🛑‼️ مسابقهی عظیم فرهنگیِ «شعور عاشورایی»‼️🛑
(مجموعهی ۴۰ پیامِ تأثیرگذار از مکتب عاشورا)
🎁 جوایز ارزندهی این مسابقه، در اوّلین قدم ۵۰ میلیون تومان شامل:
1⃣ برای نفرات برتر (بر اساس بالاترین نمره در کمترین زمان آزمون):
💰 ۱۰ کارت هدیهی دو میلیون تومانی
💰 ۱۴ کارت هدیهی یک میلیون تومانی
2⃣ به قید قرعه برای کسانی که حداقل نصف نمرهی آزمون را کسب کنند:
💰 ۴۰ کارت هدیهی ۴۰۰ هزار تومانی
💎 و ارزشمندترین جایزهی مسابقه که محتوای آن است!
✅ ثبتنام در مسابقه و دریافت منبعِ مطالعاتیِ آزمون از طریق:
🌐 zil.ink/maktab_ashoora
🔰 در صورت بروز مشکل در لینک بالا، وارد لینک زیر شوید:
🌐 yek.link/maktab_ashoora
💠 ثبتنام برای عمومِ هموطنان، آزاد و رایگان است!
🛍 جهت آگاهی از اسامی برندگان قبلی مسابقات ما و قطعی بودن اعطای جوایز، وارد لینک زیر شوید:
🌐 b2n.ir/javayez_.rooyindezh
#مسابقه_شعور_عاشورایی
#جبهه_مقاومت_فرهنگی_رویین_دژ
🔺 @RooyinDezh
⚪️🌑⚪️🌑⚪️🌑⚪️
🌑⚪️🌑⚪️🌑⚪️🌑
﷽
⬅️مقدمه شب اول حضرت مسلم ابن عقیل
شروع مجلس
بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدامابقیت وبقی الیل والنهارولا جعل الله آخر العهد منی لزیارتکم...
شب اول محرم و شب عرض ارادت به مولای همه عاشقانش عرض ارادت به سلاله ی حضرت زهرا سلام الله...به بند دل فاطمه، به جگر گوشه زینب سلام الله هرکجا نشستی عرض ادب کن...روکنده زانو بشین این دست راستتوبزار روقلبت...ما که درکنار حرم آقا نیستیم از همین جا سلام عرض کنیم...
السلام علی الحسین(کسی ساکت نشینه ها...) وعلی علی ابن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین...یا ابا عبدالله...
سلام ما به حسین و به کربلای حسین😭
سلام ما به علمدار باوفای حسین
😭سلام ما به سلامی که عصر عاشورا
نموده بر بدن غوطه ور به خون زهرا
😭سلام ما به جبین شکسته زینب
سلام ما به نماز نشسته زینب
😭سلام ما به بدن های مانده در صحرا
سلام ما به ملاقات زینب و زهرا
😭سلام ما به لب چوب خیزران خورده
به آن خرابه نشینی که نیمه شب مرده 😭
سلام ما به تنوری که اشک زهرا ریخقت 😭
به اشک بچه یتیمی که در سحرها ریخت 😭
سلام ما به فرات و به موج سوزانش
سلام ما به ابوالفضل و چشم گریانش
مریض زیاد داریم یک سال حسرت کشیدیم که همچو شبی شب اول محرم عرض ارادتت روبه سفیر کربلا مسلم ابن عقیل نشون بدی...
اما قبل از اینکه بخواهیم وارد روضه ی مسلم ابن عقیل بشیم بگیم آقاجان: ممنونتم که برام دعوت نامه فرستادی که بیام تو مجلس حسینت بشینم تا قطره اشکی بریزم...ممنونتم خدا...
محرم آمد بیا مهدی محفل جدت را مزین کن
قدم بگذار بر دوچشم ما محفل ما را همچو گلشن کن
بده شوره نینوا مهدی
ببر مارا کربلا مهدی
یا ابا صالح2
ابا صالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ماهم باش
حرم رفتی خیمه گاه رفتی قتلگاه رفتی یاد ماهم باش
بده شور نینوا مهدی
ببر مارا کربلا مهدی
یا اباصالح2
اگر امشب کربلا رفتی یاکه همراه مادرت زهرا
تورا جان اصغر و اکبر شبه پیغمبر یاد ماهم باش
چو بوسیدی حنجر اصغر
زدی بوسه بر لب اکبر
یا ابا صالح 2
بغل کردی قبر جدت را جای ما اورا تو زیارت کن
کنار اون حنجر خونین از نوا رفتی یاد ماهم باش
یا ابا صالح2
چو رفتی تو در کنار حرم دیدی اصغر بر سینه بابا
کنار اون غنچه پرپر سوره کوثر یاد ماهم باش
یا ابا صالح2
اگر رفتی در کنار عمو دیدی عباس و پیکر بی دست
به چشمان پر زخون عمو مشک و تیر عدو یاد ماهم باش
به فرق بشکسته عباس
به چشمان بسته عباس
یا ابا صالح2
⬇️⬇️⬇️ روضه وگریز 😔😭
به محراب علی خواندم نمازی 2
نمودم با خدا راز ونیازی....
شب اول شب گرفتن حاجاته...می گن دعای غریبا زود مستجاب میشه، آخه مسلم ابن عقیل هم خیلی غریب بودآقاجان میشه شمامارو دعاکنی...
به محراب علی خواندم نمازی🍂
نمودم باخدا راز ونیازی🍂
که یارب کوفه رامردی نباشد🍂
مراهم راز وهم دردی نباشد 🍂
تویی آگه که با مهمان چه کردند 🍂
پذیرایی میان کوچه کردند 🍂
حسین جان....
به دامان سنگ و خنجرها به دستند🍂
خدایا استخوانم راشکستند 🍂
بنالم درمیان کوچه یارب 🍂
به یاد دلبر مظلوم زینب 🍂
سلام برسفیر باوفای حسین(ع)، سلام براون آقایی که دستور امامشو با جون ودل خريد وبرای رسوندن پیام مولایش تاپای جان ایستادگی کرد.
مردم هیچ وقت از یاد امامش غافل نشد...همش به فکر این بود که چه برسر غریب کربلا وخانوادش خواهد آمد.
مسلم ابن عقیل درصدد بودکه از امام غریبش دفاع کنه اما هنگامی که مردم بی وفای کوفه مسلم ابن عقیل را تنها گذاشتند چه حالی پیدا کرد به چه چیزی فکر میکرد...زیر لب با مولایش امام حسین چه زمزمه ای داشت....وقتی به یاد کاروان کربلا وچهره های معصوم کودکان می افتادچگونه از دل آه میکشید...ای کوچه های کوفه وقتی که این سفیر غریب تنهای تنها درمیان اون همه دشمن محاصره شده بود چگونه با افسوس روبه سوی کربلا مینمود...آی شهرکوفه 3 😭😭😭😭
خاطرات تودل شیعیان را خون میکنه توخاطراتت غربت حضرت امیر المؤمنین روداری، توشاهد فرق شکافته علی بودی، توگریه های حضرت زینب رو به خاطر داری....آی....😭😭😭😭گریه در عزای پدر غریبش امام علی وگریه درعزای سربریده برادر بالای نیزه...😭😭😭😭
همه بگید ای حسین...😭😭😭😭😭آخ فدای این ناله هاتون بشم...
مسلم که سفیر زاده زهرا بود🥀
آغازگر قیام عاشورا بود🥀
برغربت او دیده خورشید گریست 🥀
درکوفه غریب آه مه بتها بود🥀
ماباید به یاد اون شهیدی گریه کنیم که از همه شهدا تنهاتر بود...😭😭😭😭اون شهیدی که نه تنها به او حمله میکردند، بلکه از بالای بامها آتیش برسرش می ریختند ویه عده آقا روسنگ باران میکردند...
👇👇👇
گاهی از زخم زبان برجگرم چنگ زدند 🌾
گه میان کوچه ها برسرمن سنگ زدند 🌾
اما وقتی مسلم ابن عقیل روبردند دارالاماره
آخ بمیرم 😭😭😭😭
دستاشو بسته بودند، مسلم شروع کرد به گریه کردن 😭😭😭😭😭😭🥀
عبیدالله گفت: مسلم چراگریه میکنی؟ شما که دربرابر مرگ تسلیمی، شماکه ازسلاله پیغمبری...
مسلم گفت: برای خودم گریه نمیکنم بلکه برای حسین گریه میکنم...نامه نوشتم که پسرفاطمه بیاد کوفه...ولی میخوام بگم که به سوی مردم کوفه نیا...😭😭😭🥀🥀🥀
ای عزیز فاطمه ای امید عالمین
غرق درخون گویمت که میا کوفه حسین
کوفیان بی حیا انتظارت می برند حسین جان 😭
ازبرای کشتنت تیروخنجر میخرند...😭😭
کن حذر از این سفرجان زینب خواهرت
حرمله زانو زده درکمین اصغرت😭😭
آی مردم حضرت مسلم ابن عقیل که سخت مجروح وناتوان شده بود به صورت اسیر به قصد فرمانداری آوردن ...حضرت خیلی تشنه بود، درخواست آب کرد...مقداری آب به آقا دادن...آقا همین که آب خواست بنوشه...آب خون آلود شد...😭😭😭آب روریخت...دوباره آب براش آوردن، ولی نتونست بخوره...چون لبای مبارکش زخمی شده بود...😭😭😭آقا فرمود: اگرمن نسیبی از این آب داشتم قسمتم میشد...فدای لب تشنه ات یا ابا عبدالله...😭😭😭😭🥀🥀🥀🥀
اما اگر نوای دلنشین روگوش کنی داره میگه یا ابا عبدالله آقا قربون لبهای خشکت برم...😭😭
من که سردریاری دین قرآن میدهم 🍂
مثل مولایم حسین تشنه لب جان میدهم 🍂
مردم پایین دارالاماره منتظر بودند ...
یکی میگفت: مسلم روآزاد میکنند، دیگری میگفت: نه زندان می برنش...اون یکی میگفت: هرچی باشه مهمونه باهاش مدارا میکنند...
ناگهان دیدند یه بدن بی سر😭😭😭😭😭😭😭از بالای دارالاماره به روی زمین افتاد...آری سرمسلم را مظلومانه ازبدن جدا کردند...😭😭😭😭🥀🥀🥀🥀🥀
دونفر از کوفه می اومدند آقا امام حسین ازشون سوال کرد از کوفه چه خبر دارید: گفتند آشکارا بگیم یبن رسول الله یا پنهان؟
آقا فرمود: من چیزی رو از اصحابم پنهان نمیکنم. گفتند: مااز کوفه بیرون نیومدیم مگه اینکه دیدیم بدن مسلم روبه ریسمان بسته ودرکوچه های کوفه میبردند...😔😔😔😔🥀
چو شه از قتل مسلم با خبر شد 🌾
دلش لبریز از خون جگر شد 🌾
بگفت ای یاوران با وفایم 🌾
شهادت نوبت ما سربه سرشد 🌾
امام با شنیدن این خبر به سمت خیمه زنان رفت...
⬇️ ( گریز )🥀🥀🥀
دختر مسلم روطلبید نگاه میکرد اشک می ریخت 😭😭😭😭😭😭😭اون دختر از رفتار امام فهمید که چی به سرش اومده...گفت آقا: مگه من یتیم شدم....😭😭😭😭😭🥀آخه امروز طور دیگه ای منو مورد لطف خودت قرار میدی؟
آقافرمود: دخترم گریه نکن...😭😭😭من جای پدرت...خواهرم زینب به جای مادرتوست...😭😭😭😭یا الله....نمک مجلس روضه امام حسین....😭😭😭😭😭بگم والتماسدعا...
شب اول خسته ات نکنم من میخوام بگم حسین جان....😭😭😭😭😭😭یا الله...التماسدعا....
توکه خیلی یتیم نواز بودی آیا سزاوار بود که درکنار بدنت دخترت سکینه رو با تازیانه بزنن...😭😭😭😭😭😭😭😭😭🥀🥀🥀🥀🥀
اما چقدر این دختر با عاطفه...نمیگفت بابا منو میزنن بلکه با زبان حال می گفت: پدرجون برخیز
ببین عمه ام زینب رو با تازیانه میبرند 2🥀😭
⬅️ دشتی...🌾🌾🌾
بنالم درمیان کوچه یارب 🥀
به یاد دلبر دلدار زینب 🥀
حسینا خود ببین اینجا چه رخ داد🥀
غریبی باز بین کوچه افتاد 🥀
حسینا کوفیان مذهب ندارند 🥀
حیایی از رخ زینب ندارند 🥀
میا درشهر ظلم دشمنانت🥀
نیاور دختر شیرین زبانت 🥀
که اواینجا به خاک غم نشیند 2🥀
سرببریده ای برنیزه بیند 🥀
حسین فاطمه جان رقیه 🥀
به چشم پاک و گریان رقیه 🥀
حلالم کن که من گشتم فدایی 🥀
نشد قسمت بیایم کربلایت 🥀
⬅️کرامات حضرت مسلم(ع)🌾🌾🌾🌾
میگوید مریض بودم وغده داشتم دربیمارستان متوسل شدم وزیارت جامعه کبیره روخطاب به آقا ابا عبدالله خوندم و خوابیدم....
درعالم خواب حضرت امام حسین(ع) روبه خواب دیدم.فرمود: برای شفایت ای مریض به حرم مسلم ابن عقیل برو...
از خواب بیدار شدم به کوفه رفتم یه ریسمانی به ضریح حضرت مسلم گره زدم، سردیگر نخ روبه گردن خودم بستم درکنار ضریح خوابم برد...
یه وقت دیدم یه آقای جلیل القدری اومد فرمود:
من مسلمم چی میخوای؟گفتم: امام حسین(ع)منو فرستاده وامر فرموده...منم امرشو اطاعت کردم...حضرت مسلم به من فرمود: بلند شو...میگه بلند شدم...وقتی بلند شدم از مریضی و غده ای که داشتم هیچ اثری نبود...😭😭😭🥀🥀🥀🥀🥀
👇👇👇
4_5979042952222084378.ogg
411.9K
🖤 🎋🍃🖤🎋🍃🖤🎋
🍃🖤🍃🖤
🎋🍃🖤 ﷽
🖤🎋
🎋
# نوحه_سینه زنی
#حضرت_مسلم(ع)
(به سبک کنار قدمهای جابر)
بگویم ز بالای این دار / میا کوفه ای نور عینم
میا ای عزیز پیمبر / امیری امیری حسینم
میا که تمامی کوفه / دل و جان آنها ز سنگ است
میان تمامی مردم / سخن از نبرد و ز جنگ است
به دستان هریک / بود تیر و خنجر
ببرند در آنجا / سر تو ز پیکر
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
شنیدم ز دشمن در اینجا/که تیر سه شعبه خریدند
شنیدم که با تیر و نیزه/شتابان به سویت دویدند
شنیدم که این نا نجیبان/همه حرفشان قطع آب است
همه بی قراریم اینجا/برای عزیز رباب است
میاور حسین جان/گل احمرت را
بپوشان گلوی/علی اصغرت را
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
میاور عزیز دل من/به همراه خود کودکان را
میاور که با ضرب سیلی/نوازش کنند نوگلان را
بگو خواهر تو چگونه/کند قتلتان را نظاره
چگونه ببیند که اکبر/شده جسم او پاره پاره
برای رقیه/دلم بی قرار است
دلم خون زدست/دل کینه دار است
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
الهی حریمت نباشد/بدون امیر و سپهدار
الهی نسازند جدا آن/دو دستان پاک علمدار
امان از دم بی حیایی/امان از شروع جسارت
دم شعله ی خیمها و/زمان شروع جسارت
به مرکب بتازند/روی جسم اکبر
به نیزه گذارند/سر پاک اصغر
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
✍#وحید زحمت کش شهری
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
🎋
🖤🎋
🎋🍃🖤
🍃🖤🍃🖤
🖤🎋🍃🖤🍃🎋🖤🍃🎋
اشعار نوحه خوانی محرم
شب اول
#غزل #مرثیه
#اباعبدالله_الحسین
زبانحال حضرت مسلم با سیدالشهدا
شاعر : محمد عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غزل
چون میّسر نشـــود فرصت دیــدار شما ما که رفتیم خداوند نگـــــــهـدار شـــما
نامتان روی علم بود و زدستــم افـــتـاد کاش برداردش از خاک علمدار شــما
جرم عشق است که صیاد چنین بسته مرا اونـــــدانست که مائیم گرفـــــتار شـما
خسته بودم اگرم دست به دیواری رفـت ورنه تـــکیه نـکنم جز سر دیوار شمـا
دیده پنجره بسته است به دیــدار بهـــار دام پایـــیز کـمین کرده به گلزار شمـا
باد هم از نفس افتاده و یــاری نکــــنـد شرح حالی دهد از پیک سر دار شما
جان آقا نکــــند تشنــــه بیایـی ایــــنجا آب هم نیست در این شهر طرفدار شما
پشت هربام کمین کرده کسی منتظر است سنگها دیده به راهـند بــه دیــدار شمـا
آخرین جمله دلدادۀ تان خــواهشی است بــاز گردیــــــد خــداوند نگهـدار شمـا
🎧#مداح حاج پیرزاده
👇👇👇👇👇
Hasan Shirazi - Kami Ahestetar (320).mp3
5.32M
نوحه کمی آهسته تر به کجا میروی حسین شیرازی
مرادقلی:
کمی آهسته تر به كجا میروی بدون زینبت تو چرا میروی!
بدون زینبت تو چرا میروی مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین!
یابن الزهرا حسین دل من اسیر دام گیسوی تو…
تپش های دلم نام نیكوی تو تپش های دلم نام نیكوی تو…
به زخم دل من یا اخا مرهمی پس از تو برایم كو دگر محرمی…
یابن الزهرا حسین مهلا مهلا حسین…
به جای مادرم آمدم به سویت تا زنم یا اخا بوسه بر گلویت!
خدا همراه تو تو روی كربلا وعده ملاقات از سر نیزه ها…
مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین!
حسین شیرازی کمی آهسته تر به کجا میروی
حسین شیرازی مهلا مهلا
علی_اکبر__هادی_همتی.mp3
4.64M
سوی میدان می روی
بس خرامان می روی
از بر بابای خود
جان جانان می روی
چهره ات پیغمبری
ضرب دستت حیدری
اکبر رزمنده ام
در شجاعت محشری
نور چشمان منی ای علی اکبرم
بهتر از جان منی ای علی اکبرم
چهره ام حیران و زرد
سینه مالامال درد
روبرویت لشکری
آمده بهر نبرد
تشنه ی صحرا تویی
هستی بابا تویی
بین صدها نیزه دار
یکه و تنها تویی
نور چشمان منی ای علی اکبرم
بهتر از جان منی ای علی اکبرم
بی کس صحرا شدی
ماتم بابا شدی
لشکری دور و برت
نیزه خوردی تا شدی
پاره پاره پیکرت
شد دو تا فرق سرت
جان به قربان تو و
جسم زخم و پرپرت
نور چشمان منی ای علی اکبرم
بهتر از جان منی ای علی اکبرم
گشتم از غم خونجگر
خاک می ریزم به سر
ای عصای پیری ام
اربأ اربا ای پسر
شیشه ی عمرم شکست
کِشتی ام بر گِل نشست
نوجوانی مَه لَقا
کربلا دادم ز دست
نور چشمان منی ای علی اکبرم
بهتر از جان منی ای علی اکبرم
#هادی_همتی
#علی_اکبر #زنجیرزنی
992.5K
نوحه ورود به کربلا #زنجیرزنی
سبک ساقی ساقی ای ساقی
ای غریب بی یاور
یار نازنین برگرد
ای حسین بی لشکر
یار و شاه دین برگرد
این زمین دلگیر و
این زمین اندوه است
میوه ی دل مادر
زود از زمین برگرد
یار نازنین برگرد
زود از این زمین برگرد
تا که کربلا گفتی
پنجه تا سَر من سوخت
یاد مادرم کردم
کل پیکر من سوخت
وه چه غربتی دارد
اضطراب و دلشوره
گریه ام گرفت اینجا
دیده ی ترِ من سوخت
یار نازنین برگرد
زود از این زمین برگرد
لاله های باغ تو
جمله می شود پرپر
قاسمت به خون غلطان
کشته می شود اکبر
پهلوان تو عباس
میخورد زمین با سر
پاره می شود اینجا
حنجر علی اصغر
یار نازنین برگرد
زود از این زمین برگرد
دشمن تو می آید
قصد جان شیرینت
خون سرخ تو ریزد
پای دین و آئینت
این زمین پر ماتم
گود قتلگاه دارد
شمر بی حیا آنجا
می رسد به بالینت
یار نازنین برگرد
زود از این زمین برگرد
#هادی_همتی (دلسوخته)
#امام_حسین_ع #نوحه
#ورود_به_کربلا #واحد #زنجیرزنی
قافله سالارِ من؛ کجایی ای دوای دردم؟ ●♪♫
پی تو هر کجا میگردم؛ تورو تو قتلگاه گم کردم… ●♪♫
ای بدن صد پاره؛ رو خاکِ داغِ این صحرایی… ●♪♫
چرا مقطع الاعضایی؟ ●♪♫
بگو کجا برم، تنهایی؟ ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
چشت روشن! بزم حرامم بردن… ●♪♫
چشت روشن؛ تو ازدحامم بردن ●♪♫
وای من از عاشورا… زمین و آسمون غمگینه ●♪♫
یه خواهری داره می بینه؛ یکی میشینه روی سینه ●♪♫
وای من از عاشورا! باید بمیره از غم، دنیا ●♪♫
تو قتلگاه به پیشِ زهرا؛ دوازده ضربه میزد اعداء ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
چشت روشن؛ روسریمو دزدیدن ●♪♫
◼️◼️◼️
چشت روشن، به گریه هام خندیدن ●♪♫
داغِ تو روی سینم؛ که قلب مضطرم میسوزه ●♪♫
پاشو ببین حرم میسوزه؛ ببین که معجرم میسوزه ●♪♫
رفتی و دور از چشمت، به خیمه ها هجوم آوردن ●♪♫
همه چیو غنیمت بردن؛ رقیه ی تورو آزردن ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
چشت روشن؛ ما رو اسیری بردن ●♪♫
چشت روشن؛ ما رو خرابه بردن ●♪♫
لشگر دشمن ای وای… به روی پیکرت میتازه ●♪♫
میان همه با نعلِ تازه؛ دیگه روشون به رومون بازه! ●♪♫
رفتی و موندم تنها؛ بگو چی کار کنم با این درد؟ ●♪♫
به حرمله می گفتم برگرد؛ نزن تو گوش من ای نامرد ●♪♫
امان از دل زینب… امان از دل زینب… ●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
حسین شریفی قافله سالار من
Hossein Sharifi - Ghafele Salare Man (320).mp3
14.92M
متن نوحه قافله سالار من حسین شریفی
بسم الله الرحمان الرحیم
✳️ #کانال_مداحی_ترکی_با_سبک
«گلچین زیباترین نوحه و روضه های ترکی»
@Hazrate_Abalfazll
✳️ آیدی مدیر کانال جهت پیشنهادات و انتقادات👇🏻
@Haradm75
ـــــــشعبانپورــــــ
____لینک کانال👇🏻____
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
«با انتشار لینک در ثواب اهداف کانال عاشقان حضرت اباالفضل ع شریک شوید.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🕊﷽🕊
⬅️شب دوم ماه محرم ورودیه
مقدمه: لباس مشکی من
بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یا حسین شهید یابن رسول الله یاسیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا...
اگه مریض داری ،گرفتاری ...همه بگن...یاوجیها عندالله اشفع لنا عندالله...
لباس مشکی من کسب آبروی من است 🥀
وگرنه این دل چرکین کجا سرای حسین است 🥀
دوای هرمرضی تربت است وآب فراتش 🥀
منم که داروی دردم به اشک های حسین است 🥀برای ظلمت قبرم چراغ لازم نیست 🥀
به نور خانه ی قبرم که روضه های حسین است 🥀
مرا به تربت وآب فرات بیمه کنید 🥀
که مهرسینه ی من دست باسخای حسین است🥀
گدایی حرمش پادشاهی دنیاست 🥀
نه من که عالم هستی(همه گدای حسین است )۲🥀
مریض بستر اشکم که دارویم همه دردست 🥀
شفای من به مداوای نسخه های حسین است 🥀
یاابا عبدالله...شب دوم ماه محرمتم رسید...تا چشم بهم بزنیم میگن شب عاشورا رسید، خوشا به حال اونایی که تواین شبا گریه کردند...😭ناله کردند...😭
به یاد بیرق مشکی تان رها کردن 🌾
دوباره چشم مرا خرج روضه ها کردن 🌾
دوگنبدحرمین ودوپرچم مشکی 🌾
دوباره پای مراسمت گریه واکردن 🌾
ممنونم آقا جان خودت برام دعوت نامه فرستادی...😭😭😭😭🥀
دعای مادرمن بود و شانه ی پدرم...🍂به یاد همه پدرومادرایی که دست منو توروگرفتن تو این هیأت آوردن، به ماحسین حسینو یاد دادن...😔😭🥀
دعای مادرمن بود وشانه ی پدرم 🍂
اگر که عمرمرا وقف این عزا کردن 🍂
بگیر زیر بغل های مادرخودرا 🍂
بیا برای شما خیمه ای به پا کردن 🍂
بگیر دست غریبم، خدا مرابخرم 🍂
مرا به مرحمت دست تو سوا کردن 🍂
مریض بودم و دارالشفا که آوردند🍂
به خرج فاطمه درد مرا دوا کردند 🍂
نبود دست توومن نگاه زینب بود 🍂
من وتورا خودشان اهل کربلا کردند🍂
نوشت نام مرا مادرت به جای دلم 🍂
میان سینه حسینیه ای بنا کردن 🍂
خدا کند که شبی درخرابه گریه کنیم...🍂
آرزوی همهی عاشقا اینه برن بین الحرمین تل زینبیه اونجا برا آقا گریه کنن 😭برن دمشق و سوریه کنار قبر بی بی رقیه...😭
خداکند که شبی درخرابه گریه کنیم 😭
چه خوب شد که جنون را به نام ماکردند...😭
بیارید شال عزارو که محرم اومد از راه 🏴
بپوشیدپیرن سیارا که محرم آمد ازراه 🏴
همه جا مشکی پوشونه که خداهم عزا داره🏴
خاک غم به سربریزید که خواهر دلشوره داره 🥀
روضه خون روضه میخونه پیش چشمای یه مادر🥀
لااله الا الله...😭😭😭😭😭🥀
روضه خون روضه میخونه پیش چشمای یه مادر 🥀
زهرا میخواد بگه بس کن اما گریه نمیزاره🥀😭
اگه عاشقی بامن بگو....(بسوز ای دل توی این غم، اومده ماه محرم)۲ 😭
ماه خون رنگ محرم، ماه نیزه، ماه شمشیر😭
ماه زخمای فراوون، ماه سنگ و کمون و تیر😭
ماهی که تونصف روزش، یه دفه خمیده زینب 😭
از روتل زینبیه، شمشیرارو دیده زینب 😭
صددفه از خیمه هاتاسرگودال اون دویده 😭
میگه پس داداش کجایی، که نفس بریده زینب😭
بسوز ای دل توی این غم...(کسی ساکت نشینه )اومده ماه محرم 😭
بازم بگم...😭😭🥀(هرکسی روضه میخونه، میگه وای از دل زینب )۲😭
توی این ماه هردیوونه، میگه وای از دل زینب...😭
( ماهی که ناز یتیمو کشیدن باتازیونه، توی صحرا می کشیدن موی اونو وحشیونه...)۲😭😭😭😭
ماهی که قافله داره کاروون رونیزه هارفت...😭
ماهی که بعد ابالفضل، علمدار یه قدکمونه 😭
بسوز ای دل توی این غم، اومده ماه محرم 😭
⬇️ورود روضه🥀
هرچقدر دوست داری آقاتو صدابزن...😭😭🥀
جانم حسین، جانم حسین😭🥀
ای جان جانانم حسین😭🥀
یه کاروونی غریب وتنها 🍂
منزل به منزل میره توصحرا🍂
تامی رسه تو دشت آلاله 🍂
هردلی ازغم میکنه ناله 🍂
توهم بامن بگو....😭😭😭😭😭🥀
آه وواویلا ۴😭🥀
یه خط دیگه...😭🥀
خواهر باحسین کرده ندایی🍂
میاداز این خاک حسین...😭بوی جدایی🍂
میرسه جونم از غمت برلب 🍂
الامان الغوث از دل زینب...🍂
آه وواویلا۳😭🥀
🥀روضه⬇️⬇️⬇️
یه دختری تو خیمه ها خواب اسیری میبینه🥀
خواب می بینه رو صورتش گرد یتیمی میشینه🥀
خواب می بینه گهواره رو دارن به غارت می برن🥀
بچه ها رو تو قتلگه برا زیارت می برن🥀
خواب می بینه تنگ غروب خیمه ها ور می سوزونن🥀
راه فرار بسته شده بچه ها رو می سوزونن🥀
خواب می بینه که نیمه شب گمشده تو بیابونا🥀
یه بانوی قد خمیده میگه بیا میگه بیا 🥀
خواب می بینه که روی ماه جوهر نیلی می زنن🥀
نانجیبا تو قتلگاه عمه رو سیلی می زنن🥀
خواب می بینه محاسن بابا تو دست دشمنه🥀
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
به زیر دشنه عدو چه دست و پایی میزنه🥀
یه باردیگه بگم بچه سیدا منو ببخشن...😭😭😭😭😭😭شب دوم ماه محرمه، شب ورودیه است، تمام غم های عالم تودل زینب 😭😭😭
داداش...من از این سرزمین میترسم، اگه میشه مارو برگردون مدینه، ایقد بایست گریه کنی صدات بگیره...😭😭😭😭😭🥀🥀🥀
خواب میبینه محاسن بابا تودست دشمنه 🥀
به زیر دشنه عدو چه دست و پایی میزنه 🥀
خواب میبینه سربابا رونیزه قرآن میخونه 🥀
می خواد لباشو ببوسه نمی تونه نمی تونه 🥀
خواب میبینه سواره ها...(عجب خواب رقیه تعبیر شدالله اکبر...)😭😭😭😭🥀🥀🥀
خواب می بینه سواره ها گوشواره ها رو می برن🥀
خواب میبینه جلو چشاش سربابا رومی برن 🥀
خواب میبینه جلو چشاش...😭😭😭😭خواب بابا رو...😭😭😭😭😭🥀
چقدر بابا گفتم برگردیم امانشدکه نشد...😭چقدرمن از این سرزمین دلهره دارم، چقدر این سرزمین منو میترسونه حسین...😭حسین روز فراق و جدایی داره میرسه...😭😭😭🥀🥀
خواب میبینه سواره ها گوشواره ها شو می برن 🥀
خواب میبینه جلو چشاش سربابا رومی برن 😭
آی...شیخ مفید در کتاب ارشاد می نویسه امام حسین روز پنجشنبه دوم ماه محرم ۶۱هجری وارد کربلا شد...
سپهردرناسخ التواریخ می نویسه وقتی امام حسین وارد کربلا شداسب آن بزرگوار ازرفتن ایستاد هرکاری کرد قدم از قدم برنداشت...دستور دادتااسب دیگری آوردن، اون اسب هم حرکتی نکرد...طبق روایت ابی مخلف ۷یا ۸اسب آوردن، اسبهاروباهمدیگه عوض کردن اما...بازم قدم از قدم برنداشت...
ابا عبدالله فرمود: نام این زمین چیه؟ گفتند: غاضریه.فرمود: نام دیگه ای هم داره؟گفتند: نینوا.
فرمود: دیگه چه نامی داره...گفتند: شاطی الفرات .فرمود: غیرازاین ناماچه نامی داره؟فرمودند: کربلا...😭😭😭😭😭🥀
سیدبن طاووس درکتاب لهوف می نویسه موقعی که امام حسین وارد زمین کربلا شداسب تکانی نخورد هرکاری کردند...فرمود: نام این زمین کیه آخرین بارچیه؟گفتند: کربلا...😭😭😭😭😭🥀
گفت: بارخدایابه توپناه میبرم ازغم وبلا...😭😭😭😭یعنی پیاده بشید...اینجاجای پیاده شدن ماست...اینجا محل ریختن خون ماست...🥀اینجا محل قبرهای ماست عزیزان من...🥀
آی...😭😭😭😭🥀وقتی به کربلا رسیدند پیاده شدند...امام حسین جملاتی فرمود: اینجا محل برپاشدن خیمه ها، محل ریخته شدن خون شهداست...جمله ای فرمودکه تاحالا داغ اون قلب شیعه روسوزونده تاقیامت می سوزونه...اینجا محل جداکردن سربچه های ماازبدناشونه...😭😭😭😭😭🥀
راوی میگه: روز دوم بیش ازچهل تابچه دورحسینو گرفته بودند اما تاریخ میگه ۲۴ تااز اونا به مدینه رسیدن...بقیه درکربلا و راههای کوفه و شام شهید شدند...😭😭😭😭😭🥀
بازمیگه من روز دوم محرم حکایت راوی دیدم که چگونه وارد کربلا شد...خلاصه کنم روشب دوم محرم خسته ات نکنم....
اما امشب شب خواهر وبرادره...امشب شب عاشقانه است...
آی...میگه روای میگه روز دوم...آخ...😭😭😭محرم زینب ودیدم که چگونه وارد کربلا شد...وقتی به کربلا رسیدن عباس جلو دوید روی زمین زانو زد دست خواهروگرفت از محمل پیاده کرد، باچه شکوه و جلالی زینب ازمحمل پیاده شد، اما چنددقیقه نگذشت دیدن سراسیمه خدمت اباعبدالله اومدحسین جان زودتر از این سرزمین....😭😭😭😭😭😭😭😭😭🥀حسین جان من از این سرزمین میترسم...🥀اما چند دقیقه گذشت بازم قلب زینب داره تب میکنه میگه منو از این صحرا ببر...😭😭😭😭حسین جان این زمین بوی فراق و جدایی میده 😭😭😭😭
گفت برادرم اینجا کجاست:فرمود خواهرم: این همون سرزمینیه که بابام علی فرموده، جدم رسول الله فرموده،مادرت زهرا فرموده، خواهرم وقتی با پدرم به جنگ جمل می رفتیم اینجا که رسیدیم پدرم اونقدر گریه کرد😭😭😭😭😭😭تا اینکه روی زمین افتاد و غش کرد...به من گفت گویا تورادراین صحرا میبینم که درخون غوطهوری خواهرم اینجا کربلاست...😭😭😭😭🥀🥀🥀
الا ای کاروان سالار زینب 🍂که باشد از توبرگ وبار زینب 🍂آخ...نمیدانم چه هادرپیش دارم حسین جان...🍂😭که یک عالم به دل تشویش دارم 🍂نمیدانم چه آید برسرمن 🍂که می لرزد تمام پیکر من 🍂
حسین جان...بیا از این سرزمین برگردیم دلم برامدینه تنگ شده...حسین جان به اصغرت رحم کن 😭به رقیه ات رحم کن داداش...😭😭😭🥀
آی نمیدانم چه غم درانتظارم 🌾
که قلبم بی قرار بی قرارم 🌾
تومی دانی مراهم باخبر کن🌾
خبردار از سرانجام سفر کن 🌾
حسین جان...(عجب مهمان نوازی کردن این کوفیا )😭😭😭😭🥀
توگفتی کوفیان را میهمانیم 🌾
عزیزم نورچشمم میزبانیم 🌾
برادر جان دل زینب گواه است 🌾
خودم میدونم حسین جان دیگه نمی بینمت 😭حسین جان به خدا دلم خیلی گرفته 😭گواهی میده سرت از بدن جدا میشه...😭😭😭🥀
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
آی...برادرجان دل زینب گواه است 🌾
که برما این بیابان قتلگاهست🌾
اگرچه هست هرکارت خدایی حسین...🌾
ولی می میرم از فکرجدایی 🌾
از آن ترسم تنت بی سر ببینم🌾
تنت درخون وخاکستر ببینم 🌾
از آن ترسم به نی بینم سرت را🌾
به زیر پای مرکب پیکرت را🌾
از آن ترسم که عباس علمدار🌾
فتد ازپای ودستش افتد ازکار 🌾
از آن ترسم ز کشته پشته بینم 🌾
برادر زاده هارا کشته بینم حسین جان...🌾
از آن ترسم که یک سربرنگردد🌾
چنان که رحم بر اصغر نگردد🌾
ببراین کاروان از این بیابان 🌾
که باشد کربلا غارتگرجان🌾
اما روضه من امشب این باشه براشما...به یاد همه اون شهدایی که شب آخر می خواستن برن توجبهه ها، خواهر بودش، برادر بودش،این دوتا اینقدبهم علاقه داشتن خواهر تاصبح نمیخوابید...به صورت برادر معصومانه نگاه میکرد...خوشا به حال اونایی که برادر دارند، خوشا به حال اون خواهرایی که برادر داره...داره وقتی راه میره افتخار میکنه...میگه من برادر دارم.
امیرالمؤمنین بی بی زینبو روزانوش نشاند...(التماسدعا...اگه خواستی گریه کنید به این چند خط...😭🥀)
پرسید باباتوی هستی چه کسی رو بیشتر دوست داری ؟گفت: اول خدا رودوست دارم، بعداز خدا جدم رسول الله دوست دارم، گفت: بعد جدش کی رودوست داری زینب جان؟ گفت: به خدا بابا تو رو خیلی دوست دارم، بعد از من زینب کی رودوست داری؟ گفت: مادرم زهرا رودوست دارم، بعد مادرت؟ گفت: داداشم حسنو خیلی دوست دارم، گفتم بعد از حسن؟ گفت: حسینو خیلی دوست دارم...امیرمومنان پرسید زینبم بعد حسین چه کسی رو دوست داری؟ گفت: بابا حسینو خیلی دوست دارم...دفعه ی سوم امیرمومنان سوال کرد تکرار کرد زینبم بعدحسین چه کسی رو دوست داری؟ گفت بابا: اگربا قیامت این سوالو ازمن کنی میگم بازم حسینو دوست دارم، علاقه معمولی نبود بین خواهر وبرادری...
علامه جزایری می نویسه پیغمبر آمد برا بی بی نام گذاری کنه...دیدن زینب آرام نمی گیره...آغوش هرکدام از اهل بیت دادن زینب آرام نگرفت...پیغمبر فرمود حسینم بیا بابا...
اباعبدالله قنداقه خواهر روبغل گرفت سرش روآوردکنار گوش خواهر یه جمله گفت دیگه زینب گریه نکرد...
علامه فرمود: هیچکی نفهمید حسین به زینب چی گفت اما من احتمال میدم اینگونه گفته باشه...
زینبم گریه نکن خواهر...گریه هاتو برا کربلا نگه دار...😭😭😭😭😭🥀
وقتی علی(ع) خواست خطبه عقدوبخونه فرمود عبدالله زینب من خیلی حسینیه...اگه حسین بخواد سفر بره این دخترم باید دنبالش بره...
باز محدث محلاتی میگه: بی بی زینب اینقد به این برادر علاقه داشت اینقد علاقه داشت بی بی از پشت پرده پدروصدا زد گفت: بابا یه شرط دارم برا عقدبا جعفر(عبدالله جعفر)
بگو زینب: روزی یه بار من باید حسینو ببینم...عبدالله جعفر میگه ۳روز ازدواجمون نگذشته بوددیدم زینبم داره اشک می ریزه...😭
زینبم چرا گریه میکنی.....😭😭😭🥀
خدایا...نمیتونم این روضه خیلی سخته....😭😭😭😭😭😭فرمود ۳روزه من حسینمو ندیدم...
محدث محلاتی میگه دیدم حسین لباس پوشید راه افتاد...آقا کجا میری؟ فرمود: ۳روزه که زینبمو ندیدم...عبدالله جعفر میگه: یه روز آمدم منزل دیدم زینبم خیلی پریشونه زینبم....🍂🌾🥀
گفت عبدالله حسین میخاد سفر بره توشوهرمنی صاحب اختیار منی اگه به من بگی برو میرم اگربگی نرو نمیرم اما عبدالله به توبگم اگرحسین بره من میمیرم، دق میکنم، من بدون حسین زنده نمی مونم...😭😭😭😭😭🥀
آی...با این عشق و علاقه زینب چی کشید وقتی بالای تل زینبیه اومد...😭😭😭😭🥀حالا چگونه زینب تحمل کنه برادر بخواد ازش جدا بشه مخصوصا این سرزمین که سرزمین جدایی وفراقه...😭😭😭🥀
آی بزرگان، عزیزان، خواهر و برادرااینجا همه ی خیمه هارو زدن،کمی بالاتر خیمه های عباس و زد میومدن نگاه به عباس میکردن دلاشون آروم میگرفت...میگفتن عباس داریم غصه نداریم، غم نداریم...تموم شد اینا، خیمه هاروزدن...
چون وعده همین بود بایست اباعبدالله الحسین بایست تو این سرزمین شهید می شد وعده پدرش علی ابن ابیطالب بود و مادرش حضرت زهرا سلام الله...بزرگواران تمام خیمه ها زده شد، خیمه عباس...
همه رکاب گرفتن...عباس گفت خواهرم زینب پاروزانوهای من بزار از مرکب پیاده شو...
قاسم میگفت عمه زینب پارو زانوهای من بزار ازمرکب پیاده شو...
(به خوندن من نگاه نکن نمیتونم خوب بخونم به خدا دلم آتیشه...😭😭😭😭شما تمام قواعد سبک روتو روضه ها اجرا کنید من نمی تونم واقعا نمیتونم ...حقیقتش برا من سخته مخصوصا روضه علاقه خواهر وبرادری...😭😭😭😭)
آی...زینب سلام الله ازمرکب پایین اومد،همین زینب سلام الله ویه روز آتیش زدن...روز یازدهم دارن می برنش...😭😭😭😭🥀کجا میخای بری ذاکر-مداح...زبونمو گل بگیرم...😭😭😭😭😭۱۰روز گذشته از این مصائب واز این مسئله دارن زینبو اسیری می برن دست بسته...😭😭😭😭😭🥀🥀🥀یه نگاه به گودی قتلگاه کرد...الله اکبر 😭😭😭😭😭🥀🥀گفت: حسین جان...🌾🥀😭
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
این رفتن و نیامدنت کشت زینبت...یا الله...😭🥀
هرم عطش وسوختنت کشت زینبت...😭🥀
دشت لبت کویر شد از تشنگی حسین...😭🥀
این خشکی لب و دهنت کشت زینبت...😭🥀
رود فرات روی تنت موج می زند...😭🥀
این زخم های سرخ تنت کشت زینبت...😭🥀
دارم می میرم حسین جان...آخ...😭😭😭🥀
دق مرگ می شوم به نفس های آخرت...😭🥀
سنگین نفس نفس زدنت کشت زینبت😭🥀
بر روی تل خاکم ودیدم میان خون😭🥀آخ...😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🥀
شمشیرو دست وپا زدنت ،کشت زینبت😭🥀
غوغا شده کنار تو از نیزه دارها😭🥀
تاراج وغارت کفنت کشت زینبت😭🥀
برسینه ات نشست وشکست استخوان تو😭🥀
در زیر دست وپا بدنت ،کشت زینبت😭🥀
مردم ز بسکه پنجه به گودال می کشی ۲😭🥀مردم...حسین جان مادرو صدا بزن....😭😭😭😭😭من که زینبم کاری از دستم برنمیاد 😭🥀
مردم زبسکه پنجه به گودال می کشی 😭🥀
غلطان و زیرو رو شدنت کشت زینبت😭🥀
غلطان و...😭😭😭😭😭به خدا بایست بمیری بااین یه بیت...😭😭😭😭😭
غلطان و زیرورو...😭😭😭😭😭باچکمه های پا بدن حسینو این وراون ورمیکردند...😭😭😭😭لااله الا الله...😭😭😭😭😭🥀
درزیر دست و پا زدنت، کشت زینبت 😭🥀
مردم زبسکه پنجه به گودال می کشی 😭🥀
غلطان و زیر وروشدنت کشت زینبت 😭🥀
آغشته گشت چادر مادر به خون تو😭🥀
این روضه های دل شکنت کشت زینبت😭🥀
بازم بگم گریه کنی...😭😭😭😭😭🥀به خدا این روضه هاسوز دله امام زمانو میسوزونه😭😭😭😭😭😭🥀🥀🥀🥀حسین جان...😭😭😭
انگشترت کجاست سلیمان کربلا😭🥀
در دست ساربان یمنت کشت زینبت😭🥀
بالا نشسته ام ببینم تورا حسین😭🥀
من می روم به کوفه غمت کشت زینبت😭🥀
خلاصه کنم...زینب صدازد حسین جان...یادت میاد گفتم بیا از این سرزمین برگردیم، اما نشد...😭😭حسین جان پاشو ببین زینبت میان یه عده نامحرم...😭یادت میاد عباسم...😭بلند شو...😭برام رکاب میگرفتی....😭
علی اکبرم....😭قاسمم...😭بلندشو زینبت داره میره...😭😭😭😭🥀🥀🥀
اما چگونه داره میره....😭🥀🥀🥀🥀🥀
کاروانا مبریدم که دراین دشت مرا کاری هست🌾
گل اگر نیست ولی صفحه وگلزاری هست 🌾
کاروانا مزنید این همه آواز رحیل 🌾
آخرین غافله را غافله سالاری هست...🌾
ترکی....
حسین جان...۲😭😭😭😭😭🥀
ترکی...
از اعماق دلت بگو همه فریاد بزن....یا حسین..........😭😭😭😭😭😭🥀🥀🥀🥀🥀🥀
وسَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ...
چه شود که برسرمن به دم ممات آیی🍂
که مریضم و ندارم به جز از تو آشنایی 🍂
توعلاج قلب سوزان، تو به دردمادوایی🍂
𖣐᭄␥꯭🖤✿❰
𖣐᭄␥꯭🖤✿❰ 💔 𖣐᭄␥꯭🖤✿❰
﷽
#روضه
#ورود_به_کربلا...
#عصر روز دوم محرم ، کاروان ابی عبدالله (ع ) به کربلا رسیدند ، دیدند مرکب آقا ازحرکت ایستاده ، ابی عبدالله از مرکب پیاده شدند و سوار مرکب دیگری شدند.
ولی باز دیدند اسب از حرکت ایستاده
آقا سوال کرد : ما اسم هذه الارض ؟ نام این سرزمین چیه ؟
عرضه داشتن غاضریه ، فرمود : آیا نام دیگری هم داره ؟
گفتند : به این سرزمین نینوا هم میگن .
آقا فرمود : آیا نام دیگری هم داره ؟ گفتند: یه اسم دیگر این سرزمین ؛شاطی ء الفرات است .
فرمود : نه ، نام دیگری داره ؟ فرمود: میخوام بدونم نام اصلی این سرزمین چیه ؟ گفتند : به این سرزمین کربلا هم میگن .
تا اسم کربلا رو عزیز فاطمه ( س ) شنید شروع کرد به گریه کردن
😭😭😭
فرمود : اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء .....
خدا پناه می برم به تو از شدت بلا
فرمود همین جا محل بار های ماست ، مکان اقامت ما و محل ریختن خون ماست .
همین جا محل شهادت ماست . مارو اینجا می کشند و محل قبور ماست
😭😭😭
🎤#مداح_اهلبیت(ع)
🎧#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
𖣐᭄␥꯭🖤✿❰
𖣐᭄␥꯭🖤✿❰ 💔 𖣐᭄␥꯭🖤✿❰
─┅═✰ ﷽ ✰═┅─
#کانال_مداحی
#عاشقان_حضرت_زینب_س
« کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س) جهت دسترسی هرچه سریع تر شما ذاکرین ارجمند به متن وصوت نوحه،روضه،مرثیه و،،،، راه اندازی شده است»
با معرفی کانال به دوستانتان در ثواب اهداف ما شریک باشید.
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال عاشقان حضرت زینب(س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمان الرحیم
✳️ #کانال_مداحی_ترکی_با_سبک
«گلچین زیباترین نوحه و روضه های ترکی»
@Hazrate_Abalfazll
✳️ آیدی مدیر کانال جهت پیشنهادات و انتقادات👇🏻
@Haradm75
ـــــــشعبانپورــــــ
____لینک کانال👇🏻____
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
«با انتشار لینک در ثواب اهداف کانال عاشقان حضرت اباالفضل ع شریک شوید.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ