم گمرک برای خودش کوله پشتی و لباس👖👚 نظامی خرید.
گفتم حسین مگه اونجا بهتون نمیدن این چیزارو ؟ 😳
گفت اونجا میدن ولی من که توانایی مالی💰 دارم خودم میخرم وسایل اونجا رو استفاده نکنم .... ☺️☺️
حدود ۲۰۰ هزار تومن 💰از پولش هم دستکش خرید و همه رو با خودش برد تا بده به رزمنده ها .
.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#بیت_المال
#شهید_حسین_معز_غلامی
#جهاد_ادامه_دارد
.
#خاطره 🌸
یک روز قبل از اینکه بره سوریه رفتیم گمرک برای خودش کوله پشتی و لباس👖👚 نظامی خرید.
گفتم حسین مگه اونجا بهتون نمیدن این چیزارو ؟ 😳
گفت اونجا میدن ولی من که توانایی مالی💰 دارم خودم میخرم وسایل اونجا رو استفاده نکنم .... ☺️☺️
حدود ۲۰۰ هزار تومن 💰از پولش هم دستکش خرید و همه رو با خودش برد تا بده به رزمنده ها .
.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#بیت_المال
#شهید_حسین_معز_غلامی
#جهاد_ادامه_دارد
.
#خاطره🌸
#مادر_شهید🌷
اا
سه روز مونده بود به آخرین اعزامش؛ بهش گفتم لااقل این چند شب رو راحت بخواب؛پس تو کی میخوای یکم برای خودت وقت بذاری و بخوابی، اونجا هم که بهت میگن "عقاب شب" از بس شبها بیداری و هوشیار؛ آنقدر نرو قم و جمکران و هیات و گشت و ... یکم استراحت کن بدنت کم نیاره...
گفت چشم و رفت.
چندساعت بعد با این پستش جوابمو داد
👇👇
.
تضرع اربابمان حسین کنار بدن علی اکبرش👇😢😔
" لقد استرحت من هم الدنیا و غمها و بقی ابوک (و امک) فردا و وحیدا"
پسرم، از غم و اندوه دنیا راحتشدی ولی پدرت غریب و تنها باقی ماند
😭💔😔
#مدافع_حرم
#شهید_حسین_معز_غلامی
#ســـالـــــــــروزشــــــهـادت
#خاطــره🎞
•|پـدرشھـید|•
ازهمانبچگی؛
اهلِحسابوکتابوبرنامهریزیبود
خواهروبرادرهایشهمیشهوقتبرگشتن
ازمدرسهخوراکیمیخریدند
امابابڪبههمانتغذیهمادرقناعتمیکرد،
وپولتوجیبیهایشراجمعمیکرد.
ازهمانوقتهاکه۱۱سالشبود،
نمازمغربرادرمسجدمیخواند!
💛 #خاطره
| دلِ ڪربلایی... |
میگفت: تا وقتی که کربلا نرفتی خوبه...
ولی وقتی که یه بار بری کربلا، دیگه نمیتونی بمونی و دلت همش کربلاست
و دوست داری که باز زیارت بری...
✍🏻 به روایت مـادر بزرگوار شهیـد
#آرمان_عزیز ✨
#شهید_آرمان_علی_وردی
♥️ #خاطره
|امام حسین(ع) اگه بخواد...|
گفت: دیدی مامان گفتم امام حسین(ع) اگه بخواد واقعا میطلبه، کی فکرشو میکرد؟
✍🏻 به روایت مادر بزرگوار شهید
#شهید_آرمان_علی_وردی
#رفیق_شهیدم
وقتی در خانه حضور داشت، شلوغ بود. آرمان جو خانه را کلاً عوض میکرد...
اوایل که حوزه میرفت من دلتنگش میشدم!
وقتی آرمان نبود، انگار هیچکس هم در خانه نبود! در کنار اینها خیلی شوخ و خوش اخلاق و مهربان بود.
✍🏻 به روایت مادر بزرگوار شهید
#خاطره
#آرمان_عزیز
#یک_ایران_آرمان
#شهید_آرمان_علی_وردی