eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
809 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت‌الاسلام استاد میرزامحمدی1401.02.16_3.mp3
زمان: حجم: 23.3M
السلام ای پسر حیدر کرّار حسین... ای امید دل هر عبد گرفتار حسین... دل ندادیم به دست کسی اما دل ما نمک عشق تو را گشته خریدار حسین... حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام ای پسر حیدر کرّار حسین... ای امید دل هر عبد گرفتار حسین... دل ندادیم به دست کسی اما دل ما نمک عشق تو را گشته خریدار حسین.... جان زهرا قسمت می دهم ای خون خدا دستگیری کن از این عبد گنهکار حسین... به تمنای وصل تو دل از کف دادم شده ام راهی هر کوچه و بازار حسین.... مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو بر سر دارالاماره بزنم جار حسین.... پنجم شوال سفیر ابی عبدالله وارد کوفه شد ۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردند بلافاصله نامه نوشت به امام زمانش آقا جان این‌ها با من بیعت کردند شما آماده شو سعید بن عبدالله حنفی نامه‌ها رو آورد محضر ابی عبدالله ابی عبدالله دسته‌ای از این نامه‌ها رو که نگاه کرد فرمود سعید نویسنده این نامه‌ها کیا هستند گفت عمر بن سعد حَجّار بنِ اَبجَر عَمرو بن حَجّاج زُبِیدِی شَبَث بن رِبعِی فَصَلَّیٰ رِکعَتَین دو رکعت ابی عبدالله بین رکن و مقام نماز خواند سجده کرد اینا فقط نوشته بودند درخت‌هامون ثمره داده رودخونه‌هامون پر از آبه حسین بلند شو بیا... هیچ اعتقادی از امامت ابی عبدالله در نامه‌ها نبود اما نامه دیگه‌ای به دست ابی عبدالله دادند نامه ی حبیب بود مسلم بود سلیمان بود رُفاعه بود مُسَیِّب بن نَجبِه بود نوشته بودند زیر این آسمان امامی غیر از تو، ما نداریم آقا جان اگه بیایی تا خود شام و دولت شام در معیت تو میریم پرچم طاغوت رو سرنگون می‌کنیم مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو بر سر دارالاماره بزنم جار حسین.... شکرُ لِله دلم دل به شما داد حسین... دستگیر همه ای ، خانه ات آباد حسین... من که یک عمر شدم بی سر و سامان شما بوده ام هر نفسی ، دست به دامان شما رحمت خاص خدا بر پدرم باد که او راهی ام کرد سر سفره ی احسان شما بوی پیراهنتان برده مرا کرب و بلا ای فدای حرم و گنبد و ایوان شما خوش به حال اون نوکری که اینجوریه خواستم آب بنوشم ، نفسم بند آمد به خدا سوخت دلم از لب عطشان شما خواب دیدم که سر نیزه تو را می بردند دل پریشان شدم از زلف پریشان شما نامه دادند بیا کوفه ، ولی کوفه نیا جان عباس ، حسین بن علی کوفه نیا آفرین به تو اومد خدمت پیغمبر یا رسول الله أَتُحِبُّ عَقیلا عقیل رو دوست دارید یا نه فرمود آری عقیل رو به دو جهت دوست دارم حُبّاً لَه یکی برا خودش وَ لِحُبّ ابی طالب لَه دوم اینکه بابات عقیل رو دوست داشت منم به محبت ابیطالب ،عقیل رو دوست دارم فرمود علی جان خدا به این عقیل پسری میده إنَّ وَلَدَه لَمَقتولٌ فی محَبَّةِ وَلَدِک َ در راه محبت حسینت کشته می‌شه تَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمنین به به چشم‌های مسلمین برا مسلم گریه می‌کنه حقش رو ادا کن ان شاء الله بریم مسجد کوفه همون جایی که ۸۴ زن و بچه رو آوردند دست‌هاشون رو با طناب بسته بودند بریم زاویه مسجد کوفه حرم مسلم بن عقیل ... کوفه با نیت تو فاصله دارد برگرد دلم از مردم اینجا گله دارد برگرد رسم اینجاست عزادار شوی ، می خندند کوچه هاشان به سرش هلهله دارد برگرد تا همه ی آل عبا را به اسارت ببرند شمر در دست خودش سلسله دارد برگرد تا نبینی که رقیه به بیابان بلا کف پایش چقدر آبله دارد برگرد سر سیلی زدن طفل تو ، این زجر لعین حرفها با شبث و حرمله دارد برگرد فقط یه اشاره کنم سر مطهرش را از بدن جدا کردند بدن رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند بچه‌ها به پاهایش طناب بستند بدن رو توی کوچه‌ها می‌گردوندند آخرم آوردند بازار قصاب‌ها، معکوس دار زدند یعنی این بدن اصلاً احترام نداره سر بریده‌اش هم فرستادند دروازه شام ، آویزان کردند نوشته‌اند چند روز گذشت زن هانی بن عروه ، نیمه شب مخفیانه آمد ، این دو بدن رو با هم دفن کرد ، چی می‌خوام بگم لا یوم کیومِک یا ابا عبدالله به خدا اگه رباب رو هم به اسیری نمی‌بردند بدن ابی عبدالله رو دفن می‌کرد.... حسین.... حجت‌الاسلام میرزامحمدی ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
حجة الاسلام والمسلمین میرزامحمدی2_1152921504646438334.mp3
زمان: حجم: 5.86M
نامه‌ای را که نوشتم جگرم را سوزاند دست من بشکند این بال و پرم را سوزاند یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد غیر از این طوعه کسی نیست که راهم بدهد ==================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُم  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ نامه‌ای را که نوشتم جگرم را سوزاند دست من بشکند این بال و پرم را سوزاند یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد غیر از این طوعه کسی نیست که راهم بدهد خیلی رزقت باید باشه که برا حضرت مسلم گریه کنیا پیغمبر فرمود عُیونُ الْمُومِنین برا مسلم گریه میکنند حسین جان نگرانم که پریشان بشوی با زن و بچه‌ات آواره و حیران بشوی کار و بار همه نیزه‌ فروشان گرم است طفل شش ماهه نیاور، که بیابان گرم است یا صاحب الزمان ببخش آقا شما هم با ما گریه کن... دختران تو عزیزند نیایی یک وقت کوفیان فکر کنیزند نیایی یک وقت جگرم سوخت به قربان اباعبدلله به فدای لب و دندان اباعبدلله آوردنش بالا دارالاماره، دستاش رو از پشت بسته بودند دیدند داره گریه میکنه، تو با این شجاعت داری گریه میکنی؟! فرمود اَبکِی لِلحُسین... گریم برا اون آقایی هست که داره میاد... بر سر بامم و گودال تو را میبینم لحظه غارت اموال تو را میبینم تا قیامت به تن بی‌ کفنت مدیونم نیزه‌ای گر برود بر بدنت مدیونم خیلی هاش رو فاکتور گرفتم، ازش رد شدم فقط یه بیتش و اشاره کنم... ترسم از این است لباس تو به غارت برود ترسم این است که زینب به اسارت برود حسین.... ================== ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
▪️باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم ▪️از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم ▪️بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم ▪️در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم ▪️سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد ▪️در باز شود باز اگر نامه بگیرم ▪️ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد ▪️در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم ▪️چاووش عزا موکب غم را حرکت داد ▪️میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا، ▪️ای همسفران قافله را تند نرانید ▪️کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم (۲) ▪️شمیم پرچمش میاد ▪️بوی محرمش میاد ▪️چه بلایی سرش میاد ▪️صدای مادرش میاد ببینم از این بند چی برداشت می‌کنی ... ▪️یکی میاد یکی میره ▪️شهید میاد اسیر میره ▪️جوون میاد و پیر میره... حسین... ابی عبدالله رسید منزل ثَعلَبیّه ، اونجا اتراق کردند دوتا قاصد از کوفه میومدند حضرت پرسید :از کوفه چه خبر؟! گفتند ،همین قدر بگیم مسلمت رو کشتند تا این خبر رو دادند فَبَکی الحُسین... ارباب ما گریه کرد فرمود رَحِمَ الله مُسلِما انّا للّه و انّا الیه راجعون بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارند مسلم توی کربلا ۵ تا شهید داره دوتا آقازاده‌اش توی خود کربلا کشته شدند که حضرت در ناحیه مقدسه به اون‌ها سلام میکنه دوتا آقازاده‌اش ،محمد و ابراهیم اند که در مُسَیّب کشته شدند یه دختر هم داره به نام حمیده ، که در ماجرای شام غریبان کشته شده، این دختر رو صدا زد بغلش کرد ابی عبدالله دایی این دختره... یه جوری نوازشش کرد... که این دختر فهمید یتیم شده... حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی من هستم.... خواهران و دختران من هستند... سکینه این صحنه رو به خوبی داره می‌بینه، گذشت تا عصر روز عاشورا با همه وداع کرد ، همه رو آروم کرد ، این زن و بچه و خواهر رو به خیمه‌ها راهی کرد ، سوار ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی‌کنه ، یه نگاه کردید ذوالجناح سرش رو پایین انداخته، سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده، از اسب پیاده شد ، این نازدانه رو بغل گرفت، یا الله نمی‌دونم این نازدانه چه جوری حرف می‌زد دل حسین رو به لرزه انداخت فرمود لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَةً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی‏ یعنی تا زنده‌ام دلم رو آتش نزن.... هان هرجوری بود این دختر در دل بابا آرام گرفت دسته نوازش بابا روی سر دختر قرار گرفت هرجوری بود دختر رو آرام کرد اما بمیرم عصر روز یازدهم این نازدانه اومد کنار گودال قتلگاه هرچی گشت بلکه یک بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه ، دست نوازش بابا رو روی سرش بیاره هر کاری کرد نتونست می‌دونی چرا ؟! هر طرف بدن رو که برداشت ، طرف دیگه متلاشی شد.... بدن امام احترام داره هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی می‌شه آخرالامر بدن رو روی زمین گذاشت فَانْكَبَّتْ عَليهِ بر آن بدن سجده کرد این لب‌ها رو گذاشت روی رگ‌های بریده ... یه وقت شنید از اون حنجره ی خونی بابا، این صدا بلند شد سکینه جان ، به شیعیان من سلام منو برسان بگو بابام رو لب تشنه کشتند... ای حسین.... ▪️شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی ▪️أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی اگه من و تو روضه خون شدیم ، از اثر اون سلامی که از حنجره اربابمون به ما رسیده روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد سکینه جان به اونا بگو ▪️لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاً تَنْظُرونی ▪️کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی حسین... بابی المُستضعف الغریب یا قتیل الله یا أبا عبدالله ▪️لطفی که تو کرده‌ای به من مادرم نکرد ▪️ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین بالحسین یا الله =================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
قدم چهارم: متن روضه 1👇 متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) - فایل صوتی👇
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
به السلام علیک یا اباعبدالله ‏ ▪️عضو عضو پیکرم ،پیوسته گوید یا حسین(۲) شما هم روضه خون بشید ▪️ تا ‏برات کربلایم را، کند امضا ، حسین ▪️هم دلم را برده با خود ، در کنار قتلگاه ▪️هم دو چشمم را کند، از اشک و ‏خونْ دریا، حسین ▪️با همین، پرونده ی سنگین و ، این بارِ گناه ▪️می خرد مارا ، در این دنیا و آن دنیا ، حسین ▪️از ‏سنین کودکی ، پوشیده ام رختِ سیاه... یاد مادرمون بخیر اول محرمی مارا مُحرم می کردند ▪️از سنین کودکی ‏،پوشیده ام رخت سیاه ▪️ریختم اشک و ، زدم بر سینه گفتم ،یا حسین.. قربون این ناله‌هاتون یک سال توی حنجره‌هات حبس کردی گفتی صدای خودش که توی گودال در نمیومد از شب اول محرمیه میرم حنجره ام رو خرجش می‌کنم ▪️غم مخور، گر روز محشر، گم شدی در بین خَلق توی اون شلوغیه محشره پدر از پسر ،برادر از برادر ... ▪️غم مخور، گر روز محشر، گم شدی در بین خَلق ▪️هرکجا باشیم ، مارا میکند پیدا ، حسین... حالا آرزومون چیه شب اول؟ ▪️من که از ، روز ولادت ، کربلایی بوده ام اگه یادت نیست ، برو از مادرت بپرس، اولین غذایی که تو ‏کامت گذاشتند تربت الحسین بود... ▪️من که از ، روز ولادت ، کربلایی بوده ام ▪️دوست دارم وقت مردن هم بمیرم ، با ‏حسین....‏ نمونه ی بارزش مسلم بن عقیلِ، از لحظه ی ولادت تا لحظه ای که اُوردنش بالای دارالعماره با ابی ‏عبدالله نفس کشیده نونخور خود حسین شده ریزه خور ابی عبدالله آخر هم با گریه بر ابی عبدالله سر از بدنش جدا کردند ‏ شبانه ، نماز عشاء را خواند برگشت دید یک نفر هم پشت سرش نمونده... کوچه های کوفه را داره تک و تنها ‏سپری میکنه دید یک خانومی دم در خونه اش ایستاده رسید به این زن فرمود : یا اَمَةَ الله ، اِسقِینِی بالماء ‏ تشنمه ، یک جرعه آب داری به من بدهی؟ طوعه رفت میان منزل ، ظرف آب آورد ، همین که آب را ‏نوشید طوعه دید تکون نمی خورد ، ای مرد شبِ ، خوب نیست اینجا توقف کنی، برو منزلت سه مرتبه ‏طوعه این را گفت ، مسلم سرش را بالا آورد فرمود: من تو کوفه خونه ندارم آقاجان مگر تو که هستی؟ فرمود میخواهی یه معامله ای با من کنی ، من نزد امیرالمومنین ضمانتت رو کنم ، مگر تو کی هستی؟! فرمود من ‏مسلمم سفیر حسینم طوعه خیلی خوشحال شد میزبان مسلمِ... آورد میان منزل، غذا درست کرد ، اما ‏دید مسلم تا صبح لب به غذا نمیزنه، مشغول عبادته فقط داره گریه میکنه اظهار پشیمانی میکنه ‏ فردا صبح که شد خبردار شدند مسلم خونه ی طوعه ست، ریختند در خونه، اول خونه را آتش زدند، شب اولیه کجا بریم... از مدینه این رسم گذاشته شد برای بردن یک پهلوون ،اول خونه اش رو را بسوزانند خونه رو که ‏آتش زدند مسلم بلافاصله آمد بیرون، دو مرتبه هجوم آوردند به اَندرون، اما مسلم این مهاجمین را بیرون کرد، نمی خواهد یکبار دیگر خاطره ی مدینه اتفاق بیفتد، زنی بین دود و آتش بین درو دیوار بمانه به هر قیمتی ‏بود اینها را بیرون کرد حتی نوشتند ، با شمشیر لب‌هاش‌رو بریدند درستش هم همینه مسلم ... من از همینجا گریزم رو میزنم اینجا ۶۰ هجری بودو مدینه ۱۱ هجری ، ۵۰ سال این روضه رو شنیده بودیم ▪️اگر این است تاثیر شنیدن ▪️شنیدن کی بُود مانند دیدن شنیده بودی فاطمه زهرا بین درو دیوار ‏مانده ... شنیده بودی در خونه اش رو آتش زدند ... غیرتت اجازه نداد سریع از خونه اومدي بیرون تازه طوعه کجا، ‏فاطمه کجا؟ تو کجا ، علی کجا؟ اما نبودی که ببینی فَعَلقَت فی عُنُقِ علیٍّ ، حبلٌ ... طناب به گردن دستاش رو بسته ‏بودند کشون کشون میبردنش ... آخ بمیرم جلو چشمش خانومش را میزدند ها ، اینجا ناله ای یا زهرا لازم داره ▪️کاش ، چَشمم جای دستم بسته بود... کربلا هم همین واقعه تکرار شد نبودی ببینی یا مسلم ۸۴ زن و بچه رو می زدند دامن هاشون آتش گرفته بود گوشواره از گوش بچه ها کشیدند معجر از سرها ربودند حسین....‏ نبودی ببینی فاطمه ی بنت الحسین فرمود حتی پارچه‌ای که شب‌ها رومون می‌کشیدیم رو به غارت بردند... شب اولیه کجا بردی ما رو ▪️ای خدا شب شده و من چه کنم یه مصرعش مال مسلمه یه مصرعش مال شام غریبانه ▪️ای خدا شب شده و من چه کنم حالا مصرع دوم رو بشنو ▪️ یک زن و این همه دشمن چه کنم ناله بزن یا حسین.... بِأبی المُستضعفُ الغریب یا أبا عبدالله ▪️کوفه میا حسین جان، کوفه وفا ندارد (۲) ▪️کوفیه بی مروت ، شرم و حیا ‏ندارد =================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی
‍ روضه شب اول محرم (استاد میرزا محمدی) مداح: 👌👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم * از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم * در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد * در باز شود باز اگر نامه بگیرم …. ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد * در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم چاووش عزا موکب غم را حرکت داد * میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم …. *دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا…* ای همسفران قافله را تند نرانید * کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم ۲ شمیم پرچمش میاد، بوی محرمش میاد * چه بلایی سرش میاد، صدای مادرش میاد یکی میاد یکی میره، شهید میاد اسیر میره * جوون میاد و پیر میره …. حسین ….. 😭ابی عبدالله رسید منزل سعلبیه، اونجا اتراق کردن، دو تا قاصد از کوفه میومدن، حضرت پرسید از کوفه چه خبر؟! گفتن همین قدر بگیم مسلمت رو کشتن، تا این خبر رو دادن *فَابک للحُسَیْنِ* ارباب ما گریه کرد، فرمود: ”رَحِمَ اللَهُ مُسْلِمًا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ” بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارن 😭…” مسلم تو کربلا پنج تا شهید داره، دوتا آقازادش تو خود کربلا کشته شدن که حضرت تو ناحیه ی مقدسه به اونا سلام می کنه، دوتا آقازادش، محمد و ابراهیم ن که تو مصعب کشته شدن، یه دخترم داره به نام حمیده که تو ماجرای شام غریبان کشته شده، این دختر رو صدا زد ، بغلش کرد، ابی عبدالله دایی این دختره، یه جوری نوازشش کرد که این دختر فهمید یتیم شده”حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی، من هستم …”خواهران و دختران من هستن” 💔سکینه این صحنه رو به خوبی داره می بینه، گذشت تا عصر روز عاشورا، با همه وداع کرد، همه رو آرام کرد… این زن و بچه و خواهر رو به خیمه راهی کرد، سوار بر ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی کنه…”یه نگاه کرد دید ذوالجناح سرشو پایین انداخته…سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده‌” از اسب پیاده شد”این ناز دانه رو بغل گرفت، یا الله، نمیدونم این نازدانه چه جوری حرف میزد، دل حسین و به لرزه انداخت، فرمود:”لاتحرقی قلبی بدمعک حسرة، مادام الروح فی جُثمانی”یعنی تا زنده ام دلمو آتش نزن…”هر جوری بود این دختر تو بغل بابا آرام گرفت، دست نوازش بابا رو سر دختر قرار گرفت، هر جوری بود دختر رو آرام کرد”اما بمیرم عصر روز یازدهم، این نازدانه آمد کنار گودال قتلگاه، هر چه گشت بلکه یه بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه، دست نوازش بابا رو رو سرش بیاره… هر کاری کرد نتونست”میدونی چرا؟ آخه هر طرف بدن رو برداشت طرف دیگه متلاشی شد….” 😭بدن امام احترام داره، هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی میشه، آخرالامر بدنو رو زمین گذاشت، ”فنکبت علیه” بر اون بدن سجده کرد… این لبارو گذاشت بر اون رگای بریده، یه وقت شنید از اون حنجره خونی بابا این صدا بلند شد، سکینه جان، به شیعیان من سلام مرا برسان، بگو بابامو لب تشنه کشتن… 😭ای حسین …. شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی * اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـدٍ فَانْدُبوُنی 💔*اگه من و تو روضه خون شدیم، از اثر اون سلامیه که از حنجره ی اربابمون به ما رسیده، روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد، سکینه جان به اونا بگو:* لَیْتَکُمْ فِی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُروُنی * کَیْفَ اَسْتَسْقِی لِطِفْلی فَابَوْا اَنْ یَرْحَمُونی 😭حسین …. بأبی المستضعف الغریب، یا قتیل الله یااباعبدالله لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد * ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین…. 😭بالحسین  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾••
حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام).pdf
حجم: 117.1K
متن مقتل محرم 🏴 🏴 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقایع زیر در مقتل ذکر گردیده است: ۱. هجوم به خانه طوعه ۲. تنهایی و غربت مسلم در کوفه ۳. شورش به خانه طوعه ۴. شباهت شهادت مسلم با سیدالشهدا در تشنگی و ... ( مراجعه به فایل) ====================