eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
Mano bebar be karbala-karbalaei mohsen abolhasani.mp3
10.08M
منو ببر به کربلا به اون دیار با صفا کربلایی محسن ابوالحسنی تیرماه ۱۴۰۲ محرم ۱۴۴۵
هر شب می خونم باشور و نوا کربلا می خوام ابوالفضل ذکر سجود نمازم شده کربلا می خوام ابوالفضل جدایی هم حدی داره آقام کربلا می خوام ابوالفضل ابوالفضل کربلاییم کن ابوالفضل نینواییم کن نفس نفسم ذکر کربلاست کربلا می خوام ابوالفضل عشق من فقط گنبد طلاست کربلا می خوام ابوالفضل قسمتم بکن تا بیام حرم کربلا می خوام ابوالفضل جون وزندگیم نذر روضه هات کربلا می خوام ابوالفضل ابوالفضل کربلاییم کن ابوالفضل کربلاییم کن ابوالفضل نینواییم کن ابوالفضل نینواییم کن هر شب می خونم باشور و نوا کربلا می خوام ابوالفضل ذکر سجود نمازم شده کربلا می خوام ابوالفضل جدایی هم حدی داره آقام کربلا می خوام ابوالفضل ابوالفضل کربلاییم کن ابوالفضل نینواییم کن نفس نفسم ذکر کربلاست کربلا می خوام ابوالفضل عشق من فقط گنبد طلاست کربلا می خوام ابوالفضل قسمتم بکن تا بیام حرم کربلا می خوام ابوالفضل جون وزندگیم نذر روضه هات کربلا می خوام ابوالفضل
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم .. غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه .. 🔸به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه به‌گوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ .. امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو تا در کنار پیکر تو جان نداده ام آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو فکری برای آبرویم کن غیورِ من ای پاسدار زینب کبری بلند شو آیینه داره مادر پهلو شکسته ام چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو ▪️همه پدرایِ شهدا فیض ببرن .. یادتون میاد اون شبی که پسرتون خواست بره جبهه؟ آخرین بار مادرا میگن یادمونه بچمون چی میگفت هی به قد و بالاش نگاه میکردیم چند قدم میرفت برمی گشت میگفت مادر حلالم کن .. همچین که اومد گفت بابا اجازه بده برم میدان ؛ فرمود برو علی جانم اما قبل رفتنت برو تو خیمه با خواهرات وداع کن .. اومد تو خیمۀ زینب (اجازه بدیدزبانِ حال بگم ..) خواهراش دورشُ گرفتند هی میگه عمه قربونت بره مواظب خودت باش عزیز دلم .. خواهراش دورشو گرفتند سکینه میگه مراقب خودت باش داداش جان .. یه دختر سه ساله میگه داداش نکنه ما رو تو این بیابون تنها بزاری .. آماده شد از زیر قرآن ردش کردن .. همچین که سوار شد اومد بره یهو دیدن اباعبدالله صدا زد پسرم صبرکن ؛ فرمود بله بابا گفت حالا که داری میری پیاده شو چند قدم جلو من راه برو خوب قد و بالاتُ ببینم.. بوی دل سوخته ای میاد .. امشب چه خبره؟ کربلایی ها ، علی اکبر رفت میدان .. تا نظر بر قد و بالای رسایت کردم سوختم از دل پر درد دعایت کردم جنگ نمایانی کرد جیگرش داره میسوزه .. برگشت جلو خیمه صدا زد بابا جیگرم داره میسوزه ابی عبدالله زبان رو دهان علی گذاشت یعنی بابا تو تشنه ای من از تو تشنه ترم .. دوباره رفت تو دل میدون زد با همه فرق میکنه علی اکبر... ▪️دیدن دیگه نمیتونن حریفش بشن مثل باباش حسین ، مثل پدر بزرگش علی ، مثل عموش امام حسن ، زد تو دلِ دشمن همونجا کوچه باز کردند.. من امشب آروم میگم ببینم کیه که میتونه جلوی خودشو نگه داره .. همچین که زد تو دل دشمن یه نانجیبی شمشیر به فرقش زد .. یکی نیزه به پهلوش زد .. این اسب جنگ دیده است تعلیم دیده است میدونه وقتی سوار دستشُ دور گردن بندازه یعنی باید برگرده به سمت خیمه ها .. همچین که دستشو انداخت دور گردن عقاب ، خون از سر علی ریخت جلو چشم اسبُ گرفت .. عوض اینکه بره سمت خیمه ها رفت تو دل دشمن .. یه وقت حسین نگاه کرد دید شمشیرا بالا میاد .. هی میگفت وای پسرم .. از خیمه میگن ابی عبدالله چنان دوید هی میخورد زمین بلند میشد .. هی میگفت ولدی .. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه .. شد شب هشتمُ بسه صبوری  امشب آخه شکسته شد غروری سوال من اینه علی اکبر قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟ سواله من اینه چطور شهید شد؟ که تا حسین رسید نا امید شد؟ مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه محاسنِ حسین همه سفید شد؟ می میرم از همین حالت اربابمونُ ببین تا جسم اکبرش با زانوهاش هی میخوره زمین بلنده هق هقش می میرم از همین یه داغ تو دلِ حسین نهفته به هیشکی حتی خواهرش نگفته هر عضوی رو بر میداره میبوسه یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته حسین ..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم .. غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه .. 🔸به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه به‌گوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ .. امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو تا در کنار پیکر تو جان نداده ام آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو فکری برای آبرویم کن غیورِ من ای پاسدار زینب کبری بلند شو آیینه داره مادر پهلو شکسته ام چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو ▪️همه پدرایِ شهدا فیض ببرن .. یادتون میاد اون شبی که پسرتون خواست بره جبهه؟ آخرین بار مادرا میگن یادمونه بچمون چی میگفت هی به قد و بالاش نگاه میکردیم چند قدم میرفت برمی گشت میگفت مادر حلالم کن .. همچین که اومد گفت بابا اجازه بده برم میدان ؛ فرمود برو علی جانم اما قبل رفتنت برو تو خیمه با خواهرات وداع کن .. اومد تو خیمۀ زینب (اجازه بدیدزبانِ حال بگم ..) خواهراش دورشُ گرفتند هی میگه عمه قربونت بره مواظب خودت باش عزیز دلم .. خواهراش دورشو گرفتند سکینه میگه مراقب خودت باش داداش جان .. یه دختر سه ساله میگه داداش نکنه ما رو تو این بیابون تنها بزاری .. آماده شد از زیر قرآن ردش کردن .. همچین که سوار شد اومد بره یهو دیدن اباعبدالله صدا زد پسرم صبرکن ؛ فرمود بله بابا گفت حالا که داری میری پیاده شو چند قدم جلو من راه برو خوب قد و بالاتُ ببینم.. بوی دل سوخته ای میاد .. امشب چه خبره؟ کربلایی ها ، علی اکبر رفت میدان .. تا نظر بر قد و بالای رسایت کردم سوختم از دل پر درد دعایت کردم جنگ نمایانی کرد جیگرش داره میسوزه .. برگشت جلو خیمه صدا زد بابا جیگرم داره میسوزه ابی عبدالله زبان رو دهان علی گذاشت یعنی بابا تو تشنه ای من از تو تشنه ترم .. دوباره رفت تو دل میدون زد با همه فرق میکنه علی اکبر... ▪️دیدن دیگه نمیتونن حریفش بشن مثل باباش حسین ، مثل پدر بزرگش علی ، مثل عموش امام حسن ، زد تو دلِ دشمن همونجا کوچه باز کردند.. من امشب آروم میگم ببینم کیه که میتونه جلوی خودشو نگه داره .. همچین که زد تو دل دشمن یه نانجیبی شمشیر به فرقش زد .. یکی نیزه به پهلوش زد .. این اسب جنگ دیده است تعلیم دیده است میدونه وقتی سوار دستشُ دور گردن بندازه یعنی باید برگرده به سمت خیمه ها .. همچین که دستشو انداخت دور گردن عقاب ، خون از سر علی ریخت جلو چشم اسبُ گرفت .. عوض اینکه بره سمت خیمه ها رفت تو دل دشمن .. یه وقت حسین نگاه کرد دید شمشیرا بالا میاد .. هی میگفت وای پسرم .. از خیمه میگن ابی عبدالله چنان دوید هی میخورد زمین بلند میشد .. هی میگفت ولدی .. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه .. شد شب هشتمُ بسه صبوری  امشب آخه شکسته شد غروری سوال من اینه علی اکبر قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟ سواله من اینه چطور شهید شد؟ که تا حسین رسید نا امید شد؟ مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه محاسنِ حسین همه سفید شد؟ می میرم از همین حالت اربابمونُ ببین تا جسم اکبرش با زانوهاش هی میخوره زمین بلنده هق هقش می میرم از همین یه داغ تو دلِ حسین نهفته به هیشکی حتی خواهرش نگفته هر عضوی رو بر میداره میبوسه یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته حسین ..
4_5983221203781812875.mp3
801.9K
بسم الله الرحمن الرحيم (: شب جمعه) يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً ، وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ. (ترجمه: ای خدائی که احسانت بر بندگان دائمیست،ای خدائی که دستانت بر عطا باز است،ای دارنده ی بخشش های ابدی، درود فرست بر بهترین خلقت، محمّد و آل محمّد که دارای بهترین ارزشها هستند و در این شب بر همه ی ما ببخشای،ای صاحب بزرگی) 🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا 🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا 🔸از زخم هر شهید ندا می‌شود بلند 🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا... این روزها دل امام زمان خونه... بیایید دست به دعا بلند کنیم... برا سلامتی آقا دعا کنیم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان... -
4_5999326485033255534.mp3
83.7K
خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم -
885.7K
سبک: هفتاد و دو پروانه ای حیدر بی پروا،شهزاده علی اکبر نیروی تن بابا،شهزاده علی اکبر رزمنده ی شیر افکن،جنگاور روئین تن تیغ تو کند غوغا،شهزاده علی اکبر ای ماه رخت محشر،آئینه ی پیغمبر ای دسته گل لیلا،شهزاده علی اکبر داود نبی حیران،از صوت اذان تو ای قاری خوش آوا،شهزاده علی اکبر وقتی که ز هر سویت،شد نیزه به پهلویت خم گشتی مثه زهرا،شهزاده علی اکبر معنای امیدی تو،لب تشنه شهیدی تو ای دلبر بی همتا،شهزاده علی اکبر وقتی تو شدی بی سر،با یک بدن پرپر افتاد حسین از پا،شهزاده علی اکبر تا خیمه تو را بردند،در بین عبا بردند، با ناله ی واویلا،شهزاده علی اکبر سبک هفتاد و دو پروانه
علی_اکبر__هادی_همتی.mp3
4.64M
سوی میدان می روی بس خرامان می روی از بر بابای خود جان جانان می روی چهره ات پیغمبری ضرب دستت حیدری اکبر رزمنده ام در شجاعت محشری نور چشمان منی ای علی اکبرم بهتر از جان منی ای علی اکبرم چهره ام حیران و زرد سینه مالامال درد روبرویت لشکری آمده بهر نبرد تشنه ی صحرا تویی هستی بابا تویی بین صدها نیزه دار یکه و تنها تویی نور چشمان منی ای علی اکبرم بهتر از جان منی ای علی اکبرم بی کس صحرا شدی ماتم بابا شدی لشکری دور و برت نیزه خوردی تا شدی پاره پاره پیکرت شد دو تا فرق سرت جان به قربان تو و جسم زخم و پرپرت نور چشمان منی ای علی اکبرم بهتر از جان منی ای علی اکبرم گشتم از غم خونجگر خاک می ریزم به سر ای عصای پیری ام اربأ اربا ای پسر شیشه ی عمرم شکست کِشتی ام بر گِل نشست نوجوانی مَه لَقا کربلا دادم ز دست نور چشمان منی ای علی اکبرم بهتر از جان منی ای علی اکبرم
4_5852437349379606209.m4a
3.04M
شب هشتم ماه محرم 🍂 حضرت علی اکبر(ع)🍂 زمینه 🍂🌾 واویلا واویلا شده پَرپَر گُل زهرا ۲🥀 واویلا واویلا واویلا واویلا 🥀 واویلا شده پَرپَر گُل زهرا 🥀 جوانان بنی هاشم بیایید از حرم بیرون 🥀 زخون اکبرم گشته(زمین کربلا گُلگون)۲🥀 واویلا واویلا واویلا واویلا(شده پَرپَر گُل زهرا )۲🌾 (من آن خون جگر هستم که چشم از زندگی بستم 🥀 خداوندا ۲جَوونَم رفته از دستم )۲🥀 واویلا واویلا واویلا واویلا(شده پَرپَر گُل زهرا )۲🌾 واویلا واویلا واویلا واویلا(شده پَرپَر گُل زهرا )۲🌾 دوماتم بردلم مانده 🍂دوآتش برجگر دارم 🥀 یکی داغ علی اکبر 🍂یکی داغ علمدارم 🥀 واویلا واویلا واویلا شده پَرپَر (گُل زهرا )۲🌾 🎧
شب هشتم ماه محرم 🥀 حضرت علی اکبر(ع)🥀 زمزمه🥀 کجا می روی ماه کنعان من 🍂 به همراه خود می بری جان من علی جان🌾 مسوزان دلم را،همه حاصلم را🍂 علی اکبر من، گل پَرپَر من🌾 کجا می روی... هرپدر ومادریه آرزویی داره، وقتی جوونش قدکشید...آرزوی پدرومادر اینه میگه پسرم جلو چشام راه برو قدوقامَتِتوببینم... حسین داره نگاه می کنه، عزیز دلم علی جان حالا که داری میری درمقابل چشمان پدر کمی راه برو...🌾🍂 کجا می روی ماه کنعان من 🍂 به همراه خود می بری جان من 🌾 مسوزان دلم را، همه حاصلم را علی اکبرم...🍂 علی جان. علی جان همه بگن ها...🥀 علی جان. علی جان. علی جان. علی جان🥀 (بگیرم بغل من گُل چیده را🍂 ببوسم لَبِ لَعلِ خشکیده را)۲🌾 گلم شد خزانی علی🍂 قَدَم شد کمانی علی اکبرم🌾 علی جان. علی جان 🥀 اگه عاشقشی فریاد بزن، قفل دهنتو بشکن، شب هشتم ماه محرم...🍂🌾🍂 علی جان. علی جان. علی جان. علی جان 🥀 بگم گریه کُنی...😭😭😭🍂🌾 اذان گو علی بانوای حجاز 🍂 ویا خیز وبامن بخوان یک نماز🌾 قیامت به پاکُن، پدررا دعا کُن علی اکبرم🍂 علی جان. علی جان ۳🥀 تماشا کُن ای لاله ی پَرپَرم🍂 که گم کرده ام من مسیر حَرَم🌾 اونایی که عاشقن، اونایی که دل دارن معنی این یه خط زمرمه رومیفهمن اباعبدالله چی داره میگه...🌾🍂🌾🍂🌾 تماشا کُن ای لاله ی پَرپَرم 🍂 که گم کرده ام من مسیر حَرَم 🌾 ببین ای دل آرام که اُفتادم ازپا(علی اکبرم)۲🍂 همه بگن اونایی که اون گوشه نشسته، اونایی که مُخلصانه وبی ریا گریه می کُنه،خودتو قاطی گریه کُنا کُن🍂🌾🍂 امشب شب جوانِ شب شُهداست...بامن بگو... علی جان. علی جان ۳🥀 علیِ من...این یه خطو دل بده... اگه گریه کردی منم ازشما التماس دعا دارم...😭🍂🌾 به یاد اون مادرایی باشید که وقتی جنازه جوونِشو آوردن...بزارید زمین...زمین گذاشتن تابوتُ...😭🌾🌾🍂 سرتابوتُ برداشتن کَفَنوکنارزدن...مادردید جَوونِش سربه بدن نداره...😭🌾🍂خم شد بوسه برگلوی بریده براون حَنجَر...😭🍂🍂🍂🌾 گفت: حالا فهمیدم زینب چی کشیده😭🌾حالا فهمیدم برا علی اکبر حسین چی کشیده😭🍂🍂 ببین ناتوانم...🌾🍂دشمن داره هلهله می کنه...دشمن داره شادی می کنه...عصای دستم علی جان بلند شو بابا رویاری بده عصای دست حسین...😭🌾🌾🍂 تو این مجلس مادر جوون از دست داده نباشه داغ جوون سخته مخصوصا براخواهر...😭😭🍂🌾 که آرزوی عروسی برادرو داشته باشه...آرزوهاش برباد بره...🌾🍂🌾 ببین ناتوانم توانم بده 🍂 بیا خیمه ها را نشانم بده علی جان...🌾 غَمَت کرده آبَم، نگویی جوابم علی اکبرم جوانِ حَرَم🍂 یه باردیگه بخونم دل بده توروخدا...😭🌾 آخه بابا آرزو داره تابوت رودوشِ جَوونِش بره...وای خدا اون روزونیاره تابوت جَوون رودوش بابا بره...😭😭😭🌾🍂 اما تابوتی نبودهرکاری کرد این جنازه روحَمل کُنه دید نمیشه 😭🌾جنازه روداخل عَبا گذاشت...علی وَلَدی...😭🍂🍂🍂🌾 بگوتوبامن سُخَنی چرا دلم میشِکنی علی اکبر 🥀 ببین ناتوانم توانم بده،بیا خیمه هارا نشانم بده🥀 پسرم...غَمَت کرده آبَم، نگویی جوابم علی اکبرم گُل پَرپَرم🥀 همه باهم ان شاءالله...ورودی روضه ی من این باشه...🌾🍂🌾🍂 علی جان. علی جان ۴🥀
شب هشتم ماه محرم🌾 حضرت علی اکبر(ع)🌾 سینه زنی 🌾🍂 (اُمید حیدر رَوَدبه میدان🌾شبه پیمبر ثانی قرآن)۲ ( بارفتن تواکبر🌾جان می رود زپیکرعلی جان.علی جان مظلوم علی علی جان ۳🥀 ( ستون خیمه، جانان لیلا🌾رود به سوی عرش مُعَلا)۲ (گفت اذان آخر 🌾درخون وخسته حنجرعلی جان. علی جان)۲ مظلوم علی علی جان ۳🥀 زینب مدد کرد برحُجَت حق 🌾تازنده ماند ولایت حق (جان داده جان لیلا 🌾ازپافِتاده مولاعلی جان.علی جان )۲ مظلوم علی علی جان ۳🥀 یه روضه ای دست نگه داربگم...🍂 پدروظیفه اش توخانواده با مادر فرق میکنه، یعنی پدریه وظيفه ای داره، مادریه وظیفه ای دیگه🌾 پدرمیخواد ازپسر مرد بسازه لذا جلوه ی جَلالیه وقَهریه دروجودشِ، نباید بچه سُست باربیاد...لذا همه عشقشو رو میتونه نشون بده🌾🌾 چی میخوای بگی به این عاشِقا؟ کم کم بچه به سن بلوغ میرسه، دیگه پدروپسر یکدیگه رودیر میبوسن، وقتی به سن جوانی رسید پدرباخودش میگه ان شاءالله وقتی خواست مسافرت بره می بوسَمِش...وقتی سربازی بره می بوسَمِش...ازسفر برگشت می بوسَمِش...شب عروسی می بوسَمِش...دنبال بهانه میگرده... بعضیا میگن شاید به این دلیل بود وقتی علی اکبر علیه السلام جنگ کردبرگشت سمت اباعبدالله صدازد: بابا تشنگی مرا داره میکُشه...😭🍂🌾چون آقا دلش برا بوسه کردن علی تنگ بود دنبال بهانه می گشت علی روببوسه...🌾🍂 فرمود علی جان دهانتو بازکُن ، زبان دردهان علی گذاشت، شایدم می خواست علی سیراب شِه...🍂 اما علی اکبر علیه السلام دید زبان بابا از اوخُشکتَره...🍂🌾 لذا خجالت کشید رفت طرف میدان...دیگه علی ازآب دم نزد...🍂🍂🌾 یه مسئولیت بزرگ روی دوش جَوانِ...جواب دوست داره اگه مریض شد بابا نفهمه...بابا ناراحت نشه...علی اکبر باخودش میگه بابا منو ببینه طاقت نداره 🍂🍂🍂اگه منو ببینه ناراحت میشه 🌾 امشب علی اکبر بایه دست عَنانِ اَسبو گرفته...غرق خونِ😭😭😭😭🍂 یه دست به سوی مادراز کرده میگه بیایید پدرم غریبه...🍂🌾🍂 شماهم لبیک بگید به حسین...😭😭😭🌾 قربون دل زخمیت برم آقا...😭🍂فدای جگرسوختَت بشم حسین جان...😭🌾 زینب مَدَدکردبَرحاجتِ حَق🥀 تازنده مانَد ولایت حَق 🥀 جان داده جان لیلا 🥀 ازپا فتاده مولاعلی جان.علی جان 🥀 مظلوم علی علی جان ۳🥀
4_5854764019063195627.ogg
758.6K
◈ ✱🌹◈✱🌹◈ ✱🌹◈ ﷽ (ع) ✍ ای جوانی که تو سردار جوانمردانی نام تو اکبر و قربان ره قرآنی ما ذلیلانه به دامان تو چنگی زده ایم تو عزیزی و گل سرسبد رضوانی.... 🌹🌹🌹 نام نامی تو زیب علم هیئت هاست نظری یاعلی اکبر تو بلا گردانی هرکه می دید تو را یاد پیمبر میکرد اشبه الناس نبی آینه ی ایمانی.... 🌹🌹🌹 از کرم روز جزا سینه زنان را دریاب که تو محبوب و مقرّب به حقِ سبحانی در صف هاشمیان رتبه ی شایان داری اوّلین فدیه ی قربانگه مظلومانی..... 🌹🌹🌹 از«کلامی»غزلی شد بتو تقدیم،ولی شرح حُسن تو نگنجد به تو صد دیوانی 🎧🎤 👌      ‍◈ ✱🌹◈✱🌹◈ ✱🌹◈
4_5798765930515270351.ogg
1.2M
╰──➤ ⃟༺•🔘🔘🔘࿐❥᭄‌ٖٜ                        ﷽ (ع) پاشو دستمو بگیر ای عصای پیری بابا تانبینن اینجا دشمنا زمین گیری من عصای پیری بابا پاشو ای جوون لیلا مونده بابا تک و تنها اکبر لیلا4 🔘🔘 اربا اربا شده پیکر رشیدت پسرم چطوری پیکر تو بسوی خیمه ببرم روزمین نکش پاهاتو دوباره واکن چشاتو صدا کن یه بار باباتو اکبر لیلا 4 🔘🔘 ای دل و دلبر بابا ای گل پرپر بابا غرق در خون روی ماهت ای علی اکبر بابا 🔘🔘 لب به لبهایت گذارم دیده از تو برندارم لحظه ی مرگ خودم را در کنارت میشمارم علی اکبر لیلا ع 🔘🔘 ای لاله پرپرمن ای علی اکبرمن نقش زمین شد پیکرت گریان به خیمه مادرت رفتی چه زود از برمن علی اکبر من 4 🔘🔘 فتاده از زین بزمین علی اکبر حسین از غمو و اندوه وبلا پرشده ساغر حسین پیکر او غرقه بخون زتیغ تیر و نیزه ها سرش به دامن حسین فزق منیر اودوتا من اکبر من اکبرمن اکبر من 2 🔘🔘 ای گل سرخ هاشمی سخن بگو تو با پدر تبسمی تکلمی مزن بجان من شرر 4 🔘🔘 🎧🎤 👌           ╰──➤ ⃟༺•🔘🔘🔘࿐❥᭄‌ٖٜ                       
4_5926926410303145864.ogg
467.7K
❖═▩ஜ••⚫️⚫️⚫️••ஜ▩═❖ ﷽ (ع) می‌چکد از چشم لیلا اشک حسرت بهر اکبر مه‌لقا شد سوی میدان برده با خود قلب مادر در دل ســوزان بابــا آتش غـم زد زبانه نور چشمان و امیدش جانب میدان روانه «اکبر من»⚫️ بسته احرام شهادت، در منای دشت سوزان گفته اللّهمَ لبیک، در طواف کعبۀ جان شــد منــا و مروۀ او از حرم تا قتلگاهش زمزم او خون فرقش روی بابا قبله‌گاهش «اکبر من»⚫️ بر سر جسم جوانش گوئیا جان داده بابا یاس او از تیغ کینه پیکرش شد ارباً اربا همچـو زهــرا اکبــر او پهلویش درهـم شکسته همچو حیدر فرق ماهش در یمی از خون نشسته «اکبر من»⚫️ ✍ ❖═▩ஜ••⚫️⚫️⚫️••ஜ▩═❖
۱ (حضرت علی اکبر ع) نوجوانم پسرم،ای گل نوثمرم رفتی و بعد از تو،خم شد از غم کمرم۲ رفتی از رفتن تو غم به دلم شعله ور است زین مصیبت به خدا بر دل و جانم شرر است گل لیلا اکبر یا اکبر یا اکبر۲ دل به جانان داده،گشته ای آماده در کنار بدنت،پدرت جان داده۲ داغ تو کشت مرا ای گل لیلا پسرم خلق و خویت چو بود بسان طاها پسرم گل لیلا اکبر یا اکبر یا اکبر۲ ای همه حاصل من،ای امید دل من خورده از داغ غمت،گره بر مشکل من۲ برده ای در همه عمر صبر و قرارم اکبر خیز از جا و ببین حال فگارم اکبر گل لیلا اکبر یا اکبر یا اکبر۲ نور چشمان منی،جان و جانان منی من که بیمار توام،تویی درمان منی۲ تو زمین خوردی و دشمن پر و بالت بشکست پدر و عمه ی گریان به کنارت بنشست گل لیلا اکبر یا اکبر یا اکبر۲ شبه پیغمبر من،ثانی حیدر من داغ تو بنموده،خون به چشم تر من۲ بین دشمن بدن تو اربا اربا گشته از غمت خون به دل زینب کبری گشته گل لیلا اکبر یا اکبر یا اکبر۲
متن نوحه این دل تنگم عقده ها دارد این دل تنگم عقده ها دارد گویا میل کربلا دارد قلب سوزانم ناله ها دارد چشم گریانم اشکها دارد این دلم یارب کربلا خواهد چون حسین (ع ) نام دلربا دارد قلب من سوزد بر شهیدى که فاطمه بهر او عزا دارد مى رود بوسد آن مزارى که تربت پاک جان فزا دارد تربت پاک شاه مظلومان بهر بیماران بس شفا دارد پر زند این دل در هواى او که شهیدان باوفا دارد بر ابوالفضلش دیده مى گرید که دو دست از تن او جدا دارد مى رود بیند قاسم نا شاد دستها را از خون حنا دارد بر على اصغر این دلم سوزد کز دم پیکان ناله ها دارد میرود بیند تا على اکبر پیکرى پر خون از جفا دارد
4303bd220ffc22abb216b2ae06d9fea0.mp3
3.24M
خبر به لیلا بده ای باد خزون بیا کنار پسرت روضه بخون الهی هیچ کس نبینه داغ جوون جوونم از حرم رفت عُقاب لشکرم رفت ستون خیمه گاهم علی اکبرم رفت ** ابر چشام پشت سرت بارونِ بابا بعد تو دنیا واسه من زندونِ بابا خبر به زهرا بده ای اشک روون که داغ اکبر کمر حسین و شکست الهی هیچ کس نبینه داغ جوون جوونم از حرم رفت عُقاب لشکرم رفت ستون خیمه گاهم علی اکبرم رفت
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 گفتم نبینم داغ اکبر را که دیدم. درموج خون شبه پیمبر راکه دیدم گفتم نبینم بر زمین افتادنش را آن قامت سرو صنوبر راکه دیدم وقتی کنارم راه می رفت همچوحیدر گفتم نبینم داغ حیدر راکه دیدم وقتی اذان می گفت جانم تازه می شد آن هیبت الله اکبر را که دیدم گفتم نبینم بعد اکبر داغ عباس هم داغ اکبر هم برادر راکه دیدم مرگ ازخداکردم طلب وقتی به چشمم آن لحظه های تلخ آخر را که دیدم سررا به روی سینه اش بگذاشتم چون تکبیرو ذوق وشوق لشکر راکه دیدم گفتم بگو بابا دلم آرام بگیرد برسر زدم تا پاره حنجر را که دیدم یارب کسی داغ جوان چون من نبیند آن اِرباً اِربا گشته پیکر را که دیدم برغربت خود گریه کردم بین لشکر برسر زنان ازخیمه خواهر راکه دیدم وقتی علی را در عبایم جمع کردند مُردم دگر تا جسم پرپر را که دیدم بهرجوان مرده دلم می سوخت وقتی یاران افتاده به سنگر را که دیدم «مداح»مرا درکربلا آن لحظه کشتند غلطان بخون افتاده اکبررا که دیدم 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»