🏴🏴🏴🏴
#روضه امام حسن عسکری (ع)
#روضه شهادت
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
یااَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
🔸پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
🔸پسری اشک فشان است به حال پدرش
🔸پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
🔸پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
🔸پسری را که بود نبض دو عالم در دست
🔸شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش
🔸حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
🔸حجه یابن الحسن از غم شده گریان به برش
🔸چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
🔸که خداوند نگه دارد و از هر خطرش
🔸دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
🔸کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش
🔸خانه را که عدو دست به غارت زده است
🔸اتش ظلم بر افروخته از بام و درش
🔸آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
🔸غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید به ابروی فاطمه زهرا حاجت روا بشید شفای همه مریضها انشاالله روز شهادت امام عسکری (ع) است روز یتیمی امام زمان(عج) است.
امروز هم ناله شیم با امام زمان..
قربون اشک چشمت برم آقا جان.
آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی.
امروز دم در ایستاده.
شال عزا به گردن انداخته.
آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.
هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه.
امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ.
دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه.
میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید...
ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا..
◼️آقا جان مهدی زهرا..
امروز بیا یه روزی به ما بده.
آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم..
آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.
آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه....
اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی.
الا یا اهل العالم انا بقیة الله.
دلتو ببرم سامرا و التماس دعا
◼️میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش
◼️حجة ابن الحسن گشته سیه پوش
◼️سامرا بار دیگر در عزا شد
◼️حجة ابن الحسن صاحب عزا شد
آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره..
میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.
اینقدر آقا ضعیف شده.
،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه.
ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..
صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد.
بمیرم برا امام حسن عسکری..
امام زمان اومد... کنار پدر..
ظرف آب رو برداشت..
ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد.
اینقدر این بدن ضعیف شده..
اینقدر این بدن نحیف شده.
همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید...
از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد...
امان امان(3)..
نمیدونم اون لحظه امام عسکری.آخ یاد چه صحنه ای افتاد...
شاید یاد اون لحظه ای افتاد.
که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين....
یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن...
آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟
شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم.
خیلی غریبی.
بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی
اما می خوام بگم آقا جان.
درسته داغ بابا دیدی.
ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.
با عزت بدن بابا رو تشیع کردند .
ما من بمیرم برای جد غریبت حسین .
چه تشیع جنازه ای شد.
۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن .
اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن.
امان امان .
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه.
چه کشید بیبی زینب ....
اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ...
آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه...
چه کرد عمهٔ سادات...
یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین....
حسین آرام جانم.. حسین روح روانم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/6/16
.
#شور_امام_رضا
#امام_رضا #شور
رضا رضا گفتم و بی قرارم
به یاد تو خون شده قلب زارم
مشهد تو بهشت قلب خسته
مرقد تو زمزم و چشمه سارم
شد دل من ، آهوی صحرای امام هشتم
آمده ام ، پابوس تو مثل تموم مردم
مرغ دلم ، ز دست تو گرفته آب و دونه
طایر جان ، خورده ز دستِ کرم تو گندم
رضا رضا ، رضا رضا، رضا رضا یا مولا
00
رضا رضا کوی تواَم وطن شد
ضریح تو قبله ی جان من شد
ببین دلم توی حرم رسیده
با حرمت آینه هم سخن شد
گشته رضا ، پنجره فولاد تو قبله گاهم
گنبد تو ، آینه دار همه مهر و ماهم
رسونده ام ، تا که دلم را به حریم پاکت
گشوده شد ، سمت حرم پنجره ی نگاهم
رضا رضا ، رضا رضا ، رضا رضا یا مولا
00
#حاج_محمود_تاری ✍
👇
.
#زمینه_امام_عسکری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به سامرا جان داد،تشنه لب و محزون
مهدی او میزد،ناله به قلب خون
خورد به ظرفِ آب،چون لب و دندانش
زنده شده داغ،جدّ پریشانش
خیزران بر لبِ حسین میزد
پیش چشمان خواهرش زینب
مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب
چشم گریان خواهرش زینب
(وایِ من وایِ من حسین جانم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرچه به زهر غم،داده به حُجره جان
ولی نشد دیگر،به خون خود غلطان
ولی به جدّ او،چه ظلم ها گردید
سرش جدا از تن،مِنَ القفا گردید
مادری در میان قربانگاه
بود و شمرِ لعین ستم ها کرد
روی سینه نشست و واویلا
خون به قلبِ علی و زهرا کرد
(وایِ من وایِ من حسین جانم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
#حاج_امیر_عباسی ✍
#زمینه #زمرمه
#شهادت_امام_عسکری
.
#شهادت_امام_حسن
قربان آن جگر که چهلسال پاره بود
.....................
هرکس که بر کریم پناهنده میشود
دلمرده هم اگر برسد زنده میشود
آنقدر میدهند که شرمنده میشود
آیا به روز حشر سرافکنده میشود؟
واللهِ اعتقاد من این است تا ابد
زینخانه نا امید گدایی نمیرود
وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت
این چهرهی سیاه کمی شستشو گرفت
کمکم تمام زندگیام بوی او گرفت
اینگونه بود بی سر و پا آبرو گرفت
از آن به بعد خانهی دلدار شد دلم
تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم
امشب حسنحسن نکنم شب نمیشود
بی یا حسن تجلی یارب نمیشود
زلفی که باد خورده مرتب نمیشود
هر کس به هم نریخت مقرب نمیشود
آتش زده هوای وصالت به جان من
یا ایها الکریم و یا ایها الحسن
ما را خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد
ریزهخورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد
آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد
انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد
عمری به دستگیریات اقرار کردهایم
ما اعتماد بر کرم یار کردهایم
عمری سبو ز جام کرم میزنم حسن
نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن
سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن
با نام تو به سینه حرم میزنم حسن
باید مدینه محشر کبری به پا کنیم
بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم
از راه دور دست تمنا گرفتهایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفتهایم
دستان خویش سوی تو بالا گرفتهایم
هرچه گرفتهایم ز زهرا گرفتهایم
بیهوده نیست آبروی رفته میخَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث میبرند
زلفت رها کنی همه بیخانه میشویم
ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم
ما خاکبوس گوشهی میخانه میشویم
گِرد تو پر کشیده و پروانه میشویم
در آسمان چشم سیاهت هواییام
شکر خدا ز روز ازل مجتباییام
چشمان من به سوی درِ بستهی بقیع
بُغضیست در گلویِ درِ بستهی بقیع
سر مینَهیم رویِ درِ بستهی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بستهی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر میزدیم
با گریه پرچمی سرِ این قبر میزدیم
👇
قربان آن جگر که چهلسال پاره بود
زخمی از آن شکستگی گوشواره بود
در کوچهها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرش
در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت
چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت
پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت
سیلی که خورد، ضربهی پا احتیاج داشت؟؟؟
لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست
بادستِ بسته شخصیت یار او شکست
از آن به بعد خنده به لبها حرام شد
تو هفتساله بودی و عمرت تمام شد
در شهر، آلِ فاطمه بیاحترام شد
توهینِ بر علی همهجا لفظِ عام شد
دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست
بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست
آهستهتر قدم بزن ای مردِ کوچهها
بشکن سکوتِ بیکسی و سردِ کوچهها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچهها
یادت نرفته خندهی نامردِ کوچهها
دیدی ز مالیات مغیره معاف شد
اینها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینهی درد آشنا زده
صبر تو طعنه بر همهی انبیا زده
صلحِ تو ریشهی همهی فتنه را زده
آری چکیدهی علی و مصطفی توئی
بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی
با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگرهای خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن
خونیندهن ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی
از نیزههایِ بیسر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تباند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینباند
دستِ حرامزاده به معجر نمیخورد
ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمیخورد
آتش زبانهاش به مویِ سر نمیخورد
با ناسزا به زینب تو ، بر نمیخورد
خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست
آهسته جان بده که ابالفضل زنده است
در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند
با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره میکنند
پوشیهی زنان حرم پاره میکنند
زنها و دختران همه آواره میکنند
زینب پس از حسین گرفتار میشود
آواره بین کوچه و بازار میشود
#قاسم_نعمتی ✍
#امام_حسن_مدح_و_مرثیه
#بیست_و_هشتم_صفر
.👇
حاج محمود کریمی4_5994498473641119293.mp3
زمان:
حجم:
40.75M
📌 شهادت #امام_حسن (ع) ۱٤٤٤
🎙 قربان آن جگر که چهلسال پاره بود
#حاج_محمود_كريمى
🏴#وفات_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_زینب_زینب_زینب
🏴#نوحه
🎤مداح :کربلایی صادق گل محمدی
✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان
نام مداح حذف نشود ❌❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای نور دل زهرا(هستی به رباب دختر)۲
در محضر آل الله(هستی تو چنان کوثر)۲
تویی دخت والا و بی قرینه
دخت حسین بن علی سکینه
آجرک الله یا حسین زهرا۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
راحت شدی از غم ها(رفتی تو از این دنیا)۲
چشمش به رهت باشد(در باغ جنان زهرا)۲
بودی ای نور دیدگان زهرا
لحظه های آخر یاد کربلا
آجرک الله یا حسین زهرا۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیدی تو به دشت خون(گل ها همه شد چیده)۲
دیدی تو علی اصغر(با حنجر ببریده)۲
دیده ای ای گل باغ مدینه
اشک رباب و زینب حزینه
آجرک الله یا حسین زهرا۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از دشمن دین دیدی(ظلم و ستم افزون)۲
دیدی تو برادر را(غلتان به میان خون)۲
دیدی گل گلشن ام لیلا
علی اکبر شده اربا اربا
آجرک الله یا حسین زهرا۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیدی تو عمو عباس(در علقمه افتاده)۲
دست و سر و چشمش را(در راه خدا داده)۲
دیده ای دستانش از تن جدا شد
با عمود آهن فرقش دو تا شد
آجرک الله یا حسین زهرا۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیدی تو به چشم خود(شد نقش زمین بابا)۲
با پیکر غرق خون(افتاده در آن صحرا)۲
دیدی از بابایت حرمت دریدند
از قفا سر پاک او بریدند
آجرک الله یا حسین زهرا۲
زمان:
حجم:
319K
🏴#وفات_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_زینب_زینب_زینب
🏴#نوحه
🎤مداح :کربلایی صادق گل محمدی
✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان
نام مداح حذف نشود ❌❌
.
#نوحه #زمزمه
#حضرت_زهرا_زمینه
#امام_زمان
#احراق_البیت
در بیت ولا شرر افتاده
زیر دست و پا کوثر افتاده
مسمارِ درِ خانه خونی شد
زهرا پشت در با سر افتاده
شد نقش زمین بضعه طاها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
زهرا پشت در ناله ها می زد
بین شعله ها دست و پا می زد
گاهی فضه اش را صدا می زد
گاهی مصطفی را صدا می زد
با لگد شدم بی پسر بابا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
........
بین کوچه ها آه و واویلا
شد غوغا به پا آه و واویلا
زهرا را زدند بی مروّت ها
پیش مرتضی آه و واویلا
یک لشکر کجا یک زن تنها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
......
در کوچه حسن زار و مضطر بود
لرزه بر تنش دیده اش تر بود
پیش مادرش فکر بابا و
دنبال پدر فکر مادر بود
بر روی لبش ذکر وا اُمّاه
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
قنفذ خاک غم بر سرم کرده
با مغیره بی مادرم کرده
بسکه با غلاف زد به بازویش
دست مادر ما ورم کرده
افتاد از نفس مادرم آنجا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
بین قتلگاه عصر عاشورا
باصورت فتاد یوسف زهرا
زیر دست و پا دست و پا میزد
میزد بر سرش زینب کبری
میگفت زیر لب با شور و شین
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین )
#عبدالحسین ✍
#فاطمیه
.👇
.
#اول_تا_هفتم_ربیع_الاول
#هجوم_به_بیت_وحی
#غصب_خلافت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#زبانحال_امام_زمان علیه السلام
کنار قبر مخفی عموجانش #حضرت_محسن علیه السلام
گریز به داغ حضرت علی اصغر علیه السلام
عموجانم محسن
رسیدم از صحرا
ببین که همدردی
ندارم جز غمها
هزار و صد ساله
واست روضه دارم
ببین که یک عمره
برات خون می بارم
رو قبر مخفی تو
سر میزارم شب و روز
هستم من منتظر ِ
خون خواهی ِتو هنوز
من وارث غصه و
مظلومی حیدرم
از آتیش داغ تو
همیشه خون جگرم
به حقّ خون محسن
عجّل فرج یا الله.....
🌸
عموجانم محسن
شهید شیش ماهه
با روضه های تو
دلم غرق آهه
تو بودی و مادر
میون اون اشرار
تو رو یک جانی کشت
با ضربه ی مسمار
در بین دیوار و در
افتادی روی زمین
زیر دست و پاهای
چل تا نامرد بی دین
مونده توی گوش من
آه و ناله ی مادر
تو رو به خاک سپردت
پدر باحال مضطر
به حقّ خون محسن
عجّل فرج یا الله.....
🌸
تو رو کشتند اما
نخورده حلقت تیر
نشدی ای مظلوم
با خون حنجر سیر
تو رو کشتند اما
جدا نشد سرت
نرفتی رو نیزه
جلوی مادرت
سر علی اصغر رو
روی نیزه می بستند
لالایی میخوند رباب
قلبش رو هی میشکستند
چندبار جلوی رباب
سر از رو نیزه افتاد
حرمله اشکشو دید
کمونش رو نشون داد
به حقّ علی اصغر
عجّل فرج یا الله.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#فاطمیه
.👇