54b0c1c2079f8493ac004eb52e9918f720760949-480p_۰۸۰۵۲۰۲۳.m4a
681.6K
چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یابن زهرا
چرا یک شب نمی آیی بخوابم یابن زهرا
توئی ماه منیرم ، به گیسویت اسیرم
از آن ترسم که آخر ، ز هجرانت بمیرم
حبیب منی - طبیب منی - بیا درمان دردم
کجا جویمت - چو گل بویمت - بیا دورت بگردم
دل من بر سر زلف تو دارد آشیانه
نمی دانم چرا از من نمیگری نشانه
بگو با من کجایی ، چرا از من جدایی
گمانم یابن زهرا ، نجف یا کربلایی
به رویت قسم - به مویت قسم - گرفتار تو هستم
که با نقد جان - من بی نشان - خریدار تو هستم
گل غم در دل ویرانه ی ما زد شکوفه
چگویم با تو من از کربلا و شام و کوفه
بسوزد هست زینب ، توئی پا بست زینب
بیا در کوفه وا کن ، طناب از دست زینب
بیا نازنین - بیا مهجبین - از او دفع خطر کن
بکن راه طی - تو بر کعب نی - بیا خود را سپر کن
AUD-20220508-WA0132.mp3
1.14M
#روضه_امام_صادق
استاد #میرزامحمدی🎤
نیمه شب بود و عاشقی بیدار
مست حق بود و راحت از اغیار
نیمه شب بود و وقت راز و نیاز
بین سجاده بود، بین نماز
با تأسی به مادرش زهرا
دست خود برده بود سوی خدا
داشت همسایه را دعا می کرد
گره ها را دوباره وا می کرد
ذکرِ ارباب عالمین گرفت
بوسه از تربت حسین گرفت
ناگهان صحبت از تهاجم شد
خلوتش بین نعره ها گم شد
داد و فریاد، بی دلیل زدند
شعله بر خانه ی خلیل زدند
حرمت این حرم شکسته شد و
دست او بین خانه بسته شد و
پا شد از جای خود ولی افتاد
یاد مظلومی علی افتاد
از غریب مدینه دم می زد
وسط شعله ها قدم می زد
خاک و خاکستر از عباش تکاند
اشک بر مادرش دوباره فشاند
حرف داغِ گران زهرا بود
میخ در روضه خوان زهرا بود
پیر مردی وحید را بردند
آن محاسن سپید را بردند
باز هم روضه ها به کوچه کشید
آه... آقای ما بگو چه کشید؟!
پیر را طاقت دویدن نیست
می رود... حاجت کشیدن نیست
فلک از غصه شرمگین شده بود
شیخ ما نقش بر زمین شده بود
پیکرش را چقدر آزردند
تا که شیخ الائمه را بردند
خوب شد بر سرش جدال نشد
غارت پیکرش حلال نشد
تشنگی تاب و قدرتش نگرفت
تیر و نیزه به قامتش نگرفت
رخش از خون تازه رنگ نشد
صورتش آشنا به سنگ نشد
خوب شد قاتلی سویش نرسید
پنجه ای بین گیسویش نرسید
خواهری با شکستنش نشکست
بر روی سینه اش کسی ننشست
.
.
|⇦بیا نگارِ آشنا ..
•#روضه و توسل به عقیلۀ بنی هاشم #حضرت_زینب سلام الله علیها و #امام_صادق علیه السلام _ سید رضا نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بیا نگارِ آشنا ، شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکریِ خود ، شَها تو مفتخر نما
ای گلِ وفا حسین .. معدنِ سخا حسین
میکشی مرا حسین ..
قربونت برم که نه غسلت دادن نه کفنت کردن .. قربونت برم که دهاتیا اومدن بدنتُ خاک کردن .. یه آدم مهمی باشه، پادشاه باشه، امام عالم و همه کارۀ عالم باشه، همیجور بدنشُ رها کنن برن سخته .. ای حسین ..
با دست و پا زدن نفست وا نمیشود
بگذار نیزه را زِ دهانت درآورم ..
ــــــــــــــــــــــــ
منم زینبی که، غریبیتو دیدم
توی نصف روز از، زمونه بریدم
تو میدونی داداش که من چی کشیدم
یه جوری به دورِ حرم میدویدم
تموم امیدم یهو نامید شد
که بادِ مخالف وزید و شدید شد
تو گرد و غبارا تنت ناپدید شد
موهامُ میبینی، یه روزه سفید شد ..
که دیدم به دورت عدو حلقه بسته
یکیشون با چکمه رو سینهات نشسته
دیدم قاتلت رو که خنجر به دسته
صدا میزدی با دهانِ شکسته
هنوزم میتونم بگم رو به روتم
میدونی هنوزم به فکر گلوتم
من آتشفشانم نه کوه سکوتم
خودم گریه دارم، خودم روضهگوتم
همون روضهای که، گلوتو بریدن
با سر نیزه هاشون، تورو میکشیدن
منو مادرت رو، گمونم ندیدن
که با مرکباشون، به روت میدویدن
صدای رقیهست که توو ازدهامه
داره میگه ای زجر، بزن از خدامه
حسین ....
همچین که شبانه اومدن در خونۀ امام صادق (ع) نانجیب اجازه نداد آقا عبا رو دوش بندازه؛ عمامه رو سر بگذاره. آقا رو با سر و پایِ برهنه بردند ..
یه جملهای امام صادق به اون ملعون توو کاخش فرموده این بود: « اگه از این به بعد خواستی کسیُ دنبالِ من بفرستی تو رو خدا ابن ربیع و نفرست. این خیلی توهین میکنه.»
آقا رو برگردوندن خونه. تا چند روزی آقا گریه میکرد. اصحاب میاومدند؛ شاگردای حضرت سوال کردند« آقا! خوب الحمدالله حالا که چیزی نشد. خدا رو شکر شما رو آزاد کردندّ چرا گریه میکنید انقدر؟!»
آقا فرمودند «وقتی خونهم رو آتیش زدند؛ دیدن زن و بچهم مستاصل اند. هی این حجره به اون حجره میدوند. نگران زن و بچهم بودم؛ یاد عمهم زینب افتادم .. اون لحظهای که خیمههای حسین(ع) و آتیش زدند. راوی میگه« دیدم دومن یکی از این بچهها آتیش گرفته ..»
#امام_حسین
#امام_صادق
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
👇
4_5884110130437425847.mp3
5.26M
|⇦بیا نگارِ آشنا ..
•#روضه و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها و امام جعفر صادق علیه السلام _ سید رضا نریمانی
|⇦•به کی بگم این دردو...
#سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج اسلام میرزایی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به کی بگم این دردو ، به کی بگم از حالم
روضه خونِ مسمار و سینه زن گودالم
خونه پُر از دود و کوچه پُر از مِه شد
حُرمتی که بازم به زیرِ پا له شد
روضه روضه ی در و دیواره
روضه آخرش کوچه بازاره
پای روضه جون بِدی جا داره
آه از غریبی، آه از غریبی...
مدینه باز دلگیره، مدینه باز پُر درده
تموم روضه امشب به کوچه برمیگرده
هم نفسِ حیدر ، هم نفسِ مادر
دلی که تو غربت تو شعله زد پرپر
باز پُشتِ دری هیزم آوردن
قلبِ پیرمردی رو آزردن
بستن دستشو بی هوا بردن
آه از غریبی، آه از غریبی...
مدینه خوب میدونه دستِ خزون بی رحمه
اونکه تو تب میسوزه عطش رو خوب میفهمه
یکی داره ذکرِ حسین و میگیره
روضه داره سمتِ کرب و بلا میره
وای از غربتِ پسرِ زهرا
تشنه کُشتنش ظهر عاشورا
سر رو نیزه و تن روی خاکا
آه از غریبی، آه از غریبی...
14010313eheyat-mirzaei-zamine.mp3
2.77M
|⇦•به کی بگم این دردو...
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج اسلام میرزایی•✾•
Mahmood Karimi - Lalaei Golam Lala (128).mp3
16.22M
نوحه جانسوز حضرت علی اصغر علیه السلام
😭😭😭😭😭🥀🥀🥀
لالایی گلم لالا، مهتاب اومده بالا… 😭
موقع خواب حالا، اما نه به زیر خاک…
لالایی چه شیرینی، روی ابرا بنشینی!!
خوابای خوب ببینی، اما نه به زیر خاک!!
لالایی گل زهرا، عمو بیاد از صحرا… 😭
آب بیاره سقا، اما نه به زیر خاک….
لالا گل یاسینم، گل پس شیرینم!! 😭
دومادیتو میبینم، اما نه به زیر خاک
لالا نوه ی حیدر، لالایی علی اصغر… 😭
قربون قدت مادر، اما نه به زیر خاک!!
لالا نوه ی حیدر، لالایی علی اصغر
قربون قدت مادر، اما نه به زیر خاک… 😭
لالایی گل مریم، میبری ز قلبم غم…
قد که میکشی، کم کم اما نه به زیر خاک!!
لالایی عزیز جونم، نور چشم گریونم 😭
شمع شبهای خونم، اما نه به زیر خاک… 😭
لالا گل بارونی لالایی پریشونی… 😭
گفتم میری مهمونی، اما نه به زیر خاک!! 😭
لالا نوه ی حیدر لالایی علی اصغر…
قربون قدت مادر اما نه به زیر خاک!!
علی لای لای، علی لای لای 😭
لالا لالا لالایی گل پونه، قناری بی آب و دونه…
خدا خودش روزی رسونه، علی لای لای!!
مادر تو بدون شیره، این لب یا این که کویره 😭
گریه نکن صدات میگیره، علی لای لای!! 😭
تیری که خورد به چشم ساقی، با حنجرت کرده تلاقی…
چیزی ازت نمونده باقی، علی لای لای… 😭
حرمله میخنده عزیزم، دل منو کنده عزیزم…
سرت به مو بنده عزیزم، علی لای لای!😭
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
😭🥀😭🥀😭🏴🏴🏴🏴
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
4_5897760666080513623.mp3
5.59M
❣﷽❣
◼️ #سینه_زنی_امام_حسین_ع
◾️ #کربلایی_احمد_نظری
▪️ #زنجیرزنی
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
من که با یاد کربلایت می سوزم می سازم
توی وادی عشق اباالفضل دلداده ای جانبازم
توی عالم هر کسی بهر یار خودش می نازه
من به ارباب و شاه عالم سلطان حسین می نازم
شاه من و پادشاه من حسین ارباب من
درد من و هم دوای من حسین ارباب من
میوه قلب پیمبری حسین ارباب من
قبلگه و تکیه گاه من حسین ارباب من
◼️حسین حسین زمزمه روز و شبم حسین ◾️حسین ذکر همیشه بر لبم حسین
▪️ حسین آبروی دو عالمی
▪️ حسین حسین من خاک زینبم
چه شود تا دوباره گیرم کنار تو دم چاووش
شوم از آهنگ اذان گلدسته هایت مدهوش
تو چه کردی با دل زینب عالم مجنون کردی
دل عالم رو برده طرح ضریح شیش گوش
مهر من و جانماز من حسین ارباب من
راز من و هم نیاز من حسین ارباب من
کرب و بلات آرزوی من حسین ارباب من
ترانه و آهنگ و ساز من حسین ارباب من
◼️حسین حسین زمزمه روز و شبم حسین ◾️حسین ذکر همیشه بر لبم حسین
▪️ حسین آبروی دو عالمی
▪️ حسین حسین من خاک زینبم
آرزومه که توی هیئت میون روضت بمیرم
وقت جون دادنم حسین جان با لب تشنه بمیرم
دوست دارم تا هنوز نمردم یه بار دیگه قسمتم شه
به کنار نهر علقم ذکر اباالفضل بگیرم
تو مطلع هر عبارتی حسین ارباب من
تو معنی هر زیارتی حسین ارباب من
دعای بعد از نماز من حسین ارباب من
تو آبروی عبادتی حسین ارباب من
◼️حسین حسین زمزمه روز و شبم حسین ◾️حسین ذکر همیشه بر لبم حسین
▪️ حسین آبروی دو عالمی
▪️ حسین حسین من خاک زینبم
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#زمزمه
🎼سبک:چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یابن زهزا
برادرجان دعاکن خواهرت زینب بمیرد
نباشد تا که از هجران تو ماتم بگیرد
حسین جان ای حسین ۲
به سر فکر تو به لب ذکر تو خداحافظ برادر
...
نواي کاروان امشب زند آتش به جانم
خدايا بر ملا شد، برملا ،راز نهانم
مران محمل مران اي کاروان آهسته تر رو
که مرد خسته اي وامانده از اين کاروانم
حسین جان ای حسین جان
به سر فکر تو به لب ذکر تو خداحافظ برادر
به سبک چو گیسوی تو من...
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
┄┅✵﷽✵┅┄
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
روضه ای باز به نام پسـرِ فاطمه است
باز هـم شـالِ عزا روی سرِ فاطمه است
هر کجا بزمِ غـم حضـرت صـادق باشـد
صحبت ازسوختنِ بال وپرِ فاطمه است
باز هـم پشتِ در و آتش کین شد تکرار
فاطمه بار دگر نقش زمیــن شـد انگـار
بار هم در وسـط کـوچه علی را بردند
غـم دیگر به سرِ شیعــه نمــودند آوار
آتش افتاد به در حرمـت دیوار شکست
پای سجاده نمازشب ازاین کارشکست
وحشتی در دل اهل حـرم افتاد به شب
دلِ آیینه ترین صادق از اغیار شکست
آه از آنـان کـه مراعات نمـازش نکننـــد
اعتـنـا بر حــرم و راز ونیـازش نکننـــد
آه ازآندم که ببندند دودستش به طناب
پیکرش نقـش زمین باشد وبازش نکنند
بی هـوا ، در پــیِ آزار کشــاندند چـرا؟
وسـط کوچـه و بـازار کـشاندند چــرا؟
نیمه شب پای پیاده پِیِ چندین مَرکَب
باچنین حالت دشــوار ، کشاندند چرا؟
آسمان در وسط کوچه ، زمین می افتاد
آسمان نَه! که خودِعرش برین می افتاد
زنده میشد به دلش غربت زهــرا و علی
تا که بر پهلو و یا روی جَبین می افتاد
باهمان حالت غم روضهٔ مادرمیخواند
روضهٔ بی کسی وغربت حیدرمیخواند
دلش از گریه اهل حرمش خون می شد
زیر لب زمـزمه غارت معجر می خوانـد
خیمــهٔ ســوخـته و خواهـر نالان حسین
تکیـه بر نیـزه و آن حال پریشان حسین
غـم اهـل حـرم خویش فراموش نمود
چون که افتاد به یادغم طفلان حسین
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
1. بی پناه شدم.mp3
8.11M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#حاج_حسین_سازور
اَللّهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ،
وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ
وَ اكْحُلْ ناظِري
بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ یا اباصالح ..
حالا که بی پناه شدم
یابن فاطمه
محتاجِ یک نگاه شدم
یابن فاطمه
با دستِ خویش
آبرویِ خویش بُرده ام
بیچارۀ گناه شدم
یابن فاطمه
تا خواستم زمین بخورم
با دعایِ تو
هر بار رو به راه شدم
یابن فاطمه
عمرم به سر رسید ،
ولی تو نیامدی
خیره به قبلگاه شدم
یابن فاطمه ..
تو مجلسِ ما محاسن سفید هست الحمدالله ، جوان هست ، نو حوان هست .. یه نفسِ شما بگیره کارِ همه درست میشه ..
ای کاش همچنانِ شهدا
وقت رفتنم
بینم چو قرصِ ماه شدم
یابن فاطمه
هر بار وقتِ گریه
به غمهای مادرت
در زمرۀ سپاه شدم
یابن فاطمه
یادِ غریبیِ علی و
بُغضِ در گلو
سر در میانِ چاه شدم
یابن فاطمه
مادر ، میانِ کوچه
صدا زد حسن بیا
محتاجِ تکیه گاه شدم
یابن فاطمه
اما بدونِ کرب و بلا
شعر ناقص است
دلخون شبیهِ آه شدم
یابن فاطمه
با گریه بر حسین
عزیزِ تو می شوم
با آنکه روسیاه شدم
یابن فاطمه
هنگامِ روضه
چشمِ مرا گریه باز کرد
راهیِ قتلگاه شدم
یابن فاطمه
#قاسم_نعمتی
چادر سیاه فاطمه
بر خاک می خورد
تقصیر بوسه هاست
که خنجر نمی بُرد
یابن الحسن ، یابن الحسن ..
همه جا بروم به بهانۀ توست
که مگر برسم درِ خانۀ تو
همه جا دنبالِ تو می گردم
که تویی درمانِ همه دردم
یا اباصالح مددی مولا ..
1. همه جا بروم.mp3
5.66M
#زمزمه_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
همه جا بروم ٬ به بهانه ی تو
که مگر برسم ، درِ خانه ی تو
#ملودی_دوم
همه جا دنبال تو می گردم
که تویی درمان همه دردم
« یااباصالح »
یا اباصالح مددی مولا
همه درد و غمم
تو دوای منی ...
( آقا نکنه بمیرم و نبینمت ، لب تشنه اگر آب نبیند ، سخت است٬ نوکر رخ ارباب نبیند، سخت است ... ) « یا صاحب الزمان » ما گریه کن های عمه ات زینبیم آقا ...
همه درد و غمم
تو دوای منی ...
تو صفای صفا
تو مِنای منی ...
#ملودی_دوم
تو گل زیبا ی منی مهدی
٬ تو مَهِ شب های منی مهدی
تو مِیِ مینای منی « مهدی »
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادقها
به نام آنکه میرویاند از جانها شقایقها
به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشقها
که میگردند از نورش مخالفها موافقها
به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن
چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن
ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین دیگر
ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین دیگر
ندیده دل صراطَالمُستقیمی اینچنین دیگر
حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین دیگر
سفارشهای او شرحِ کلامی از کمالِ اوست
سفارشهای او راهِ رسولالله و آلِ اوست
سفارش میکند بارِ فقیران را زمین مگذار
سفارش میکند در راهِ محرومان قدم بگذار
سفارش میکند دل را به تدبیر خدا بسپار
سفارش میکند هرگز نمازت را سبک مشمار
سفارش کرد ما را تا ادا سازیم دِینش را
به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را
زیارت نامههای ما زیارت نامههای اوست
عزاداریِ ما میراثی از رسمِ عزای اوست
تمام گریههای ما کمی از هایهایِ اوست
شلوغیِ حرمها از حدیثِ کربلای اوست
خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ ماست
ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست
به روضه میکشد آقا همیشه منبر خود را
به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را
میانِ گریه میبیند همانجا مادر خود را
ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را
چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت
خدایا خانهیِ او در هجوم بی حیاها سوخت
چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست
به فکر مو سپیدیاش به فکر سن و سالش نیست
به یاد کودکانِ بی کَسَش فکر عیالش نیست
چرا این شعلههای در به فکر دست و بالش نیست
کسی او را نمیگوید عصای خویش را بردار
بیا از بِینِ شعله بچههای خویش را بردار
زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد
محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد
زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد
مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد
زمین اُفتاد و با نیزه کسی اما نَزَد او را
زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را
میان مجلس منصور سرپا چند ساعت بود
جسارت شد به پیری که نگاهش غرق محنت بود
به یاد عمه جانش که اسیر یک جماعت بود
جسارت بود و غارت بود و غارت با جسارت بود
رُباب است و غم زینب که دادِ او حرم را بُرد
ببین دیر آمدم دیدم که نیزه کودکم را بُرد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
ای مهر تو بهترین علایق
جانها به زیارت تو شایق
مـا را نـبود بجز خیالت
یاری خوش و همدمی موافق
بیـماری روح را دوا نیست
جز مهر تــو ای طبیب حاذق
ای نور جمال کبریایی
ای نور تو زینت مشارق
روزیکه دمید نور خلقت
رخسار تـو بود صبح صادق
از جلوی تو، تبارک الله
فرمود بـه خلقت تو خالق
حُسن تو خود از جمال زهراست
ای زادۀ بهـترین خلایق
بـــــر تخت کمال و تاج عصمت
آخر که بود بجز تـو لایق
تفسیر کلام ایزدی بود
گفتار تو ای امام صادق
بـاشد سخن تو جاودانی
بوده است چو با عمل مطابق
افـسوس شدی شهید آخر
از حیلۀ نـا کسی منافق
از داغ تـو شد جهان عزا دار
زیرا به تو عالمی است عاشق
حبیب چایچیان(حسان)
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
تشنه بود و به خاكها خونش
از رخ و گونه و جبين ميريخت
يكنفر خنده كرد به تشنگي اش
پيش او آب بر زمين ميريخت
نيمه جان بود و پشتِ مركبِ خود
بوسه اي سنگ، بر جبينش زد
نوبت تير ِحرمله شده بود
آه، از پشت زين زمينش زد
فاصله كم شده كمانداري
تيرها را دقيق تر ميزد
يك نفر بر آن تن زخمي
نيزه اش را عميق تر ميزد
ناله اي ميرسد به هركس كه
به تنش تيغ ميكشد... نزنيد
مادرش چنگ ميزند به رخش
دخترش جيغ ميكشد... نزنيد
نوبت يك حرامزاده شد و
نوك سر نيزه اش به سينه نشست
وزن خود را به نيزه اش انداخت
آنقدر تكيه داد نيزه شكست
داس هايي بلند را ميديد
بين دستِ جماعتي خوشحال
از سر ِ شيب پيكري را واي
ميكشيدند تا ته گودال
تبر و داس و دشنه و شمشير
با تني خُرد جور مي آيند
تا بدوزند بر زمين ، از راه
نيزه هاي قطور مي آيند
شمر دستش پُر است و با پايش
بدنش را به پشت ميچرخاند
نيزه اي را حرامزاده زد و
نيزه را بين مشت ميچرخاند
آن وسط چندتا حرامزاده
بدني ريز ريز ميكردند
با لباسي كه از تنش كَندند
تيغشان را تميز ميكردند
حسن لطفی
|⇦•صادقان، دلهایشان را...
#سینه_زنی و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری
نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری:
آیههای احمدی را با حدیث جعفری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، علامهها، طفل دبستانش همه
گردنافرازانِ دانش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما
از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نور، مجرم بود اما، در نظام کورها
ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غریب مادری را میبرند
پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پیر آسمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است
باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یاس جوان کوچه است
با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست
باز آتش، شعلهور در خانۀ آل عباست
حضرت شیخُالائمه در میان کوچههاست
گَرد، بر پیشانیِ آیینۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صادقها و باقرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بر خلاف زندگیِ از خطا آکندهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فرزندَت، به فردا بنگرم
روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنورِ غیبت، آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غم ندارند اولیاءالله، غمخوار هماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است
#شاعر: قاسم صرافان
14010305eheyat-motiee-vahed.mp3
3.93M
|⇦•صادقان، دلهایشان را...
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگر زیبایی را آواز سر دهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت.
«خلیل جبران»
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•از حدیث لوح می آید...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از حدیث لوح می آید مقامات اینچنین
که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین
مانده در توصیف یک شأن تو ابیات اینچنین
سالها محکوم عشق توست، نیات اینچنین
تا ابد مرئوس ماییم و ریاست با شما
نازشصت هرکسی ما را رسانده تا شما
انقلاب عِلم، با کرسی درست تو پا گرفت
بحث و استدلال از عصر شما بالا گرفت
فقه ما از نور فقه جعفری معنا گرفت
میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جاگرفت
راه گم کرده کنارت راه پیدا میکند
از دمت پیرزنی کار مسیحا میکند
آبروی پرچمِ در اهتزازِ ما تویی
از بقیه بی نیازیم و نیاز ما تویی
ما همه اهل نمازیم و نماز ما تویی
پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ما تویی
*امام صادق علیه السلام لحظه ی آخر قسم خورد فرمود: به شفاعت ما اهل بیت نمیرسه کسی که نماز رو سبک بشماره...*
بانی ترویج عاشورا تویی پس بی گمان
خانه ات یعنی حسینیه، شما هم روضه خوان
*امام صادق وسط درس فقه میدید روضه خونش هارون وارد شد میفرمود: بیا جلو، میدیدند جعفر بن محمد از منبر پایین اومد. میفرمود: تو برو بالا حالا برا جدّ غریب ما روضه بخون. هارون با تعجب میگفت: آقا! وسط درس؟! فرمود: بله...
یه مقدار خودش رو جمع وجور میکرد جلو امام باید رعایت کنه. حضرت میفرمود: نه!همون طور که بینخودتون روضه میخونید برا ما روضه بخون...
روضه میخوند حضرت گریه می کرد، چنانچه نوشتن اشکهای حضرت از محاسن شریفش چکه چکه می ریخت. صحابه همه گریه میکردن، آقا فرمود:"مَن بَكىٰ اؤ اَبكىٰ وَجَبَت لَهُ الجَنَّه" چه اونی که گریه ی داغ، و چه اونی که گریه کرد بهشت براش واجبه...
روایت میگه دیدند از آخرِ مجلس یه نفر صف رو شکافت اومد جلو نشست، گفت: آقا پس من که خاک بر سر شدم..
آقا فرمود: چرا؟ گفت آقاجان من امروز هرکاری کردم نتونستم گریه کنم، دیدم آبروم جلو گریه کنا میره دستم رو روی صورتم گذاشتم ادای گریه کنا رو درآوردم.
حضرت فرمود: "مَن بَکیٰ اؤ تَباکیٰ" کسی هم که خودش رو مثل گریه کنای حسین قرار بده "وَجَبَت لَهُ الجَنَّه" بهشت براو واجب میشه...*
«حضرت فرمود: نزدیکترین راه به در خونه ی خدا از درِ روضه های جدّ ما ابی عبدالله الحسین است.»
14010305eheyat-taheri-roze.mp3
6.35M
|⇦•از حدیث لوح می آید...
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چشمامو میبندمو، خودمو میذارم جایِ خدا...!!
و تصور میکنم کسی داره مثل خودم، وقتی نماز میخونم با من حرف میزنه!!
بلند بلند میگم:
من که نمیتونم خودمو تحمل کنم!
توچه جوری منو تحمل میکنی؟!
خیلی صبوری!
#حضور_قلب_رو_تمرین_کنیم
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•آسمون دل تاره...
#سینه_زنی و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج حسین سازور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آسمون دل تاره، بارون اشک میباره
برا امام صادق، بقیع عزاداره
چِشام گریونه، لبم میخونه
دلم از غُصه، ببین پریشونه
وای وای وای، حُرمَت آقا رو شکستن
وای وای وای، دستاشو توی کوچه بستن
غریب ای آقا.....
لَطمه ها به روی تو، خاکی گشته موی تو
بازیچه ی دشمن وای، گشته آبروی تو
به پشت مرکب، دویدی اون شب
تو بودی گریون بیادِ زینب
وای وای وای، دشمن و چشمای تَر من
وای وای وای، بی ادبی به مادر من
*امام صادق فرمود:منصور، از این به بعد اگه خواستی بیام پیغام بده خودم میام، دیگه این مامورت رو نفرست. آخه این بد دهنی میکنه، جسارت میکنه، ادب رو رعایت نمیکنه...*
14010306eheyat-sazvar-nohe.mp3
3.01M
|⇦•آسمون دل تاره...
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج حسین سازور•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام صادق علیهالسلام فرمودند: همنشینىِ بیستساله، [بهمنزلۀ] خویشاوندى است
📚کافی، ج۶، ص۱۹۹
4_5895467857919084698.mp3
780.3K
💚🍃زمزمه_امام_زمان_عج🍃💚
🎧مداح حاج محمدرضا طاهری🎧
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال وپرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
سه غم آمد سراغم هر سه یک بار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
عزیز فاطمه تا کی به گوش منتظرانت
صدای ناله زهرا زآستان در آید
(مرحوم علامه ي اميني مي فرمايند:
اولين ناله اي كه بي بي پشت در زد،
نه باباشو صدا زد،نه شوهر غريبش،
تا پشت در افتاد رو زمين،صدا زد
:مهدي جان،پسرم)
مه جمال تو را کرده ام هماره مجسم
مگر به چشم خیالم رخ تو جلوه گر آید
همه گدا و تمنای وصل او هيآت
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
اگه توبخواي ميشه اين بدوهم خوبش كني
من گدای یک نگاتم آقا جون دوست دارم
به خوبا سر می زنی مگه بدا دل ندارن
یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا آقا جون
تو که دل می بری با یک نگاهی
نگاهی هم به ما کن گاه گاهی
تو که بیگانه را هم می پذیری
بده یک گوشه ما را هم پناهی
مرغ دل ما زند، پر به هوایت حسین
قبله عالم شده، کرب و بلایت حسین
منم گدایت حسین، منم گدایت حسین
کن نظری از کرم، به این گدایت حسین
حسین حسین جان حسین (2)
چرا فتادی چنین، به خاک صحرا حسین
غرق به خون بی کفن، ز جور اعدا حسین
سوخته از تشنگی، تمام جانت حسین
تشنه چنین ندیده، در لب دریا حسین
حسین حسین جان حسین (2)
ای پسر فاطمه، چرا تو بی یاوری
تو حجت کردگار، وصی پیغمبری
تو شاه بی نوایی، خدای را مظهری
در ره حق داده ای، هستی خود را حسین
حسین حسین جان حسین (2)
گریه به مظلومی ات، پیمبران کرده اند
ناله ز داغ غمت، پیر و جوان کرده اند
اشک ز داغت روان، ز دیدگان کرده اند
جن و ملک از غمت، در همه دنیا حسین
حسین حسین جان حسین (2)
مرغ دلم می زند پر به هوای حسین
مرغ دلم می زند پر به هوای حسین
می بردم کو به کو شور و نوای حسین
جاذبه ی عشق او داده مرا آبرو
سرخوش و سرمستم از جام ولای حسین
عاشق و دلخسته ام دل به حسین بسته ام
کعبه ی آمال من کرب و بلای حسین
هر که به دربار او دست گدایی برد
شامل حالش شود لطف و عطای حسین
زمزمه ی یا حسین می رسد از هر کران
گشته به هر جا بلند باز لوای حسین
سوز دل خسته را جام حسینی دواست
مرهم زخم دل است اشک عزای حسین
در همه ی کائنات ولوله برپا شده
ملک و ملک نیل پوش گشته برای حسین
رایحه ی عدل و داد روح صلات و جهاد
تا ابدیت دمد از دم نای حسین
گر چه حسین شد شهید در ره دین و نماز
جان جهان می شد ای کاش فدای حسین
روز قیامت شود آتش دوزخ خموش
گر به به محشر فتد بند ردای حسین
در سفر کربلا سر ز تنش شد جدا
اکبر فرخ فر و ماه لقای حسین
یاور و همسنگرش ساقی و آب آورش
دست و سر و جان خویش کرد