.
📋 آب غسل و کفن ختم رسل خشک نگردیده/
✔️ #سبک_بحر_طویل/ مداحیهای
✔️ #شب_اول_فاطمیه_اول
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آب غسل و کفن ختم رسل خشک نگردیده که قران شده پا مال و
فراموش شده حرمت پیغمبر و دین علی و ال
گروهی که شده بنده دجال
ستادند در بیت خداوند تبارک و تعالی
به درون کینه مولا نه حیایی و نه شرمی
ز رسول و علی و حضرت زهرا
عوض دسته گل شاخه هیزم به سر شانه نهادند
در خانه ستادند ز بیداد زبان را به جسارت بگشادند
که هان یا علی از چیست که در خانه نشستی
در از قهر به روی همه بستی
اگر این لحظه در خانه خود را نگشایی
و نیایی به سوی مسجد و بیعت ننمایی
همه اتش به فروزیم در خانه بسوزیم
بسوزیم حسین و حسن و فاطمه ات را
که از این شورش و تهدید تن زینب و کلثوم و حسین و حسن فاطمه لرزید
کشیدند ز دل ناله که ای ختم رسل سر به در اور ز دل خاک و ببین غربت ما را
در ان حادثه شوم به اذن علی ان رهبر مظلوم
که مظلومه او تا ابد الدهر بود بر همه معلوم
مه برج حیا فاطمه امد پس در گفت که ای قوم ستمکار
به جرات شده با ذات خدا احد قادر دادار
پس از رحلت پیغمبرش اماده پیکار
چه خواهید ز ال نبی و شیر خدا حیدر کرار
ندیدید که ما در غم پیغمبر اکرم همه هستیم عزادار
دریغا که همان عهد شکن های دو روی همه قدار
عوض شرم و حیا پاسخشان شد شرر نار
ز بیت الحرم وحی بر امد شرر و دود سوی گنبد دوار
خدا داند و زهرا که چه رخداد میان در و دیوار
چه با فاطمه از ان لگد و ضربت و در شد
به هواداریه او محسن شش ماهه سپر شد
به خدا زود تر از مادر مظلومه خود گشت فدا شیر خدا
نفس فاطمه از درد درون قفس سینه افروخته پیچید
که می خواست شود زیر و رو از ناله او شهر مدینه
که به هم ریخت نظام فلک از ناله یک یا ابتایش
چه بگویم که سخن در جگرم لخته خون گشته و
انگار که بازوم شکستست و با درد کنم در دل و در سینه و در پهلویم احساس
و یا مانده به رویم اثر سیلی و انگار که پشت در ان خانه ز شلاق ستم گشته تنم
یک سره مجروح نه اخر مگر از اب و گل فاطمه کردند مرا خلق
نباشم به خدا شیعه اگر حس نکنم ان همه دردی که فرو ریخت به جانت زهرا
به تن پاک و شریفی که محمد زده گل بوسه چو ایات خدا بر همه اعضاش
به قران بود این بدن درون تن ما
تا پسرش مهدی موعود بیاید
شرر اتش جان دل کل محبان علی را
بنشاند ز عدو داد دل مادر مظلومه خود را بستاند
بگشایید ز تعجیل ظهورش همه شب دست دعا را
به خدایی خداوند در این صحنه ایجاد
علی دوست تر از فاطمه نبود
زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نبود
سند مستندم بازوی خون الود است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بحرطویل #بحر_طویل #طویل
.
.
#بحر_طویل
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان
پسر مظهر یزدان، که بُدى صاحب طبل و علم و بیرق و سَیف و حَشم و
با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس
علمدار و سپه دار و جهانگیر و جهانبخش و دگر نایب و سقا
دید کاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان
و پر از شیون طفلان همه شان سینه زنان نوحه کنان موى پریشان
دل بریان سوى عباس شتابان
که عموجان چه شود جرعه آبى برسانى
به لب سوختگان کز عطش آتش بگرفته گلوى ما
*.....*
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا.
شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
*....*
پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
* * *
پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی او گوش فلک کر شد و رفتی به ثریا.
شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
* * *
پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
* * *
پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
* * *
پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
* * *
پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه، تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
* * *
از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا، شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
#بحرطویل
#محرم
#مرحوم_شوقی_اصفهانی✍
.
#بحرطویل
بخشی از بحر طویل روز عاشورا
👇👇👇
اگر پیرو میثاق خداوند نمیبود به یک حمله آن حجت دادار نمیماند به جا یک تن از آن لشکر خونخوار به تسلیم خدا ماند ز پیکار که آن قوم ستمکار به او حمله نمودند به شمشیر شرر بار، یکی زد به جبین سنگ و یکی بر جگرش نیزه یکی بر دهنش تیر و یکی فرق ورا کرد جدا از دم شمشیر، فلک آتش توفنده شد و سخت برافروخت، ملک بال و پرش سوخت، قدر ریخت به سر خاک و گریبان قضا چون جگر خواجه لولاک شد از پنجه غم چاک و رسولان همه فریاد کشیدند و به تن جامه دریدند و به دندان جگر از خشم گزیدند ندا از طرف خالق دادار شنیدند که ای عالم ایجاد همه هست خدا نقش زمین شد، سر پیغمبر و زهرا و علی باد سلامت که شد از عرصه زین نقش زمین شمس امامت به خدا وجه خدا در یم خون کرد اقامت همه صحراست پر از گرگ و زنند از همه سو بر بدنش جنگ یکی نیزه فرو کرده به قلب و دگری دامن خود کرده پر از سنگ سنان رفته فرو در گلو و راه نفس بسته بر او تنگ الا خیل ملایک نگذارید که زهرا برود جانب گودال و ببیند که حسینش زده چون بسمل بیبال پر و بال به پرواز درآمده ز لبهای به خون شسته خود روح دعا را.
هوا تیره و تار است، زمین قله نار است، فلک صاعقهبار است و شده چشمه خورشید پر از دود و در آن وادی خون گم شده یک مرکب بیصاحب و فریاد زند زینب و بالای بلندی نگهش جانب میدان و در آن سور و در آن حال به تعجیل رود شمر ستمگر سوی گودال زده دامن خود بر کمر و در کف او خنجر و رودرروی او بر سر و بر سینهزنان فاطمه اطهر و جبریل امین و حسن و حیدر کرار، بیایید و بسوزید و بنالید و ببینید که با چکمه زند شمر ستمگر ز ره کینه بر آن سینه که انداخته گل از اثر بوسه پیغمبر اسلام، الا خیل ملک فوج رسل خویش به مقتل برسانید، که خنجر ز کف شمر ستمگر بستانید خدایا چه شده دمبهدم از جانب گودال رسد ناله «ای وای حسین وای حسینا» به خدا خون زده فواره از آن حنجر صدپاره و قاتل به سر دست گرفتهست سری را که شبیه است به پیغمبر و خونش چکد از حنجر رویش به روی مادر و چشمش به سوی خواهر گردیده عیان واقعه محشر و دیدند سر نیزه همه شمس ضحی را.
✍حاج غلامرضا سازگار
.
#امام_حسن علیهالسلام
#بحر_طویل
وسط معرکهی جنگ که غوغا شده صد گرد و غبار از پی هر اسب چنان پا شده هر گوش پر از بانگ چکاچک شده یک سو طرف لشکر مشرک شده سوی دگرش لشکر حلت بفنائک شده یک مرتبه فرماندهیشان حضرت حیدر دل و دلبر سر و سرور وَ همان کس که ز جا کند در قلعهی خیبر علی آن زینت منبر علی آن نفس پیمبر به جلو خواند محمد حنفیه پسرش را و به او نیزهی خود داد
° داد دستور محمد حنفیه پسرش را که برو سمت جلو محمل آن زن ، زن فتان که شده الگوی شیطان بزن و کار شتر را به دمی یکسره کن
° رفت تا معرکه شمشیر زد و بر دل سرباز مسلمان به کج رفته به تکفیر زد و ضربه پس از شیههی تکبیر زد و یک نفس خسته کشید آه حوالی شتر تا که رسید آل بنیضبه جان بر کف زن دور شتر یکسره حائل شده بودند چنان حامی محمل شدهبودند که او قافیه را باخت و سر را به گریبان ز روی خجلتش انداخت و برگشت عقب پیش پدر
° او که نامش حسنست و صف دشمن شکنست و پسر ارشد مرحب فکنست و یل یلها ، به دمی نیزه ز دستان برادر چو گرفت از ته دل جملهی لاحول و لاقوه الا به زبان گفت ، سپس مرکب خود طاویه را با مدد از مادر خود فاطمه هی کرد ره معرکه طی کرد به میدان زد و یک نعره چو طوفان زد و در روبروی شیر چنان شیر شد و میمنه را میسره را از دم تیغش گذراند و رجز حیدریاش را ز ته حنجرهاش خواند و پس از آن صف اول صف دوم همه را راند و چو شمشیر برای عدم آورد همانجا ملکالموت کم آورد
° حوالی جمل رفت چه مِثل و مَثَل رفت وَ تقدیر عدو سوی اجل رفت ، که از ترس ، بنی ضبهِ جانبرکف آن زن ، که روا نیست بیارم وسط شعر نشان و لقبش را به عقب رفت ، چو انگشت تحیر به دهانها به عجب رفت ، به خون همهشان نیزهاش آلوده شد و ذرهای آسوده شد و رفت و ره معرکه را آنهمه طی کرد ، شتر را که به یک ثانیه پی کرد ، زن فتنهجوی لشکر اعدا به زمین خورد ، نگون بخت شد و کار عدو سخت شد و حیدر کرار دلش تخت شد و قائله هم ختم به تکبیر سپاهش وَ نبودیم ببینیم علی را و نگاهش ، و نوشتند که شهزاده رسیدهست به خشنودی شاهش ، پس از آن هم حسنِ شکر گذار از وسط معرکه برگشت عقب پیش پدر
° و پدر دید محمد پسرش را که عرق از سپرش ریخت که شرم از نظرش ریخت ملال از کمرش ریخت به دلداری او رفت و چنین حضرت حیدر به پسر گفت که سرخوردگیات چیست و دلمردگیات چیست؟ تو تنها پسر حیدری امّا حسن از آل عبا و پسر تاج نبوت ، پسر ختم رسالت وَ چنین شان ، تو را نیست ، پس اینگونه روا نیست که با خویش قیاسش بکنی
#بحرطویل
#سید_امیرحسین_موسوی✍
.
.
#بحرطویل
#امیرالمؤمنین
#مدح_امیرالمؤمنین (ع)
به اذن و مدد خالق یکتا به اذن و مدد حضرت طاها به اذن و مدد حضرت زهرا بنویسم نمی از مدحت دریا وصیِّ سید بطحا ولی والی والا علی عالی اعلا تولا و تبرا دمش معجز عیسای مسیحا ونامش ید بیضایی موسی به خلیل آتش نمرود زعشقش شده بردا و سلاما علی کیست علی عبد عبیدی که قیاسش به خداوند نمایند شگفتا به وصفش چه بگویم که کند وصف امیر دوجهان را خداوند تعالی علی صوم و صلاه است که در حال رکوع اهل زکات است و شایسته ی صدها صلوات است بگو مظهر الطاف خداوند جلی کیست بگو در همه آفاق ولی کیست بگو ذکر خفی ذکر جلی کیست بگو تا ابدالدهر امیر دوجهان غیر علی کیست کسی نیست به جز او که هم شان رسول است کسی نیست به جز او که هم کفو بتول است علی بحر معارف علی کنز عقول است به دستش همه عالم شده تسخیر زده با مدد خالق اکبر سر تزویر دو رویی و صداقت به کرسی قضاوت به دستش شده تدبیر شجاعان عرب روبه رویش خارو حقیرند وباید که به دست اسدالله بمیرند میان همه ی معرکه ها شیر و دلیر است علی مونس هر فرد فقیر است وهم بازی هر طفل صغیر است به هر شیعه ی اثنی عشری نعم الامیر است و روزی ده مسکین و اسیر است علی خیر کثیر است بپرسند اگر مذهب مارا بگوییم که آغاز مسلمانی ما عید غدیر است علی ساقی کوثر علی مُظهر و مَظهر علی شیر دلاور علی صاحب محشر علی حیدر صفدر علی برهمه رهبر علی نفس و دم و لحم پیمبر علی سرور قنبر علی عشق ابوذر علی فاتح خیبر چه جنگی همان جنگ که شد بر همگان واضح و روشن چه کسی اهل شکاراست چه کسی اهل فرار است بگو دشمن شیعه که بی مهر علی شیعه شدن نیز محال است همه زندگی ات رو به زوال است بهشتی شدنت خواب و خیال است اگر نطفه ی تو حیض و حرام است ولی نطفه ی ما پاک و حلال است ولی حیف نه گوش شنوایی نه تصدیق زبانی که دشمن کر و لال است رود در پی آن پیر خرفتی که شغال است به کوری شما حب علی در رگ ما در جریان است به روی همه ی ماذنه ها ورد زبان است بزرگ مرد جهان است و با خطبه ی بی نقطه ی نابش نشان داد که استاد بیان است به تن روح و روان است و آرامش جان است
#بحر_طویل
#ابوذر_رئیس_میرزایی✍
.
.
#میلاد_حضرت_زهرا
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
.
#دوبیتی #صلواتی
گل گفت که من مذهب دینی دارم
با آل رسول همنشینی دارم
رنگم ز محمد است بویم زعلی
خلق حسن و خوی حسینی دارم
.............
دل سراپردۀ محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کُون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حُرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
مُلکَت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یُمن همت اوست
من و دل گر فِدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که (حافظ) را
سینه گنجینۀ محبت اوست
✍️ #حافظ
...............
.
📋 آسمان کوثر به دنیا امده کوثر بخوان
✅ #مدح_حضرت_زهرا
✅ #ولادت_حضرت_زهرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آسمان کوثر به دنیا امده کوثر بخوان
با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان
مدح آن ممدوحه محبوبه داور بخوان
با زبان خویشتن با دم حیدر بخوان
با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان
هر چه زیبا خوانده ای امروز زیبا تر بخوان
ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن
روح احمد لیله القدر خدا را مدح کن
جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل
دست دل بگشوده قران را گرفته در بغل
مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل
گوهر دریای قفران را گرفته در بغل
هستی دادار منان را گرفته در بغل
هر چه گویی بهتر از ان را گرفته در بغل
ای پیمبر عصمت کبراست این
بوسه زن بر افتاب طلعتش زهراست این
این ز پا تا سر تجلای جمال داور است
ای نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است
این به احمد کوثرست و دخترست و مادرست
بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است
چارده معصوم را شخصیت او محور است
جز محمد از تمام انبیا بالاتر است
ذات حق با ایه قران ثنا ها گویدش
اولین شخصیت عالم فدا ها گویدش
مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او
ذات رب العالمین مظهر ندارد مثل او
مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او
نخل سر سبز نبوت بر ندارد مثل او
شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او
شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او
هر چه گفتم هر چه گویم در ثنای او کم است
مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است
افرینش باغ توحید و بهارش فاطمست
دین و قران تا قیامت اعتبارش فاطمست
مصطفی فخر نبوت افتخارش فاطمست
مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمست
دستیارش نه همه دار و ندارش فاطمست
ای خوشا ان کس که روز حشر یارش فاطمست
در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است
گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است
فاطمه یعنی تمام هستی هست افرین
فاطمه یعنی بهشت رحمه للعالمین
فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین
فاطمه یعنی چراغ اسمان ها و زمین
فاطمه یعنی ید اللهی دگر در استین
فاطمه یعنی علی یعنی همان حبل المتین
فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا
فاطمه یعنی کتاب الله کل انبیا
فاطمه در فلک هستی نا خدایی میکند
فاطمه در روز محشر کبریایی میکند
فاطمه از شیر حق مشکل گشایی میکند
فاطمه در چشم حیدر خود نمایی میکند
فاطمه در بندگی کار خدایی میکند
فاطمه بر شیعیان لطف نهایی میکند
فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان
فاطمه یعنی ز رافت همنشین با خاکیان
کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود
کیست زهرا کعبه جان قبله اهل سجود
کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود
کیست زهرا بر ترین محبوبه حی ودود
کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود
کیست زهرا خیمه سبز ولایت را عمود
کیست زهرا افتابی کبریایی طلعت است
کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است
ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه
ای تمام انبیا مات جمالت فاطمه
ای امیر المومنین محو کمالت فاطمه
ای تمام وحی در موج خیالتن فاطمه
ای همه مرهون فیض بی زوالت فاطمه
طاهره انسیه حورایی نمی دانم که ای؟
فاطمه صدیقه زهرایی نمی دانم که ای؟
عقل و هوش و دانش افکار خود را باختیم
با کمیت وهم تا ان سوی هستی تاختیم
یا به مضمون یا به ایراد سخن پرداختیم
دست ها بر رشته های چادرت انداختیم
.......
#سرود
آسمونا ستاره بارونه
روی زمین آیینه بندونه
نبی رو لب ز مقدم زهرا
چارقل و وان یکادو میخونه(2)
اومده هل اتی.جلوه ی کبریا.بضعه ی مصطفی
یازهرا یازهرا(2)
تهنیت مبارک.فصل شادی اومد
ماه نه فلک از.شهرِ مکه سرزد
فاطمه یازهرا
طاهره و زکیه و حورا
راضیه ومرضیه و زهرا
بهشته قرب احمده این گل
سوره ی قدر و کوثر و طاها(2)
عشق پیغمبره.به نبی مادره.دلبره حیدره
یازهرا یازهرا(2)
زهرا اونکه داره.ازحیا نشونه
روبه روی اعمی.روشو می پوشونه
فاطمه یازهرا
......
#بحرطویل
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل احمد محمود 👇
.
#بحرطویل ولادت حضرت زهرا
#بحر_طویل
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل احمد محمود ولی خرم و خشنود که ای بود خدا را ز ازل مقصد و مقصود خدا راست یکی گوهر نایاب رخش مهر جهان تاب کفش بحر در ناب تنش جان مجسم دمش آیت محکم که خواهد کند از لطف وکرامت این گوهر را به تو تقدیم که غیر از تو کسی لایق این هدیه شایسته نبود است و نباشد به تو حکم آمده از ذات الهی که چهل روز و شب از همسر خود دور شوی غزق یم نور شوی نورعلی نور شوی ، آن در یکتای احد مظهر ا... و صمد دور شد از همسر و گردید روانه به سوی خانه بنت اسد آن مادر فرخنده مولا ، همه شان غرق تجلی همه شان محو تولی و در آن چهل شب و چهل روز خدا گفت و خدا خواند و خدا دید و نمی دید به جز روی خدا را.
این چهل شب همه پایان شد و پیغمبر اسلام ز سر تا به قدم جان شد و آئینه جانان شد و خندان به سوی خانه شتابان شد و کوبید در خانه و بگشود خدیجه در و ناگه نگهی کرد به خورشید رخ خواجه لولاک چراغ دل افلاک تبسم به لبش بود و به از روز شبش بود ، گل انداخته ماه رخش از دیدن رخسار محمد ، و در آن مرحله جبریل امین بوسه نهادی به زمین گفت ای صاحب دین آمدم از خلد برین بر تو فرستاده خدا میوه جنت که در آن طینت زهراست گل گلبن طاهاست که او را شرف ام ابیهاست تناول کن و رو کن به سوی بستر دلدار به فرمان خدای احد قادر قفار ، چو شد منتقل آن نور مکرم ز پیغمبر اکرم در آن بانوی عالم جلوات روی زهرا ز رخش گشت نمایان و ثنا گفت رسول دو سرا را.
زنان قرشی یکسره از مادر اسلام بریدند ز کاشنه او پای کشیدند چو دیدن شده همسر و دلدا رپیمبر ، ز خدا باد درودش به قیام و به سجودش که یکی طرفه ندا خواست ز اعماق وجودش چه صفابخش ندایی چه فرخنده صدایی چه دل انگیز کلامی چه پیامی که الا مادر پاکیزه سرشتم گل خوشبوی بهشتم منم ای مادر فرخنده منم فاطمه فرزند تو دلبند تو هم صحبت تو هم دم و غمخوار تو ، غم نیست اگر خیل زنان از تو بریدند ، مقام تو ندیدند تو ناموس خدایی تو کانون وفایی تو دنیای صفایی تو که از هستی خود دست کشیدی و خدا فاطمه ات داد که روشن کند از پرتو انوار رخش چون دل پیغمبر و چشم تو همه عرض و سما را ، خدیجه تک و تنها در امواج محن ها نه یاور نه معین و نه مدد کار زده تکیه ببه دیوار که از لطف خدای احد قدر قفار رسیدند ز ره چهار زن پاک لب خویش گشودند و سلامش بنمودند سلامش ز ادب باز نمودند یکی گفت منم مریم عضرا یکی گفت منم خواهر موسی یکی گفت منم ساره یکی گفت منم آسیه ای مادر زهرا ، همگی دل به تو بستیم و تو را قابله هستیم که آری به جهان سیده کل نساء را
خواطین بهشتی همه گشتند ثناگوش گهی بوسه نهادی به گل روش گهی دست کشیدند به پهلوش که یکباره همه حجزه او گشت پر از نور و درخشید جمالی که از آن چشم قمر کور و به رخ سوره والشمس به قامت شجر طور بسی خوب تر از حور نهاده به چشم کره خاک دو دستش سوی افلاک به ذکر احد پاک گهی حمد خدای ازلی گفت گهی وصف نبی گفت گهی مدح علی گفت به آواز جلی گفت سپس خنده به رخ مادر زد و آن چهار زن پاک بگفتند سلامش بستودند تمامش همگان محو مقامش همه سرمست کلامش همه شستند به ابریق بهشتی همه گفتند درود و صلواتش همه محوش همه ماتش همه مستش همه دادند به هم دست به دستش همه دیدند در او آئینه غیب نما را
به تو پیوسته درودم به تو هر لحظه سلامم که تویی حجت کل حجج ا... تویی از همه اسرار الهی همه واقف همه آگاه زنور تو شده خلق بهشت و ملک و حوری و قلمان و سپهر و فلک و اختر و شمس و قمر الحق که تو خود جان رسولی و تو مرآت عقولی و تو زهرای بتولی و تویی حاکم صحرای قیامت و تویی مادر والای امامت تویی آن عبد خدا جلوه که پیوسته خداوند فرستاده سلامش تویی آن کس که همه هست جهان هست ز هستش تویی آن کس که محمد زده گل بوسه به پیشانی و دستش تو که دست همه گیری چه شود دست بگیری ز من بنده دلباخته بی سرو پا را.
.
.
🔸️#بحرطویل
🔸️مدح و منقبت #حضرت_زهرا (س)
🔸️#میلاد_حضرت_زهرا
🔸️پردهی اول
خواب بودم که یکی داد صلا ای همه در هول و وَلا خیز ز جا
خویش مطهر کن و از آب وضو ساز
که هنگام نماز است
در میکده باز است
کنون وقت نیاز است
کن آغاز سخن دور ز هر رنج محن طوطی شکر شکن
ای قافله سالار نجف
ای گوهر بحر شرف
با همهی شور و شعف
مرغ خوش الحان تو بگو مدح یکی صابرهی عاقله،
ریحانهی گلزار رسول دو سرا
همقدم شیرخدا بدرالدجا شمس الضحی
دُّر فروزنده یکی گوهر رخشان،چو خورشید درخشان شده تا که نمایان
کسی که شده بانی همه خلقت دنیا
کسی که به پدر گشته چنان امابیها
خدا گفته که زهرا بود نام گرامش به دنیا و به عقبا
و یا اینکه بود بضعهی طاها همان مادر بابا که زینت شده بر عرش مُعلّی
🔸️پردهدوم
سحر بود و سحر بود و سحر بود
دو چشمان همه عاشق بیچاره به در بود
خبر بود و خبر بود و خبر بود
همه عشق در این مرحله چون اشک بصر بود
ز سوی احدیت به زمین طرفه ثمر بود
هر آن دیده به دیدار جمال احدی دیدهی تر بود
خدا خواست که از مکه تجلی کند و نور شود نورُُعلی نور
همان نور که مستور بماند ز نظر دور
همان نور که منصورهی مستورهی مهجورهی محبوب،
به امر احدیت شده زهرا همان امابیها همان امالکتاب سورهی اسرا
زمینی شد و از دامن محبوبترین یار پیمبر
همان کو که ز زنهای بهشتی همه برتر
شده مادر زهرای مطهر
خدا خواست دهد گوهر نایاب چو کوثر
به آن مادر فرخنده که شد محرم اسرار خداوند
همان مادر مظلومه همان کس که شده بیکس و یاور
خدا خواست که این گوهر شبتاب،
همین مادر ارباب،
که مهریهی او گشته ز حق آب،
شفیعه به جزا بر همه احباب،
به شبهای خدیجه شده چون مهر و مه و حضرت مهتاب
نصیبش بشود تا که بدانند خلایق
که این مادر سادات
همین قبله حاجات
همینکس که بود روح مناجات
خدیجه است ورا مادر و احمد پدر و
حضرت جان همنفس و زینب و کلثوم بود دخترشان
لوءلوء و مرجان بود از نص کتاب
گوهر نایاب
عزیزان دل حضرت زهرا مکرم که جهان گشته منظم
تماما همه ازجمع کثیرند
که از آل کساء میشود و بعد امامان که بیایند سپس
محنت عالم بسر آید در آن وقت که آید ز پس پرده غیبت
امامی که رحیم است و عظیم و است و کریم است
و آن منتقم خون شهیدان خدایست
که نامش بجهان مهدی زهراست
همان صاحب دنیاست
و از مقدم نورانی او عدل در این چرخ مهیاست
و هر دم علم فاطمیش یکسر برپاست
و آن تا به ثریاست..... خبر میدهم امشب به شما منتظران بادهکشان
یک خبر ناب....
بدانیم بدانید همه نیک
بمانیم بخوانیم همه نیک
شب تیره جدا گشته ز تاریک
به الطاف الهی
ظهورش شد نزدیک
بیاید پسر فاطمه آن منتقم خون شهیدان
و آن مصلح دوران،همان نور، همان عطر گل نرگس در باغ بهاران
الهی تو کمک کن تو مدد کن
به انوار الهیهی مستورهی منصوره
که در گاه ظهورش
همه منتظران
پاک شویم
در قدمش خاک شویم
شاهد این راه شویم
تا که بیاید به جهان مصلح عالم
عزیز دل خاتم
بگویم من این ذکر دمادم
که عجل لولیک....
پسر کعبه و زمزم
#بحر_طویل_حضرت_زهرا
#مرتضی_محمودپور ✍
.