#حضرت_قاسم
باد وقتی که برآن حلقه ی گیسو افتاد
سنگ باران شد و میدان به هیاهو افتاد
سنگ احساس ندارد که یتیمی سخت است
سنگ آنقدر به او خورد که از رو افتاد
نه توانی است به دست و نه رکابی است به پا
نیزه ای خورد از این سو و از آن سو افتاد
به زمین خورد ولی زیر لبی زهرا گفت
راه یک نیزه همان لحظه به پهلو افتاد
سر نجمه به روی شانه ی زینب، غش کرد
تا که پرشد حرم از هلهله بانو افتاد
آه از آن آه که در سینه مزاحم می دید
وای از آن پنجه ی بی رحم که بر مو افتاد
قوتی داشت عمو حیف علی اکبر برد
برسرش آمد و یکباره به زانو افتاد
عسل از کنج لبش ریخت ،سرش لشگر ریخت
وسط قائله انگار که کندو افتاد
کاش اینقدر نمی ریخت به هم این لشگر
جای یک نعل همان وقت به ابرو افتاد
حسن لطفی
#حضرت_قاسم
بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من
زد فکر تازهای به سرت ای عزیز من
رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی
با دستخطی از پدرت ای عزیز من
بر دست و پای من چه قدَر بوسه میزنی
گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من
راضی شدم... برو... به خدا میسپارمت
دور از بلا شود سفرت ای عزیز من
با رفتن تو خندهی لشکر بلند شد
پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من
شمشیر و نیزهها همگی قد علمکنان
صف بستهاند دور و برت ای عزیز من
وقتی که نعلها به رویت پا گذاشتند
رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من
در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی
چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من
چسبیدهای به خاک... شبیه عسل شدی
کندو شده است رهگذرت ای عزیز من
طشتی نداشتم که برایت بیاورم
مثل حسن شده جگرت ای عزیز من
ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش
عطر مدینهی کمرت ای عزیز من
سینه به سینه میبرمت سمت خیمهها
نجمه شده است منتظرت ای عزیز من
محمد فردوسی
#حضرت_قاسم
چشمی که بستهای به رخم وا نمیشود
یعنی عمو برای تو بابا نمیشود
ای مهربان خیمه، حرم را نگاه کن
عمه حریف گریهی زنها نمیشود
تا جان نداده مادرت از جا بلند شو
زخم جگر به گریه مداوا نمیشود
باید مرا به سمت حرم با خودت بری
من خواستم که پا شوم اما نمیشود
باور نمیکنم چه به روزت رسیده است
اینقدر تکهسنگ که یکجا نمیشود
تقصیر استخوان سر راه مانده است
راه نفس گمان نکنم، وا نمیشود
این نعلهای تازه چه کردند با تنت
عضوی که از تو گمشده پیدا نمیشود
بیتو عمو اسیر تماشا شده ببین
قدت شبیه قامت سقا شده ببین
مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده
دشتی از آه شعلهزنت زیر و رو شده
پیراهنی که بر بدنت بود کندهاند
پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده
از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار
حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده
با من بگو به دست ِ که افتاده کاکلت
این طور موی پُرشِکنت زیر و رو شده
از بسکه سنگ بر سر و پای تو ریخته
از بسکه نیزه روی تنت زیر و رو شده
انگار جای فاصلهها پر نمیشود
از بس تمامی بدنت زیر و رو شده
حسن لطفی
.
#زمینه #ورودیه
#شب_دوم_محرم
با پیش زمینه ثابت دهه محرم
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
____
ورود به کربلا
آمده کاروان غم
شده وقت اذان غم
یوسف فاطمه حسین
آمده دربیابان غم 2
رسیده مولا به منزل
رسیده دریا به ساحل
پیاده شد زینب از رو محمل ای دل ای دل ای دل
دل به شور و نواست
این زمین کربلاست
دیدنی خیمه هاست یاحسین
سیدی یاحسین
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
.
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
با پیش زمینه ثابت #دهه_محرم
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
____
حضرت عبدالله ابن الحسن(ع)
دورمقتل پراز عدو
غرق خون روزمین عمو
می روم سوی قتله گاه
تاشوم باعدو روبه رو 2
کسی که عمه روخاکاس
برای قلبم یه دنیاس
میون گوداله غرق خون و تنهاس تنهاس تنهاس
ذوالفقارش منم
بی قرارش منم
جانثارش منم یاحسین
ای عمو جان حسین
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
👇
.
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
با پیش زمینه ثابت #دهه_محرم
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
____
حضرت علی اصغر(ع)
ای گل پرپر رباب
روی دست پدر بخواب
خنده ات آتشم زده
میدهی قلب من را عذاب 2
حسینمو گل فروشم
لالایی طفل خموشم
سرت فتاده علی به روی دوشم دوشم دوشم
سوره ی آخرم
غنچه ی پرپرم
ای علی اصغرم ای گلم
ای گل پرپرم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
.
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
با پیش زمینه ثابت #دهه_محرم
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
____
حضرت علی اکبر(ع)
فرقت ازکین دوتا شده
پهلوی تو چه ها شده
رفته ازکف قرارمن
پیکرت اربا اربا شده 2
بلندشو روح و روانم
مرو زدستم جوانم
ببین که آتش زدی علی به جانم جانم جانم
پیشم ای نازنین
پامکش بر زمین
حال من را ببین ای علی
ای علی اکبرم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
.
#زمینه
#شب_نهم_محرم
با پیش زمینه ثابت #دهه_محرم
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
____
حضرت اباالفضل(ع)
ای علمدار لشکرم
یاورم ای برادرم
آید اینجا شمیم یاس
علقمه آمده مادرم 2
بدون تو بی پناهم
بلندشو ازجا سپاهم
زداغ تو بی توان و پر زآهم آهم آهم
اشجع الناس من
شور و احساس من
جانم عباس من یا اخا
ای برادر مرو
ابوذر رییس میرزایی(بهار)