حجت الاسلام میرزامحمدی12-mirzamohammadi-rozehrooz1(rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
7.22M
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِن الماءِ مَنَعُوکَ
تمام محشر رو بیبی دو عالم
به هم میریزه
به طوریکه اختیار محشر از آن فاطمه میشه
حجتالاسلام میرزامحمدی
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِن الماءِ مَنَعُوکَ
تمام محشر رو بیبی دو عالم
به هم میریزه
به طوریکه اختیار محشر از آن فاطمه میشه
روز اول، با مادرش فاطمه یه عهد و پیمان ببند
بگو فاطمه جان شما لحظه جان دادن نگران ابیعبدلله بودی
به امیرالمومنین سفارش کردی
وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ
یعنی علی جان حسینم رو فراموش نکن
بگو بیبی جان
از همین روز اول سال میگم
أبَد وَالله ، یَا زَهــــرا مَا ننسی حُسَیناً
بلا نبینی انشالله
انشالله محشر هم دونه دونه گریه کنا دستشون رو بیارند بالا به مادرش فاطمه اینگونه نشون بدند
بریم سر سفره مسلم بن عقیل...
انشالله وعده همهمون زاویه مسجد کوفه
اونجایی که هم سرش رو،
هم بدنش رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند...
تو کوچه ها سرگردون داره میاد تشنگی بهش غلبه کرد
اومد در خانه پیرزنی توقف کرد،
دید این پیرزن مضطربه بیرون خونه گویا منتظره...
گفت پیرزن
آبی داری به من بدی یا نه
این سِقایت تشنه لب تو روایات پیغمبر از افضل اعماله
فرقی هم نمیکنه این تشنه مسلمان باشه یا نه،
بلافاصله طوعه به این فضیلت عمل کرد
تا آب رو داد دست سفیر حسین
آنقدر تشنه بود که آب رو وقتی نوشید
پیرزن دید گویا سفیر حسین هم منتظره
آی مرد حالا که رفع حاجت شد
چرا خونت نمیری؟
شبه خوب نیست اینجا توقف کنی.
من میخوام بگم طوعه اگه خوب نیست یه مرد نامحرم جلو خونه ات توقف کنه
پس تو ایکاش مدینه بودی
هان...
به این میگن مستمع خبره
اونجایی که سیصد مرد نامحرم در خونه فاطمه نه توقف کنند،
هجوم آوردند...
دونه دونهشون سبقت میگرفتند بر کتک زدن فاطمه...
دونه دونه شون همت میکردند
یه جوری ضربه بزنند
که دیگه کسی مانع ورود اینا به خانه نشه...
دیگه برات نگم چه کردند...
مگه نانجیبا سیر میشدند؟
هم در ورود خونه مادر رو کتک زدند
هم در خروج از منزل فاطمه رو کتک زدند
مادرش رو مهمون کن...
روز اوله
روضه رو از اینجا بریدم
هم اینکه فهمید این سفیر حسینه
سالهاست خدمت ابیعبدلله نرسیده،
اما تا شنید این سفیرُ الحُسین
دیدند طوعه هم داره گریه میکنه
اسمش بیچاره میکنه همه رو، وای به حال اینکه سربریدهاش رو کسی ببینه
تا صبح این بانو قرار نداشت،
خدایا نکنه فرستاده حسین گرسنه بمانه
نکنه فرستاده حسین تشنه بمانه
هی آب و غذا برا مسلم میاره،
حتی بعضیا گفتند
امیرالمومنین رو اینجا توی خواب میبینه
نمیتونه غذا بخوره مسلم،
امیرالمومنین به او داره بشارت میده
العجل العجل
بزودی نزد ما میای
خونه رو محاصره کردند
اول خونه رو سنگباران کردند
یَرمُونَه بِالحِجارة
اما بعدش دیدن فایده نداره
دستههای نی رو آتش زدند،
خونه رو که به آتش کشیدند
تعبیر مقتل اینه
فَخافَ مُسلِم أَن یُحرِقوا علیه البَیتْ
یه لحظه مسلم به خودش اومد،
نکنه یه باردیگه خونه رو بسوزونند؟
بلافاصله از منزل بیرون اومد اگرچه مسلم مدینه رو ندیده ....
واقعه آتش گرفتن خونه رو ندیده....
اما همینکه شنیده غیرتش اجازه نداد مبادا من تو خونه بمونم خونه رو با اهلش بسوزونند
مبادا یه بار دیگه یه بانو بازم بین دود و آتش بمانه
بلافاصله فاصله گرفت،
از خونه اومد بیرون...
همینقدر بگم
سنگ اندازها به جای خونه مسلم رو سنگباران کردند
زنا رفتن بالای بام خونه هاشون
دسته های نی رو آتش زدند،
از اون بالا به سر و روش میریختند
هرطوری بود این موانع رو برطرف کرد
دیدند اینجوری حریفش نمیشند،
یه گودال درست کردند،
پهلوان رو میان گودال زمینگیر کردند
الله اکبر
اولین کسی که براش گودال درست شده اینجا مسلمه
دیگه نگم چی شد
هرکی با هرچی دستش بود
سفیر اباعبدلله رو کتک میزد
دستگیرش کردند،
آوردنش بالای دارالاماره
دیدند داره گریه میکنه،
گفتند تو پهلوانی چرا گریه میکنی
فرمود
أبکي لِلْحُسَین وآلِ الْحُسَین
گریم برا آقا و مولامه
تا دیدند اشکش جاری شد،
اصلا از اون موقع تا حالا نمیتونند گریه کن حسین رو ببینند
سر از بدنش جدا کردند،
این سر مبارک رو با بدن مطهر از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند،
دیدند همه دارند تو کوفه به بدن مسلم طناب میبندند،
بدنش رو تو کوچه و بازار کشون کشون بردند
آوردند این بدن رو معکوس دار زدند،
یه لحظه تصور کن این بدن رو از پا دار زدند
تو عرب اگه کسی رو اینجوری دار بزنند
یعنی صاحب این بدن دیگه احترامی نداره،
دسته دسته از مردم میاومدند از نزدیک به این بدن جسارت میکردند
آی حسین...
این نالهات رو امروز رها کن
این حنجرهها امروز باید بیمه بشه برا اباعبدلله
اما من میخوام بگم خوب شد اهل و عیال مسلم ندیدند
اینجا حتی دخترشم ندید
سرش رو بردند به دروازه آویزان کردند
تا آخر عمر دختر سر بریده باباش رو ندید،
حجتالاسلام استاد میرزامحمدی1401.02.16_3.mp3
زمان:
حجم:
23.3M
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام ای پسر حیدر کرّار حسین...
ای امید دل هر عبد گرفتار حسین...
دل ندادیم به دست کسی اما دل ما
نمک عشق تو را گشته خریدار حسین...
حجتالاسلام میرزامحمدی
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام ای پسر حیدر کرّار حسین...
ای امید دل هر عبد گرفتار حسین...
دل ندادیم به دست کسی اما دل ما
نمک عشق تو را گشته خریدار حسین....
جان زهرا قسمت می دهم ای خون خدا
دستگیری کن از این عبد گنهکار حسین...
به تمنای وصل تو دل از کف دادم
شده ام راهی هر کوچه و بازار حسین....
مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو
بر سر دارالاماره بزنم جار حسین....
پنجم شوال
سفیر ابی عبدالله وارد کوفه شد
۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردند
بلافاصله نامه نوشت به امام زمانش
آقا جان اینها با من بیعت کردند
شما آماده شو
سعید بن عبدالله حنفی
نامهها رو آورد محضر ابی عبدالله
ابی عبدالله دستهای از این نامهها رو که نگاه کرد
فرمود سعید نویسنده این نامهها کیا هستند
گفت
عمر بن سعد
حَجّار بنِ اَبجَر
عَمرو بن حَجّاج زُبِیدِی
شَبَث بن رِبعِی
فَصَلَّیٰ رِکعَتَین
دو رکعت ابی عبدالله بین رکن و مقام نماز خواند
سجده کرد
اینا فقط نوشته بودند
درختهامون ثمره داده
رودخونههامون پر از آبه
حسین بلند شو بیا...
هیچ اعتقادی از امامت ابی عبدالله در نامهها نبود
اما نامه دیگهای به دست ابی عبدالله دادند
نامه ی حبیب بود
مسلم بود
سلیمان بود
رُفاعه بود
مُسَیِّب بن نَجبِه بود
نوشته بودند زیر این آسمان
امامی غیر از تو، ما نداریم
آقا جان اگه بیایی
تا خود شام و دولت شام
در معیت تو میریم
پرچم طاغوت رو سرنگون میکنیم
مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو
بر سر دارالاماره بزنم جار حسین....
شکرُ لِله دلم دل به شما داد حسین...
دستگیر همه ای ، خانه ات آباد حسین...
من که یک عمر شدم بی سر و سامان شما
بوده ام هر نفسی ، دست به دامان شما
رحمت خاص خدا بر پدرم باد که او
راهی ام کرد سر سفره ی احسان شما
بوی پیراهنتان برده مرا کرب و بلا
ای فدای حرم و گنبد و ایوان شما
خوش به حال اون نوکری که اینجوریه
خواستم آب بنوشم ، نفسم بند آمد
به خدا سوخت دلم از لب عطشان شما
خواب دیدم که سر نیزه تو را می بردند
دل پریشان شدم از زلف پریشان شما
نامه دادند بیا کوفه ، ولی کوفه نیا
جان عباس ، حسین بن علی کوفه نیا
آفرین به تو
اومد خدمت پیغمبر
یا رسول الله أَتُحِبُّ عَقیلا
عقیل رو دوست دارید یا نه
فرمود آری
عقیل رو به دو جهت دوست دارم
حُبّاً لَه
یکی برا خودش
وَ لِحُبّ ابی طالب لَه
دوم اینکه بابات عقیل رو دوست داشت
منم به محبت ابیطالب ،عقیل رو دوست دارم
فرمود علی جان
خدا به این عقیل پسری میده
إنَّ وَلَدَه لَمَقتولٌ فی محَبَّةِ وَلَدِک َ
در راه محبت حسینت کشته میشه
تَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمنین
به به
چشمهای مسلمین برا مسلم گریه میکنه
حقش رو ادا کن
ان شاء الله بریم مسجد کوفه
همون جایی که ۸۴ زن و بچه رو آوردند
دستهاشون رو با طناب بسته بودند
بریم زاویه مسجد کوفه حرم مسلم بن عقیل ...
کوفه با نیت تو فاصله دارد برگرد
دلم از مردم اینجا گله دارد برگرد
رسم اینجاست عزادار شوی ، می خندند
کوچه هاشان به سرش هلهله دارد برگرد
تا همه ی آل عبا را به اسارت ببرند
شمر در دست خودش سلسله دارد برگرد
تا نبینی که رقیه به بیابان بلا
کف پایش چقدر آبله دارد برگرد
سر سیلی زدن طفل تو ، این زجر لعین
حرفها با شبث و حرمله دارد برگرد
فقط یه اشاره کنم
سر مطهرش را از بدن جدا کردند
بدن رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند
بچهها به پاهایش طناب بستند
بدن رو توی کوچهها میگردوندند
آخرم آوردند بازار قصابها، معکوس دار زدند
یعنی این بدن اصلاً احترام نداره
سر بریدهاش هم فرستادند دروازه شام ، آویزان کردند
نوشتهاند چند روز گذشت
زن هانی بن عروه ، نیمه شب مخفیانه آمد ، این دو بدن رو با هم دفن کرد ،
چی میخوام بگم
لا یوم کیومِک یا ابا عبدالله
به خدا اگه رباب رو هم به اسیری نمیبردند
بدن ابی عبدالله رو دفن میکرد....
حسین....
حجتالاسلام میرزامحمدی
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
حجة الاسلام والمسلمین میرزامحمدی2_1152921504646438334.mp3
زمان:
حجم:
5.86M
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
نامهای را که نوشتم جگرم را سوزاند
دست من بشکند این بال و پرم را سوزاند
یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد
غیر از این طوعه کسی نیست که راهم بدهد
====================
حجتالاسلام میرزامحمدی
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
نامهای را که نوشتم جگرم را سوزاند
دست من بشکند این بال و پرم را سوزاند
یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد
غیر از این طوعه کسی نیست که راهم بدهد
خیلی رزقت باید باشه که برا حضرت مسلم گریه کنیا
پیغمبر فرمود عُیونُ الْمُومِنین برا مسلم گریه میکنند
حسین جان نگرانم که پریشان بشوی
با زن و بچهات آواره و حیران بشوی
کار و بار همه نیزه فروشان گرم است
طفل شش ماهه نیاور، که بیابان گرم است
یا صاحب الزمان ببخش آقا
شما هم با ما گریه کن...
دختران تو عزیزند نیایی یک وقت
کوفیان فکر کنیزند نیایی یک وقت
جگرم سوخت به قربان اباعبدلله
به فدای لب و دندان اباعبدلله
آوردنش بالا دارالاماره،
دستاش رو از پشت بسته بودند
دیدند داره گریه میکنه،
تو با این شجاعت داری گریه میکنی؟!
فرمود اَبکِی لِلحُسین...
گریم برا اون آقایی هست که داره میاد...
بر سر بامم و گودال تو را میبینم
لحظه غارت اموال تو را میبینم
تا قیامت به تن بی کفنت مدیونم
نیزهای گر برود بر بدنت مدیونم
خیلی هاش رو فاکتور گرفتم، ازش رد شدم
فقط یه بیتش و اشاره کنم...
ترسم از این است لباس تو به غارت برود
ترسم این است که زینب به اسارت برود
حسین....
==================
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
47.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم
🎶 لاکس واکس
47.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 آموزش ویبره، ویبراسیون، وابراتو
💎 مدرس: استاد عبدالرحیم ایزدی
🔻 آکادمی صداسازی نفس
#صدا_سازی
#سُلفژ
#آکادمی_نفس
🏴#شهادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🏴#روضه
🏴شماره 1
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔸ذکرِ من سلام من کیست حضرت باقر
🔸حجِّ من قیام من کیست حضرت باقر
🔸اسوهیِ تمام من کیست حضرت باقر
🔸زمزمُ و مقامِ من کیست حضرت باقر
ایامِ شهادتِ یادگارِ کربلا...
امام باقرِ ...
امشب از همین جا...
یک کاروانِ دل بریم مدینه...
کنار قبر بی شمعُ و چراغِ امام باقر...
🔸یا باقر از فَرطِ غَمت افسُرده گشتیم
🔸از غُصّه جانسوزِ تو پژمرده گشتیم
🔸پنجُم امامُ و هفتمین معصوم هستى
🔸جانم فدایت پَس چِرا مَسموم هستى
🔸جِسم شَریفت از چِه كم كم آب گشته
🔸بِنگر كه صادِق از غَمت بى تاب گشته
ایام یتیمیِ امام صادقِ...
خیلی به امام صادق سخت گذشت...
اما شیعیان نگذاشتند حضرت تنها بمونه...
مدینه یک پارچه ضَجّه و ماتَم شد...
همه به امام صادق سَر سَلامتی میدادند...
میخوام بگم دلها بسوزه برای امام سجّاد...
ای کاش یک نَفر با امام سجّاد همدردی میکرد...
به جای اینکه بهش تسلیت بگن...
غُلِ جامِعِه آوردند...
دستهاش رو به گردن بَستند...
پاها رو زیر شکم شتر...
🔸پایِ تو را به ناقِهیِ رَم کرده بَست شمر
🔸از کربلا به کوفه تَن ات زین عذاب سُوخت
یک نگاه کرد به سمتِ بدنِ بابای غریبش حسین...
نزدیک بود از شدّت غم و اندوه جان بده...
یکوقت بیبی زینب عرضه داشت:
مَالي أرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يا بَقِیَّةَ المَاضِين
چیکار داری با خودت میکنی ای یادگارِ گذشتگان...
میبینم داری جان میدی عزیز برادرم...
فرمود عمه جان:
ببین اینها بدنهایِ نحسِ خودشون رو دَفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
عریان و بیکفن رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸کَفَنی داشت زِ خاک و کفنی داشت ز خون
🔸تا نگویند حُسینِ بنِ علی، بی کفن است
🔸استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند
🔸آن هم از ضرب سمِّ اسب، شکن در شکن است
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
🏴#شهادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🏴#روضه
🏴شماره 2
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ...
🔸هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم
🔸غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم
🔸به سر زنان پیِ عمّه به روی تل رفتم
🔸ذبیحِ دشتِ منا را به چشمِ خود دیدم
🔸عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد
🔸تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
مصیبت امام باقر...
مصیبت کربلاست...
آخه این آقا یادگار دشت بلاست...
همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر...
🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
🔸تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم
خودم دیدم...
بدنِ جدِ غریبم حسین...
رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
خودم دیدم اون لحظه ای رو که...
خیمه هامون رو آتیش زدند...
عُلیا مخدّره زینب...
اومد خیمه آقا زین العابدین...
صدا زد عزیزِ برادرم...
دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند...
ای ولیّ خدا چه کنیم...
فرمود عمه جان...
عَلَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار
امان از اون لحظه ای که...
این زن و بچه ها با پای برهنه...
توی بیابون ها فرار میکردند...
انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند...
همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند...
🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی
هیچوقت یادم نمیره...
🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند
🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی
🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی
🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
حسین...
بیت آخرم باشه...
یاصاحب الزمان منو ببخشید...
🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی
(#شاعر: قاسم_نعمتی)
🔸حسین حسین ای بی کفن
🔸حسین حسین حسین
🔸دور از وطن حسین حسین حسین
🔸حسین حسین ای تشنه لب
🔸حسین حسین حسین
🔸جان زینب حسین حسین حسین
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام