⭕️روضه حضرت زینب کنار گودال
⭕️ روضه روز عاشورا
حجت الاسلام میرزامحمدی
التماس دعا
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
کربلا رفته ها، دیدی وقتی بهت میگن زیارت وداع یه قدم جلو میزاری، یه قدم عقب؛ هی به این گنبد و بارگاه نگاه می کنی، میگی حسین جان نکنه سفر آخرم باشه، اونایی که اهل دل هستن برا اینکه بتونن دوباره این نشونی رو پیدا کنن می گن حسین جان دلمو پیشت گرو میزارم و میرم، آخه آدمی جایی میره که دلش اونجا بند بشه، به خدا زینب هم هر چی کتک خورد،هر کاری کردن نتونستن از کنار گودال ببرنش.
فرمود داداش: لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الْمُقام وَ الرَّحیل. اگه اختیار به من واگذار می شد بین موندن و رفتن به من اجازه می دادند: لَاخْتَرْتُ الْمُقامَ، کنار بدنت می موندم، حتی اگه حیوانات بیابان بدنمو پاره پاره کنن، کربلایی ها شب زیارتی هستا:
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
امشب بگو بی بی جان نام مار رو هم بنویس من می خوام مَعَ الْحُسین برم کربلا، آخه: وَ حَسُنَ اُولئِک رَفیقاً
رفیق روزای بی کسی
همیشه به دادم میرسی
اینجوری هست یا نه،چقدر میخواستی گناه کنی، جاهای دیگه بری یه نغمه ی یاحسین دستت رو گرفت:
رفیق روزای بی کسی
واسه نوکرات دلواپسی
همیشه به دادم میرسی
حالا اومده کناره گودال، دونه دونه خاطرات رو داره برا برادر تعریف می کنه:
یاد داری پس از عروسی من
آمدی تو به دیده بوسی من
آمدی تو لیک به خواب بودم من
از غم تو در اضطراب بودم من
آمدی تو با عبای خویشتن
سایه افکندی به روی این بدن
رسم پیغمبر این بود وقتی دخترش رو عروس کرد، تا سه روز خونه ی فاطمه نیومد، اینجا هم همینه،تا زینب و عروس کردن تا سه روز حسینش رو ندیده، الله اکبر، ام سلمه می گه: اومدم یه سری به این تازه عروس بزنم دیدم چشماش کاسه ی خونه، چیه خانم؟
گفت: مادر سه روز حسینم رو ندیدم؛ تا این علقه و رابطه رو ندونی نمی تونی گودال رو بفهمی، ام سلمه می دونه کجا باید بره،سریع اومد خونه ابی عبدالله دید حسین هم زانوهای غم رو بغل گرفته، منم سه روز زینبم رو ندیدم، تا ابی عبدالله حاضر شد،بی بی زینب قدری خوابش برد، از روزنه در آفتاب صورت خواهر رو اذیت می کرد، این صورتی که آفتاب هم حق نداشت ببینتش، فهمیدی چی می گم؟
تو کوچه های شام، هزاران چشمان نامحرم تماشا می کنن مارو. آی حسین،.همه فیض ببرن،امام، شهدا، علما، شهدای مدافع حرم فیض ببرن، ان شاالله بریم حرمش، اونجا هر چه قدر دلت می خواد داد بزن،البته نمیذارن داد بزنی،چون یه روزی یه نازدانه فریاد زد یه جوری ساکتش کردن؛ ابی عبدالله سایه کرد اون قدر مقابل آفتاب و بدن خواهر ایستاد،ضربان قلب زینب می گه حسین؛ بلند شد دید برادر آمده، دست دور گردن، شاید در مقام زبان حال گفته باشه: داداش ان شاالله یه روزی این احسانت رو تلافی می کنم، کجا می خواست تلافی کنه، اومد دید این بدن رو خاک گرم کربلا، آفتاب داره بر این بدن می تاب فقط دو بیت گفت داداش:
دین احسانت بود بر گردنم
آمده وقت تلافی کردنم
حائل شد بین آفتاب و بدن برادر، اما نمی دونم چی شد لحن مناجاتش عوض شد گفت داداش:
عفو کن ای یادگار مادرم
سایه بانی نیست جز موی سرم
حسین، نذاشتن سایه کنه، یه وقت دیدن سکینه میگه، أَبتا، أَبتا، أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة، یا حسین.
4_5839000161941981997.mp3
7.56M
روضه سیدالشهدا
روضه گودال
Shab09Moharram1402[09].mp3
11.03M
⭕️ روضه روز عاشورا
منم سکینه دخترت، شناختی؟!
حاج میثم مطیعی
#روضه_روز_عاشورا
عاشورا
محرم۱۴۰۲
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره پاره های دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه های آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بی شمار را
به زخم های بی شمار پیکرت شناختم
تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری
به چشم های بی قرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم... سکینه... دخترت... شناختی؟!
شاعر: رضا حاج حسینی✍
⭕️روضه امام حسین (ع)
روز عاشورا ۱۴۰۱
حاج محمود کریمی
#روضه_روز_عاشورا
التماس دعا
"السّلام ای بدن بیسر گرما دیده
السّلام ای سر مجروح کلیسا دیده
با چه وضعی، ته گودال کشاندند تو را
ما شنیدیم ولی زینبکبری دیده
باد گرمی وزید در گودال
شمر آمد، پرید در گودال
بهروی سینهی حسین نشست
خنجرش را کشید در گودال
پنجه در گیسوی حسین انداخت
مادرش را ندید در گودال
خنجرش را گذاشت بر حنجر
شور محشر دمید در گودال
بین گودال دستوپا میزد
مادر خویش را صدا میزد
غرق خون و غریب و لبتشنه
آه! بیحال، دستوپا میزد
روی جسماش، برو بیایی بود
شاه؛ پامال، دستوپا میزد
ــــــــــــــــــ
سلام من به حسین و به کربلای حسین
تمام عالم امکان، شود فدای حسین
میان اینهمه فریاد و شور آزادی
طنین فکنده در عالم فقط صدای حسین
نفس ببین به شروع دعای استسقا
گرفت بارش رحمت ز ربّنای حسین
خدا به پنجهی مشکلگشای اصغر داد
تمام سلطنت خویش در ازای حسین
خدا رفیع نمودهست آن لوایی که
منقّش است به «یا صاحب اللّوای حسین»
حسین؛ پشتسر مادر است در محشر
و هرکه اهل بهشت است در قفای حسین
به رغم سکّهی اصحابکهف، معتبر است
هنوز در همهجا، سکّهی بلای حسین
سلام من به حسین و به کربلای حسین
سلام من به علمدار باوفای حسین
."
⭕️روضه روز عاشورا
#روضه_روز_عاشورا
حاج مهدی رسولی
التماس دعا
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛ خدا ، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی
می کنم.. روز عاشوراست دیگه …
همه باهم امروز روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه …
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه … آقا انگشترشونرو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیز زدن …
یه جوری بشه امروز دق کنیم
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید ؛ مگه تازه شنیدید ، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه …
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تورو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامو به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید …)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پامیشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت ، به سختی جا میشه
حسین ….
عصر غریبیه ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد یه صورت ابی عبدالله ، کثافت نجس قبل از اینکه بزنه دهنشو باز کرد … همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو …
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با هربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصازنون زدن
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون … بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم … اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! …
بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم …
حسین …
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره … حسین
لبیک یاحسین
آهسته رو آهسته رو
بر خواهر زارت نگر
بر طفل بیمارت نگر
آخ کرده وصیت مادرم
در وقت میدان رفتنت
بوسم گلو و حنجره ات 2
ای پاره تن حسینم
خونین بدن حسینم
آرام جان خواهر
ای تشنه لب حسینم2
زینب گفت حسین جان..
وقتی حرکت کردی طرف میدان یاد وصیت مادرمون زهرا افتادم...
میگن امام حسین تا تام مادررو شنید از اسب پیاده شد...
زینبم مگه مادرم زهرا چه وصیتی کرده...
صدا زد حسین جان.. مادرم وصیت کرده ...
روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم... بی پناه شد ...
دیگه یاور نداشت...
به طرف میدان میره...
(اوج)
زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر...
مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس
امان از دل زینب....3
چه خون شد دل زینب
اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد...
چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
به خدا سخته...
الهی نبینی اونچه که زینب دید..
(فرود)
اومد کنار جنازه برادر...
چه جنازه ای..
بی سر، عریان، قطعه قطعه....
چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین.....
ديدم غمت ای دلبر ای کاش نمی ديدم
تنهایی و بی ياور ای کاش نمی ديدم
دنبال تو تا گودال من آمدم و ديدم
بالای سرت مادر ای کاش نمی ديدم
بابی انت و امی یا حسین...
جان عالم به فدای لب عطشانت
بلند بگو یا حسیـــــن...
التماس دعا
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-Shahadat-Emam-Bagher1400[17].mp3
11.38M
مهلا مهلا
یا ابن الزهرا
ای یادگار مادرم
ای مهربان برادرم
آهسته رو آهسته رو
ای جان من جانان من
مشکن دل سوزان من
آهسته رو آهسته رو
هم ناله شو با زینب
آهسته رو آهسته رو
بر خواهر زارت نگر
بر طفل بیمارت نگر
بگم و التماس دعا
آخ کرده وصیت مادرم
در وقت میدان رفتنت
بوسم گلو و حنجره ات
ای پاره تن حسینم
خونین بدن حسینم
آرام جان خواهر
ای تشنه لب حسینم...
زینب گفت حسین جان.
وقتی حرکت کردی طرف میدان یاد وصیت مادرمون زهرا افتادم
میگن امام حسین تا تام مادررو شنید از اسب پیاده شد
زینبم مگه مادرم زهرا چه وصیتی کرده.
صدا زد حسین جان
مادرم وصیت کرده
روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم. بی پناه شد
دیگه یاور نداشت
به طرف میدان میره
اوج
زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر
مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس
امان از دل زینب
چه خون شد دل زینب
😭اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد
چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر
الهی خواهری داغ برادر نبینه
به خدا سخته
الهی نبینی اونچه که زینب دید
فرود
اومد کنار جنازه برادر.
چه جنازه ای
بی سر، عریان، قطعه قطعه
چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین.
ديدم غمت ای دلبر ای کاش نمی ديدم
تنهایی و بی ياور ای کاش نمی ديدم
دنبال تو تا گودال من آمدم و ديدم
بالای سرت مادر ای کاش نمی ديدم
بابی انت و امی یا حسین خودم به فدات عالمی به فدات
جان عالم به فدای لب عطشانت
🌴بلند بگو یا حسیـــــن.
4_5846089881637356671.mp3
8.71M
روضه سوزناک روز عاشورا
مناجات امام زمان
#مناجات_محرمی_امام_زمان
#عاشورا
#روضه_روز_عاشورا
التماس دعا صحت
خدا صبرت دهد در ماتم جد غریب خود
تسلی میدهی خود را تو با صبر و شکیب خود
حاج #منصور_ارضی
813.3K
نوحه ظهر عاشورا
وداع
#سینه_زنی
#وداع
#عاشورا
تنهاترین بی یاورم
خواهرم زینب
فرمانده ی بی لشکرم
خواهرم زینب
روز هجران شد زینب ای زینب
دیده گریان شد زینب ای زینب
روز اجرای... عهد و پیمان شد
روز هجران شد زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
با لب عطشان خواهر ای خواهر
می روم میدان خواهر ای خواهر
تیغ و خنجر را می شوم مهمان
با لب عطشان خواهر ای خواهر
شد کهنه پیراهن به تن
زینب ای زینب
جسمم نمی گردد کفن
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
لحظه ی آخر آمد ای خواهر
حق نگهدارت دختر مادر
می روم حالا سوی قربانگاه
می شوم کشته ساعتی دیگر
شمر لعین بی حیا
زینب ای زینب
بُرَّد سرم را از قفا
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
خیمه هایم را پاسبانی کن
با زبان خود جان فشانی کن
دخترانم را جای مادر باش
با عزیزانم مهربانی کن
من آخرین رزمنده ام
زینب ای زینب
از زندگی دل کنده ام
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
التماس دعا صحت
غریب گیر آوردنت
تشنه سر بریدنت
غریب گیر آوردنت
با اسبا رفتن رو تنت
غریب گیر آوردنت
چقدر با نیزه زدنت
غریب گیر آوردنت
با نیزه زد تو دهنت
غریب گیر آوردنت
رو نیزه ها نشوندنت
غریب گیر آوردنت
--
رو خاکها کشوندنت
وای بمیره خواهرت
لشگری ریخت روی سرت
تو رو خیلی بد زدن
با نیزه چقدر زدند
به پهلوت چقدر زدن
یکی بی هوا می زد
یکی با عصا می زد
یه مادری صدا می زد
رو خاک های کربلا
نداری کفن چرا
به غیر از یه بوریا
لشگریان خیره سر
چند نفر به یک نفر
فاطمه می کند نظر
به قتلگاه کشوندنت
جلو چشای خواهرت
جلو چشای مادرت
به پیش دیده خواهرت
به قتلگاه کشوندنت
کو تن و پیرو همنت
4_5913679159204253483.mp3
5.61M
#شور
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
بند 1⃣
ساربون / اومده گودال
خواهرت / داره میبینه
چشمای / تو چقد تاره
سینه ی/ تو چه سنگینه
می زنن / تو رو با نیزه
پیکرت / دیگه بی حاله
از تنت / یه چیزی برده
هر کسی / توی گوداله
(سیدی ابی عبدالله)
بند 2⃣
نیزهها / که میان پایین
نفست / نمیاد بالا
سر تو / به روی نیزه
پیکرت / میون صحرا
پاشو که / علم افتاده
حرمت / شده آواره
تو بگو / چه کنه زینب
با غم / گلوی پاره
(سیدی ابی عبدالله)
بند 3⃣
مرکبا / رسیدن از راه
تنتو / به زمین دوختن
میدیدی / از توی گودال
خیمههات / چجوری سوختن
نکنه / توی این صحرا
بسوزه / چادرِ زینب
پاشو که / پیش جسم تو
کعب نی / نخوره زینب
(سیدی ابی عبدالله)
التماس دعا
️روضه گودال
⭕️ مقتل
سیدمهدی میرداماد
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
نیزه میرفت و برمیگشت .. *کاشکی داد بزنی خیلی این کلمه هارو نشنویم بهتره ..* نیزه میرفت و برمیگشت .. چشماش باز و بسته میشد هرکس تو مقتل می اومد اونقدر میزد خسته میشد .. *خداکنه متوجه نشی من چی گفتم .. یه چیزی بگم سر بسته؛ خبر داری کشتنِ ارباب ما سه ساعت طول کشید؟.. چرا؟* زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید .. پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟!! .. آی نا مسلمونا باید اول بکشید بعداً غارتش کنید .. *آدم زنده رو غارت نمیکنن .. حسین ...* لب هاش مثلِ چوبه خشکه تشنه ست دائم از حال میره خواهر رویِ تل ایستاده مادر تویِ گودال میره .. آتیش به ما نزن اینقدر پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن *آه .. یه تیکۀ مقتل رو میگم که بیچارم کرده .. وقتی افتاد از اسب ، وقتی تیرُ از کمر کشید دسته دسته میریختن حسینُ بکشن.. ، منصرف میشدن برمیگشتن .. دسته دسته میومدن تو گودال شمشیر بکشن ، چهرهی حسینُ میدیدن میگفتن ما پسر پیغمبر و نمیکشیم .. مینداختن شمشیر هارو میرفتن *حتى جاءه رجل من كندة ..* یه بی حیا اومد .. *يقال له مالك بن النسر ..* اسم نحسش مالک ابن یسره .. مال همین یکی دو ساعت دیگه س .. یه نگاه به حسین کرد *فشتم الحسين ..* شروع کرد به حسین ناسزا گفتن .. فحش میداد .. ناسزا میگفت .. ابیعبدالله چشماشُ بست .. آه .. یه سیلی تو صورت آقای ما زد .. *وضربه على رأسه الشريف بالسيف ..* این مال الانِ لال بشه کسی غیر عاشورا این حرفُ بزنه .. خنجر نمیبره .. هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره هی ضربه میزنه .. هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبره انصافتون کجاست .. هیچکسی انگشتُ واسه انگشتر نمیبره *حسین ... میخوای مثل مادرش بگی؟ بُنَّی .. حسین ...* عریان روی خاک اُفتادی زهرا چادر روت میندازه مرهم رو زخمات میذارن اما با نعلای تازه .. ای شاه کم سپاه .. پناه عالمیان زینب مونده بی پناه از روی نی ببین .. که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکشن به کجا فرار کنن دخترهای بی پناه به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدن من .. وای .. حسین ... .
⭕️ گودال _قتلگاه
دلگویه حضرت زینب
#گودال
دیر آمدم، دیدم سرت دست سنان بود
گودال منبر بود و زخمت روضهخوان بود
افتاده بودی زیر نعل تازهی اسب
با این که زیر پای تو هفت آسمان بود
این نامرتب بودنت تقصیر شمر است
تاراج جسم تو ولی فکر سنان بود
انگشترت هرچند دست یک نفر رفت
پیراهنت اما به دست این و آن بود
نزدیک مغرب شمر جسمت را رها کرد
از خون وضو میساخت، هنگام اذان بود
دندان تو افتاد روی خاکِ گودال
جنس عصای پیرمردان خیزران بود
با قامت خم رفتم از گودال بیرون
یادش بخیر آن روز که زینب جوان بود
حتی تنور از داغ تو آتش گرفته
خولی سرت را برد، فکر آب و نان بود
مقتول، زیر آفتاب کربلا ماند
قاتل ولی تا شام، زیر سایبان بود...
سروده گروه ادبی العتبه
.
⭕️ روضه دفتری
روضه وداع
روضه روز عاشورا
#روضه_وداع
#روضه_روز_عاشورا
مینشینیم سر کوی اباعبدالله
به امید رخ نیکوی اباعبدالله
از کریمیِ خودش بوده که ما هم شدهایم
همهی عمر ثناگوی اباعبدالله
صحنِ پیشانی ما بوی حسینیه گرفت
از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله
اهل معراج نشد هیچ رسولی الا...
با توسل به سرِ موی اباعبدالله
نزد پیغمبر ما خوبتر از هر عملیست
زدن بوسه به بازوی اباعبدالله
امروز بگو یا حسین که مرحمی به دل داغدار مادرش زهرا. ...
یه روز پیغمبر اومد خونهٔ خانم فاطمه زهرا..
دیدن بیبی داره گریه میکنه...
فرمود دخترم ... زهرا جان... چرا گریه میکنی بابا...
فرمود بابا..... فرزندی که در شکم دارم باهام حرف میزنه...
پیغمبر فرمود زهرا جان اینکه ناراحتی نداره تو هم در شکم مادر بودی ...با مادر هم نوا بودی...(هم صحبت مادر بودی)
صدا زد بابا آخه این بچه یه چیزایی میگه جگرمو خون کرده بابا....
(مگه چی میگه زهرا جان)
بابا همش میگه انالغریب...
اناالمظلوم....
اناالعطشان....
اناالعطشان...
یعنی مادر من غریبم مادر...
من مظلومم... من تشنه ام....
من شهیدم....
بابا اینا چیه میگه...
جگرم رو آتش زده...
پیغمبر فرمود: دخترم فرزندت پسره بابا...
اونو غریبانه با لب تشنه.. بین دو نهر آب شهیدش میکنند...
آی حاجت دارا...ناله دارا..آی غریب نوازا...
یه وقت بیبی شروع کرد گریه کردن...
صدا زد بابا یا رسول الله آیا وقتی حسینم شهید میشه، منه مادرش هستم یا نه؟؟؟...
نه دخترم حسینت اون لحظه مادر نداره...
بابا یا رسول الله آیا باباش علی هست یا نه؟؟؟
نه زهرا جان حسینت اون لحظه پدر هم نداره.....
بابا یا رسول الله آیا برادرش حسن هست؟؟
(نه دخترم برادرش حسن هم نیست)
آی حُسینیا ...آی گریه کنای امام حسین،، ، بی بی فرمود بابا یا رسول الله ...
پس کی بر حسینم گریه میکنه ...
حسینم گریه کن نداره....
پیغمبر فرمود دخترم غصه نخور...
عده ای از خوبان امت من جمع میشن...
مردان و زنان امت من جمع میشن برا حُسینت ناله میکنند....
زناشون مثل جوون از دست داده ها ، برا حسینت گریه میکنند،،،
مجلس به مجلس میرن عزاداری میکنند...
زهرا جان روز قیامت هم که میشه..
میای شفاعتشون میکنی..
خب حالا امروز بگو خانم جان ...
اگه اون روز غصه خوردی حسینت گریه کن نداره...
امروز من بر حسینت گریه میکنم...
که تسلای دل داغدارت باشم...
روز عاشوراست امروز....
کربلا غوغاست امروز ....
امروز امام زمان عزاداره ....
قربونت برم آقا جان....
امروز برا مصائب عمه اش زینب ناله میکنه....
امروز برا جد غریبش حسین گریه میکنه.....
امروز برای دستهای بریده عباسش گریه می کنه....
قربون اون آقایی که فرمود...
یا جدا روز و شب برات گریه می کنم..
اگه اشکای چشمم خشک بشه براتون خون گریه می کنم
فرمود...
لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
صبح و شب برات گریه میکنم برات شیون می کنم....
تو مصیبتت به جای اشک، خون گریه میکنم....
امروز بگو آقاجان سرت سلامت....
آجرک الله فی مصیبت جدک....
آقا قربون اون شال عزا به گردن انداختی......
قربون دل داغدارت برم آقا جان....
(روز عاشورا.... دلتو ببرم کربلا...و التماس دعا)
عجب روضه جانسوزیه روضه وداع...
سخت ترین حالات ابی عبدالله همین جاست...
اومد کنارخیمه، با همه وداع کنه....
صدا زد کلثوم خداحافظ...
سکینه خدا حافظ....
آخ زینبم خدا حافظ....
همه بیایید دورمو بگیرید...
آخرین دیدار من باشماست...
دیگه شمارو نمیبینم...
همه دورشو گرفتن...
ناله میزنند...گریه میکنند..
یکی میگه مارو تو لشکر دشمن به کی میسپاری.. یکی میگه مارو به مدینه برگردون...
همه رو آروم کرد..
اما اونی که آروم نمیشه زینبه...
زینب مگه مینونه دوری برادر رو تحمل کنه...
زینب نمیتونه از برادر جدا بشه...
گفت با زینب، به آوای حزین
مهربان خواهر بیا حالم ببین
زینبا روز جدایی آمده
موسم عهد خدایی آمده
دور از اهل حرم ای مُمتَهن
خیزو بهرم آر کهنه پیروهن
تا نام پیراهن اومد دید خواهرش داره میلرزه....
زینبم چرا میلرزی..
الهی برادر داری خدا برات نگه داره...
نبینی داغ برادروو...
زینبم چرا میلرزی خواهر...
صدا زد حسین جان..مادرم فاطمه وصیت کرده..هر وقت حسین پیراهن کهنه طلب کرد...
بدون لحظات آخر عمر حسینه..
(دیگه حسینو نمیبینی)
همچین که راهی میدان شد دید صدای ناله ای بلنده ...
مهلا مهلا....
یا ابن الزهرا....
ادامه روضه👇👇
▪و عین حرف اول عشق است
مثل حرف اول عاشورا
▪عاشورا یعنی
قطرات اشكی كه امام حسین(ع)
برای فردای اهل بیت خویش ریخت
▪عاشورا یعنی
جمع كردن خارهای بیابان در شب تاریك، یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره با سرانگشتان پیكانی تیز
▪عاشورا یعنی
ضجه های كودكانی غریب در صحرایی سوزان ، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای كودكانه ای كه به دنبال عشق ندای لبیك سرداده بودند
▪عاشورا یعنی
اوج مردانگی و ایستادگی، یعنی تجسم تمام غیرتهایی كه در چشمهای نجیب عباس سو سو میزد
▪عاشورا یعنی
دلدادگی به سرچشمه پاكیها،یعنی طعم شیرین عطش در كنار یار،پیامد عشق ورزی به نور
▪عاشورا یعنی
پر كردن مشك آب در عین عطش ، یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ، یعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه ای كه از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،یعنی دفن كردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها
▪عاشورا یعنی
وداع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور، یعنی عین صداقتی كه در آسمانها نظیر نداشت
▪عاشورا یعنی
فرود همه غیرت های آسمان در زمین و پرواز همه پاكیها به آسمان،یعنی تمام معصومیت و مظلومیت حق در برابرباطل
آلتماس دعا صحت
#دهم_محرم
#عاشورا
سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی
شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من
به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن
برای امـــداد تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به نــی دیـدم ، برابرم داداش
امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه
بــه روی زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــــی به حنجــــر پاره
همنـفـــس مــادر ، نالــه کشیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خیمه به غارت رفت دور از چشای تو
بی تو دل از دنیــا دیگـــه بریــدم من
به خیمـــه آتیش زد کوفیِ بی احساس
به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تاعَلَـمت داداش نیفتـــد از شــــونه م
مقــــاومـت کــردم تا نخَـمیــــدم من
برای تکـــرارِ پیــام این نهــضــت
رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زینب ۴
009 Dir Residam.mp3
6.07M
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
****
یه گوشه گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
****
افتان و خیزان و نفس بریدم من
پیروهنو بردن دیر رسیدم من
با بوسه از رگهات به خون تپیدم من
میون خاک و خون دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
التماس دعا
#شام غریبان
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
نینوا شد کربلا اومده شام غریبان
توی صحرای بلا افتاده جسم شهیدان
شده شام غریبان دلخون شده امشب زینب
قامت خواهر خم شد رسیده جان او بر لب
شده شام غریبان همه عالم پریشان
امون از دل زینب (۴)
تا که آقا شهید شد آتیش به خیمه ها زدن
تازیونه ، کَعبِ نِی ، سیلی به بچه ها زدن
آه و صد واویلتا بی بی زینب آواره شد
گوشای یک دختری در کرببلا پاره شد
توی صحرای بلا. می یاد ناله ی زهرا
امون از دل زینب
ساقیِ کرببلا دستش شد از پیکر جدا
با عمود آهنین فرق او گردیده دو تا
یکطرف عبدالله و یکطرف قاسم و اصغر
پخش شده توی صحرا جسم صد پاره ی اکبر
جسم پاک شهیدان روی خاک بیابان
امون از دل زینب
برای دل زینب دیگه نمونده دلداری
نه حسینی مونده وُ نه عُون و نه علمداری
غریب و تنها گشته غارت شده پیراهنش
هنوز توی قتلگاه می ریزه خون از حنجرش
ای شهِ دور از وطن کُشته ی صد پاره تن
امون از دل زینب
مثِ زینب کبری کسی رنج و بلا ندید
توی چند ساعت بی بی از غُصه قامتش خمید
مُضطر و دل پریشان می یاد پیش برادرش
وقت وداع بوسه زد روی رگهای حنجرش
وقتِ وداعِ آخر بوسه می زنه خواهر
امون از دل زینب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است؛ شام غریبان است
امشب به دشتِ کربلا نالان یتیمانند؛ تا صبح گریانند
امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند؛ چون نی در افغانند
بر خاکِ بی غسل و کفن رعنا جوانانند؛ خوابیده عریانند
بر غربتِ اجسادشان عالم پریشان است؛ شام غریبان است
امشب عیال مصطفی در گوشه ی صحرا؛ بی منزل و ماوا
اموالشان تاراج کین از فرقه ی اعدا؛ ای آه و واویلا
خون میرود امشب ز چشم دختر زهرا؛ اف بر تو ای دنیا!
آلِ علی ویران نشین اندر بیابان است؛ شامِ غریبان است
امشب یتیمان جهان در گوشه ی هامون، غلطان به بحرِ خو
اندر هوای خاتم او بزدلِ ملعون؛ دیوانه و مجنون
سازد جدا انگشتِ او؛ آن بی حیای دون… ای چرخ شو ویران!
کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است؛ شامِ غریبان است
امشب به بالین حسین؛ زینب عزادار است… بر غم گرفتار است
امشب سکینه بر سرِ نعشِ پدر زار است؛ از دیده گریانست
است
اطفال شهِ امشب در دشت ویلانند؛ آن بی کسان امشب چون مرغ بی بالند
بی خانمان امشب، از جورِ کین نالند
بر نیزه ها امشب؛ راسِ شهیدان است
شام غریبان است؛ زینب پریشان است
امشب عزیزِ فاطمه؛ بی بال و پر گشته
از جور کینِ اطفال شه بین بی پدر گشته
اندر حریمِ شاهِ دین؛ پرشور و شر گشته
در خیمه گه سجادِ دین؛ چون بید لرزان است
شام غریبان است؛ زینب پریشان است
امشب میان قتلگه آن به جدل کافر سازد جدا دست حسین از بهر انگشتر
سازد جدا دست حسین؛ از ضربتِ خنجر
زین بار غم ارض و سما، گریان و نالان است
شام غریبان است؛ زینب پریشان است
لرزد زمین و آسمان زین ماجرا یکسر؛ ای خالقِ داور
از غم پریشان میشود اندر جنان حیدر؛ آن شافعِ محشر
شام غریبان است؛ زینب پریشان است
امشب کشیکِ خیمه ها با زینب است؛ یا رب
از جورِ کین فرزند زهرا در غم است؛ یا رب
سجاد دین از جورِ غم جان بر لب است؛ یا رب
شام غریبان است؛ زینب پریشان است
امشب به جنت مصطفی (ص)؛ زار و پریشان است
از جرم روحی در گذر بنگر ثنا خوانست
شام غریبان است؛ زینب پریشان است
.
#زمزمه
#سبک_دامن_کشان_رفتی
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
آواره شد زینب. پناهی نداره٣
رو شونهی نیزه. سرش رو میذاره٣
توی میدون افتاده علمدارش
میون خون غلطیده کس و کارش
امون ای دل امون ای دل
دیگه محرم نداره. ناموس خدا٢
مونده تنها وسطِ. یه مشت بی حیا٢
#بند_دوم
میسوزه هر خیمه. تو آتیش نفرت٣
دستاش و میبندن. امون از اسارت٣
میگه با اشک و ناله علمدارم
دارم بی تو از بین حرم میرم
امون ای دل امون ای دل
معجرش سوخته توی. آتیش خیام٢
روی ناقه میشینه. چه بی احترام٢
#بند_سوم
میبینه رو نیزه. سر بچههاش و٣
رو نیزه غرق خون. میبینه داداش و٣
چقد امروز این خانم اذیت شد
چقدر با کعبِ نیزه جسارت شد
امون ای دل امون ای دل
سر تا پاش گشته کبود. شده نیمه جون٢
داره میسوزه براش. دل آسمون٢
#شام_غریبان_امام_حسین
.