منو خصوصی دعا کنید
🕊﷽🕊
🌹#روضه_اربعین
🌾 #دفتری_اربعین
🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات
🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات
🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا
🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا
🍁وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
🖤💔🖤💔🖤💔🖤
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
✨چهل روز است حسینم را ندیدم
✨ بلایش را به جان و دل خریدم
✨چهل روز چهل منزل اسیرم
✨دعا کن در کنار تو بمیرم
✨چهل روز غم چهل ساله دیدم
✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم
✨سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
✨همین جاغرق درغم شد وجودم
✨تن پاک ترا گم کرده بودم
✨میان نیزه ها دل با ختم من
✨ ترا دیدم ولی نشناختم من
✨اگر امروز برداری سرت را
✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
✨ز جا برخیز ای نور دو دیده
✨ببین مویم سپید و قد خمیده
⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
🔘آخ کاروان رسید کربلا....
☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا.....
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر....
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س).....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را
🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من
⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))
❣﷽❣صحت
🔘⚫️#دوبیتی_اربعین
خدایا لاله ی من یاس من کو ؟
مهی کز مهر دارد پاس من کو ؟
همه اطراف من خار است و خاشاک
گل ام البنین عباس من کو ؟
(انسانی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
چرا از دیده و دل خون نگریم
چرا از ابرها افزون نگریم
بسان نخل در باران اگر من
زسر تا پا نگریم چون نگریم
(انسانی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
از شام رسیده زائر کوی توام
برخیز و ببین که زنده از بوی توام
از طفل سه ساله ات مپرس از خواهر
تا حشر خجالت زده روی توام
(سید محمد رستگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس از من چرا از پا فتادم
که از داغ تو در صحرا فتادم
چو می خوردم ز دشمن تازیانه
به یاد مادرم زهرا فتادم
(سید هاشم وفایی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلم از درد و داغ اندوهگین بود
گل سرخم در آغوش زمین بود
گذشت از داغ تو یک اربعین لیک
برای من هزاران اربعین بود
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ز داغ لاله ها زینب غمین است
پریشان موی زین العابدین است
دوباره کربلا شد عرصه ی غم
شهیدان خدا را اربعین است
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
(غلامرضا سازگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
حسینم وا حسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان چه در ویرانۀ شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
چهل روزه که دارم چشم گریون
چهل روزه دلم خونه دلم خون
چهل روزه که مثل حال زینب(س)
پریشونم، پریشونم، پریشون
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
الهی چاره دردم ابوالفضل
دوای چهره ی زردم ابوالفضل
چهل روزه ندیدم روی ماهت
چگونه بی تو برگردم ابوالفضل
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
چهل روزه که دریا بیقراره
به همراه دل مو غصه داره
مدینه، کربلا، نه! ماه گردون
چهل روزه به غربت رهسپاره
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
(سید رضا موید)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
بین قافله ات چه سوز و آهی دارد
این خواهر تو عجب سپاهی دارد
احوال سه ساله را اگر می پرسی
در کنج خرابه بارگاهی دارد
(محمود ژولیده)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری
غریبی، بی پناهی، بی قراری
اسارت، آه غربت، روی نیلی
چهل روز و هزاران یادگاری
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نگاه ابری اش دارد زمینه
شده دلتنگ مهتاب مدینه
پس از یک اربعین، سر باز کرده
کنار عقلمه بغض سکینه
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نوای ناله و غم ها رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بی قراری
همه برگشته اند اما رقیه ...
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
غریبی، بیکسی، منزل به منزل
خبر دارد ز حالم چوب محمل
چهل روز است در سوز و گدازم
فقط خاکستری جا مانده از دل
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
چه بارانی دو چشم آسمان است
چه طوفانی دل این کاروان است
کنار قبر سالار شهیدان
همه جمعند و زینب روضه خوان است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
شبیه آتش است این اشک خاموش
که می بارد ز چشمان عزاپوش
رباب است این که با لالایی خود
کنار خیمه ها رفته ست از هوش
(
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دوبیتی ورباعی های اربعین
برادر جان ببین اقبال زینب
تو رفتی وشکستند بال زینب
برادر از سفربر گشته ام من
بیا اکنون به استقبال زینب
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس ازمن چه بگذشت این چهل روز
گذشت اما غمت سنگین چهل روز
چهل روز ازتو دوری شدچهل سال
خدا داند که شدچندین چهل روز
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
پرستار یتیمان تو بودم
مگر دیدی کنم درکارسستی؟
چراپس روی نیزه تاکه چشمت
به چشمان من افتاد دیده بستی?
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر شب رفته زینب روز برگشت
به همراه دلی پر سوز برگشت
اگر چه قد خمیده پیر تر شد
ولیکن عاقبت پیروز بر گشت
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
میان کوچه ها و از سر بام
یهودی ها به ما دادند دشنام
به پای نیزه ها رقصیدند ای وای
برادرجان، اَمان از شام از شام
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
در این دل خاطرات نا تمام است
اگر چه غصه ام از شهر شام است
ز رنج و غصه های من نپرسید
بگویید قبر محبوبم کدام است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برادر قلب زینب ریز ریز است
غمم ازشام و از چشمان هیز است
نفس بند آمد آندم تا شنیدم
میان شامیان حرف از کنیز است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام درجستجویم
میان خاک ها دنبال اویم
به اشک دیده آبش داده ام تا
ز خاک آید برون و من ببویم
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام گیرم سراغش
همانکه شد خزان گل های باغش
گل من یار دیرینم حسین است
شدم آواره از درد قراقش
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر چه کربلا جولان شرّ بود
اگر چه آتش اینجا شعله ور بود
اگر اینجا تو را از من گرفتند
ولی شام از همه جانسوز تر بود
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ای برادرجان به قربانت شوم
من فداییِ عزیزانت شوم
این گمان هرگزنمیکردم حسین
برمزارت فاتحه خوانت شوم
(
528.8K
زمزمه ی زائر کربلا
دوست دارم خاکم کنند تو کربلات امام حسین
بمیرم گوشه ایوون طلات امام حسین
دوست دارم وقتی که جون میاد تو گودی گلو
یه نگاه کنم به اون قدو بالات امام حسین
دوست دارم اسم قشنگت حرف آخرم باشه
هی بگم جونم فدات جونم فدات امام حسین
دوست دارم تموم عمر برم یه گوشه بنشینم
بریزم اشکای چشمامو به پات امام حسین
توکه آب بدست دشمنات دادی روا نبود
تشنه لب جدا کنند سر از قفات امام حسین
چرا انگشتر تو نشون ساربون دادی
قربون کرامت و جود و سخات امام حسین
یاحسین و یا حسین و یاحسین (۲)
کربلا یا کربلا یاکربلا یا کربلا ( ۲)
بانوای جانسوز: استاد پیام پرویزی🎤
462.8K
نوحه حضرت زینب(س)و کربلا
کربلا شرح بلای زینبه
کربلا هم آشنای زینبه
یاحسین جانم- جانم حسین جان(2)
اگه از خاک بلا سوال کنی
آشنا با کف پای زینبه
یاحسین جانم- جانم حسین جان(2)
اگه خاک کربلا شفا میده
چون قاطی با گریه های زینبه
یاحسین جانم- جانم حسین جان(2)
اگه ما سینه زن حسین شدیم
مطمئنا از دعای زینبه
یاحسین جانم- جانم حسین جان(2)
اگه مهدی شال مشکی میندازه
این همون شال عزای زینبه
یاحسین جانم- جانم حسین جان(2)
اگه از شام میاد صوت علی
صوت همچون مرتضی زینبه
یاحسین جانم- جانم حسین جان(2)
اگه شام و کوفه شد ویرانسرا
چونکه جای خطبه های زینبه
یاحسین جانم
جانم حسین جان
بانوای جانسوز: استاد پیام پرویزی🎤
●✿باید رفت،باید دنبال پرچمت تا ابد رفت
باید موند،باید پای این روضه ها تا ابد موند
✿●✿یه عده پای حق که میرسه فراری و
یه عده پای حق که میرسه فدایی ان
✿●✿چه کعبه رفته ها که حاجی هم نمیشن و
چه کربلا نرفته ها که کربلایی ان
✿●✿سفر بخیر،جوونی که شدی عاقبت به خیر
سفر بخیر، به مقصدت رسیدی مثل زهیر
✿●✿سفر بخیر،سفر بخیر
مبدا هیئت و مقصد کربلا
✿●✿اشهد یا حسین،مشهد کربلا
کربلا و کربلا و کربلا
✿●✿کربلا و کربلا و کربلا...

باید خوند،باید از تو و راه تو تا ابد خوند✿●✿
باید گفت،باید از قیامت آقا تا ابد گفت
یه عده دست و پا زدن که کربلا نرن✿●✿
یه عده دست و پا دادن تو راه کربلا
ایشاا... روز واقعه بهونه گیر نشیم ✿●✿
ایشاا... جا نمونیم از سپاه کربلا
زیارته،مسیری که شروع شهادته✿●✿
شهادته،شهادتی که پای ولایته
لیاقته✿●✿
سفر بخیر،جوونی که شدی عاقبت به خیر
سفر بخیر، به مقصدت رسیدی مثل زهیر✿●✿
سفر بخیر،سفر بخیر
شیعه سینه زن،شیعه سینه چاک✿●✿
ذکرم یا حسین، حتی زیر خاک
یا حسین و یا حسین و یا حسین✿●✿
یا حسین و یا حسین و یاحسین
Mehdi Rasouli - Bayad Raft [SevilMusic].mp3
15.98M
🍃باید رفت...
بسیار دلنشین👌
🎙️ با نوای: حاج مهدی رسولی
#شهدا
ببین حال پریشانم حسین جانم(2 )
که من یار یتیمانم حسین جانم (2)
بنالید ای عزادارن که روز اربعین آمد
بروی قبر ثارالله چنان با دل غمین آمد
من از شام بلا برگشته ام با این یتیمانت
نگاهی کن برادر جان به اطفال پریشانت
ببین حال پریشانم حسین جانم(2 )
که من یار یتیمانم حسین جانم (2)
ز جا برخیز و دل جویی نما از کودکان خویش
ببین نیلی شده از ضرب سیلی روی طفلانت
ببین حال پریشانم حسین جانم(2 )
که من یار یتیمانم حسین جانم (2)
ز جا برخیز ای سالار زینب
بهر استقبال پذیرایی نما امروز تو بر مهمانانت
ببین حال پریشانم حسین جانم(2 )
که من یار یتیمانم حسین جانم (2)
سکینه بر سر قبر تو نالد از جگر امروز
نوازش کن از این دختر شود جانم به قربانت
ببین حال پریشانم حسین جانم(2 )
که من یار یتیمانم حسین جانم (2)
برادرم ام لیلا غصه دار از بهر اکبر او
نمی دانم کجا باشد مزار نوجوانانت
ببین حال پریشانم حسین جانم(2 )
که من یار یتیمانم حسین جانم (2)
#روضه_اربعین
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
رسید قافله ای
از غم ِ سفر ، لبریز
دوباره زنده شد
آن خاطرات حزن انگیز
یکی یکی همه
نیلی و زرد افتادند
شبیه برگ درختان
به موسم پائیز ...
این روایتِ ها ، فکر نکنی شاعر تصویرسازی کرده ، عبارت ، روایت است ... میگه از بالای شترها ، نزاشتند شتر ها زمین بشینند ، تا رسیدن کربلا ، همه زن و بچه ها خودشون رو پرت کردن روی خاک ...
یکی یکی همه
نیلی و زرد افتادند
شبیه برگ درختان
به موسم پائیز ...
به بوی پیروهنی
هر کدام می گیرند
یکی بهانه ی یوسف
یکی سراغِ عزیز
همه دارند ناله می زنند ، همه دارن شیون می کنند ، دیدی یه جایی پنجاه نفر هم گریه کنند ، یه صدای گریه مشخص ِ، حالا بینِ همه ی گریه های فردا :
صدای شیونی آمد
که جانِ عالَم سوخت
صدای شیونِ زینب
برادرم برخیز ...
#حسین
غریب و خسته
به درگاهت آمدم ، رحمی
که جز ولای تو ام
نیست هیچ دست آویز
#حسین
چونان شدم
که تو می خواستی دَم ِرفتن
ندید اشکِ مرا
این جماعتِ خون ریز
زبان حیدری ام
دم به دم قیامت کرد
نگاه فاطمی ام
شعله های رستاخیز
اگر چه دست مرا
بسته بود دشمنِ تو
اسیر ، من شدم و
او نداشت راهِ گریز
هراسِ دشمنت
از مُحکماتِ قرآن بود
نداشت چاره و
برداشت خیزران به ستیز
دیدحریفِ زینب نمیشه ، دید صدای تو ساکت نمیشه ، دید آبروش داره میره ، دیدم چوبِ خیزران رو بلند کرد ، حسین ...
#حسین
تو سنگ خورده ای ،آری
شکسته ای ، من هم
تو شعله ور شده ای ،
داغ دیده ای ، من نیز
#حسین_جان
زندگی بعدِ تو عذابه
رو دست من جای طنابه
تموم گلهات و آوردم
اما یکی موند توو خرابه
جای کبودی ، رو چشامه
سوغاتی ِ کوفه و شامه
چادرِ خاکیه رقیه
ببین داداش شالِ سیامه
هر کاری کردم که بمونه
اما نشد ، اما نشد ، وای
نَمیره زیرِ تازیونه
اما نشد ، اما نشد
خواستم سرِ تو رو نبینه
اما نشد ، اما نشد
همسفرم شِه ، تا مدینه
اما نشد ، اما نشد
فدای اون زینبی که پنجاه سال همه جا حسینش رو دیده ، رسید کربلا دید حسینش زیرِخاک ِ، حسین ... ان شاءالله هیچ وقت جای خالیِ عزیزت رو نبینی ... زینب طاقت نیاورد ، تا رسید کنار قبر ، گریبانش رو پاره کرد ، تو زیر خاک باشی حسین ، ای حسین ...
1. رسید قافله ای.mp3
13.55M
#روضه_اربعین
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
رسید قافله ای
از غم ِ سفر ، لبریز
دوباره زنده شد
آن خاطرات حزن انگیز
.
#اربعین امام حسین علیه السلام
ازعمق جان بگو لبیک یاحسین
با هرتوان بگو لبیک یاحسین
با یاد نغمه ی هل من معین او
با عرشیان بگو لبیک یاحسین
گرکه زمین شود پر از یزیدیان
با آسمان بگو لبیک یاحسین
بریاری امام فرقی نمی کند
با هرزبان بگو لبیک یاحسین
درس نماز را از او فرابگیر
وقت اذان بگو لبیک یاحسین
گاهی حبیب باش گاهی زهیر باش
گه توأمان بگو لبیک یاحسین
سوریه وعراق ایران ویا یمن
درهرمکان بگو لبیک یاحسین
مثل مدافعان جان رابه کف بگیر
با نقد جان بگو لبیک یاحسین
گه درهمایشی مانند اربعین
با زائران بگو لبیک یاحسین
با یاد غربتش در دشت کربلا
گریه کنان بگو لبیک یاحسین
مثل «وفایی» نغمه سرای دین
درهربیان بگو لبیک یاحسین
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#اربعین
باید نشست و از برکاتى چنین نوشت
تاروز حشر از حسناتى چنین نوشت
از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت
بر گردن جهان تشیع چه دینى است
این شور بى مقایسه حج حسینى است
کى دیده است جمعیتى اینچنین بگو
شور وشعور و تربیتى اینچنین بگو
یک مکتب و اهمیتى اینچنین بگو
کى دیده است تسلیتى اینچنین بگو
پاى پیاده در دل صحرا به شوق کیست؟
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که درسى حماسى است
یک مکتب مجرب انسان شناسى است
رزمایش بزرگ عبادى سیاسى است
این کار ریشه ایست پیامش اساسى است
بى سابقه ترین تجمع روى زمین شده است
حالا مدال وحدت ما اربعین شده است
این اربعین هنایشى از اتحاد ماست
یک پرده از نمایش یوم الجهاد ماست
مقیاسى از تلاطم مردم نهاد ماست
این اربعین نشانه اى از اعتقاد ماست
ما سالهاست عاشق یک بى کفن شدیم
تاثیر عاشقى است که دور از وطن شدیم
اول نجف مقابل میخانه على
جامى بزن ز باده مستانه على
اذن دخول پشت در خانه على
زآنجا سپس زیارت دردانه على
باید ولى شناخت سپس جان به کف گذشت
باید براى کرببلا از نجف گذشت
وقت وصال مى طلبد دل به جاده زد
موکب به موکب از لب پیمانه باده زد
باید در این مسیر قدم بى اراده زد
بوسه به روى تاول پاى پیاده زد
عاشق شدن وسیله آواره بودن است
آوارگى نتیجه بیچاره بودن است
مردم دلى به سوى قرن مى برند آه
جان هاى مست را سوى تن مى برند آه
سر را براى کشته شدن مى برند آه
دنبال خویش بچه و زن مى برند آه
شکر خدا غذاى فراوان رسانده اند
زوار شاه تشنه که تشنه نمانده اند
پاى پر آبله غم مرهم نداشتند
چیزى براى طى سفر کم نداشتند
زنهاى این پیاده روى غم نداشتند
یک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند
یک لحظه چادر از سر یک زن جدا نشد
یک گوشواره دردسر گوش ها نشد
بعد از حسین جوشش مکتب شروع شد
خونش که ریخت گریه هرشب شروع شد
در بین دختران حرم تب شروع شد
یک اربعین رسالت زینب شروع شد
گرچه به روى ناقه عریان سوار شد
حیدر شد و همش سخنش ذوالفقار شد
مرثیه را به وادى کوفه رساند و رفت
او سنگ خورد ولى خطبه خواند و رفت
در بین کوچه چادر خود را تکاند و رفت
ابن زیاد را سر جایش نشاند و رفت
کاخ یزید را به سر او خراب کرد
ویک تنه به جاى همه انقلاب کرد
شاعر:محمد جواد پرچمی✍
.
صدای ناله
اگرکه خواهرتو رخ کبود می آید
زشام وهجمه ی قوم یهود می آید
همین نه من که بهرکس نگاه اندازی
ازاین سفر سروصورت کبود می آید
اگرچه چله ای از داغ تو گذشت، امّا
هنوز ازجگرم بوی دود می آید
رسیده ام به همان جاکه دیده ام با اشک
چقدر نیزه به جسمت فرود می آید
بیاد لعل لبان کبود و عطشانت
فلک به چشم من این جا ،کبود می آید
هنوز زمزمه ی یا اخای عباست
بگوش ماهمه ازسمت رود می آید
زناله های رباب وسکینه ات ،این جا
چه محشری به تمام وجود می آید
قسم به جان توعمرم، پس ازتو کوتاه است
که زینبت به حضورتو، زود می آید
پیمبران به عزای تو اقتدا کردند
صدای ناله زشیث و زهود می آید
نوشت کلک «وفایی»،زخاک گلشن تو
هماره عطرخُتن، بوی عود می آید
#سید_هاشم_وفایی
#اربعین
.
.
#اربعین امام حسین علیه السلام
ازعمق جان بگو لبیک یاحسین
با هرتوان بگو لبیک یاحسین
با یاد نغمه ی هل من معین او
با عرشیان بگو لبیک یاحسین
گرکه زمین شود پر از یزیدیان
با آسمان بگو لبیک یاحسین
بریاری امام فرقی نمی کند
با هرزبان بگو لبیک یاحسین
درس نماز را از او فرابگیر
وقت اذان بگو لبیک یاحسین
گاهی حبیب باش گاهی زهیر باش
گه توأمان بگو لبیک یاحسین
سوریه وعراق ایران ویا یمن
درهرمکان بگو لبیک یاحسین
مثل مدافعان جان رابه کف بگیر
با نقد جان بگو لبیک یاحسین
گه درهمایشی مانند اربعین
با زائران بگو لبیک یاحسین
با یاد غربتش در دشت کربلا
گریه کنان بگو لبیک یاحسین
مثل «وفایی» نغمه سرای دین
درهربیان بگو لبیک یاحسین
#سیدهاشم_وفایی✍
.
زبانحال زینب س با امام حسین ع #اربعین
#شور
بعد یه اربعین فراق
رسیده ام کنار تو
کاشکی می شد ببینمت
دل شده بی قرار تو
ولی تو زیر خاکی و
من موندم و مزار تو
ای گُل پرپرم حسین
شهید بی سرم حسین
غریب مادرم حسین
برادرم حسین...
غریب مادر یا حسین
غریب مادر یا حسین
سلام من به روح تو
به جسم زخم و پرپرت
به خشکی لبان تو
به خون سُرخ حنجرت
سلام من به اکبر و
سلام من به اصغرت
تو شاه دور از وطنی
یوسف بی پیرهنی
شهید خونین بدنی
تو که بی کفنی....
غریب مادر یا حسین
غریب مادر یا حسین
به پای داغ سخت تو
یه پیر ناتوان شدم
به قامتم نگاه کنی
خمیده و کمان شدم
چیزی نمونده از تَنم
یه پوست و استخوان شدم
شهید سر جدا حسین
قتیل اشقیا حسین
غریب کربلا حسین
درد آشنا حسین...
غریب مادر یا حسین
غریب مادر یا حسین
#هادی_همتی ✍
#امام_حسین_ع #اربعین
#شور
.👇
زبانحال زینب س با امام حسین ع #اربعین
#تک
باز آمدم باز آمدم
در کنار تو در کنار تو
ریزم به سر خاک عزا
از مزار تو از مزار تو
ای کُشته ی صد پاره تن
سنگ باران شد سرت
ای یوسف بی پیرهن
آمدم بی دخترت
آه ای حسین بی کفن
پیر گشته خواهرت
وای وای وای وای حسینم
وای وای وای وای حسینم
باز آمدم باز آمدم
کربلای تو کربلای تو
قامت کمان گشتم حسین
در عزای تو در عزای تو
ای یادگار مصطفی
نور چشم مادرم
ای زخمی تیغ جفا
پاره پاره پیکرم
ای ماه روی نیزه ها
یاس سُرخ بی سرم
وای وای وای وای حسینم
وای وای وای وای حسینم
باز آمدم باز آمدم
ای برادر جان ای برادر جان
کرده بغل قبر تو را
خواهر نالان خواهر نالان
دلتنگ دیدار توام
خون دل خوردم اَخا
چهل روزه بیمار توام
کاش می مُردم اَخا
عمری عزادار توام
بی تو اَفسُردم اَخا
وای وای وای وای حسینم
وای وای وای وای حسینم
#هادی_همتی ✍
#امام_حسین_ع #اربعین
👇
.
#نوحه
#زمزمه
از دل خسته سلام
اربعین اومد و خوردم به دره بسته سلام
از دل خسته سلام
از همین دور به اون گنبد و گلدسته سلام
از یه بیچاره سلام
از یه دل شکسته که خیلی دوست داره سلام
ندارم چاره سلام
هم شدم خونه نشین هم شدم آواره سلام
سال قبل کجا بودم
تو همین لحظه ها آواره تو کربلا بودم
سال قبل کجا بودم
روز اربعین تو اون حریم با صفا بودم
من که هر سال اومدم
میرسیدم از نجف به کربلا به مقصدم
به تو صدبار سلام
به علی اکبر تو از همه انصار سلام
به تو ای یار سلام
به تو و علقمه و صحن علمدار سلام
به تو از نوح سلام
به تو از کل ملائک به تو از روح سلام
به تو مذبوح سلام
به سر زخمی و اون پیکر مجروح سلام
*
👇
.
#اربعین
السلام علیک یا اباعبدالله
من آمدم سوی تو با یک کاروان آه
از این سفر دارم برایت ارمغان آه
سوزی میان سینه ها و شعله در دل
دارم ز هجر و دوری ات در عمق جان آه
شرح سفر شرح هزاران جان سپردن
هر لحظه بی تو سهم اهل کاروان آه
بی تو چهل روز است که سامان نداریم
ما بی سر و سامانت ای سرو روان آه
فصل زیارت بود از رأس شریفت
من در میان محمل و تو بر سنان آه
رأس تو روی نیزه ها شد قبله گاهم
ما زائرت بودیم با اشک روان آه
مُردم هزاران مرتبه که همرهم بود
چشمان هیز حرمله ، شمر و سنان آه
از من نمی پرسی سه ساله دخترت کو ؟
او که شده در شام ویرانه نهان آه
چون چشمه ساری جوشد از عمق وجودم
خون دلِ جاری چو اشک دیدگان آه
این است شرح حال ما و کودکانت
داغی به دل ، سوزی به سینه ، بر لبان آه
از دور می بوسید دخت تو لبت را
وقتی لبت را بوسه می زد خیزران آه
از این سفر مانده برای زینب تو
یک اربعین اندوه و اشک و یک جهان آه
#محمدعلی_شهاب ✍
.
#اي ملائک سوي يثرب..
#روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه
اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد
شمع سان ناله و سوز جگر آغاز کنيد
همه با هم به سما دستِ دعا باز کنيد
خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد
مُهر غم نقش به بال و پرتان مي گردد
مرگ دور سر پيغمبرتان مي گردد
پيک غم از حرم خواجه ي اسرا آيد
خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد
کاورانِ اجل از جانبِ صحرا آيد
نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد
قاصد مرگ کجا کعبه ي مقصود کجا
مَلَکُ الموت کجا خانه معبود کجا
اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول
پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دخول
لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول
فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول
که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند
کيست کز هر سخنش قلب مرا لرزاند
گفت در پاسخ زهرا پدر، اي پاک سرشت
دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت
پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت
آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هشت
فلک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است
اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است
*ديد هي دَقُّ الباب ميكنه، اصرار ميكنه وارد بشه، اومد خدمت بابا، باباجان! جواني اومده شمارو ميخواد؟ فرمود: فاطمه جان! اون مَلَكُ الموتِ، عزرائيلِ، تا به حال هيچ كجا اجازه نگرفته و نمي گيره، اما اينجا منتظرِ اذنِ توئه فاطمه، تا تو اجازه اش ندي نميآد، اجازه بده بياد فاطمه جان...
حبيبه ي خدا در به روش باز كرد،وارد شد، اومد كنارِ بسترِ رسولِ خدا، عرضِ سلام و ادب كرد، عرضه داشت: يا رسول الله! من در اختيار شما هستم، اجازه بديد روحتون رو به مَلَكوتِ اَعلي ببرم؟ پيغمبر فرمود: لحظه اي صبر كن، برادرم جبرائيل بياد...آمد، عرضه داشت: يا رسول الله! بهشت رو آذين بستن، بهشتيان همه منتظرِ تو هستن، اؤلياء و انبياء منتظرِ شما هستن...*
گفت ای پیک خدا حاملِ فیض و رحمت
سخنی گو که ز قلبم برُبائی محنت
غم من نیست غم حور و قصور و جنت
چه کند روز جزا خالق من با امت
*تا لحظه ي آخر، به فكرِ اُمتش بود، هي ميگفت:"رَبِّ اُمّتي..."*
گفت جبریل که فرموده چنین معبودت
آنقدر بر تو ببخشم که کنم خوشنودت
*خدا وعده فرموده قيامت آنقدر از اُمّتِ تو مي بخشم، تا تو راضي بشي"وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى" بگيم:يا رسول الله!...*
ای به دوشت غم اُمت همه دَم در همه حال
بُرده بر شانه ي خود کوهِ غم و درد و ملال
اُمت اَجرِ تو عطا کرد به قرآن و به آل
حُرمَتِ هر دو کنارِ حَرَمَت شد پامال
کرده غصب فدک و حقِ علی را بردند
پهلوی فاطمهات را ز لگد آزردند
*هنوزِ آبِ غسلت خشك نشده بود، هيزم آوُردن، دَرِ خانه ي فاطمه رو آتيش زدن، بهش گفت: فاطمه پشتِ دَرِ خانه است، گفت: اگر فاطمه هم پشتِ در باشه آتش ميزنم... اي كاش به اين جنايت اكتفا مي كرد، ديگه لگد به دَرِ نيم سوخته نمي زد...بينِ در و ديوار، صداي ناله ي دخترت بلند شد:" یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله! هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِک" ببين با دخترت چيكار كرد...*
با سر انگشتِ زمان سخت ورق برگردید
غنچه و لاله ی خونینِ تو پرپر گردید
*ناله ي اول گفت: بابا! ناله ي دوم فضه رو صدا زد"یا فِضَّةُ خُذینی "...يا رسول الله!...*
به حَسَن از همه کس ظلم فزونتر گردید
*جلو چشمش باباش رو فحش ميدادن، به خودش هم جسارت مي كردن، مي گفتن:"يا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین" عصاي زهر آلود به پاش زدن، خنجر به پايِ مبارك آقا زدن، سجاده ي نماز رو از زيرِ پاش كشيدن...يا رسول الله!...*
به حَسن از همه کس ظلم فزونتر گردید
دومين اَجرِّ تو زخمِ سَرِ حيدر گرديد
بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند
اَجرها بود که امت به حسینت دادند
*گاهي كنارِ بدنِ اِرباً اِربايِ علي اكبرش ناله ميزد:"وَلَدي!..عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَا" گاهي شش ماه اش رويِ دستش با گلويِ پاره صدا ميزد:" هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ الله"...حسين
بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند
اَجرها بود که امت به حسینت دادند
*گاهي كنارِ بدنِ قاسم ناله ميزد، گاهي كنارِ نهر علقمه" أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي"حسين...لحظات آخر هم صورت رويِ خاك گذاشت، لباش مثلِ دو چوبِ خشك از تشنگي بهم ميخورد، صدا ميزد" إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ،صبراً عَلَي بَلائك، تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ"
بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند
اَجرها بود که امت به حسینت
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
..
اربعین عشق
آسمان شب شده در ماتم مهر و ماه است
داغ هفتاد و دو گل فاجعه ای جانکاه است
کاروان اسرای علوی در راه است
زنگ این قافله انگار صدایش آه است
کاروان آمد و بر کرببلا حاضر شد
"روز هجران و شب فرقت یار آخر شد"
عطر #یوسف برسد لیک نه از پیراهن
اثری نیست از او غیر مزاری به وطن
چو لگدمال شد از سمّ ستور دشمن
عطر سیب است که پیچیده در این دشت محن
وطن شاه همین #قتلگه بایر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
بهر دلسوختگان مرقد دلداری هست
"گرچه گل نیست ولی صحنه ی گلزاری هست"
درد دل در دل هر سوخته طوماری هست
گرچه آن روز نشد، وقت عزاداری هست
قلم از وصف غم اهل حرم قاصر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
یاد آن گل که بر او تیغ و سنان بود که ریخت
چشمها چشمه شد و اشک روان بود که ریخت
از شترها به زمین خیل زنان بود که ریخت
فصل پاییز شد و برگ خزان بود که ریخت
مجلس روضه ی بر خون خدا دایر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
این رباب است که گشته لغتش وای حسین
ذکر او بود علی مرثیتش وای حسین
گاه می گفت علی وای #عطش وای حسین
اصغرم از عطش افتاده به غش وای حسین
کودکم در دم آخر به پدر ناصر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
داغها تازه شد و هیئت غم گشت به پا
آن یکی گفت پدر آن دگری گفت اخا
آن یکی گفت ببین قامت من گشته دوتا
آن یکی رفت به دنبال مزار سقا
اربعین بود و حرم معتکف حائر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
در کنارش زینب (س) با الفِ دال نشست
یاد آن روز که در پهنه ی گودال نشست
اربعین، غم به دلش مثل چهل سال نشست
کوه صبر است نیفتاد ز پا، حال نشست
گر چهل روز بر این موج بلا صابر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
یادش آمد که در آن روز عذابش دادند
آب می خواست که با تیر جوابش دادند
با دم کودک شش ماهه خضابش دادند
تشنه لب بود که با خنجر، آبش دادند
از بلندای حرم قائله را ناظر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
چه سخنها است که با جان برادر دارد
تن بی سر خبر از غصه ی خواهر دارد؟
گریه ها کرد از این خاک که بر سر دارد
دید قبرش اثر از گریه ی مادر دارد
هر شب جمعه بر او فاطمه (س) هم زائر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
آسمانها و زمین از غم وتر الموتور
تا ابد اشک بریزند بر این قبه ی نور
لحظه هامان شده هر روز چو یوم عاشور
سوخت از آتش او هرکه از او کرد عبور
کاتبی از حرمش کرد گذر، شاعر شد
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
#جواد_محمودآبادی ✍
1402/06/15
#اربعین
.
.
#اي ملائک سوي يثرب..
#روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه
اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد
شمع سان ناله و سوز جگر آغاز کنيد
همه با هم به سما دستِ دعا باز کنيد
خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد
مُهر غم نقش به بال و پرتان مي گردد
مرگ دور سر پيغمبرتان مي گردد
پيک غم از حرم خواجه ي اسرا آيد
خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد
کاورانِ اجل از جانبِ صحرا آيد
نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد
قاصد مرگ کجا کعبه ي مقصود کجا
مَلَکُ الموت کجا خانه معبود کجا
اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول
پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دخول
لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول
فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول
که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند
کيست کز هر سخنش قلب مرا لرزاند
گفت در پاسخ زهرا پدر، اي پاک سرشت
دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت
پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت
آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هشت
فلک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است
اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است
*ديد هي دَقُّ الباب ميكنه، اصرار ميكنه وارد بشه، اومد خدمت بابا، باباجان! جواني اومده شمارو ميخواد؟ فرمود: فاطمه جان! اون مَلَكُ الموتِ، عزرائيلِ، تا به حال هيچ كجا اجازه نگرفته و نمي گيره، اما اينجا منتظرِ اذنِ توئه فاطمه، تا تو اجازه اش ندي نميآد، اجازه بده بياد فاطمه جان...
حبيبه ي خدا در به روش باز كرد،وارد شد، اومد كنارِ بسترِ رسولِ خدا، عرضِ سلام و ادب كرد، عرضه داشت: يا رسول الله! من در اختيار شما هستم، اجازه بديد روحتون رو به مَلَكوتِ اَعلي ببرم؟ پيغمبر فرمود: لحظه اي صبر كن، برادرم جبرائيل بياد...آمد، عرضه داشت: يا رسول الله! بهشت رو آذين بستن، بهشتيان همه منتظرِ تو هستن، اؤلياء و انبياء منتظرِ شما هستن...*
گفت ای پیک خدا حاملِ فیض و رحمت
سخنی گو که ز قلبم برُبائی محنت
غم من نیست غم حور و قصور و جنت
چه کند روز جزا خالق من با امت
*تا لحظه ي آخر، به فكرِ اُمتش بود، هي ميگفت:"رَبِّ اُمّتي..."*
گفت جبریل که فرموده چنین معبودت
آنقدر بر تو ببخشم که کنم خوشنودت
*خدا وعده فرموده قيامت آنقدر از اُمّتِ تو مي بخشم، تا تو راضي بشي"وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى" بگيم:يا رسول الله!...*
ای به دوشت غم اُمت همه دَم در همه حال
بُرده بر شانه ي خود کوهِ غم و درد و ملال
اُمت اَجرِ تو عطا کرد به قرآن و به آل
حُرمَتِ هر دو کنارِ حَرَمَت شد پامال
کرده غصب فدک و حقِ علی را بردند
پهلوی فاطمهات را ز لگد آزردند
*هنوزِ آبِ غسلت خشك نشده بود، هيزم آوُردن، دَرِ خانه ي فاطمه رو آتيش زدن، بهش گفت: فاطمه پشتِ دَرِ خانه است، گفت: اگر فاطمه هم پشتِ در باشه آتش ميزنم... اي كاش به اين جنايت اكتفا مي كرد، ديگه لگد به دَرِ نيم سوخته نمي زد...بينِ در و ديوار، صداي ناله ي دخترت بلند شد:" یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله! هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِک" ببين با دخترت چيكار كرد...*
با سر انگشتِ زمان سخت ورق برگردید
غنچه و لاله ی خونینِ تو پرپر گردید
*ناله ي اول گفت: بابا! ناله ي دوم فضه رو صدا زد"یا فِضَّةُ خُذینی "...يا رسول الله!...*
به حَسَن از همه کس ظلم فزونتر گردید
*جلو چشمش باباش رو فحش ميدادن، به خودش هم جسارت مي كردن، مي گفتن:"يا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین" عصاي زهر آلود به پاش زدن، خنجر به پايِ مبارك آقا زدن، سجاده ي نماز رو از زيرِ پاش كشيدن...يا رسول الله!...*
به حَسن از همه کس ظلم فزونتر گردید
دومين اَجرِّ تو زخمِ سَرِ حيدر گرديد
بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند
اَجرها بود که امت به حسینت دادند
*گاهي كنارِ بدنِ اِرباً اِربايِ علي اكبرش ناله ميزد:"وَلَدي!..عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَا" گاهي شش ماه اش رويِ دستش با گلويِ پاره صدا ميزد:" هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ الله"...حسين
بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند
اَجرها بود که امت به حسینت دادند
*گاهي كنارِ بدنِ قاسم ناله ميزد، گاهي كنارِ نهر علقمه" أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي"حسين...لحظات آخر هم صورت رويِ خاك گذاشت، لباش مثلِ دو چوبِ خشك از تشنگي بهم ميخورد، صدا ميزد" إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ،صبراً عَلَي بَلائك، تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ"
بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند
اَجرها بود که امت به حسینت
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#رسول_الله #رحلت_پیامبر_اکرم
.👇
3. میرزا محمدی 19.8.96.mp3
2.4M
#روضه_اربعین
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
السلام علیک یا اباعبدالله
همه منتظرند ببینند عمه جانشون چه جوری زیارت میکنه ، دیدند دیگه رمق به زانوای عمه نمونده
رو زانواش چند قدم راه اومد ، بوی برادر به مشامش میرسه ... همه منتظرند ببینند ، زینب با تربت برادر چه میکنه ؟ دیدند یه پارچه ای روی قبر پهن کرد ، این پارچه همون پیراهن خونینِ برادره ... داداش چهل منزل کتک خوردم ، طعنه و ناسزا شنیدم ، اما همه امانتیاتو پس گرفتم ، این عمامه ایه که روسرت گذاشته بودی ... دونه دونه را نشون داد به ابی عبدالله ... این همون پیراهنیه که مادرم برات آماده کرده بود ، ببین این گلاوند مادرم زهراست ، این پیراهن مادرمه ، مقنعه ی مادرمه ، داداش همه رسالتامو به انجام رسوندم ، همه بچه هاتو آوردم ... اما یه امانتی رو گوشه ی خرابه جا گذاشتم ، حسیییین ...
#اربعین