.
#شور
#حضرت_ام_البنین سلام_الله_علیها
◾️◾️◾️
تویی شهبانوی ماسوا ام بنین
فلک خاک مقدم شما ام بنین
یقین ابر و باد و مه و خورشید و فلک
غلامان عباس تو یا ام بنین
عجب دنیایی ، عجب روزایی
سر این سفره مهمونم
قشنگه دنیام ، رو بال ابرام
همینکه از تو میخونم
◾️◾️◾️◾️◾️
سلام خالق به ساحت ام بنین
بشر محتاج عنایت ام بنین
اگه عباسش به قلب لشکر میزنه
گرفته درس از شجاعت ام بنین
امیر لشکر ، شبیه حیدر
سپهدار کرببلاس
دلای بی تاب ، میگن با ارباب
بنفسی انت یا عباس
امیر قربانی فر✍
👇
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع
مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع
یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع
دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع
مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم
سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم
تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد
تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد
مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد
صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد
با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی
این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی
سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی
تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی
زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی
لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی
بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس
چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس
پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی
سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی
مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی
همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی
پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند
همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند
زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید
تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید
وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید
گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید
بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب
قدری آرام بخوان روضه برای ارباب
روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم
رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم
خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم
روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم
رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت
کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت
بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها
سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها
تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها
وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها
ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم
تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
#پوریا_باقری✍
.
زمان:
حجم:
620K
🏴وفات اُمُّ البنین🏴
در سبک
دور ای بهاریم گل یاسمنیم
✍شاعر : علی عبدی
🎤مداح: کربلایی محمدعلی فریدی
گل ای امیدیم منیم دادرسیم
دوشوب شماره اوغول بو نفسیم
گوزوم سَپَر سو گلن یوللاریوا
فدا اولوم من دوشن قوللاریوا
گل منه آغلا بالام
سینوی داغلا بالام
گوزلریمی دیمَرَم
من سنه باغلا بالام
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
🏴🏴🏴🏴🏴
دوشوب اباالفضل ایشیم ایندی سنه
وار احتیاجیم منیم آق کفنه
یوبانما تز گل گوروم صورتیوی
قورخورام ئولم اوغول سن گلنه
قلبیمی غملر آلوب
آهیم عرشه اوجالوب
اَمَّ بنین آناوی
گل نجه گورقوجالوب
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
🏴🏴🏴🏴🏴
فلک بلایه سالوب باشیمی گل
یانیمدا اَیلش اوغول آزجا دینجل
اَلینکی یوخدی اَلیمدن یاپیشان
یارالی باشیوه قوی من چکوم اَل
یاره لی خسته بالام
قلب شکسته بالام
چیخمامیش جانیم اوغول
گل سینم اوسته بالام
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
🏴🏴🏴🏴🏴
گرک ئولیدیم سن ئولنده بالا
اوخیلا آندین سوکولنده بالا
یوز اوسته قولسوز یارالی بدنین
او قوملار اوستونه گلنده بالا
ئولمدی گرچه آنان
گوزلریم اولدی فغان
گونده یوزیول من ئولوب
هی دیریلم بالا جان
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
.
#زمینه #زمزمه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
سبک این شبا حال و هوای خونمون
حالا که افتاده آتیش غمی تو بین سینه
نوحه میخونم و نوحه غم دلم همینه
باز دوباره منو فاطمه صدا کنید چرا که
من دیگه امالبنین نیستم اهالی مدینه
الهی شکر
چه خیری توی زندگیم دیدم
چه برکتی تو بندگیم دیدم
حالا یه مادر شهیدم
پسرهامو
دادم برای پسر زهرا
تا نباشه تو کربلا تنها
حالا یه مادر شهیدم
پسرهامو_فدا کردم
فدای کر_بلاکردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باورم نمیشه که دست تو رو بریده دشمن
باورم نمیشه که چشم تو رو دریده دشمن
باورم نمیشه که تنها بودی و دوره کردن
رو تن زخمی تو بارون تیر باریده دشمن
ابالفضلم
شیرم حلالت قمر حیدر
پرچممو بردی تو بالاتر
دور سرت بگرده مادر
ابالفضلم
رشادت تو رو سپیدم کرد
شهادت تو رو سپیدم کرد
دور سرت بگرده مادر
فدای اون_غم چشمات
میخونم_نوحه غمهات
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_ام_البنین
شعر_سبک #نصیر_حسنی ✍
👇👇
.
#زمینه
#حضرت_ام_البنین_علیها_السلام
داره می کشم لحظه اخری
یه بغضی که می گیره راه نفس
خدا نگذره از همون تیری که
عصای سر پیریمو زد شکست
نمونده دیگه بعد کرببلا
انیسی به جز گریه زاری برام
از عباس خوش قامتم موند فقط
یه دونه سپر یادگاری برام
اباالفضل خوش قد و بالای من
بمیره برا دستت ام البنین
شنیدم که از پشت عمودت زدن
شنیدم که خوردی با صورت زمین
کجایی اباالفضل-اباالفضل کجایی
سر پیری واسم-نمونده عصایی
…….
شده کار من بیقراری فقط
همش تو بقیع روضه خونم برات
می گن اینقدر بی هوا زد که رفت
سه شعبه تا آخر نشست تو چشات
می گن تا تو بودی توی خیمه ها
حسین غریبم قدش تا نشد
کسی سمت خیمه قدم برنداشت
تا بودی یه گوشواره هم وا نشد
می گن تا که رفتی همه اومدن
یکی داد می زد می برم معجرو
یکی اونجا دنبال گوشواره بود
یکی دیگه برداشتش انگشترو
کجایی اباالفضل-اباالفضل کجایی
سر پیری واسم-نمونده عصایی
…….
می گن با تموم توون اومدی
می گن خیلی سعی کردی اما نشد
به دندون گرفتی تو مشکُ گلم
می خواستی که برگردی اما نشد
دیدی که چه جور آبرومونو برد
جلو فاطمه اخر اون مشک آب
می شینم با گریه می گم روبروش
بیا بگذر از بچه من رباب
رباب این روزا صورتش سوختهُ
نمی یاد اصن توی سایه دیگه
تکون می ده هی دستای خالیشو
می شینه یه گوشه با گریه می گه
کجایی علی جون-علی جون کجایی
دارم واسه تو-می خونم لالایی
#علی_زمانیان ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
👇