۳۳
(حضرت ام کلثوم س)
گل فاطمه هستی،تویی حضرت کلثوم
عزیز حیدری و،چو زینب تویی مظلوم
مدد حضرت کلثوم۴
چنان زینب کبری،صفای حرم هستی
چنان زهرای اطهر،تو صاحب کرم هستی
مدد حضرت کلثوم۴
چو زینب خواهر خود،به یاد کربلایی
به یاد گل زهرا،به شور و در نوایی
مدد حضرت کلثوم۴
تو رفتی از جهان و،شدی راحت ز غم ها
از این دنیای فانی،برفتی سوی زهرا
مدد حضرت کلثوم۴
چو زینب خواهر خود،تو دیدی کربلا را
به دوش خود کشیدی،غم و درد و بلا را
مدد حضرت کلثوم۴
میان دشت و صحرا،بدیدی گل لیلا
به دست دشمن دین،بگشته اربا اربا
مدد حضرت کلثوم۴
به روی دست بابا،بدیدی علی اصغر
به تیر دشمن دین،بگشته پاره حنجر
مدد حضرت کلثوم۴
چو زینب خواهر خود،غریبی کردی احساس
همان لحظه که دیدی،بریده دست عباس
مدد حضرت کلثوم۴
بدیدی کنج میدان،حسین غریب و تنهاست
فتاده بر زمین و،اسیر دست اعداست
مدد حضرت کلثوم۴
بدیدی شمر بی دین،به سوی او دویده
ز کین خنجر کشیده،سر او را بریده
مدد حضرت کلثوم۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ببینید_ببینید
#حضرت_ام_کلثوم_س
۳۴
(حضرت ام کلثوم س)
دگر راحت از رنج و غم ها شدی
روان زین جهان سوی زهرا شدی
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو بر فاطمه هدیه ای از ربی
برای علی ثانی زینبی
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
بدیدی چو زینب غم کربلا
شدی همره او به غم مبتلا
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی چو زینب علی اکبرش
شده اربا اربا ز کین پیکرش
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
زده ای گل دین به سان پدر
غم داغ اصغر به جانت شرر
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی که عباس دو دستش جداست
به راه خدا جان پاکش فداست
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی برادر که تنها شده
اسیر ستم بین اعدا شده
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی که شمر سوی او می دوید
سر پاک او از قفا می برید
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
به زخمت زده دشمن دین نمک
ز دشمن یتیمان خوردند کتک
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_خدا_مادرم_راکجا_میبرند
#حضرت_ام_کلثوم_س
بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را بمیرم، در شلوغیهای شام آنچه نباید، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد رباب آنجا که دائم آه حسرت میکشد اینجاست و جایی که ابوفاضل خجالت میکشد اینجاست شاعر : #مجید_تال زینبُ دستای بسته زینبُ سرِ شکسته زینبُ یه مشت حرامی زینبُ مردای شامی .. حسین .. وای .. خنده بر پارهگریبانیمان میکردند خنده بر بیسر و سامانیمان میکردند پشت دروازۀ ساعات معطل بودیم خوب آمادۀ مهمانیمان میکردند از سر کوچۀ بیعاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانیمان میکردند هرچه ما آیه و قرآن و دعا میخواندیم بیشتر شک به مسلمانیمان میکردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را وارد بزم طربخوانیمان میکردند *همیشه خاطرۀ بد تو ذهن آدم میمونه ..* بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانیمان میکردند *در آستانۀ ماهِ رجبیم .. چیزی تا ماهِ نمانده میگن به ماه رجب پناه ببرید .. هر سال نزدیک ماه رجب خیلی ها داشتن برنامه میریختن برا نجفشون .. خیلیا برا اعیاد شعبانیه میگفتن کربلان .. امسال چی کار کنیم .. داداش :* هیچ جا امنتر از نیزۀ عباس نبود تا نظر بر دلِ حیرانیمان میکردند شاعر: علیاکبر لطیفیان
#روضه_حضرت_ام_کلثوم_س_
@babolharam_net28819-attachment-shalbafan-omekolsoom.mp3
زمان:
حجم:
7.67M
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#علی_اکبر_لطیفیان تو کس و کارِ منی شمر جلودارِ من است صدا زد میخواید این کاروان رو ببرید تو شام باشه،لااقل از یه جای خلوت ببر آخه ما خانواده حیاییم.. خدا لعنتش کنه گفت حالا که اینجوریه از یه جای شلوغ تر میبرمتون.. با سنگ میزدن: بابا قرآن میخونه،سنگا به اون لب میخوره هر کدوم خطا میره به عمه زینب میخوره غریب کشتنت؛ بی یار و بی حبیب کشتنت آقا خیلی عجیب کشتنت ده اسب نانجیب کشتنت
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
آه و بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفنِ رقیه، خانوم زینب،دید اُم الکلثوم خیلی بی قراری میکنه، فرمود: چیه خواهرم؟گفت: زینب جان! دیشب دَمِ غروب رقیه از گوشه ی خرابه رو زانوهاش،چهار دست و پا، آهسته آهسته، اومد رو پام نشست،دستش رو دور گردنم حلقه کرد، آروم دَمِ گوشم گفت: عمه! میخوام یه حرفی بهت بزنم،اما قول بده به عمه زینب نگی...چی عمه جان!گفت:عمه! تو این شهرِ به این بزرگی، زیرِ این آسمون، آیا بچه ای گرسنه تر از من هم هست؟عمه! ضعف کردم،گرسنه ام...اشک تو چشمام حلقه زد،گفتم:رقیه جان صبر کن،همه چیز درست میشه...گفت:عمه!یه چیز دیگه ای هم میخوام بهت بگم...چی عمه!گفت عمه! حسم میکنم بابام میخواد بیاد دنبالم...حس میکنم دیگه شب آخرمِ...عمه جان! خودم میدونم باعث زحمت همه ی شما بودم...خودم میدونم برا خاطر ناله های من شما هم کتک خوردید...* تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزیدِ لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاولِ پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشوارِ طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی .
#روضه_و_توسل_جانسوز_ویژ_ۀ_ ایام_رحلت_حضرت_اُم_ کلثوم_سلام_الله_علیها_به نفسِ حاج مهدی اکبری
.
🏴سبک #زمینه یا #شور روضه ای شهادت آقا امام زین العابدین علیه السلام
#زمینه_امام_سجاد
#شور_امام_سجاد
#منی_که_چل_ساله
🏴بند اول
منی که چل ساله آزگار زجر میکشم
این زهر راحتم کرد و من ممنونشم
پُرِ از زهر شد همه وجودم پیکرم
اما من روضه خونه جسم بی سرم
خنجر تیز و حنجر،رو دیدم
تو قتلگاه یه پیکر،رو دیدم
به سر زنان یه مادر،رو دیدم
تو خیمه من یه لشکر،رو دیدم
دیدم،که گریه میکنم من
دیدم،غارت کهنه پیرهن
دیدم،کاش نمیدیدم اصلا
واویلا واویلا...
🏴بند دوم
منم اون جامونده ای که زخمه سینه ام
منم اون که سنگ کین شکست آیینه ام
منم اون که اسیر کوفی بودم تو شام
رفتم اونجا با دسته بسته بزم حرام
اونجا یه عالمه درد،و دیدم
چوب یزید نامرد،و دیدم
به لب و دندون بابام حسین
بی احترامی میکرد،و دیدم
دیدم،غصه ی بی امون رو
دیدم،گریه ی آسمون رو
دیدم،نگاه هرزشون رو
واویلا واویلا...
#شهادت_امام_سجاد
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇