eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
791 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه دفتری امام موسی کاظم(ع) 👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: خ علیمحمدی✍ آخ دلم میل هوای یار داره که او موسی بن جعفر نام داره همون شاهی که جان دادتوی زندان بدان باب الحوائج نام داره آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم. حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭 اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون. یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)😭😭😭 شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭 وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود حالا از سُویدای دلت به نیت سلامتی و فرج امام زمان، شفای همه ی بیماران هدایت و خوشبختی جوونامون، عاقبت بخیری مون سه مرتبه صدا بزن (یاحسین)3 مطالب مداحی باسبکِ استاد پرویزی
- ناشناس.mp3
زمان: حجم: 482.4K
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بدون عشق تو / عمرو هدر دادم تا کاظمین امشب / دلم رو پر دادم باب الحوائج هستی و حلال مشکلاتی بابای سلطانی؛ تویی که معنی حیاتی تو علت آرامشم روی پل صراطی من حاجتامو آقا * میگیرم از همین در توو سختیا میخونم * یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج * یا موسی بن جعفر ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با حالتی مضطر / کنج سیاچالم از ضربه ی دشمن / شکسته شد بالم خلصنی یا رب رو لبم اشکام شده روونه وقتی که میگه ناسزا قلبم رو میسوزونه تنهای تنهام جز خدا کی حالمو میدونه از تازیونه جونم * دیگه به لب رسیده زهر جفا اثر کرد * شد قدم خمیده یا باب الحوائج * یا موسی بن جعفر ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روزا و شبهامو / با غصه سر کردم به یاد معصومه / چشمامو تر کردم کاشکی یکی از دخترم واسم خبر بیاره دوری برا دختر یه درده؛ غم رو دل میذاره گریم گرفت واسه رقیه که بابا نداره دردم به پا رقیه * اصلا حساب نمیشه از داغ عمه زینب * گریونم همیشه واویلا واویلا واویلا واویلا ۲ .
─┅═✰ ﷽ ✰═┅─ « کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س) جهت دسترسی هرچه سریع تر شما ذاکرین ارجمند به متن وصوت نوحه،روضه،مرثیه و،،،، راه اندازی شده است» با معرفی کانال به دوستانتان در ثواب اهداف ما شریک باشید. https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال عاشقان حضرت زینب(س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمینه تشییع موسی بن جعفر علیه السلام به عزت و شرف لا اله الا الله.... سَرزده از«ظُلمِ المَطامیر»نورِماه به روی دوشِ چهار غلام تشییع میشه بدنِ امام... واویلا... امام رضا کجایی آقا... واویلا... موسی‌بن‌جعفر شده آزاد واویلا... بگید به معصومه که حالا واویلا... بیاد کنارِ جسرِ بغداد... مثل شیعیانِ بغداد پای غصه‌هاش بِمونیم زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم.. «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» به روی تخته یِ در آقامون‌و آوُردن بازم تَنِش رو غُل و زنجیر ها آزُردن جلویِ چشمِ خواصّ و عام تشییع میشه بدنِ امام... واویلا... شکسته ساقِ پایِ آقام... واویلا... کبوده هم صورت و بازوش واویلا... موسی بن جعفر مثل زهرا واویلا... خونین شده سینه و پهلوش مثل دخترِ یتیمِش اِمشبو آروم نَمونیم زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم.. «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» خداروصددفعه‌شُکرْشدی‌تشییع‌آقا کسی نگفته تنت شده ارباً اربا... تو کربلا زیرِ نَعل و گام تشییع شده بدنِ امام... واویلا... چه تشییع جنازه ای شد واویلا... زینب میدید با قلبِ مضطر واویلا... تنِ حسین به روی خاک و.. واویلا... رو نیزه میشه تشییعِ سر مثل زینبش دلارو.. تو قتلگاه می‌کِشونیم پایِ نیزه ی آقامون ما با مادرش بخونیم «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «ای بی کفن حسینم عریان بدن حسینم صد پاره تن حسینم»
جواد مقدمenc_16459528786570605273165.mp3
زمان: حجم: 9.17M
میخوام یکم روضه بخونم برات
میخوام بگم چی کار کردن باهات
رد زنجیر موند آقا روی پاهات
میخوام بگم چی کار کردن باهات

کنج زندانی چه بلایی سرت آوردن
خیلی تو رو آزردن
کفن برات آوردن و غصه برات خوردن
با احترام بردن

روی تنت نعل های تازه که نرفت آقا
ای آه و واویلا
ناموس تو نرفت میون گله گرگا
ای آه و واویلا

آقا غریبی اما به یاد شه بی حبیبی
آقا غریبی اما همش یاد شیب الخضیبی

ای وای از این غم ...
صدای روضه می آید مهیّا می شود چشمم خدارا گریه کن ها ! بینتان جا می شود چشمم؟ برای یوسف زندان بغداد اشک می ریزم به نابیناییم شادم ، زلیخا می شود چشمم من از زندان و زندانبان و زندانی چه می دانم بپرس از اشک می بینی که دریا می شود چشمم عبادتگاه یا زندان ؟ نمی دانم ولی با او نماز اشک می خوانم ، مصلّی می شود چشمم بنا بود آنچه می خوانم تسلای دلم باشد عجب جایی میان روضه ها وا می شود چشمم شبِ تاریکِ زندان ، ابنِ شاهک ، خشم زندانبان شب قدر است و با این روضه احیا می شود چشمم گریزِ کربلا را نیز با خود دارد این زندان فرات اشک ! جاری شو که سقّا می شود چشمم تنی در بین زنجیر و تنی بر خاک در گودال میان روضه حیرانم ، معمّا می شود چشمم چه خیری دارد این روضه، چه حالی، احسن الحال است عزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال است هر آن کس زد صدا در زندگی، باب الحوائج را علی رغم تمام مشکلاتِ خود، خوش اقبال است کسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست است اساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال است همین که نام او در خاطر بیمار می آید طبیب از راه می آید، شفایش هم به دنبال است همیشه کار سائل ها، تمنا از کریمان است کریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال است زن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و... زن افتاده به سجده، نزد معبودش سبک بال است کسی که عرشیان مشتاق بر پابوسی اش هستند چرا منزلگهش بر خاک نمناک سیهچال است؟! به لب خلصنی یا رب دارد و مانند صدیقه نمی دانم چرا جسمش شبیه باغ آلاله است چرا جسم نحیفش از رد شلاق گلگون شد؟! چرا آخر عبای ریش ریش او لگدمال است؟! چرا مولای ما افتاده گیر بددهانی پست؟! چرا هر صبح و شب در دور آقا جار و جنجال است؟! چگونه ساق پایش را شکسته سندی ملعون؟! تکان که می خورد پایش، تمام روز بدحال است ** چکیده اشک روضه بر لبِ خشکیده از زهرش به یاد غربت لب تشنه ای در بین گودال است مگر آخر چه شد در وقت غارت کردن ارباب؟! به دست هر کسی یک تکه از پیراهن و شال است نوری که بر افلاکیان گویی چو اختر بود پیچیده در زنجیر و غل، موسی بن جعفر بود تاریک تر از هر کجا، ایام بی پایان در شوره زار جهل و کین، تابان و گوهر بود روزی که دیدند جسم او ورد زبان ها شد باب الحوائج می‌شود آن کس که مضطر بود گر چه نحیف است جسم او وقتی که ظاهر شد از اینکه باشد بی کفن پیکر، که بهتر بود گر این مصیبت بر همه جانسوز و جانکاه است در پیش جدش این فقط یک بیت دفتر بود "آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره موسی بن جعفر بود" زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت دیوارها، نمناک از شرم حضورت دهلیزها مستند، هنگام عبورت زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت این بندها، در بند زلف دلپذیرت موسای دربندی و هارون‌ها اسیرت یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد مصر وجود است او، غم کنعان ندارد نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد جان جهان است او، هراس جان ندارد عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان آیینه‌ی دنیاست، حتی کنج زندان ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت! هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت! زانو زدند ایوبها، در پای صبرت آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا! زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا! چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا! خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا! هر چند در دستان او، جام بلا بود از تشنگی، یک‌ریز یاد کربلا بود معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است فهمیده‌اند انگار یوسف بی‌گناه است بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟ پایان این قصه، گمانم اشتباه است یوسف می‌آید، روی تابوت است اما از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما موسای ما، از طور سینا، بی‌عصا رفت این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت دردا! که با دُردانه‌ی زهرا، چه‌ها رفت تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت بی او، اگر چه عشق، مشکی‌پوش می‌شد، نور خدا بود او، مگر خاموش می‌شد؟ در بند بود و عالمی دربند اویند بسیاری از سادات، از پیوند اویند شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب‌الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را این عشق آخر می کند کار خودش را این دیده ی تر می کند کار خودش را با دست خالی بر نمی گردیم،یعنی موسی بن جعفر می کند کار خودش را اشکی که جاری می شود در بین روضه فردای محشر می کند کار خودش را مستی دو چندان می شود در پای ایوان الحق که ساغر می کند کار خودش را جان می سپارم آخرش در کاظمینت اینبار نوکر می کند کار خودش را چارهء هجران یوسف جز غم یعقوب نیست حال دور افتادگان از یار، اصلاً خوب نیست چوب ظلم خویش را
زمینه تشییع موسی بن جعفر علیه السلام «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» به عزت و شرف لا اله الا الله.... سَرزده از«ظُلمِ المَطامیر»نورِماه به روی دوشِ چهار غلام تشییع میشه بدنِ امام... واویلا... امام رضا کجایی آقا... واویلا... موسی‌بن‌جعفر شده آزاد واویلا... بگید به معصومه که حالا واویلا... بیاد کنارِ جسرِ بغداد... مثل شیعیانِ بغداد پای غصه‌هاش بِمونیم زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم.. «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» به روی تخته یِ در آقامون‌و آوُردن بازم تَنِش رو غُل و زنجیر ها آزُردن جلویِ چشمِ خواصّ و عام تشییع میشه بدنِ امام... واویلا... شکسته ساقِ پایِ آقام... واویلا... کبوده هم صورت و بازوش واویلا... موسی بن جعفر مثل زهرا واویلا... خونین شده سینه و پهلوش مثل دخترِ یتیمِش اِمشبو آروم نَمونیم زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم.. «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» خداروصددفعه‌شُکرْشدی‌تشییع‌آقا کسی نگفته تنت شده ارباً اربا... تو کربلا زیرِ نَعل و گام تشییع شده بدنِ امام... واویلا... چه تشییع جنازه ای شد واویلا... زینب میدید با قلبِ مضطر واویلا... تنِ حسین به روی خاک و.. واویلا... رو نیزه میشه تشییعِ سر مثل زینبش دلارو.. تو قتلگاه می‌کِشونیم پایِ نیزه ی آقامون ما با مادرش بخونیم «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «ای بی کفن حسینم عریان بدن حسینم صد پاره تن حسینم» 🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
درمأتم امام کاظم علیه السلام» سهم توزندان وسَهم ما غَم واَندوه وآه باتو رَه پیداکند هَرکَس که گُم کَردَه است راه با تَوسُّل بَرتو موسی رَهسپار طورشد عشق تو آقاکشانده پای یوسُف را به چاه توخَریدار بَلای شیعَیانَت گَشته أی شیعه غیراَزتونَدارَد دَردوعالَم تکیه گاه جُرم وتَقصیرَت چه بوده که چنین گَشتی اَسیر اَزچه زندانی شدی ای شاه بی جُرم وگناه هَمچومُرغی نیم بسمل دَرسیه چال بلا باپَروبال شکَسته پَرزَدی سوی اِله ذکر خَلصّنی تو اوج غَم واَندوه بود اِذن تابیدَن نَدارَد بی تو این خورشیدوماه یک نگاهَت بُشر حافی رادگَرگون میکند چه شَود که اَزعنایَت هَم کُنی بَرما نگاه کَرده سَجاّده نشین رَقاّصه ای را لُطفتان آفَرینش راتوهَستی اَزاَزَل پُشت وپَناه خَلوَتی بَهرعبادت خواستی آماده شد بادُعای توخُدابخشیده کوهی را به کاه توسُلیمان جَهان وماهَمه مورتوأیم ماگدایان دَرمیخانه هَستیم وتو شاه خسروی فَر
ای جلوه‎ی جلال مبین در جبینِ تو دست خدا برون زده از آستینِ تو ای هفتمین امام که هفت آسمان حق هفتاد بار گشته به گرد زمین تو تو خرمنِ جمال و جلالیّ و آفتاب با آن سَخاش، خُردترین خوشه‎چین تو وی شب گرفته آینه‎ها از ستارگان در پیش روی شعشعه‎ی راستین تو ای کاظمی که غیظ و غضب هر دری که زد پیدا نکرد راه به حصنِ حصین تو نشنیده از زبانِ تو نفرین و ناسزا هرچند بسته خصم، کمرها به کین تو ای مژده‎ی بهشت رسانده به شیعیان حق با حدیثِ «عاقبه المتقین» تو زندان، نمازگاهِ تو بود و سپرده گوش افلاکیان به صوتِ دعای حزین تو دیوارها به ذروه‎ی توحید می رسند از بانگِ نعبدوی تو و نستعینِ تو لرزاند سنگ سنگ ستون‎های عرش را ظلمی که بر تو رفت ز خصم لعین تو ای هفتمین امام همام! ای جهان و جان جمع آمده تمام به زیر نگین تو رنگین کمانِ شعرِ من اینک زده است پُل در پیشگاهِ کوکبه‎ی راستین تو
▪️السلام علیک یا موسی بن جعفر علیه السلام▪️ علی بن محمد نوفَلی تعریف می‌کند: «وقتی هارون الرشید مأمور فرستاد دنبال موسی بن جعفر، آقا مشغول نماز بود. نوشته‌اند بیست و یک‌ نفر آقا را دوره کرده بودند. یکی عمامه از سرش انداخت، یکی سجاده از زیر پاش کشید.. چنان آقا با صورت به زمین افتاد که محاسنش به خون خضاب شد، آقا شروع کرد به گریه... هارون لعنتی به طعنه صدا زد: «یا موسی! برا چی داری گریه می‌کنی؟ شماها که آستانه تحملتون بالاست!» فرمود: «برا خودم‌ گریه نمی‌کنم، یادِ مصیبتای جدم ابی عبدالله افتادم...» عجب رسم عجیبی دارد این دنیا! هرکس تو این عالم باب الحوائج شد بدجوری دست و پا زد تو مظلومیت.. بدجوری شهید شدند.. جون دادنشون با بقیه فرق می‌کرد. یک باب الحوائج علی اصغر بود. ابی عبدالله دید این بچه دارد سخت دست و پا میزند. خنجر را برداشت، گوشه‌ی قنداق رو پاره کرد گفت: «حالا دست و پا بزن بابا» یک باب الحوائج هم‌ کنار نهر علقمه بود نوشته‌اند که تا ابی عبدالله رسید، بالا سرش دید عباس هی می‌خواد پاهاش را جمع‌ کند نوشته‌اند که :"اِرْتَجَحُ جَسَدَه" 😭😭 از خجالت بدن عباس‌بن علی می‌لرزید... الهی من قربان ادبت بروم آقا اما من بمیرم برا آن آقایی که تو قعر سیاه‌ چال هر چی آمد دست و پاش را تکان بدهد این غل و زنجیر اجازه نداد...*😭😭😭😭 هربلایی سرم آمد کفنم‌ دست نخورد وقت تشییع تنم پیرهنم پاره نشد ساق من‌ خم شده اما تن‌ من کامل بود قدر انگشت بریده بدنم‌ دست نخورد صَلی اللّه عَلیک یا مَظلوم صَلی اللّه عَلیک یا سَیدنَا الْعَطشان صَلی الّله عَلیک یا سَیِدنَا العُریان گریه زیاد کردم‌ روضه زیاد خوندم‌ پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم‌ وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا نیزه فرو شد به تنت وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا خودت بگو از کفنت ۲۴ تسیلت به 🥀