eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
806 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💥سبک: 🎤مداح: 🏴 سوزناک دختر گرفته با دست پای اسب را در بر گرفته دلشوره دارد زینب برایش ختم یا حیدر گرفته دل خوش به این بود یک بوسه وقت رفتن از حنجر گرفته مولا به خود گفت حتما وصیت نامه از مادر گرفته بابا نرفته محکم سکینه دست بر معجر گرفته افتاد بابا دور و بر خورشید را لشگر گرفته با پا لگد زد دیدم که او بر صورت بابا لگد زد نا مردِ بی شرم چون پشت در حاضر نبود اینجا لگد زد تن بین نیزه بدتر فرو می رفت وقتی با لگد زد دندان آقا با چکمه ای پاشید از هم تیغ ها مانده بود در گودال با سپر می زدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر می زدند زینب را خواست گوید به خواهرش که نیا لب او را برید یک نیزه خویش را می کشید سمت حرم عقبش می کشید یک نیزه 💥👇
www.RASEKHOON.net12-Golchine Moharam 84 - Taheri 15 [www.RASEKHOON.net].mp3
زمان: حجم: 3.12M
بر سر قرآن زینب قرآن گرفته با اشک و آهش راه میدان گرفته ماه دل آرا یابن الزهرا آرام جان زینب مهلا مهلا ای کعبه هستی آمدم به سویت جای حجر میبوسم زیر گلویت روح عفافم، من در طوافم آرام جان زینب مهلا مهلا تو می‌روی سوی هفتادو دولاله من چه بگویم با زهرای سه ساله ماه تمامم، مرو امامم آرام جان زینب مهلا مهلا
به نام خدا نقل است كه حضرت صاحب الامر عج فرموده است « در ميان مصائب كربلا وداع عمّه ام زينب سوزناك ترين است » """"""""""""◇🏴◇""""""""""" ای كاروان لرزيد در سينه دلم تا ديدم به چشم خويشتن اين سرزمين را قلب زمين را از همين خاك‌ آفريدند روزی كه تقدير ازل می گشت امضاء آميخت با كرب و بلا دستان تقدير اين خاك را تا افكَنَد آتش به دلها دل در ميان سينه ام بی تاب گرديد تا قتلگاه و جای زينب شد هويدا هفتاد و دو لب تشنه در اطراف ساقی احوال گل از باغبان خويش جويا سر مست از جام ولايت در طوافش گویی رسيده قطره ی آبی به دريا سالار زينب لحظه لحظه با تبسّم برنامه های خويش را فرمود اجرا يادش بخير آن روز زينب بود و اكبر دستان من در دست آن ماه دل آرا اكبر قيامت كرده با قد قامت خود صد آفرين بر خالق آن روی زيبا يادش بخير آن روز قاسم با محبّت می كرد بهر عمّه اش جایی مُهيّا يادش بخير آن روز عباس دلاور می گفت خواهر جان من اهلاًو سهلاً عباس من آن روز در پايين محمل زانو گرفت و گفت ای خواهر بفرما يادش بخير آن روز زينب با شما بود در حلقه ای از بوستان آل طاها عبّاس من برخيز، زينب مانده تنها از علقمه برگرد ای تنها تر از ما حالا بيا از علقمه عباس زينب بنگر كه زينب می رود تنهای تنها ای كاش ای ماه بنی هاشم هم اينك برخيزی و ياری كنی دستان من را چشمان خود را باز كن ای سرو خاموش حالا برادر كاروان دارد تماشا هر گوشه افتاده شهيدی پاره پاره گلهای من پرپر شده در دشت و صحرا ای وای‌بر من، وای بر من ، وای برمن دست خزان در بوستانم كرده غوغا در قتلگاه از ظلم آن نامرد مردم داغی نشسته تا ابد بر قلب زهرا حالا فقط يك پيكر صد چاك گلگون از قامت رعنای اكبر مانده بر جا در خون تپيده قامت زيبای قاسم او مرگ شيرين را نمود از حق تقاضا از كودكان زخم خورده در بيابان فرياد واويلا رسد تا عرش اعلا برنيزه می بردند سرهای شهيدان دشمن نكرده رحم بر شش ماهه حتی در پيش چشمان رباب نازنينم گهواره اش را می برد كوفی به يغما من ماندم و يك كاروان از كوفه تا شام من ماندم و يك كودك دلتنگ بابا گاهی نوازش می كنم من دخترت را گاهی سكينه می دهد من را تسلا سجاد را می بينم اينك دست بسته دارد به لب تسبيح و می گويد خدايا اين كوفيان با ما وفا داری نكردند تا بشكند امروز دشمن حرمت از ما من مس روم با اين امير دلشكسته تا در دمشق و كوفه گردد شور بر پا هرگز نخواهد ديد دشمن سستی از من سستی كجا و غيرت ناموس مولا من می روم اينك خداحافظ برادر من می روم تا كوفه گردد باز رسوا آسوده خاطر باش ای سالار زينب من می دهم پيغامم سرخت را به دنيا جاويد می ماند قيامت تا قيامت با خون تو آيين جدّت گشت احياء زينب كجا و دوری از شاه شهيدان امّا بنا بر حكم او هستم شكيبا اينك به دنبال سری خونين روانم چون با حضور سر دهد انديشه معنا سر می كند قرآن تلاوت تا بگويد ماييم ميراث محمّد را تجلّی اين داستان تا صبح محشر سينه سوز است اين روضه در عرش الهی گشت انشاء اين روضه را خوانديم و مهدی اشك می ريخت هم ناله با او زين مصيبت حق تعالی يا رب به حق نام زينب در قيامت دست مرا بگذار در دستان سقا 🖋شاعر غلامرضا ظری
حضرت سیدالشهدا علیه السلام و _ حاج حیدر خمسه غم تو گر نبود ، آدمی نمیماند نه آدمی! که ملک هم نمیماند نیازمند،دوعالم به یک اشاره توست اگر تو ناز کنی عالمی نمیماند * حسین دلم برات پر میزنه حسین گدات داره در میزنه حسین به خاطر خدا بده حسین به ما یه کربلا بده * هزار بار شهادت دهد قبیله طی   *به حاتم طایی مینازن ، بیاید این حاتم فاطمه رو ببینید همه عالم از در خونش روزی میبرند ، حتی ساربان هم دست خالی نرفت*   هزار بار شهادت دهد قبیله طی اگر تو جود کنی حاتمی نمیماند   *تاریخ آورده که هفت مرتبه باهم خداحافظی کردند ، اما هرباریکه خداحافظی کردند خیلی راحت از هم جدا میشدند ؛ این بار هفتم این قدر گریه کردند ازحال رفتند ، مگه میگذاشت بره ارباب ؟ صدا زد حسین این بار اگه بری دیگه برنمیگردی ..." منو با کی میخوای تنها بذاری؟! اما همه شنیدند وقتی دستشو روی سینه عمه سادات گذاشت چه اتفاقی افتاد؟ گفت : برو خیالت راحت،همه بچه هاتو صحیح و سالم برمیگردونم ، یه سوالی من تو روضه بپرسم ! از قدیم یه روضه ای برای ما بزرگترامون خوندن میگن عمه سادات اومد دم گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد ، شمشیر شکسته ها ..." من میخوام ببینم مگه کسی تو کربلا با نیزه شکسته آمده ؟ پس مسلم چی میگفت بازار شمشیرفروشا شلوغه ؟!! کسی با شمشیر و نیزه شکسته کربلا نیومد ، همه رو شکستن ... آخه مگه شمشیر و نیزه به راحتی میشکنه ؟!! هر کی ضربه میزد نشان پیروزی ...*   صد حرامی به دور قربانگاه .... بر نگاه امام می خندد ....   هر جا نشستی ناله بزن ... خودتو کنار ضریحش ببین ... حسین ...*
⭕️ روضه دفتری روضه وداع روضه روز عاشورا می‌نشینیم سر کوی اباعبدالله به امید رخ نیکوی اباعبدالله از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده‌ایم همه‌ی عمر ثناگوی اباعبدالله صحنِ پیشانی ما بوی حسینیه گرفت از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله اهل معراج نشد هیچ رسولی الا... با توسل به سرِ موی اباعبدالله نزد پیغمبر ما خوب‌تر از هر عملی‌ست زدن بوسه به بازوی اباعبدالله امروز بگو یا حسین که مرحمی به دل داغدار مادرش زهرا. ... یه روز پیغمبر اومد خونهٔ خانم فاطمه زهرا.. دیدن بی‌بی داره گریه میکنه... فرمود دخترم ... زهرا جان... چرا گریه میکنی بابا... فرمود بابا..... فرزندی که در شکم دارم باهام حرف میزنه... پیغمبر فرمود زهرا جان اینکه ناراحتی نداره تو هم در شکم مادر بودی ...با مادر هم نوا بودی...(هم صحبت مادر بودی) صدا زد بابا آخه این بچه یه چیزایی میگه جگرمو خون کرده بابا.... (مگه چی میگه زهرا جان) بابا همش میگه انالغریب... اناالمظلوم.... اناالعطشان.... اناالعطشان... یعنی مادر من غریبم مادر... من مظلومم... من تشنه ام.... من شهیدم.... بابا اینا چیه میگه... جگرم رو آتش زده... پیغمبر فرمود: دخترم فرزندت پسره بابا... اونو غریبانه با لب تشنه.. بین دو نهر آب شهیدش میکنند... آی حاجت دارا...ناله دارا..آی غریب نوازا... یه وقت بی‌بی شروع کرد گریه کردن... صدا زد بابا یا رسول الله آیا وقتی حسینم شهید میشه، منه مادرش هستم یا نه؟؟؟... نه دخترم حسینت اون لحظه مادر نداره... بابا یا رسول الله آیا باباش علی هست یا نه؟؟؟ نه زهرا جان حسینت اون لحظه پدر هم نداره..... بابا یا رسول الله آیا برادرش حسن هست؟؟ (نه دخترم برادرش حسن هم نیست) آی حُسینیا ...آی گریه کنای امام حسین،، ، بی بی فرمود بابا یا رسول الله ... پس کی بر حسینم گریه میکنه ... حسینم گریه کن نداره.... پیغمبر فرمود دخترم غصه نخور... عده ای از خوبان امت من جمع میشن... مردان و زنان امت من جمع میشن برا حُسینت ناله میکنند.... زناشون مثل جوون از دست داده ها ، برا حسینت گریه میکنند،،، مجلس به مجلس میرن عزاداری میکنند... زهرا جان روز قیامت هم که میشه.. میای شفاعتشون میکنی.. خب حالا امروز بگو خانم جان ... اگه اون روز غصه خوردی حسینت گریه کن نداره... امروز من بر حسینت گریه میکنم... که تسلای دل داغدارت باشم... روز عاشوراست امروز.... کربلا غوغاست امروز .... امروز امام زمان عزاداره .... قربونت برم آقا جان.... امروز برا مصائب عمه اش زینب ناله میکنه.... امروز برا جد غریبش حسین گریه میکنه..... امروز برای دستهای بریده عباسش گریه می کنه.... قربون اون آقایی که فرمود... یا جدا روز و شب برات گریه می کنم.. اگه اشکای چشمم خشک بشه براتون خون گریه می کنم فرمود... لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً. صبح و شب برات گریه میکنم برات شیون می کنم.... تو مصیبتت به جای اشک، خون گریه میکنم.... امروز بگو آقاجان سرت سلامت.... آجرک الله فی مصیبت جدک.... آقا قربون اون شال عزا به گردن انداختی...... قربون دل داغدارت برم آقا جان.... (روز عاشورا.... دلتو ببرم کربلا...و التماس دعا) عجب روضه جانسوزیه روضه وداع... سخت ترین حالات ابی عبدالله همین جاست... اومد کنارخیمه، با همه وداع کنه.... صدا زد کلثوم خداحافظ... سکینه خدا حافظ.... آخ زینبم خدا حافظ.... همه بیایید دورمو بگیرید... آخرین دیدار من باشماست... دیگه شمارو نمیبینم... همه دورشو گرفتن... ناله میزنند...گریه میکنند.. یکی میگه مارو تو لشکر دشمن به کی میسپاری.. یکی میگه مارو به مدینه برگردون... همه رو آروم کرد.. اما اونی که آروم نمیشه زینبه... زینب مگه مینونه دوری برادر رو تحمل کنه... زینب نمیتونه از برادر جدا بشه... گفت با زینب، به آوای حزین مهربان خواهر بیا حالم ببین زینبا روز جدایی آمده موسم عهد خدایی آمده دور از اهل حرم ای مُمتَهن خیزو بهرم آر کهنه پیروهن تا نام پیراهن اومد دید خواهرش داره میلرزه.... زینبم چرا میلرزی.. الهی برادر داری خدا برات نگه داره... نبینی داغ برادروو... زینبم چرا میلرزی خواهر... صدا زد حسین جان..مادرم فاطمه وصیت کرده..هر وقت حسین پیراهن کهنه طلب کرد... بدون لحظات آخر عمر حسینه.. (دیگه حسینو نمیبینی) همچین که راهی میدان شد دید صدای ناله ای بلنده ... مهلا مهلا.... یا ابن الزهرا.... ادامه روضه👇👇
جلسه بیست وچهارم توسل حاج علی پاکدامن4_5798749807208042920.mp3
زمان: حجم: 14.95M
رمضان (خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد) روضه خوانی حاج علی پاکدامن🎤 ۴۴۰ خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد غبار بر سر و روی مطهرت نرسد مرو عزیز دلم در حرم بمان تا که سپاه دشمن خونخوار،بر سرت نرسد خدا کند که در آن اوج گریه و زاری صدای هلهله بر گوش دخترت نرسد خدا کند که زمان بریدن سر تو برای دیدنت آن لحظه مادرت نرسد به جای فاطمه بوسه زدم گلوی تو را خدا کند نوک نیزه به حنجرت نرسد نگاه تو به من از غارت حرم می گفت که کاش دست کسی سمت معجرت نرسد مرو که بعد تو در کوچه های کوفه و شام کسی به داد دل زار خواهرت نرسد **** .
جلسه بیست وچهارم توسل حاج علی پاکدامن4_5798749807208042920.mp3
زمان: حجم: 14.95M
رمضان (خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد) روضه خوانی حاج علی پاکدامن🎤 ۴۴۰ خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد غبار بر سر و روی مطهرت نرسد مرو عزیز دلم در حرم بمان تا که سپاه دشمن خونخوار،بر سرت نرسد خدا کند که در آن اوج گریه و زاری صدای هلهله بر گوش دخترت نرسد خدا کند که زمان بریدن سر تو برای دیدنت آن لحظه مادرت نرسد به جای فاطمه بوسه زدم گلوی تو را خدا کند نوک نیزه به حنجرت نرسد نگاه تو به من از غارت حرم می گفت که کاش دست کسی سمت معجرت نرسد مرو که بعد تو در کوچه های کوفه و شام کسی به داد دل زار خواهرت نرسد **** .
حاج حسین سیب سرخیrozatolabas272404018.mp3
زمان: حجم: 4.04M
| پای برهنه آمده از خیمه بانوای: امشب حواله شد به دلم روضه ی وداع وقتی ز خیمه رفتی آن بار آخری آهسته تر برو همه ی هستی حرم پای برهنه آمده از خیمه خواهری پیراهنی که مادرتان دوخته بپوش عالم فدای آن همه احساس مادری دستور فاطمه است ببوسد گلوت را افتاده این وظیفه سنگین به خواهری بوسه داده گودی زیر گلوت را بوسه زدی به صورتش از زیر روسری نگذشت ساعتی که به نیزه شکاف خورد جای وصال بوسه ی خواهر برادری تقصیر شمر بود گلوی تو پاره شد تقصیر خولی است اگر سوخت معجری با حوصله بریده سرت را به روی خاک احوال ما شده پس از آن خاک بر سری حسین جانم ، حسین جانم . 📜 متن: امشب حواله شد به دلم 🎤حاج‌حسین‌سیـب‌سرخی 🎵 [علیه‌السلام] .
حجت الاسلام میرزامحمدی1_1206942498.mp3
زمان: حجم: 9.6M
🏴 السلام علیک علی بن موسی الرضا 🔊 السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَهله وَ عِيَالَهُ بِالبکاء عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْمَوت ◼️ علیه السلام گریز به کربلا 🎤حجت الاسلام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰