eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
789 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. دنیا به چشم ، حیدر نمیاد  زخم سر من ، مرهم نمیخواد  فرق شکسته ؛ واسم بهونست که قاتل من ؛ مسمار خونست  آه میگم _ درد دلامو من فقط به چاه میگم  آه میگم_ از صورتی که شده بود سیاه میگم آه میگم _ از خونه ای که شده قتلگاه میگم  آه میگم _ از حال و روز زن پا به ماه میگم ای وای _ امون از غریبی سی ساله هر روز   _ دارم میمیرم  آتیش می بینم  _  آتیش میگیرم  دیدم کبوده _ زیر چشاشو  تو کوچه دیدم _ گوشوارهاشو  آه می سوخت _تو شعله ها یک زن بی پناه  می سوخت آه می سوخت - با مادرش محسن بی گناه می سوخت   در می سوخت  _ زهرا جلو چشای  چل نفر می سوخت  در می سوخت _ با معجر فاطمه موی سر می سوخت  ای وای _ امون از غریبی .👇
از سر شب چشماش به سمت آسمونه إنا الیه راجعون زیر لب می خونه آروم آروم داره سوی مسجد میره معلومه از نگاش که از دنیا سیره از بی وفاییای مردم دلگیره ............... با دل خسته قاتل و از خواب بیدار کرد مظلوم عالم رو به أشقا الأشقیا کرد پاشو یه عمره که توی چشمام خاره پاشو دیگه لحظه وصل دلداره پاشو که دیگه علی دلتنگ یاره .............. یه طوری زد که با صورت رو زمین افتاد فزت و برب الکعبه گفت و ناله سر داد تا ضربه زد یادش اومد اون روزارو خاطره های کوچه و نامردارو که می زدن جلوی چشماش زهرارو .👇
متن و سبک های مداحی4_5987557192310459350.mp3
زمان: حجم: 814.2K
(ع) 🎧 میره به سوی صحرا تابوت ولی الله ملائکه میخونن لااله الاالله وقتی که زیره چوبه ی تابوت پُر نسیم زهرا شد سوره درد سینه زینب آیه به آیه معنا شد اشکای بارون دونه دونه میریزه امشب بی بهونه آقام اباالفضل نیمه جونه حضرت زهرا توی راه قبری که زیر نور ماهه دل ستاره پره خونه عمه سادات بی قراره غصه و غم هاش بیشماره ذکر لبش ای روزگاره ارباب تشنه پریشونه کسی غمش رو نمیدونه تموم غصه اش غم یاره ذکر آسمونا وای حیدر ذکر کهکشونا وای حیدر توی دل تاریکی.... نور فاطمه پیداست گریه میکنه مادر برای دل عباس زخمی یتیمی به روی دوش گلای زهرا میتابه برای رفتن همراه بابا حسنش امشب بی تابه بارون میباره رو مزار مسافری که خونه داره توی دلای پر شراره نگاه ابرا ناامیده خدای دلها پر کشیده دل سپیده شده پاره آقام اباالفضل پریشونه ارباب تشنه پریشونه
علي(ع) ▪️دوست دارم برم نجف كنار تربت علي ▪️بنشينم گريه كنم براي غربت علي ▪️دوست دارم برم نجف كنار تربت علي ▪️مثل شمعي بسوزم غرق مصيبت علي ▪️قصه غربت او شعله به عالم مي زنه ▪️شب شنيد وچاه ونخلستان شكايت علي ▪️كوفه اي شهر بلا اي خاك سرد فتنه خيز ▪️شاهدي بر غصه هاي بي نهايت علي ▪️مدينه تو هم بگو قصه تازيانه را ▪️جرم فاطمه چي بود به جز حمايت علي ▪️دستاشو بسته بودن به همسرش سيلي زدن ▪️به خدا دل مي سوزه از اين حكايت علي ” السلام عليك يا ابا الحسن يا اميرالمؤمنين يا علي بن ابي طالب (ع) 🌾خوش به حال آنهايي كه در كنار قبر ارباب.... از نزديك (در نجف اشرف) عرض ادب مي كنند..... خوش به حال آونایی كه نماز شب شان و مسجد كوفه خوندن .... در محراب به ياد مولاشام علي اشك ريختند. امشب به اميرالمؤمنين چه گذشت؟ خانه ي دخترش «ام كلثوم» بود... [دختر به پدر خيلي علاقه مند است] بعضي ها نَقل میکنند ، ...ديشب آقا لحظاتي خوابیدن... بعد بيدار شدند. اشك تو چشماشون حلقه زد.... مگر دختر مي تواند اشك بابا را ببيند.....طاقت بیاره!!!!... سؤال كرد؟: بابا چرا گريه مي كني؟.. 🥀فرمود: رسول خدا را در خواب ديدم، فرمود: ..هلمّ الينا؛ علي جان! ..پيش ما بيا، ما مشتاق و منتظريم.... فرمود:؟؟ بابا چه عرض كردي؟ عرض كردم: ..يا رسول الله، و انا مشتاق اليه؛ ..من هم مشتاقم. ..منم از اين بي مهري ها، از اين سختي ها، ازاين رنج ها و غصب ها خسته شده ام.😭😭(1) مگر ميشه... كسي بيست و پنج سال نگاهش به نگاه قاتلان همسرش بيفته..و براي خدا صبر كند؟! 🥀اميرالمؤمنين خيلي سختي كشيد. از امام صادق عليه السلام پرسيدند: ما اصبر الصابرين؟ آقا جان، صبور ترين صابرين كيست؟ [ صبر امام حسين عليه السلام بي نظير بود، روز عاشورا فرشته ها از صبرش تعجب كردند.] امام صادق عليه السلام فرمود: اصبر الصابرين، جدّم اميرالمؤمنين عليه ... از همه صبور تر بود. از همه بردبارتر بود. 🥀سي سال انتظار شب نوزدهم را مي كشيد. آن شبي كه فاطمه اش را در قبر گذاشت،... گفت: فاطمه جان، كاش علي، جان مي داد. ...😭فاطمه جان، كاش مرگ علي هم مي رسيد.... مبادا عمر علي بعد از تو طولاني بشه! سي سال گذشت، مثل امشبی در محراب عبادت صدا زد:... 🌾فزت و رب الكعبه هذا ما وعدالله و رسوله و صدق الله و رسوله؛(2) اين همان وعده ي پيغمبره... همون وعده ي خداست به خداي كعبه رستگار شدم. من نمدونم چه شد؟ اما همين قدر ميدونم بعد از نماز صبح دو فرياد بلند شد، 🌾يك فرياد مي گفت:.. وا اماما! يك فرياد مي گفت: وا ابتاه!.... يك فرياد مي گفت: وا محمداه!.... يك فرياد مي گفت: وا سيداه! ... يك فرياد از زينب بود كه مي گفت: باباي خوبم. يك فرياد از هجر ياران بود كه مي گفت: آقاي خوبم، ارباب خوبم، امام خوبم. صداي وا سيداه، وا اماماه، در كوفه پيچيد. بچه هاي علي آمدند مسجد، بابا را به منزل آوردند.(3) امام حسن رو به پدر كرد و گفت: بابا، وانطع ظهري؛(4) بابا كمرم شكست. بابا كاش مرده بودم؛... ليت الموت اعدمني الحياة.(5) اباعبدالله رو به بابا كرد و گفت: يا ابتاه، من لنا بعدك لا كيومك الّا يوم رسول الله؛(6) بابا روزي به سختي امروز نيست مگر آن روز كه پيامبر از دنيا رفت. فرمود: حسين، روز سخت😭 ،🥀روز تو است؛لا يوم كيومك يا اباعبدالله. حسينم،توگريه نكن هر كه گريه مي كند، تو گريه نكن. چون گريه كنان عالم بايد براي تو گريه كنند. بابا، من گريه را براي امروز ياد گرفتم. بابا اگر براي تو گره نكنم براي كه گريه كنم؟ نزديك خانه فرمود: حسنم، حسينم، مرا زمين بذاريد. بابا، نذاريد زينبم مرا روي دست شما ببيند! 🥀نذاريد صورتم را خون آلود ببيند!.. (ببرمت کربلا) يا اباالحسن، اين يك جريان و يك صحنه بود،... اين يك دختر و يك بابا بود.... يك دختر هم كربلا بود.... آن جا كسي نبود كه بدن را بپوشاند! آونجا كسي نبود سر را از بالاي ني بگيره! در قتلگاه يك نگاه به سر بابا مي كرد و يك نگاه به بدن بابا؛..😭😭 عمه، اين سري كه قرآن مي خواند چرا به او چوب مي زنند؟ چرا سر را بالاي ني كرده اند؟! عمه، اين بدن قطعه قطعه مال اين سر است؟! چه كرده ان كه دختر، بابا را نشناخت؟!.😭😭😭 🥀ناله بزن یاحسین(ع)
@Madahi_Zakerin6954948760082.mp3
زمان: حجم: 5.35M
صاحبخونه درهارو وا کن ،😭😭😭😭 داره مهمون میرسه ..😭😭😭 * مناجات
به پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند پسر را در حصیری غرقِ خون و بی سر آوردند علی را کوفیان کشتند در محراب و بعد از آن برای کشتن فرزند او، صد لشگر آوردند اگر خورشید را شق القمر کردند در کوفه همان شق القمر را کربلا بر اکبر آوردند تمام دشت از خونِ ابوالفضل علی پُر شد ز بس بارانِ تیرِ کینه برآن پیکر آوردند ز فولادی که شد شمشیر و بر فرق علی آمد به دست حرمله تیری برای اصغر آوردند چقدر این کوفیان پستند کز بعد حسینِ او ز گوش کودکانش گوشواره‌ها در آوردند سه ساله بود و پا پُر آبله، رخسار و تن نیلی چه روزی با اسیری بر سر این دختر آوردند «وفایی» چون که خطبه خوانی زینب به گوش آمد همه در کوفه می‌گفتند گویا حیدر آوردند ✍
@noaheh_khajehpoor_09173426998بنال ای دل، دلِ عالم.mp3
زمان: حجم: 1.45M
🎵سبک: سه پنج روزه که بوی گل نیومد بنال ای دل دل عالم غمین است شب قتل امیرالمؤمنین است پیمبر می زند بر سینه گویا در این غم نوحه خوان روح الامین است اگر سر بشکند جا دارد امشب ندانم سرچه سودا دارد امشب ▪️ علی جانم علی جان غریب یثرب و مظلوم کوفه هوای کوی زهرا دارد امشب قراری این دل شیدا ندارد که یارعاشقان یارا ندارد نوا کن گر حسینی هستی ای دل حسین بن علی بابا ندارد همای قدس راشهپر شکسته حریم مسجد و منبر شکسته بزن بر سینه و سر ای مسلمان سر داماد پیغمبر شکسته چو نائل گشت بر دیدار معبود علی فزت و رب الکعبه فرمود قسم بر سوره توحید قرآن علی با حق و حق هم با علی بود چو یزدان آفرید آن دم علی را نمود اندر حرم محرم علی را به غیر از مصطفی و حضرت حق کسی نشناخت در عالم علی را علی را همدم غم میشناسد نه نامحرم که محرم میشناسد زمین ظرفیّت عرفان ندارد علی راعرش اعظم میشناسد بنال ای مسجد و محراب کوفه که پرپر شد گل شاداب کوفه سحر از چشم کوثر اشک خون ریخت علی شد غرق در گرداب کوفه مرادی ضربتی بر مرتضی زد شرر بر خرمن اهل وفا زد علی با دست خود بر او دوا داد ندانم او طبیبش را چرا زد
@noaheh_khajehpoor_09173426998سبک دوم_همین که تیغ.mp3
زمان: حجم: 2.29M
شماره 422 سبک دوم: همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید شاعر: حسن لطفی
@noaheh_khajehpoor_09173426998سبک سوم_همین که تیغ.mp3
زمان: حجم: 1.28M
آواز_دشتی سبک سوم: همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید شاعر: حسن لطفی
@noaheh_khajehpoor_09173426998سبک اول_همین که تیغ.mp3
زمان: حجم: 1.83M
آواز_دشتی سبک اول: همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید شاعر: حسن لطفی