#هر که میگوید حسیـــــن زیـــــنب دعایش میکند
#شور چاوشی بدرقه زائر
دارم میرم به کربلا، بشم کبوتر حرم ....... منم به آرزوم رسیدم
دارم میرم به کربلا، آب بریزین پشت سرم ......منم به آرزوم رسیدم
دارم میرم به کربلا، من با دعای مادرم ...... منم به آرزوم رسیدم
حالا چی می خوام از خدا، دیگه شدم حاجت روا
مارو طلبیده حسین ،برا حرم کربلا
سلام کرببلا ...... سلام کرببلا
همین خوبه امام رضا، امروز و فردا میکنه .... منم به آرزوم رسیدم
بیاد ببینید که آقام، داره گره وا می کنه ..... منم به آرزوم رسیدم
داد می زنم وقتی داره، برگمو امضا می کنه...... منم به آرزوم رسیدم
کار خودشو کرده آقا، کرببلا جور شد برام ....منم به آرزوم رسیدم
اون همه سلام بر حسین، رسیده جواب سلام
سلام کرببلا ..... سلام کرببلا
دارم می رم توی حرم ،با اولین نگاه بگم...... منم به آرزوم رسیدم
سرم رو بالا بگیرم، برم تو قتلگاه بگم ..... منم به آرزوم رسیدم
غریب مادربخونم، کنار خیمگاه بگم ......منم به آرزوم رسیدم
دل منو این روضه ها، بروی لبم این دعا
حالا که میمیرم یه روز، اون روز باشم کرببلا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
2. به پشت در خانه.mp3
زمان:
حجم:
3.28M
#_حضرت_زهرا_س
به پشتِ ، درِ خانه ات
آمدم ، مادر
به اِذنِ ، حسین و حسن
در زدم مادر
بگیرم ، دوباره
پَرِ چادرت را
بمیرم ، برایِ
غریبی مولا ...
سلام ای ، یار حیدر
سلام ای ، یاس پرپر
سلام مادر، سلام مادر
سیدةُ النِّساء ، یا زهرا
مَلیکةُ السَّماء ، یا زهرا
عَلَی بَابِکِ الْقَلْبُ
بِالْحُزْنِ جَاء ... أمِّی
یُنَاجِیکْ وَ الَّلحْنُ
صُوتُ الْبُکاء ... أمِّی
أنینی ...حَنینی ...
لِکَسْرِ الضُّلوعِ
وَ آهِی ، شِتَاءُ
لِحَرِّ الدُّمُوعِ
سَلامُ دَمْعِ عَیْنِی
عَلَی أمِّ الْحُسِیْن
أیْاَ زهرا
سیدةُ النِّساء ، یا زهرا
مَلیکةُ السَّماء ، یا زهرا
#صدیقی____________
.
#زمینه
#حضرت_زهرا
#بستر
خدا کنه که مادرم شفا بگیره
دوباره باز خونه ما صفا بگیره
ای مهربون مادر ؛ قامت کمون مادر
من بی تو می میرم ؛ پیشم بمون مادر
ای مادر ای مادر
.....
مادر مگه چند سالته از پا نشستی
بگو چی اومده سرت سرت رو بستی
چشمات پر از خونه ؛ جسمت پر از درده
دست کدوم نامرد ؛ روت و کبود کرده
ای مادر ای مادر
.......
از بعد اون روزی که خوردی تازیونه
سه ماهه موی زینب و نکردی شونه
شب تا سحر مادر ؛ کارت شده زاری
بیدار شدم هر وقت ؛ دیدم که بیداری
ای مادر ای مادر
#عبدالحسین ✍
#زمینه #فاطمیه
#بستر_بیماری
.
#طوفان_الاقصی
«چشمهای صبورِ نمزده»
به کدامین گناه کشته شدند
کودکان یتیم بسته زبان
به کدامین گناه پژمردند
خنده ها در هوای بمباران
اشک ها قطرههای خون شده اند
دشت، خون...آسمان و باران، خون
جای اخبار تازه ریخته است
از گلوی خبرنگاران، خون
غزه باغ است اگرچه در آتش
چیست دنیای غرب جز جنگل؟
از حقوق بشر، فقط شر ماند
لال ماندهست سازمان ملل
بمب شد حرفحرف آزادی
تا فروریخت بر سر غزه
زیر و رو شد دوباره نقشهی ما
«صبر» شد نام دیگر غزه
خون شد امضای هرچه نقاشی
تا سرود رهایی اجرا شد
زیر آوار کودکستانها
پر و بال فرشتهها واشد
چه شد آن خندههای بازیگوش
آن عروسک چرا جنازه شده
نمکی زد به زخم کهنهی ما
داغهای دوباره تازه شده
کودکان بهشتی غزه
بال در بال هم، پرنده شدند
صف کشیدند و کم نیاوردند
بازی جنگ را برنده شدند
جان به لبها رسید و دست قضا
سرنوشتی چنین غریب نوشت
کفن شیرخوارهها واشد
غزه را مست کرد عطر بهشت
شهر در قحطی تماشا سوخت
کودکان یک به یک شهید شدند
خاکها را هنوز می کاوند
مادرانی که ناامید شدند
برد یکباره باد بیهمه چیز
چشمهای صبور نمزده را
مشقهای هنوز ننوشته
خندههای به لب نیامده را
گرم لالاییاند و گرم رجز
مادرانی که زیر آوارند
این درختان زخمی زیتون
باز برگ برنده میآرند
موج سرکش به هر دری زد و باز
سیلیِ خورده را جواب نداد
رعشه از ترس ما به جانش بود
آن مترسک که بر زمین افتاد
#میلاد_عرفانپور✍
.
.
#زمینه
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#محمدعلی_بیابانی ✍
واعتصموا بحبل الله
به آیههای قدر و اعطینا
به ریشه های چادر زهرا
به رشتهٔ محبت مولا
سیدة النسا، ای نامت بر هر درد بی دوا، دوا
ما را با دستان شکسته کن دعا، سیدة النسا
بانوی عالمین، ام الزینبین
یا ام الحسن، یا ام الحسین
———————-
واعتصموا بحبل الله
این رشته سرنخ یک راهه
راهی که سیر الی اللهه
سیر الی الله این درگاهه
عین عبادته
مشق زهرا سرلوحهٔ سعادته
مردن پای عشق علی شهادته
عین عبادته
قسم به یاعلی _گفتنِ فاطمه
مُهر شهادت و میزنه فاطمه
———————-
واعتصموا بحبل الله
تا نشی توی فتنهها گمراه
راه تو میشه تا خدا کوتاه
با یه نگاه ابی عبدالله
باب نجات حسین
تا وفاتم ای قربان وفات حسین
تا نفس دارم میزنم صدات حسین
جان به فدات حسین
من اسمه دوا، و ذکره شفا
جون من و بگیر، تو راه کربلا
شهید کربلا
———————-
«روضه #هجوم_به_بیت_وحی »
واعتصموا بحبل الله
چی شد سفارشای پیغمبر
آتیش گرفته سوره کوثر
افتاده زیر دست و پا مادر
کسی نگفت زنه
یه زن تنها بین چل تا دشمنه
قنفذ خسته میشه مغیره میزنه
کسی نگفت زنه
میون شعلهها، فضه رو زد صدا
بلنده ای خدا، دست یه بی حیا
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
|⇦•ببین میتوانی بمانی بمان...
#قسمت_پایانی/ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدامیر حسینی•✾•
ببین میتوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
تو هم مثل من نیمه جانی بمان
زمین گیرِ من آسمانی بمان
اگر می شود می توانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
*فاطمه نانِ خانه رو که پخت، گفت: فضه من میرم داخل حجره، اگه صدام زدی و جواب ندادم بدون به دیدارِ بابام رسول الله رفتم، آرام فاطمه رفت، پارچه ای روی خودش انداخت، فضه میگه: بعد از دقایقی صداش زدم"یا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰه" جواب نیومد" یا بِنْتَ خَدِیجَةُ الْکُبْرَی" هیچ صدایی نمیآد، وارد حجره شدم دیدم بعد از این همه درد کشیدن آروم خوابیده، همون لحظه حسنین وارد شدن، مادرمون کجاست؟ گفتم: آقازاده ها! خوابیده مادر، گفتن: فضه! کی دیدی مادرِ ما توی این موقع روز خواب باشه؟ گفتم: آقازاده ها! خدا صبرتون بده، دو تایی اومدن تو حجره، خودشون رو انداختن رو مادر...
گفتم: آقازاده ها برید باباتون علی رو خبر کنید، این دوتا آقا زاده ها دوان دوان، نفس نفس میزدن، گریه می کردن، هق هق می کردن، رسیدن جلو دَرِ مسجد، بابامون علی رو صدا کنید...
شیخ عباس قمی نوشته: وقتی امیرالمؤمنین اومد تو چهارچوبِ دَرِ مسجد ایستاد، حالِ این بچه هارو که دید فهمید چه خبر شده همونجا غش کرد، آب به صورتِ علی زدن، امیرالمؤمنین به هوش اومد، هی تا خونه چند بار خورد زمین، بلند میشد، اومد رسید بالا سَرِ خانومش، دست بُرد زیرِ سَرِ فاطمه، فاطمه جان! دید جوابی نمیده زهرا، فاطمه جان! من پسر عموتم، جوابی نداد، اشکِ علی سرازیر شد، فاطمه جان جوابِ من رو بده من علی هستم، اشکش چکید رو صورتِ خانوم، به امر خدا زهرا برگشت، چشای بی بی باز شد، فقط برا دلِ علی برگشت...
@babolharam_netroze 2 - shabe 2 fatemie avval 1401 - seyed amir hoseini.mp3
زمان:
حجم:
1.39M
|⇦•ببین میتوانی بمانی بمان...
#قسمت_پایانی/ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدامیر حسینی•
الجارّ ، ثُمَّ الدّار :
امام حسن علیه السلام می فرماید : شب جمعه ای مادرم در محراب عبادتش به نماز و دعا ایستاده بود و تا طلوع فجر در حال سجده و رکوع بود . می شنیدم که یکایک مردان و زنان مهاجر و انصار و همسایگان را دعا می کرد و اصلا برای اهل خانه چیزی نمی خواست و دعا نمی کرد . عرض کردم : ای مادر ! چرا برای خود دعا نمی کنی ، همان گونه که برای دیگران دعا می کنی ؟ فرمود : ((الجار ، ثم الدار )) . اول همسایه بعد اهل خانه (1) .
حضرت زهرا سلام الله علیها این گونه به فکر همسایه های خود بود ، اما آن همسایه ها در حق حضرت چه کردند ؟ با سکوت و تائیدشان باعث شدند ، همان دستی که نیمه شب ها برای آن ها به دعا بلند می شد ، تازیانه بخورد و اثرش مثل بازوبندی باقی بماند . زبان حال می گوید : از کجا معلوم این روایت الجار ثم الدار بعد آن ظلم و جورهای همسایگان اتفاق نیفتاده باشد . از کرم وبزرگی حضرت زهرا سلام الله علیها بعید نیست که با همان حال نزار و دستان ضرب دیده ، به زحمت دستان خود را بالا می آورد و برای همسایگان دعا می کردند و می فرمودند : ((الجار ثم الدار)) . این همسایگان در حق حضرت چه کرده اند ؟ آمدند گفتند یا امیرالمومنین ! به فاطمه بگویید یا شب گریه کند و روز آرام بگیرد و یا روز گریه کند و شب آرام بگیرد . از این اعتراضشان معلوم می شود که آرزو داشتند ، زودتر از گریه های حضرت راحت شوند . شاید هم برای این منظور دعا می کردند .
همسایه داشتم ولی گوش آن کر است یک گوش کر ، نبودش از بود بهتر است
گیرم نمی شنید ولی کور هم نبود می دید زیر پای لگد یاس پرپر است
یک خانه در مقابل یک شهر دشمن این اولین مبارزه ی نابرابر است
این گل که زیر پای شیاطین شکسته شد آیا همان یگانه عزیز پیمبر است ؟
تفسیر فاطمیه زکوثر همین بودست آن کس که ضربه زد به در خانه ابتر است
ای ضربه های جهل بدانید بازهم با پهلوی شکسته ، کبوتر ،کبوتر است
این را که ریسمان به گلویش فکنده اند در کوچه می کشند ، غریبانه حیدر است
با چند سنگریزه که بسته نمی شود این چمشه ی همیشه خروشان کوثر است
پاورقی : 1-بحارالانوار :ج43ص81 وج89ص313
دعای خانم در حق امت و دست شکسته :
اسماء نقل می کند : در لحظات پایانی عمر حضرت زهرا سلام الله علیها متوجه او شدم . دیدم ابتدا غسل کرد و در خانه ، مشغول راز و نیاز با خدا شد . جلو رفتم ، فاطمه را دیدم که رو به قبله نشسته و دست هایش را به سوی اسمان بلند کرده و چنین دعا می کند : خدایا ! به حق پدرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و دوستی و علاقه ای که به من دارد ، به همسرم علی علیه السلام و اندوهی که در دل نسبت به من دارد ، به حق فرزندم حسن و گریه اش بر من ، به حق حسینم و ناراحتیش بر من . خدایا ! به حق دخترانم قسم . به آه و ماتمشان ، از تو می خواهم که گنهکاران امت پدرم را مورد رحمت قرار دهی و آنان را به بهشت راه دهی (1) . حضرت زهرا سلام الله علیها با این همه جفایی که امت به او و شوهرش روا داشتند ، باز این چنین لطف و دلسوزی می کند . این است مهربانی حضرت ! این است سوز دل فاطمه ! اما این نامردمان جواب این همه محبت و دلسوزی حضرت را چگونه دادند ! کاری کردند که همان دستی که همیشه برایشان به دعا بلند می شد ، شکسته و کبود و بی رمق و خونی شد ...
ای گوهر درج حیا فاطمه فاطمه یافاطمه یافاطمه
خیز و دعا در حق همسایه کن بر سر مرغان حرم سایه کن
خیز و نماز شب خود را بخوان قصه تاب و تب خود را بخوان
خیز زجا نور دو عینم ببین اشک یتیمی حسینم ببین
چون حسن آید به برش می کشم دست نوازش به سرش می کشم
اینجا بود که حسنین آمدند و صورت به کف پاهی مادر گذاشتند و صدا زند واامّا و اامّا واامّا و بعد از این تصویر همیشه همه گفتند بهشت زیر پای مادران است (حسنین زیر پای زهرا افتادند)
من که نگه داشته ام پاس تو دوخته ام دیده به دستان تو
دوخته ام با جگر سوخته دیده به دیوار و در سوخته
گلشن جان ، بی بر برگ شد فاطمه افسوس جوان مرگ شد
مایه حیرت به خدا صبر توست لیله ی قدری و نهان قبر توست
شاعر: شفق(محمد جواد غفور زاده)