دریا_دل.mp3
6.66M
#دریادل
تو در مَسافت دریایی
و آب چشمه ی نایابی
و اَشک شُرشُر بارونه
لب تو خشک و تَرک خورده
دلت کبابه و می سوزی
به سینه ای که پُر از خونه
بجوش ای یَل دریا دل
و راه رفتن دریا را
به سوی علقمه پیدا کن
تو صاحب خود دریایی
اُمید خیمه و سقایی
بجوش میر و علمدارم
برای خاطر طفلانم
بُریدی از همه ی جانت
و در مسافت دریایی
مَنم که منتظرت هستم
بیایی یار وفادارم
آهای غیرت مردانه
آهای حیدر بی پروا
آهای شیر دلیر من
بِتاز بَر جگر دشمن
که تا تو باشی نَفَس دارم
تو صاحب خود دریایی
اُمید خیمه و سقایی
بجوش میر و علمدارم
بجوش ای یَل دریا دل
و راه رفتن دریا را
به سوی علقمه پیدا کن
بیا بیا بده آبی
به کودکان عطشانم
برای آمدنت سقّا
دارم لحظه می شمارم
ابوالفضل علمدارم
علمدار سپه دارم
سپه دار وفادارم ۲
شاعر #هادی_همتی
#ابوالفضل_ع #زمینه
4_5841573135115095712.mp3
2.31M
💜🌹🍀برمدارعشق 🍀🌹💜
💔یا حسین از صبح ازل تا نام
💔 قشنگت شنیده ام
💔به خدا تا شام ابد ناز غم
💔غشقت خریده ام
💔نمیدونم زلف سیاهت
💔چه کاری داره به کار من
💔تیره تر از شب شده ای
💔 گل روز من و روزگار من
💔یه روزی هر کسیکه میخواست
💔 زیارت کربلا بره
💔میگفتن رفتن کربلا فقط
💔 مال اغنیاست
💔اما حالا که هر فقیری
💔به پابوس کربلا میره
💔این دل عاشقم هنوز در
💔خواب و خیال کربلاس
💔دل مست دیوونم کرببلاست
💔 نره پس کجا بره
💔ای خدا تو میدونی
💔 کرب و بلا فقط مال عاشقاست
💔همه رفتن ای خدا من نرفتم کربلا
💔نروم تا کربلا من با تو قهرم ای
💔با توکل بر سر زلفت پا
💔 ز دو عالم کشیده ام
💔خون دل خورده ام تا که
💔 یک قطره ز جامت چشیده ام
💔یه حسینی شنیده ای
چی بگم چون ندیده ای
مث تو یاری ندیده ام…
نه دیده و نه شنیده ام
دل ز دو عالم بریده ام
تا غم عشقت خریده ام
از میون تموم خوبان آقا
دل به تو ای گل سپرده ام
اگه یاد تو در دل من نباشه
من مرده ام
به سر کوی بیقراری با
تو چه قراری بسته ام
به سر زلف نازنینت گر
سر مویی شکسته ام
جون میدم تا روتو ببینم
سلسله ی گیسوتو ببینم
سر میدم زیر تیغ عشقت
تا یک نظر ابروتو ببینم
4_5891012830076862935.mp3
5.93M
💜🌹🍀برمداعشق🍀🌹💜
💔سینه زنی_امام_حسین💔
💟🍃 چاوشی کربلا 🍃💟
🌺 هرکی نرفته کربلا
🌺 هیچ جایی را ندیده
🌺 مثل زمین کربلا
🌺 خدا نیافریده
🌺 خدا می دونه کربلا
🌺 زیباتر از بهشته
🌺 خدا گل ما رو
🌺 به خاک کربلا نوشته
🌺 گل سرشتم کربلا
🌺 گل بهشتم کربلا
🌺 اول و آخر کتاب
🌺 سرنوشتم کربلا
🌺 حریم بین الحرمین
🌺 عرش برین عشق
🌺 ضریح عباس و حسین
🌺 نقش نگین عشق
🌺 یک سو ابا الفضل علی
🌺 یک سو حسین زهرا
🌺 علی اکبر حسین
🌺 خدای قد و بالاست
🌺 ساقی می خانه ما
🌺 محبت حسین است
🌺 شفیع ما روز جزا
🌺 محبت حسین است
🌺 شهر قشنگ عاشقا
🌺 شهر قشنگ کربلا
🌺 لباس دامادی ما
🌺 پیر هن سیاه روضه هاست
🌺 اگر به خاک کربلا
🌺 قدم نمی گذارم
🌺 قدم نه شاید که نهم
🌺 به جای پای یارم
🌺 هرکی حسینی مذهب
🌺 خدا پرسته والله
🌺 هردو جهان ازقدهش
🌺 حسینی مست والله
🌺 هرکی نرفته کربلا
🌺 هیچ جایی رو ندیده
🌺 مثل زمین کربلا
🌺 خدا نیافریده
#بستر_شهادت
🩸حضرت زهرا سلاماللهعلیها با دیدن پیراهن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از هوش رفتند...
در روایتی امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
من رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در لباسش غسل دادم؛ بعد از دفن آن حضرت ، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها پیاپی از من میخواست تا پیراهن پدرش را به او نشان بدهم؛ تا اینکه در نهایت روزی پیراهن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به او نشان دادم؛
فإذٰا شَمَّتهُ غُشِیَ عَلَیها؛ فَلَمّا رَأَیتُ ذٰلکَ غَیَّبتُهُ.
🥀 همینکه او آن پیراهن را گرفت، بوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را از آن استشمام کرد و در همانجا غش کرد و بر روی زمین افتاد؛ من که این صحنه را دیدم، دیگر آن پیراهن را از دید او پنهان کردم.
📚احقاق الحق،قاضی نورالله،ج۱۰ ص۴۳۶
✍ پیراهنی که نه خونی بود و نه زخمی، با دیدن آن، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از هوش رفتند ... وای از روزی که پیراهنِ عزیز از دست رفتهای، زخمی و خونی هم باشد...
🩸... نيمههای ظهر بود که زینب کبری سلاماللّهعلیها به همسر خويش «عبدالله» فرمود:
«بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.» عبدالله گوید:
او را در حياط جاي دادم كه متوجه شدم چيزي را روي سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفي ميزند. به او نزديك شدم ديدم پيراهن حسين عليهالسلام را كه خونين و پاره پاره است، بر روي سينه نهاده و مدام ميگويد:
«حسين، حسين، حسين!... »
لحظاتي نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود .
📚مصائب و کرامات حضرت زینب علیهاالسلام،عزیزی،ص۱۶۷
🗓 شعلهٔ آه مرا هر دلی اِدراک کند
دود آن رَخت عزا بر تن افلاک کند
یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند
تا که تشریح غم سینه صد چاک کند
جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم
کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند
دست از چاک گریبان نکشیدم بی او
کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند
سر او را که شکستند شکستم سَرِ خود
آیینه میشکند جامه اگر چاک کند
#فاطمیه_۱۴۰۲
181.3K
دنیا فاطمه ، عقبی فاطمه
لافتی الّا علی ، لا سیفَ الّا فاطمه
همسر مردی که خیبرُ کنده از جا
رفته به جنگ با چهل نفر تنها
دور حیدر رو گرفت همه زمین خوردن
مرحبا به زوجة الحیدر یا زهرا
سوگند علی ، لبخند علی
اسم تو روی ، سربند علی
با وجود تو ، به پشت خودش
یه لحظه زره ، نمیبنده علی
یا زهرا یا زهرا ، یا زهرا یا زهرا
اَعلی فاطمه ، مُعَلّی فاطمه
لافتی الّا علی ، لا سیفَ الّا فاطمه
چادر تو مسلمون کرده یهودی رو
پس یقیناً شان پیمبری داره
مطمئنم که غبار چادر زهرا
با مقام انبیا برابری داره
سرور زنان ، در هر دو جهان
ذکرِ فرجِ صاحب الزمان
لعنت خدا بر قاتل تو
تا روز ابد لعنت به فلان
لعنت به فلان ، لعنت به فلان
782K
#یه بند روضه حضرت زهراسلام الله
جایی خوانده شود که حق روضه اداشود
کشتنش ولی میگفتن نزدیم خودش مرد
هی میگفتن حسنش رونباید میاورد
خیلی کتک خورده
چه بی هوامیزد میخ در در نمیومدعلی روصدازد
ناموس علی رومردم یه غلام سیاه زد
چه بی هوا زد
__
بالاسر بستر زهرا امیرالمومنین گفت
همه چی بهت میاد الا کبودی
کاشکی پشت در نبودی
هی میگن زهرات میمونه یاکه میره
اینا مردن از حسودی
توفقط خوب شو همه چی درست و روبراه میشه
تو فقط خوب شوووووو
برید امونش در میاوردن ادای لکنت زبونش
#کیا دلشون رفت خرابه شام
من حالم خرابه خراب بشه خرابه
صدام گرفته پدرم برگشته
دعام گرفته پدرم برگشته
1.15M
#حضرت_زهرا_سلاماللهُعَلَیها_شب_وروز_شهادت
تو زمین گیری و من بیکس و یارم زهرا
خوب بنگـر گـره افـتاده به کارم زهرا
چـقدر پـیـر شـدی خــانـم هـجـده سـاله
حـق بـده تـاب نـدارد دل زارم زهــرا
خـانهام مقـتل تو بوده و من شاهد قـتل
با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا؟
هـمدم چـاهـم و هـم صحبت نخـلسـتانم
بس که آزرده از این شهر و دیارم زهرا
مرد خـیبر جلوی بسترت افـتاده زمین
بعـد تو کاش منـم جان بـسپـارم زهـرا
من صف اول هر غزوه به میدان رفتم
ولـی انــدازۀ تـو زخــم نــدارم زهــرا
یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد
یـک دل سـیـر بـرای تو بـبـارم زهـرا
تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟
خـجـل از قـد تـو بـا دیـدۀ تـارم زهـرا
کـفنت را جـلوی چـشم عـلی باز نکـن
که در آورده عـزای تـو دمـارم زهـرا
شب به شب مجلس ختمیست،خصوصی ام
نه سر قـبر تو … بالای مـزارم زهرا
علیرضا وفایی
1.35M
#حضرت_زهرا_سلاماللهُعَلَیها_شب_وروز_شهادت
تو زمین گیری و من بیکس و یارم زهرا
خوب بنگـر گـره افـتاده به کارم زهرا
چـقدر پـیـر شـدی خــانـم هـجـده سـاله
حـق بـده تـاب نـدارد دل زارم زهــرا
خـانهام مقـتل تو بوده و من شاهد قـتل
با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا؟
هـمدم چـاهـم و هـم صحبت نخـلسـتانم
بس که آزرده از این شهر و دیارم زهرا
مرد خـیبر جلوی بسترت افـتاده زمین
بعـد تو کاش منـم جان بـسپـارم زهـرا
من صف اول هر غزوه به میدان رفتم
ولـی انــدازۀ تـو زخــم نــدارم زهــرا
یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد
یـک دل سـیـر بـرای تو بـبـارم زهـرا
تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟
خـجـل از قـد تـو بـا دیـدۀ تـارم زهـرا
کـفنت را جـلوی چـشم عـلی باز نکـن
که در آورده عـزای تـو دمـارم زهـرا
شب به شب مجلس ختمیست،خصوصی ام
نه سر قـبر تو … بالای مـزارم زهرا
علیرضا وفایی
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#زمینه
🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای دار و ندار من چشمات به روم نبند
بازم مثل اون قدیم حرفی بزن و بخند 2
چرا تو خونه از من علی رو میگیری
بال و پرت شکسته دست به پهلو میگیری
بمیره حیدرت که دست به بازو میگیری
نامردا پیش نگاه من تو رو شکستنت
با بی رحمی تموم میزدنت
افتادی پیش نگاه حسنا
کشتند و زدن زمین
تو کوچه حرومیا
پهلوت شکستن و کشتن من بی صدا
دستامو بستن و تو کوچه ها کشوندنم
تو رو با تازیونه ها زدن سوزوندنم
از من گرفتنت من و به غم نشوندنم
سوخته تو آتیش و دود فاطمه جان بال و پرت
جای پا مونده به روی چادرت
بین تب داره میسوزه پیکرت
علی وای علی
روضه حضرت فاطمه زهرا(س)
قاپی آغزندا ایلشدی یوزون گیزلتدی زینبدن
ننه پوزگون ایوه گلسه قیزی گور اشکبار اولماز
(زینب صاقا گچیر زهرا صولا دونور زینب صولا گلیر خانم صاقا دونور باخدی باخدی دیدی)
شجاعتلن دیدی گتدوز ورولموش قوش کیمی گلدوز
نه گلدی باشیوه
(گوردولر امام حسین یواش یواش گلیر ننه نیه اوستو باشون توزا بلنیب ننه)
من حسینم یومولان گوزلره قربانم آنا
بوکولن قده قرا معجره قربانم آنا
منه کوینک توخویان الره قربانم آنا
(ابی عبدالله چوخ اسرار اله دی دیدی سنی آند ویریرم آتام علینین حقینه یوزون منن دوندرمه امام حسیندن دا گچنمدی)
نشان ویروب یوزون زهرا گوروبدی سیلینین ردین
(اله کی یوزون نشان ویردی خانم اوشاقدی امام حسینین آلتی یا یدی یاشی وار باخاندا گوردی ننه نین گوزونه قان لکه گلیبدی ئوزون ایتیردی دوداقین قویدی ننه نین گوزونه بئله محکم اوپدی اله کی محکم اوپدی خانمن گوزونن خانم زهرا آغلیا آغلیا دیدی منن گچدی بالا اما قولاقوی گتی سنه بیر سوز تاپشرم آینده ده کربلاده دردیوه دیر امام حسین دییر دیدیم الله گوره سن نه دیجک دیدی)
بیرده یارالی گوزدن اوپنده یواش اوپ
سبک بانوای حاج علیرضا اسفندیاری اردبیلی
👇👇👇
روضه حضرت زهرا(س)
سیّئاتیله نامه ی عملون ای "حسینی" اولوبدی گرچه سیاه
حسناته یوخوندور امّیدون دفترون دولدوروب تمام گناه
قوخما مامورلر قیامتده جرم پروندوه ایدنده نگاه
چشم پوشی ایده لّه سیننده گورسه لر گر مدال زهرانی
گونده اوچ دفعه یثربین شهرین روشن ایلردی نور رخساری
صبح وقتینده جلوه گر آق نور، ظهر وقتی طلیعه ی ساری
شام وقتینده شوق مولادن مه جمالی اولوردی گُل ناری
ئوزینه آرزو ایدردی فلک شفق آتدا کمال زهرانی
ئوز غمیم یادان چخبدور اشک ریزم من سنه
عصمت اللهم ئوزوم بولم عزیزم من سنه
عالمین زهراسیم اما کنیزم من سنه
(عمواوغلی ایندی کی آخر لحظه لردی آخر گوندی عمواوغلی بابام رسول الله بویوردی زهرا گدیرسن علینین ایوینه مبادا زن وشوهر آراسندا بیر زاد ایستیه سن عمواوغلوم خجالت اولا بالالارا بویور گیدسینله روضه پیغمبره بزم راضی خلوت السینلر بالالار ایودن خارج اولدی عمواوغلی منه بیر کمهلخ اله دوروم ایلشیم )
ایشیدمیشم کوچه ده سنه سلام ویرمیلر
ئوزوم ایاقیوه دورام سنه سلام ائدرم
سلام اولا سنه ای یارسیزلارین یاری
(بزم راضی خلوت ایلدیلر بالالار ایودن خارج اولدولار خانم بیر ئوزونه تکان ویردی عمواوغلی سن آغلاما اورییم دوزمور)
ویردی تکان سینان قولونا گوز یاشین سیله
قول قاخمادی دوشدی یاراسی اذیته
بو دوقوز ایلده کیم دیر که شمع عشقه یانمادون
بابام ایاقینه فقط گچن گجه دورانمادون
اونون گوزونی سیلماقا قولوی قالخیزانمادون
دیدیم ندن الین اسر سن آغلادون من آغلادیم
ننم لای لای ننم لای لای
روضه قتلگاه امام حسین(ع)
نعشِ حسین اوسته اوُلدی اِستشهاد
اوجالدی ناله سپهره سراد قاتندَن
عَجب جسُوریدی یابن الحَسن سپاهِ عراق
بله دِیردیله مُنشی لره گوزوندَن اِیراق
بیری دیردی بو کاری یارانی من وردیم
بیری دیردی یازون بو سنانی من وردیم
بیری دیردی بو غازیندا نیزه مین یِری وار
دوشنده سَجدیه شَه ناگهانی من وردیم
بیری دیردی یازون شَمر وردی خیمیه اُود
چخاندا عترتِ خیرالنسانی من وردیم
بیری دیردی منی باشدا یاز که حرملیم
یادوزدا قالسون او دل سیز بالانی من وردیم
بیری دیردی باخون سَجده گاهه قانی آخور
یازون حسینه او سنگِ جَفانی من وردیم
بیر دیردی باخون غصه لی اُورک باشنا
او تیرِ دل شکن و جانستانی من وردیم
بیری دیردی منیم باشدا ثَبت اولسون آدیم
یازون حسینی قوجالدان جوانی من وردیم
بیری دیردی منیم چاتمادی الیم ئوزونه
باجیسینون قولونا ریسمانی من وردیم
سحر نسیمی اسوب اون بیرین گونی چخدی
...............
#حضرت_زهرا__س__روضه
🖤🖤🖤
مرا ببین و برای سفر شتاب مکن
بیا و بر سر من خانه را خراب مکن
تمام حرف دلت را غروب با من گفت
و شرح سرخیه خود را چه خوب با من گفت
حضور ساده ی احساس عشق بودی تو
مدار چرخش دستاس عشق بودی تو
پس از تو ثانیه هایم به چنگ دستاس است
و دانه های دلم زیر سنگ دستاس است
غمت چو دانه که فردا جوانه خواهد زد
هزار مرتبه ام تازیانه خواهد زد
هنوز هم به شفایت امید دارم من
میان شام عزا شام عید دارم من
قبول کن که ز تنهاییم خبر داری
دلم به همره تو رفت، همسفر داری
مگر ز داغ پیمبر چقدر میگُذَرد
که باغ سبز تو را این شب خزان ببرد
مگر قرار نشد غمگسار من باشی
میان معرکه ها ذوالفقار من باشی
مگر نه قبل ورودم قیام میکردی
و گاه پیشتر از من سلام میکردی
ز جای خیز جواب سلام میخواهم
نگاه نیمه تمامت ، تمام میخواهم
نگاه بی رمق و دست بی رمق داری
شباهتی چه صمیمانه با شفق داری
اگرچه قصه فتح علی شنیدنی است
شکست تازه ی امروز نیز دیدنی است
چه شد که زندگیت را ز سر نمیگیری؟
و مرغکان مرا زیر پر نمیگیری؟
فضای سینه ی من گرم درد و آه شده است
بسان بازوی تو روز من سیاه شده است
اگر نه فکر دل یار خسته را بکنی
ز جای خیز که همسایه را دعا بکنی
مرو که موج نیازم به راه می افتد
پس از تو یوسف اشکم به چاه می افتد
پس از تو خواب نماز و تیره می بینم
شعف به قنفذ و شور مغیره می بینم
مرو که چینی این دل شکسته تر نشود
غریب خسته ی این شهر خسته تر نشود
هنوز ناله جانکاه تو به پشت در است
تنت از آتش آن روز شعله ور است
سخن اگر چه نگفتم ولی دلم پر بود
نگاه من که همیشه به خاک چادر بود
میان خطبه ات آری شکوه را دیدم
در استقامت تو صبر کوه را دیدم
اگرچه کشتی عمرت به سمت ساحل رفت
خیال و خاطره ی تو نخواهد از دل رفت
کنون به پیکر یاست شقایق افتاده است
نگاه کن که حسینت به هق هق افتاده است
چگونه غم ننشیند به چهره ی حسنت
که خون تازه گل انداخت روی پیرهنت
خدا کند که غمت سینه محترق نکند
و دخترت که بیاید ز غصه دق نکند
جواد محمد زمانی
🖤🖤🖤🖤🔳🔳🔳
#متن_روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹روزِ آخر بلند شد هم غذا درست کرد هم نون پخت هم خونه رو آب و حارو کرد .. هم موهایِ زینبُ شانه زد .. آخه این دست که بالا نمی اومد .. اما امروز هرجور بود این شانه رو برداشت موهای بچه هارو یکی یکی شونه زد .. همچین که به حسینش رسید هی دست زیرِ گلوش میزد .. آی قربونت بره مادر ..
از آتشِ تنور کمی فاصله بگیر
آتش بد است با من و با روزگار من
مثل قدیم باز علی جان صدام کن
دستی بکش به رویِ دل بیقرار من
زهرا ، برات لقمه گرفتم قبول کن
روزه بس است ، آب شدی روزهدارِ من
اسماء برای خانه دو تابوت لازم است
مرگ من است لحظۀ مرگِ نگار من
من بودم و کسی به تو با تازیانه زد
تا عرش رفت آهِ دلِ ذوالفقارِ من
به دلم رنگ و روی غم خورده
روزگار علی بهم خورده
آسمان بغض کرده باریده
فاطمه ضعف کرده خوابیده
سخت صبر علی مَحک خورده
پیشِ چشمش زنش کتک خورده
نانجیبان شرر به باغ زدند
به رویِ سینه میخِ داغ زدند
رفت بالا دو دست ، وای به من
گوشواره شکست ، وای به من
کعبۀ کردگار خاکی ش
چادرِ وصلهدار خاکی شد
از شررِ میخِ
اگه که مادر داره میمیره زیر سرِ میخِ
این سرفههای خونیِ شبها از اثر میخِ
زیر سرِ میخِ..
بیصدا میسوزه
دار و ندار علی میون شعلهها میسوز
فاطمه بین آتیشه اما ، مرتضی میسوزه
بیصدا میسوز
بین در و دیوار
همه وجودش داره میسوزه از ضربۀ مسمار
اونقده قنفذ زده به دستش که افتاده از کار
بین در و دیوار .
یکی لگد میزد
یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد
خودم دیدم دومی با هرچی دستش اومد میزد
مغیره میخنده
با دل پر کینه داره دست بابامُ میبنده
نالۀ زهرا بلنده اما علیِ شرمنده
مغیره میخنده ..
از رو دلم رد شد
اون بیحیا که درو شکست از رو مادرم رد شد
یادم نمیره تو کوچه دستش از رو سرم رد شد
از رو دلم رد شد ..
بیحیا سیلی زد
زهرا حواسش نبود و نامرد بیهوا سیلی زد
بشکنه دستش اون که جلوی مجتبی سیلی زد
بیهوا سیلی زد ..
اینا همش درده
چشای مادر سیاهی میره، رنگ رخش زرده
اون که شکست پهلو رو غرور حسنو له کرده
اینا همش درده ..
مگه زدن داره؟
آخه مگه دختر پیمبر لایق آزاره؟
یه زن هیجده ساله که بچه تو شکمش داره
مگه زدن داره؟
از کوچه مون برو، برو
دیگه نبینم تورو، تورو
دستت سیاهه نزن...
حسینم ای بیسر ، حسین عریانپیکر
تو رو تشنه کشتن ، بمیرم ای مادر
دوید و دویدم ، برید و بریدم
سرت را روی نیزه دیدم
قَتَلوک بُنَیَّ ، ذَبَحوک بُنَیَّ
او میدوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او مینشست و من مینشستم
او روی سینه من در مقابل
او میبرید و من میبریدم
او از حسین سر ، من از حسین دل
#مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست
صفای فاطمیه از صفای مادر توست
اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام
فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است
تمام عزت شیعه رحین منت اوست
تمام زندگی ما فدای مادر توست
قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش
دوام خدمت ما با دعای مادر توست
ز نور چادر او ما همه مسلمانیم
که اصل طینت ما خاک پای مادر توست
به وقت مرگ که دستم به هر دری کوتاست
امید دلخوشی من وفای مادر توست
بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است
که انتقام تو تنها دوای مادر توست
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها4
#فاطمیه
#متن_روضه
روز آخر زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شدند کمی کارهای خونه رو انجام دادند.. فرمودند اسماء ...من ساعتی استراحت می کنم .. منو صدا بزن اگه جواب ندادم اسماء ...بدون دیگه به بابام پیغمبر خدا ملحق شدم...
🌹
اسماء میگه... دل نگران بودم.. گفتم خدا چرا خانم اینطور فرمودند ..دیدم وارد حجره شدند خدا ...ساعتی بعد صدا زدم ..عرضه داشتم .. یا بنت رسول الله.. دیدم جواب نیومد...خدایا ...چه خبر شده... چرا خانم جواب نمیدن...دوباره صدا زدم:
(یا بنت رسول الله)
دیدم جواب نمیاد
🌹
وارد حجره شدم...دیدم خانم رو به قبله خوابیدند... یه پوشیه ی سفیدی روی صورت کشیدند...میگه اومدم کنار خانم.. ای پوشیه رو کنار زدم
دیدم ای وااای... خاک به سرم شده خانم جان دادند...ای وای ای وای...
خدایا ...حالا من جواب امیرالمومنین رو چی بدم .. جواب بچه ها رو چی بدم ... در همون حالت میگه دیدم صدای حسن و حسین میاد ..
وارد خانه شدند تا اومدند صدازدند اسما بگو مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند ...کنار بدن بی جان مادر نشستند.. حالا میخوای گریه کنی بسم الله ...
برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...این بچه ها خودشون رو انداختند روی بدن مادر...
( جملات زمینه ساز👈 نميدونم تا حالا بچه ی یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه)
امام حسن (علیه السلام) خودشو انداخت روی بدن مادر ...صدازد: (یَا أُمَّاهُ کَلَّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی)
...مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر.. الان روح از بدنم جدا میشه مادر ... مادر
ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها ..آقاتون اومد..این صورت رو گذاشت روی پاهای مادر..هی پاهای مادر رو میبوسه صدا میزنه (یَا أُمَّاهُْ کَلِّمِینِی) هی صدا میزنه وای مادر با من حرف بزن ...من حسینتم...😭
مااادر.. اگه بامن حرف نزنی میمیرم مادر...مادر...ای وای ای وای
🔹اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔹وقت اذان مغرب خوابیده مادر
1_7916025794.mp3
2.24M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
🎤مداح :حاج احمد صفاری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری می کنم هم سوگواری
گـــریـــم بـــرای نـــــور دو عـیـنـت
هــر شب دهـــــم آب دســت حسینت
مظلومه زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیشب دعــا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعــا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب تــــــو بــــودی انـــــدر کنارم
امشب بــــه دیــــوار ســر می گذارم
مظلومه مادر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لَحَد کـــاشانه کردی
دیشب گــــرفـتـی اشــکــم ز دیـــــده
امشب ز داغـــت پـــشــتـم خــمـــیـده
مظلومه زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دادی بـــه دست زینبت با آه و زاری
پـــیـــراهــن خونین خود را یادگاری
آن پـیـرهـن را هـــرگـــز نــــشــویم
تـــــــا عــــطر مـــادر، از آن بـــبویم
مظلومه زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریـده
مـــادر چرا خون از گریبانت چکیده
گــــــــــاه دعــــا و ، راز و نیاز است
ســجـــاده بـــگـــشــا ، وقت نماز است
مظلومه زهرا
#فاطمیه
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#حضرت_فضه سلاماللهعلیها
تقدیم به حضرت فضه سلاماللهعلیها
ای محرم اسرار مادر؛ فضه خانم
دراوج غم ؛غمخوارمادر؛فضه خانم
جای خدیجه مادری کردی برایش
گشتی در آتش یار مادر؛فضه خانم
بین درودیوار دیدی که چگونه
خورده گره در کار مادر؛فضه خانم
ازپشت در بیرون کشیدی باچه زحمت
هم مادر و هم بارمادر؛فضه خانم
تنها تو دیدی گیسوی آتش گرفته
پیشانی تب دار مادر ؛فضه خانم
دیدی شیار انداخته در باشتابش
برنیمی از رخسار مادر؛فضه خانم
چادر گرفتی دور او تاکه نبیند
زینب تن خونبار مادر؛فضه خانم
تاچندهفته پاک میکردی به گریه
خون در و دیوار مادر؛فضه خانم
در کربلا هم دور زینب را گرفتند
گودال شد تکرار مادر ؛ فضه خانم
#قاسم_نعمتی