Sokhanrani 05 -1.mp3
7.44M
#شب_پنجم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️دلبستهام مرا ز سر خویش وا مکن(٢)
▪️از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
====================
#شب_پنجم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️دلبستهام مرا ز سر خویش وا مکن(٢)
▪️از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
▪️هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
▪️گویم گرفتهای ز عنایت رها مکن
▪️من با تو پیش از آمدنم آشنا شدم
▪️ای آشنا مفارقت از آشنا مکن
▪️تنها بود به دست تو طومار جرم من
▪️این مشت بسته را به بر خلق وا مکن
روز پنجم ماه عزای ابیعبدلله هست، روز توسل به یتیم امام حسنِ
چی میخوای به آقا بگی
▪️نزد کریم فرق ندارد خوب و بد
▪️یکجا قبول کن همگان را ،سوا مکن
حالا هرجایی این مجلس عزا که مشرفی آقای غریب رو صدا بزن
یابن الحسن...
بلا نبینی ان شاء الله
آقات هم ان شاء الله صدات بزنه
یابن الحسن...
أَلسَّلامُ عَلَى قَتیلِ الْمَظْلُومِ
أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ
حسین...
بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله
====================
1_1663584841.mp3
19.98M
#شب_پنجم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
▪️تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی(٢)
▪️آتشی زد که برآید ز وجودم آهی
====================
#شب_پنجم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین
وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین
حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد
وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین
لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین
رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
▪️تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی(٢)
▪️آتشی زد که برآید ز وجودم آهی
▪️سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد
▪️ور نه تا کعبهی وصل تو نباشد راهی
▪️تو به یک کاه دوصد کوه گنه میبخشی
▪️من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی
▪️به جز از تو که کشد ناز گناهکاران را
▪️نشنیدم که کشد ناز گدایی شاهی
یابن الحسن...
به به
دهانت رو خوشبو کن
همه، همه
یابن الحسن....
أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ،
أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ
روز زیارت یتیم امام حسنِ
امام زمان تو زیارت ناحیه مقدسه
وسط سلام هایی که به ابیعبدلله دادند
یه سلام هم به امام حسن دادند
أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ
أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ
حسین..
السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِی
▪️فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
کدوم فخر؟
▪️که روی سینهی مولای خویش جان بدهیم
====================
4_5818974992888499232.mp3
7.63M
#شب_پنجم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️با درد همنشینم و با غصه همدمم
▪️شافی تویی ، شود که مرا هم دوا کنی
====================
#شب_پنجم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️با درد همنشینم و با غصه همدمم
تا وقتی که در غیبت تو بسر میبریم ،
حال شیعه همینگونه هست
▪️با درد همنشینم و با غصه همدمم
▪️شافی تویی ، شود که مرا هم دوا کنی
▪️سرتا به پای غرق گناه و ضلالتم
▪️آقا تویی که با بدیم خوب تا کنی
حالا چی میخوای از آقات؟
▪️ای زائر شکسته دل شهر غصهها
▪️کی میشود که قسمت من کربلا کنی
یابن الحسن
به به
به به
یابن الحسن...
أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ
أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ
أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ
أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ
امروز و فردا مهمان دو یتیم امام حسنیم
به امام حسن اینگونه سلام میدیم
تو زیارت ناحیه
أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ
أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبَدَن السَّلیبَ
السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ
دید عمو رو زمین افتاده
همه محاصرش کردند
فریاد استغاثه عمو بلند شد
نتونست طاقت بیاره
پابرهنه از خیمهها به سمت گودال
زودتر از زینب رسید به گودال
صدا زد
▪️لشکریان خیره سر،چند نفر به یک نفر
▪️فاطمه گشته خون جگر،چندنفر به یک نفر
▪️خواهر دلشکستهاش،همراه دختران او
▪️زند به سینه و به سر،چند نفر به یک نفر
▪️یاد مدینه زنده شد ،روضهی رنج فاطمه
▪️که ناله زد به پشت در ،چند نفر به یک نفر
همینکه دستش رو سپر کرد، دست مبارک از پوست إویزان شد
صدا زد وا امّاه..
حسین...
==================== حجتالاسلام میرزامحمدی
4_5818974992888499234.mp3
7.91M
#شب_پنجم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه
فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ
#شب_پنجم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه
فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ
بعضیا نوشتن هفتاد و دو زخم و جراحت به بدن ابیعبدلله رسید خسته شد تکیه به نیزهی غریبی داد لحظهای استراحت کنه
فَأَتَاهُ حَجَرٌ
یه نانجیبی با سنگ به پیشانی اربابمون زد
دست مبارک رو گذاشت رو زخم پیشانی
من نمیدونم این چه سنگی بود، قبلا تو روضهها از من شنیدید، اینا سنگریزه نبود از رو زمین بردارند
نه، سنگ یکی از آلات حرب مردم کوفه بود، یعنی تیراندازا جدا بودن، شمشیر زنا جدا بودن، نیزهدارا جدا بودن، سنگاندازا هم یه فرقهی خاص بودن، ابزار خاصی هم داشتن، سنگهاشونم ویژه بود، وقتی پرتاب میکردن اون رزمنده رو زمینگیر میکرد
تا این سنگ به پیشانی خورد ابیعبدلله هرچی تلاش کرد خون بند بیادبند نیومد، احتیاج به یه پارچه بود
لباس مبارک رو بالا آورد بلکه خون پیشانی بند بیاد
اینجا نانجیبی چنان با تیر سه شعبه به قلب ابیعبدلله زد
اینجا تعبیر سید بن طاووس اینه، لَهُ ثَلَاثُ شُعَب مُحددٌ مَسْمُومٌ، این تیر سه تا ویژگی داشت هم سه شعبه بود هم خیلی تیز بود و هم مسموم شده بود، با قلب ابیعبدلله اصابت کرد دیدند ابیعبدلله داره میگه
بسماللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه
از اینجا به بعدش رو دیگه پیغمبر روضه خوانده، فرمود حسینم دیگه نتونست رو مرکب دوام بیاره،
فَسَقَطَ الحُسين عَن فَرَسِه عَلی خَدِّه الاَيمَن،
اینجا سلام داره،
أَلسَّلامُ عَلیَ الْخَدِّ التَّریبِ،
چنان با گونهای راست به زمین خورد
دیگه از خوندن شعر منصرف شدم، فیض آمادست بهره خواهیم برد
اصلا انگار منتظر بودن حسین رو زمین بیافته، تا خورد رو زمین مهلتش ندادن فَحَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ
فرقةٌ بالسيوفِ
وفرقةٌ بالرماحِ
وفرقةٌ بالحجارةِ
امام باقر دو فرقهی دیگه هم اضافه کرد
وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصاء
چرا امروز روضهی گودال شد
تا خورد رو زمین نانجیب مهلت ندادن
یه نانجیب با شمشیر به فرق آقا زد فرق آقا دونیمه شد، ابیعبدلله پارچهای طلبید فرق مبارک رو بست اون کلاخود رو رو سر مبارک گذاشت، هرکی داره ضربه میزنه
اینجا صدای عمو به یتیم امام حسن رسید
سراسیمه از خیمهها...
هی میگفت وَالله لا اُفارِقُ عَمّی
این درس امروز من و شما باشه
من و تو هم وسط گریه بر ابیعبدلله بگیم وَالله لا اُفارِقُ حُسَینا
تا قیامت امام حسین رو رها نمیکنیم انشالله
هر چه ابیعبدلله خواهرش رو صدا زد،
إحْبِسی،
خواهرم نگذار بیاد
دیگه کار از کار گذشته بود، رسید کنار گودال دستش رو سپر کرد، این مدافع حریم ولایت، نوهی زهراست، مثل مادربزرگش دستش رو سپر کرد
چنان با شمشیر زدن، افتاد تو بغل عمو، ابیعبدلله اینجا یه تعبیری داره، فرمود کاش حسین مرده بود این صحنه رو نمیدید اما به این اکتفا نکردند
یاصاحب الزمان..
فَرَماه حرمله، نانجیب حرمله کار رو تمام کرد فَذَبَحَهُ فِی حَجْرِ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ
حسین...
==================
روضه حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام _شب پنجم محرم93_حجت الاسلام میرزامحمدی2.mp3
2.89M
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_جمعه
روضه شب جمعه و شب پنجم محرم ، گریز به روضه حضرت زهرا و امام حسن مجتبی .....
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_جمعه
“السلام علیکم یا أئِمَّةَ البَقیع”
اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی
این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره
اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن
امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه
▪️دلم میخواد یه شب مدینه باشم
▪️زائر اون شکسته سینه باشم
▪️دلم میخواد پشت بقیع بشینم
▪️قبر غریب مادر رو ببینم
▪️دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم
▪️انتقام مادرم رو بگیرم …
کدوم کوچه های مدینه....
▪️تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
▪️همونجا که یاس مدینه پَژمُرد
▪️میگن...
ان شاء الله که راست نباشه
▪️میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
▪️رو صورتش یه لاله حکاکی شد
▪️میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
▪️از اون کوچه تا به خونه عصاش بود
*خیلی سفارش این عبدلله بن حسن رو ، ابی عبدالله به خواهر کرد
خواهر ، خیلی مراقب یتیم برادرم باش.
هرجا زینب میرفت ،این بچه یتیم و با خودش میبرد
از صبح که خطبه خواند دل تو دل یتیم امام حسن نبود
مگه من چیم کمتر از بچههای عمه جانمه.
مگه من از بچههای مسلم چیم کمه.
عمو به همه ی اونا اجازه داد” چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم
این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا عُلقِهٔ ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه
تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه
اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شد
روضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین
یعنی امروز یه چَشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی
خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد
“فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً”
یه لحظه خواست استراحت کنه
یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد
مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه
”این لباس عربی رو بالا زد …”
یا الله
تاسفیدی صَدرُالحسین نمایان شد
یه وقت دیدن حرمله زانو زد
”آخ چنان با تیر سه شعبه …
حسین ….
روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم
بگذار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند
مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند
جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسن رو تیر بارون کردند
چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین
دیگه نتونست طاقت بیاره
افتاد رو زمین
همه محاصره اش کردند
دیگه نگم چطوری میزدنش
فقط همین قدر بگم
از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه
"هَلْ مِنْ مُسْتَغِیث …
”باریک الله”
تا زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید ، بند دلش پاره شد
اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه”
دید آنچه را که نباید ببینه
دست یتیم امام حسن رو گرفته
یه لحظه دید همه داداش رو محاصره کردن،
یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش
هی میگفت یا غِیٰاثَ المُسْتَغِیثِین...
”تادست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال
یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نگذار بیاد
اما اومد ….
”وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند ، دستشو جلو آورد
یازهرا…
”این نوه ی توست خانم،
یاد اون روزیکه چهل نفر امامت رو میبردن”
دست یداللّٰهیت رو جلو آوردی
آخ دیگه نگم چی شد
” وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ …
یا زهرا.....
====================
حجتالاسلام میرزامحمدی
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️
#شب پنجم محرم
#روضه عبدالله بن حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
♦️رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
♦️رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
♦️نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
♦️دلم قرار ندارد در این قفس باید
♦️کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
♦️عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
♦️من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
♦️عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
♦️خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
♦️سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
♦️اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
♦️مگر که زنده نباشم که در دل گودال
♦️اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
♦️من آمدم که شوم حائل تو با عمه
♦️مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
♦️عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
♦️جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
♦️کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
♦️عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
♦️صدای مرکب و نعل جدید می آید
♦️عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
♦️فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
♦️که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
♦️عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
♦️بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
♦️برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
♦️خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه(س) انشاالله به برکت این شبهای محرم حاجت روا بشید امشب شب پنجم محرم است می دونم گرفتاری .حاجت داری مریض داری جون داری امشب هر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجته از امام حسن بگیر عبدالله بن الحسن
قربون غریبیش برم
مثل باباش امام حسن(ع) خیلی غریب بوده..این آقازاده خیلی
روضه ی جانسوزی داره
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون ابا عبدالله الحسین
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت.خیلی مواظبشون بود
مخصوصا عبدالله بن حسنو
صدا زد خواهرم. زینبم
مواظب عبدالله ام باش
خواهرم مواظب یادگار برادرم امام حسن باش.
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن.
دیدی قاسمم شهید کردن
علی اکبرم قطعه قطعه کردن
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن
خواهرم اینا رحم ندارن.زینب
مواظب یادگار حسنم باش
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه
دستش به دست عمه جانش زینبه
بالای تل زینبیه
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش امام حسین داخل گودی قتلگاه است.
دور تا دور عمو رو گرفتن
شمشیرها بالا میره پایین میاد
دیگه طاقت نیاورد
دستش رو از دست عمه كشید،داره میدوه،اصلاً مهلت نداد،نه با كسی خداحافظی كرد،نه با كسی وداع كرد،نه با كسی حرف زد،نه زره پوشید،نه سپر پوشید،یه بچه ی یازده ساله،اصلاً این بچه رجزشم با بقیه فرق داشت، هر كی می رفت میدون می گفت: اَنا بن الفلان و بن الفلان، من پسر فلانی ام ،طایفه ام فلان جاست،اما این بچه رجزش با همه فرق داشت، می دوید هی می گفت والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی می گفت: عموم تنهاست، من تنهاش نمی ذارم
دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله
ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم
كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم
داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ،
یاصاحب الزمان..
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن.
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن.
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️
۱۴۰۳/۳/۱۰
صلی الله علیک یه سلام میدم رو به حرم
تویی ارباب و من نوکرم
صلی الله علیک رو چشام اقا میزارمت
میدونی خیلی دوست دارمت
عاشقم یا حسین این ارادت از قدیمه
نوکریت بهترین اتفاق زندگیمه
تو دلم کسی نمی گیره جاتو
بخدا غمی نمی مونه با تو
دوست دارم کرببلاتو
بین مردم همه به تو میشناسند ما رو فقط
تویی ارباب با معرفت
ای رویایی ترین نزنی رومو اقا زمین
بطلب مارو باز اربعین
جز در خونتون نوکری نکردم آقا
تو صف محشرم دور تو میگردم آقا
تو دلم کسی نمیگیره جاتو
بخدا غمی نمیمونه با تو
دوست دارم کرببلاتو
از کار عاشقا دعا کن که گره وا بشه
مزار مادر پیدا بشه
باشه کاش تو بقیع یه حرم با کلی سینه زن
یه ضریح و یک باب الحسن
تو دفاع از حرم زینبی و سر فرازم
دشمنتون باید رد شه از روی جنازم
تو دلم کسی نمیگیره جاتو
بخدا غمی نمیمونه با تو
دوست دارم کرببلاتو
دوست دارم کرببلاتو
روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
نرو عمه برگرد اگر میتوانی
توخیلی عزیزی، توهم نوجوانی
ببین حمله ی نیزه وسنگها را
مرا تا کجا باخودت میکشانی؟
ببین عمه تنهاست مَحرم ندارد
تو مَردی و باید کنارم بمانی
بمان تا که از مجتبایم بماند
برای دلم یادگاری نشانی
خدایی نکرده اگر برنگردی
اگر بشکند از تو ابرو کمانی
نرو ت انبینی تو از روی نیزه
که کارم شده با سنان هم زبانی
به قلبم تو خنجر نزن دست بردار
نمانده دگر در گلو استخوانی
*گریه تو ببر حرم حسین،آی ناموس دارها!...
برای چی گفت: داری خون دل به من میدی برگرد ...اگر من تنها بشم چی میشه؟...*
منو بزم شامات و دروازه ی ساعات
منو یک یهودی و تکه پرانی
برو بی حیا دست بردار از ما
نگاهه خودت راکجا میکشانی؟
پابرهنه شد و به میدان زد
داد میزد عمو رسیدم من
دست من هست پس نَبُر دیگر
تیغ زیر گلو رسیدم من
تا می آیم غریب لب تشنه
باخدا درد دل مفصل کن
بامناجات گوشه گودال
نیزه ها را کمی معطل کن
چقدر دیر آمدم تیغی
بوسه بر دست مهربانت زد
قاری خوش صدای آل الله
چه کسی نیزه بردهانت زد؟
آه چند خط شکسته ممتد
شکل زخم عمیق پیشانی
بی علمدار بودن خیمه
علت اصلی پریشانی
نیزه های شکسته می بینم
لب گودال و داخل گودال
چادر زینبِ تو خاکی شد
روی تل مقابل گودال
برق یک شیء آهنین دیدم
کاسه ی آب شاید آوردن
نه عموجان خیال خامی بود
تازه یک خنجر بد آوردن....
دشنه ای کُند میرسد از راه
نیت کشتن تو را دارد
چقدر زخم خورده ای ،ای وای؟
خواهرت خیمه بوریا دارد
آقاجان به صبرعمه ات زینب
به دل مضطر عمه ات زینب
سایه ی چکمه ای مرا ترساند
حق بده خصلت یتیم این است
صحنه ی غارت عبای شما
حول وحوش هزار ونهصد بود
زخمهای تو را شمردم من
احتیاجی به تیر حرمله نیست
ای عموی غریب ،مُردم من
عمو رسیدم و دیدم چقدر بلوا بود
سر تصاحب عمامه ی تو دعوا بود
به سختی از وسط میدان گذر کردم
هزارمرتبه شکر خدا کمی جا بود
ثواب نحر گلویت...تعارفی شده بود
سر زبان همه،بفرما بود
عمو چقدر لب خشکتان ترک دارد
چه خوب میشد اگر مشک آب سقا بود
زنی خمیده عمو...رد شد از لب گودال
نگاه کن نکند ،مادر تو زهرا بود

عمو ببین از نفس فتادم به خیمه بشتاب برس به دادم
زاده دلبری کریمم با تو در این بلا سهیمم
دیدن من بیا یتیمم عمو حسین جان
به درگه تو خادمم نهال ال هاشمم
فدایی تو قاسمم عمو حسین
عمو عمو عمو حسین
****
دوباره کامم پر از عسل کن چو زنده دیدی مرا بغل کن
از سُم اسب قاتلانم گرچه شکسته استخوانم
اشک تو شد بلای جانم عمو حسین جان
به سینه و به سر نزن عمو بیا کنار من
بیا زیارت حسن عمو حسین
عمو عمو عمو حسین
****
گرفت بغض غمت گلو را نشد که یاری کنم عمو را
رفتن من خجالتت داد بردن نعش تازه داماد
تازه بر عهده تو افتاد عمو حسین جان
فدای دیده ترت مرا قسم به مادرت
ببر کنار اکبرت عمو حسین
عمو عمو عمو حسین
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#شب ششم محرم
#روضه حضرت قاسم بن حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
⬅️دیگه کم کم داریم نزدیک عاشورا میشیم آقاجان دل ما تو حرم شماست .. خیلیا الان تو حرمش دادن عرض ادب میکنن .. عیبی نداره ؛ شیخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه فرمود هرجا شما برای ابی عبدالله گریه کنید یا نام حسین رو ببرین همانجا تحت قبه اباعبدالله است انشالله چنین شبی شب ششم محرم کربلا باشیم
دیشب و امشب شبِ کریم اهلِ بیته.. ای کاش یه روزی بیاد از مدینه خادم ها بیان تو جلسات ، پرچم عتبه مقدس حسنی رو بیارن .. آخ ای بی حرم حسن .. ای بی کفن حسین ..
روایت از امام حسن علیه السلام که هر کسی هر حاجت دنیایی داشت چی کار کنه؟! آقا فرمودن استغفار کنید با استغفار گره از کارتون باز میشه لذا به فرموده امام مجتبی دستتُ بیار بالاتر از سرت خدایا به ناله هایِ امشب مادرشون زهرا الهی العفو …
🔸بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است
🔸ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است
🔸دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد
🔸سیزده سال به دنبال حسینی شدن است
🔸جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
🔸خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است
⏪یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه ..
عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده..
دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابیعبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد ... اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت
بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر
اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت
تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..
🔻ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی
🔻تیرها پر بگشایید که او هم حسن است
*میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابیعبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم ..
یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابیعبدالله رسید بالاسرش:
قاسم داره جون میده، پاهاش رو روی زمین میکشه، گفت: عمو جان برای من سخت است یه چیزی از من بخوای من نتونم حاجت روات کنم، آخه صداش رو از زیر سم اسب ها میشنید، بدن رو بلند کرد، حرکت کرد، راوی میگه قد و بالای ابی عبداله بلند بوده، دیدم تمام قد داره راه میره، اما پاهای قاسم داره رو زمین کشیده میشه، یعنی بند بند بدنش جدا شده ..هرکجای مجلس نشستی سه مرتبه صدا بزن یا حسین
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۱۱
◼️ #محرم
🎤 سید مجید بنی فاطمه
🎼 #زمینه #زنجیرزنی
🎧 دل بی تاب اومده چشم پراز آب اومده
دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده
لشکر مشکی پوشا سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
دل من در به دره درمون دردش سفره یه نفر نیست که یه شب ما رو زیارت ببره
دل من در به دره درمون دردش سفره یه نفر نیست که یه شب ما رو زیارت ببره
دست ادب رو سینه سینه زنای ارباب با یه سلامم میرن پایین پای ارباب
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
آه حسرت میکشم بار مصیبت میکشم آه حسرت میکشم بار مصیبت میکشم
وقتی که گریم نمیاد خیلی خجالت میکشم
پای علم میمونم پای علم میمیرم خواب دیدم آخر توی راه حرم میمیرم
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
لشکر مشکی پوشا سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
.👇
مداحی_آنلاین_دل_بی_تاب_اومده_بنی_فاطمه.mp3
4.15M
دل بی تاب اومده
چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا
لشکر ارباب اومده
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎙
#زمینه🔊
#محرم🏴
لا اله الا الله اومد از حرم عبدالله
برید کنار که اومده فدائی ثارالله
خدا تمومه زندگیش داره پر و بال میزنه
برای قربونی شدن حالا دیگه نوبت منه
قد کشیدم سپرت باشم
مرهم زخم پرت باشم
مثل قاسم بمیرم واست
مثل اکبر پسرت باشم
یه کم تحمل کن با اینکه بد حالی
مگه من مردم که میون گودالی
****
با دم انا لله سوی مقتل افتادم راه
دارم میرم فدا بشم برا اباعبدالله
پناه عالمو ببین بدون یار و بی پناه
خدا میدونه چی میشه اگه نرسم به قتلگاه
اشکای مادرو میبینم
زخمای پیکرو میبینم
من بمونم با همین چشمام
کُندیِ خنجرو میبینم
چشامو می بندم نبینم اشکاتو
به لطف این نیزه یکی شدم با تو
◾️◾️◾️◾️◾️
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
شاعر : مهدی مقیمی
.
#زمزمه
#امام_رضا
#حاج_رضا_یعقوبیان
#بند۱
با دعای مادرم
من گدای این درم
مِهر و حُبّت یا رضا
تا به محشر میبَرَم
//////////////
صاحب خُلق عظیم
تویی مولای کریم
من به زیر پرچمت
شدهام عمری مقیم
»»»»»«««««
بر تو سائلم ــ با تو کاملم
نام تو بُوَد ــ نقش این دلم
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#بند۲
حَرَمِ تو جنّـتم
داده مِهرَت عزّتم
ای امامِ مهربان
از تو دارم حُرمتم
//////////////
از کرامات خدا
حَرَمَت دارُالشّفاست
با نگاه تو رضا
زائرت حاجترواست
»»»»»«««««
دو عالم رضا ــ حبیبم تویی
به دردم رضا ــ طبیبم تویی
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#بند۳
ای امامِ مهربان
حَرَمِت دارُالامان
تو پناه مَردمی
یاورِ اُفتادگان
//////////////
گرچه هستم روسیاه
آمدم بر تو پناه
به جوادت یا رضا
سائلت را کن نگاه
»»»»»«««««
گل فاطمه ــ تویی هست من
امید همه ــ بگیر دست من
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#مشهد_مقدس
#زمزمه_مناجات_امام_رضا
#سبک_با_دعای_مادرم_من_گدای_این_درم
.👇
حضرت علی اصغر
علیه السلام (3)
کربلا زمزمه سی - فیّاض
آغلامـا چـــوخ نازنینیــم
خرداجا شهبازیم اصغر
شیرخوار نازیم اصغر
ای سپاه عشقیم ایچره
باوفـا جانبــازیم اصغــر
آخرین سربازیم اصغر
لایلای ای عطشان قالان دلسیز بالام یات
حالینـــه عالـــم یانـــان دلسیـــز بـالام یـات
لایلای اصغر (4)
خیمهلـــرده اصغــــر آغلـور
گه آلور آغوشه قیزلار
گه چالور لای لای رقیه
سسلنور آی نازلی قارداش
منده عطشانم آز آغلا
گه دیور ایوای رقیّه
الله الله اصغــــر ئـولســه
نیلیر بـیکس آناسی
اوندا نیلر وای رقیّه
ســو تاپولمـور خیمهلرده
آغلاما ای نازیم اصغر
لایلای ای سربازیم اصغر
لایلای ای عطشــان
شیرخواریـن لبلرینــدن
بوسه ورجاق شاه عطشان
آغلادی اول دل شکسته
تز قوجاقه آلدی اوغلون
آلتـی آیلیق شیرخوارین
گتدی میدانه اَل اوسته
سسلـدی ای قـوم فتنه
آغلیور اوغلوم سوسوزدان
آغلاماقدان اولدی خسته
رحــم ایــدون ای لشگــر
بیرحم وکافر آزقالور سوز
عطشدن ئولسون اصغر
لایلای ای عطشان
ای جماعت یاندی اوغلوم
خشک اولوببو خردا لبلر
سیزلره نیلوبدی اصغر
سیز منیله جنگ ایدورسوز
بو بـالام دلسیزدی لشگر
سیزلره نیلوبدی اصغر
غنچـه مثلی تشنه لیکدن
آز قالـور اولسون بو پرپر
سیزلره نیلوبدی اصغر
رحــم ایــدون ای لشگـــر
بیرحم و کافر آزقالورسوز
عطشدن ئولسون اصغر
لایلای ای عطشان