.
#مدح_امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#مجتبی_روشن_روان ✍
ای ز ازل قالب روحانی ات
لطف و عطا و کرم مستزاد
تا ابدُالدَّهر،کرمخانه ات...
ای پسر فاطمه آباد باد
پای مرا بسته خداوند به
سلسله ی موی چلیپای تو
خواهشم این است فراوان شود
در دل من شور تو... غوغای تو
کار ندارم به خدا با کسی
دست به دامان توأم دائماً
عشرت من سوختن از عشق توست
بی سر و سامان توأم دائماً
طنطنه ی صبح و شب من تویی
در سر من شور ثنا خوانی ات
باز به پرواز درآور مرا
با نفس قدسی و رحمانی ات
ای پسر بی حرم فاطمه...!
رحمتِ رحمانِ رحیمِ کریم
کاش که یک بار شوم زائرت
راهیِ کوی تو شوم با نسیم
سید ابرار! که تنها شدی
آمده ام گریه کنان بر درت
آمده ام تا که بگیرم دمی
رخصت سینه زدن از مادرت
آمده ام زار زنم بهر تو
سوخته ی زخم زبان یا حسن!
مرثیه خوانت نشدم بی دلیل
مادر تو گفت: بخوان یا حسن
آمده ام تا که بگویم کمی
از جگر پاره ی غم پرورت
از ستم شعله، فدک، کوچه، آه
از نفس سوخته ی مادرت
آمده ام گریه کنم در غمت
اشک بده ای پسر بوتراب
سوز صدایم بده تا دم زنم
از تو و از بی کسیِ بی حساب
آه بمیرم دهنت پر شد از
لخته ی خونِ جگرت وای وای
سوختی و خاطره ای زنده شد
در نظر شعله ورت وای وای
آه بمیرم تن بی جان تو
شد هدف تیر جفا وای وای
آه بمیرم کفنت سرخ شد
پیش امام شهدا وای وای
آه ولی کرببلا یک نفر
شاهد یک صحنه ی جانسوز بود
در دل گودال، کسی تشنه لب...
اوج مصیبات همان روز بود
حمله نمودند بر آن خسته جان
نیزه به دستان همه با هروله
پیش نگاه ترِ زینب، خدا
زد به زمین زانوی خود حرمله
شاه به گودال بلا مانده بود
ذکر خدا داشت به لب یا کریم
یک نفر آمد که ببُرّد سر از...
پیکر آیینه ی ربِّ رحیم
نبض زمان از نفس افتاده بود
تیره شد از دود ستم آسمان
در وسط چرخش شمشیرها
در دل آن شور و فغان ناگهان
دید کریمی ز حرم سر رسید
داشت به لب ذکر حسن با خروش
آه از آن لحظه که در قتلگاه
خون حسین و حسن آمد به جوش
کودک تو در بغل شاه بود
حرمله خندید و کمان را گرفت
تیر به پرواز درآمد ولی
زیر گلوی پسرت جا گرفت
آه چه گویم ز کمان دارها؟
شد بدن کوفته آماج تیر
تو کفنت غرقه به خون شد ولی
کرببلا شد کفن او حصیر
.
.
#شهادت_امام_سجاد
السلام علیک یا علی ابن الحسین یا زین العابدین
______
گریههای چهل ساله
بعد کرب و بلا داری
پای غصه عاشورا
مثل ابری که میباری
خون تو دل مطهرت، از غصهی اسارته
چه شکفههایی تو دلت، از غربت و جسارته
با تن تبدارت آقا، بودی امیر قافله
چقد گلایه داری از، زخم عمیق سلسله
آقای من، فدای اون، دل پر از داغ و غمت
خونِ دل، سینهزنات، از غصهی محرمت
______
رو لبت گلهی بی حد
تو دلت روضهی شامه
دل تو پُرِ درد آقا
برا طعنه و دشنامه
تو کوچههای کوفه بود، بارون سنگ و شعلهها
نمیرسید تو هلهله، آقا صدای نالهها
کِل میکشیدن پیشتون، تو اون شلوغی شامیا
میزدن و میرقصیدن، محلهی یهودیا
محلهی، یهودیا، چه خونی کرد به دلتون
چه محشری، بود آقا جون، توی دل قافلهتون
______
#نصیر_حسنی
#زمینه
#امام_سجاد
.👇👇
.
#شهادت_امام_سجاد
➖➖➖➖➖➖➖➖
از گریه هایت ابرها ماتم گرفتند
هر ماجرایی را شنیدی گریه کردی
از آب تا پیراهن و طفل سه ساله
یک عمر هر چیزی که دیدی گریه کردی
حتما خدا میخواست تا بر نی نباشی
چون راوی خون واژه های نینوایی
با اشک میگفتی امان - الشام الشام
با اینکه عمری داغدار کربلایی
سرباز عاشورایی راه حسینی
لرزید کاخ کفر با لحن صدایت
گویی علیِّ دیگری خیبر به پاکرد
جنگیده ای با ذوالفقار خطبه هایت
بی شک نخوانده ماجرای کشتنت را
هر کس که گفته کشته ی زهر هشامی
کشته شدی صد بار از داغ عزیزان
یا نه که اصلا تو شهید زخم شامی
➖➖➖➖➖
#مهدی_کبیری
.
.
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_امام_سجاد علیه السلام
به کی بگم من
دیدم که عمه بیقراره
چشم از بابام بر نمیداره
داره بابام و می شماره
به کی بگم من
من گل پرپر گشته دیدم
من عمه سرگشته دیدم
من پیکر برگشته دیدم
به کی بگم من
دیدم که سقای دلاور
شده به اندازه اصغر
ندیدم از او من کوچکتر
به کی بگم من
دلاور و از پا فکندند
سرش رو رو نیزه میبندن
دارن میبندن و میخندن
شب شده بود و
بابای من پیدا نمی شد
گره ز کارش وا نمی شد
شمر از رو سینه پا نمی شد
پیش از سه ساعت
تنهایی بابام و دیدن
خنجر به حنجرش کشیدن
سر بابام و بد بریدن
بر سر بازار
روز من و سیاه کردن
سینه غرق آه کردن
ناموسم و نگاه کردن
وای از رقیه
تو ازدهام میزدن او رو
تو شهر شام میزدن او رو
به وقت شام میزدن او رو
حاج #سید_محسن_حسینی ✍
۲۵ محرم ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#زبانحال_امام_سجاد علیه السلام
بسمل بی بال و پر گشته دیدم
من خودم عمه سرگشته دیدم
بخدا پیکر من آتیش گرفت
وقتی من پیکر برگشته دیدم
########
بابامو از من جدا کردن همه
بابامو جدا جدا کردن همه
من خودم دیدم بابای تشنه مو
توی آفتاب رها کردن همه
########
بردنش کار من تنها نبود
چون بابای من یکی دوتا نبود
در میان کشته ها غیر بابام
هیج کسی محتاج بوریا نبود
########
من دیدم بابام ز خون لبالبه
من دیدم بابام چه نامرتبه
شب شده بود و هنوزم می دیدم
که بابام به زیر ده تا مرکبه
########
بی عدد کشتن رقیه رو تو شام
خیلی بد کشتن رقیه رو تو شام
پیش چشمان من و عمه من
با لگد کشتن رقیه رو تو شام
########
روی دامن رباب می زدنش
وسط بزم شراب می زدنش
کسی دخترو تو خواب نمی زنه
اونو حتی توی خواب می زدنش
########
حاج #سید_محسن_حسینی
۲۵ محرم ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
.👇
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_سجاد
ای مدینه منم سید الساجدین
ای مدینه بیا حال من را ببین
دائما میچکد اشک من بر زمین
واویلا واویلا واویلا واویلا
ای مدینه ببین روز من شد سیاه
ای مدینه منم زائر قتلگاه
ای مدینه بیا کن به حالم نگاه
واویلا واویلا واویلا واویلا
میزد بابای من مادرش را صدا
پیش چشمان من شد سر او جدا
پیش چشمان من میزد او دست و پا
واویلا واویلا واویلا واویلا
پیش من خیلی بد کشتن رقیه را
پیش من بی عدد کشتن رقیه را
پیش من با لگد کشتن رقیه را
واویلا واویلا واویلا واویلا
حاج #سید_محسن_حسینی ✍
۲۵ محرم ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش
.👇
.
📝شورحضرتعبـاسعلیهالسـلام
🏴محرم الحرام ۱۴۰۳
📝بند اول
ای کسوکار اباعبدالله ابـالفضل
ای عـلمدار اباعبدالله ،ابـالفضل
نگران اهلخیمه ها نمیشهقطعاً
تا تـورودارهاباعبدالله ، ابـالفضل
عموی زیبای رقیه
تمـوم دنیای رقیه
حقیقتاً ذخر الحسینی
پنـاه بـابـای رقیه
ماهزمینی
توسفرهدار،سفرهیامالبنینی
ابالفضلابالفضل
زیباترینی
آقاکفیلزینبمحملنشینی
ابالفضلابالفضل
📝بند دوم
صاحبدستایگرهگشا،ابالفضل
قوت بازوی علم کشا، ابالفضل
اگه از همه بریدی چاره نداری
زیرلبزمزمهکن بگو یا ابالفضل
عاشقم و بی تقصیرم
تو دستای تو تقدیرم
به قلبم افتاده آخر
که تو روضهت میمیرم
توبینظیری
پدرتشیرخداهستُتوبچهشیری
ابالفضلابالفضل
خیلیدلیری
انتـقامسیــلیمـادر،رومیگیـری
ابالفضلابالفضل
✏️شعر و سبک :
امینفطری(قزوین)
یوسفکیانی(اصفهان)
.👇