.
#وفات_حضرت_ام_البنین
بدون ماه قدم می زنم سحرها را
گرفته اند از این آسمان قمر ها را
چقدر#خاک سرش ریخته است، معلوم است
رسانده است به خانم کسی خبرها را
نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده
گرفته اند از این قد_کمان پسرها را
چه مشکل است که از چهار تا پسرهایش
بیاورند برایش فقط سپرها را
نشسته است سر راه و روضه می خواند
که در بیاورد آه آه رهگذرها را
ندیده است اگر چه ولی خبر دارد
سر عمود عوض کرده شکل سرها را
کنار آب دو تا دست بر روی یک دست
رسانده است به ما خانم این خبرها را
بشیر آمد و گفتی که از حسین بگو
ز#عون دم زد و گفتی که از حسین بگو
ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی
برای خانه مولا که انتخاب شدی
به خانه ولی الله اعظم آمدی و
دلیل عزت قوم بنی_کلاب شدی
به جای اینکه شَوی مُدعیه همسری اش
کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی
تنور خانه حیدر دوباره گرم شد و
برای چرخش دستار انتخاب شدی
چهار تا پسر آوردی برای علی
که جای فاطمه ام البنین شدی
دلت همیشه چنین شوهری دعا می کرد
تو مثل حضرت_صدیقه مستجاب شدی
اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت
میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت
تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد
به چادر عربیه تو خار گیر نکرد
تو را که فرق عــلی دیده ای و خون حسن
به غیر کرب و بلا هیچ چیز پیر نکرد
به احترام همان تکه بوریا دیگر
زمین خانه تو نیت حصیر نکرد
از آن زمان که شنیدی خزان گلها را
هوای کوی تو باغ دلپذیر نکرد
چه خوب شد که نبودی #کربلا بینی
که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد
به نعل تازه گرفتند تا بدنها را
به ضرب دست لگد میزدند زن ها را
.
.
#حضرت_ام_البنین
هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است
بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است
پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود
پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است
دست خالی ز در خانه ی لطفش نروم
دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است
رزق سالانه ی خود را ز درش می گیرم
سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است
زائر ماه، به عرشِ حرم الله شدن
به خدا در گِروِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است
حضرت زینب کبری شده "زِیْنُ الْحِیدَر"
قمر هاشمیون، زینت اُمُّ الْقَمَر است
آه، که سنگ مزارش شده خاک آلوده
خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است
کاش یک روز ببینیم، که سقاخانه
در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است
هر کجایی که سخن از ادب عباس است
مطمئنا پس از آن صحبت اُمُّ الْقَمَر است
پسرش آخر مردانگی و غیرت بود
هیبتش ارثیه ی هیبت اُمُّ الْقَمَر است
یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود
این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است
آن همه هیبت و رعنایی عباس ، چه شد؟
نقشی از قبر، فقط قسمت اُمُّ الْقَمَر است
لطمه ها زد ز غم روضه ی شاه بی سر
جای این داغ، روی صورت اُمُّ الْقَمَر است
شرم، از مادر اصغر بخدا پیرش کرد
مشکِ پاره سبب خجلت اُمُّ الْقَمَر است
"کاش می شد که کمی آب، به اصغر برسد"
این سخن، گوشه ای از حسرت اُمُّ الْقَمَر است
#رضا_قاسمی ✍
.
.
#شور
#امام_حسین علیه السلام
بند اول
با وهب که تو یه حد نیستم
ولی خیلی ام که بد نیستم
اومدم نوکر تو باشم
کاری غیر این بلد نیستم
من مال روضتم حمّال روضتم
روز و شبم حسین دنبال روضتم
برات تب میکنم
روزمو تو روضه هات شب میکنم
اگه قابل باشم
نوکریمو نذر زینب میکنم
من اونقد روسیام
حتی روم نمیشه تو هیئت بیام
دم در کفشای
گریه کن هاتو مرتب میکنم
امیری یا حسین(دم)
نوکرت مریض روضت شد
تا که چایی ریز روضت شد
پدر پیر عزاتون و
مادرم کنیز روضت شد
این خونه ی منه کاشونه ی منه
محشر بیا بگو دیوونه ی منه
تا گریه میکنم
اشکمو به زهرا هدیه میکنم
اگه قابل باشم
جونمو نذر رقیه میکنم
من اونقد رو سیام
حتی روم نمیشه تو هیئت بیام
برام بسه همین
به جدار تکیه تکیه میکنم
امیری یاحسین (دم)
چای روضت به گدا نوشه
این سماوری که میجوشه
تو بخارش حکمتی داره
این بخار ابر خطا پوشه
آرزوی منی آبروی منی
وقتی خیسه چشام رو در روی منی
خود فضلی حسین
سفره دار سفره ی بذلی حسین
تو آقای منی
ایضا آقای ابالفضلی حسین
من اونقد رو سیام
حتی روم نمیشه تو هیئت بیام
ولی دارم امید
به تو که شاه بلا عزلی حسین
امیری یا حسین(دم)
#محراب_ماکوئیان✍
👇👇👇
.
#شور
#حضرت_ام_البنین سلام_الله_علیها
◾️◾️◾️
تویی شهبانوی ماسوا ام بنین
فلک خاک مقدم شما ام بنین
یقین ابر و باد و مه و خورشید و فلک
غلامان عباس تو یا ام بنین
عجب دنیایی ، عجب روزایی
سر این سفره مهمونم
قشنگه دنیام ، رو بال ابرام
همینکه از تو میخونم
◾️◾️◾️◾️◾️
سلام خالق به ساحت ام بنین
بشر محتاج عنایت ام بنین
اگه عباسش به قلب لشکر میزنه
گرفته درس از شجاعت ام بنین
امیر لشکر ، شبیه حیدر
سپهدار کرببلاس
دلای بی تاب ، میگن با ارباب
بنفسی انت یا عباس
امیر قربانی فر✍
👇
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع
مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع
یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع
دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع
مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم
سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم
تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد
تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد
مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد
صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد
با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی
این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی
سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی
تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی
زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی
لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی
بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس
چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس
پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی
سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی
مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی
همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی
پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند
همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند
زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید
تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید
وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید
گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید
بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب
قدری آرام بخوان روضه برای ارباب
روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم
رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم
خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم
روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم
رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت
کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت
بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها
سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها
تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها
وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها
ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم
تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
#پوریا_باقری✍
.
زمان:
حجم:
620K
🏴وفات اُمُّ البنین🏴
در سبک
دور ای بهاریم گل یاسمنیم
✍شاعر : علی عبدی
🎤مداح: کربلایی محمدعلی فریدی
گل ای امیدیم منیم دادرسیم
دوشوب شماره اوغول بو نفسیم
گوزوم سَپَر سو گلن یوللاریوا
فدا اولوم من دوشن قوللاریوا
گل منه آغلا بالام
سینوی داغلا بالام
گوزلریمی دیمَرَم
من سنه باغلا بالام
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
🏴🏴🏴🏴🏴
دوشوب اباالفضل ایشیم ایندی سنه
وار احتیاجیم منیم آق کفنه
یوبانما تز گل گوروم صورتیوی
قورخورام ئولم اوغول سن گلنه
قلبیمی غملر آلوب
آهیم عرشه اوجالوب
اَمَّ بنین آناوی
گل نجه گورقوجالوب
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
🏴🏴🏴🏴🏴
فلک بلایه سالوب باشیمی گل
یانیمدا اَیلش اوغول آزجا دینجل
اَلینکی یوخدی اَلیمدن یاپیشان
یارالی باشیوه قوی من چکوم اَل
یاره لی خسته بالام
قلب شکسته بالام
چیخمامیش جانیم اوغول
گل سینم اوسته بالام
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
🏴🏴🏴🏴🏴
گرک ئولیدیم سن ئولنده بالا
اوخیلا آندین سوکولنده بالا
یوز اوسته قولسوز یارالی بدنین
او قوملار اوستونه گلنده بالا
ئولمدی گرچه آنان
گوزلریم اولدی فغان
گونده یوزیول من ئولوب
هی دیریلم بالا جان
امُّ البنینم اوغول
زار و غمینم اوغول
.
#زمینه #زمزمه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
سبک این شبا حال و هوای خونمون
حالا که افتاده آتیش غمی تو بین سینه
نوحه میخونم و نوحه غم دلم همینه
باز دوباره منو فاطمه صدا کنید چرا که
من دیگه امالبنین نیستم اهالی مدینه
الهی شکر
چه خیری توی زندگیم دیدم
چه برکتی تو بندگیم دیدم
حالا یه مادر شهیدم
پسرهامو
دادم برای پسر زهرا
تا نباشه تو کربلا تنها
حالا یه مادر شهیدم
پسرهامو_فدا کردم
فدای کر_بلاکردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باورم نمیشه که دست تو رو بریده دشمن
باورم نمیشه که چشم تو رو دریده دشمن
باورم نمیشه که تنها بودی و دوره کردن
رو تن زخمی تو بارون تیر باریده دشمن
ابالفضلم
شیرم حلالت قمر حیدر
پرچممو بردی تو بالاتر
دور سرت بگرده مادر
ابالفضلم
رشادت تو رو سپیدم کرد
شهادت تو رو سپیدم کرد
دور سرت بگرده مادر
فدای اون_غم چشمات
میخونم_نوحه غمهات
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_ام_البنین
شعر_سبک #نصیر_حسنی ✍
👇👇