من یه نوكر ِ در به درم
چند ساله همش منتظرم
اسمم در بیاد برم حرم
وای وای وای
لیست زائرا دست كی ِ؟
هی خط می خورم،چه سرّی ِ؟
میگن دعوتا با بی بی ِ
وای وای وای
حسین من هنوز جوونم
حسین منتظر می مونم
بازم از شما می خونم
دوست و رفیقام چند دفعه رفتند حرم
چه طور دلت میآد یه بارم نرم
مردن من بهتر ِ از این زندگی
دق كردم از این همه شرمندگی
امیرم، بی تو می میرم
عكس كربلا رو دیواره
انگاری با من حرفی داره
هی سر به سر ِ من میذاره
وای وای وای
هی به من میگه:نیا حرم
بخدا منم یه نوكرم
كربلا نرم كجا برم
وای وای وای
حسین اشكامو نگاه كن
حسین گره هامو وا كن
حسین دردمو دوا كن
كی میتونه هق هق منو گوش كنه؟
كی میتونه ناله هامو خاموش كنه؟
كاشكی می شد دوریت رو فراكوش كنم
كاشكی می شد قلبم و یه شیش گوش كنم
امیرم، بی تو می میرم
خوش باشی آقا با زائرات
خوش بگذره با كبوترات
بین الحرمین قهرم باهات
وای وای وای
دوستم اومده از كربلات
سوخته دلمو با خاطرات
آورده برام آب فرات
وای وای وای
حسین ای خواب و قرارم
حسین آبرو ندارم
حسین من بی كس و كارم
آشتی كن امشب دوباره با نوكرت
آقا تو رو جون اون علی اكبرت
دوباره فرصت بده تا جبران كنم
دردای بی درمونم رو درمان كنم
یا حسین،یا حسین
#اربعین
مثنوی اربعین(دشتی)
کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد
کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد
کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین
شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین
شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب
شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب
هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده
پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده
گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است
روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است
زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد
این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد
بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد
بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد
سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست
چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست
چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند
هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!!
هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده
بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده
بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان
گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان
نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست
روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست
بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد
در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد
بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد
تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد
هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد
شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد
حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد
مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد
برسیاهی های چادر جای پا افتاده است
از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است
درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است
نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است
چادری که روی آن روح الامین حساس بود
با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود
بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد
کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد
باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد
با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد
#قاسم_نعمتی
خواب ديدم سحري پاي ضريحت هستم - حاج منصور ارضی.mp3
زمان:
حجم:
1.12M
#اربعین
#زیارت
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم
چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند
چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن
بشود دوستی آن دم که کهن می ماند
بوی سیب از همه ی کرببلا می آید
اشک مادر اثرش روی بدن می ماند
هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود
پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند
صدهزاران چواویس خاک ره زینب نیست
عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند
گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق
چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند...
یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت
بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت
🎤حاج منصور ارضی
#زیارت_عاشورا
#قاسم_نعمتی
سلام علیکم خدمت کاربران محترم کانال
پنج مریض زخم بستر داریم
نیازبه تشک طبی سلولی داریم
خواهشمندیم کمک بفرمایید
خادم کانال شعبان پور
6037998105409568
حاجیه شعبان پور
میثم مطیعیenc_16323957927014379069000.mp3
زمان:
حجم:
8.1M
◼️ندارم آروم که اربعین شد
نگو که مهمون نمیخوای مهربون آقا
🚩| ۹ روز مانده تا #اربعین
🔴
خواب ديدم سحري پاي ضريحت هستم - حاج منصور ارضی.mp3
زمان:
حجم:
1.12M
#اربعین
#زیارت
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم
چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند
چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن
بشود دوستی آن دم که کهن می ماند
بوی سیب از همه ی کرببلا می آید
اشک مادر اثرش روی بدن می ماند
هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود
پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند
صدهزاران چواویس خاک ره زینب نیست
عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند
گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق
چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند...
یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت
بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت
🎤حاج منصور ارضی
#زیارت_عاشورا
#قاسم_نعمتی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5845889547182803952.mp3
زمان:
حجم:
1.2M
❣﷽❣
🔻#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔻#واحد #جامانده کربلا
🔻#حاج_یوسف_ارجونی
🔻#سبک کربلا کربلا اللهم الرزقنا ..
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواست كه این روزا زائرِ كربلات بودم
كنارِ قبرِ شش گوشه ات منتظرِ نگات بودم
دلم میخواست این اربعین از غصه بر لب میشدم
مثلِ اونا كه اومدند همراه زینب میشدم
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
می اومدم تا كه بگم زینب چها كشیده است
تو مجلسِ یزدیان چه دیده چه شنیده است
میخوام بهت بگم آقا یاس پرپرت چی شد
شبیه مادر شما، رقیه دخترت چی شد
میخوام بگم تو شهر شام به زخمِ دل نمك زدند
میون چشم بچه هات خواهرت و كتك زدند
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواد تو كربلا آقا به من خونه بدی
مثلِ همه كبوترات به من آب و دونه بدی
كبوتری كه این دلش عاشق و مبتلا باشه
میخواد طواف كعبهاش یه گنبدِ طلا باشه
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
زمان:
حجم:
321.8K
#زمینه
#جامانده_اربعین
🎤کربلایی مسلم نوشین باد
#شور_اربعین_حسینی
معلومه از چشام پریشونی
صحبت اربعینه میدونی
میخوام برم اضافه شم آقا
منم به اون ارتش میلیونی
بخر ازم نوکریمو
نگاه نکن به بدیمو
بده تو رو جون زهرا
اذن پیاده رویمو
به دستای سردار ام البنین
حرم اربعین حرم اربعین
میبینم اشک آسمونا رو
تو اون مسیر پیر و جوونا رو
تا برسم به کربلا آقا
با گریه میشمارم ستونا رو
یه حرفی مونده تو سینه ام
نیتم از اربعینم
اینه که شاید تو اون راه
یه بار آقامو ببینم
به زهرا نزن دیگه رومو زمین
حرم اربعین حرم اربعین
روی لبا ذکر حسین جانه
این حرف بچه های ایرانه
تا ستون هزار یک امسال
قرار نوکرای سلطانه
امام رضا نفسامه
دست خودش کربلامه
توی مسیر روی دوشم
پرچم سبز آقامه
بیا دست خالی من رو ببین
حرم اربعین حرم اربعین
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
﷽
#روضه_دفتری
#امام_عسکری(ع)
#دفتری_عسکری(ع)
🌴فرزند اما دهمین را صلوات
🌴مفخر اهل زمین را صلوات
🌴عسکری آن گلِ گلزار رسول
🌴حجت دین مبین را صلوات
🌴 آن نورولایت صلوات
🌴گل گلزار رسالت صلوات
🌴خواهی که خداگناه تو،عفوکند
🌴بفرست برآن روح کرامت،صلوات
#دشتی
اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ....
🌾شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
🌾جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
🌾عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
🌾کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
🌾در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
🌾شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن
🌾این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
🌾تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن
◼️روز عزای امام حسن عسکری...
◼️امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است...
◼️امروز روز یتیمیه امام زمانه...
امروز هم ناله شیم با امام زمان....
قربون اشک چشمت برم آقا جان...
آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی...
امروز دم در ایستاده...
شال عزا به گردن انداخته...
آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی....
◼️هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه...
امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ...
دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه...
میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید...
ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا....
◼️آقا جان مهدی زهرا....
امروز بیا یه روزی به ما بده...
آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم....
آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن....
آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه....
اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی...
الا یا اهل العالم انا بقیة الله...
🌾دلتو ببرم سامرا و التماس دعا
◼️میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش
◼️حجة ابن الحسن گشته سیه پوش
◼️سامرا بار دیگر در عزا شد
◼️حجة ابن الحسن صاحب عزا شد
🥀آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره..
میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن....
اینقدر آقا ضعیف شده...
،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه...
ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین.....
صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد...
🥀اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن
🥀از سینه اش خون میچکید
دنبال حیدر میدوید
میگفتُ با سوز جگر
یابن الحسن یابن الحسن
(گریز روضه به حضرت زهرا س)
🥀بمیرم برا امام حسن عسکری..
امام زمان اومد... کنار پدر...
ظرف آب رو برداشت...
🥀ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد...
🥀اینقدر این بدن ضعیف شده...
🥀اینقدر این بدن نحیف شده...
همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید...
از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد...
🌾امان امان(3)....
🌾نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد...
شاید یاد اون لحظه ای افتاد...
که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين.....
(گریز)
🌾یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن...
آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟
🌾شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم...
خیلی غریبی...
بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی
🌾اما می خوام بگم آقا جان...
درسته داغ بابا دیدی...
ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند....
با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ...
🌾اما من بمیرم برای جد غریبت حسین ....
چه تشیع جنازه ای شد....
۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ...
اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن...
امان امان ...
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه...
🌾چه کشید بیبی زینب ....
اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ...
🌾آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه...
چه کرد عمهٔ سادات...
یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین....
◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید
◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید
◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید
◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید