#روضه_حضرت_رقیه
دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند
چشمه ی چشمِ مرا از گریه دریا کرده اند
امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند
سخت بابا به غرورِ دخترت بر خورده است
با من از بس مردمِ بی خیر بد تا کرده اند
کوچه گردی، ریسمان، نانِ تصدق، کعب نِی
خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند
هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند
با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند
ای بابا،ای بابا،معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها،از امام زمان(عج)، این روضه ها رو اگه کم بذاریم، کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا
صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست
کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد، وقتی گریه میکردم
هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری،اگه محکم بخوری،دندانهای آدم بزرگم میریزه ،این بچه دندوناش شیریه،نه یه بار،نه دو بار،هر موقع گفتم بابا،هی زدند،هی زدند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند
تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند
از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند
فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند،میگفتند خدا مرگت بده،چقدر مارو به زحمت میندازی،هی از رو ناقه می اُفتی……دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه،دختر وقتی باباش داره میآد، هی میره زود التماس مادر میکنه ، مادر بیا موهام رو مرتب کن،بابا داره میآد،میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا
ریشه ریشه فرش ِ سرخِ گیسوانم ریخته
می دونی چرا؟
بر سرم با پا یهودی ها تقلّا کرده اند
شامیان ناز ِ یتیمانه نمی دانند چیست!
غیرِ اَخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟
دخترت را زَجر کُش کردند هَرزه چشم ها
غربتم را سنگ و خاکستر تسلّا کرده اند
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
بابا خیلی بهم بر خورده،بابا غرورم رو له کردند،تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد، دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت،بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
مهربانِ من رفیق ِ تازه پیدا کرده ای
خیزرانها بر لبِ تو جشن بر پا کرده اند
این همه روضه شنیدیم و خوندیم،اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم،باورش سخت بود
زیور آلاتِ حرم بازیچه هایِ دختران
چند سر اسباب بازیِ پسرها کرده اند……. شاعر: علیرضا شریف
سرت روی نیزه انگار تکون خورده
رو لب و دندون ِ تو خیزران خورده
زخم پیشونیت رو سنگ ها وا می کردند
روی نی سرت رو جا به جا می کردند
بابایی حسینم،بابایی حسینم
بعد تو ماها رو به اسیری بردند
بابا گوش تو بگیر
دست شمر و زجر و حرمله سپردند
نمیدونی درد این کبودی ها رو
طعم رد شدن از تو یهودی ها رو
بابایی حسینم،بابایی حسینم
حالا که بابا جون مرهمی ندارم
زخمات و میبندم با لباس پاره ام
دیگه قصه ی زخم سرم بمونه
سوختن لباس و معجرم بمونه
بابایی حسینم،بابایی حسینم
خیلی حرف ها داشت میخواست به بابا بزنه،تا میومد راه بره،تاول های پاش مزاحم بود،هر کی میومد بغلش میکرد،میگفت: برید اگه بابام بیاد به بابام میگم،همه حرف ها،درد و دل ها،کبودی ها،زخم هایی که داشت،اما تا روپوش رو از رو طبق کنار زد،نگاش افتاد به سر بابا،ای کاش فقط سر بریده بود،لب ها پاره، صورت زخمی،محاسن سوخته، همه حرف های خودش یادش رفت، صدا زد مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ، مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ می خوای با رقیه هم ناله بشی بسم الله،هر کجا هستی بگو:حسین….گره تو کار ِته،شب باب الحاجات ِ،می خوای حرم رقیه بری؟کربلا می خوای؟حسین…….
الا لعنت الله علی القوم الظالمین😭😭
روضۂ دفتری حضرت رقیه(س)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ وارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه السلام علیکِ یا باب الحوائج»
دلی ای عمه پُر غم دارم امشب
که دلتنگِ پدر بسیارم امشب
من امشب مینشینم عمه تاصبح
به امید پدر بیدارم امشب
وُ مگر بابا خبر از من نداره
که منزل در خرابه دارم امشب
پدر جان آه و فریاد از یتیمی
که جای اشکِ غم خون می بارم امشب
◾آقا جانم یا اباعبدالله اجازه بده امشب برا غصه های دلِ جگر گوشه ات در این مجلس بسوزیم، امشب میخوایم دوای دردهامونو از دست عمه ی سه ساله ی سادات بگیریم
آی عاشقان ابا عبدالله آی گریه کنندگان حسین ، آی اونایی که طعم یتیمی نچشیدین قدر پدراتونو بدونید، آی مریض دارا ،آی حاجتدارا
میگن یه روزی بچه های شهدا رو برای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب به سفر برده بودن، یکی میگفت دیدم یه دختر کوچولو روی خاک ها نشست هی خاکها رو بر سر میریزه و گریه میکنه ، داره با خودش یه چیزی رو زمزمه میکنه ، نزدیک شدم ، گوش دادم شنیدم میگه: رقیه جان(خوشبحالت)۲ حداقل سرِ باباتو دیدی اما من چی حتی سرِ بابامو هم ندیدم😭
آخ عمه جان دلم تنگِ بابام شده ، کاش امشب بابا به دیدارم بیاد، (به یاد شهدا ، به یاد همه ی کسانی که بچه های کوچیک ازشون به یادگار مانده و بهانه ی بابا می گیرن) هی میگفت عمه جان من بابامو میخوام اگه بابام رفته سفر پس کی بر میگرده
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشمِ امیدش به در است
هر صدایی که زِ در می آید
به خیالش که پدر می آید
هر وقت تو راه شام منو کتک میزدن میگفتی بذار بابات بیاد حسابشونو میرسونه اما چرا بابام نمیاد، حرفای رقیه دل زینبُ خیلی سوزوند، هی میگفت عمه دخترای شامی به من میگن تو بابا نداری تو یتیمی😭😭😭عمه جون یتیم چیه ؟ یتیم کیه ؟(بمیرم آخه یه دختر سه ساله که معنی یتیمی رو نمی دونه)
یه وقت بی بی زینب دید خرابه نورانی شد ، صدا زد برادر جان به خرابه خوش اومدی، به یاد اون ساعتی که رقیه سر بریده رو به آغوش کشید (الهی کسی دختر بی بابا بزرگ نکنه) بابا جون خوش اومدی اما چرا دیر اومدی
بابا جون خیمه هامونو آتیش زدن، گوشواره هارو از گوشام کشیدن، عمه جونمو کتک زدن، بابا خیلی دلم میخواد رو زانوهات بشینم اما تو که بدن نداری😭
انقدر رقیه با سر بریده درد دل کرد دیدن دیگه آروم شده، خیال کردن رقیه خوابیده، اما همین که جلو رفتن دیدن سر بریده یه طرف رقیه یه طرف😭😭😭
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
🔘دودمه حضرت رقیه(س)🔘
#دودمه_حضرت_رقیه_س🏴
#شاعر_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی👤
من رقیه دختر سلطانِ دین بر همه ام ۲
(دخترِ فاطمه ام)۲
بر لبم یا ابتا وُ یا حسین زمزمه ام ۲
(دخترِ فاطمه ام)۲
من رقیه نوگُلِ سه ساله ام ۲
(گُل یاس و لاله ام)۲
در خرابه از غم بابا به آه و ناله ام ۲
(گُل یاس و لاله ام)۲
زمان:
حجم:
480.1K
زمزمه شب شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
حالم خرابه و پریشونه
عمه فقط حالم رو میدونه
چن شبه که نخوابیدم بابا
تاریک و خیلی سرده ویرونه
اومدی و خرابه زیبا شد
عمه ببین گمشده پیدا شد
کاشکی خبر داشتی از این دلم
قد یه دنیا غصه توش جا شد
بزار بابا/به قولمون عمل کنم
اینجا میخوام/سر تو رو بغل کنم
(بابا حسین،الاهی جون من فدات)
بند دوم🖤🖤
میریزه اشک این چشای من
بابا ببین زخمیه پای من
منو میخواستن بزنن بابا
عمه کتک میخورد به جای من
میبینی پیر شدم بابا چه زود
صورتمو ببین شده کبود
وقتی که از رو ناقه افتادم
هیچ کسی اون لحظه پیشم نبود
لکنت زبون/ سخته برای دخترت
قدم خمه/ شدم شبیه مادرت
(بابا حسین،الاهی جون من فدات)
بند سوم🖤🖤🖤
سوالمو میشه بدی جواب
چرا محاسنت شده خضاب؟
خشکه هنوز لبات چرا بابا
درسته کشتنت برا ثواب؟
مگه ما خارجی شدیم بابا
یه عده میگفتن آخه به ما
آدم بدا به ما میخندیدن
بگم ماها رو بردن از کجا
محله ی/یهودیا پر از نگاه
یکی منو/برا کنیزی زد صدا
(بابا حسین،الاهی جون من فدات)
#علی_اکبر_غلامپور
تقدیم به روح شهید مهدی حیدری
زمان:
حجم:
450.8K
سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
مهمونه خرابه ای،بابایی امشب با سرت
من شکایت ندارم،بابایی از نبودنت
تو بگو چکار کنم،من این سر بی بدنو
چجوری میخوای آخه،بابا بغل کنی منو
رقیه خیلی خسته س
ببین با دست بسته س
ببخش نشستم آخه
دست و پاهام شکسته س
(خوش اومدی بابایی)
بند دوم🖤🖤
رد زخما بابایی،مونده روی پیرهنم
تا میبردم اسمتو،یکی میزد تو دهنم
میشه دعواشون کنی،رقیت و خیلی زدن
حرفای بدی زدن،فقط بدون خیلی بدن
قدم ببین خمیده
رنگم بابا پریده
نبودی دختر تو
چه حرفایی شنیده
(خوش اومدی بابایی)
#علی_اکبر_غلامپور
تقدیم به روح شهید مدافع حرم عباس دانشگر
زمان:
حجم:
616K
سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
ای آسمون بگو،که ماه من کجاس
شاید مثله عمو،اونم رو نیزه هاس
دلم میخواس الان،توو این خرابه بود
خودش میدید چقد،تنم شده کبود
ببینه دندون شکسته دارم
ببینه که دیگه تموون ندارم
دلم میخواد منو بغل کنه تا
سرم رو تا روی پاهاش بزارم
میخوام بگم بهش
که لبم پره زخمه و خونه
موهای من مثله
موهای تو بابا پریشونه
(من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا)
بند دوم🖤🖤
خیلی تنگه دلم،واسه صدات عمو
رفتی بدون من،قهرم باهات عمو
دیدی از روی نی،چه ازدحامی بود
چادر من سره،دختر شامی بود
منو عمو به قصد کشت میزدن
به صورتم همه با مشت میزدن
یه وقتایی که جا میموندم عمو
نامردا بی هوا به پشت میزدن
روی دست و پاهام
رد زنجیر و جای طنابه
خیلی میترسم از
شب خوابیدنه توی خرابه
(من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا)
#علی_اکبر_غلامپور
تقدیم به روح شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده
سلام صبح شما بخیر صحت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
⚫️#روضه_جانسوز_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مداح_میرداماد
همه رفتند و من جـا ماندم ای دوست
ز بخــت بد به دنیــا ماندم ای دوست
چـــرا رفتی مــــرا با خــــود نــبــردی
ببین بعـد از تو تنــها ماندم ای دوست
بیـــــادت در نـــــوای آب آبـــــــم ٢
فردا گفت عبدالله بیا بستر منو زیر آفتاب پهن کن،،،خانم جان چرا زیر آفتاب،،،
گفت اخه خودم دیدم بدن داداشم سه روز زیر افتاب بود،،،
به یـــــادت در نـــــــوای آب آبـــــــــم
هی میخوام بلند شم؛ نمینونم بزار بشنیم،،،
چنـــــان تو زیــــر تیـــــغ آفــــتابــــم
داداش،،،
تو راحــــت خفته ای در خـانه ی قبر
ولی من از غــــمت خـــــانه خــــرابم
لباس تــــو در آغــــوشـم بـــــــرادر
صــــدایت مونــــده در گــوشم برادر
حسین،،،
تو موندی بی کفــــن بر خاک صحرا چگـــونه من کفــــــن پوشـــــم برادر؟
داداش چی دیدم،،،
منو کابـــوس شمشــــــیر و تـــــن تو
تماشـــــای به غـــــارت بـــــــردن تو
تو را ســــر نیــــــزه هـا بردند مانده
بــــــرای مــن فقـــــــط پیـــراهن تو
داداش،،،
سر وسر نیـزه می بیــنم به خـــوابم
همینکـــه پلک بر هـــــم میگـــــذارم
تـــــو را بـــر نیــــــــزه میبیـــــنم،،،
داداش منکه امده بودم،،، منکه بالا سرت بودم،،،
خودت با گوشه ی چشمت اشاره کردی من برگردم،،، منکه امده بودم چرا گفتی من برم؟،،، چرا گفتی ارجعی الی الفسطاط؟چرا نگذاشتی من پیشت باشم؟
عقده شده برام،،،،داداش من بر گشتم،،، نمیدونم تو این فاصله چی شد،،، یه موقعه رسیدم دیدم سرتو خولی برده،،،،
یه موقع رسیدم دیدم لباسات دست این و اونه،،، یه موقع دیدم انگشت و انگشترتو بردند،،، دیدم یه جایی سالم تو بدن نذاشتن،،، لبامو رو لبات گذاشتم،،، حسین حسین حسین،،،،
روضه ی خانم زینب (س) یه گریز داره،،،
گریز روضه ی خانم زینب (س) کجاست؟
داداش دیر رسیدم،،، همه رفته بودن،،،منی که پنجاه وچهارسال سرموبلند میکردم تو رو میدیدم؛ حسرت یه بار دیدنت به دلم موند،،،
داداش چهل منزل سرتو بالا نیزه دیدم،،، اما هرچی التماس کردم یه بار نیزه دار نیزه رو بیاره پائین من سر تو بغل کنم نشد،،، داداش سرتم قسمت من نشد،،،
اما خدا رو شکر،،،
بالاخره سرت قسمت به نفر شد،،،
خدا رو شکر بالاخره یه نفر به آرزوش رسید،،،
بابا مگه نگفتـــی بر میگردم
عـمه رو خیلی خسـته کردم
بیا میخـــوام دورت بگـردم
حسین حسین حسین،،،
بیاد جمیع اموات
اللهم صل علی محمد وال محمد
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 التماس
AUD-20220614-WA0008.opus
زمان:
حجم:
1.39M
#روضه_حضرت_زینب
التماس دعا صحت
#مهدی_میرداماد🎤
صحت
💔 #روضه_حضرت_رقیه
❣براحمد و خُلق مهربانش صلوات
❣بر حیدر و صبر بیکرانش صلوات
❣از فاطمه مجتبی و مظلوم حسین
❣تا حضرت صاحب الزمانش صلوات
(#السلام_علیکِ_یابنت_رسول_الله
#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله)
🔅بیا با هم رویم اندر خرابه
🔅برای دیدن طفل سه ساله
🔅که او اندر خرابه جای داره
🔅آخ غم داغ پدر در سینه داره
⬅️دلارو ببریم خرابه شام..کنار حرم با صفای رقیه..
امروز بگیر دامن سه ساله ابی عبدالله رو..
(نگا به دستای کوچولوش نکنیا)
(بخدا با دستای خسته اش گره های بزرگی رو باز کرده)
⬅️نمیدونم دختر کوچولو داری یا نه..
دختر خیلی بابائیه..
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد..
امروز بریم یتیم نوازی..
ان شاالله هیچ وقت دختر بی بابا بزرگ نکنی..
بمیرم برای دردای دل بیبی زینب..
(بریم خرابه شام)
کیا آرزوشونه برن قبر 3 ساله حسین و زیارت کنند..بسم الله.. کبوتر دلتو پر بده خرابه شام..
(دشتی)
🌾آخ بیا با هم رویم اندر خرابه
🌾برای دیدن طفل 3 ساله
🌾که او اندر خرابه جای داره
🌾آخ غم داغ پدر درسینه داره
⬅️یه لحظه رو برات یاد کنمُ التماس دعا
آی ناله دارا..آی مریض دارا...آی جوون دارا..آی آبرو دارا..
دل شبی صدای ناله رقیه بلند شد..
هی صدا میزد بابا نرو بابا..
بابا بدون من نرو بابا..
وقتی بیدار شد بهانه بابا گرفت..
آخ عمه عمه عمه..
بابام کجا رفت عمه..
امان از دل زینب..چه خون شد دل زینب..
(صدا زد رقیه جان عمه، بابات که اینجا نبود عمه)
صدا زد عمه..بابام همین جا بود عمه..
عمه سرمو رو زانوی بابام گذاشته بودم..
داشت نازم میکرد عمه..عمه داشت زخمای گوشمو مرحم میگذاشت عمه..
(هر چه کردند نتونستن رقیه رو آرام کنند)
(همه اهل خرابه به گریه افتادند)
⬅️آخی..یه وقت صدای ناله اش رسید به گوش یزید..
چه خبره در خرابه..
گفتن یزید خدا خانهٔ ظلمتُ ویران کنه، 3 ساله دختر حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته، آروم نمیگیره..
(صدا زد بابا میخواد باباشو براش ببرید.. سر بریده باباشو ببرید)
امان امان 2
⏪یه وقت دیدن طبقی رو وارد خرابه کردند..روش روپوشی کشیده بودن..آوردند گذاشتن جلو 3ساله ابی عبدالله
یه وقت صدا زد عمه، من که غذا نمیخوام عمه..
عمه من بابام میخوام..صدا زد عمه جان اونچه تو میخوای تو این طبقه عمه..
با دستای کوچولوش روپوشو کنار زد..
آی حاجت دارا..ناله دارا..میگن رقیه اول سر بابا رو نشناخت خیره خیره به سر نگاه کرد..من از شما میپرسم مگه میشه دختر سر بابا رو نشناسه..
میخوام بگم سری که کنج تنور بوده..سری که چوب خیزران خورده..رقیه اول این سر رو نشناخت..اماخوب که نگاه کرد دید نه، این سر مسافر رقیه است..
این بابای رقیه است..
🍁آخ عمه بیا گمشده پیدا شده
🍁کنج خرابه شب یلدا شده
🍁مژده که بابا ز سفر آمده
🍁شام رقیه به سحر آمده
🍁آخ پدر فدای سر نورانیت
🍁سنگ جفا که زد به پیشانیت
🍁بسکه دویدم عقب قافله
🍁پای من از ره شده پر آبله
⬅️سرو بغل گرفت از بقیه یتیما دور شد اومد یه گوشه خرابه نشست شروع کرد درد دل کردن با بابا..
بابا..3
⬅️کیا گرفتارن..کیا حاجتمندند..کیا مریض دارند..کیا جون دارن..کیا التماس دعا دارند..صدای نالتو بلند کن..اگه تو گریه کنی کسی تازیانه ات نمیزنه..
اگه تو بلند گریه کنی کسی شِماتَتِت نمیکنه..
آخی..سرو به سینه چسباند..صدا زد.
بابا..بابا..
(شروع کرد با سر بریده درد دل کردن)
💥بابا..من ذَالذی قَطَعَ وریدک بابا..
(اولین حرفی که زد)
بابا کی رگای گردنتو بریده بابا..
💥من ذَالذی خَضبَ بِدِماعک..بابا..کی محاسنت رو با خون رنگین کرد بابا..
💥من ذَالذی ایتمنی علی صِغَرِ سِنی..بابا کی تو کوچیکی یتیمم کرد بابا..
امان امان
صدا زد بابا .. بابا.. بابا
🥀آخ بابا گلوم زخمی شده
🥀آب مینوشم درد میکنه
🥀گوشواره هامو کشیدن
🥀بابا گوشم درد میکنه
(یه آرزو کرده رقیه کنج خرابه شام)
صدا زد بابا
🥀بابا پاشو یه بار دیگه
🥀با همدیگه بریم خونه
🥀من روی زانوت بشینم
🥀موهامو تو شونه بزن بابا
(یه ناله ای هم داره همه بلدن)
(دشتی)
🍂آخ یتیمی درد بی درمان یتیمی
🍂یتیمی خاریِّ دوران یتیمی
🍂اگر دست پدر بودی به دستم
🍂چرا کنج خرابه می نشستم
🍂اگر می بود بابای نِکویم
🍂نمی زد شمر دون سیلی به رویم
هر کجای مجلس نشستی..به سوز دل سه ساله ابی عبدالله..به اون لحظه ای که سر بابا رو بغل گرفت ناله کرد گریه کرد..به حق اون لحظه حاجتتو مد نظر بیار رأس همه حوائج فرج مولامون آقامون صاحب الزمان...صدای نالتو بلندکن 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حسین..
💔️زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر
💔️گذر عمر ازاین مرحله سخت است پدر
💔️دخترت تشنه اشک است ولی باور کن
💔️گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر
🖤🖤🖤🖤🖤
#حضرت_رقیه
حاج حسین سیب سرخی2.mp3
زمان:
حجم:
14M
#زمینه
صحت
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
گوید بنیه یا بنیه یا بنیه
برخیز آمد مادرت زهرا (س) بنیه
دیدم خودم در عصر عاشورا بنیه
افتاده بودی زیر دست و پا بنیه
من بی وضو موی تورا شانه نکردم
حالا بدنبال سرت باید بگردم
از تشنگی لب های عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد
راه تورا در گودی گودال بستند
بر پیکرتو نیزه ها رو میشکستند
.
Hamid AlimiHamid Alimi - Agha Mano Bebar Haram.mp3
زمان:
حجم:
10.07M
حالا درست یه عمریه که ذکر هر دقیقمی ༝♫༝ میون کل ادما تو بهترین رفیقمی ༝♫༝
واسه خودت بدون من و همنیه التماس من ༝♫༝ محال غیر تو اقا کسی بمون واسه من ༝♫༝
منی که عاشق سفر به کربلام ༝♫༝ تو این محرمی یه کاری کن برام ༝♫༝
تو هستی سایه سرم اقا من و ببر حرم ༝♫༝ صاحب سفره کرم اقا من و ببر حرم ༝♫༝
༝♫༝ اقا من و ببر حرم ༝♫༝
قبول میشه نماز من با مهر تربت حسین ༝♫༝ هزار تا حج واجب یه شب زیارت حسین ༝♫༝
کسی که داره تو دلش یه کم محبت حسین ༝♫༝ آتیش بهش حروم میشه اینم کرامت حسین ༝♫༝
حالا اگه بدم دوباره اومدم ༝♫༝ اخه دلم خوشه نمیکنی ردم ༝♫༝
حالا که من یه نوکرم اقا من و ببر حرم ༝♫༝ تو رو به اشک مادرم اقا من و ببر حرم ༝♫༝
༝♫༝ اقا من و ببر حرم ༝♫༝

اومدی که بزرگیت و به ادما نشون بدی ༝♫༝ خدایی حق تو نبود با لب تشنه جون بدی ༝♫༝
الهی که فدات بشم اقا چی اومد سر تو ༝♫༝ فقط یه قطره کافی بود واسه علی اصغر تو ༝♫༝
فدای بی کسیت غریب فاطمه ༝♫༝ کی دلت و شکست کنار علقمه ༝♫༝
به حق صاحب علم اقا من و ببر حرم ༝♫༝ تو رو به دستای قلم اقا من و ببر حرم ༝♫༝
༝♫༝ اقا من و ببر حرم ༝♫༝
نوحه حضرت رقیه س 🏴
بابا رسیده است
بابا کنار دختر تنها رسیده است
امشب دو کام تشنه به دریا رسیده است
بابا رسیده است
بابا جاااان...
میگم به شامیا بدونن
دیگه منو یتیم نخونن
مسافرم اومده و بابام همین جاست
حتی اگه سر بریده
اگه به خاک و خون کشیده
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه یا ابتاه، یا حسین
مهمان رسیده است
کنج خرابه یک مه تابان رسیده است
در دامن سه ساله ی گریان رسیده است
مهمان رسیده است
بابا جاااان...
بزار بگم که این خرابه
خونه ی وحشت و عذابه
یه شب نشد بدون دردسر بخوابم
یه گوشه از خرابه تنها
تو رو صدا می زدم اما
به جز کتک نداده هیچ کسی جوابم
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
پر در میاورم
امشب ز رازهای تو سر در میاورم
تو آمدی بهانه ی دیگر میاورم
پر در میاورم
بابا جااااان...
بهانه ام این شب آخر
میخوام برم کنار اکبر
هر جا بری میخوام بشم همسفر تو
برات می میرم گُل زهرا
کارم تمومه جون بابا
محاله دیگه جا بمونم از سر تو
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
#هادی_همتی
#رقیه #تک #واحد #دمام_زنی