eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4. سرود.mp3
3.94M
|⇦•رسیده پیکِ حق تعالی... علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۰ به نفسِ حاج عباس حیدرزاده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) از آه و از نالۀ بلبل معلوم است چون  ماتم حضرت  اُمّ کُلثوم است واویلا واویلا واویلا واویلا(2) ای دختر زهرا و حضرت حیدر ای زینب دوم آل پیمبر واویلا واویلا واویلا واویلا(2) مَدینَهُ  جَدّنا  لا تَقبَلینا فَبِالحَسَراتِ  وَ الاَحزانِ جِئنا واویلا واویلا واویلا واویلا(2) ای دختر و جان زهرای شهیده ای همسفر گشته با رأس بریده واویلا واویلا واویلا واویلا(2) ای شهر پیغمبر ای شهر مدینه دارم بسی غصه ها بر روی سینه واویلا واویلا واویلا واویلا(2) 🌴🌴🌴🌴🌴🍃🍃🍃🍃🍃 یوسف حق پرست (غریب)
ولادت حضرت امام باقر(علیه السلام) تاریخ ولادت بـدان كـه ولادت بـا سـعـادت آن حـضـرت روز دوشـنـبـه سـوم صـفـر يـا در غـرّۀ رجـب سـال پـنجاه و هفت در مدينه منوره واقع شد و آن حضرت در واقعۀ كربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مباركش گذشته بود، والدۀ ماجده اش حضرت فاطمه(س)دختر امام حسن مـجـتبى بود كه او را «امّ عبداللّه» مى‌گفتند و آن حضرت ابن الخيرتين و علوى بين علويين بود. از «دعوات راوندى» نقل است كه روايت شده از حضرت امام محمدباقر (ع)كه فرمود:روزى مادرم در زير ديوارى نشسته بود كه ناگاه صدايى از ديوار بلند شد و از جا كـنده شد، خواست كه بر زمين افتد مادرم به دست خود اشاره كرد به ديوار و فرمود نبايد فـرود آيـى ، قسم به حق مصطفى(ص)كه حق تعالى رخصت نمى‌دهـد تـو را در افـتـادن ؛ پـس آن ديوار معلّق در ميان زمين و هوا باقى ماند تا آنكه مادرم از آنـجـا بـگـذشت ، پس پدرم امام زين العابدين (ع)صد اشرفى براى او تصدّق داد. و نيز راوى از حضرت صادق (ع)روايت كرده كه روزى آن جناب ياد كرد جدّه اش مـادر حضرت امام محمدباقر (ع)را و فرمود:« كانَتْ صِدّيقَةً لَمْ يُدْرَكْ فى آلِ الْحـَسـَنِ عـليـه السـام مـِثـْلُهـا »؛ جـدّه ام صـدّيـقـه بـود و در آل حضرت حسن (ع)زنى به درجه و مرتبه او نرسيد. و بـه اسـانـيـد مـعـتـبـره از حـضـرت صـادق مـنـقـول است كه چون يكى از مادران ائمه (ع)به يكى از ايشان حامله مى‌شود، در تـمـام آن روز او را سـسـتـى و فـتورى حاصل مى‌شود مانند غش، پس مردى را در خواب مى‌بـيند كه او را بشارت مى‌دهد به فرزند داناى بردبارى ، چون از خواب بيدار مى‌شود از جانب راست خود از كنارۀ خانه صدايى مى‌شنود و گوينده آن را نمى‌بيند كه مى‌گويد حامله شدى به بهترين اهل زمين و بازگشت تو به سوى خير و سعادت است و بشارت باد تـو را بـه فـرزنـد بـردبـار دانـا. پـس ديـگـر در خـود ثـقل و گرانى نمى‌يابد تا آنكه نُه ماه از حمل او مى‌گذرد، پس صداى بسيار از ملائكه از خـانۀ خـود مـى‌شـنـود، چـون شـب ولادت مـى‌شـود نورى در خانه خود مشاهده مى‌كند كه ديـگـرى آن نـور را نـمـى‌بـيـنـد مـگـر پدران امام، پس امام مربع نشسته از مادر پديد مى‌گـردد، سـرش بـه زيـر نـمـى‌آيـد چـون بـه زمـيـن مـى‌رسـد روى بـه جـانـب قـبـل ، مـى‌گرداند و سه مرتبه عطسه مى‌كند و بعد از عطسه حمد حق تعالى مى‌گويد و خـتـنـه كرده و ناف بريده متولد مى‌شود و آلوده به خون و كثافت نمى‌باشد و دندانهاى پـيـشين همه روييده مى‌باشد، و در تمام روز و شب از رو و دستهاى او نور زردى مانند طلا ساطع مى شود. اسم شريف آن حضرت محمّد و كنيت آن جناب ابوجعفر و القاب شريفه اش باقر و شاكر و هادى است. و مشهورترين لقبهاى آن حضرت «باقر»است و اين لقبى است كه حضرت رسالت (ص)آن جناب را به آن ملقّب فرموده، چنانچه به روايت سفينه از جابر بن عبداللّه منقول است كه حضرت رسول (ص)به من فرمود: اى جـابـر! اميد است كه تو در دنيا بمانى تا ملاقات كنى فرزندى از من كه از اولاد حسين(ع)خـواهـد بـود كـه او را مـحـمـّد نامند يَبْقَرُ عِلْمَ الدّينِ بَقْرا؛ يعنى او مى‌شكافد علم دين را شكافتنى، پس هرگاه او را ملاقات كردى سلام مرا به او برسان! شـيـخ صـدوق (ره)روايـت كـرده از عـمـر بـن شـمـر كـه گـفـت : سـؤال كـردم از جـابـر بـن يـزيـد جـعـفـى كـه براى چه امام محمدباقر (ع)را باقر نـامـيـدنـد؟ گـفت : به علت آنكه بَقَرَ الْعِلْمَ بَقْرَا اى شَقَّهُ وَ اَظْهَرَهُ اَظْهارا؛ شكافت علم را شـكـافـتـنى، و آشـكـار و ظاهر ساخت آن را ظاهر كردنى، به تحقيق حديث كرد مرا جابر بن عـبـداللّه انـصـارى كـه شـنـيـد از رسـول خـدا (ص)كه فرمود: اى جابر! تو زنده مى‌مانى تا ملاقات مى‌نمايى پسرم محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابـى طـالب (ع)را كـه معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات كردى او را از جانب من او را سلام برسان، پس جابر بن عبداللّه آن حضرت را در يكى از كوچه هاى مدينه بديد و گفت : اى پسر! تو كيستى ؟ فرمود: محمّد بن على بن الحـسـين بن على بن ابى طالب(ع)هستم، جابر گفت : اى پسرك ! با من روى كن ، آن حضرت بـه او روى كرده گفت روى واپس كن! چنان كرد، عرض كرد: سوگند به پروردگار كعبه كـه ايـن شـمـايـل و خـصـال رسـول خـدا (ص)اسـت، اى فـرزند! رسـول خـدايـت سـلام رسـانـيـد. فـرمـود: مـادام كـه آسـمان و زمين بر جاى باشد سلام بر رسـول خـدا بـاد و بـر تو باد اى جابر كه تبليغ سلام آن حضرت نمودى، آنگاه جابر بـه آن حـضـرت عـرض كـرد:« يـا بـاقـِرُ اَنْتَ الْباقِرَ حَقَّا اَنْتَ الَّذى تَبْقَرُ الْعِلْم بَقْرا !».
خشکی‌ام رفت و وصل دریا شد سردی‌ام رفت و فصل گرما شد فارغم از خودم خدا را شکر آسمانی شدم خدا را شکر آمدی و دلم نجات گرفت باز هم مرده‌ای حیات گرفت ای حیات مجدد دنیا دومین یا محمد دنیا «یا مَن اَرجویِ» آستان لبم پنجمین رکعت نماز شبم ای که تنها خدا شناخت تو را مثل بیت‌الحرام ساخت تو را قافیه های بیت ما تنگ است در مقامت کمیت هم لنگ است ای نسیم پر از بهار حسین حسنی زادۀ تبار حسین قبلۀ مردم مدینه تویی حسن دوم مدینه تویی ای ظهور پیمبر اکرم حاصل وصلتِ دعا و کرم مادرت دختر کریم خدا پدرت حضرت کلیم خدا وسط هفته‌ها برای منی التماس سه شنبه‌های منی سر شب فکر نور تو بودم فکر شب های طور تو بودم خواب سجادۀ تو را دیدم صبح دیدم کنار خورشیدم ای نماز پر از قنوت حسن حاصل چلۀ سکوت حسن تو تولای دفترم هستی قسم نون والقلم هستی (علی اکبر لطیفیان)
عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من پنجمین خورشید تا گل کرد در شب‌های من آیه‌ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان روشنی پاشید بر آیینۀ سیمای من فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین حضرت حق گفت: "او نوری‌ست با امضای من" وارث بوی بهشت‌ست و خِرَد میراث اوست سیب شیرینی‌ست او از شاخۀ طوبای من قاف غیرت، بحـــر حیرت، کهکشان حکمت‌ست باقر نور است، بشنو از لبش آوای من فصل لبخند گل پنــجم، امام باقرست پنجمین خورشید، زد لبخــند بر دنیای من تشنۀ یک جلوه از خورشید سیمای توأم ای طلوع پنجمین ! ای حجّت فردای من (رضا اسماعیلی)
نور الله الصمد شد جلوه گر از عرش اعلا از وجود او خدای لَم یَزل «مَنَّ عَلَینا» ز یُمن مقدمش، جهانی شد رفیع دلم پر می‌زند، سوی خاک بقیع امام باقر مدد ربِّ صلِ علی محمد ، محمدٍ و آلِ محمد زادۀ مدینۀ علم و شکافندۀ علم‌ست بندۀ ربّ علیم و آفرینندۀ علم‌ست مدینه گل فشان، ز عِطر و بوی او علی ابن الحسین، ببوسد روی او امام باقر مدد ربِ صلِ علی محمد ، محمدٍ و آلِ محمد از رسول خاتم آورده تحیّت بر تو جابر ربنا صلِ علی سَیدنا حضرت باقر محبت بر تو دین ، محمد بر تو نام ز ما بر تو درود ، ز ما بر تو سلام امام باقر مدد ربِ صلِ علی محمد ، محمدٍ و آلِ محمد (میثم مؤمنی نژاد)
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم بر علم مصطفی باب تو بود باب وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم در بزم تشنگان از باده‌های فضل پر گشته از تو جام، یا باقرالعلوم با احتجاج تو، اسلام آورد ترسا به کوه شام، یا باقرالعلوم خود راسخون علم، تعلیم دیده‌اند نزد تو ای امام، یا باقرالعلوم هم حوزه‌های علم، هم حلقه‌های درس گیرند از تو وام، یا باقرالعلوم مهر تو از ازل، نور تو تا ابد فیضت علی الدوام، یا باقرالعلوم در بزم علم و دین، پیوسته می‌رود نامت به احترام، یا باقرالعلوم ای حضرت کریم ای فضل تو عمیم وی رحمت تو عام یا باقرالعلوم قرآن ناطقی، عین الحقایقی ما جمله تشنه کام، یا باقرالعلوم خورشید شیعه‌ای، زهرا ودیعه‌ای ظِلّ تو مستدام یا باقرالعلوم (محمد سعید میرزایی)
نام تو هر شب، ببرم بر لب، هنگام راز و نیازم بده از جامت، که شده نامت، هر لحظه ذکر نمازم گل پیغمبر، ثمر حیدر، جان و جانانۀ زهرا(2) گل داداری، محرم یاری، زیبا مرآت خدایی تویی آئینه، مه دیرینه، ای یار کرببلایی گل پیغمبر، ثمر حیدر، جان و جانانۀ زهرا(2) به گدای خود ز نِدای خود جانی تازه بده مولا ز عطای خود ز صفای خود جام کوثر بده بر ما گل پیغمبر، ثمر حیدر، جان و جانانۀ زهرا(2) (محمدعلی شهاب)
مرغ دلم، کشیده پر، به کوی تو، کند سفر تا که عزیز فاطمه، دمی مرا کند نظر مدینه بارگاه تو، چشم ملک به راه تو هر دو جهان، ستاره‌ای به گِرد روی ماه تو ماه شبستان منی صفای بستان منی همه چو خار راه تو گل گلستان منی (باقرآل مصطفی)4 به گوشه گوشۀ دلم حک شده نقش نام تو کمند آرزوی تو کشد مرا به دام تو ذکر من و ترانه‌ام نغمۀ عاشقانه‌ام عشق تو زندگیِ من یاد خوشت بهانه ام خلقت من برای تو هستی من ولای تو باقر آل فاطمه وجود من فدای تو (باقرآل مصطفی)4 تو قبله گاه هر دلی کشتی عشق و ساحلی به هر چه مه روی جهان تو بهترین شمایلی دو عالم از برای تو سجده کند به پای تو نه ما و اهل آسمان عاشق تو خدای تو هستی همیشه دلبرم ای سایۀ روی سرم تاج سرم نیلوفرم ای یار از جان بهترم (باقرآل مصطفی)4 (ابراهیم حسنی)
برخیز نگارا که بهار طرب آمد عید عجم و جشن نشاط عرب آمد از کثرت انوار یکی روز و شب آمد پایان جمادی شد و ماه رجب آمد ماهی که شود ملک جهان خُلد مُخلد از یمن قدوم دو علی و دو محمد بر اهل ولا عید مؤیّد شده امشب در جلوه رخ داور سرمد شده امشب لبخند عیان بر لب احمد شده امشب میلاد همایون محمد شده امشب در دامن خورشید، عیان قرص قمر شد فخر دو جهان سید سجاد پدر شد امشب صدف بحر ولایت گهری زاد یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد در خانۀ خورشید ولایت قمری زاد یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد این است که دو فاطمه را نور دو عین است پور دو علی باشد و نجل حسنین است این گوهریکدانۀ دریای عقول است در مکتب دین دوستی‌اش اصل اصول است ماه دو علی مهر دل آرای رسول است فرزند حسین است و عزیز دو بتول است مولای همه عبد خداوند مقام است تا حشر امام است امام است امام است این محور دین اختر تابندۀ علم است در قلب زمان نور فزایندۀ علم است آرندۀ علم است و نمایندۀ علم است گویندۀ علم است و شکافندۀ علم است در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش پیغمبر اسلام فرستاده سلامش دشمن به عداوت خجل از کثرت خیرش فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش جبریل امین گم شده در وادی سیرش شیرینی جان قصۀ شیرین عُزیرش علم همه یک قطره ز دریای کمالش دیوانه شود عقل به توصیف جمالش ای گوهر شش بحر و یم هفت دُرِ ناب ای سائل انوار رخت مهر جهانتاب بی مهر تو طاعات، چو نقش آمده بر آب خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب فرزند پیمبر پدر هفت امامی هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی (حاج غلامرضا سازگار)
ذکر ولی عصر(عج) ای خوشا سر گذارم بپای شما ای خوشا جان دهم من برای شما حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) قاب قلبم به ذکر شما پُر شده‌ست بر لبم نامتان معدن دُر شده‌ست حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) یادتان سرزمین سپاس و سلام با شما نعمت حق برایم تمام حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) زیب و زینت گرفتم ز یاد شما پایه‌ام محکم از اعتقاد شما حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) جمعه هایت به قلبم که دم می‌دهم مادرت فاطمه را قسم می‌دهم حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) راه بی راهه را می گذارم کنار بلکه راه دلم را رسانم به یار حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) صاحب اصلی قلب من مهدی است یار من صاحب خُلق خوش عهدی است حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) حُبّ ما رونق از یک اشاره گرفت دل پس از مُردگی جان دوباره گرفت حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) من ز پروانگان شما کمترم از شعف گرد آنان بجان می‌پرم حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) تا نگاه آورم خوش به دریای عشق می‌دود آنچنان سویتان پای عشق حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) نذر دل می‌کنم تا به پروانگی گر شوم خادم و نوکر خانگی حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) از شهیدان گرفتم چگونه، کجا می‌شود سفرۀ وصلِ عشقت بپا حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) ساده کن وصل و دیدار خود مهدیا بی نوا جز کلافی ندارد نوا حجة بن الحسن مهدی فاطمه (2) (مجیدطاهری)
آرم سخن به‌نام تو، یا باقرالعلوم تا گویم از مقامِ تو، یا باقرالعلوم گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم ای نام تو محمَّد و خوی تو احمدی ایثار دَرگهت، صلوات محمَّدی ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین حاکمِ به ممکناتی و عالِم به عالَمین مشمول رحمت تو هم‌آن باشد و هم‌این تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین سیمای تو که مَطلَعُ‌الاَنوار سرمدی‌ست آیینۀ کمال و جمال محمَّدی‌ست ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت مِهر فلک پدیدۀ نور سیادتت ماه رجب طلیعۀ روز ولادتت ماهی که باب لطف خدا، باز می‌شود با سال‌روز جشنِ تو، آغاز می‌شود... ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین زینت‌فَزای انجمن زین‌العابدین چشم و چراغ محفل مولای ساجدین بر دو امام، ذاتِ شریف تو مُنتسب کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب آوازۀ عدالت و وجدان، ندای تو پیک امیدبخش بشر شد صدای تو در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَدیحت کلام‌ها از ما به حضرتت صلوات و سلام‌ها پیدا ز نسل پاک تو آمد امام‌ها پروردگان مکتب عِلمت هشام‌ها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُمن دانش تو، شکافندۀ علوم... ای معنی نماز بیا و نماز کن روی نیاز بر در آن بی‌نیاز کن دستی برای عرض تمنّا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم اما دقایقی که به سوی تو رو کنم از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم هر چند رو سیاه ولی من موّحدم مدّاح اهل‌بیت، غلامت «مؤیّدم» ✍مرحوم
بگو به نور که ماه تمام آمده است که صبح آمد و پایان شام آمده است برای شیعه دوباره امام آمده است تمام فقه و اصول و کلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است پدر حسینی و مادر سلاله‌ی حسن است اویس‌وار زمین در هوای او قرن است غلام خانه‌ی او بودن آرزوی من است تجسم همه‌ی احترام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است سراسر از برکات خدا پر است زمین اگر که در صدف آسمان دُر است زمین به نور اوست که گرم تبلور است زمین دوباره رحمتی از جنس عام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دمیده است به دنیا دم خدادادی به هر خرابه رسیده هوای آبادی هزار شکر خدا را که خوب استادی_ _برای این همه شاگرد خام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است چقدر در وجناتش خدا نمایان است اسیر جذبه‌ی او کافر و مسلمان است رسیده آن که امید گناهکاران است دوباره بوی علی بر مشام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است رسیده است امامی که نافذ است و بصیر نکرده حرف خدا را به رأی خود تفسیر نمی‌شود به کلام بنی‌امیّه اسیر برای مذهب شیعه قوام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به حکم آیه‌ی تطهیر پاک یعنی او که پنجمین گُهر تابناک یعنی او برای سنجش ایمان ملاک یعنی او ملاک حد حلال‌وحرام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به علم و حلم و تمام فضائلش به جلوه‌های پیمبرخصائلش صلوات به نور چهره‌ی چون ماه کاملش صلوات که موعد صلوات و سلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است * * همان که وقت جسارت، حضور خواهد داشت که در مسیر اسارت، حضور خواهد داشت زمان کشتن و غارت، حضور خواهد داشت بیا که راوی غم‌های شام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است خدا کند که شب انتظار سر برسد سپیده سر بزند، نوبت سحر برسد خدا کند که به زودی به ما خبر برسد: به صف شوید دم انتقام آمده است امام مهدی علیه‌السلام آمده است ✍
ماه رجب ماه خدا آمده عرش خدایی به ندا آمده  جمله ملائک به سما در خروش  می رسد این الرجبیون بگوش هر که در این ماه شود روزه دار اهل بهشتی شود ورستگار اول مه خانه زین العباد(ع) وز قدم کودک او گشت شاد کودک او حضرت باقر(ع) بود بر علما رهبر فاخر بود سوم مه گشته امامی شهید هادی(ع)گل باغ امید روز دهم آمده دنیا جواد(ع) ابن رضا(ع)رهبر نیکو نهاد سیزده ماه رجب شیر حق روح عدالتگر وشمشیر حق آنکه بود نام نکویش علی(ع) عشق پیمبر(ص) وخدا را ولی کعبه شرف یافت به میلاد او ماه رجب پر شده ازیاد او پانزدهم دیده ما پر نم است زینب مظلومه رها از غم است در مه خون جام بلا سر کشید ماه خدا سوی خدا پر کشید بیست وپنجم غم ما لازم است چونکه شهید ره حق کاظم (ع)است مبعث طه که زاعیاد ماست بیست وهفتم زرجب یاد ماست روز نمایانی دین خداست در همه جا جشن خدایی بپاست الغرض این ماه چو پایان رسد وقت شکوفایی شعبان رسد شاعر : اسماعیل تقوایی
🌹 🌹 ✍شاعر:مرضیه عاطفی 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع) خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت باقر العلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع) میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت آسمان آمادهٔ ثبت احادیث تو شد جرعه جرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند تا شدند علامه ها شاگردِ پایِ منبرت در کنار مهربانی بسکه داری معرفت میرسد هر بار سائل میشود عاشقترَت دستهایت رفت بالا با مناجات و درست در همان ثانیه می بخشید دستِ دیگرت حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت گفته ای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت!
امام زمان علیه السلام دی 402فاطمیه کرج .mp3
3.67M
🌹 🌹 🎤مداح :حاج احمد صفاری 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 🌼 تو بیا تا گره از کار دلم وا گردد 🌼 سبب وصل به دلدار مهیا گردد 🌼 دمد از خاک، گل و سبزه به یُمن قدمت 🌼 آسمان آبی و خوشرنگ چو دریا گردد 🌼 چشمها منزل خورشید جمال تو شود 🌼 عالمی خیره به تو ،غرق تماشا گردد 🌼 یوسف خویش به نسیان بسپارد یعقوب 🌼 غرق در حُسن رخ یوسف زهرا گردد 💚اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌹 🌹 ✍شاعر:حاج غلام رضا سازگار 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد فروغ حسن خدا از جمال چار امام ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟ چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام امـام باقـر یعـنی محـمد دوم امام باقر پنجم وصی خیرالانام امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام امام باقر یعنی امام علم و عمـل امام باقر یعنی رسول خون و قیام مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟ ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام اگر از او نستانند جام در صف حشر می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام به زائران حریمش در آفتاب بقیع پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد ساقی! بیا شراب محبّت مرا بریـز به کام به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها شود به امرغلامش سمند گردون، رام به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام» ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح گرفته علم، ز لب‌های جانفزایش کـام مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده سلام داده محمد بـه آن امـام همام چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید که شد به دیدۀ او شام، تیره‌تر از شام بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند میثم اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام