ِِِِ.....:
پر از نیازم
همچون کودکی که به دنبال کشف جهان خویش است
ودر چشمهای تو دنبال خودم میگردم
کاش نگاهم کنی حسین جانم
پر از نیازم
تاریکی
ظلمت
جهل .... شده تار و پود وجودم
کاش در راه اربعینت بشکافی تارو پودم
پر از نیازم
خواب نیست چاره این شب تارم
بیداریست چراغ راهم
کاش از تاریکی شب رسد قوه چراغم
دلتنگم
به تمام قدمها ...
لحظه ها ...
روضه ها ....
یعنی بازهم نیازم را با دست دل با تو خواهم گفت
دلتنگم
و ثانیه ها ازارم میدهند
به یاد
زیارت عاشورایی در کنار چادری که ماه از پشتش
با السلام علیک یا اباعبدالله ارام ارام بیرون زد
کاش .....
دلتنگم
و ان چه می چکد خاموش نمیکند هیچ
شعله ورش میسازد
چرا فاصله بی حساب است
چرا بالها سوخته
کاش ..... یا حسین ادرکنی گدا را
دلتنگم نجوای
شاه حسین وای حسین ها
در گوشم پیچیده
و روضه روضه خوان به گوش میرسد
در کنار تله زینبه ای که با سکوتش فریاد میزد
حسین جانم .......
دلتنگم
به رود خروشانی که شوق دریا داشت
و قطره ای بیچاره
با سیاهیی تمام راه میرفت
و از معصیتهایش
لب می گزید
اقا جان دریاب گدا را
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع 😭😭
راستی چرا وقتی سلامت میکنم جوابت نمیشنوم
الهی دورت بگردم گوشهایم سنگین شده
محکمتر جوابم بده دارم دق میکنم 😭😭
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
ثانیه ها ذوب میشوند
و تپش قلب عقربه
کاش تیک تاکش در صحن و سرایت
با دستان مهربان تو از کار بیفتد
بی تو سیاهیست حسین جان
السلام علیک
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
سبک یا مولا🎈
به سبک یا مولا دلم تنگ اومده
پایان صفر دلم شود تنگ حرم
مرغی شوم وبسوی مشهد بپرم
در سوگ رضا(ع) به سینه وسر بزنم
مانند رضا(ع) زغم بسوزد جگرم
یامولا غریب الغربا مارا بطلب در حرم معین الضعفا2
___________
در سوگ رضا دل همه خون بشود
هرعاشق او زغصه مجنون بشود
کفتر رضا سر به گریبان ببرد
آهوی صحرا غمین ومحزون بشود
یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا2
____________
پایان صفر مولاشده مسموم کین
در خانه خود تنها فتاده برزمین
از درد جگر مولا بود در پیچ وتاب
اوج غربت وشرار زهری آتشین
یا مولا غریب الغربا، مارا.....
__________
در غربت خود جوادش آمد یاد او
روسوی مدینه می رود فریاد او
می زندز طوس جواد خود را اوصدا
تا که آید و رسد پسر بر داد او
یا مولا غریب الغربا.....
نوحه حضرت. رسول للله
دست من و دامان تو یا رسول الله
درد من و درمان تو یا رسول الله (3
) یا رسول ا... یا رسول ا... (3)
ای مظهر آیات حق ظهورت
ای روشنایی بخش دیده نورت
ای چشم هستی روشن از حضورت
ای جان به قربان دل صبورت (2)
می سوزم از هجران تو یا رسول الله
ای رحمةُ لِّلعالمین یا رسول الله
دست من و دامان تو یا رسول الله
درد من و درمان تو یا رسول الله (2)
یا رسول ا... آغا یا رسول ا... (2)
دست من و دامان تو یا رسول الله
درد من و درمان تو یا رسول الله
دل بی تو یار آشنا ندارد
در سینه جز مهر تو جا ندارد
بی تو بصیرت چشم ما ندارد
مدینه بعد از تو صفا ندارد (2
) بعد از تو زهرا روز و شب دعا کرد
در کلبه احزان خدا خدا کرد
یاد آن زمان که فضه را صدا کرد
گل میخ در با سینه اش چه ها کرد
جان علی و جان تو یا رسول الله
جانم به قربان شما یا رسول الله
دست من و دامان تو یا رسول الله
درد من و درمان تو یا رسول الله (2)
یا رسول ا... یا رسول ا..
: فریادوامحمدا
فریادوامحمدا
محمدی محمدا
محمدی شیرخدا
فریادیارزهرا
ای شیعیان یاری کنید
امشب عزاداری کنید
امشب شب عزابود
صاحب عزاخدابود
ای خواهران یاری کنید
زهراراهمراهی کنید
ازمدینه صدامیاد
صدای ناله هامیاد
ای دختربدردوجا
امشب3جاداردعزا
یاغریب فاطمه
حسن عزیزفاطمه
امشب داردبااهل بیت
وداع باعباس وحسین
امشب وداع بازینبین
قاسم یتیم مجتبی
به گردنش شال عزا
امشب امیرالمومنین
امشب3جاداردعزا
مهدی صاحب زمان
به گردنش شال عزا
ای زینب خونین جگر
امشب کجاداری عزا
خدابه فریادش برس
تاکی بگویدرود،رود
برسرزندگویدسرور
امشب جناب فاطمه
بااضطراب وواهمه
گویدحسن من چه شد
گویدحسین من چه شد
نوردوعین من چه شد
یافاطمه.
جانم علی
جانم حسن.
جانم حسین
جانم رضا
یازینبا
به ابی انت وامی یا رسول الله ای بخداجان حسین نزنیدرقیه را
ای بخداجان حسین نزنیدرقیه را
رقیه بی بابا شده نزنیدرقیه را
ای بخداجان حسین نزنیدرقیه را
ای بخداجان حسین نزنیدرفیه را
برسرزندخاک سرورنزنیدرقیه را
ای بخداجان حسین نزنیدرقیه را
قربون عمه گفتنش نزنیدرقیه را
ای بخداجان حسین نزنیدرقیه را
کی کرده غسل وکفنش نزنیدرقیه را
ای بخداجان حسین نزنیدرقیه را
یافاطمه بیاببین میزنن رقیه را
ای بخداجان حسین نزنبدرقیه را
قربون عمه گفتنش نزنیدرقیه را
بخداجان حسین نزنیدرقیه را
ای بخداجان حسین نزنیدرقیه را
قربون عمه گفتنت نزنیدرقیه راووووو
روضه
#توسل جانسوز
#حضرت_زهرا_س
#سیّد مجید بنی فاطمه
عمری است با عنایتِ تو گریه می کنم
تنها به قصد غربت تو گریه میکنم
عمری است پای بیرق مشکی روضه ها
در سایه سار رحمت تو گریه میکنم
*هر چقدر دوست داری گریه کن...فریاد بزن...اما مادر ما تا گریه اش بلند شد...جلوی علی رو گرفتن...گفتن علی به فاطمه بگو بسه اینقدر گریه نکنه خسته شدیم...یکی نپرسید بگه زهرا چرا گریه میکنه...فقط گفتن بهش بگو گریه نکن...یه دختر سه ساله ام یاد گرفت،گفت: عمه! فکر کردن مارو اسیر کردن...میخوای شهرشام رو روي سرشون خراب کنم...اينقدر گریه میکنم...اينقدر گریه کرد گفت صدای گریه کیه نمیزاره من بخوابم...رحمت خدا به این قلب های ذلال...رحمت خدا به این چشمهای پاک و اشک آلود فاطمیه...رحمت خدا به پدر مادراتون که شماها رو با نام علی و زهرا پرورش دادن*
گاهی ستاره میشوم و تا سپیده دم
در آسمان غربت تو گریه میکنم
قبرت که نیست دلخوشم از این که لااقل
پایینِ پای هیات تو گریه میکنم
آه ای ضریح گمشده بانویِ بی نشان
در حسرتِ زیارت تو گریه میکنم
تا تربت شهیدِ اُحد ،پا به پای اشک
هر شب به رسم عادت خود گریه میکنم
گاهی کنار روضه ات از دست میروم
از بس که در مصیبت تو گریه میکنم
از ابتدای مرثیه هایت قدم قدم
تا کوچه ی شهادت تو گریه میکنم
* اگه می بینی فاطمه بین در و دیوار قرار گرفت بخاطر اینه علی رو تن
ها گذاشتن...*
گردد اگرچه غرقه به خون پای تا سرم
به زان که بنگرم غم غربت به شوهرم
مرگ من از فشار در و دیوار خانه نیست
این غصه میکشد که غریب است شوهرم
*خدا هیچ کسی رو از بالا پایین نیاره...همچین که وارد خانه شد بی بی تو بسترِ...همچی که به زور بلند شد...شاید بعضیا کمکش کردن...هی نگاه میکرد میگفت: علی جان یه سوال دارم...بگو عزیز دلم...صدا زد: آقا! مولا! بابای بچه ها من!...شنیدم مردم مدینه سلامت نمیکنن... علی سرش و پایین انداخت گریه کرد...صدا زد: زهرا جان...به خدا علی سلام میده مردم روشون رو برمیگردونن... *
جز غم کسی به خانه ی ما سر نمیزند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمیزند
در شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانه ی غریب کسی در نمیزند
من دختر پیمبرم و زان همه یکی
دم از سفارشات پیمبر نمیزند
میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمیزند
پیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت
مادر، کسی مقابل دختر نمیزند
*من نمیدونم چه جوری زد...اسماء میگه آب میریختم...دیدم علی دستش رو سرش گذاشت...گفتم چی شده آقا...فرمود: دستم رسید به بازوی ورم کرده...میدونی زینب کِی یادش افتاد...شبی که تو خرابه...زن غساله اومد...من دست به این بچه نمیزنم...تا بگید بدنش چرا اينقدر کبوده...ناله ی زینب بلند شد زن غساله...از کربلا تا کوفه...از کوفه تا شام هرجا گفته بابا، تازیانه،سيلي.....*
دستی پلید لاله ی گوش مرا درید
دیگر صدای عمه به گوشم نمیرسید
متن نوحه
بزم آه و ناله برپا ، آخر ماه صفر شد
فاطمه اُم ابیها ، هم عزادار پدر شد
در گلستان مدینه ، غم نشسته روی گل ها
داغدار سوگ بابا ، دختر خیرالبشر شد
جبرئیل آورده با خود ، آخرین پیغام حق را
یا محمّد شو مهیّا ، بی گمان وقت سفر شد
بر در و دیوار یثرب ، رنگ ماتم جلوه بسته
چشمة چشمان امت ، در غم آئینه تر شد
دیدة زهرای اطهر ، رنگ خون شد از جدایی
بی قرار داغ بابا ، خیره بر مسمارِ در شد
آه از این بار مصیبت ، بارش باران اندوه
حیدر شیر خدا را ، شال ماتم روی سر شد
*آخر ماه صفر وقت عزا شد*
حضرت پیغمبر از امت جدا شد
دیده ها گریان برای مجتبا شد
وقت هجران علی موسی الرضا شد
آتش اهل سقیفه ، شد نثار خانة وحی
گوشة عُزلت نشینی ، مرتضا را مستمر شد
دست بیداد زمانه ، رسم گل چیدن بنا کرد
مادری پهلو شکسته ، سوی دیدار پدر شد
هر طرف آوای ناله ، میرسد بر گوش یاران
از شرارِ آب زهرین ، پاره پاره یک جگر شد
یک خیانت یک جنایت ، مجتبا مظلوم و مسموم
از جفای نا نجیبان ، از درون زیر و زبر شد
یا حسن گویان به خانه ، در کنار بستر او
دیده تر از این جدایی ، دیدة شمس و قمر شد
حال خواهرها پریشان ، در فراق یک برادر
شش برادر دلشکسته ، دست ماتم بر کمر شد
آخر ماه صفر وقت عزا شد
چشم قاسم ها چو دریا ، در غم جانسوز بابا
رنگ غمبار یتیمی ، بر جبین شش پسر شد
ناظر این درد جانسوز ، از جنان گردیده زهرا
مادر است و با فغان از ، حال آنان باخبر شد
گود سرخ کربلا را ، می کند هر دیده ای خون
دومین فرزند زهرا ، تشنه لب ببریده سر شد
گوشة مقتل نشسته ، در کنار دخترانش
با نوای یا حسینم ، سینة او شعله ور شد
بر تن بی سر نظاره ، می کند با آه و ناله
با یتیمان برادر ، هم سخن با چشم تر شد
در بیابان غریبی ، آه زینب شد مُداوم
تا سری بر روی نیزه ، با اسیران همسفر شد
آخر ماه صفر وقت عزا شد
بر دلِ غمبار شیعه ، غصه می بارد پیاپی
تا دوباره زهر کینه ، قاتلی صاحب اثر شد
میوة انگور و نیرنگ ، هشتمین ماه ولایت
در درون حجرة غم ، کشتة اصحاب زر شد
مشهد طوس و غریبی ، با غریبان آشنایی
از عنایت های ثامن ، خوانِ شیعه پُرثمر شد
کعبة حاجت بگیران ، قبله گاهی بر فقیران
یا علی موسی الرضا بر ، روی لب مدّنظر شد
سروری ماه صفر را ، چون محرم می نگارد
واژه در واژه تحزّن ، قاب شعری مختصر شد
هم نفس در بزم ماتم ، با عزاداران مولا
نذر هر سالانة او ، با سرودن معتبر شد
آخر ماه صفر وقت عزا شد
**
🏴🏴🏴🏴🏴
*التماس دعا*
خوشبخت کسی که عشق احمد دارد
در قلب درخش نور محمد دارد
هر کس بفرستد به محمد صلوات
در آخرتش ثواب بی حد دارد
اللّهُمَّصَلِّعَلي
مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
.
◾️ زمينه #امام_حسن عليه السلام◾️
اثر حاج مجتبي صمدي شهاب
به سبك مثه كبوترم...
غروب غمزده شد چشاي ترم
قاتل من شده روضه ء مادرم
شه بي لشكر وادي غربتم
غريب بي كس شهر پيغمبرم
شده چشام بارون شبنم
نداره زخم دلم مرهم
من حسن بن علي هستم
غريب ترين آدم عالم
آقام آقام آقام اي آقام
موي سياه نمونده به روي سرم
بغضم و تو گلوم هي فرو مي برم
حتي يه چاه ندارم واسه درد و دل
زخم زبونا رو من به جون مي خرم
كسي نمونده كنار من
نمونده صبر و قرار من
تا كه خلاص بشم از دنيا
زهر جفا شده يار من
آقام آقام آقام اي آقام
تو خونه از بيرون غربتم بيشتره
شرار قلبم از كينه ء همسره
گرجه ميسوزم از زهركينه ولي
ناله هام از غم كوچه و مادره
چشام از غصه شده خونبار
من و مادر بوديم و ديوار
دست سياهي كه رفت بالا
چشاي مادر من شد
📜ویژه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
#هفت_صفر
#واحد
#گریه_ام_گرفت
#حاج_محمد_رضا_بذری
گریه ام گرفت از سوز نجوای خودم
آقای تنهای خودم همش تو رویای خودم
صحنتو جارو میکنم
خودم میشم خادم اون صحن و سرات
گندم میدم به کفترات
همه هنر هامو برات آقا یه روز رو میکنم
بیادتم توی نمازم برات
تو جون بخواه که جون ببازم برات
آخر یه روز حرم میسازم برات
«غریب مادر حسن»4
تنها ترین سردار قوم عربی
کارتو ساختن یه شبی
اهل مدینه النبی کارشونو خوب بلدن
دوباره غم تو دل زینبت نشست
پشت برادرات شکست
یه عده تیر کمون به دست
تششیع جنازت اومدن
کشتن تو رو نعره ی تکبیر زدن
سر رسیدن بدون تاخیر زدن
پیش حسین به پیکرت تیر زدن
«غریب مادر حسن»4
سپید شد از یه غصه موی تو آقا
خواستی کنی دفع بلا
اما نتونستی یه جا مادرتو یاری کنی
تو کوچه ها غیرتت و محک زدن
زخمتونو نمک زدن مادرتو کتک زدن
نشد براش کاری کنی
به دستای بابات که زنجیر زدن
مادرتو بدون تقصیر زدن
به بازوهاش غلاف شمشیر زدن
«غریب مادر حسن»4
دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عـزا آه و صد واویلتا
گاه میگوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا آه و صد واویلتا
رحلت جانسوز ختم الانبیا فاطمه صاحب عزا
کشته شد از زهر کینه مجتبی فاطمه صاحب عزا
می روم اما پریشان توام ای دخترم غصه دار حیدرم
می خوری سیلی ولی من نیستم ای کوثرم غصه دار حیدرم
می رود از دار دنیا رحمه للعالمین فاطمه شد دل غمین
اشک می ریزد از این ماتم امیرالمومنین فاطمه شد دل غمین
قاسم نعمتی
آسمان خون گریه کن امشب که زهرا مضطر است ماتم پیغمبر است
پیکر بی جان او بر شانه های حیدر است ماتم پیغمبر است
#نوحه_فارسی
#واحد
#واحد_شلاقی
#شهادت
#امام_رضا_ع
شاعر:
#کربلایی_شعیب_فخرایی_علمدار
الـســـــلامٌ عـلـــــیـــــک زادهٔ زهــــــــــرا رضا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قربون کفترات فدای صحن و سرات
کاش بشم خاک قدوم همهٔ زائرات
حرم با صفات گنبد زرد و طلات
آرزوی جبرئیله بشه از خادمات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقاجون نوکرم دربدر این درم
منو نذر پسرت کردن پدر مادرم
زائرم تو حرم گدای پشت درم
تورو جون مادرت یه دست بکش رو سرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سر و سامون تویی بی سر و سامون منم
تویی صاحب حرم و زار و پریشون منم
روز روشن تویی شام غریبون منم
کنار پنجره فولاد تو گریون منم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستمو دامنت به فاطمه مادرت
منو ردم نکن حاجت داره نوکرت
تو قـــرار منی دار و نـــــدار منی
هــــمــــهٔ امید این دل زار منی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا از راه دور تا حرمت اومدم
با هزار آرزو به محضرت رو زدم
یه چشَم اشکه و خونِ یه چشم دیگم
تا ندی حاجتمو از حرمت نمیرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی موسیالرضا ضامن آهو آقا
کاشکی روزی همه قسمت کنی کربلا
کربـــــلا کـــــربلا قبلگـــــه عاشقا
حرم ابالفضل وعدهٔ سینه زنا
.
اسناد شهادت رسول الله صلی الله علیه وآله در کتب شیعه و سنی!
برای هر چیزی تحقیق میکنند ولی برای شهادت پیامبر بدون تحقیق دهان باز میکنند و میگویند رحلت جانگداز !!
🎙استاد بندانی نیشابوری
🔘
#نوحه_فارسی
#شهادت
#امام_رضا_ع
شاعر و سبک :
#کربلایی_شعیب_فخرایی_علمدار
دست من و دامان تو یا ثامنالائمه
آقا شوم قـربـــــان تو " "
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هستم گدای خان تو " "
چشم من و احسان تو
درد من و درمان تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قلبم دخیل پنجره فولادِ تو رضا جان
درماندهام منتظر امداد تو " "
من نوکر تو هستم و اجداد تو
ویرانهٔ قلبم شده آباد تو
خـــــاکـــــم به آستـــــان تـــــو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای پادشاه دو ســـــرا ای زادهٔ زهـــــرا
آقـــــا غـریـــبالـغـربا " "
ای کشتهٔ دور از وطن
مسموم از زهر جفا
دل گـشـــــتـــــه سـرگـردان تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر سینه و سر میزنم ضامن آهو
بر درگهت در میزنم " "
همچون کبوترهای تو
در این حرم پر میزنم
پـــــر مـیـکـشـم ایـوان تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پـــــای بــرهـنه آمـــــدم در حرم آقا
از راه دوری آمـــــدم نوکرم آقا
من را سپرده دست تو مادرم آقا
از کـــــودکـــــی دلدادهٔ این درم آقا
قلب مـــــن آشـــــیـان تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا علی موسیالرضا ای غریب آقا
ای زادهٔ خیرالنـــسـا " "
تو را به شاه کربلا
حاجات ما بنما روا
چشم امیدمان به تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_رضا_ع
نوحه شهادت امام رضا ع
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
هفت آسمون زاره / شیعه عزاداره
بهر رضا اشکها / از دیده میباره
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
فریاد جان سوزش / مادر برس دادم
مسموم شدم از کین / بشنو تو فریادم
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
از کینه مأمون کرد / از شهرم آواره
با حیله زهرم داد / شد جگرم پاره
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
بگشا اباصلت این / بند قبایم را
آتش زده زهر چون / از سر به پایم را
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
در کنج غربت من / جان میدهم. محجور
بیا جواد من / ده غسل نما در گور
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
(صفا) دو چشم او / بود انتظار یار
آید تقی نزدش / اورا کند دیدار
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
🔹
منمو عمری روزِ خوش ندیدن
همهی دردا رو با جون خریدن
بهیاد مادر آه ازدل کشیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
منومادر یه روز نزدیک خونه
تو راه کوچهی باریک خونه
یدفه دشمنامون سر رسیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
با یهسیلی نهالو بردن ازهوش
دوباره شعلهور شد درد پهلوش
دوباره زخم رو قلبم نمک خورد
مادرمپیش چشممن کتک خورد
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#محمودکریمی
🏴_________
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند / بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده
شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)
گفت و گو با شاعر « آمدم ای شاه پناهم بده»
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
عرضه بداریم آقا جان...
یا امام رضا...
شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند...
اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید...
وقتی چشمان مبارک رو باز کردید...
سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود...
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که...
داخل گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از تنش جدا کردند...
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا...
بمیرم... داخل خیمه...
از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود...
لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا...
اما...
یک جایی دیگه اومد...
کجا...
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند...
اومد صدا زد...
بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم...
🔸بنی اسد بیایید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت...
حالا میخواد با پدر وداع کنه...
لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز سوم👇
آقای خوبم...
جان عالم به فدای مظلومیت شما...
در عالم غربت به شهادت رسیدید...
اما وقتی شیعیان خبردار شدن...
کفن قیمتی آوردند...
برای تشییع جنازه همه آمده بودند...
بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند...
با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد...
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
دلها بسوزه...
برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا...
بدون غسل و کفن...
ای خدا...
کاش به همین اکتفا میکردند...
صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند...
جلو چشمان بچه های حسین...
جلو چشمان خانم زینب کبری...
تمام استخوان ها شکست...
🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود
الا لعنت الله علی القوم الظالمين
#روضه_امام_رضا_ع
#دفتری
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بی قرارش تو باشی
خوشا آن گدایی که تنهای تنها
کناری نشیند کنارش تو باشی
(آقا جان یا امام رضا)
خوشا آن گدایی که تنهای تنها
کناری نشیند کنارش تو باشی
یا امام رضا٢
آی کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ـ آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ـ جوون داری ـ مشکل داری ـ در خونه امام رضا بیا
(یا امام رضا)٢
⬅️ امروز برا امام رضا بلند بلند گریه کن ـ خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید
(گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره) ـ فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید
(یا امام رضا)٢
خیلی غریبه ـ خیلی مظلومه ـ از همین جا دلامونو روونه حرم کنیم ایشاالله کنار حرمش ناله بزنی
⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ـ فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست
◀️ بگم یا امام رضا ـ تو خراسان چه کردند با امام رضا ـ امام رضا رو زهر دادن اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره ـ صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن ـ میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم ـ اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم ـ اما دل تو دلم نیست ـ هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم داره بخودش می پیچه ـ هی میگه (جگرم سوخت)٣
اباصلت میگه.....میگه دیدم آقا چشمش به دَره ـ این آرزوی هر پدریه دوست لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه ـ امام رضا منتظره کی جوادش میاد
⏸ اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا ـ به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ـ آقا گرفتارم ـ به جوونیّه جوادت بهر امیدی اومدم امروز نزار دست خالی برگردم
⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطِ خیلی شباهت به امام رضا داره ـ(اینجا میتونید روضه رو طولانی تر کنید)
میوهٔ دل امام رضا اومد ـ وارد حجره امام رضا شد ـ امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد ـ جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد ـ سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت
⏸ اما اگه ناله داری دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا ـ آی ناله دارا تو کربلا بر عکس شد حسین اومد کنار بدن ارباً اربای علی اکبر صدا زد.....
تو ستارهٔ سحر منی ...(باباعلی اکبرم)
تو ستارهٔ سحر منی /تو که پارهٔ جگر منی /ولدی علی ولدی علی / ای نور بصرم ولدی علی / آخر پدرم ولدی علی.......
بقیه اش رو هر چی دوست دارد اضافه کنید
⏪ بر سر تربت لیلا نبرید نام علی
⏪ بگذارید جوان مُرده قراری گیرد
⏪ نو جوان مُرده خبر از دل لیلا دارد
⏪ به خدا مادر اکبر چه سحر ها دارد
ناله داری به سوز دل ابی عبدالله ناله بزن بگو یا حسین
التماس دعا
4_6010412976740238259.m4a
1.96M
🏴 نوحه واحدوسنگین امام عسکری 🏴
پر زده مرغ دل دوباره تا سامرا
زمین و آسمون گرفته شور و عزا
واویلتا ، دل دیگه طاقت نداره
واویلتا ، آقای ما بی قراره
صورتشو ، امشب صاحب الزمان
واویلتا ، رو قبر بابا می ذاره
یا حسن ، یا امام عسکری (۴)
روی سینه هامون غُبار غم می شینه
از غمِ عسکری دلِ پسر حزینه
واویلتا ، سینه شده چه غم فزا
واویلتا ، سامره گشته کربلا
از ستمِ ، دشمن بی حیا و پست
واویلتا ، می لرزه دستش از جفا
یا حسن ، یا امام عسکری (۴)
شده شمع دل یوسف زهرا خموش
به پیش چشم او رفته اِمامش زِ هوش
صاحب عزا ، امشب صاحب زمونه
صاحب عزا ، از غم بابا گریونه
از عطشِ ، بابا به یاد کربلا
صاحب عزا ، روضه ی سقا می خونه
واویلتا ، واعطشا به کربلا (۴)
♦️ مرتضی شاهمندی ♦️
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم
🍇 بفرمایید یک لقمه صبحانهی معنوی
🌺 یک لقمه حکمت
🌼 مردی در ساحل رودخانهای نشسته بود که ناگهان متوجه شد مرد دیگری در چنگال امواج خروشان رودخانه گرفتار شده است و کمک میطلبد.
🌷 داخل رودخانه شد و مرد را به ساحل نجات آورد، به او تنفس مصنوعی داد، جراحاتش را پانسمان کرد و پزشک را به بالینش آورد.
🌸 هنوز حال غریق جا نیامده بود که شنید دو نفر دیگر در حال غرق شدن در رودخانهاند و کمک میخواهند. دوباره به رودخانه پرید و به زحمت آن دو نفر را هم نجات داد. اما پیش از آنکه فرصت تفکر پیدا کند، صدای چهار نفر دیگر را که در حال غرق شدن بودند، شنید.
💫 بالأخره آن مرد، آنقدر قربانی نجات داد که خودش خسته شده و از پا افتاد؛ ولی صدای فریاد کمک از طرف رودخانه قطع نمیشد.
🌺 کاش این مرد خیرخواه، چند قدمی به طرف بالای رودخانه میرفت و متوجه میشد که دیوانهای مردم را یکی یکی به آب میاندازد؛
🌟 در اینصورت اینهمه انرژی صرف نمیکرد و به جای رفع معلول، به مبارزه با علت میپرداخت و جان افراد بیشتری را نجات میداد.
🌷 در زندگیِ همهی ما، علتی بزرگ وجود دارد که سرمنشأ همهی اتفاقات و رویدادهای زندگی ماست. علت و منشأ تمام شادیها، غمها، رنجها، پیروزیها، شکستها، امیدها و یأسهای زندگی یک چیز است: افکار و عقایدی که برگزیدهایم.
🌺 در دنیای بیرون، هیچ عاملی وجود ندارد، هرچه هست معلولِ اندیشهها و طرز تفکرات ماست. اگر میخواهید زندگیتان تغییر کند، اندیشههای خود را تغییر دهید. هر راهحلی جز این، چیزی جز خستگی و ناامیدی نصیب انسان نخواهد کرد.
🌼 ناامیدی، قویترین وسیلهی شیطان است که وقتی از همهی حیلههایش ناامید میشود، به سراغ این وسیله میرود.
🌷 میگویند روزی شیطان تصمیم گرفت که از کار خود دست بکشد. بنابراین اعلام کرد که میخواهد ابزارش را با قیمتی مناسب به فروش بگذارد. پس وسایل کارش را به نمایش گذاشت که شامل خودپرستی، نفرت، ترس، خشم، حرص، حسادت، شهوت، قدرتطلبی و غیره میشد.
🌟 اما یکی از این ابزارها بسیار کهنه و کارکرده بهنظر میرسید و شیطان حاضر نبود که آن را به قیمت ارزان بفروشد.
کسی از او پرسید: این وسیلهی گرانقیمت چیست؟
شیطان گفت: این، نومیدی و افسردگی است.
💫 پرسیدند: چرا اینهمه گران است؟!
شیطان گفت: زیرا این وسیله برای من، بیش از ابزار دیگر مؤثر بوده است. هرگاه سایر وسایلم بیاثر میشوند، تنها با این وسیله میتوانم قلب انسانها را بگشایم و کارم را انجام دهم.
✨ اگر بتوانم کسی را وادار کنم که احساس ناامیدی، یأس، دلسردی، مطرود بودن و تنهایی کند، میتوانم هرچه که میخواهم با او بکنم. من این وسیله را روی همهی انسانها امتحان کردهام و به همین دلیل این همه کهنه است!
🌸 هرگز ناامید مباش زیرا ممکن است آخرین کلیدی که در جیب داری، قفل را بگشاید.
💐 التماس دعا