تقدیرمو رقم بزن سینه زنی
تقدیرمو رقم بزن حال بُکاء
هرچی برام نمینویسی بنویس
شبای جمعه حرم کرب و بلا
به همونی که دوسش داری
به همونی که دوسش دارم
جونمم بدم براش بازم
بیشتر از اینا بدهکارم
ای جانم به کربلا ، ای جانم به حسین
هیچ وقت کم نمیشه از ایمانم به حسین
... ای جانم حسین حسین ، ای جانم حسین ...
تقدیرمو رقم بزن شهر نجف
تقدیرمو رقم بزن امام رضا
این شب قدری بنویس یه کاظمین
این شب قدری بنویس یه سامرا
عاشق هروله و شور و
عاشق سینه زنی ام من
همه عالم بدونن اینو
حسنی ام حسینی ام من
ای جانم به بقیع و ای جانم به حسن
هیچ وقت کم نمیشه از ایمانم به حسن
... ای جانم حسن حسن ، ای جانم حسن ...
#شور
#امام_حسن
#امام_حسین
@Asheghane_hazrat_zeynab
زمان:
حجم:
531.4K
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
نوحه شهادت امام کاظم علیهالسلام
بـه دعـــای پُــر خــیــر مـــادرم
سر سفرۀ موسی بن جعفرم
مدیـون خودشو پـسرشم
تا خون تو رگمه نوکرشم
هو باب نجات ماسوا الله روحی بفدا
هو باب الحوائج الی الله روحی بفدا
** بند دوم **
گوشۀ حرمش آشیونمه
گنـبـد آقا سقف خونمه
ممنون خودشو کرمشم
جـارو کش دم حـرمـشم
با آقامون کسی نمیشه گمراه روحی بفدا
هو باب الحوائج الی الله روحی بفدا
** بند سوم **
درِ خانۀ موسی ابن جعفریم
مگه میشه که دست خالی بریم
داره رضایت فــاطـمــه رو
پس کربلا میبره همه رو
از آقا دست ما نمیشه کوتاه روحی بفدا
هو باب الحوائج الی الله روحی بفدا
شاعر: سید مهدی خسینی
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
﷽
در مدح حضرت زینب کبری (سلام الله)
شعر از حاج غلامرضا سازگار
و اجرا شده در پست بعد توسط کربلایی حسین ادیبی زنجانی
روایت است که یک روز حضرت زهرا
رسید گریه کنان نزد خواجۀ دو سرا
گرفته بود به برش زینب عزیزش را
چه زینبی که ستوده فلک کنیزش را
جمال فاطمی او شبیه مادر بود
ولی ز اشک، دو چشمش دو بحر گوهر بود
بگفت فاطمه در محضر رسول خدا
که ای به خاک تو جان تمام خلق فدا
رسیده فاطمه ات از غصّه جان بر لب
چرا نمی شود آرام دخترم زینب
هماره از دل او آه و ناله برخیزد
بر وی دست من از صبح اشک می ریزد
نبی گشود دو دست و ز دامن زهرا
به روی سینه چو قرآن گرفت زینب را
گرفت در بغل او را به احترام تمام
صدای گریۀ او لحظه ای نشد آرام
علی گشود دو دست و ورا گرفت ببر
نشد خموش دمی بر فراز دست پدر
حسن رسید ز بابا گرفت او را باز
ولی نگشت خموش آن همای وحی حجاز
به سینه ناله و اشکش ز دیده جاری بود
که سیّدالشهّدا دست های خویش گشود
گرفت خواهر خود را چو جان خود در بر
کشید دست نوازش و را به صورت و سر
چنانکه بحر خروشنده اوفتد ز خروش
صدای طوطی وحی مدینه شد خاموش
ز روی شانۀ جدّ و اب و برادر و مام
به وصل گمشدۀ خود رسید و شد آرام
گمانم آنکه به او با اشاره گفت حسین
که وقت گریه تو نیست ای فروغ دو عین
هنوز شعله ی آتش بر این سرا نزدند
هنوز مادر مظلومۀ تو را نزدند
هنوز غربت حیدر ندیده گریه مکن
کبودی رخ مادر ندیده گریه نکن
نگاه دار بر آن لحظه اشک و زمزمه را
که بشکنند در این خانه دست فاطمه را
مریز اشک و مزن ناله و مکن زاری
هنوز از سر بابا نگشته خون جاری
هنوز خون به دل زار ما نکرده کسی
هنوز فرق علی را دو تا نکرده کسی
شرار آه تو روزی ز سینه برخیزد
که از گلوی حسن لخته لخته خون ریزد
سرشک دیده میفشان به برگ یاسمنت
هنوز تیر نباریده بر تن حسنت
صبور باش میفشان سرشک از دیده
هنوز جسم حسینت به خون نغلطیده
زمام گریه نگهدار تا که در گودال
کنند سم اسبان تن مرا پامال
زمان گریه ی تو لحظه ایست خواهر من
که بوسه گیری از پاره پاره حنجر من
هنوز نیزه به کتف و به شانه ات نزدند
کنار پیکر من تازیانه ات نزدند
هنوز شام بلا را ندیده ای زینب
هنوز طشت طلا را ندیده ای زینب
هنوز پیش رویت اهل شام صف نزدند
هنوز پای صدای حسین کف نزدند
هنوز سنگ بلا بر سرت نباریده
هنوز کوفه به اشک غمت نخندیده
مریز اشک بصورت ز دیده پیوسته
هنوز چوبۀ محمل سر تو نشکسته
اگر چه دختر زهرا ز گریه شد خاموش
ولی درون وجودش چو بحر داشت خروش
پس از گذشت زمان روزگار پیرش کرد
به دشت کرب و بلا عاقبت اسیرش کرد
اگر چه کوه بلا دمبدم کشید به پشت
خدا گواست که داغ حسین او را کشت
در آخرین دم خود یاد نازنین بدنی
به روی سینۀ خود داشت کهنه پیرهنی
چه کهنه پیرهنی پاره پاره چون جگرش
گرفته بود چو جان عزیز خود ببرش
به وقت مرگ نگاهش به دشت و صحرا بود
در انتظار قدوم عزیز زهرا بود
به سینه داغ غم لاله های رعنا داشت
در آخرین نفسش ذکر واحسینا داشت
تمام هستی خود را به راه جانان داد
نگاه کرد به روی حسین تا جان داد
دوبار دختر زهرا ز گریه شد آرام
یکی به شهر رسول خدا یکی در شام
جهان به ماتم او غرق آه و زاری باد
سرشک دیده «میثم» هماره جاری باد
شعر از حاج غلامرضا سازگار
و اجرا شده در پست بعد توسط کربلایی حسین ادیبی زنجانی
@Asheghane_hazrat_zeynab
کربلایی حسین ادیبی_ فارسی _ شنیدنی.mp3
زمان:
حجم:
20.45M
﷽ این را از دست ندهید
🎤 حسین ادیبی
شعر فارسیِ زیبا و شنیدنی
از حاج غلامرضا سازگار
🕌حسینیه ی موسی بن جعفر(ع)
هیئت بیت الاحزان زنجان
@Asheghane_hazrat_zeynab
گروه سرود به رنگ آسمانسرود زیبای جانم ایران ۲ .mp3
زمان:
حجم:
8.66M
سرودِ زیبای #جانمایران۲ 🇮🇷
مناسب برای ایام دهه فجر باصدای:
سیدامیرارسلانمیرهاشمینسب
وباجمعخوانیِ:گروهسرودِبهرنگآسمان
برای اطلاع از نحوه برگزاری پویش در کانال اطلاع رسانی،با ما همراه باشید.🤩
•کانون فرهنگی به رنگ آسمان•
┏⊰✾💙☁️⊱━━━━━━┓
گروه مداحی (مجمع الذاکرین) اهلبیت، ع،
قوانین گروه👉🏻
تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔⛔
درصورت مشاهده حذف از گروه❌❌❌❌❌❌ا
─┅─⊱✤ ⃟ن ⃟ ✤⊰─┅
https://eitaa.com/joinchat/3464298690C2efb4a55b4
با مدیریت:شعبانپور ↶
@Haram75
─┅⊱✤✤✤⊰┅─
.
#امام_حسین علیه_السلام
#غزل
اگر بحال گدایت دعا کنی خوب است
ترحمی به من بی نوا کنی خوب است
مرا که در همه جا گفته ام غلام تو ام
به اسم نوکر کویت صدا کنی خوب است
دلم گرفته از این شهر دور از حرمت
مرا روانه ی کرببلا کنی خوب است
به غیر اشک عزای تو را نمی خواهم
مرا به درد و غمت مبتلا کنی خوب است
شلوغی صف محشر پی تو میگردم
میان خلق مرا هم جدا کنی خوب است
اگر چه رو سیهم جان مادرت سوگند
تفضلی ز کرم بر گدا کنی خوب است
منو جدایی بزم عزا خدا نکند
همین که در به در روضه ها کنی خوب است
#الیاس_کریمی ✍
.
.
#حضرت_رباب
شعر محاوره مرثیه حضرت رباب سلام الله علیها
من یه مادرم، یه مادرِ شهید...
که شدم از داغ یاسم موسفید
گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ
که قدِ منو حسین هردو خمید
گلِمنکِیطاقتسهشعبهداشت؟
سُرخمیشدگلوش،نمیشدبوسهکاشت!
خدا لعنت کنه این حرمله رو..
بَدجوری تیر و روی گلو گذاشت
آخ.. مِن الاذن الی الاذن.. سرت
آخ.. مِن الورید الی الورید.. پرت
هی تلظی کردی، دست و پا زدی
آخ.. بمیره از غم تو مادرت...
مگه تو ثمر نداری حرمله؟!
از دلم خبر نداری حرمله...
پسرم شیشماهه بود با تیر زدیش،
مگه تو پسر نداری حرمله؟!
حرمله خدام عذابت بکنه
الهي خونه خرابت بکنه..
هم علیمو کُشتی،هم آب ندادی
خدا توی آتیش آبت بکنه
همه ایستادن و داغمو دیدن
سر شیشماهمو با تیر بریدن
یکی سرسلامتی بهم نگفت
همهبهاشکچشاممیخندیدن
چقدر غصه و غربت کشیده...
این حسینِ که مصیبت کشیده
یهقدم میرفت، دوباره برمیگشت
خیلی از رباب خجالت کشیده
چطوری تنترو توخاک بذاریم؟
بعد تو علی دیگه غصه داریم..
یه باره دیگه بخند برای ما...
من و بابائیت مگه دل نداریم!
سر قبرت حالا هِقهِق می کنم
یادِ خاطرات سابِق می کنم
کاشکی نبش قبر نشی با نیزه ها
من از این غُصهی تو دِق می کنم
مثل زهرا تو رو بی هوا زدن
چون عمومُحسن تویِبلا زدن
با سهشعبه زدنِت، ولی دیگه..
سر تو چرا به نیزه ها زدن؟!
میونِ بلا.. دیگه نبینمت
زیرِ دستوپا..دیگه نبینمت
جای تو، تو آغوش مَنِ گُلم
روی نیزهها.. دیگه نبینمت
هیباعمهزینبازچشات میگم
دارم از خندهی رو لبات میگم
روی نیزه، عمو لالا میخونه..
پای نیزه، من لالا برات میگم
لالا لالا لالایی علی بخواب
لالا لالا لالایی.. جانِ رباب
کاش نبینم روی نیزه ای، تو هم..
نبینی دست منو بین طناب
از روی نیزه نیفتی پسرم
نیزه میلرزه نیفتی پسرم
کمی طاقت بیار اینجا پُرِ از..
..چشمایِهرزه،نیفتی پسرم
زیرِآفتابمیشینمآب نمیخوام
شبا دیگه نور مهتاب نمیخوام
وقتیکه تو خوابیدی بهزیرِخاک
مندیگهبهاینچشامخوابنمیخوام
بعد تو ربابْ هم بییاوره
بعد تو چشم رقیه هم تَره
مثل زینب که برادر نداره
بعد تو سکینه بی برادره..
چطوری خاطرههاش یادم بره؟
چطوری اشک چشاش یادم بره؟
تصویرش هنوز توی ذهنِ مَنِ...
چطوری زخم لباش یادم بره؟
تَرکِ لباش مگه یادم میره..!
بغضِتوصداشمگهیادممیره..!
هر چی از یادم بره ولی آخه..
آخریننگاش مگه یادم میره...!
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#حضرت_علی_اصغر
#محاوره_ای
.
.
#زمینه
#حضرت_رباب سلام الله علیها
سلام ای بانوی صبر و عزا
سلام ای کوهِ اَندوه و بلا
فدای رنج و غُصه و غمِت
تویی اوجِ روضه ی کربلا
تو دلخونی.. بمیرم تو محزونی.. بمیرم
علی اصغر.. نداری پریشونی.. بمیرم..
آب می بینی گریه می کنی
سراب می بینی گریه می کنی
طفل می بینی ضجه می زنی
خواب می بینی گریه می کنی
یا مظلومه.. یا رباب..
مگه میشه از یادِ تو بِره...
زمانی که شد دلها غُصهدار
بهروی دست بابا پَر میزد
علی اصغر با قلبی بیقرار
هنوز لالا.. میخونی نداری تو.. توونی..
به یادِ ذبحِ عطشان زیرِآفتاب..میمونی
تیر می بینی گریه می کنی
شمشیر می بینی گریه می کنی
ذبح می بینی ناله می زنی
تو شیر می بینی گریه می کنی
یا مظلومه.. یا رباب..
اگه حرمله از یادت بِره..
نِمیره از یادت اون نیزهدار
کنارِ سر عباس و حسین
میزد بر نیزه سرِ شیرُخوار
چِقَد ناله.. کشیدی پایِ نیزه.. خمیدی
توی طشتِ طلا هم.. حسینترو..تو دیدی
چوب می بینی گریه می کنی
طناب می بینی گریه می کنی
طشت می بینی لطمه می زنی
شراب می بینی گریه می کنی
یا مظلومه.. یا رباب..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#زمینه_حضرت_رباب
👇
.
#نوحه
#حضرت_رباب سلام الله علیها
بانویِ خیر و ثواب نورِ دلِ بوتراب
همسرِ ارباب عشق سیدتی یارباب
کوهِ کرامت تویی... اوج شهامت تویی
روح حجاب و عفاف اُسوهی عفت تویی
سیدتی یا رباب...
بانیِ جود و عطا منبعِ فیض و سخا
در تو نمایان شده خصلت خیرالنساء
مادر اصغر شدی بانویِ برتر شدی
به کربلایِ حسین تو نام آور شدی
سیدتی یا رباب...
داغ و بلا دیده ای ظلم و جفا دیده ای
سر و تنِ اصغرت زِ هم جدا دیده ای
به روی دستِ پدر دیدهای با چشمِ تَر
به تیرِ حرمله شد بُریده رأس پسر...
سیدتی یا رباب...
به غصه گشتی دچار شدی اسیرِ اغیار..
تو سر شش ماهه را دیده ای نیزهسوار
به شام و کوفه چرا؟ به غم شدی مبتلا
مگر تو دیدی سری.. میانِ طشت طلا؟!
سیدتی یا رباب...
توییبهشیعهشفیع مقام تو شد رفیع
کرببلایم ببر... بحق طفل رضیع
به شیعه بنما دعا به حق رأس جدا
ملتمس تو شدم مرا ببر کربلا..
سیدتی یا رباب...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#نوحه_حضرت_رباب
👇👇👇👇👇👇