#زمزمه ۲۰۳
#مناجات_با_امام_زمان_عج
سروده شده در مسجد مقدس جمکران
✅ بند ۱
آقا ...
مولای این زمانه ای تو
تنهایی و یگانه ای تو
در آسمان انتظارت
خورشید جاودانه ای تو ۲
یابن الحسن آقا کجایی
کی می شود مولا بیایی
مُردم آقا از این جدایی۲
✅ بند ۲
آقا ...
ما عاشقانت از الستیم
ما بال و پر شکسته هستیم
ای منجی موعود عالم
چَشم امید بر تو بستیم ۲
یابن الحسن آقا کجایی
کی می شود مولا بیایی
مُردم آقا از این جدایی۲
✅ بند۳
آقا ...
عمریه درغیبتت اسیریم
شال هاست در پِیِ امیریم
دیگر نیایی ای آقا جان
از هجر و دوریت بمیریم ۲
یابن الحسن آقا کجایی
کی می شود مولا بیایی
مُردم آقا از این جدایی۲
✅ بند ۴
آقا ...
کی می شود وقت سُرورت
کی می رسد جشن ظهورت
آیا شود تا که ببینم
من دولت عدل حضورت ۲
یابن الحسن آقا کجایی
کی می شود مولا بیایی
مُردم آقا از این جدایی ۲
#محمد_مبشری
🔸️زمزمه توسل به امام زمان(عج)
🔸️بنداول
میخوام ببینمت چون دلم هوات و کرده
که هرچه سجده کردم دلم برات و کرده
بگوکجایی آقا
شدم اسیر غمها
اگه نیای میمرم
ز دوری تو مولا
یابنالحسن کجایی
مردم از جدایی(۲)
🔸️بنددوم
چشم و چراغ زهرا بهار بیخزونم
اگه بیای آقاجون روضه برات میخوون
روضهی اشک سقا
روضه مشک سقا
روضه دست و بازو
روضه یاس زهرا
یابنالحسن کجایی
مردم از اینجدایی(۲)
🔸️بندسوم
ای ورارث حسین و امید قلب زینب
آقا ز دوری تو جانها رسیده بر لب
کی میشود بیایی
دردم دوا نمایی
آقا به جان زهرا
مردم از این جدایی
یابن الحسن کجایی
من آمدم گدایی(۲)
#مرتضی_محمودپور
اسلامِ واقعی...
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
4_5852917758651531903.wma
745.4K
#همه جا بروم به بهانه ی تو
#که مگر برسم در خانه ی تو
.
#فاطمیه
#نوحه_درددل_کنارقبر_پیامبر
#سبک_شبایی_که_دلارو_غم_میگیره
#حاج_رضا_یعقوبیان
همه ی هست و بود من بابا
ای تمام وجود من بابا
غم گرفته ز بعد داغ تو
همه ی تار و پود من بابا
ای پدر جان گل توام زهرا(۳)
۱
مهر تو در آب و گلم بابا
بی تو خون گردیده دلم بابا
سوز داغ و مصیبت و ماتم
شرری زد به حاصلم بابا
ای پدر جان گل توام زهرا
۲
بعد تو در سقیفه بنشستند
از تووحیدرتوبگسستند
بعد بیعت با دشمنت بابا
پهلوی دختر تو بشکستند
ای پدر جان گل توام زهرا
۳
تو نبودی چه بر سرم آمد
اشک غم از چشم ترم آمد
به جای اشک از این مصیبتها
خون چشمان همسرم آمد
ای پدر جان گل توام زهرا
۴
بعد توای پدر دلم خون شد
ظلم و کین بر علی چه افزون شد
به در خانه هیزم آوردند
تو ندیدی علی چه محزون شد
ای پدر جان گل توام زهرا
۵
بر تسلای گل و ریحانه
زده آتش عدو در خانه
پشت در با ضرب لگد بابا
گلم پرپر شده به گلخانه
ای پدر جان گل توام زهرا
۶
گل من از شاخه جدا گردید
جان ششماهه ام فدا گردید
زاینهمه درد و رنج و محنت ها
دخترت در شور و نوا گردید
ای پدر جان گل توام زهرا
سرود ولادت حضرت زینب (س)
ای اسوه تقوا، بانوی بی همتا
محبوبه دلها زینب یازینب
ازمقدمت دنیا ، چون جنت الاعلا
گشته برای ما زینب یازینب
جانم فدایت
هستم گدایت
زینب یازینب (2)
ای شیر زن زینب، وی بت شکن زینب
شیرین سخن زینب
زینب یازینب
نام تو زینت ، هر انجمن زینب،
نقل دهن زینب، زینب یازینب
جانم فدایت
هستم گدایت
زینب یا زینب (2)
سن نهضت سرخ، حسینه جان وئردون، غیرت نشان وئردون
کرب و بلاده،
غرا خطبه ایله، خلقه تکان وئردون، دنیانی تنگ ائتدون، ابن زیاده
کان شجاعت
دریای غیرت
زینب یازینب (2)
سن دخت والای، علی اعلاسن، مثال زهرا سن حجب و حیاده
چاتماز سنه بیر کس، عفت و عصمتده دارفناده
حیالی بانو
زیبا سخنگو
زینب یا زینب (2)
🔸️سرود جشن میلادحضرت زینب
🔸️سبک افتخاری....
🔸️بنداول
ساغر ساقی کوثر
زینت دامان حیدر
دختر امابیها
بر امامت شده خواهر
آمد گل صنوبراز شاخهی ولایت
از دختر پیمبر آمد دخت امامت
در میان آسمان ماه شب آمد
ثانی زهرا اطهر زینب آمد
دیده وا کرده به دامان حسینش
هرنفس در سینه ذکرش بر لب آمد
مبارکا مبارک(۴)
🔸️بنددوم
غنچه گل از در آمد
مرغ جانم را پر آمد
امشب از بیت ولایت
بهر حیدر دختر آمد
آمد گلبن توحید
آمد نور دو خورشید
آمد زینت بابا
آمد مظهر امید
برلب اهل ولا این شور و حال است
سوی حق گر میروی این پر و بال است
از سرای فاطمه امشب به قرآن
دستخالی گر روی امشب محال است
مبارکا مبارک (۴)
#مرتضی_محمودپور
🔸️سرود جشن میلاد حضرت زینب(س)
🔸️سبک مسجدی
🔸️بنداول
امشب از دامان زهرا غنچهی گل وا شده
زینت دامان حیدر زینب کبری شده
دیده وا کرده بدنیا نیمه شب مهتاب من
مقدمت بادا مبارک خواهر ارباب من
عرض تبریک ملائک بر علی و فاطمه(۲)
🔸️بنددوم
هرطرف خیل ملائک در رکوع و در سجود
جملهی اهل ولایت در قیام و در قعود
دیده وا کرده بدنیا نیمه شب مهتاب من
مقدمت بادا مبارک خواهر ارباب من
عرض تبریک ملائک بر علی و فاطمه(۲)
🔸️بندسوم
از سوی حق خوانده شد زینب به آوای جلی
انبیا گفتند روشن دیدگانت یا علی
دیده وا کرده بدنیا نیمه شب مهتاب من
مقدمت بادا مبارک خواهر ارباب من
عرض تبریک ملائک بر علی و فاطمه(۲)
#مرتضی_محمودپور
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ 🎤سید مهدی میرداماد⚜
____________
ای کتابِ ثنای تو قرآن
وی ثنا گسترت خدای جهان
حُسن یزدان به چهرت پیدا
سرّ هستی به سینهات پنهان
دشمنی با تو تلختر از کفر
دوستی با تو خوشتر از ایمان
خانه ی خاکی تو قبلة ی دل
حجرۀ کوچکِ تو کعبۀ جان
دلِ شیرِ خدا زِ تو روشن
جانِ ختم رُسُل تو را قربان
قصّه ی عصمتت نه حدِّ سخن
گفتنِ مِدحتت نه کارِ بیان
بَذلِ یک نانِ تو کُنَد نازل
سورۀ هل اَتی علی الانسان
کیستی تو که مصطفی میگفت
جانِ بابا فدات فاطمه جان
*فدای اسم قشنگت بی بی جان،اجازه دادی ما تو فاطمیه بگیم یا فاطمه...سال گذشته کیا بودن ..همین امسال شبهای اول یک دفعه به خودت میایی میبینی نفسی نیست، توفیقی نیست، عمری نیست ..
اگر مطمئنی فاطمیه ی دوم نفس داری ..!!نمیخواد امشب بگی مادر...نگه ندار،صداتو ..!!
اون عالم بزرگوار تو فرمود اگر حالِ عبادت میخواهید ،یه جوری صدا بزنید انگار شبِ آخرِ عمرِشماست.
دیدی به کسی میگن یه روز زنده ای ،یه هفته زنده ای ،چقدر میخواد همه ی کاراهاش انجام بده جمع کنه..
بی بی جانباید سجده بجا بیارم بهم اجازه میدی بگم یا فاطمه ..اصلا بهم اجازه میدی بیام، بشینم ..
مگر هر کی هر کیه ...مگه همیجوریه ..حساب و کتاب داره..هر جا نشستی ،حساب و کتاب داره..
عین روایت فرمود : تا ما نخواهیم...تا ما دستت رو نگیریم ..تا ما گریه نکنیم ... تا ما صدات نکنيم،....تو نمي آيي،تو گريه نميكني...*
کیستی تو که مصطفی میگفت
جانِ بابا فدات فاطمه جان
کیستی ای فِراق تو همه درد
کیستی ای وصالِ تو درمان
کیستی تو که در هجومِ ستم
آمدی حافظ امام زمان
برتر از درک و دانش همه ای
چه بخوانم تو را که فاطمه ای
در دل انبیاء امید تویی
بر لبِ اولیا نوید تویی
آنکه مانندِ قدرِ مجهولش
قبر او مانده ناپدید تویی
*عظمت بی بی رو از همین یه کلام ..آنکه مانند قدر مجهولش ،قبر او مانده ناپدید...سرِّ بی بی دو عالم.. بزرگان باید بگن ...پیغمبر با اون عظمتش که اشرف مخلوقاتِ قبرش معلومه ..ائمه ی ما قبرشون معلومه ..
قرارِ تو این عالم یه نفر قبرش معلوم نباشه ..اونم فاطمه اس ...قرارِ تا آخرِ دنیا این علامت سوال ..؟؟؟!!!همه ی نسلها یکی پس از دیگری بیان و برن ..چرا قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی هست ..مگه میشه ..پیغمبر مگه چند تافاطمه داشت ..مگه برای چند نفرگفت پاره ی تنم ..مگه برای چند نفر بلند شد ،خم شد ،دست رو بوسید *
از شب میلادِ تو تا آخر نفس
مصطفی یک دست را بوسید وبس
آن هم ای دست خدا دست تو بود
پس برآن دست و برآن لبها درود
*دست بوسیدن پیغمبرفکر نکنی یه کار عاطفی بودفقط .. بگی حالا یه پدر دستِ بچه اش را میبوسید ...نه ...!!! پیغمبر با این کارش میخواست به همه ی عالم بفهمانه این فاطمه احترامش واجبِ..*
در دل انبیاء امید تویی
برلبِ اولیا نوید تویی
آنکه مانند قبر مجهولش
قبر او مانده نا پدید تویی
آنکه چون زینب و حسین و حسن
پاک فرزند پرورید تویی
آنکه جز باب و شوهر و پسرش
هیچ مردی وِرا ندید تویی
*غیر از باباش.. غیر همسرش ..غیر بچه هاش .. پسرهاش.. هیچ مَردی مادر ما را ندیده ..زهرا عصمت اللهِ ..مادرِ ما ناموس خداست ..نه این دنیا، اون دنیا را ببین ، اون دنیا را بشنو .. اون دنیا منادی صدا میزنه ..یا اهل محشر.. "غُضّوا ابصارکم "همه سرها پائین ،میگن :چه خبره ..میگن فاطمه میخواد رد بشه ..همه ی قیامت سرها را بندازن پائین ..فقط یه عده میتونن سر بالا کنن.....کی ها هستن ..اونهایی که تو دنیا براش اشک ریختن..حالا فهمیدی این گریه چقدر می ارزه ..این محبت چقدر می ارزه ...فردای محشر اونجا معلوم میشه ،هر کسی نمیتونه مادر ما را ببینه ..غیر از پیغمبر و امیرالمومنین و پسرهاش هیچ مردی مادر ما را ندیده.. بمیرم برات وسط کوچه ها...(..وقتی فکر شو میکنی میخوای دادبزنی... )کی باورش میشد.. یه روزی همین زهرا را دوره کنن ..*
آنکه اسلام سرفراز از او
وآنکه قدش زغم خمید تویی
آنکه با تیغ احتجاج و بیان
پردۀ خصم را درید تویی
آنکه در موج دشمنان تنها
به دفاعِ علی دوید تویی
آنکه در راه حفظ جانِ علی
رنجِ هستی به جان خرید تویی
آنکه در ماتمش به ناگه، رنگ
از رُخِ مرتضی پرید تویی
*روضه بخونم ..بی بی جانم ،همه کَسِ علی ،پشت و پناه علی،بزار بهتر بگم ..حقشو ادا میکنی..زور و بازوهای علی ..قوت زانوهای علی ... فاطمه ی علی ..نور چشم علی ..همه وجودِ ...پشت و پناه علی ..تکیه گاه علی...همه ی هستیِ امیرالمومنین ، یه نگاهِ زهراست ....
____________
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
سایۀ سوختنِ خیمه به دیوار افتاد ...
گذرِ زینب از این کوچه به بازار افتاد ...
پای آتش به دَرِ خانۀ گُل ها وا شد
غنچه ای سوخت،به پهلوی گُلی،خار افتاد
*گریه برا حضرت زهراسلام الله علیها با ناله خوبه .. امام صادق علیه السلام فرمود : خدا رحمت کنه شیعه ای که برا مادر ما بلند گریه کنه ..*
کینه و بغض و حَسد دست که دادند به هم
دستِ مادر وسطِ معرکه از کار افتاد ...
تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین
مادری پیشِ نگاه همه صد بار افتاد
*نمیخوام علی زمین بخوره .. من هزار بار زمین بخورم عیبی نداره .. علی خیبر شکنِ و یدالله ... علی زمین نخوره ...
روضه بگم صدا ناله ت بلند شه .. خانم جان ، ندیدی علی زمین بخوره .. نمیخواستی علی زمین بخوره .. اما چه کنم بزارید بگم فاطمیه ست .. سه جا سراغ دارم علی خورد زمین .. یکبار وقتی خبر دار شد ، زهرا شو از دست داده ... نوشتن جلو دَرِ مسجد دید بچه ها دارن میلرزن ،حسنم ،حسینم .. چی شده بابا ..؟
تا گفت بابا .. مادر از دنیا رفت .. سلمان میگه دیدم « فسقط علی وجهه » علی جلو چشم همه با صورت افتاد .. هیچکی تا حالا این صحنه رو ندیده بود بدر و اُحُد و خیبر و احزاب .. تو سخترین نبردهای تن به تن ، کسی زمین خوردن علی را ندیده بود .. خورد زمین ..
یه جا دیگه هم خورد زمین .. {( خدا هر کی عزیز داره براش نگه داره.. بعضی ها داغ میبینن ، اما یه جور داغِ که میتونه آدم باهاش کنار بیاد ، خانواده های شهدا را ببینید .. ندیدن بدن عزیزشون چه بلایی سرش اومده . چقدر سخته آدم نباشه مسافرت باشه ، بره مثلا یهو صبح بهت خبر بدن پاشو بیا بری ببینی عزیزت جنازه ش تو سرد خونه اس ، به لحظۀ آخرش نرسی .. چقدر سخته ، داغ ، داغِ سخته ، اما یه وقتی آدم با اون عزیزش حرف میزنه لحظۀ آخر اینقدر باهش حرف میزنی خودت چشماشو میبندی خودت پارچه روی صورتش میکشی با هاش کنار می آیی.. اما نباشی ، مریض باشی یه جای دیگه باشی یک دفعه بهت خبر بدن یک دفعه بفهمی ..)}
وای از دلِ علی که اومد تو حجره دید پارچه رو صورت فاطمه اس ... اسماء میگه دیدم زانوهاش لرزید .. خورد زمین .. هی میخواست بلند شه این چند قدم رو تا بدن راه بره .. نتونست .. میگه دیدم علی با زانو اومد کنارِ بدن ..
یه جای دیگه ام زمین خورد .. اونم کنارِ قبر .. وقتی بدنِ زهرا رو بغل کرد ...
علی جان سه مرتبه زمین خوردی ... اما هیچکدومش با نیزه نبود .. با سنگ نبود .. با شمشیر نبود .. حُسِینت بالایِ ذوالجناح ... حسین ....
«فَوقفَ یَستریحَ ساعه» ایستاد رویِ اسب یه مقدار استراحت کنه .. به نیزه تکیه داده بود .. نانجیب گفت هر کی سنگ داره بیاره .. حسینتُ سنگ باران کردن .. پیشونیش رو شِکوندن .. پیراهنش رو بالا زد .. حرمله روی کُندۀ زانو نشست .. قلبشُ هدف گرفت ...
حسین ....
اینجا مرحوم مفید میگه : هر کاری کرد تیرُ از روبرو در بیاره نشد .. کمر رو خم کرد .. تیرُ از کمر بیرون کشید .. خون مثل ناودان میریزه .. هر کاری کرد خودشو رویِ اسب نگه داره نشد .... آخ ... با صورت از بالایِ ذوالجناح ...
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد ..
حسین .....
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
babolharam Mirdamad.mp3
2.16M
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
@babolharam.ir- Azadari_Fatemieh1_Saveh_a.mp3
3.48M
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ🎤 سید مهدی میرداماد⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
@babolharam.ir- Shabe01_Fatemieh1_1396_a.mp3
3.06M
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ🎤 سید مهدی میرداماد⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ 🎤سید مهدی میرداماد⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
بالاتر از اندیشه ی دنیاست زهرا
بالاتراز بالاتر از بالاست زهرا
*امام باقر فرمود: ما اهل بیت مریضی، گرفتاری دنیایی، پیدا میکردیم، سجاده پهن میکردیم میگفتیم "الهی به حق الزّهرا"خدا را به فاطمه مادرمون قسم میدادیم ..این اسم کم اسمی نیست نکنه یه وقت اینقدر ساده از کنارش بگذریم ..
نگاه نکن مردم مدینه حواسشان به این اسم نبود.. شان این اسم رو رعایت نکردن.. قیامت معلوم میشه زهرا کیه... !!وقتی به نصّ سریع اون روایت مرحوم مجلسی تو( دلایل الامامه ) مفصل آورده که انبیاء اُمّتهای خودشون را پناه میدهد هر امتی پیغمبر خودش رو صدا میزنه امّت داوود ،امّت سلیمان، امّت عیسی ،اُمّت موسی ،همه ی اُمّتها میرن تو پناه پیغمبرانِ خودشون ،پیغمبران اُممِ مختلف ،پیغمبرما را صدا میزنن ،قیامت هم سلسه مراتب داره ،امتها میرن تو پناه پیغمبرهای خودشون ،پیغمبرهای امتهامیرن تو پناه پیغمبر ما ،بعد اونوقت پیغمبر ما تو پناه کیه ..؟ کی رو صدا میزنه..اولین جمله ای که رسول خدا به زبان جاری میکنه ..خدایا زهرای من کجاست ..!!؟فاطمه کجاست...!!؟بعد منادی ندا میده ،سرها را بندازید پایین " غُضُّوا ابصارَکم "از همین یه جمله باید مقام بی بی رو بفهمیم ..که محشر با اون عظمت همه نمی تونن حضرت زهرا را ببینن "غُضُّوا ابصارَکم "سرها را بندازید پائین ،مَحرمها سر را بیارن بالا ..اونجا معلوم میشه ..اونجاست که میگه: "وَلَسوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی" اینقدر خدا میبخشه تا زهرا راضی بشه ...میگه تو راضی باش هر کی رو دلت میخواد برو خودت دست بگیر ..اونجا معلوم میشه بی بی کیه ...*
بالاتر از اندیشه ی دنیاست زهرا
بالاتراز بالاتراز بالا ست زهرا
نورِ خداوند است هر سو بنگری هست
سِرّ خداوند است ناپیداست زهرا
* ناپیدای عالم زهراست ..پیغمبر با اون عظمت قبرش پیداست فقط حضرت زهرا قبرش ناپیداست ..(چون سرِّ عالم ست )*
اهل قیاس او را نمیفهمند هرگز
آن سو تر از مقیاسِ انسانهاست زهرا
درسِ شهادت را حسین آموخت از او
مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا
در زندگی چیزی برای خود نمی خواست
هرچه علی میخواست را میخواست زهرا
*هر چی علی بگه ..علی بگه صبر کن ..چشم.. علی بگه نفرین نکن..چشم ..علی بگه مو پریشان نکن ..چشم ..علی بگه معجر برندار..چشم ..هر چی علی بگه ...*
در زندگی چیزی برای خود نمیخواست
هر چه علی میخواست را میخواست زهرا
با یک سلامِ ساده و سرشارِ از عشق
از حجمِ غمهای علی می کاست زهرا
*کافی بود بیرون از خونه هزار تا غم رو شانه ی علي بشینه ..مردِ هزاران زخم زبان و هزاران غصه می آمد خونه، روزهای آخرفاطمه میگفت: اسماء زیر بغل هامو بگیر خودم دَر رو باز کنم میخوام یه سلام بدم علی آرام بشه... بدونه تو مدینه یکنفر هست.. هنوز یه نفر هست سلام بده ..*
با یک سلامِ ساده و سرشار از عشق
از حجمِ غمهای علی می کاست زهرا
روزی که مردم وقتِ یاری خواب بودن
پای غریبی علی برخاست زهرا
دل را به آتش زد علی تنها نَمانَد
*دید دَرِ خونه گُر گرفته ..عقب...آتیش برای زن باردار سمِّ..مادر ما یه قدمم عقب نرفت ..هی نانجیب لگد میزد ..هی مادر دستش رو پشت در فشار می داد..جون علی در خطره..دل را به آتش زد یعنی همین* ..
ما عشق را پشتِ دَرِ این خانه دیدیم
زهرا دَر آتش بود، حیدر داشت میسوخت
روزی که مَردم وقتِ یاری خواب بودن
پای غریبی علی برخاست زهرا
دل را به آتش زد علی تنها نَمانَد
افسوس خود در شعله ها تنهاست زهرا
پروانه ها در شعله ها پروا ندارن
در ذیل آتش کوهِ باپرجا ست زهرا
در انتهای این مصافِ نابرابر
پیروز میدان بی گمان زهرا ست
*پیروز میدان کیه..؟ پیروز میدان اون کسی هست ..که بعد هزار و چهارصد سال اسمش می آد عالم تکون میخوره ..
پیروز میدان علی است..پیروز میدان حیدرِ ..کی پیروز میدانِ..پیروز میدان مادرِ هجده ساله است...به ظاهر افتاد زمین... اما باطن قصه رو ببین..پرچم علی رو بلند کرد ...
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
حُبُّ الحُسین یجمعنا:
📋 # ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
✔️ # سرود
🌹 # دومین_علت_نزول_کوثر_رسید
🎤 # بانوای حاج محمدرضا بذری
✍ # شاعر: #میثم_میرزایی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دومین علتِ نزولِ کوثر رسید
ماشاءالله ماشاءالله
دلبر مادر و عشق برادر رسید
ماشاءالله ماشاءالله
دختره فاطمه دختر حیدر رسید
ماشاءالله ماشاءالله
نور خدا رو تو دل شب گذاشت
پیمونه ی عشق و لبالب گذاشت
اینقده زیبایی مولا رو داشت
که خدا اسمشو زینب گذاشت
زینب خداوند ادب
زینب یه فاطمی نسب
زینب شریکه الحسین
زینب عقیله العرب
"یا زینب عقیله العرب "
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
وقت مستی شد و دلم به دلبر رسید
ماشاءالله ماشاءالله
شبیه حسینه مژده به مادر رسید
ماشاءالله ماشاءالله
خنده هاش به زهرا چشماش به حیدر رسید
ماشاءالله ماشاءالله
بهشته که مست یه لبخندشه
عشق به حسینش پروندشه
فاطمه زینب که صداش میزنه
زینت حیدری برازندشه
زینب اقیانوس ادب
زینب عصاره ای زِ رَب
زینب شریکه الحسین
زینب عقیله العرب
"یا زینب عقیله العرب "
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تو حریمت میام با بیرق یا رضا
ان شاءالله ان شاءالله
میزنیم ریشه ی تموم تکفیریا
ان شاءالله ان شاءالله
مقصد این سفر بعد دمشق کربلا
ان شاءالله ان شاءالله
تو دلمِ حسرت اینکه برم
برسه به سنگای صحنت سرم
میگن که دعای رقیه میشه
بدرقه ی مدافعان حرم
زینب خداوند ادب
زینب در خونش مطب
زینب شریکه الحسین
زینب عقیله العرب
"یا زینب عقیله العرب "
〰〰〰〰〰〰〰〰
۱
#مصاحبه_با_سید_مهدی_میرداماد :
سیدمهدی میرداماد میگوید: بهترین کلاس برای مداحی، پای منبر است و امروز هم این فریاد را دارم که کلاس نظری مداحی، نتیجه ندارد. مداحی، علم تئوری نیست که پای تخته آموزش داده شود. مداحی را باید در هیأت و جلسه آموخت.
خبرگزاری فارس ـ : سیدمهدی میرداماد، همزاد انقلاب اسلامی و متولد بهمنماه ۵۷ خوزستان است که سالیان سال در استان قم زندگی کرده است. او در زمره مداحان مطرح کشور است که این روزها بیشتر در تهران با سبک خاص خود به مداحی میپردازد و همانند روزی که در قم با مهدی سلحشور، خلاف جریان حاکم جلسات سنتی، حرکت کرد، این روزها نیز با تلفیق روند سنتی و بهروز، جای خود را میان هیأتهای تهران باز کرده است.
سیدمهدی میرداماد مهمان ما در خبرگزاری فارس بود و به موضوعات مختلفی از جمله روند مداح شدنش، دعای خیر مادر برای او در این مسیر، ماجرای گم شدن در سنین کودکی و توصیههایی برای مداحان جوان پرداخت که بخش اول این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
مادرم وصیت کرد موقع مداحی همواره شال سبز بیندازم
شما در خانوادهای مذهبی رشد یافتید؛ بهطوری که مادر شما معلم قرآن بود و برادر بزرگتر شما نیز امروز از قاریان قرآن است. شما چطور به مداحی گرایش پیدا کردید؟
خانواده من کاملاً مذهبی بود. پدربزرگ پدری من روحانی بود، مادرم در خانوادهای روحانی بزرگ شده بود و خودش معلم قرآن بود. این فضا کمک ویژهای میکرد تا بتوانم وارد این فضا شوم. مادرم در محل دورههای معروفی برگزار میکرد؛ بهطوری که منزل ما از صبح تا شب محل برگزاری کلاسهای آموزش قرآن بود. بهطور مثال صبحها کلاس مسنترها برگزار میشد، عصرها کلاس برای خانمهای جوانتر بود و در این کلاسها به آموزش تفسیر، حفظ و قرائت میپرداختند.
در آن دوران، مادرم ماهانه جلسه روضهای برگزار میکرد و از یک سید روحانی نیز دعوت میکرد تا روضهخوانی کند. مادر از همان زمان اصرار داشت تا من کنار این روحانی بنشینم و شروع به خواندن کنم. این شال سبز را هم آماده کرد تا من در زمان خواندن روی دوشم بیندازم. مادرم اصرار به این کار داشت و در نهایت نیز وصیت کرد تا من همواره در زمان خواندن، این شال سبز را بر گردن داشته باشم تا نشان سیادتم باشد.
علیرغم آنکه فرد کمرویی بودم و شاید تصور نمیکردم روزی در برابر هزار نفر بخوانم، با توجه به فضای خانواده به سمت مداحی رفتم و امروز به این جایگاه رسیدهام. جلسات اولیه مادرم در منزل و دعای بسیار او برای مداح شدن من بسیار تاثیرگذار بود؛ زیرا حتی در کودکی و نوجوانی به نسبت دوران، علایق دیگری در ذهن داشتم و فضای مداحی برایم گنگ بود، اما مادرم بهقدری خالصانه دعا کرد که فضای زندگی من تغییر کرد. اوج دعاهای او نیز در زمان فوتش بود که تکتک برداران و خواهرانم را صدا کرد و برای همه ما دعا کرد. امروز آثار آن دعاها مشهود است.
گمشدنی که میرداماد را مداح کرد
گویا شما در دوران کودکی مفقود میشوید و مادر برای پیدا شدن شما نذری میکند. اصل قضیه چه بود؟
در دوران کودکی به خاطر بازیگوشی، چندروزی گم شدم و با توجه به اینکه محله کوچک بود و همه آشنا بودند، مدتی محله به هم ریخت. پدرم میگفت، مادرم سر بر سجاده نماز، مرتب دعا میکرد و بعدها خودش تعریف کرد که آن زمان نذر کرده تا من را در خدمت و نوکری اهل بیت(ع) تربیت کند. خاطرم هست زمانی که گم شده بودم، گویا فردی مرا پیدا کرد و مأمور بود تا به خانهمان برساند. بعد از این اتفاق، فضای ذهنی من هم به سمت مداحی و نوکری اهل بیت(ع) تغییر کرد و میتوان گفت این رویداد، نقطه عطفی برای مداح شدن من بود.
روضه خانگی مثل یک قنات است
بسیاری از ما در کودکی خاطراتی از حضور همراه مادر در روضهها و مجالس هیأت داریم. شما هم در گذشته بهواسطه این روضههای خانگی مادر به سمت مداحی حرکت کردید. اهمیت برگزاری این روضهها امروز به چه صورت است؟
یکی از سنتهای مذهبی خانوادهها، برگزاری روضههای خانگی است. من هر زمان نام این روضه مطرح میشود، بیاختیار یاد این مثال میافتم که این روضهها مانند قناتهای زیرزمینی است که میبینیم هرجا قنات خشک میشود، موجب خشکی رودخانه و بعد از آن حتی دریاچهها میشود و اگر در زمینی، قنات وجود داشته باشد، بهترین آب و محصول را شاهد هستیم. شاید در شرایط امروزی برگزاری روضه خانگی به چشم نیاید و افراد بگویند جمعیت کمی حضور پیدا میکند، اما این روضهها تاثیر بسیاری دارد.
مقام معظم رهبری روی موضوع خانواده تأکید بسیاری دارند. امروز امنیت خانواده در حوزه اخلاق، دین و ... در کجا تأمین میشود؟ در فضای بیرون به همان اندازه که هیجان است، آسیب و آفت نیز وجود دارد، اما در