#ایام_محرم 1400
سبک #زمینه
#کربلایی_جواد_مقدم
نفس بده نوا بده جنون بده بگم حسین
دلم گرفته از همه توون بده بگم حسین
بگم حسین همه غمها یادم میره
اگه نباشه نگاهش کارم گیره
همیشه با کرمش امدادم کرده
بدون روضه دلم از دنیا سیره
رفیق ملامت کن بگو ریا کارم
خودش که میدونه چقدر دوسش دارم
حسین حسین ارباب ، حسین حسین ارباب 🔃🔃
باید که پیش دلبرم یه روزی روسفید بشم
روضه منو عوض کنه تا آخرش شهید بشم
یه روز فداییِ صاحب مجلس میشم
به لطف دست کریمش خالص میشم
شبیه اونکه برا مولا سر داده
برهنه میشم و مثل عابس میشم
بدون که دست از تو نمیکشم آقا
دل منو بردی فدات بشم آقا
حسین حسین ارباب ، حسین حسین ارباب 🔃
ارادت و سلام ما به ساحت اباالفضل
سینه زنم یه عمره از عنایت اباالفضل
گره گشای دل بیمارم عباس
همیشه خادم این دربارم عباس
بدم ولی به نگاهت دل خوش کردم
قسم به فاطمه دوسِت دارم عباس
دم مسیحایی ، عزیز زهرایی
فقط تو دلداری ، فقط تو آقایی
مدد ابوفاضل ، مدد ابولفضل
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
4_5875062137583307752.mp3
16.51M
|⇦•نفس به نفس، قدم به قدم..
|⇦•نفس به نفس، قدم به قدم..
#سینه_زنی و توسل زیبا به حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نَفسِ آقا سید مهدی حسینی •✠•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نفس به نفس، قدم به قدم
با رویایِ تو، با پایِ دلم
میرم تا بهشت، میرم به حرم
همین که تو هستی دلِ من آرومه
از اینجا که هستم ضریحت معلومه
سلام شش گوشه، سلام اربابم ..
الان کربلام ، بیدارم من یا خوابم
دارم میخونم، با چشمایِ خیس
تو دنیا کسی، شبیه تو نیس
آقا برامون، حرم بنویس
من از هرجا که تو نباشی بیزارم
بلند میگم هر روز آقا دوست دارم
خودم میدونم، همش باهامی
خودت میدونی، که همهی دنیامی
سلام شش گوشه، سلام اربابم ..
الان کربلام، بیدارم من یا خوابم
بازم اومدم، تو بزم عزات
ببین که صدام، گرفته برات
صدا چیزی نیست، جونم به فدات
چقدر گریه کردم برای گوالت
خبر دارم آقا چه جوری بود حالت
رو اسب بودیُ و زمین افتادی
دوازده ضربه چقدر سخت جون دادی
سلام شش گوشه ، سلام اربابم ..
الان کربلام ، بیدارم من یا خواب
soltani-moharram-sh11.mp3
5.01M
|⇦•با غصه های آل عبا...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی •ೋ
┈•
|⇦•با غصه های آل عبا...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی
"صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله"
"اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اِبنِ الحَسَن، آجَرَکَ الله فِی مُصیبَتِ جَدِّک "
با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه هایِ عزا گریه می کنی
ما با گناه، اشکِ تو را در می آوریم
از سوزِ بی وفاییِ ما گریه می کنی
ای صاحبِ عزا، تو به این روضه هایِ ما
می آیی و بدونِ صدا گریه می کنی
گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاهی
در مشهدِ امام رضا گریه می کنی
*هر جا رفتی مارو هم دعا کن...*
بر کُشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغِ سید الشهدا گریه می کنی
*امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه فرمود:" بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اینقدر برات گریه میکنم، تا از چشام خون بباره..*
این روزها به حالِ دلِ زینبِ اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
#شاعر وحید محمدی
*هم ناله شو با حجت بن الحسن، گریه کن برا اون کاروانی که سرها رو جلوتر می بردن، سرها رو بالای نیزه ها می چرخوندن، اینقدر دلِ عمه ی السادت رو خون کردن...*
سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب
خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب
*همه ی این صحنه هارو امام سجاد داره مشاهد میکنه، وقتی رسیدن کوفه، کوفیا همه میشناختن زینب رو که دخترِ امیرالمؤمنینِ، خدا نیاره بری جایی که بشناسنت، حُرمت نگه ندارن...
گفت: داداش! یه نگاهی کردم، دیدم این زن هایی که دورم ایستادن دارن غریبیِ مارو تماشا میکنن، یه روز شاگردام بودن، یه روزی شاگردایِ درسِ قرآنِ خودم بودن...
امام سجاد نگاه می کرد، این اُسرا رو مثلِ اُسرایِ تُرک و روم می بردن... "بازتر از این نمی تونم برات بگم، فقط همین رو بگم ناله بزن، با آستیناشون سرها رو می گرفتن... "*
من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم
من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم
کسی نمانده برایم غریب میمیرم
کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم
کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد
کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد
*غلامش سئوال کرد، آقاجان! چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: والله ندیدی چه بلایی سَرِ ما آوُردن، بعد ازاینکه بابام رو بینِ گودال کشتن، عمه هام رو به اسارت بردن، دستاشون رو بستن، بینِ این شهرها می گردوندن، همه مارو تماشا میکردن...*
قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم
نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم
چگونه با که بگویم، غروب غمگین است
غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است
من اشکِ بی کَسیِ خیمهگاه را دیدم
میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم
که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست
به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست
حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند
تمامِ نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند
به یک طرف به جگر شعله خواهرش میزد
به یک طرف به سر و سینه مادرش میزد
چگونه با که بگویم غروب را دیدم
به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم
#شاعر : حسن لطفی
*رفقا! اینا یه دردِ، اما اونی که از آقا سئوال کردن:آقاجان! کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ فرمود:" اَلشام، اَلشام، اَلشام..." آخه شامی ها یهودی خیلی دارن، خیلی هاشون دین ندارن، اینقدر به عمه جانم خندیدن...دیدم دارن با سنگ میزدنن، خاکسترِ آتش می ریختن، ساعت ها دَمِ دروازه ی شام مارو معطل کردن، آخه داشتن شهر رو آذین می بستن، جارچی هاشون جار میزدن: یه عده خارجی دارن میآرن... حسین…."بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب،یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله...*
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین…
*بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله…فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان…سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید….*
باب الحرم _ مسعود پیرایش.mp3
9.76M
|⇦•این چهل سال فقط ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش •ೋ
|⇦•این چهل سال فقط ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش •ೋ
پیرمرد بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
*چه کردن با این آقا .. فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی أُمِّی» .. کاش مادر منو به دنیا نمی آورد .. قربونه قبرِ بی چراغت ..*
سر سفره به غذا تا نظرش میافتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش میافتاد
*حال و هوات اربعینیِ .. ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه .. بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ..*
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد
گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها
سر بازار همین که گذرش می افتاد
*محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن
به خدا از سر بازار بدم می آید ..*
گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال
به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد
این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون
بی رمق جانب گودال نظر می انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون
از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن
نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون
چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد
خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون
دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود
آنطرف چشم نوامیس بدستانش بود
اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود
هرکه پرسید ز بازار فقط گفت الشام..
گفت آنقدر بدانید که خولی هم بود
وسط مجلس می تکیه به زینب دادم
چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود
گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت
سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت
شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
دستِ تو رو بستن بینِ بیابونا
چقدر کتک خوردی از نامسلمونا
بعدِ چهل سالم هنوز زمین گیری
از خنجرِ کهنه، چقدر تو دلگیری
آخه تو دیدی گوشواره ها رو
چه جوری غارت بردن ..
یادت می افته که خواهراتُ
چه جور اسارت بردن ..
از آهِ تو اینها، اصلاً نترسیدن
جلو چشم مردم آتیش سرت ریختن
چقدر تو رو آزرد بند و طناب آقا
کشوندنت بینِ بزم شراب آقا
چه ناسزاها شنیدی آخه
میدنِ بازار ای وای ..
سختِ ببینی تو عمه هاتُ
میون انظار ای وای ..
مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت
مگه یادم میزه ناموسِ حیدر و جسارت
مگه یادم میره دروازۀ شام و اسارت
ای حسین ...
باب الحرم _حسن حسینخانی-1.mp3
7.78M
|⇦•روی پا آمده ای دیدن دختر..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسن حسینخانی •ೋ
|⇦•روی پا آمده ای دیدن دختر..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسن حسینخانی •ೋ
روی پا آمده ای دیدن دختر مثلاً
تو بیا باش پسر من به تو مادر مثلاً
*بچه های شام که منو بازی ندادن بابا .. تو بیا با من بازی کن .. هرچی باشه من دخترتم ..
کی دلِ نازتُ غم داده بگو
چرا اشکای تو افتاده بگو
بیا دوتّایی بریم تو کوچه ها
کی تو رو بازی نمیداده بگو ...
ای ناله دارا .. ان شالله حرمش عرض ادب کنیم ..*
مثلِ شب های مدینه تو زمسجد برگرد
منتظر باش که من باز کنم در مثلاً
فکر کن موی سرم شانه شده سوخته نیست
نزده هیچ کسی دست به معجر مثلاً
من زبانم به دهانت نهم از سوز عطش
تشنه تر از منی و من علی اکبر مثلاً
یعنی بابا یادمه علی اکبرو بغل کردی
لب ها رو به لب های علی رسوندی
بکنم روی زمین با کف دستم قبری
تو مرا دفن کنی من علی اصغر مثلاً
مثلا خوابمو تو راهی میدان هستی
به رخم بوسه بزن بوسۀ آخر مثلاً
میشوم من تنِ بی سر به زمین میفتم
همچو بسمل بزنم جای تو پر پر مثلاً
مثلاً کنج خرابه، ته گودال و من
خواهرِ تو بزنم بوسه به حنجر مثلاً
دست داری مثلا غسل بده جسم مرا
عمه اسما مثلا من تن مادر مثلاً
تا رسیدی به رخ نیلی و بازوی کبود
دست بردار ز غسلم بشو حیدر مثلاً
شاعر : #سعید_خرازی
*شاید فاطمیه نبودیم .. اجازه بدید بگم .. اسما میگه اونی که سفارش کرد آروم گریه کنید یهو شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. دست به دیوار گرفته بلند بلند داره ناله میزنه .. هی میخواد اشکِ چشماشُ یچه هاش نبینن ولی صدا گریه ش رو که می شنون .. گفتم آقا خودتون فرمودید آروم گریه کنید .. چرا پس خودتون .. فرمود اسما دست از دلم بردار .. همین الان دستم به بازوی ورم کردش خورد ..
زمین به صیحه درا آسمان بزن ناله
به یاد یاس سفیدی که گشت چون لاله
شکسته شد دلِ من که گفت غساله
که این تنِ سه ساله ست یا چهل ساله
گوشۀ خرابه دیدن دیگه صدایِ بابا بابا گفتن نمیاد .. اومد جلو دیدن سر یه طرف افتاده .. رقیه یه طرف افتاده ...*
Kermanshahi-moharram99-sh11_2.mp3
4.25M
|⇦•دلم گرفته و دلم اسيرِ...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج امیر کرمانشاهی •ೋ
|⇦•دلم گرفته و دلم اسيرِ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج امیر کرمانشاهی •ೋ
دلم گرفته و دلم اسيرِ غربت و غمِ اسارتِ
دلم گرفته و هنوز تو خاطراتِ من، دردِ جسارتِ
دلم گرفته و هنوز دلِ غيورِ من، زخميِ غارتِ
*شبِ روضه است،امام سجاد آب ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، غذا ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، هر وقت،شب، روز،صبح، گريه مي كرد، فقط مي نشست مي گفت: حسين.... و زار مي زد.هر وقتي مي اومدن مهموني دعوتش مي كردن، مي گفت: نه يه مهموني رفتيم برايِ ما بسِ...*
نميره از خاطرم، آتيش و دودِ حرم
چهل ساله دل سوخته ي، مصيبتِ معجرم
ديدم كه تو شعله ها، دختري گير اُفتاده
رو چادرِ زنامون، خراشِ تيغ افتاده
*ديدي آدم يه اتفاقي براش بياُفته اصلاً باورش نميشه، با خودش ميگه: مگه ميشه اصلاً، نه اصلاً مگه امكان داره؟...*
نميشه باورم، ولي هنوز مونده رو دستمون رَدِ طناب
نميشه باورم، سَرِ علي رو نيزه بود جلو چشِ رباب
نميشه باورم آيه ي تطهيرِ خدا و مجلسِ شراب
تا كه بيادم مياد، دل ميشه غرقِ عذاب
آستينِ پاره اي شد، براي عمه ام حجاب
مصيبتِ من كجا، آه و دلِ زار كجا؟
دخترِ حيدر كجا، كوچه و بازار كجا؟
* توي اينِ خانواده، فقط سه نفرن، يكي اميرالمؤمنينِ، يكي امام حسنِ، يكي زين العابدين... اميرالمؤمنين خانومش رو جلوش زدن، امام حسن مادرش رو جلوش زدن، اما زين العابدين، هم خانومش رو جلوش زدن، هم مادرش رو جلوش زدن، هم خواهرش رو جلوش زدن، هم عمه اش رو جلو چشمش زدن... *
تو كوچه هاي شام، كوچيك بزرگاشون با كينه مارو ميزدن
تو كوچه هاي شام، با سنگاشون رو نيزه ها سَرا رو ميزدن
تو كوچه هاي شام، يهودي هاشون هم جا مونده ها رو ميزدن
از پشت بوم مي ريختن، آتيش رويِ سرامون
يه چشمِ مون گريه بود، يه چشمِ مون پُر از خون
نداشت دلِ شاميا، يه خورده رحم و احساس
زيرِ كتك مي گفتيم، كجاست عمومون عباس؟
يك چيز زِ روضه ها مرا ريخت بهم
سوزاند مرا ميان اين صحنه ي غم
ديدم كه به رويِ نيزه سقا مي گفت
ناموسِ حسين و اين همه نامحرم؟
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
112K
#اسارت
■ روایت #شام | نامحرم
□ احمد حیدری
زنهای شام غصه معجر نداشتند
کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند
در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب
در پیش چشم رأس برادر نداشتند
بر خار، پا برهنه نبودند کل راه
زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند
اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود
داغ تنور و سوختن سر نداشتند
حین حراجِ سوختهی گاهواره ای
شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند
بی شرم های کوچهی برده فروشها
شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند
یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت
میگفت کاش کودک دختر نداشتند
نامردهای شام چه مردانه میزدند
جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند
از دینشان که خیر ندیدیم کاش که
در شهرشان یهودی کافر نداشتند
در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها
از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند
از سنگ و چوب و آتش عوض شد رخ حسین
دست از سرش هنوز ولی برنداشتند
#شام_بلا
#اسارت
#کربلایی_امیرحسین_یعقوبیان🎤
#لبیک_یاحسین_علیه_السلام
مداحی_آنلاین_سره_به_نیزه_تو_سربلند_عالمی_نریمانی.mp3
5.77M
📋سر به نیزه تو سربلند عالمی
#تک
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سر به نیزه، تو سربلند عالمی
تن پر از خون، تو سرنوشت نوکری
خدای عالم، تورو نوشته سرور و
برای ماهم، فقط نوشته نوکری
سرنوشت من، الهی که بشه برات فداشدن
جونم و بگیر، میون گریه کردن و به سر زدن
سینه میزنم، به این امید که غرق خون شه این بدن
سینه میزنم بگم که سینه چاکتم
گریه میکنم بدونی هلاکتم
مُهر تربتم، یعنی مومن از، خاک پاکتم
" یا ثارالله، حسین "
برای تسلیم، حسین نرفت به کربلا
که از عدویش، هراس و دلهره نداشت
برای سازش، که غرق خون شده تنش
سر بریده، سر مذاکره نداشت
میشی ناامید، به هرکی جز حسین اگه داری امید
ای بریده باد، سری که رفته تحت بیرق یزید
ای خداراشکر، که دشمنای ما رو احمق آفرید
مرگ بر امان اگر که شمر امان دهد
شیعه باید از خودش جَنَم نشان دهد
وای اگر که جز، غرق خون شدن،شیعه جان دهد
" یاثارالله، حسین "
رسیده از راه، سیاهی لشکر حسین
تو اینسیاهی، شکوه ما مشخصه
این اربعین باز، علم به دوش و مشکیپوش
سپاه شیعه، پای پیاده میرسه
ای مسیر عشق، در انتظارتیم یه سال آزگار
امسالم میایم، برهنه پا و سینه چاک و بیقرار
زیر پای ما، شکسته گردن یزیدِ روزگار
این صدای پای ارتش حسینی است
شیعه کربلای خیبری حُنینی است
اینشکوه ما، اقتدار ما، از خمینی است
" یاثارالله، حسین "
*شاعر: #داود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یاحسین_علیه_السلام
🌾🍂🌾
4_5868752791970778404.mp3
10.44M
#واحد_تند
#امام_حسین
#موضوع_عمومی
امیری حسین و نعم الامیر
بیا سینه زن که مُرادت رسید
بیا شاه مشهد به دادت رسید
علی بن موسی الرضا امضا کرد
جواز زیارت به دستت رسید
تشکر آقا تشکر آقا خریدی دلم رو مثل حُر آقا
تشکر آقا تشکر آقا شده کاسم از لطفتون پر آقا
تشکر آقا تشگر آقا جوازم رو دادی تشکر آقا
خودت غم دادی توآهم دادی
توی روضه ها تو راهم دادی
تو سینه زنی بهم دم دادی
گذاشتی بیام تازه مزدم دادی
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
دارن می رسن نوکرا صف به صف
با هر اسمی و رسمی از هر طرف
جواز از امامِ رضا دارن و
جنون رو شروع می کنند از نجف
میگه یا علی۲ یکی پا نداره نشسته میاد
میگه یاعلی۲ یه نابینا با چشم بسته میاد
میگه یاعلی۲ جوونی که قلبش شکسته میاد
یکی گریونه یکی حیرونه
یکی پرچمش رو می چرخونه
یکی مشک آب رو می گردونه
یکی روضه ی زینب و می خونه
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
چه شوقی داره قلب بی تابشون
که پیدا شده دُرّ نایابشون
عجب صحنه های قشنگی شده
گداها رسیدن به اربابشون
حسین اومده ۲ به این تک تک زائرا سر زده
حسین اومده ۲ حسین اومده عجب بوی سیبی توی مرقده
حسین اومده ۲ تو هم دست به سینه سلامی بده
سلام علی شه سر جدا
سلام علی عزیز خدا
سلام علی امیر دلا
سلام علی ساکن کربلا
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیر حسین و نعم الامیر
🎤سیدرضانریمانی
#واحد_شلاقی
#نوحه
#اربعین
12-Fatemieh 2 Shabe 1 - Alhadi - Taheri 9 [Rasekhoon.net].mp3
3.14M
#نوحه_شور
#حاج_حسین_طاهری 🥀🎤
اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم
نکنه میخوای بگی که برات نوکر نمیشم
نکنه میخوای بگی که از این بهتر نمیشم
نکنه میخوای بگی که دیگه عذرم رو میخوای
نکنه می خوای بگی که دیگه منو نمیخوای
خدا اون روزُ نیاره که برات گریه ام نگیره
خدا اون روز نیاره بی تو بختم میشه تیره
نگو نمیشه کربلات بیام رومو زمین نزن امیر
آقا جون صحن و سراست بیام رومو زمین نزن امیر
جلو ضریح باصفاست بیام رومو زمین نزن امیر
اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم
نکنه میخوای بگی که ز دستم غصه داری
نکنه میخوای بگی که دیگه دوسم نداری
نکنه میخوای بگی که حرم جای بدا نیست
نکنه میخوای بگی که تو که جات کربلا نیست
خدا اون روزو نیاره اسمم از قلم بیوفته
پس چطور چشای خیسم آقا به حرم بیوفته
جواب دلم رو خودت بده نرم حرم کجا برم
مرهم این غم رو خودت بده نرم حرم کجا برم
برات حرم رو خودت بده نرم حرم کجا برم
اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم
نکنه می خوای بگی دلم شیدا نمیشه
نکنه میخوای بگی که چشام دریا نمیشه
نکنه میخوای بگی که خودی نیستم غریبم
نکنه میخوای بگی بی نصیب از بوی سیبم
من رسول ترک نمیشم خودتو بدی نشونم
لحظه ی مرگم بیای و من آقام گلدی بخونم
کبوتر صحنم ز گنبدت جدام نکن رهام نکن
حالا یکی شد نوکر بدت جدام نکن رهام نکن
به سینه ندیده دست ردت جدام نکن رهام نکن
اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🥀احوالات حضـرت رقیـّه (سلام الله)🥀
🎼سبک:تومشکتوبه آب زدی.....
چوخ آغــلاما خرابـده گوزوم ضیاسی
آی بالا
سرشگیله دولان گوزون بیبون فداسی
آی بالا
سولوبسان گل تک اولوبسان پرپر رقیه
مــلال و غمـدن سـارالدی گـوزلر رقیه
اوقـدری ویران سـراده فریاده گلـدون
یانــوب احـوالــونده آل حیــدر رقیه
رقیــــــه وفـالی
حسیـنون مـارالی
ادبلــی مهــربان بـالا سه سالـــه
قهرمان بالا
کجاوه لرده شامه جک نوالی نوحه
خوان بالا
اولان همــدم زینــب نـالانه رقیه
اولوب سینون ظلمیله غمخانه رقیه
یاناردون غم مجمرینده اشرارالینده
گلــه لعنـت دشمــن دورانه رقیه
رقیــــــه وفـالی
حسیـنون مـارالی
اولوبـــدی نیلــی صورتون عزیزحی
لامکان
دوشوب گوزه جفائیلــه ستم الیلــه
لخته قان
آنام کیمی واریوزونده سیلـی نشانی
آلورغمدیده بی بیـوندن تاب وتوانی
سن آغلورسان قان اولور اورکلرغمونده
نجه سیلیم صاق گوزونده کی لخته قانی
رقیــــــه وفـالی
حسیـنون مارالـی
ورانداسیلــی زجردون نوایه گلمدون
ندن
الون عذاروه قویوب ملالون ائتمدون
علن
یانوب اوحاله یقین عرش اهلی سراسر
گــلوب معــناده نوایه زهرای اطــهر
ملالــونده قان اولار اشگــی عالمینون
توکـوب رخساره سرشگ محنت ملکـلر
رقیــــــه وفـالی
حسیـنون مـارالی
یانوب فــراقه آغلوسان آخورعذاره
گـوزیاشون
خـرابــده ائـدور نـوا تمـام یــارو
یولداشون
چخـورسپهــره شــرارآهون نهــانی
دوتوبدی معناده افغانون نـُه سمانی
سنـون ملال و مصیبتون دفتــرینده
گرک یازسون موبه مو یازاندا (جوانی)
رقیــــــه وفـالی
حسیـنون مارالـی
492.5K
🍂احوالات حضرت رقیه سلام الله🍂
😭😭رقیه وفالی
حسینون مارالی...
✍ شاعراهل بیت؟؟؟؟
🎼سبک:تومشکتوبه آب زدی.....
🎤اجرا خادم اهل بیت کربلایی سعیدسلطانی
◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆
#امام_زمان_مناجات
#اسارت
بیا بر قله ی هستی لوای عدل برپا کن
بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن
چرا از چشم خود تنهای تنها اشک می ریزی
بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن
بیا و گریه کن بر یاس های نیلی زهرا
بیا روی کبود عمّه هایت را تماشا کن
بیا خون پاک کن با اشک از پیشانی جدّت
بیا قرآن ثارالله را بر نیزه معنا کن
بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم
بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن
بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور
بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن
بیا آل رسول الله را در شام یاری ده
بیا چادر برای عمّه های خود مهیّا کن
بیا اشک خجالت پاک کن از دیده ی سقّا
بیا از خون دل بر تشنه کامان دیده دریا کن
بیا با عمّه هایت جستجو کن در بیابان ها
گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن
برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد
بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن
#غلامرضا_سازگار
#واحد
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
بانوای حاج
#سیدمهدی_میرداماد
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
بسته ست همه ی پنجره ها رو به نگاهم
چندی ست که گم گشته ی در نیمه ی راهم
حس می کنم آیینه ی من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجاده ی بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را
با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را
بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پرده ی عشاق تو یک گوشه نشسته است
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است
"پیراهن افلاک پر از عطر عبایت"
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اشعارجانسوز شهادت امام سجاد
من به زیر ضربت شلاقهاخوردم زمین
بین این هلهله و سوز و نوا .خوردم زمین
میکند زنجیرها با این سر وگردن چه ها
هرکجابا گریه های بیصدا خوردم زمین
بارها آمد نمازم را شکست آن بی حیا
نیمه شب اندر قنوت یک دعا خوردم زمین
پهلویم بشکسته و لاغر شده دربین راه
بین آن کوچه به پیش عمه ها خوردم زمین
بین کوفه عده ی از ما به زندان برده اند
ناتوان بودم که بین کوچه ها خوردم زمین
ضربه ها خوردم ز نامردان این شام بلا
پیش آن مرد یهودی. بی هوا خوردم زمین
کاش (مجنون)لحظه ای بودی ومیدیدی چرا
من زسنگ شامیان بی حیا خوردم زمین....
📕.شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
اشعارشهادت امام سجاد ع
گریان شدی به وقت دعا زین العابدین
باهربهانه درهمه جا زین العابدین.
کابوس کربلا تن تو آب کرده است
میسوزی وبدون صدا زین العابدین
سجادی وتوکرببلای مجسمی
گریان برای خون خدا زین العابدین
پایین نرفته آب خوشی از گلوی تو
داری به سینه واعطشا زین العابدین
باخاطرات روز اسیری چه میکشی
داری به سینه آه ونوا ز
ین العابدین.
بایاد موی خونی وسرهای روی نی
گریان شدی به صبح ومسا زین العابدین.
گریه مکن که چشم ترت درد میکشد
هستی توغرق اشگ وعزا زین العابدین
📝.شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#امام_سجاد_ع_مصائب
آتش گرفت خیمه میسوخت پا به پایش
خورشید شعله ور شد در آسمان برایش
زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند
زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش
دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک
هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش
در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار
در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش
یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد
با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش
میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا
از دست پیرمردی افتاد تا عصایش
یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک
آرام گریه میکرد با ذکرِ سجده هایش
یادِ محاسنی که خون می چکید از آن
یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش
لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه
لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش
تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت
یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
*بنام خدا*
*#غروب_جمعه*
*#جمعه های_انتظار*
____________________
*جمعه آمد شور دیگر بر سر است*
*بار دیگر دیده و دل مضطر است*
*چشم بر بستیم خدایا شد غروب*
*بغض ها در سینهٔ ما شد رسوب*
*می سرائیم باز هم با اشتیایق*
*از غم و آلام جانسوز فراق*
*داغ" دلتنگی شرارش جان فزاست*
*آه در آدینه سوزش ما سواست*
*عده ای ساز مخالف می زنند*
*روز آدینه خرامان می شوند*
*ما از این غیبت رضائیم در خفا*
*هست این غیبت غنیمت بهر ما*
*ما به ظاهر نام مهدی می بریم*
*پشت پرده ما ز دشمن بدتریم*
*عده ای دل خسته اند و دل غمین*
*عصر جمعه دیده تر، زار و حزین*
*یا ابا صالح زبانم الکن است*
*عهد غیبت نون ما در روغن است*
*در خفا ما ساز دیگر می زنیم*
*ما به ظاهر دم ز دلبر می زنیم*
*عده ای با ریش و تسبیح و عبا*
*روز و شب گویند یا مهدی بیا*
*هست ولی اعمال شان بدتر ز بد*
*دوست دارند تو نیایی تا ابد*
*غیبتت باب مراد و میل ماست*
*نام تو گفتن فقط یک ادعاست*
*سیصد و سیزده که نه سی یار نیست*
*از دل و از جان کسی غم خوار نیست*
*فاخرا باشد حقیقت تلخ تر*
*تلخ تر از زهر افعیِ دو سر*
*گر بخواهی عزت هر دو جهان*
*گو ز دل یا مهدی صاحب زمان*
*بدترین کار جهان باشد ریا*
*هست ریا کار بدترین خلق خدا*
*✍🏻مسلم فرتوت فاخر*
"""""""""""""""""""""""""""""""""""
*«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»*
*محرم ۱۴۰۰/۶/۱۲*